فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲ نکته دربارۀ «توسطِ» که شاید ندانید!
#دستورزبان #گردهبرداری
۱۴۰۲/۱۰/۰۵
سید محمد بصام
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا جمع بستن واژههای فارسی با «ـات» غلط است؟
چه واژههایی را میتوانیم با «ـات» جمع ببندیم؟
#زبانشناسی #دستورزبان
۱۴۰۲/۱۰/۰۷
سید محمد بصام
@Matnook_com
Iraj_Gorgin's_Interview_with_Forough_Farrokhzad.mp3
25.68M
گفتوگو با فروغ فرخزاد در سال ۱۳۴۳ دربارهٔ شعر امروز ایران
رادیو ایران، برنامهٔ صدای شاعر
بازنشر بهمناسبت ۸ دی
زادروز فروغ فرخزاد
#منهای_ویرایش #ادبیات
۱۴۰۲/۱۰/۰۸
سید محمد بصام
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«من خوشبختانه یک زنم.»
کمتر از ۷ دقیقه با فروغ فرخزاد
#منهای_ویرایش #ادبیات
۱۴۰۲/۱۰/۰۸
سید محمد بصام
@Matnook_com
شیوۀ نگارش ضمیرهای شخصی پیوسته (۱)
در فارسیِ معیار و غیرشکسته، رسمالخط ضمیرهای شخصی پیوسته (ـم، ـت، ـش، ـمان، ـتان، ـشان) در پیوند با انواع واژهها به شرح زیر است:
۱) واژههای پایانیافته به حرف پیوسته (مانند «ب» و «ه» و «یِ») و حرف جدا (مانند «ر»):
- کتابم، کتابت، کتابش*، کتابمان، کتابتان، کتابشان
- توجهم، توجهت، توجهش، توجهمان، توجهتان، توجهشان
- رأیم، رأیت، رأیش، رأیمان، رأیتان، رأیشان
- برادرم، برادرت، برادرش، برادرمان، برادرتان، برادرشان
یادآوری:
در «کتابش»، الگوی هجای آخر cvc (= صامت + مصوت + صامت) است: کِ - تا - بَش. بنابراین درست نیست که *کتاباش بنویسیم و /کتابش/ بخوانیم. پس املای *کتاباش و نیز *کتابات و *کتابام، که پایانیافته به حروف پیوستهاند، نادرست است.
۲) واژههای پایانیافته به صدای i:
- صندلیام، صندلیات، صندلیاش، صندلیمان، صندلیتان، صندلیشان
- سرمهایام، سرمهایات، سرمهایاش، سرمهایمان، سرمهایتان، سرمهایشان
- جداییام، جداییات، جداییاش، جداییمان، جداییتان، جداییشان
یادآوری:
واژههای پایانیافته به صدای ey نیز مانند واژههای پایانیافته به i است:
نِیام، نِیات، نِیاش، نِیمان، نِیتان، نِیشان.
۳) واژههای پایانیافته به حرف «و»
الف) با صدای o:
مانتوام، مانتوات، مانتواش، مانتومان، مانتوتان، مانتوشان
یادآوری:
واژههایی مانند «رهرو» نیز با صامت میانجی «ا» نوشته میشوند: رهروام، رهروات، رهرواش. این واژهها را میتوان بدون «ا» نیز نوشت: رهروَم، رهروَت، رهروَش.
ب) با صدای u:
آرزویم، آرزویت، آرزویش، آرزویمان، آرزویتان، آرزویشان
یادآوری:
«آرزومان، آرزوتان، آرزوشان» نیز درستاند، ولی ترجیح ندارند.
۴) واژههای پایانیافته به صدای e (های بیان حرکت):
خانهام، خانهات، خانهاش، خانهمان، خانهتان، خانهشان
یادآوری:
املای *خانۀمان/ *خانهیمان، *خانۀتان/ *خانهیتان، *خانۀشان/ *خانهیشان نادرست و غیرمعیار است.
۵) واژههای پایانیافته به صدای â:
صدایم، صدایت، صدایش، صدایمان، صدایتان، صدایشان
یادآوری:
۱) «صدامان، صداتان، صداشان» نیز درستاند، ولی ترجیح ندارند.
۲) واژههایی مانند «موسیٰ» نیز در حکم واژههای پایانیافته به صدای â هستند:
موسایم، موسایت، موسایش، موسایمان، موسایتان، موسایشان.
۶) واژههای پایانیافته به همزه
الف) «أ»: مبدأم، مبدأت، مبدأش، مبدأمان، مبدأتان، مبدأشان
ب) «ؤ»: لؤلؤم، لؤلؤت، لؤلؤش، لؤلؤمان، لؤلؤتان، لؤلؤشان
پ) «ء»: جزئم، جزئت، جزئش، جزئمان، جزئتان، جزئشان
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۱۱
سید محمد بصام
@Matnook_com
یک نکتهات بگویم!
ویرگولِ بعد از نهاد نادرست و اضافی است. پس:
خطرناکترین نوع بشر انسانی است که اعتقادش زیاد و فهمش کم است. (آنتون چِخوف)
یادآوری:
۱) نشانۀ درنگ ساکن یا آپاستروف است که بر روی آخرین حرف نهاد گذاشته میشود:
- این کتابْ راهنمای معلمان است.
- این کتابِ راهنمای معلمان است.
۲) نام چِخوف، پزشک و نویسندۀ نامآشنای روسی، «آنتون» است، نه *آنتوان.
#نشانهگذاری #املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۱۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
34.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۴ قاعدۀ فاصلهگذاری اعداد
در فارسی، چند نوع عدد داریم و چگونه فاصلهگذاری میشوند؟
#دستورزبان #فاصلهگذاری
۱۴۰۲/۱۰/۱۹
سید محمد بصام
@Matnook_com
شیوۀ نگارش اَعلام تاریخی و جغرافیایی
۱) املای نامهای بیگانه مطابق با نزدیکترین تلفظ آنها در فارسی نوشته میشود:
- «آنتون چِخوف» و «لِف تالستوی» (دو نویسندۀ روس)؛
- «خورخه لوئیس بورخِس» (نویسندۀ آرژانتینی)؛
- «آفریقا» (Africa).
۲) اگر نام بیگانهای با تلفظ متفاوتی (برخلاف زبان مبدأ) رایج شده باشد، به همان صورت نوشته میشود:
- «آرژانتین» (تلفظ و املای فرانسویِ واژۀ «آرخِنتینا»ی اسپانیایی)؛
- «پاریس» (تلفظی متفاوت با اصل فرانسوی)؛
- «انیشتین» (پربسامدترین تلفظ و املا در فارسی، ولی متفاوت با تلفظ آلمانی آن).
۳) نامهای بیگانهای که با حروف همآوا (مانند «ت» و «ط») نوشته میشوند املای آنها با حروف رایج و فعال ترجیح دارد، نه با حروف کمبسامد و غیرفعال: «پترزبورگ» (نه «پطرزبورگ»).
۴) املای نامهای بیگانهای که با حروف کمبسامد و غیرفعال رایج شده باشد تغییر نمیکند: «طرابلس» (نه «ترابلس»)؛ «مکبث» (نه «مکبت»).
۵) اگر نام بیگانهای دواملایی یا بیشتر باشد، املای پربسامدتر ترجیح دارد: «فیثاغورس» (نه «فیثاغورث»).
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۱۹
سید محمد بصام
@Matnook_com
نام این نویسندۀ فمینیستِ* فرانسوی «سیمون دو بووار» است. بنابراین:
✅ درست: سیمون دو بووار
⛔ نادرست: سیمون دووبوار
★ بنویسیم «فمینیست» و «فمینیسم»، ننویسیم «فمنیست» و «فمنیسم».
این را هم ببینید: شیوۀ نگارش اَعلام تاریخی و جغرافیایی.
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۲۰
سید محمد بصام
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ۲ تا رو همیشه بافاصله بنویس!
#فاصلهگذاری
۱۴۰۲/۱۰/۲۰
سید محمد بصام
@Matnook_com
املای نام این نویسندۀ روسی ابتدا از روی تلفظ فرانسویِ آن در فارسی بهصورت «لئون تولستوی» نویسهگردانی شد و رواج یافت (و امروز هم همچنان رواج دارد)، ولی چند سالی است که آن را با املای نزدیک به تلفظ روسی هم مینویسند: لِف تالستوی. املای «لف» نزدیکترین صورت به تلفظ روسی آن است و بر دیگر املاهای این نام (لئو، لیو، لییو، لیف، لییف، و ...) ترجیح دارد.
برای آگاهی از تلفظ و املای نامهای خاص، به فرهنگ تلفّظ نامهای خاص از فریبرز مجیدی (انتشارات فرهنگ معاصر) مراجعه کنید.
این را هم ببینید: شیوۀ نگارش اَعلام تاریخی و جغرافیایی.
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۲۱
سید محمد بصام
@Matnook_com
#فارسی_چه_بدی_داشت_که_یک_بار_نگفتی!
«لباس مجلسی باز دوباره شارژ شد.» این جمله و مانند آن را این روزها در فضای مجازی زیاد میشنویم. ولی انگار یادمان رفتهاست که یک زمانی مغازهدارها یا فروشندگانِ دورهگرد داد میزدند «فلان چیز را آوردهایم» یا «بهمان چیز دوباره رسید». اما امروز همانها را شارژ میکنیم! مگر فعل «آوردن» و «رسیدن» چه اشکالی دارد که بهجای آنها از «شارژ شدن/ کردن» استفاده میکنیم؟ اشکالی دارد اگر بنویسیم یا بگوییم لباس مجلسی دوباره رسید یا باز هم لباس مجلسی آوردهایم؟
۱۴۰۲/۱۰/۲۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
یک نکتهات بگویم!
«ناطور» واژهای عربی و به معنای «پالیزبان و نگهبان کشتزار» است. املای *ناتور نادرست است. املای واژهها را تنها باید از فرهنگهای معتبر گرفت و نباید آنها را تغییر داد. با این حال، در ارجاعدهی، املای کتابها را ـ حتی اگر نادرست باشند ـ تغییر نمیدهیم و به همان صورت چاپی مینویسیم (املای اَسناد هویتی و حقوقی را نیز همچنین). پس اگر مثلاً از ناتور دشت (کتاب سمت راست در تصویر) نقل میکنیم، نباید این املای نادرست را ویرایش و اصلاح کنیم.
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۲۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
شیوۀ نگارش ضمیرهای شخصی پیوسته (۱) در فارسیِ معیار و غیرشکسته، رسمالخط ضمیرهای شخصی پیوسته (ـم،
شیوۀ نگارش ضمیرهای شخصی پیوسته (۲)
در فارسیِ گفتاری و شکسته، رسمالخط ضمیرهای شخصی پیوسته (ـم، ـت، ـش، ـمون، ـتون، ـشون) در پیوند با انواع واژهها به شرح زیر است:
۱) واژههای پایانیافته به حرف پیوسته (مانند «ب» و «ه» و «یِ») و حرف جدا (مانند «ر»):
- کتابم، کتابت، کتابش، کتابمون، کتابتون، کتابشون
- توجهم، توجهت، توجهش، توجهمون، توجهتون، توجهشون
- رأیم، رأیت، رأیش، رأیمون، رأیتون، رأیشون
- برادرم، برادرت، برادرش، برادرمون، برادرتون، برادرشون
۲) واژههای پایانیافته به صدای i:
- صندلیم، صندلیت، صندلیش، صندلیمون، صندلیتون، صندلیشون
- سرمهایم، سرمهایت، سرمهایش، سرمهایمون، سرمهایتون، سرمهایشون
- جداییم، جداییت، جداییش، جداییمون، جداییتون، جداییشون
یادآوری:
املای «*صندلیم، *سرمهایت، *جداییش» و مانند اینها نادرست و نامتعارف است.
۳) واژههای پایانیافته به صدای ey:
نِیَم، نِیِت، نِیِش، نِیِمون، نِیِتون، نِیِشون
۴) واژههای پایانیافته به حرف «و»
الف) با صدای o:
مانتوم، مانتوت، مانتوش، مانتومون، مانتوتون، مانتوشون
ب) با صدای ow:
رهروم، رهروت، رهروش، رهرومون، رهروتون، رهروشون
پ) با صدای u:
آرزوم، آرزوت، آرزوش، آرزومون، آرزوتون، آرزوشون
۵) واژههای پایانیافته به صدای e (های بیان حرکت):
- خونهم، خونهت، خونهش، خونهمون، خونهتون، خونهشون
- واسهم، واسهت، واسهش، واسهمون، واسهتون، واسهشون
- چهم، چهت، چهش، چهمون، چهتون، چهشون
۶) واژههای پایانیافته به صدای â:
بابام، بابات، باباش، بابامون، باباتون، باباشون
یادآوری:
واژههایی مانند «موسیٰ» نیز در حکم واژههای پایانیافته به صدای â هستند:
موسام، موسات، موساش، موسامون، موساتون، موساشون.
۷) واژههای پایانیافته به همزه
الف) «أ»:مبدأم، مبدأت، مبدأش، مبدأمون، مبدأتون، مبدأشون
ب) «ؤ»: لؤلؤم، لؤلؤت، لؤلؤش، لؤلؤمون، لؤلؤتون، لؤلؤشون
پ) «ء»: جزئم، جزئت، جزئش، جزئمون، جزئتون، جزئشون
۸) حرف اضافۀ «از»، «با»، «به»، و «برای» + ضمیرهای شخصی پیوسته
الف) «از»:
ازم، ازت، ازش، ازمون، ازتون، ازشون
یادآوری:
در نوشتارِ معیار نمینویسیم «ازشان»، مینویسیم «از ایشان» یا «از آنان/ آنها». «ازشان» در متنهای غیررسمی مانند داستان و رمان بهکار میرود.
ب) «با» (با افزودن «ـها» پیش از ضمیر):
باهام، باهات، باهاش، باهامون، باهاتون، باهاشون
پ) «به»:
۱) صورت مؤکد و رسمیتر:
بهم، بهت، بهش، بهمون، بهتون، بهشون
«آقای محمدی، بیاین بیرون، بهتون میگیم.» (جمال میرصادقی، کلاغها و آدمها، ص ۳۳)
۲) صورت محاورهای و شکستهتر:
بهم، بهت، بهش، بهمون، بهتون، بهشون
«حمید خندهاش را خورد و به آنها گفت: بذار بهش بگیم.» (جعفر مدرسصادقی، گاوخونی، ص ۸۸)
یادآوری:
در نوشتارِ معیار نمینویسیم «بهشان»، مینویسیم «به ایشان» یا «به آنان/ آنها». «بهشان» در متنهای غیررسمی مانند داستان و رمان بهکار میرود.
ت) «برای» (با حذف «ی»):
برام، برات، براش، برامون، براتون، براشون
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۲۵
سید محمد بصام
@Matnook_com
یک نکتهات بگویم!
واژۀ پایانیافته به واکۀ e (در خط «-ه/ -ـه»)، گرچه عربی باشد یا بخش پایانی آن عربی باشد، در پیوند با پسوند «-ی» بهصورت «-گی/ -ـگی» نوشته میشود، نه «-هگی/ -ـهگی». پس:
✅ بنویسیم: بیعلاقگی، بیملاحظگی، جملگی، ذِلّگی، روزمرّگی، عُمدگی، غریبگی، فوقالعادگی، قاعدگی، قلعگی* (= «ساکن قلعه»)، معرفگی، نشئگی
⛔️ ننویسیم: بیعلاقهگی، بیملاحظهگی، جملهگی، ذِلّهگی، روزمرهگی، عُمدهگی، غریبهگی، فوقالعادهگی، قاعدهگی، قلعهگی، معرفهگی، نشئهگی
★ «قلعه» عربیشدۀ «کلات» است.
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۲۸
سید محمد بصام
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قاعدۀ «همگونی واکهای» چیست؟
در آواشناسی، به فرایندی که واکۀ یک هجا از واکۀ هجای مجاورش تأثیر بپذیرد و به شکل آن درآید «همگونی واکهای» (vowel harmony) میگویند. برای نمونه، در واژۀ «گمان»، واکۀ o در هجای /گُـ-/ از واکۀ â در هجای /-مان/ تأثیر پذیرفته و به شکل آن درآمدهاست. ازاینرو /gomân/ بهصورت /gamân/ تلفظ میشود و اشکالی ندارد (یعنی هردو درستاند).
چند نمونه از تبدیل واکۀ o به a:
رُواق > رَواق، عُنّاب > عَنّاب، قُواره > قَواره، گُواهی > گَواهی، مُفاد > مَفاد.
#زبانشناسی #واژهشناسی
۱۴۰۲/۱۰/۲۹
سید محمد بصام
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ننویسیم «کمپین»!
۳ معادل برای «کمپین» در فارسی
معنای سوم را اینجا ببینید.
#ویرایش_زبانی #واژهشناسی
۱۴۰۲/۱۰/۳۰
سید محمد بصام
@Matnook_com
دربارۀ واژۀ «پدر»
واژۀ «پدر» در فارسیِ میانه و باستان pitar (پیتَر) بوده و از هندواروپایی -pətér* (پِتِر: لفظاً به معنای «پاینده و حامی») گرفته شدهاست. father در انگلیسی و Vater در آلمانی و Πατέρας (پَتِراس) در یونانی نیز برگرفته از همین «پِتِرِ» هندواروپایی و همریشه با «پدرِ» فارسیاند. (محمد حسندوست، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، سرواژۀ «پدر»)
#واژهشناسی
۱۴۰۲/۱۱/۰۴
سید محمد بصام
@Matnook_com
نه هرکه سر بتراشد قلندری داند!
چرا «بغچه» را پیشنهاد میکنند؟ بخش «دلیل» خالی است! چرا آن را بر «بقچه» ترجیح میدهند؟ چون پیشنهاد فرهنگ املایی خط فارسی و ایضاً ترجیح نسخۀ قدیم دستور خط فارسی فرهنگستان است. لابد آنها یک چیزی میدانستهاند دیگر! پس کار ما بهعنوان کسی که دارد فرهنگ املایی (!) مینویسد چیست؟ ساده است: کپی ـ پِیست. چرا؟ چون کار دیگری بلد نیستیم. نه خود اهلش هستیم و نه از اهلش میشنویم. نتیجه چه خواهد شد؟ ترویج نادرستها و دامن زدن به این آشفتهبازارِ املا و رسمالخط.
بگذریم. هنوز پیشپاافتادهترین نکات فاصلهگذاری را بلد نیستیم و رعایت نمیکنیم (اولین جملۀ تصویر را ببینید)، آنوقت دربارۀ املای واژهها نظر میدهیم! روشن است که «سر زدن» فعل مرکب است و باید بافاصله نوشته شود (گویا آن را با فعل پیشوندی اشتباه گرفتهاند). کاش کمی دستورزبان بلد بودیم یا دستکم به یک فرهنگ معتبر سر میزدیم.
متأسفانه این منابع نوعاً همینطورند و اشکالات آنها فراوان است. وانگهی، کسی که فرهنگ املایی مینویسد درست است که خود غلط بنویسد؟
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۱/۰۵
سید محمد بصام
@Matnook_com
«بقچه» یا «بغچه»؟
«بقچه» یک واژۀ ترکی است و در فارسی، اصالت املایی ندارد. هنگامی که این واژهها با دو یا چند املا در خط نوشته میشوند و کمابیش با بسامد یکسان بهکار میروند، همگی درست و پذیرفتنیاند، ولی آن املایی ترجیح دارد که بسامدش بیشتر باشد («بسامد» یعنی «فراوانی کاربرد»). بسامد «بقچه» با استناد به پیکرههای زبانی حدوداً ششبرابرِ «بغچه» است. برای همین است که فرهنگ روز سخن املای «بقچه» را ترجیح دادهاست. خوشبختانه فرهنگستان نیز در دستور خط فارسی (ویراست جدید) ـ گذشته از اغلاطی که همچنان دارد ـ «بقچه» را بهدرستی ترجیح دادهاست.
یادآوری:
۱) «بسامد املایی» همیشه ملاک ترجیح یا درستی نیست و گاهی بررسیهای تاریخی و ریشهشناختی نیز نیاز است. بنابراین تعیین یا ترجیح املای واژهها کاری است کاملاً تخصصی و نیازمند پژوهشهای زبانی.
۲) اکیداً توصیه میکنم برای املا و رسمالخطِ واژهها فقط به فرهنگ روز یا فشردۀ سخن ـ که در حال حاضر دقیقترین منابعاند ـ مراجعه کنید.
#واژهشناسی #املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۱/۰۵
سید محمد بصام
@Matnook_com
بهمناسبت ۲ بهمن
سالروز درگذشت ابوالحسن نجفی
چند روز پیش که در یک فرستۀ ویدیویی توصیه کرده بودم اهل قلم نباید کتاب غلط ننویسیم را بخوانند*، یکی از دانشجویانم برای من ویدیویی فرستاد که در آن، یکی از مدرسان ویرایش بهمناسبت سالگرد درگذشت ابوالحسن نجفی، کتاب غلط ننویسیم را معرفی میکرد و میگفت:
این کتاب اولین کتابی است که سعی کرده «غلط» در نگارش را تعریف کند. «غلط» کلمه یا تعبیری است که خلاف قاعده باشد و در متون نوشتاری کهن بهکار نرفته باشد و در زبان گفتار امروز هم بهکار نرود و فقط در نوشتار امروز بهکار رود، مثل کلمۀ «درب»: درب را ببندید. این «درب» فقط در نگارش امروز بهکار میرود؛ نه در نگارش قدیم بهکار رفته و نه در گفتار امروز بهکار میرود.
چند نکته دربارۀ سخن ایشان:
۱) غلط ننویسیم اولین کتابی نیست که سعی کرده غلط را تعریف کند (ای کاش چنین کاری را میکرد)، بلکه تعریف غلط و معیارهای آن را از شخصی به نام محمد زُهَری برداشته و بیآنکه به منبعش اشارهای کند، آن را در کتاب خود آوردهاست (محمد زهری کسی بود که اولین بار در مقدمۀ خود بر کتاب غلط ننویسیم اثر فریدون کار در دهۀ سی ـ تقریباً سی سال قبل از کتاب غلط ننویسیم ابوالحسن نجفی ـ ملاکهایی برای درست و غلط نوشت). پس غلط ننویسیم ابوالحسن نجفی اولین کتاب در این مسئله نیست. در ضمن، اینجا مجالی نیست که بگوییم ملاکهای تقلیدی او نیز خالی از اشکال نیست و جای تأمل فراوان دارد.
۲) اگر چند ثانیه وقت صرف کنیم و فقط در پیکرۀ تاریخی فرهنگستان جستوجو کنیم، میبینیم که «درب» دستکم از قرن دهم در معنای «درِ» امروزی بهکار رفتهاست: «چون شام شود، درب خانه را مضبوط نمایند» (قاسم هروی، ارشادالزراعه، ص ۲۷۹). پس براساس ملاکهای خودِ غلط ننویسیم «درب» هم باید درست و پذیرفتنی باشد، چون دستکم چهارصد سال است که در متون فارسی بهکار میرود.
۳) من اصراری ندارم که «درب» بنویسیم، بلکه سخنم این است که آن را غلط ندانیم. نیز بدانیم و دیگران را هم آگاه کنیم که چرا اهل زبان «درب» مینویسند (زیرا هیچ تغییر و تحولی در زبان بیدلیل نیست): ۱) «درب» را معمولاً گونهٔ رسمیِ «در» تلقی میکنند. ۲) برای اشتباه نشدنِ «در» با حرف اضافهٔ «در» معمولاً «درب» مینویسند. همین.
★ من همچنان معتقدم با آنکه ابوالحسن نجفی خدمات زیادی به زبان فارسی کرد، ولی ترویج کتاب غلط ننویسیم او خیانت فرهنگی به اهل قلم است، زیرا بیشترِ مطالبِ کتابش غیرعلمی، براساس گمان، یا سلیقۀ شخصی اوست و دستاوردی جز گمراهی ندارد.
شاید این نظرم برای برخی شگفتآور باشد، اما درستی آن را با دلایل و شواهد فراوان در کارگاههای ویرایش و دستورزبان زبانشناختی نشان داده و اثبات کردهام. چه زیبا گفت ارسطو: من استادم افلاطون را دوست دارم، ولی حقیقت را بیش از او. پس بهتر است تعصب را کنار بگذاریم و ننگریم که که میگوید، بنگریم که چه میگوید. اگر سخنی حق گفت و درست، سلّمنا. والّا فلا.
#زبانشناسی
۱۴۰۲/۱۱/۰۷
سید محمد بصام
@Matnook_com
غلط ننویسیم؛ فریدون کار.pdf
36.12M
فریدون کار، غلط ننویسیم (با مقدمۀ سعید نفیسی و محمد زُهَری)، مؤسسۀ مطبوعاتی شرق، تهران، ۱۳۳۴
یادآوری:
مطالب این کتابْ غیرعلمی و نادقیق است و خواندن آن به هیچ وجه توصیه نمیشود. نشر آن نیز صرفاً برای آگاهی و روشنگری است.
#زبانشناسی
۱۴۰۲/۱۱/۰۷
سید محمد بصام
@Matnook_com
۴ کاربرد مهم نقطهویرگول
۱) قبل از جملهای که کامل است، ولی بهتنهایی بهکار نمیرود و فقط با جملۀ قبل از خود معنا مییابد:
- جدایی مانند قطعِعضو است؛ زنده میمانی، اما کمتر از پیش هستی. (مارگارت اَتوود)
- در گریختن رستگاری نیست؛ بمان و چیزی از خودت بساز که نشکند. (غزاله علیزاده)
۲) قبل از جملهای که کامل است و جملۀ قبل از خود را معنا میکند یا بخشی از آن را توضیح میدهد:
- بابک به فلسفه علاقه داشت و بیشتر در همین زمینه کتاب میخواند؛ این کتابها در آن زمان کمیاب بود. (علی صلحجو، نکتههای ویرایش)
- در جهان، هیچ چیزِ تازهای دیده نمیشود. در حقیقت، تاریخ است که مدام تکرار میشود؛ یعنی آنچه میبینیم بارها در گذشته اتفاق افتادهاست. (از اینترنت)
۳) قبل از جملهای که نهاد یا بخشی از آن به قرینه حذف شده باشد:
- آدمها نه دروغ میگویند و نه زیر حرفشان میزنند؛ اگر چیزی میگویند، صرفاً احساسشان در همان لحظه است. (کارلوس فوئنتس)
- رومیهای قدیم [...] امور خود را به غلامها محوّل مینمودند و این دو ضرر داشت؛ یکی اینکه غلامها از روی میل کار نمیکردند. دیگر اینکه [...]. (محمدعلی فروغی)
۴) میان دو جملۀ کامل و مستقل که تقابل یا تضادی را نشان میدهند:
- زندگی فیلم است؛ مرگ عکس است. (سوزان سانتَگ)
- موفقیت یعنی بهدست آوردن آنچه میخواهی؛ خوشبختی یعنی خواستن آنچه بهدست میآوری. (دیل کارنِگی)
یادآوری:
در کاربردهای پیشگفته، نقطهویرگول فقط میان دو جملۀ مستقل و کامل میآید. بنابراین پیش از هرگونه عبارت یا جملههای پیرو (= وابسته) نباید نقطهویرگول گذاشت. برای نمونه، در مثالهای زیر، ویرگول میگذاریم، زیرا جملههای پایانی از نوع پیرو و وابستهاند:
- کسانی هستند که پشتسرهم ده دوازده کتاب مینویسند، چنانکه گویی نانشیرینی میپزند.
- خسرو کتاب معروفش را نوشته بود، همان کتابی که آخرین اثر او بهشمار میرود.
- طاسها بیصدا مینشستند، بیآنکه حتی چرخ بخورند.
این را هم ببینید: ۳ کاربرد رایج نقطهویرگول.
#نشانهگذاری
۱۴۰۲/۱۱/۰۸
سید محمد بصام
@Matnook_com
واژهشناسی «زمستان»
«زمستان» از دو بخش تشکیل شدهاست:
زَم*: برف و سرما؛
ـستان: پسوندوارهٔ زمان.
در نتیجه، «زمستان» یعنی «زمان سرما».
★ «زمهریر» هم یعنی «سرمای سخت».
#واژهشناسی
۱۴۰۲/۱۱/۱۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
🧠۴ روش عملی برای ارتقای هوش زبانی
فهرست
۱) هوش زبانی چیست؟
۲) هوش زبانی بر چه پایهای استوار است؟
۳) چه کسانی باید هوش زبانی خود را تقویت کنند؟
۴) افزایش هوش زبانی چه سودی دارد؟
۵) چگونه هوش زبانی خود را افزایش دهیم؟
ادامه را در اینستاگرام متنوک بخوانید (اینجا).
#زبانشناسی
۱۴۰۲/۱۱/۱۴
سید محمد بصام
@Matnook_com