#با_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#شب_پنجم_محرم
#اشعار_عبداللهی
#ویژه_محرم
#ماه_محرم
◾️ #شب_پنجم_به_نام_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیهماالسلام
➖ قال الامام المجتبی علیهالسلام:
ما أنَا بِمُذِلِّ المُؤمِنينَ ولكِنّي مُعِزُّ المُؤمِنينَ، إنّى لَمّا رَأَيتُكُم لَيسَ بِكُم عَلَيهِم قُوَّةٌ سَلَّمتُ الأمرَ لأِبقى أنا وأنتُم بَينَ أظهُرِهِم، كَما عابَ العالِمُ السَّفينَةَ لِتَبقى لأِصحابِها وكَذلِكَ نَفسِي وأنتُم لِنَبقى بَينَهُم.
امام حسن مجتبی عليهالسلام فرمودند:
من نه خواركننده مؤمنان، بلكه عزّت بخش آنانم. وقتى ديدم شما در برابر دشمن قدرتى نداريد، كار را به او واگذاشتم تا من و شما در ميان آنان باشيم.
همچنان كه آن فرزانه [خضر] كشتى را سوراخ كرد تا براى صاحبانش باقى بماند، و اين چنين است حكايت من و شما تا در ميان آنها باقى بمانيم.
📚 عوالم العلوم، ج۲۰، ص۶۴۴
➖ #شیخ_مفید در کتاب الإرشاد چنین نقل میکند:
پس از آن که #مالک_بن_نسر_کندی با شمشیرش به سر مبارک امام حسین علیهالسلام زد، امام پارچهای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامهای بر کلاه خود بست. شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند.
زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آنها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند.
عبدالله پسر امام مجتبی(علیه السلام) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمهگاه با زنان به سر میبرد.
هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، از خیمهگاه بیرون دوید.
او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت و در کنار عمویش ایستاد.
حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به او رسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد.
امام حسین(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید.»
آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع میورزید. او به عمهاش گفت:
«والله لا افارق عمّی؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمیشوم».
📚 ارشاد، ج۲، ص۱۱۰
➖ نحوه شهادت عبدالله بن الحسن علیهالسلام:
ناگاه #ابجر_بن_کعب شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد.
عبدالله فریاد زد:
«ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا میخواهی عمویم را بکشی؟»
بَحر قصد ضربه زدن به امام را داشت.
ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد.
ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت. کودک فریادش بلند شد:
«یا امتاه؛ ای مادرم!» حسین(علیه السلام) او را در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود:
«ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوندا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد».
امام دست خود را به آسمان بلند کرد:
«پروردگارا! قطرات باران را از اینها دریغ بدار و برکات زمینت را از اینها باز دار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آنها را مهلت داده و بهرهمند میسازی، بین آنها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از اینها راضی مدار؛ چرا که اینها ما را دعوت کردند تا که یاریمان کنند، سپس بر ما دشمنی کردند و ما را کشتند».
ابوالفرج گوید: در نهایت عبدالله به دست #حرملة_بن_الکاهل_الاسدی به شهادت رسید.
➖ در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی عبدالله بن الحسن بن علی الزکی» و سپس بر قاتل او به نام «حرملة بن کاهل الاسدی» نفرین شده است.
➖ پا برهنه شد و به میدان زد/داد میزد عمو رسیدم من
دست من هست پس نبُر دیگر/تیغِ زیر گلو ....رسیدم من
تا بیایم غریب لب تشنه/با خدا دردِ دل مُفصَّل کن
با مناجات گوشه ی گودال/نیزه ها را کمی معطّل کن
چه قدر دیر آمدم تیغی/بوسه بر دست مهربانم زد
قاری خوش صدای آل الله/چه کسی نیزه بر دهانت زد
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar