eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
1.7هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶 👈🏼👈🏼 عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي‌عَبْدِالله عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ قَالَ: بَيْعُ الشِّطْرَنْجِ حَرَامٌ، وَأَكْلُ ثَمَنِهِ سُحْتٌ، وَاِتِّخَاذُهَا كُفْرٌ، وَاللَّعِبُ بِهَا شِرْكٌ، وَالسَّلاَمُ عَلَى اللاَّهِي بِهَا مَعْصِيَةٌ وَكَبِيرَةٌ مُوبِقَةٌ، وَالخَائِضُ يَدَهُ فِيهَا كَالْخَائِضِ يَدَهُ فِي لَحْمِ اَلْخِنْزِيرِ، وَلاَ صَلاَةَ لَهُ حَتَّى يَغْسِلَ يَدَهُ كَمَا يَغْسِلُهَا مِنْ مَسِّ لَحْمِ اَلْخِنْزِيرِ وَالنَّاظِرُ إِلَيْهَا كَالنَّاظِرِ فِي فَرْجِ أُمِّهِ وَاللاَّهِي بِهَا وَالنَّاظِرُ إِلَيْهَا فِي حَالِ مَا يُلْهَى بِهَا، وَالسَّلاَمُ عَلَى اللاَّهِي بِهَا فِي حَالَتِهِ تِلْكَ فِي الْإِثْمِ سَوَاءٌ. وَمَنْ جَلَسَ عَلَى اللَّعِبِ بِهَا فَقَدْ تَبَوَّأَ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ وَكَانَ عَيْشُهُ ذَلِكَ حَسْرَةً عَلَيْهِ فِي الْقِيَامَةِ. وَإِيَّاكَ وَمُجَالَسَةَ اللاَّهِي المَغْرُورِ بِلَعِبِهَا فَإِنَّهُ مِنَ المَجَالِسِ الَّتِي قَدْ بَاءَ أَهْلُهَا بِسَخَطٍ مِنَ الله يَتَوَقَّعُونَهُ كُلَّ سَاعَةٍ فَيَعُمُّكَ مَعَهُم. 📝 امام صادق صلوات الله علیه: فروختن شطرنج حرام است. و پولی هم كه از فروختنش به دست می‌آید حرام است. و داشتن و نگاه داشتن شطرنج است. و شطرنج بازی كردن است‌. و سلام كردن بر كسی كه شطرنج بازی می‌کند، گناه كبيره هلاک كننده است. و كسی كه می‌کند و دست در ميان آن می‌برد، چنان است كه دست در ميان گوشت خوک برده باشد؛ نمازش مقبول نیست تا این‌که دستش را بشوید همان‌گونه که پس از لمس گوشت خوک دستش را می‌شوید. و كسی كه به شطرنج نگاه می‌کند مانند اين است كه به عورت مادر خود نگاه می‌کند. و سرگرم شونده و بیننده و سلام کردن (سلام کننده) به شطرنج باز در هنگام بازی با شطرنج، همه در گناه با یکدیگر یکسان هستند. و هرکس در مجلس شطرنج بازی، برای بازی کردن بنشیند، حتماً جایگاه خود را آتش قرار داده، و این خوشی (اندک) در روز قیامت برای او حسرت خواهد بود. و بپرهیز از کسی که شطرنج بازی می‌کند و به‌بازی با آن مغرور شده، زیرا این مجلس از مجالسی است که غضب خدا اهلش را فراگرفته و هر لحظه، در معرض نزول غضب الهی هستند، آنگاه تو را نیز همراه با ایشان فرا می‌گیرد. 📚 منابع: ۱. السرائر، ابن‌ادریس‌حلی، ج۳، ص۵۷۷ ۲. وسائل الشیعة، شیخ‌حرعاملی، ج۱۷، ص۳۲۳ ۳. بحارالأنوار، علامه‌مجلسی، ج۷۶، ص۲۳۴ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Sibtayn
🔷🔶 👈🏼👈🏼 ، در کتاب ، و ، در کتاب ، نقل کرده‌اند که: حكي أن المأمون مر يوماً على زبيدة أم الأمين، فرآها تحرك شفتيها بشيء لا يفهمه، فقال لها: يا أماه، أتدعين علي لكوني قتلت ابنك وسلبته ملكه؟ قالت: لا والله يا أمير المؤمنين. قال: فما الذي قلته؟ قالت: يعفيني أمير المؤمنين. فألح عليها وقال: لا بد أن تقوليه؟ قالت له: قلت، قبح الله اللجاجة. قال: وكيف ذلك؟ قالت: لأني لعبت يوماً مع أميرالمؤمنين الرشيد بالشطرنج على الحكم والرضا، فغلبني، فأمرني أن أتجرد من أثوابي وأطوف القصر عريانة، فاستعفيته، وبذلت له أموالاً لا تحصى، فلم يعف عني. فتجردت من أثوابي وطفت القصر عريانة، وأنا حاقدة عليه، ثم عاودنا اللعب فغلبته فأمرته أن يذهب إلى المطبخ، فيطأ أقبح جارية وأشوهها خلقة فاستعفاني عن ذلك فلم أعفه، فنزل لي عن خراج مصر والعراق، أبيت وقلت: والله لتطأنها، فألححت عليه وأخذت بيده وجئت به إلى المطبخ، فلم أر جارية أقبح ولا أقذر ولا أشوه خلقة من أمك مراجل، فأمرته أن يطأها فوطئها فعلقت منه بك، فكنت سبباً لقتل ولدي وسلبه ملكه. فولى المأمون وهو يقول: قاتل الله اللجاجة، أي التي لج بها عليها حتى أخبرته بهذا الخبر. 📝 حکایت شده که مأمون (پس از کشتن امین برادر خود) با مادر وی ملاقات کرد. در این بین متوجه شد که زبیده دو لبش حرکت می‌کند و زیر زبانی سخنانی می‌گوید ولی نمی‌فهمید چه می‌گوید؟! مأمون به‌زبیده گفت: ای مادر! مرا نفرین می‌کنی چون پسرت را کشتم و حکومتش را گرفتم؟ ➖ زبیده گفت: نه سوگند به خدا ای امیرالمومنین! مأمون گفت: پس اگر آن را نگفتی چه گفتی؟ زبیده گفت: امیرالمومنین مرا معاف دارد ولی مأمون همچنان اصرار ورزید تا بداند زبیده چه می‌گوید!؟ ➖ تا این که زبیده چنین گفت: گفتم خداوند لجاجت و اصرار دو طرفه را زشت گرداند. مأمون گفت برای چی؟ قضیه آن چیست؟ زبیده گفت: برای اینکه روزی با پدرت می‌کردیم، به‌شرط آن‌که هر کس ببرد، آنچه از فرد بازنده خواست عملی کند. ➖ در این بازی پدرت بر من پیروز گردید و مرا امر کرد که عریان شوم و در اطراف قصر و تمام دهلیزها و دالان های قصر به‌صورت لخت بچرخم. پس من از او خواستم درگذرد و منصرف شود و برای او اموال و دارایی‌هایی که شمارشی نداشت بذل و بخشش کردم تا منصرف شود. پس دست از سر من برنداشت و من لخت و عریان کل قصر را گشتم در حالی‌که نسبت به‌هارون کینه به‌دل گرفتم. ➖ پس از آن دوباره شروع به‌بازی کردیم و این دفعه من بر او غالب آمدم و پیروز شدم و به‌وی امر کردم باید در آشپزخانه قصر با قبیح‌ترین و زشت‌ترین کنیزان عمل زناشویی را انجام بدهی! و پدرت از من عذر خواست و هر چه من را التماس نمود و حتی گفت که خراج یک سال مصر و عراق را به‌من می‌دهد، ولی من قبول نکردم و گفتم: سوگند به‌خدا باید با آن کنیز نزدیکی کنی و دست او را گرفتم و بردم میان آشپزخانه. و خوب گشتم و کنیزی بدشکل تر و نجس‌تر از مادر تو «مراجل» پیدا نکردم و گفتم باید با این کنیز، آن عمل را انجام بدهی! ➖ او اجباراً این عمل را انجام داد و نطفه تو منعقد شد؛ پس من خودم باعث کشتن پسرم امین و گرفتن پادشاهی‌اش شدم. پس مأمون روی برگرداند در حالی که می‌گفت خداوند آدم لجوج را لعنت کند و بکشد (آن کاری که دو طرف بر آن لجاجت کنند). 📚 منابع: ۱. حياة الحيوان، دمِیری، ج۱ ،ص۱۱۵ ۲. نوادر الخلفا، إتلیدی، ج۱، ص۲۳۵ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar