#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
میکشم روی زمین پای پر از آبله را
تا میان من و تو کم کنم این فاصله را
سرِ نیزه ، وسط تشت طلا ، کنج تنور
فرصتی نیست بگیرم سر پر مشغله را
علت لکنت من را که خودت می بینی
ورم صورت و زخم لب و خون لثه را
جان من فکر نکن قافیه را باخته ام
خواستم پیش تو راحت بنویسم گله را
بین بازار به اشکم همه میخندیدند
دوست دارند چرا گریه ی در هلهله را
کاش بودی و مرا باز بغل می کردی
کاش بودی که بگیری یقه ی حرمله را
عمه در هلهله ها گفت کجایی عباس؟
غیرت الله بیا ختم کن این غائله را
عمه کوهیست که ما تکیه به او میکردیم
مادری کرد ، که آرام کند قافله را
خطبه ای خواند که بند دلشان را لرزاند
شام حس کرد دم صحبت او زلزله را
راستی واژهی “یابن طلقا” یعنی چه؟
عمه آتش زده این سلسله ی باطله را
او عقیله ست، صبور است، خدا حفظ کند
دختر فاطمه ی عالمه ی فاضله را
حسم این است که من دردسر قافله ام
کاش با خود ببری دردسر قافله را
می کشم منت اگر ناز مرا هم بکشی
می کشم روی زمین پای پر از آبله را
احمد ایرانی نسب
.
https://eitaa.com/mavaddat_69
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
خورشیدِ من آمدی شبانه
قدری بغلم کن عاشقانه
نشناختمت در اول کار
نفرین خدا به این زمانه
کی زیر گلوت را عزیزم
اینطور بریده ناشیانه
تقصیر حرارت تنور است
این سوختگی زیر چانه
امروز شبیه موی تو سوخت
آن موی بلند دخترانه
اوضاع مناسبی ندارم
چه خوب که آمدی شبانه
من که همه عمر رفته بودم
تنها به مجالس زنانه
رفتم وسط شرابخواران
کَت بسته، به زورِ تازیانه
” بَر” خورده به من، چرا نبوده؟ !
برخوردِ کسی مودبانه
در راه، شتر تکان نمیخورد
خوردم کتکی به این بهانه
هر بار طناب را کشیدند
خوردیم زمین دانه دانه
من سیر غذا نخوردم اما
خوردم دل سیر تازیانه
هر سنگ که بر سر تو میخورد
میکرد به سمت ما کمانه
از خاطر من نمیرود… نه …
آن ضربه ی چوب وحشیانه
سالم لب من ، لب تو زخمی؟ !
واللهِ که نیست عادلانه
دیگر ز سفر بدم میاید
کِی می بری ام پدر به خانه
.
https://eitaa.com/mavaddat_69
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #طفلان
گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست
باشد محل نده قسم مرتضی که هست
یک گوشه می نشینم و حرفی نمی زنم
بیرون مکن مرا تو از این خانه جا که هست
از درد گریه تکیه نده سر به نیزه ات
زینب نمرده شانه دارالشفا که هست
قربانیان خواهر خود را قبول کن
گیرم که نیست اکبر تو طفل ما که هست
گفتی که زن جهاد ندارد برو برو
لفظ«برو»چه داشت برادر؟بیا که هست
گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم
از سر مرا تو باز مکن کربلا که هست
گفتی که بی تو سر نکنم خوب! نمی کنم
بعد از تو راه کوفه و شام بلا که هست
محمد سهرابی
https://eitaa.com/mavaddat_69
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #طفلان
فرصت کم است دامن من را رها کنید
وقتش رسیده نذر پدر را ادا کنید
وقتش رسیده نوبت جان بازی شماست
جان را فدای خامس آل عبا کنید
شیران نسل جعغر طیار! یا علی!
رخصت اگر نداد، مبادا حیا کنید
او را به جان حضرت زهرا قسم دهید
وقتی که اذن داد، علی را صدا کنید
راضی نمی شود که به میدان روید، باز
در دل برای اذن شهادت دعا کنید
از نسل شیرهای بنی هاشمید، پس
وقتش رسیده محشر کبری به پا کنید
وقتی زره به قامتتان بوسه می زند
فکری به حال تشنگی خیمه ها کنید
چون کوه، پیش مادر خود ایستاده اید
فرصت کم است، دامن او را رها کنید
امیر مرزبان
https://eitaa.com/mavaddat_69
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #طفلان
زینب گرفت دستِ دو فرزند نازنین
میزد روی خویش، به پای امام خویش
گفت ای فدای اکبر تو، جان صد چو آن
گفت ای نثار اصغر تو، جان صد چو این
عون و محمد آمده از بهر عون تو
فرمای تا روند به میدان اهل کین
فرمود : کودکند و ندارند حرب را
طاقت، علی الخصوص با لشگری چنین
طفلان زبیمِ جان نسپردن به راهِ شاه
گه سر بر آسمان و گهی چشم بر زمین
گشت التماس مادرشان، عاقیت قبول
پوشیدشان سلاح و نشانیدشان به زین
این یک پی قتال، دوانید از یسار
و آن یک پی جدال، برانگیخت از یمین
بر این یکی، ز حیدر کرار، مرحبا
بر آن دگر، ز جعفر طیار، آفرین
گشتند کشته هر دو برادر به زیر تیغ
شه را نماند، جز علی اکبر کسی معین
سروش اصفهانی
https://eitaa.com/mavaddat_69
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
السلام ای بدن بی سر گرما دیده
السلام ای سر مجروح کلیسا دیده
با چه وضعی ته گودال کشاندند تورا
ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده
زینت دوش نبی بودی و بی وجدان ها
سر بریدند و گرفتند تو را نادیده
ای که شد مهریه ی مادر تو آب فرات
ترک روی لبت را لب دریا دیده؟!
خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت
به گمانم ته گودال مسیحا دیده
ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد
بر سر پیرهنت فاطمه دعوا دیده
دختری که همه ی دلخوشی اش بابا بود
عوض دیدن بابا ، سر بابا دیده...
https://eitaa.com/mavaddat_69
#اصحاب_الحسین_علیهالسلام
ای هواخواهان جانباز حسین!
همدم و همراه و همراز حسین!
ای ز جانبگْذشتگان کربلا!
ای به خونآغشتگان کربلا!
ای نکرده در وفا از جان، دریغ!
جان سپر کرده به پیش تیر و تیغ!
ای فداییهای فرزند بتول!
ای فداتان را خدا کرده قبول!
مرحبا! پروانگان سوخته!
بهر آن شمعی که حق افروخته
پا فشرده در بلا، صابر شدید
آل احمد را به جان، ناصر شدید
مزد آن صبر و وفا در نشأتین
داده یزدانْتان ز دیدار حسین
تشنهلب دادید جان در پای آب
آبتان بخشد ز کوثر، بوتراب
از شما او را کسی بیسر ندید
چاکچاک آن نازنینپیکر ندید
پیکرش زیر سم اسبان ندید
اهل بیتش بی سر و سامان ندید
تا شما دیدید، آن شه تشنه بود
بر گلوی تشنهاش کی دشنه بود؟
آه! از آن ساعت که او بییار مانْد
بازوی مردافکنش از کار مانْد
یار میجُست و نبُد با او کسی
غیر پیکانش، نه در پهلو کسی
https://eitaa.com/mavaddat_69
#تکبیت
مرهم زخم نمک خورده بیا
جان آن طفل کتک خورده بیا
https://eitaa.com/mavaddat_69
#تکبیت #روضه
تا آخرین دقیقه نگاهش به خیمه بود
ناموس دارها نگران کشته شد حسین
https://eitaa.com/mavaddat_69
#اصحاب_الحسین_علیهالسلام
ببین سر به زیرو حقیر آمدم
به پابوس نعم الامیر آمدم
سرم روی پایت گذارم حسین
بجز تو کسی را ندارم حسین
https://eitaa.com/mavaddat_69
#اصحاب_الحسین_علیهالسلام
#حضرت_حر_علیهالسلام
نام ما را ننویسید ، بخوانید فقط
سر این سفره گدا را بنشانید فقط
آمدم در بزنم ، در نزنم می میرم
من اگر در زدم این بار نرانید فقط
میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست
چند لحظه بغل سفره بمانید فقط
کم کنید از سر من شر خودم را ، یعنی
فقط از دست گناهم برهانید فقط
حُرّم و چکمه سر شانه ام انداخته ام
مادرم را به عزایم ننشانید فقط
صبح محشر به جهنم ببریدم اما
پیش انظار گنهکار نخوانید فقط
پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم
گوشه ای دامن ما را بتکانید فقط
حقمان است ولی جان اباعبدالله
محضر فاطمه ما را نکشانید فقط
سمت آتش ببری یا نبری خود دانی
من دلم سوخته گفتم که بدانید فقط
#اصحاب_الحسین_علیهالسلام
#حضرت_حر_علیهالسلام
نام ما را ننویسید ، بخوانید فقط
سر این سفره گدا را بنشانید فقط
آمدم در بزنم ، در نزنم می میرم
من اگر در زدم این بار نرانید فقط
میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست
چند لحظه بغل سفره بمانید فقط
کم کنید از سر من شر خودم را ، یعنی
فقط از دست گناهم برهانید فقط
حُرّم و چکمه سر شانه ام انداخته ام
مادرم را به عزایم ننشانید فقط
صبح محشر به جهنم ببریدم اما
پیش انظار گنهکار نخوانید فقط
پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم
گوشه ای دامن ما را بتکانید فقط
حقمان است ولی جان اباعبدالله
محضر فاطمه ما را نکشانید فقط
سمت آتش ببری یا نبری خود دانی
من دلم سوخته گفتم که بدانید فقط
https://eitaa.com/mavaddat_69