eitaa logo
مودّت و محبّت
149 دنبال‌کننده
440 عکس
97 ویدیو
1 فایل
📣 کانالی جهت نشر معارف دینی خصوصا در حیطه اخلاق و ادب در معاشرات فردی و اجتماعی، ترویج ارزشهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، برشی از وصیت شهدا، موعظه علما و سخن بزرگان، پندانه، تلنگر و... مدیر کانال: @Nakhai57
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ فضیلت سجده بر تربت امام حسین علیه السلام 🔅↭🌺﷽🌺↭🔅 🔸پیشگفتار: وقتی آیت‌الله العظمی سیدعبدالهادی شیرازی (ره) می‌خواستند نماز بخوانند، قبل از گفتن «الله اکبر» اذان و اقامه، سلامی به سیدالشهدا می‌دادند: «السلام علیک یا اباعبدالله». شاگردان ایشان گفتند شما مرجع تقلید هستید و دیگران عمل شما را حجت می‌دانند؛ آیا روایتی داریم که قبل از شروع نماز، به امام حسین(ع) سلام بدهیم؟ ایشان فرمود: نه؛ در این مورد خاص، من روایتی ندیدم؛ ولی من چون نمازم را از امام حسین(ع) دارم، نمی‌توانم بدون سلام بر سیدالشهدا نمازم را آغاز کنم. همۀ دین ما به برکت سیدالشهدا (ع) است. 🔰علیرضا انصاری، تقابل دین و دنیا در نهضت امام حسین(ع) ☀️ امام صادق علیه السلام فرموند: 💥 سجده بر تربت قبر حسین علیه السلام، تا زمین هفتم را نور باران می کند و کسى که تسبیحى از خاک مرقد حسین علیه السلام را با خود داشته باشد، تسبیح گوى حق محسوب می شود، اگر چه با آن تسبیح هم نگوید. 📚من لایحضره الفقیه ج1، ص 268 📜 شعر: 🌷مِهر تو را به عالم امکان نمی دهم این گنج پر بهاست من ارزان نمی دهم 🌷گر انتخاب جنت و کویت به من دهند کوی تو را به جنت و رضوان نمی دهم 🌷جان می دهم بشوق وصال تو یا حسین تا بر سرم قدم ننهی جان نمی دهم 🌷ای خاک کربلای تو مُهر نماز من آن مُهر را به ملک سلیمان نمی دهم 🌷گرجرعه ای زآب فراتت شود نصیب آن جرعه را به چشمه حیوان نمی دهم «سیدرضا موید» 📝داستان: یکی از سخنرانان می‌گفت: در محضر آیت‌الله العظمی میلانی بودم، موقع روضه شد، شعر معروفی رامی‌خواندم که دربارۀ امام حسین است؛ رسیدم به این بیت: ای خاک کربلای تو مُهر نماز من مُهر تو را به ملک سلیمان نمی‌دهم ایشان در حالی که بلند بلند گریه می‌کرد، از پایین منبر فرمود: «چرا می‌گویی ای خاک کربلای تو مُهر نماز من؛ نه؛ اصل نماز من. ای خاک کربلای تو، اصل نماز من!». 🔰علیرضا انصاری، تقابل دین و دنیا در نهضت امام حسین (ع) ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄ https://eitaa.com/mavaddatomahabbat
✍ امان من النار لزوار الحسين عليه السلام ليلة الجمعة 🔅↭🌺﷽🌺↭🔅 🥀 سليمان اعمش گفت: من در داشتم که گاهی شبها نزدش ميرفتم و با هم صحبت و اختلاط ميکرديم. يک شب، در ميان صحبتها اتفاقا صحبت پيش آمد. از او سئوال کردم که عقيده تو درباره زيارت حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام چيست؟! 🥀 گفت: زيارت حسين عليه‌السلام بدعت است و هر بدعتی ضلالت است و فرجامش جهنم است. 🥀 من خيلی ناراحت شدم و از نزد او برخاستم و با خود گفتم: وقتي که سحر شد نزدش ميروم و قدری از فضائل حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام را برای او نقل ميکنم و اگر او بر عناد و انکارش اصرار ورزيد، او را ميکشم. 🥀 سليمان گفت: وقتي که سحر شد، پشت در خانه‌اش آمدم و دق‌الباب کردم. همسرش پشت در آمد. شوهرش را خواستم. زن گفت: از اول شب به حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام رفته است. با تعجب از او خداحافظی کردم و به طرف رهسپار شدم. با خود گفتم: اولا زيارتی کنم و ثانيا دوستم را ببينم. 🥀 وقتی که وارد مطهر شدم، ديدم همسايه‌ام سر به سجده گذاشته است و پيوسته ميکند و از خدا طلب و ميکند!. بعد از مدت زيادی سر از سجده برداشت و مراد ديد. نزد او رفتم، ديدم حالش منقلب است. پس به او گفتم: ای مرد، تو ديروز ميگفتی: زيارت حضرت عليه‌السلام بدعت است و فرجام آن دوزخ است، اما امشب می‌بينم برای زيارت آمده‌ای؟! 🥀 گفت: سليمان، مرا سرزنش نکن! زيرا من قائل به امامت و ولايت اهل بيت عليهم‌السلام نبودم. تا اينکه امشب خوابم برد و خوابی ديدم که به وحشت افتادم! امشب در عالم خواب ديدم مردی جليل القدر که نميتوانم وصف جمال و جلال و کمالش را بيان کنم، اطراف او را جمعيتی احاطه کرده و در پیش او سواری بود و آن سوار تاجی بر سر داشت و آن تاج دارای چهار رکن بود و بر هر رکن گوهری درخشان نصب شده بود که تا مسافتها راه را روشن می‌نمود! 🥀 به يکی از خدمتگزاران آن حضرت گفتم: اين آقا کيست؟ گفت: حضرت صلي‌الله عليه و آله و سلم هستند. گفتم: آنکه در پيش روي اوست کيست؟! گفت: آقا علي عليه‌السلام هستند. بعد نگاه کردم، ديدم ناقه‌ای از نور پيدا شد و بر آن هودجی از نور بود و ناقه در ميان زمين و آسمان پرواز ميکرد! پرسيدم اين ناقه از کيست؟! گفت: از و حضرت زهرا سلام‌الله عليهما است. پرسيدم: اين جوان کيست؟! گفت: حضرت عليه السلام هستند و همه آنها براي زيارت کربلا میروند. 🥀 در اين هنگام متوجه هودج شدم و ديدم نوشته‌هایی از طرف آن بر زمين پخش ميشود. پرسيدم: اينها چيست؟ گفت: در اينها نوشته شده «امان من النار لزوار الحسين عليه السلام ليلة الجمعة» کسانی که در به زيارت عليه_السلام می‌آيند از آتش جهنم در امان هستند. 🥀 من خواستم يکی از آنها را بردارم اما او گفت: تو ميگفتی: امام حسين عليه‌السلام بدعت است، اين نوشته بدست تو نميرسد! مگر آنکه با اعتقاد به فضيلت و شرافت آن حضرت، ايشان را زيارت کنی. 🥀 با حالت جزع و گريه و ترس و وحشت، از خواب بيدار شدم و در همان ساعت به حضرت عليه‌السلام مشرف شدم و توبه کردم. 🥀 اي سليمان، به خدا قسم، من از قبر عليه_السلام جدا نمیشوم تا روح از بدنم جدا شود. 📕 کرامات الحسينيه، ج۲، ص ۱۵۲ ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄ https://eitaa.com/mavaddatomahabbat
✍ امان من النار لزوار الحسين عليه السلام ليلة الجمعة 🔅↭🌺﷽🌺↭🔅 🥀 سليمان اعمش گفت: من در داشتم که گاهی شبها نزدش ميرفتم و با هم صحبت و اختلاط ميکرديم. يک شب، در ميان صحبتها اتفاقا صحبت پيش آمد. از او سئوال کردم که عقيده تو درباره زيارت حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام چيست؟! 🥀 گفت: زيارت حسين عليه‌السلام بدعت است و هر بدعتی ضلالت است و فرجامش جهنم است. 🥀 من خيلی ناراحت شدم و از نزد او برخاستم و با خود گفتم: وقتي که سحر شد نزدش ميروم و قدری از فضائل حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام را برای او نقل ميکنم و اگر او بر عناد و انکارش اصرار ورزيد، او را ميکشم. 🥀 سليمان گفت: وقتي که سحر شد، پشت در خانه‌اش آمدم و دق‌الباب کردم. همسرش پشت در آمد. شوهرش را خواستم. زن گفت: از اول شب به حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام رفته است. با تعجب از او خداحافظی کردم و به طرف رهسپار شدم. با خود گفتم: اولا زيارتی کنم و ثانيا دوستم را ببينم. 🥀 وقتی که وارد مطهر شدم، ديدم همسايه‌ام سر به سجده گذاشته است و پيوسته ميکند و از خدا طلب و ميکند!. بعد از مدت زيادی سر از سجده برداشت و مراد ديد. نزد او رفتم، ديدم حالش منقلب است. پس به او گفتم: ای مرد، تو ديروز ميگفتی: زيارت حضرت عليه‌السلام بدعت است و فرجام آن دوزخ است، اما امشب می‌بينم برای زيارت آمده‌ای؟! 🥀 گفت: سليمان، مرا سرزنش نکن! زيرا من قائل به امامت و ولايت اهل بيت عليهم‌السلام نبودم. تا اينکه امشب خوابم برد و خوابی ديدم که به وحشت افتادم! امشب در عالم خواب ديدم مردی جليل القدر که نميتوانم وصف جمال و جلال و کمالش را بيان کنم، اطراف او را جمعيتی احاطه کرده و در پیش او سواری بود و آن سوار تاجی بر سر داشت و آن تاج دارای چهار رکن بود و بر هر رکن گوهری درخشان نصب شده بود که تا مسافتها راه را روشن می‌نمود! 🥀 به يکی از خدمتگزاران آن حضرت گفتم: اين آقا کيست؟ گفت: حضرت صلي‌الله عليه و آله و سلم هستند. گفتم: آنکه در پيش روي اوست کيست؟! گفت: آقا علي عليه‌السلام هستند. بعد نگاه کردم، ديدم ناقه‌ای از نور پيدا شد و بر آن هودجی از نور بود و ناقه در ميان زمين و آسمان پرواز ميکرد! پرسيدم اين ناقه از کيست؟! گفت: از و حضرت زهرا سلام‌الله عليهما است. پرسيدم: اين جوان کيست؟! گفت: حضرت عليه السلام هستند و همه آنها براي زيارت کربلا میروند. 🥀 در اين هنگام متوجه هودج شدم و ديدم نوشته‌هایی از طرف آن بر زمين پخش ميشود. پرسيدم: اينها چيست؟ گفت: در اينها نوشته شده «امان من النار لزوار الحسين عليه السلام ليلة الجمعة» کسانی که در به زيارت عليه_السلام می‌آيند از آتش جهنم در امان هستند. 🥀 من خواستم يکی از آنها را بردارم اما او گفت: تو ميگفتی: امام حسين عليه‌السلام بدعت است، اين نوشته بدست تو نميرسد! مگر آنکه با اعتقاد به فضيلت و شرافت آن حضرت، ايشان را زيارت کنی. 🥀 با حالت جزع و گريه و ترس و وحشت، از خواب بيدار شدم و در همان ساعت به حضرت عليه‌السلام مشرف شدم و توبه کردم. 🥀 اي سليمان، به خدا قسم، من از قبر عليه_السلام جدا نمیشوم تا روح از بدنم جدا شود. 📕 کرامات الحسينيه، ج۲، ص ۱۵۲ ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄ https://eitaa.com/mavaddatomahabbat
🚩 چرا به زیارت کربلا برویم؟ 🔻امام صادق عليه‌السلام: زُورُوا كَرْبَـلا وَ لا تَقْطَـعُوهُ فَإِنَّ خَيْرَ أَوْلادِ اْلأَنْبياءِ ضَمِنَتْه ... 📌 را زيارت كنيد و اين كار ادامه دهيد؛ چراكه كربلا بهترين فرزندان پيامبران را در آغوش خويش گرفـته است. 📚 كامل الزيارات، ص ۲۶۹ ‌┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄ @mavaddatomahabbat