eitaa logo
مَوَدَّت[اظهارِچاکری]
155 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
درکوی‌عشق‌شوکت‌شاهی‌نمی‌خرند اقـــرارِبنــدگی‌کـن‌واظهــارِچــاکری انتقادات پیشنهاد و راه ارتباط با خادم کانال: @ahad69
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌کشم روی زمین پای پر از آبله را تا میان من و تو کم کنم این فاصله را سرِ نیزه ، وسط تشت طلا ، کنج تنور فرصتی نیست بگیرم سر پر مشغله را علت لکنت من را که خودت می بینی ورم صورت و زخم لب و خون لثه را جان من فکر نکن قافیه را باخته ام خواستم پیش تو راحت بنویسم گله را بین بازار به اشکم همه می‌خندیدند دوست دارند چرا گریه ی در هلهله را کاش بودی و مرا باز بغل می کردی کاش بودی که بگیری یقه ی حرمله را عمه در هلهله ها گفت کجایی عباس؟ غیرت الله بیا ختم کن این غائله را عمه کوهیست که ما تکیه به او میکردیم مادری کرد ، که آرام کند قافله را خطبه ای خواند که بند دلشان را لرزاند شام حس کرد دم صحبت او زلزله را راستی واژه‌ی “یابن طلقا” یعنی چه؟ عمه آتش زده این سلسله ی باطله را او عقیله ست، صبور است، خدا حفظ کند دختر فاطمه ی عالمه ی فاضله را حسم این است که من دردسر قافله ام کاش با خود ببری دردسر قافله را می کشم منت اگر ناز مرا هم بکشی می کشم روی زمین پای پر از آبله را احمد ایرانی نسب . https://eitaa.com/mavaddat_69
خورشیدِ من آمدی شبانه قدری بغلم کن عاشقانه نشناختمت در اول کار نفرین خدا به این زمانه کی زیر گلوت را عزیزم اینطور بریده ناشیانه تقصیر حرارت تنور است این سوختگی زیر چانه امروز شبیه موی تو سوخت آن موی بلند دخترانه اوضاع مناسبی ندارم چه خوب که آمدی شبانه من که همه عمر رفته بودم تنها به مجالس زنانه رفتم وسط شرابخواران کَت بسته، به زورِ تازیانه ” بَر” خورده به من، چرا نبوده؟ ! برخوردِ کسی مودبانه در راه، شتر تکان نمیخورد خوردم کتکی به این بهانه هر بار طناب را کشیدند خوردیم زمین دانه دانه من سیر غذا نخوردم اما خوردم دل سیر تازیانه هر سنگ که بر سر تو میخورد میکرد به سمت ما کمانه از خاطر من نمیرود… نه … آن ضربه ی چوب وحشیانه سالم لب من ، لب تو زخمی؟ ! واللهِ که نیست عادلانه دیگر ز سفر بدم میاید کِی می بری ام پدر به خانه . https://eitaa.com/mavaddat_69
گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست باشد محل نده قسم مرتضی که هست یک گوشه می نشینم و حرفی نمی زنم بیرون مکن مرا تو از این خانه جا که هست از درد گریه تکیه نده سر به نیزه ات زینب نمرده شانه دارالشفا که هست قربانیان خواهر خود را قبول کن گیرم که نیست اکبر تو طفل ما که هست گفتی که زن جهاد ندارد برو برو لفظ«برو»چه داشت برادر؟بیا که هست گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم از سر مرا تو باز مکن کربلا که هست گفتی که بی تو سر نکنم خوب! نمی کنم بعد از تو راه کوفه و شام بلا که هست محمد سهرابی https://eitaa.com/mavaddat_69
فرصت کم است دامن من را رها کنید وقتش رسیده نذر پدر را ادا کنید وقتش رسیده نوبت جان بازی شماست جان را فدای خامس آل عبا کنید شیران نسل جعغر طیار! یا علی! رخصت اگر نداد، مبادا حیا کنید او را به جان حضرت زهرا قسم دهید وقتی که اذن داد، علی را صدا کنید راضی نمی شود که به میدان روید، باز در دل برای اذن شهادت دعا کنید از نسل شیرهای بنی هاشمید، پس وقتش رسیده محشر کبری به پا کنید وقتی زره به قامتتان بوسه می زند فکری به حال تشنگی خیمه ها کنید چون کوه، پیش مادر خود ایستاده اید فرصت کم است، دامن او را رها کنید امیر مرزبان https://eitaa.com/mavaddat_69
زینب گرفت دستِ دو فرزند نازنین می‌زد روی خویش، به پای امام خویش گفت ای فدای اکبر تو، جان صد چو آن گفت ای نثار اصغر تو، جان صد چو این عون و محمد آمده از بهر عون تو فرمای تا روند به میدان اهل کین فرمود : کودکند و ندارند حرب را طاقت، علی الخصوص با لشگری چنین طفلان زبیمِ جان نسپردن به راهِ شاه گه سر بر آسمان و گهی چشم بر زمین گشت التماس مادرشان، عاقیت قبول پوشیدشان سلاح و نشانیدشان به زین این یک پی قتال، دوانید از یسار و آن یک پی جدال، برانگیخت از یمین بر این یکی، ز حیدر کرار، مرحبا بر آن دگر، ز جعفر طیار، آفرین گشتند کشته هر دو برادر به زیر تیغ شه را نماند، جز علی اکبر کسی معین سروش اصفهانی https://eitaa.com/mavaddat_69
السلام ای بدن بی سر گرما دیده  السلام ای سر مجروح کلیسا دیده  با چه وضعی ته گودال کشاندند تورا  ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده  زینت دوش نبی بودی و بی وجدان ها  سر بریدند و گرفتند تو را نادیده  ای که شد مهریه ی مادر تو آب فرات  ترک روی لبت را لب دریا دیده؟!  خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت  به گمانم ته گودال مسیحا دیده  ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد  بر سر پیرهنت فاطمه دعوا دیده  دختری که همه ی دلخوشی اش بابا بود  عوض دیدن بابا ، سر بابا دیده... https://eitaa.com/mavaddat_69
ای هواخواهان جان‌باز حسین! هم‌دم و هم‌راه و هم‌راز حسین! ای ز جان‌بگْذشتگان کربلا! ای به خون‌آغشتگان کربلا! ای نکرده در وفا از جان، دریغ! جان سپر کرده به پیش تیر و تیغ! ای فدایی‌های فرزند بتول! ای فداتان را خدا کرده قبول! مرحبا! پروانگان سوخته! بهر آن شمعی که حق افروخته پا فشرده در بلا، صابر شدید آل احمد را به جان، ناصر شدید مزد آن صبر و وفا در نشأتین داده یزدانْتان ز دیدار حسین تشنه‌لب دادید جان در پای آب آبتان بخشد ز کوثر، بوتراب از شما او را کسی بی‌سر ندید چاک‌چاک آن نازنین‌پیکر ندید پیکرش زیر سم اسبان ندید اهل بیتش بی ‌سر و سامان ندید تا شما دیدید، آن شه تشنه بود بر گلوی تشنه‌اش کی دشنه بود؟ آه! از آن ساعت که او بی‌یار مانْد بازوی مردافکنش از کار مانْد یار می‌جُست و نبُد با او کسی غیر پیکانش، نه در پهلو کسی https://eitaa.com/mavaddat_69
مرهم زخم نمک خورده بیا جان آن طفل کتک خورده بیا https://eitaa.com/mavaddat_69
تا آخرین دقیقه نگاهش به خیمه بود ناموس دارها نگران کشته شد حسین https://eitaa.com/mavaddat_69
ببین سر به زیرو حقیر آمدم به پابوس نعم الامیر آمدم سرم روی پایت گذارم حسین بجز تو کسی را ندارم حسین https://eitaa.com/mavaddat_69
نام ما را ننویسید ، بخوانید فقط سر این سفره گدا را بنشانید فقط آمدم در بزنم ، در نزنم می میرم من اگر در زدم این بار نرانید فقط میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست چند لحظه بغل سفره بمانید فقط کم کنید از سر من شر خودم را ، یعنی فقط از دست گناهم برهانید فقط حُرّم و چکمه سر شانه ام انداخته ام مادرم را به عزایم ننشانید فقط صبح محشر به جهنم ببریدم اما پیش انظار گنهکار نخوانید فقط پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم گوشه ای دامن ما را بتکانید فقط حقمان است ولی جان اباعبدالله محضر فاطمه ما را نکشانید فقط سمت آتش ببری یا نبری خود دانی من دلم سوخته گفتم که بدانید فقط
نام ما را ننویسید ، بخوانید فقط سر این سفره گدا را بنشانید فقط آمدم در بزنم ، در نزنم می میرم من اگر در زدم این بار نرانید فقط میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست چند لحظه بغل سفره بمانید فقط کم کنید از سر من شر خودم را ، یعنی فقط از دست گناهم برهانید فقط حُرّم و چکمه سر شانه ام انداخته ام مادرم را به عزایم ننشانید فقط صبح محشر به جهنم ببریدم اما پیش انظار گنهکار نخوانید فقط پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم گوشه ای دامن ما را بتکانید فقط حقمان است ولی جان اباعبدالله محضر فاطمه ما را نکشانید فقط سمت آتش ببری یا نبری خود دانی من دلم سوخته گفتم که بدانید فقط https://eitaa.com/mavaddat_69