eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
ع ریحانه ی من چه بر سرت آوردند صد بغض به آه همسرت آوردند غسل تنت از من چقدر وقت گرفت یعنی چه به روز پیكرت آوردند بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از کار کشید آی مادر.... غسل تنت از من چقدر وقت گرفت یعنی چه به روز پیكرت آوردند با دیدن جسمت بدنم می لرزد با شستن پهلوت تنم می لرزد با شستن زخم كوچه های نیلی ای فاطمه دارد حسنم می لرزد چشمم به غمه هماره ات افتاده بر چشم پر از ستاره ات افتاده وقتي كه رسيد دست من فهميدم در كوچه دو گوشواره ات افتاده امیرالمومنین بدن زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببندم، زینبین روصدا کرد، حسنین روصدا کرد بیاید از مادر توشه برگیریدآخه دیگه دیدارها میمونه برا قیامت ، روایته بچها خودشون رورو بدن بدن بی جان مادر انداختن،(وامصیبتاخیلی سخته داغ مادر ،مادر دارین قدر مادر بدونید ) دارن ناله میزنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین فرموددیدم صدای ناله ی زهرا بلند شد، بنده های کفن زهرا بازشد یه دست حسنین دربغل یه طرفم زینبین دارن از دل وعربت ناله میزنن یه وقت منادی بلند شد علی بچه ها رو از روی مادر بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، ای بمیرم اینجا فاطمه زهرا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد، گذشت...اما نمیدانم چرا هر وقت از یاس میخوانم کنار یاس قدری روضه عباس میخوانم یه وقت علقمه بوی یاس گرفت... مادر برات بمیره اباالفضل اباالفضل نمی دونم وقتی ابی عبدالله اومد کنار نهر علقمه آی بدن علمدارشو با اون حال مساهده کرد (یازهرا ) نه دستی در بدن داره عباسش ، فرقش شکسته دیگه اونجا دیدن حسین زهرا دست بر کمر گرفته ، فرمود الان دیگه کمرم شکست (داغ برادر نبینی صاحب ناله ) مدینه اباعبدلله پهلوی شکسته مادر دید در کربلاهم فرق شکافته ی برادر این نالتو بلند کن تسلای دل حضرت زهرا وفرزندش ابوالفضل العباس بگو حسین جان.... ای اهل حرم میر علمدار نیامد سقای حسین سید سالار نیامد امشب حرم آل علی آب ندارد رقیه شده بی تاب، علی خواب ندارد @roze_daftari
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مرغ درمانده ام و بال و پرم افتاده قرعه ی خونْ جگری بر جگرم افتاده معصیت ریشه ی ایمان مرا سوزانده بی سبب نیست ز شاخه ثمرم افتاده یک نفر نیست به دادِ من تنها برسد؟! آنقدر دام گنه دور و برم افتاده دیر شد، آخرِ عمری به خودم آمدم و وسط معرکه دیدم سپرم افتاده همه ی دار و ندارِ دل رسوای من است این دوتا قطره که از چشم ترم افتاده حب زهرا من خسران زده را آدم کرد بر زبانِ همه، حالا خبرم افتاده دلخوشم سائلم و ریزه خور پنج تنم روزی ام دست خدایان کرم افتاده بی سبب نیست به لب نادعلی می خوانم به سرم شور نجف، شور حرم افتاده هر شب جمعه دلم سوخت از آن روزی که سوی شش گوشه ی دلبر نظرم افتاده تربت کرب و بلا با دل من کاری کرد باده ی نابْ هم آخر ز سرم افتاده روزی ام کرب و بلا نیست ولی شکرِ خدا به سوی مجلسِ روضه گُذرم افتاده مادری مویْ پریشان به حرم آمد و گفت: خنجری کُند به جان پسرم افتاده چقدر چشمِ طمع بر زره و پیرهنِ تشنه ی در دلِ خونْ غوطه ورم افتاده
روضه جهت مجالس : نام تو را نوشتمُ پشت جهان شکست 2 آهسته ازغم تو،زمین و زمان شکست پرسید آسمان چه نوشتی که اینچنین گفتم که فاطمه،کمر آسمان شکست هجده بهار دیدی و درسوگ تو،دلم بعد ازهزاروسیصد وچندین خزان شکست ای دل بسوز و بشکن،تا باوارت شود حتما دری که سوخته را می توان شکست باهر دری که بعد نگاه تو باز شد انگار در گلویِ علی استخوان شکست2 *حسینِ،ثمرۀ وجود مادرِ،تو حدیث کساء وقتی ابی عبدالله اومد محضر بی بی،اجازه بگیره،سوال کرد کیا هستن؟* اِنّي اَشَمُّ رايَحَهَ جَدّي*بی بی وقتی فرستادش بااین خطالب:* یا ثَمَرَةَ فُؤادی * حسینشُ اینجوری صدا زد"و*یاقُرَّةَ عَیْنی*مادر همۀ بچه هاشو دوست داره، اما هر کدومُ یه جور دوست داره" همه رو یجور دوست داره همه رو یه اندازه دوست داره؛ اما بعضی دوست داشتنا فرق داره" من از مدینه می خوام *ببرمت کربلا ..* چند جا تو مدینه بی بی یادِ کربلا کرد" (حسینِ شش هفت سالِ هنوز نه کربلایی هست نه) اما بی بی یاد کربلا کرد، چند جا یاد کرد . کجاها یادِ کرد؟؟ اون وقتی که زینبش رو صدا کرد،کفن ها رو داد به زینب؛کفن اول مالِ منِ دخترم، میدی بابات علی، (تصور کن یه دختر چهارساله) کفن دوم مالِ بابات علیِ، میدی داداش حسنت یه روزی؛ کفن سوم مالِ برادرت حسنِ ؛ وقتی بقچه رو بست زینب مات و متحیّر(اینو من میگما : خوب خدا رو شکر حسینم سالمِ ... حسینم هست ، حتما من زودتر ازحسین میرم که کفنِ حسینُ به من نسپرده)اما یه مرتبه دید یه پیراهن رو داد تو بقل زینب .... زینبم یه روزی میاد کربلا .. الله اکبر .. حسینت ازت جدا میشه،به جایِ من پیراهنُ بهش بده ... زیر گلوشُ ببوس زینب ..." این یه جا یاد کربلا کرد ... یه جا دیگه ش رو بگم معطلت نکنم ... یه جا دیگه هم یاد کربلا کرد وقتی شبِ آخر همه حرف هاشو به علی زد ... همه وصیتاشو گفت ... مادرِ ما همه حرفاشو زد ... همه وصیت هاشو به علی گفت ... یه نفسی کشید ... یه آهی کشید ... صدا زد *لاتَنسی قَتیلِ الاعَدا ...* حسینمُ تشنه می کشن .... حواست به حسینم باشه علی ... از بابام شنیدم بین دو نهر آب ... هی صدا میزنه العطش ... حسین ... بریم کربلا ... میان عاشق ومعشوق رمز بسیاراست چو یار ناز نماید شما نیاز کنید ... مادر مدینه دو جا یاد کربلا کرد و یاد حسین کرد ... حسینشم تلافی کرد ... دو جا سراغ دارم یادِ مادرش افتاد ... یاد مدینه افتاد بگم یا نه؟؟ یه جا اون لحظه ای بود ... (یا صاحب الزمان من معذرت میخوام) یه جا وقتی پیراهن عربیش رو بالا زد .... وقتی تیر حرمله به قلبش خورد ...*فَرَمَاه حَرملَةُ سَهمٌ مَسمومٌ محدَّدُ ثَلاثُ شُعَبٍ*.... هر کاری کرد تیرُ از روبرو دربیارِ نشد .... کمرشُ خم کرد .... (حالا چرا حرف مدینه شد؟؟؟) وقتی سینه ش سوراخ شد ... مقتل میگه : فَجَرّدَ کَلمیزاب .... عین ناودون از سینه ش خون میریزه ..... دیدن دو دستی زیر خون ها رو گرفت ... هی میمالید به محاسنش .... (چی می گفت ؟؟) می گفت منُ مدینه کشتن .... اون روزی که مادرمُ تو کوچه ها زدن ..... وای ....... خدایا همین یه دونه آدمُ میکشه ... رحمت خدا به این ناله ها .... یه جا دیگه هم یاد مادرش کرد .....بگذریم ...بزار ادامه ش رو بگم هی محاسنش رو به خون خودش خضاب کرد ... اما دیگه نتونست رو اسب بمونه ... همچین که اومد از رو اسب بیفته دیدن زیر لب میگه :*بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ...* هوا زجور مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب ...... حسین ...... ای خدا به این مادرُ پسر ... به زائر پهلو شکستۀ کربلا فرج امام زمان را برسان .....
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند با دست بسته وارد بَلوا نمیکنند از پشت بام خانه به خانه نمیروند وقتی که نیمه شب شده غوغا نمیکنند بر خانهء امام که حمله نمیبرند اینگونه با بزرگ حرم تا نمیکنند در خانه ای که هست زن و بچه بین آن آتش به پشت خانه که برپا نمیکنند وقتی هنوز نالهء زهرا رسد بگوش تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند شاید زنی به پشت درِ خانه آمده در را که با فشار لگد وا نمیکنند شه را پیاده در پیِ مرکب نمیکِشند با کینه هتک حرمت آقا نمیکنند هفتاد ساله را که دگر هول نمیدهند یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمیکنند پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد این رسم را به دِیر و کلیسا نمیکنند بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت یکجا بگو که ظلم در آنجا نمیکنند با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمیکنند دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد خجلت ز جای بوسهء طاها نمیکنند تَه ماندهء شراب خودش را به طشت ریخت فکری به حال زینب کبری نمیکنند @majmaozakerine
همیشه حاضری آقا به چشمم گرچه پنهانی به حالم ناظـری آقا نگفته حـال می دانی  بیا ای علم جاویدان بتاب ای شمسه ی تابان بگو تا کی به پشت ابر ای خورشید می مانی گرفتارم در این مـرداب بیا ارباب بیا ارباب  گدای خسته رادریاب دراین گرداب طوفانی بیا ای رهنمــای من بیا ای مقـتدای من  بگیر این دستهای من در این شبهای ظلمانی بیا ای یوسف زهرا به شهر ما تو از صحرا  که آبادی دل از هجر مبدل شد به ویرانی بیا تا نوکرت باشم ذلیل محضـرت باشم  کنم دل را چراغانی به باغ دل گل افشانی نه دل قابل نه سر قابل نه قابل کشت بی حاصل  بیا آقا که من بی تو نه سـر دارم نه سامانی  به بند هجر دربندم دوباره عهد می بندم  برای صبح وصـــل تو در این ابیات پایانی ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
. * ...* یادش بخیر اون روزا که پدرِ خوبی داشتیم ... تا غم به دل ها میومد ... سر رویِ پاش میذاشتیم ۲ *یادته بابا ... تا غم به دلم میومد ... میومدم تو خونه یِ تو ... آخه میگن دعایِ پدر مستجابه ... آخه میگن خدا روی پدرا رو زمین نمیندازه ... امروزم اومدم بابا تو برام دعا کنی ... دستاتو بالا بیاری ... بابا از تهِ دلت برام دعا کن ...* یادش بخیر اون روز که اسم ما رو صدا می‌کرد .. دستاشو بالا می آورد برایِ ما دعا می کرد ... *آی اونایی که بابا دارین ... قدرِ پدراتون رو بدونین ... آیا اونایی که این تاجِ بالا سر رو دارین، قدرشو بدونین ... به والله ... زود دیر میشه ... یه روزی میاد که بندایِ کفن بابا رو باز میکنن ... ای بابا ...* یادش بخیر اون روزا که کنارِ سفره مون بود ... مویِ سپیدش به خدا برکتِ خونه مون بود .. ۲ *آره والله ... میگن برکتِ هر خونه پدر مادره ... میگن صفایِ هر خونه پدر و مادره ... * حالا دیگه رفته و ما تاجِ رویِ سر نداریم چند ساله که رفته و ما که دیگه بابا نداریم .. *بذارید ... اجازه بدین من این جمله لالایی رو برا بابام بگم ... آره والله ... امروز بگیم بابا ... چند ساله که خوابیدی ... دیگه از دستِ ما راحت شدی بابا...بابا * لالا لالا لالا لالا ... بخواب آرومِ جونِ من * اِی بابا ... چه خوبه ... معمولاً اینجوریه ... میگن مادر برا بچّه هاش لالایی میگه ... امّا عیبی نداره ... امروز هم بچّه ها برایِ باباشون لالایی بگن ... لالا لالا .. لالا لالا ... لالا لا لا بابای من ‌... لالا لالا لالا لالا ... بخواب عزیزِ دلِ من ... با گریه میگم به همه ما دیگه بابا نداریم خوشا به حال هرکی که باباشو هر روز میبینه .. دستشو میگیره و باز کنار باباش میشینه ... تو رفتی و خونه برام بی تو شبیهِ زندونه .. تمومِ یادگاریات .. دل منو میسوزونه رفته دیگه به زیرِ خاک تموم تکیه گاه من ... عکسای تو بابا شده دیگه پناهِ جون من (ای کاش که قبل رفتنت یه بار دیگه میدیدمت ..) ۲ تو رو بغل میکردم و دوباره میبوسیدمت 👇 (هفت روزه_چهل روزه_یک ساله که) (چند ساله) که تو رفتی و خونه خرابه رو سرم ... نوحه ی این روزام شده وای پدرم وای پدرم .. یکی از زیباترین اشعار کتاب نیم از عالم خاک که بسیار کاربردی و مورد استقبال قرار گرفت👆👆👆 حسین کریمی نیا @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
دانلود مجالس ختم چهلم سالگرد سنگ قبر درگذشت تقدیر عكس اشعار روضه كتاب اشعار در سوگ مادر اشعار در سوگ مادر باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی ******************************************** مادرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوز شد چهل روز فراق غصه به دل‌هاست هنوز دست مهرت زسرم کوته و بیچاره شدم آرزوی رخ زیبای تو رؤیاست هنوز ******************************************* مادر جان (پدر جان)، یاد آن شب‌ها که ما را شمع جان بودی میان ناامیدی‌ها چراغ جاودان بودی برایت زندگانی گرچه یکسر رنج و سختی بود بنازم همتت مادر (بابا)، که تا بودی، صبور و مهربان بودی ******************************************** شعله ای خاموش گشت و خانه ای بی نور شد گوهر ارزنده ای پنهان به خاک گور شد مادری شایسته از این عالم ناپایدار چشم خود بربست و از چشم عزیزان دور شد ******************************************** مادرم (پدرم) دیده برویت نگران است هنوز غم نادیدن تو بار گران است هنوز آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز ******************************************** گشته اکنون چشم ما از درد و غم دریا مادر ما چه گوییم بی تو از فردا و فرداها مادر تکیه گه بودی تو ما را ای همه امیدها بی تو عالم ندارد رنگ شادی‌ها مادر ******************************************** در سالگرد مادر: مادرم یاس‌ها عطرشان را از بوی تن تو به عاریت می‌گیرند شبنم گل واژه اشک‌های توست ای شقایق دشتستان صبوری ای هم آغوش پروانه‌ها ای صفای گل سرخ ای نرگس عشق تو از همه گل‌ها زیباتر و از همه آن‌ها خوشبوتری در سالروز یاد تو عطر همه گل‌های شکفته را نثار وجودت می‌کنیم ******************************************** در سوگ پدر: در سوگ مادر: ای دریغ و افسوس که پدر (مادر) نام عزیزی است که دگر هرگز باز تکرار نخواهد گردید ******************************************** در سوگ مادر: به قاب کهنه چشمانم ای مادر به جز تصویر زیبایت ندارم ******************************************** در سوگ پدر: در سوگ مادر: پدرم (مادرم) دست اجل زود تو را پرپر کرد پسرت (دخترت) گریه کنان رخت عزا بر تن کرد دوستانت همگی در (از) غم تو نالیدند اشک چشم همگان خاک مزارت تر کرد ******************************************** در سوک پدر و مادر: پدر جان (مادر جان) لحظات از پی هم می‌آیند و می‌روند اما تو نیستی ولی یاد مهربانی و خوبی‌های بی منت تو گذر عمر را بر ما آسان نموده است. بی تو زیستن برایمان سخت و دشوار است اما ما صبر و مهربانی و خوب بودن را از تو آموختیم تا یاد و خاطره‌ات را زنده نگه داریم. ******************************************** در سوک مادر: گلهای بهشت سایه بانت مادر صد دسته ستاره ارمغانت مادر دیگر چه کسی چشم به راهم باشد قربان نگاه مهربانت مادر ******************************************** در سوگ پدر و مادر: دست دنیا در میان ناله‌ها رو می‌شود قصه گویی با سکوت خاک هم خو می‌شود آن صدایی که درونش قصه‌ها جان می‌گرفت قصه‌هایی که فقط با عشق پایان می‌گرفت پیش چشم ما درون خاک پنهان می‌شود دست‌های قصه گو، ای وای، بی جان می‌شود قصه گوی خوب ما رفتی به خواب، اما بدان خواب دیدم خانه‌ای داری میان آسمان! ******************************************** در سوگ مادر: رفتی از من مهر گسستی مادر با رفتن خود دلم شکستی مادر افسوس که بودی و ندانستم من ای در گرانمایه چه هستی مادر ******************************************** در سوگ مادر: مادرم جای تو خالیست به کاشانه ما غمت آتش زده بر این دل دیوانه ی ما شمع این محفل ما بودی و خاموش شدی بعد تو رفته صفا دیگر از خانه ما ******************************************** در سوگ مادر: نازنین مادر خوبم! چه بگویم که زبان لایق تقریر تو نیست ******************************************** قربان نگاه خسته ات، مادر جان لبخند به گل نشسته ات، مادر جان چه شبها تا سپیده، درد کشیدی ندای یا علی (ع)، یا رب کشیدی ******************************************** در سوگ مادر: چون مهر، بـزرگ و بی نشانی مادر آرام دل و عزیز جانی مادر ای کاش همیشه جاودان می بودی آن قدر که خوب و مـهربانی مادر شعر از: آقای محمد روحانی نجوا کاشانی ******************************************** در سوگ مادر: عمری که هست فانی، قدر و بها ندارد باغی که گشت بی گل، سیر و صفا ندارد مادر که بزم ما را، می داد شور و حالی رفت از جهان و دیگر، کاری به ما ندارد ******************************************** در سوگ مادر: تو گل سر سبد @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
🕊﷽🕊 🕊 خدا 🕊 و اندرز 🕊 و ترحیم ✍ رسول چهارمحالی(ساقی) 👌 _اهل_ بیت (ع) 🎤 _حاج ------------------------------🕊 روزی همه مهمان خدا می گردیم از عالم و آ دم که جدا می گردیم دست از همه می بُریم ای اهل زمین خلقی به عزای تو شود زار و حزین با رفتن از خاک به سوی افلاک ما جای بگیریم همیشه در خاک جز فاتحه چیزی نشود دمسازت اعمال تو می شود کلید رازت گلچین زمان روز و شبت تار کند اعمالْ تو را همدم و همیار شود از مال و زن و بچه نداری ثمری در روز و شبت نیست دیگر سحری هر کس برود از پی خود بر کاری ای بنده تو را نیست دگر غمخواری دست تو به دامان علیست معجزه گر زیرا که علی به خلق بوده چو پدر او هست شفیع خلق اندر همه جا با ذکر علی و فاطمه بلند بگو یا الله -------------------------------- ✍شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان ) 🕊🕊🕊 @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
🕊﷽🕊 🌾 مــادر_ای _گوهر نایاب... 👌# مداح _اهل_ بیت (ع) 🎤 _حاج _پیرزاده 🌾 دانلود 🕊 مادر!  ای والاترین رویای عشق! مادر!  ای دلواپس فردای عشق! مادر!  ای غمخوار بی همتای من! اوّلین و آخرین معنای عشق زندگی بی‌تو  سراسر  مِحنت است زیر پای توست تنها جای عشق مادر!  ای چشم و چراغ زندگی! قلب رنجور تو  شد دریای زندگی تکیه‌گاه خستگی‌هایم تویی مادر!  ای تنهاترین مأوای عشق یاد تو آرام  می‌سازد مرا از  تو آهنگی گرفته  نای عشق صوت لالایی تو اعجاز می‌کند ما در ای " پیغمبر زیبای عشق " ماه من! پشت و پناه من تویی جان من! ای گوهر یکتای عشق! دوستت دارم تو را دیوانه وار از تو  احیا  شد چنین دنیا ی عشق ای انیس لحظه های بی‌کسی! در دلم برپا شده غوغای عشق تشنه‌ی آغوش گرم تو  منـم من که مجنونم، تویی لیلای عشق 🌾🌾🌾 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌@khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
اوخشاما ترکی در عموم عزاها سیفی آذری سبک : عم اوغلی صبریم جالاندی ... فلک سنه کفن بیچدی ائللروندن سنی سئچدی چتین اولارمیش آیریلیق بیر گون منه بیر ایل گئچدی (مهربانیم یاندی جانیم آیریلیقا یوخ توانیم )(2) توپراقلاردا یوزون قالدی ائللرونده گوزون قالدی انتظار جان وئروب گئتدون قلبونده چوخ سوزون قالدی (مهربانیم یاندی جانیم آیریلیقا یوخ توانیم )(2) آمان اَلاَمان آیریلیق قلبی ایلر قان آیریلیق هر دردیدن بو دنیادا اولار چوخ یامان آیریلیق (مهربانیم یاندی جانیم آیریلیقا یوخ توانیم )(2) فراقون جاویدان قالدی سینه میزده نهان قالدی عزیزلروندن آیریلدون عکسون بیزه نشان قالدی (مهربانیم یاندی جانیم آیریلیقا یوخ توانیم )(2) دیَرم من سوزلروندن سنون شیرین سوزلروندن انصاف ایله گل یوخوما ئوپوم گوزل گوزلروندن (مهربانیم یاندی جانیم آیریلیقا یوخ توانیم )(2) فکریوی باشدان آتمارام سنی یاددان چخارتمارام سن یاتوبسان توپراق اوسته منده آسوده یاتمارام (مهربانیم یاندی جانیم آیریلیقا یوخ توانیم )(2) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این متن برای عموم مجالس عزا مناسب است. در اجرای واگیرها با کمی تغییر میتوان برای مجالس عزای "پدر" ، " مادر" ، "برادر" ، "خواهر" ، "فرزند" نیز اجرا کرد. ✔️ واگیر برای مادر : لایلای ننه ایوای ننه منه سنه قربان آی ننه یا لایلای آنا ایوای آنا منه سنه قربان آی آنا ✔️ واگیر برای مجلس عزای پدر : لایلای آتا ایوای آتا منه سنه قربان آی آتا ✔️ واگیر برای مجلس عزای فرزند : لایلای بالا ایوای بالا منه سنه قربان آی بالا یا لایلای اوغلوم ایوای اوغلوم منه سنه قربان آی اوغلوم ✔️ واگیر برای مجلس عزای برادر : لایلای قارداش ایوای قارداش منه سنه قربان آی قارداش
‍ ‍ ‍ به یاد اون روزا که مادر داشتیم چِهــل روزه که روی ماهِ تــورو ندیــدم هرچــی غمُ دردتـو ماتم تُو کشیــــدم چهل روزه به چشمام ندیــــــدم آرامشی نیسـتی که باز دوباره دست روسـرم بکشی چل روزِ بــــی تودنیا روی ســــــرم خرابه رفتــــنت از کنـــارم مادر مِـثِ سـَــرابـــه چل روزِمـــــــاتـم تو روی دلم نِشــستــــه درد فـِــــراق دوریـت قامَتَمو شکـــــــسته چـل روزِ آرزومـــــــه یه بـــار تو رو ببـــینم یه بوســـــه از رُخِ تو مادر جونـم بِچیــــــنم چل روزِ که میــــدونی از تو بابا جـــــداییـم از وقتی که تو رفتـــی یتـــــیمُ بــی مادريم نایــی برام نـمــــونده از بَـس که غصه خوردم ببیــــن کنارِ قبـــــرت یه دســـــته گل آوردم ببین که از فِراقــــــت چی اومـــــده به روزم دارم کـنار قـــــــبـرت مِثِ یه شمــع میسوزم از این زمــــونه سیـرم نزار زبــــون بگیــــرم ثـــــِروت من تو بودی حالا ببــین فقیـــــرم وقتی نــگاه خَســــتَم به عکــــس تو می اُفته دلــــم میـــگــیره مادر از حرفــــای نَگــُــفته نزاری حَســــرت به دل بمــــــونــم ای بابایی بیــــاکـه اِنْـقـَده مــن نَـگَـم مادر کجــــــایی @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
الا ای مادر خوبم کجایی ندارم طاقت هجر وجدایی دلم بی تو پر از اندوه ودرده ندارد زندگی بی تو صفایی بیا مادر مادر مادر مادر بیا2 ____________ بیا بار دگر مادر کنارم بیا تا سر بزانویت گذارم بکش دست نوازش بر سرمن ببوسم دست تو ای گلعذارم بیا مادر.... ________________ چه شبهایی که بودم زار وبیمار کنار بسترم بودی تو بیدار مرا با شهد جانت پروریدی به دنیا بوده ای معنای ایثار بیا مادر... ___________________ دلم تنگست برای لای لایت برای بوسه های جانفزایت زبعد تو به حیرانی دچارم دوای درد من باشد دعایت بیا مادر... ___________________ کنون هستم برای تو عزادار دلی خون، دیده گریان وتنی زار نباشد باورم هجر و فراقت غم بی مادری ام هست دشوار بیا مادر... شعر:اسماعیل تقوایی @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین