eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
◻️ [جلسه‌ی اول] ۱۴ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 ولادت مولانا و سرورمان، امیرمؤمنان صلوات‌الله‌علیه 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۲. ولادت امیرمؤمنان علیه‌السلام در کعبه ۳. در نام‌گذاری مولانا أمیرالمومنین علیه‌السلام ۴‌. پیشگویی از ولادت امیرمؤمنان علیه‌السلام ۵. توسل به محمد و علی و فاطمه در ولادت امیرمؤمنان علیهم‌السلام ۶. قرآن‌خواندن امیرمؤمنان علیه‌السلام در لحظه‌ی تولد 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 ! 👈🏼👈🏼 بر معاویه وارد شد. به او گفت: علی علیه السلام را برای من توصیف کن. گفت: آیا مرا از این معذور می‌داری؟ گفت: نه معذور نمی دارم. 🍃 گفت: به خدا که بلند همت و نیرومند بود. قاطع سخن می‌گفت و عادلانه قضاوت می‌کرد. سرشار از علم بود. و همه وجودش حکمت بود. از دنیا و زیبایی آن بیزار بود. با شب و خلوت آن الفت داشت. به خدا بسیار اشک می‌ریخت و می‌اندیشید دستش را بر می‌گرداند و خود را مورد خطاب قرار می‌داد، و با پروردگارش مناجات می‌کرد. 🍃 لباس زمخت و غذای سخت را دوست می‌داشت. به‌خداقسم در میان ما مانند یکی از ما بود، وقتی نزد او می‌رفتیم ما را نزدیک می‌کرد و وقتی از او می‌خواستیم پاسخ می‌داد، با وجود نزدیکی او به ما و قرابت ما به او به خاطر ابهتش با او سخن نمی‌گفتیم. و به خاطر بزرگیش چشم خود را بالا نمی‌گرفتیم، و اگر لبخند می‌زند دندان‌های چون مروارید نمایان می‌شد. 🍃 اهل دین را بزرگ می‌داشت و مساکین را دوست می‌داشت. نیرومند را در راه باطلش گستاخ‌تر، و فقیر را از عدالتش ناامید نمی‌کرد. 🍃 خدا را گواه می‌گیرم که او را در برخی از مواضعش دیدم در حالی که شب پرده‌هایش را افکنده و ستاره هایش هجوم آورده بود، در محرابش ایستاده از ریش خود گرفته و هم چون مار گزیده به خود می‌پیچد، و مانند فرد اندوهگین می‌گرید، گویی صدای او را هم اکنون می‌شنوم که می‌گفت: ای دنیای پست! آیا بر من ظاهر شده‌ای یا به سوی من اشتیاق یافته‌ای؟ بعید است بعید است. غیر مرا بفریب مرا به تو نیازی نیست. تو را سه طلاقه کردم و برای من در آن راه بازگشتی نیست. عمر تو کوتاه، خطر تو نزدیک و آرزویت حقیر است. آه آه از کم بودن توشه، طولانی بودن سفر، تنهایی در راه و عظمت مقصد. 🍃 سپس اشک‌های معاویه بر روی ریش او جاری شد... مردم با حالت گرفتگی صدا به گریه افتادند. 🍃 سپس گفت: به‌خداقسم ابوالحسن این چنین بود. صبر تو بر او چگونه است ای ضرار؟ گفت: مانند صبر کسی که تنها فرزندش را بر روی سینه اش سر ببرند و او نه اشکش جاری می‌شود و نه حسرتش آرام و ساکن می‌گیرد. 🍃 سپس برخاست و با حالت گریه خارج شد. معاویه گفت: ولی اگر شما مرا از دست بدهید در میان شما کسی نیست که من را این گونه ثناء گوید.  📚 بحارالأنوار، ج۴۱، ص۱۲۱ 🔻 لعن الله معاوية بن أبي‌سفیان ولعن الله یزید بن معاوية ولعن الله بنی‌امیة قاطبة 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 ... 👈🏼 دکلمه‌خوانیِ ترکیبی با موضوعِ " محبّت اميرالمؤمنين عليه‌السلام " به اتفاقِ دانش آموزانِ با صفای پایه‌ی پنجم مدرسه‌ی پارسا، اِن شاءَ اللّه اين عرض ادب، دستگیرِ مان باشد در دنيا و آخرت، بهمن ماه ۱۴۰۱ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷🔶 👈🏼👈🏼 دختر و همسر امام جواد علیه‌السلام است شبی سعایت ایشان را نزد پدر ملعون خود کرد. مأمون که در آن زمان به شدت مست بود به غلامش دستور داد شمشیر را بیاورد. پس مأمون به منزل امام جواد علیه‌السلام رفت و امام را در بسترش قطعه قطعه کرد! 〰 وقتی مأمون به هوش آمد دخترش ماوقع را برای او گفت و مأمون گفت: اگر من این کار را کرده باشم این یک ننگ ابدی است. در این لحظه یاسر آمد و گفت: جواد علیه‌السلام زنده است و برای اطمینان یاسر به امام گفته بود لباست را تبرکا به من بده ولی در واقع منظورش دیدن وضعیت بدن امام بود و دیده بود که بدن امام کاملا سالم است. امام علیه‌السلام را نزد آن ملعون آوردند. 〰 مأمون همین که چشمش به آن جناب افتاد از جای برخاست و به طرف او حرکت کرد و او را به سینه چسبانید و به او خوشامد گفت و به احدی اجازه نداد بر حضرت وارد شود و پیوسته با او پنهانی سخن می‌گفت. وقتی کار به این جا رسید، حضرت جواد علیه‌السلام فرمود: من یک نصیحت به شما می‌کنم از من بپذیر! مأمون گفت: حمد و شکر خدا!! نصیحت شما چیست یا ابن رسول الله؟ فرمود: مایلم شب خارج نشوی! من از این مردم حیله‌گر نسبت به تو اطمینان ندارم و حرزی دارم که می‌توانی به وسیله آن خود را از بلاها و ناراحتی‌ها و گرفتاری‌ها در امان بداری، چنانچه دیشب مرا از شر تو نگه داشت! اگر به مصاف سپاه ترک و روم بروی و تمام روی زمین به جنگ تو همدست شوند، به اذن خدای جبار نمی توانند کاری از پیش ببرند. اگر علاقه داشته باشی آن حرز را برایت بفرستم تا در پناه آن از این گرفتاری ها محفوظ باشی. عرض کرد: بسیار مایلم ولی با خط خود برایم بنویسید و بفرستید. فرمود: بسیار خوب. 〰 یاسر گفت: فردا صبح حضرت جواد علیه‌السلام از پی من فرستاد. وقتی خدمت آن جناب رسیدم نشستم، پوست آهویی از پوست آهوی تهامه خواست و بعد با خط مبارک خود آن حرز را نوشت و فرمود: یاسر! این نوشته را پیش او ببر و بگو: یک قاب لوله‌ای از نقره بسازد و آنچه می‌گویم بر آن نقش نماید. هر وقت خواست آن را به بازوی خود ببندد، بر بازوی راست ببندد. ابتدا وضوی نیکو و شادابی بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک حمد بخواند و هفت مرتبه آیه الکرسی و هفت مرتبه شهد الله و هفت مرتبه و الشمس و ضحیها و هفت مرتبه و اللیل اذا یغشی و هفت مرتبه قُلْ هُوَ الله أَحَدٌ بخواند. وقتی نماز خود را تمام کرد، این حرز را در گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها و هر چه موجب ترس و وحشت او می شود، بر بازوی راست می‌بندد و نباید موقعی که طلوع قمر در برج عقرب است ببندد. اگر او با رومیان به جنگ پردازد، به اجازه خدا و برکت این دعا بر آنها پیروز می‌شود. 〰 امام فرمود: علت اینکه آسیبی به من نرسید همراه داشتن حرز است. حتی وقتی امام علیه‌السلام شهید شد، ام‌عیسی گریه کرد، به او گفتند: تو که خیلی امام جواد را اذیت می‌کردی پس چرا اینگونه گریه می‌کنی؟ او در پاسخ قصه حرز امام جواد علیه‌السلام را به عنوان کرامتی که از آن حضرت دیده بود بیان داشت. مأمون حرز را از امام خواست و امام علیه‌السلام آن حرز را به مامون داد. 📚 مهج الدعوات، سید بن طاووس، ص۳۹ 🍃 در بین احراز مشهورترین حرز برای دفع بلا حرز امام جواد علیه السلام است. با توجه به متن حرز شاید بتوان از مصادیق دفع بلا مواردی را نام برد از جمله: ➖ دور شدن نگاه و زبان سوء دشمن دفع شرور مردم، سلاطین، شیاطین، جنیان، غولان ➖ حفظ از فریب و دشمنی و حیله. ➖ حفظ از جراحت و فساد و غرق شدن و هلاکت و شکست خوردن. ➖ حفظ آبرو. ➖ حفظ از قتل و انتقام و قطع شدن. ➖ حفظ از بیماری وناخوشی وآزار. ➖ حفظ از فقر و گرسنگی و عطش. ➖ حفظ از وسوسه. ➖ حفظ از نقصان در دین و معیشت در زندگی و... در این وانفسای آخرالزمان برای در امان ماندن از بلاها وفتن چاره‌ای نداریم جز پناه بردن به مأثورات نورانی اهل‌بیت علیهم‌السلام 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩 السّلامُ عَلَى اسْم ِ اللّه الرَّضي وَوَجهِهِ الْعَلي هر دين، به غیر از مذهبِ حیدر، دروغ است هر وجهه‌ای غیر از " خدا مَظهَر " ، دروغ است هر رتبه ای در قلّه‌ گاهِ منزلت ها... غیر از مقام ِ جانِ پیغمبر، دروغ است هر چه به غیر از دوستی با آلِ عصمت... در متنِ هر مُصحَف، به هر دفتر، دروغ است هر که به جز این خانواده، چون سراب و... هرچه به جز خدمت به این محضر، دروغ است هر حرف، جز ذکرِ فضیلت‌های مولا... بر روی هر پرچم، به هر منبر، دروغ است جز اعتقادِ حقّه به حقّ ائمّه هر منطق و هر ایده و باور، دروغ است هر مِدحَتی جز مِدحَتِ مولای سلمان، هر هیبتی جز هیبتِ صفدر، دروغ است فرمود که: " راه رهایی‌، راستگوییست " بالاترین جرم عذابْ آور، " دروغ " است كِذب است هر اِعجاب، جز مولود كعبه اِسنادِ " يَل " ، جز فاتح خیبر، دروغ است " اخلاص ِ محض " است، اینکه اِبنِ عَبدِ وَد را... بعد از دِرَنگی، کُشته آن سَروَر، دروغ است او" عفّتِ محض "است و باشد کوه تقوا هر نسبتِ شوخی به آن مِهتر، دروغ است دنیا به چشم ِ شيعيان، رنگی ندارد جز ‌رنگِ شیرِ بیشه‌ی داور، دروغ است غیر از شفاعت كردنِ دلدارِ ميثم هر دستگیری، صحنه‌ی محشر، دروغ است هر جلوه‌ای جز جلوه‌ی همتای زهرا... جز جلوه‌ گاهِ ساقیِ كوثر، دروغ است در راهِ دين داری، به راهِ حَقْ مدارى... هر اسوه جز صدّيقه‌‌ی اطهر، دروغ است هر آرمان، غير از فرج، هر آرزویی... غير از ظهورِ وارثِ مادر، دروغ است گر کُلّ ِ دنیا یک طرف... ، بیمی نداریم! هر دين، به غیر از مذهبِ حیدر، دروغ است 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷🔶 👈🏼👈🏼 در کتاب از سيدجليل وعالم نبيل _که به‌شرف خدمت حضرت حجت عجل الله فرجه رسيده _ از محمدآقا که ازبزرگان حله واديب وخطيب وشاعر وعارف به‌کتب تواريخ وسير بود نقل می‌کند که گفت: ◽️من دربغداد ميهمان بودم. او و پدر و عموهایش از اشرف و اعاظم اهل‌بغداد بوده و با پاشاي بغداد زانو بزانو مي‌نشستند. محمدبیک مردي ثروتمند بود، طوري که منافع املاک ومستقلاتش دربغداد وحله وکربلا، روزي يک‌وقيه طلا _ که تقريبا يکصد تومان مي‌شود _ بود. از قصايد واشعار وتواريخ وسير واخبار واحاديث و آگاه بود. وقايع و ، و اموري‌که ميان صحابه واقع گرديده بود، را تتبع کرده و مطلع بود. در مذهب خود و طريقه اهل‌سنت، نبود، بلکه و و بود. ◽️محمدآقا مي‌گويد: شبی درمنزلش ميان من و او و درخصوص ودر باب و واقع شد، لکن به‌طريق و و و از طرفين تا آن‌که نصف بيشتر شب گذشت. محمدبيک برخواست وبه‌اندرون خانه نزد خانواده‌اش رفت. ◽️در آن ایام، بیماری در بغداد واطرافش شیوع داشت ومردم ترسان وهراسان بودند. من برخواستم ودر اطاقِ خود را بستم و به‌رختخواب خود دراز کشيدم، اما ترس وبا خواب از چشم برده بود، ونزديک سه ساعت بی‌خوابی داشتم تا خوابم برد. ◽️ناگهان صدای در اطاق بلند شد که کسي آن‌را به‌شدت مي‌کوبد، طوري که از ترس برخود لرزيدم، گفتم: کيستي؟! ديدم صدای محمدبيک بلند شد: در را بگشا. برخواستم و در را گشودم. داخل گرديد، مضطرب و لرزان و هراسان بود. طوري‌که رنگش پریده، رويش زرد، اعضايش متحرک، گرفته وبدنش بود به‌حدي که در سر و رويش مانند ناودان عرق جاري بود. چون اين حالت را ديدم، گمان کردم که عيال واطفالش مبتلاي به‌وبا شدند، از او پرسيدم: چه شده؟ مگر کسي از اهل‌خانه وبا گرفته که این‌طوری آمدی؟! ◽️آه جانسوزي از جگر کشيد و گفت: کاش جميع اهل خانه من مبتلاي به‌وبا مي‌شدند و نمي‌ديدم آنچه را که ديدم!! به‌او گفتم: مگر چه چيز ديده‌ای؟! گفت: چون از نزد تو به‌حرم خانه خود رفته، خوابيدم، ناگاه درخواب ديدم که قيامت شده وخلق اولين وآخرين محشوراند. شدايد و وقايع آن روز را به‌طوري که خداوند درکتاب خویش فرموده، ظاهر دیدم: (و تري الناس سکاري وما هم بسکاري و لکن عذاب الله شديد). ◽️از اهل و گروه‌هایی را ديدم که آب چشم و مخ استخوان‌هاي آن‌ها از شدت سيلان مي‌کند. گروه ديگر را ديدم که زنجيرها از آتش درگردن کردند وملائکه آن‌ها را به‌جهنم مي‌کشند و هريک به‌عذابي معذب بودند وساير مردم ضجه وصيحه مي‌زدند. جمع بسياري را ديدم که ازشدت تشنگي زبان‌ها از دهان بيرون آمده ومن هم از شدت تشنگي مانند ايشان بودم. ◽️ناگاه از دور عَلَم و بزرگي را دیدم که در مکاني مرتفع نصب کردند وسايه آن برزمين کشيده شده است. از کسي که نزديک من ايستاده بود، پرسيدم: اين بيرق وپرچم بزرگ از آنِ کيست؟! گفت: اين بيرقِ علیه‌السلام است. تا شنيدم با سرعت به‌سوي آن‌پرچم دويدم تا به‌آن رسيدم. حوض بزرگي در زير آن‌پرچم دیدم که در پيش روي مبارکِ آن حضرت بود. نور روي آن بزرگوار بر نور آفتاب درخشنده غالب، و آب (کوثر) مانند سينه ماهيان درخشان بود. شيعيان آن‌حضرت فوج فوج به‌نزدش رفته وبه‌دست مبارکش از آن حوض، با که مانند مي‌درخشيدند، می‌شدند. پيش رفتم وعرض کردم: يا اميرالمومنين! مرا هم از اين آب سيراب فرما؛ زيرا که جگرم از تشنگي تفيده است!! ◽️آن حضرت روی به‌من کرد و فرمود: "من به‌تو آب نمي‌دهم، برگرد به‌سوي مولاي خود که آنها را دوست مي‌داشتي تا آن‌که تو را آب دهند"!! تا اين سخن شنيدم، از مهابت آن حضرت لرزيدم، با شدت خوف وفزع از خواب بيدارشدم! ◽️ محمدآقا مي‌گويد: چون اين حالت را ديدم گفتم: محمدبيک! آيا بعد از اين واقعه هم توقف مي‌نمائي و از بيزاري نمي‌جوئي و بر آن‌ها نمي‌کني تا خود را در زير آن علم بزرگ جا داده و در شمار شيعيان آن‌حضرت داخل کنی؟! ديدم سرش را زيرانداخته ومتفکر گرديد. ◽️ فاضل مي‌گويد: گفت که: محمدبيک بعد از اين خواب شد، لکن به‌جهت امرخودرا از خویشان و قومش پنهان می‌کرد. 📚 ، شیخ محمود میثمی عراقی، ص۸۱۴ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◻️ [جلسه‌ی دوم] ۱۵ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 ولادت مولانا و سرورمان، امیرمؤمنان صلوات‌الله‌علیه 📚 مطالب مطرح شده: ۷. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۸. خلقت نوری رسول‌خدا و علی‌مرتضی صلی‌الله‌علیهماوآلهما ۹. طنت واحد محمد و علی صلی‌الله‌علیهماوآلهما ۱۰. خبری غیبی از حضرت ابوطالب در تولد فرزند عبدالله علیهم‌السلام ۱۱. سيراب شدن از زبان رسول‌خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 قسم به‌خدایی که جانم به‌دست اوست، 👈🏼 مراقب سرمایه‌ی عظیم خود باشیم که ولایت و دشمنی با دشمنان‌شان است 👈🏼 مُبغض علی علیه‌السلام یعنی: کسی که دیگری را بر آن‌حضرت تَفضیل می‌دهد 🔘 مرحوم آیت‌الله 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar