eitaa logo
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
545 دنبال‌کننده
63 عکس
65 ویدیو
11 فایل
مؤسسۀ متنوک مجری کارگاه‌های آنلاین ویرایش و درست‌نویسی در ایران نشانی: قم، خ شهدا، کوی ممتاز، پ ۳۲ تلفن: ۰۲۵۳۷۸۳۸۸۹۵ ثبت‌نام، پشتیبانی کارگاه و سفارش ویرایش: zil.ink/matnook_com تلگرام: https://t.me/Matnook_com وبگاه (به‌زودی): Matnook.com
مشاهده در ایتا
دانلود
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
سلسله‌چالش‌های ویرایش گروه متنوک (۴) آنچه در این ویدیو می‌آموزید: - جایگاه «-ی» نکره - کاربرد «توسط
31.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلسله‌چالش‌های ویرایش گروه متنوک (۵) در این ویدیو، با نقد و اشکالات بخشی از دستور خطّ فارسی فرهنگستان (ویراست جدید) آشنا می‌شوید. همچنین قاعدۀ فاصله‌گذاری «چه» را هم می‌آموزید: کجا «چه» بافاصله نوشته می‌شود، کجا با نیم‌فاصله و کجا پیوسته؟ سید محمد بصام @Matnook_com www.matnook.com
مبتداسازی در جمله‌؛ چیستی و چرایی در دستورزبان زبان‌شناختی، به فرایند انتقال یکی از بخش‌های جمله به آغاز جمله «مبتداسازی» می‌گویند. مبتداسازی برای برجسته‌ کردن بخشی از جمله به کار می‌رود که موضوع اصلی گوینده یا نویسنده است و در نظر او اهمیت بسزایی دارد. مثال (بولدشده‌ها مبتداسازی شده‌اند): قرن ۴: «شبیب کارش (= کار شبیب) چنان بزرگ شد که همۀ خوارج، که بر حَجاج بیرون شدند، از وی بتر نبود.» (بلعمی، تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱۵۶۹) قرن ۵: «پدر ابراهیم کارش (= کار پدر ابراهیم) بتگری بود.» (نیشابوری، قصص‌الانبیا، ص ۴۳) قرن ۹: کار امروز را مباش اسیر (= اسیر کار امروز مباش) / بهر فردا ذخیره‌ای برگیر (جامی، هفت اورنگ، ج ۱، ص ۳۲۲) قرن ۱۱: «امروز را فردا در پی است (= فردا در پی امروز است).» (حبله‌رودی، جامع‌التمثیل، ص ۲۹) قرن ۱۳: «درخت آلوزرد ثمرش (= ثمر درخت آلوزرد) خوب و درشت و آب‌دار و بی‌کِرم می‌شود.» (تحویلدار، جغرافیای اصفهان، ص ۴۴) قرن ۱۴: «سالارالدوله کارش (= کار سالارالدوله) بالا گرفته‌است.» (معیّرالممالک، وقایع‌الزمان، ص ۳۷) معاصر: «جنبش کارگری وظیفه‌اش (= وظیفۀ جنبش کارگری) بیرون کشیدن رهبری از دست استثمارگران است.» (به‌آذین، از هر دری، ج ۱، ص ۱۲۵) معاصر: «خدا علمش (= علم خدا) فعلی است، نه انفعالی.» (الهی قمشه‌ای، حکمت الهی، ج ۲، ص ۲۵۸) معاصر: «کیف رضا را قفلش را (= قفل کیف رضا را) بریدند.» (پرویز دوایی، باغ، ص ۱۰۷) معاصر: «شریفه چادرش (= چادر شریفه) می‌لغزد رو شانه‌اش.» (احمد محمود، داستان یک شهر، ص ۲۵) معاصر: «عشق منطقش (= منطق عشق) دیوانگی است.» (از اینترنت) یادآوری: برخی از ویراستاران (بخوانید «ویرگولاستاران»)، از سر ناآشنایی با دستور زبان‌شناختی و ناآگاهی از ویژگی‌های ساختاری زبان، مبتداسازی را ـ به گمان‌های واهی (از جمله این‌که نوعی گرده‌برداری است) ـ نادرست می‌دانند و با ویرایش و تغییر جمله، نادانسته، برجسته‌سازی و تأکید نویسنده را از میان می‌برند. أعاذنا الله و ایّاکم من شرور أعمالهم و خرابکاری‌های أنفسهم! سید محمد بصام @Matnook_com www.matnook.com
دربارۀ واژۀ «ناطور» «ناطور» واژه‌ای عربی و به معنای «پالیزبان و نگهبان کشتزار» است. املای *ناتور نادرست است. املای واژه‌ها را تنها باید از فرهنگ‌های معتبر گرفت و نباید آن‌ها را تغییر داد. با این حال، در ارجاع‌دهی، املای کتاب‌ها را ـ حتی اگر نادرست باشند ـ تغییر نمی‌دهیم و به همان صورت چاپی می‌نویسیم (املای اَسناد هویتی و حقوقی را نیز همچنین). پس اگر مثلاً از ناتور دشت (کتاب سمت راست در تصویر) نقل می‌کنیم، نباید این املای نادرست را ویرایش و اصلاح کنیم. سید محمد بصام @Matnook_com www.matnook.com
۱۷۰ غلط‌ املایی رایج (ستاره‌دارها نادرست‌اند.) *آزوقه ← آذوقه *آواکادو ← آووکادو *احتزاز ← اهتزاز *اختلاص ← اختلاس *ارازل ← اراذل *ارجینال / *اورجینال ← اریجینال / اریژینال *ازدهام ← ازدحام *استحظار ← استحضار *اصراف ← اسراف *اصطحکاک ← اصطکاک *اطراق ← اتراق *اظطراری ← اضطراری *الحمدالله ← الحمدللّه *الویت ← اولویت *انشاللّه ← ان‌شاءالله *انظباط ← انضباط *ایدئال ← ایده‌آل *بارگزاری ← بارگذاری *بچه‌گانه ← بچگانه *بح‌بح ← به‌به *بحر خیابان ← بَر خیابان *برخواستن ← برخاستن *برگذاری ← برگزاری *بزار / *نزار ← بذار / نذار (از «گذاشتن») *بغچه ← بقچه *بلاخره / *بلخره ← بالاخره *بنیان‌گزار ← بنیان‌گذار *به قطع یقین / قطع به یقین ← به قطع و یقین *بهبوهه ← بحبوحه *به‌ذاته ← بذاته *به‌رأی‌العین ← برأی‌العین *به‌شخصه ← بشخصه *به‌عینه‌ ← بعینه *به‌نفسه‌ ← بنفسه *بیافتد / *بیوفتد ← بیفتد *بیافروزد ← بیفروزد *بیاندازد ← بیندازد *بیاندیشد ← بیندیشد *بیانگارد ← بینگارد *بیانگیزد ← بینگیزد *بی‌مهابا ← بی‌محابا *پاچه‌خواری ← پاچه‌خاری *پلمپ ← پلمب *پهباد ← پهپاد *پیارسال ← پیرارسال *تاس ← طاس *ترجیه ← ترجیح *تزئین ← تزیین *تکنسین ← تکنیسین *تکّه‌کلام ← تکیه‌کلام *تِلورانس ← تولِرانس *توجیح ← توجیه *تورک ← تُرک *توفان ← طوفان *توو ← تو(ی) *تهکّم ← تحکّم *جذرومد ← جزرومد *جناغ سینه ← جناق سینه *چک‌نویس ← چرک‌نویس *حاظر ← حاضر *حتّاکی ← هتّاکی *حدالامکان ← حتی‌الامکان *حلیم ← هلیم *حیات خانه ← حیاط خانه *حیاط وحش ← حیات وحش *خاروذلیل ← خواروذلیل *خاستگاری ← خواستگاری *خدمت‌گذاری ← خدمت‌گزاری *خط‌مشی‌ای ← خط‌مشیی *خلَع ← خلأ *خوارش ← خارش *دردودل ← دردِدل *دغدقه ← دغدغه *دقّ‌ودلی ← دقِّ‌دلی *دمق ← دمغ *دوبی ← دبی *دوروزمانه ← دورِ زمانه *دیدبان ← دیده‌بان *راجبه ← راجع‌به *راکتور ← رِآکتور *رزالت ← رذالت *رزل ← رذل *رنگ‌‌و‌رو ← رنگِ رو *روزمره‌گی ← روزمرّگی *رییس ← رئیس *زجّه ← ضجّه *زخم‌وزبان ← زخمِ‌زبان *زِرته / *ضِرته ← ضِرطه *زِرس / *زِرص قاطع ← ضِرس قاطع *زوزنقه ← ذوزنقه *زیباشناسی ← زیبایی‌شناسی *ژولای ← جولای *سانتریفیوژ ← سانتریفوژ *سایبان ← سایه‌بان *سپاس‌گذاری ← سپاس‌گزاری *سپرده‌گزاری ← سپرده‌گذاری *سعی‌ای ← سعیی *سئوال ← سؤال *شکرگذاری ← شکرگزاری *شئ ← شی‌ء *ضَرّادخانه ← زَرّادخانه *ضرب‌العجل ← ضرب‌الاجل *ظل آفتاب ← زل آفتاب *عبداله ← عبدالله *عبدالهی ← عبداللّهی *علاقمند ← علاقه‌مند *علی‌رقم ← علی‌رغم *عیاق ← ایاق *غراضه ← قراضه *غیره‌وذلک ← غیرذلک *غیض ← غیظ *فارق از ← فارغ از *فالوعر ← فالوور / فالوئر *فراقت ← فراغت *فرفوژه ← فرفورژه *فمنیست / *فمنیسم ← فمینیست / فمینیسم *فن‌آوری ← فناوری *فوش ← فحش *فیثاغورث ← فیثاغورس *قانون‌گزاری ← قانون‌گذاری *قائله ← غائله *قتل‌وعام ← قتلِ‌عام *قوائد ← قواعد *کج‌دارومریض ← کج‌دارومریز *کشکِ‌بادمجان ← کشک‌وبادمجان *کورد ← کُرد *کوله‌بر ← کول‌بر *لب‌تاب ← لپ‌تاپ *لحجه ← لهجه *لشگر ← لشکر *مابه‌ازا ← مابِازا *مارموز ← مارموذ *ماکارانی ← ماکارونی *مبداء ← مبدأ *متالوژی ← متالورژی *مثه ← مثِ *محجوب‌به‌حیا ← مأخوذبه‌حیا *مُحَیّا ← مُهَیّا *محی‌الدین ← محیی‌الدین *مخمسه ← مخمصه *مذبور ← مزبور *مرحم ← مرهم *مشمول‌الذّمّه ← مشغول‌الذّمّه *مصلّی تهران ← مصلّای تهران *مضخرف ← مزخرف *مطمعن ← مطمئن *معزل / *معظل ← معضل *ملات ← ملاط *ملاحضه ← ملاحظه *مَلقمه ← مَلغمه *مناضره ← مناظره *مِنَسّۀ ظهور ← مِنَصّۀ ظهور *منشاء ← منشأ *منظبط ← منضبط *موزی ← موذی *موقه ← موقع *مهراب ← محراب *مؤذّب ← معذّب *میابد ← می‌یابد *ـن (*حتمن و ...) ← ـاً (حتماً و ...) *ناتور دشت ← ناطور دشت *نسیب ← نصیب *نیاندازد ← نیندازد *نیوزلند ← نیوزیلند *نئشه / *نشعه / *نعشه ← نشئه *وحله ← وهله *ـه‌ایی (*پروانه‌ایی و ...) ← ـه‌ای (پروانه‌ای و ...) *هکّاکی ← حکّاکی *یاروغار ← یارِ غار *یهو ← یه‌هو (یک‌هو) سید محمد بصام @Matnook_com www.matnook.com
سرفصل‌های دورۀ جامع ویرایش متنوک با ۱۴ عنوان و ۱۴۴ زیرعنوان ۱) زبان‌شناسی برای ویراستاران (۲۸ زیرعنوان)؛ ۲) دستورزبان زبان‌شناختی (۱۰ زیرعنوان)؛ ۳) ویرایش زبانی (۱۵ زیرعنوان)؛ ۴) عربی در فارسی (۵ زیرعنوان)؛ ۵) حشو و گرده‌برداری (۱۰ زیرعنوان)؛ ۶) رسم‌الخط و املا (۱۵ زیرعنوان)؛ ۷) فاصله‌گذاری (۱۹ زیرعنوان)؛ ۸) نشانه‌گذاری (۲۲ زیرعنوان)؛ ۹) ارجاع‌دهی و کتابنامه (۷ زیرعنوان)؛ ۱۰) قواعد شکسته‌نویسی (۵ زیرعنوان)؛ ۱۱) نقد غلط ننویسیم (۵ زیرعنوان)؛ ۱۲) معرفی کتاب‌های تخصصی (۳ زیرعنوان)؛ ۱۳) تمرین کارگاهی و عملی (۲ جلسه)؛ ۱۴) اصول پاراگراف‌نویسی و صدها نکتۀ دیگر... . 🎁هدایا و مزایای رایگان ثبت‌نام در دورۀ جامع ویرایش😍 👩🏻‍💻ثبت‌نام سریع و آسان:👇 @MatnookAdmin3 @Matnook_com
تتابع افعال چیست؟.mp3
938.7K
تتابع افعال چیست؟ آیا نوشتن دو فعل در پی هم نادرست است؟ ابتدا پاسخ این‌ پرسش‌ها را در این فایل صوتی بشنوید و سپس به نمونه‌های زیر و صورت ویراستۀ آن‌ها دقت کنید. ناویراسته: هیچ میزان از اضطراب تغییری در آنچه "قرار است" "رخ بدهد" "ایجاد نمی‌کند". ویراسته: اضطراب، کم یا زیاد، در آنچه پیش خواهد آمد تغییری به‌ وجود نمی‌آورد. نا‌ویراسته: مطالعات نشان داده‌است واکنش‌های احساسی پیش از این‌که مغز زمان داشته باشد عاملی را که "باعث واکنش می‌شود" "ثبت کند" "اتفاق می‌افتند". ویراسته: پژوهش‌ها نشان داده‌است واکنش‌های احساسی پیش از این‌که مغز بتواند عامل واکنش‌زا را ثبت کند روی می‌دهند. ببینید: جمله‌های «دیریاب» و «زودیاب». سید محمد بصام @Matnook_com www.matnook.com
نکته‌ای دربارۀ پیوند «چه ... چه ...» پیوند «چه ... چه ...» برای هم‌پایه کردن دو یا چند گروه یا جمله به کار می‌رود و برابریِ دو یا چند مقوله را نشان می‌دهد. بنابراین نوشتن آن به‌صورت «چه ... *یا ...»، که گاهی در ترجمه‌ها دیده می‌شود، نادرست است. درست: هر کتابی، چه ترجمه باشد و چه تألیف، نیازمند ویرایش است. نادرست: هر کتابی، چه ترجمه باشد و *یا تألیف، نیازمند ویرایش است. سید محمد بصام @Matnook_com www.matnook.com
چهارشنبه‌سوری گذشته از آیین‌های گوناگونی که عوام برای چهارشنبهٔ آخر سال قائل بوده‌اند، دربارهٔ منشأ و نیز چگونگی نامگذاری این جشن اطلاع روشنی که مورد اتفاق همگان باشد در دست نیست. «سور» را در «چهارشنبه‌سوری» معمولاً به معنای «جشن و سرور» دانسته‌اند. اگر چهارشنبه‌سوری را جشنی کهن و متعلق به دوران پیش از اسلام بدانیم، با دو مشکل مواجه خواهیم بود؛ اول این‌که ایرانیانِ قبل از اسلام هفته نداشتند و هریک از روزهای ماه را به نامی می‌خواندند. دیگر این‌که بی‌احترامی به آتش و پریدن از روی آن با آیین زردشتیان سازگار نیست. ضمن آن‌که، در قدیم‌ترین اشاره به «شب‌ سوری» در قرن چهارم در تاریخ بخارای نَرشَخی سخنی از چهارشنبه نیست: «و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود، بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که شب سوری، چنانکه عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند.» با این حال، احتمال دارد چهارشنبه‌سوری صورت بازمانده‌ و‌ تحول‌یافته‌ای از یکی از جشن‌های رایج در ایران باستان بوده باشد، از جمله گاهنبارِ هَمَسْپَتْمَدَم و نیز جشن نزول فروهرها که شش روز پیش از فرارسیدن نوروز برگزار می‌شد یا حتی جشن سده که البته احتمال آن بسیار کمتر است. این فرض و‌ نظر نیز مطرح شده‌است که برافروختن آتش در این روز بازماندهٔ سنت اعلان سال نو با آتش‌افروزی بر بام‌هاست و پریدن از آتش، یادمان عبور سیاوش از آتش. از سوی دیگر، چون در برخی منابع از شومی روز چهارشنبه سخن رفته، ممکن است ابداع چهارشنبه‌سوری یا تحول آن به‌صورت کنونی در قرون اولیهٔ اسلامی رخ داده باشد. همچنین گفته شده‌است که چهارشنبه‌سوری به مناسبت بزرگداشت قیام مختار ثقفی به خونخواهی امام حسین در سال ۶۶ هجری در کوفه بوده‌است که در روز چهارشنبه‌ای آغاز شد و برای اعلان این قیام، یاران مختار بر پشت‌بام خانه‌های خود آتش افروختند. در عین حال، ریشه‌ای غیرآیینی نیز می‌توان برای چهارشنبه‌سوری در نظر گرفت که نیازمند تأمل و بررسی است: برافروختن آتش ـ که کاربردهای بهداشتی و خاصیت گندزدایی داشته‌است ـ احتمالاً بخشی از برنامه‌های نظافت عمومیِ پیش از آغاز سال جدید بوده، به‌ویژه این‌که دور انداختن و شکستن کوزه‌های قدیمی و مصرف‌شده در طول سال نیز از رسوم رایج در چهارشنبه‌سوری بوده‌است. در گذشته، رسم‌‌ورسومی در چهارشنبه‌سوری رواج داشته که برخی از آن‌ها امروزه کمرنگ شده یا به فراموشی سپرده شده‌است، از جمله: - پلشت‌زدایی (خانه‌تکانی و نو کردن اثاث خانه)؛ - آتش‌افروزی (برای طلسم‌زدایی و شتاب بخشیدن به بازگشت خورشید و گرما در بهار به‌همراه پایکوبی)؛ - تفأل زدن (شعرخوانی و فال‌گوش‌نشینیِ دختران و زنان بر سر راه‌ها و پشت درِ خانه‌ها)؛ - کوز‌ه‌شکنی (برای دور کردن بلاهای سال و بازگشت تندرستی و شادی)؛ - بلاگردانی و برکت‌زایی (با پختن آش ابودَردا، کوکوی هفت‌سبزی، دود کردن اسفند، قاشق‌زنی، و ...). امروزه در ایران چهارشنبه‌سوری معمولاً محدود است به فراهم آوردن بوته‌های خاروخاشاک یا توده‌های سوختنیِ دیگر که در شب چهارشنبهٔ آخر سال با آن‌ها آتش می‌افروزند و با شادی از روی آن می‌پرند. آتش‌افروزیِ ایرانیان از دیرباز گویا بدین منظور بوده‌است که اهریمنِ تاریکیِ شب و شومی چهارشنبه را با پرتو سرخ آتش از بین ببرند. عبارت «زردی من از تو، سرخی تو از من» به همین باور اشاره دارد. (برگرفته از دانشنامۀ جهان اسلام، مدخل «چهارشنبه‌سوری»، با اندکی تلخیص و ویرایش) سید محمد بصام @Matnook_com
در وبگاه زیر می‌توانید هر ویدیویی را به‌آسانی بارگیری کنید (از پست و استوری اینستاگرام گرفته تا پینترست و یوتوب و توییتر). کافی است پیوند آن را کپی کنید و در آن بگذارید. هم می‌توانید ویدیو را با صدا و هم بدون صدا و هم فقط صدای آن را بارگیری کنید. همچنین می‌توانید از تنظیمات آن تعیین کنید که ویدیو با چه کیفیتی بارگیری شود. 👇 https://cobalt.tools/ سید محمد بصام @Matnook_com
🎁 دورۀ رایگان ویرایش گروه متنوک! 🎞 ۲۳۰ دقیقه ویدیو + ۵۰۰ فایل کمک‌آموزشی 🔰 برای دریافت پیوند ورود به کانال «دورۀ رایگان ویرایش متنوک»، به شناسۀ زیر پیام دهید: 👇 @MatnookAdmin3 ✍️ سید محمد بصام (مدرس ویرایش و مدیر گروه آموزشی متنوک) @Matnook_com www.matnook.com
۱۳‌۱۳ واژهٔ پرکاربرد همراه با ۵ قاعدهٔ فاصله‌گذاری برای شما در قالب فایل پی‌دی‌اف و رایگان! 👇 eitaa.com/Matnook_com/466 سید محمد بصام @Matnook_com