eitaa logo
متن| قصه قهرمان ها
1.8هزار دنبال‌کننده
69 عکس
2 ویدیو
500 فایل
سلام🙋‍♂️ ✔️این یک کانال مستقل نیست.✔️ بلکه اینجا قراره متن قصه های کانال اصلی مون @ghese_ghahremanha را بارگزاری کنیم. ☑️جهت ارتباط با ادمین @Mi_Akbari313 @N_bahrami68
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی، قسمت پنجم.pdf
889.4K
🔰 داستان امام علی، قسمت پنجم، امام علی و بعثت ✅قسمتی از داستان: امام علی (ع) شنیدن که یک نفر با پیامبر صحبت میکنه و یک چیزهایی به پیامبر یاد میده. 🤔 یک صدایی بود که به پیامبر خدا میگفت: «بخوان... بخوان به نام پروردگارت.....»😌 پیامبر که این ندا رو شنیدن، گفتن: «چه بخوانم؟ من نمیتوانم بخوانم..»☹️ جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی، قسمت ششم.pdf
1.03M
🔰 داستان امام علی، قسمت ششم، اولین نماز جماعت در اسلام ✅قسمتی از داستان: امام علی(ع) و حضرت خدیجه(س) به محض اینکه این پیشنهاد رو شنیدن بدون ذره‌ای تعلل و بدون اینکه شک کنن که شاید پیامبر الکی میگه، بدون تردید گفتند: «ما به شما ایمان آوردیم آقا جان.»😌👏 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی، قسمت هفتم.pdf
975.5K
🔰 داستان امام علی، قسمت هفتم، یوم الدار ✅قسمتی از داستان: پیامبر خدا(ص) گفتند: «کی پيامبری من را قبول می‌کند؟ تا جانشین من باشد، که وارث من و یاور من باشد؟!» 😊 همگی به همدیگه نگاهی کردن، هیچ کس حاضر نشد حرف بزنه.😒 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی، قسمت هشتم.pdf
976.6K
🔰 داستان امام علی ، قسمت هشتم، دفاع از پیامبر ✅قسمتی از داستان: بعد از اینکه پیامبر اعلام کردن که من پیامبر خدا هستم و آیات قرآن برای من نازل میشه، اذیت ها شروع شد!😒 پیامبر از کوچه رد می شدن که یک مرتبه، از روی پشت بوم، شکمبه گوسفند و آشغال های توی شکم گوسفند رو می ریختند روی سر پیامبر!😡 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی، قسمت نهم.pdf
1.18M
🔰 داستان امام علی، قسمت نهم، مسلمان شدن ابوذر ✅قسمتی از داستان: ابوذر گفت: انقدر ذوق دارم و خوشحالم به دین شما وارد شدم که می خوام برم به همه اینو اطلاع بدم.😃🙃 اینو گفت و از خونه پیامبر خارج شد و رفت کنار خانه کعبه و فریاد زد: "اشهد و ان لا اله الا الله" و "اشهد و ان محمد رسول الله"🗣 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی، قسمت دهم.pdf
876.5K
🔰 داستان امام علی ، قسمت دهم ، نقش امام علی در شعب ابی‌طالب ✅قسمتی از داستان: امام علی (ع) گفتند:پدر جان، من کم بیارم؟! من عاشق پیامبرم.😍 این حرفایی که زدم از روی بی طاقتی و ترس و ناراحتی نبود. من فقط میخواستم بگم که شما بدونید پسرتون یک روز در راه محمد رسول الله (ص) شهید میشه.😇🥲 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی ، قسمت یازدهم.pdf
972K
🔰 داستان امام علی، قسمت یازدهم، وفات حضرت ابوطالب ✅قسمتی از داستان: مسلمونا از شعب ابی طالب بیرون رفتن، ولی حالشون خیلی بد بود.😢 اونایی که سن بالاتری داشتن مریض شده بودن، خیلی هاشون فقیر شده بودن☹️ همین مریضی ها، فقر ها و نداری ها باعث شد به فاصله ی سه روز دو تا از بهترین یارها و مدافع های پیامبر که پشتوانه ی پیامبر بودن از دنیا برن.😞 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی، قسمت دوازدهم.pdf
1.01M
🔰 داستان امام علی، قسمت دوازدهم، سفر پیامبر و امام علی ✅قسمتی از داستان: از هر قبیله ای یکی دونفر قبول کردن که نیمه شب وقتی پیامبر خواب هستن به خانه ی ایشون بریزن و پیامبر رو همون جا بکشن و کار رو تموم کنن.🤭 جبرئیل خبر این توطئه رو به پیامبر داد.🤩 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی ، قسمت سیزدهم.pdf
973.1K
🔰 داستان امام علی، قسمت سیزدهم، لیلة المبیت ✅قسمتی از داستان: امام علی (ع) حتی فکر نکردند، مکث نکردند. گفتند: «یا رسول الله من از اون بچگیم عادت کردم که فدای شما بشم.😍 من آرزومه که فدایی شما بشم.🥲 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی، قسمت چهاردهم.pdf
837K
🔰 داستان امام علی، قسمت چهاردهم، هجرت به مدینه ✅قسمتی از داستان: امام علی سریع با حرکتِ اول شمشیرشون نفر اول رو انداختند😎 نفر دوم که اینو دید ترسید،😰 پس چند نفری حمله کردند.🥵 امام علی ضربه میزد، شمشیر اول، شمشیر دوم، شمشیر سوم رو کوبیدند تو فرق سر نفر دوم و افتاد.🗡🤪 بقیه اونها که این صحنه رو دیدند خیلی ترسیدند.😁 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی، قسمت پانزدهم.pdf
1.01M
🔰 داستان امام علی، قسمت پانزدهم، پیمان برادری امام علی و پیامبر ✅قسمتی از داستان: مسلمونا یکی یکی، با هم عقد اخوت بستن🤝 امام علی (ع) دیدند هیچکی نموند... یهو به قول ما دلشون گرفت. 😔 گفتن: «عه... پیامبر(ص) برای همه عقد اخوت خوندند، مسلمونا دو تا، دوتا با هم برادر شدند، من تنها موندم.» 😔💔 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی، قسمت شانزدهم.pdf
855.5K
🔰 داستان امام علی، قسمت شانزدهم، شروع جنگ بدر ✅قسمتی از داستان: یک خبر بسیار بسیار مهم به پیامبر رسید❗️ خبر رسید که یک کاروان تجاری به سرکردگی ابوسفیان، بابای معاویه، داره از شام میاد که بره به مکه، پیامبر خدا شما برید جلوی این کاروان رو بگیرید و پول های این کاروان رو برای خودتون بگیرید.😳 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی، قسمت هفدهم.pdf
945.2K
🔰 داستان امام علی، قسمت هفدهم، دلاوری های امام علی در جنگ بدر ✅قسمتی از داستان: بچه ها، امام علی (ع) با دو، سه تا ضربه ی شمشیر یک نفرو مینداختند زمین😎 اصلاً تا میومدند نگاه کنند به امام علی (ع)، یک مرتبه می دیدند کارشون تموم شده و افتادند رو زمین.😵‍💫🥴 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی، قسمت هجدهم.pdf
1.26M
🔰 داستان امام علی، قسمت هجدهم، دامادی حضرت علی ✅قسمتی از داستان : امام علی (ع) سرشونو انداختند پایین، عرق رو صورتشون نشست. خجالت می کشیدند😅🤭 گفتن : « یا رسول الله، راستشو بخوایید، اومدم خواستگاری دخترتون، فاطمه (س). اگه صلاح می دونید. ما ازدواج کنیم، اومدم خواستگاریش.» 🥰😍 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام علی، قسمت نوزدهم.pdf
1.04M
🔰 داستان امام علی، قسمت نوزدهم، پدر شدن امام علی ✅قسمتی از داستان: پیامبر انقدر نوه ها شون رو دوست داشتند که یک سره با اونها بازی می کردند.😌 سن و سالی از پیامبر گذشته بود با این حال با بچه ها بازی می کردند😍 و زمانی که نماز می خوندند، بچه ها از دوش پیامبر بالا می‌رفتند 😬😁 جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha