eitaa logo
مودّت و محبّت
168 دنبال‌کننده
2هزار عکس
441 ویدیو
5 فایل
رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله: «لَأَنْ يَهْدِيَ اَللَّهُ بِكَ رَجُلاً وَاحِداً خَيْرٌ لَكَ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا» اگر یک نفر به واسطه کار شما هدایت شود برای شما بهتر از همه دنیا و ذخایرش است. (منیة المرید؛ ج۱، ص۱۰۱) مدیرکانال: @A_hamid57
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️امام رضا(عليه‌السلام) فرمودند: تَعَطّروا بِالاِستغفارِ وَلا تَفضَحَنَّكُم رَوائِحُ الذُّنوبِ! 💥با استغفار کردن، خود را معطّر و خوشبو کنيد تا رايحه (متعفّن) گناهان، شما را مفتضح و رسوا ننمايد! 👈توضیح: 🔹همچنانکه برخی مواد خوشبو کننده مثل عطر و گلاب و ادکلن، ظاهر ما را خوشبو می کنند؛ بوی خوشی هم هست که روح و جان ما پاک و خوشبو می کند و آن، بوی خوشِ استغفار و توبه است. 🔹تعطّر به توبه، روح و روان انسان را صاف و صیقل میکند و انسان به واسطهٔ استغفار از گناه (البته استغفار حقیقی نه لقلقهٔ زبانی)؛ احساس سبکی و راحتی میکند. از این رو، در احادیث اسلامی توصیه شده است برای پاکی از گناه، رهایی از همّ و غمّ دنیا و فرج و گشایش در زندگی، زیاد استغفار کنید. 🔹 گناه، در عالم باطن، بوی متعفّنی دارد که باعث مفتضح و بی آبرویی شدن اهل آن می شود. 🔹اهل معنا و غیب و ملکوتیان و فرشتگان الهی در عالم معنا بوی بد گناه را احساس می کنند. 🔹رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) دربارهٔ ماهیّت حقیقی دروغ، میفرمایند:اگرمؤمنی بدون عذر (شرعی) دروغ بگوید، هفتاد هزار فرشته او را لعنت می‌کنند، و از قلبش بوی تعفّن و گندی بلند می شود تا به عرش برسد، و حاملان عرش نیز او را لعنت میکنند. «الْمُؤْمِنُ إِذَا كَذَبَ‏ بِغَيْرِ عُذْرٍ لَعَنَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ خَرَجَ مِنْ قَلْبِهِ نَتْنٌ حَتَّى يَبْلُغَ الْعَرْشَ فَيَلْعَنُهُ حَمَلَةُ الْعَرْشِ» 🔹اهل ایمان و عمل صالح نیز در عالم معنا، بوی خوش و مطبوعی دارند. 🔹نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) ، بوی خوش اُوَیس قَرَن را که شتر چرانی مؤمن بود و از یَمَن به مدینه آمده بود؛ در غیابش استشمام کردند و فرمودند: « تَفُوحُ رَوائِحُ الْجَنَّةِ مِنْ قِبَلِ قَرَنٍ وا شَوْقَاه اِليْكَ يَا اُوَيْسَ الْقَرنِي...» نسيم بهشت از جانب يمن و قَرَن مي وزد. چه بسيار مشتاقم به ديدارت، اي اويس قرني!...» (بحارالانوار، ج 42، ص 155). 🔹امام صادق (علیه السلام)، درباره ارزش رایحه ای که از دهان روزه دار خارج می شود؛ می فرماید: بوي بد دهان روزه دار در پيشگاه خدا برتر از بوي مشك است. «خُلُوفُ فَمِ اَلصَّائِمِ أَفْضَلُ عِنْدَ اَللَّهِ مِنْ رَائِحَةِ اَلْمِسْك» ِ. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج 2، ص 51) https://eitaa.com/mavaddatomahabbat
✍ امان من النار لزوار الحسين عليه السلام ليلة الجمعة 🔅↭🌺﷽🌺↭🔅 🥀 سليمان اعمش گفت: من در داشتم که گاهی شبها نزدش ميرفتم و با هم صحبت و اختلاط ميکرديم. يک شب، در ميان صحبتها اتفاقا صحبت پيش آمد. از او سئوال کردم که عقيده تو درباره زيارت حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام چيست؟! 🥀 گفت: زيارت حسين عليه‌السلام بدعت است و هر بدعتی ضلالت است و فرجامش جهنم است. 🥀 من خيلی ناراحت شدم و از نزد او برخاستم و با خود گفتم: وقتي که سحر شد نزدش ميروم و قدری از فضائل حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام را برای او نقل ميکنم و اگر او بر عناد و انکارش اصرار ورزيد، او را ميکشم. 🥀 سليمان گفت: وقتي که سحر شد، پشت در خانه‌اش آمدم و دق‌الباب کردم. همسرش پشت در آمد. شوهرش را خواستم. زن گفت: از اول شب به حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام رفته است. با تعجب از او خداحافظی کردم و به طرف رهسپار شدم. با خود گفتم: اولا زيارتی کنم و ثانيا دوستم را ببينم. 🥀 وقتی که وارد مطهر شدم، ديدم همسايه‌ام سر به سجده گذاشته است و پيوسته ميکند و از خدا طلب و ميکند!. بعد از مدت زيادی سر از سجده برداشت و مراد ديد. نزد او رفتم، ديدم حالش منقلب است. پس به او گفتم: ای مرد، تو ديروز ميگفتی: زيارت حضرت عليه‌السلام بدعت است و فرجام آن دوزخ است، اما امشب می‌بينم برای زيارت آمده‌ای؟! 🥀 گفت: سليمان، مرا سرزنش نکن! زيرا من قائل به امامت و ولايت اهل بيت عليهم‌السلام نبودم. تا اينکه امشب خوابم برد و خوابی ديدم که به وحشت افتادم! امشب در عالم خواب ديدم مردی جليل القدر که نميتوانم وصف جمال و جلال و کمالش را بيان کنم، اطراف او را جمعيتی احاطه کرده و در پیش او سواری بود و آن سوار تاجی بر سر داشت و آن تاج دارای چهار رکن بود و بر هر رکن گوهری درخشان نصب شده بود که تا مسافتها راه را روشن می‌نمود! 🥀 به يکی از خدمتگزاران آن حضرت گفتم: اين آقا کيست؟ گفت: حضرت صلي‌الله عليه و آله و سلم هستند. گفتم: آنکه در پيش روي اوست کيست؟! گفت: آقا علي عليه‌السلام هستند. بعد نگاه کردم، ديدم ناقه‌ای از نور پيدا شد و بر آن هودجی از نور بود و ناقه در ميان زمين و آسمان پرواز ميکرد! پرسيدم اين ناقه از کيست؟! گفت: از و حضرت زهرا سلام‌الله عليهما است. پرسيدم: اين جوان کيست؟! گفت: حضرت عليه السلام هستند و همه آنها براي زيارت کربلا میروند. 🥀 در اين هنگام متوجه هودج شدم و ديدم نوشته‌هایی از طرف آن بر زمين پخش ميشود. پرسيدم: اينها چيست؟ گفت: در اينها نوشته شده «امان من النار لزوار الحسين عليه السلام ليلة الجمعة» کسانی که در به زيارت عليه_السلام می‌آيند از آتش جهنم در امان هستند. 🥀 من خواستم يکی از آنها را بردارم اما او گفت: تو ميگفتی: امام حسين عليه‌السلام بدعت است، اين نوشته بدست تو نميرسد! مگر آنکه با اعتقاد به فضيلت و شرافت آن حضرت، ايشان را زيارت کنی. 🥀 با حالت جزع و گريه و ترس و وحشت، از خواب بيدار شدم و در همان ساعت به حضرت عليه‌السلام مشرف شدم و توبه کردم. 🥀 اي سليمان، به خدا قسم، من از قبر عليه_السلام جدا نمیشوم تا روح از بدنم جدا شود. 📕 کرامات الحسينيه، ج۲، ص ۱۵۲ ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄ https://eitaa.com/mavaddatomahabbat
✅دعای آخر شعبان (به بهانه نزدیکی به انتهای ) 🔷اباصلت هروى روایت کرده است که: در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت علیه السلام رفتم. حضرت فرمود که : اى ابو الصلت اکثر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است پس تدارک و تلافى کن در آنچه از این ماه مانده است، تقصیرهایى را که در ایام گذشته این ماه کردهاى و بر تو باد که رو آورى بر آنچه نافع است براى تو و دعا و استغفار بسیار بکن و تلاوت قرآن مجید بسیار بکن و کن به سوى خدا از گناهان خود تا آنکه چون ماه مبارک درآید خالص گردانیده باشى خود را از براى خدا و مگذار در گردن خود امانت و حق کسى را مگر آنکه ادا کنى و مگذار در دل خود کینه کسى را مگر آنکه بیرون کنى و مگذار گناهى را که مىکردهاى مگر آنکه ترک کنى و از خدا بترس و توکل کن بر خدا در پنهان و آشکار امور خود و هر که بر خدا توکل کند خدا بس است او را و بسیار بخوان در بقیه این ماه این دعا را 🔶«اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ»؛ خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته، ما را نیامرزیده اى، در آن قسمت که از این ماه مانده، ما را بیامرز. آنگاه امام فرمودند: خداوند به احترام و عظمت ماه مبارک رمضان بنده های بسیاری را در ماه شعبان از آتش جهنم آزاد خواهد کرد. منبع : مفاتیح الجنان، اعمال آخر شعبان. 🔻🔻🔻 این چند روز باقیمانده از ماه شعبان، را قدر بدانیم. ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄ https://eitaa.com/mavaddatomahabbat
✍ امان من النار لزوار الحسين عليه السلام ليلة الجمعة 🔅↭🌺﷽🌺↭🔅 🥀 سليمان اعمش گفت: من در داشتم که گاهی شبها نزدش ميرفتم و با هم صحبت و اختلاط ميکرديم. يک شب، در ميان صحبتها اتفاقا صحبت پيش آمد. از او سئوال کردم که عقيده تو درباره زيارت حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام چيست؟! 🥀 گفت: زيارت حسين عليه‌السلام بدعت است و هر بدعتی ضلالت است و فرجامش جهنم است. 🥀 من خيلی ناراحت شدم و از نزد او برخاستم و با خود گفتم: وقتي که سحر شد نزدش ميروم و قدری از فضائل حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام را برای او نقل ميکنم و اگر او بر عناد و انکارش اصرار ورزيد، او را ميکشم. 🥀 سليمان گفت: وقتي که سحر شد، پشت در خانه‌اش آمدم و دق‌الباب کردم. همسرش پشت در آمد. شوهرش را خواستم. زن گفت: از اول شب به حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام رفته است. با تعجب از او خداحافظی کردم و به طرف رهسپار شدم. با خود گفتم: اولا زيارتی کنم و ثانيا دوستم را ببينم. 🥀 وقتی که وارد مطهر شدم، ديدم همسايه‌ام سر به سجده گذاشته است و پيوسته ميکند و از خدا طلب و ميکند!. بعد از مدت زيادی سر از سجده برداشت و مراد ديد. نزد او رفتم، ديدم حالش منقلب است. پس به او گفتم: ای مرد، تو ديروز ميگفتی: زيارت حضرت عليه‌السلام بدعت است و فرجام آن دوزخ است، اما امشب می‌بينم برای زيارت آمده‌ای؟! 🥀 گفت: سليمان، مرا سرزنش نکن! زيرا من قائل به امامت و ولايت اهل بيت عليهم‌السلام نبودم. تا اينکه امشب خوابم برد و خوابی ديدم که به وحشت افتادم! امشب در عالم خواب ديدم مردی جليل القدر که نميتوانم وصف جمال و جلال و کمالش را بيان کنم، اطراف او را جمعيتی احاطه کرده و در پیش او سواری بود و آن سوار تاجی بر سر داشت و آن تاج دارای چهار رکن بود و بر هر رکن گوهری درخشان نصب شده بود که تا مسافتها راه را روشن می‌نمود! 🥀 به يکی از خدمتگزاران آن حضرت گفتم: اين آقا کيست؟ گفت: حضرت صلي‌الله عليه و آله و سلم هستند. گفتم: آنکه در پيش روي اوست کيست؟! گفت: آقا علي عليه‌السلام هستند. بعد نگاه کردم، ديدم ناقه‌ای از نور پيدا شد و بر آن هودجی از نور بود و ناقه در ميان زمين و آسمان پرواز ميکرد! پرسيدم اين ناقه از کيست؟! گفت: از و حضرت زهرا سلام‌الله عليهما است. پرسيدم: اين جوان کيست؟! گفت: حضرت عليه السلام هستند و همه آنها براي زيارت کربلا میروند. 🥀 در اين هنگام متوجه هودج شدم و ديدم نوشته‌هایی از طرف آن بر زمين پخش ميشود. پرسيدم: اينها چيست؟ گفت: در اينها نوشته شده «امان من النار لزوار الحسين عليه السلام ليلة الجمعة» کسانی که در به زيارت عليه_السلام می‌آيند از آتش جهنم در امان هستند. 🥀 من خواستم يکی از آنها را بردارم اما او گفت: تو ميگفتی: امام حسين عليه‌السلام بدعت است، اين نوشته بدست تو نميرسد! مگر آنکه با اعتقاد به فضيلت و شرافت آن حضرت، ايشان را زيارت کنی. 🥀 با حالت جزع و گريه و ترس و وحشت، از خواب بيدار شدم و در همان ساعت به حضرت عليه‌السلام مشرف شدم و توبه کردم. 🥀 اي سليمان، به خدا قسم، من از قبر عليه_السلام جدا نمیشوم تا روح از بدنم جدا شود. 📕 کرامات الحسينيه، ج۲، ص ۱۵۲ ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄ https://eitaa.com/mavaddatomahabbat
مودّت و محبّت
#تدبردرقرآن «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ...» ﺁﻳﺎ ﺑ
🔷 شخصی بود به نام . 🔸او هم بود، هم بود و هم ؛ خلاصه همه کار انجام می داد. 💢 روزی شنید خانه ای هست که یک خانم در آن تنهاست و اموال زیادی نیز در آن خانه است. ⛔️ با خود گفت:خیلی خوب شد. امشب از دیوار آن خانه بالا می روم؛ هم فسادم را انجام می دهم هم خانه را می کنم 🚫 ♨️ نیمه شب از دیوار خانه بالا رفت. از درون خانه صدای قرائت به گوشش رسید. رسیده بود به این آیه: 🌸 «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ...» ﺁﻳﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﺁﻥ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻧﺮم ﻭ ﻓﺮﻭﺗﻦ ﺷﻮﺩ؟ 🌸 [سوره حدید، آیه ۱۶] فضیل بن عیاض بالای دیوار، لحظه ای به فرو رفت. - چرا دیگر؟! دیگر وقتش رسیده است. همان لحظه از دیوار پایین آمد. 💐 فضیل کرد... و شد یکی از بزرگترین قرن. طوری که بزرگان پای درس اخلاقش می رفتند. ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄ @mavaddatomahabbat
✍ بوی بد گناه را با استغفار برطرف کنید ☀️ امام رضا علیه‌السلام می‌فرماید: 🔸تعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ لاَ تَفْضَحْکُمْ‏ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ 🔹با استغفار خود را معطّر کنید، تا بوی بدِ گناهان شما را رسوا نکند... 📚 امالی الطوسی، ص ۳۷ ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄ @mavaddatomahabbat
✍ امان من النار لزوار الحسين عليه السلام ليلة الجمعة 🔅↭🌺﷽🌺↭🔅 🥀 سليمان اعمش گفت: من در داشتم که گاهی شبها نزدش ميرفتم و با هم صحبت و اختلاط ميکرديم. يک شب، در ميان صحبتها اتفاقا صحبت پيش آمد. از او سئوال کردم که عقيده تو درباره زيارت حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام چيست؟! 🥀 گفت: زيارت حسين عليه‌السلام بدعت است و هر بدعتی ضلالت است و فرجامش جهنم است. 🥀 من خيلی ناراحت شدم و از نزد او برخاستم و با خود گفتم: وقتي که سحر شد نزدش ميروم و قدری از فضائل حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام را برای او نقل ميکنم و اگر او بر عناد و انکارش اصرار ورزيد، او را ميکشم. 🥀 سليمان گفت: وقتي که سحر شد، پشت در خانه‌اش آمدم و دق‌الباب کردم. همسرش پشت در آمد. شوهرش را خواستم. زن گفت: از اول شب به حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام رفته است. با تعجب از او خداحافظی کردم و به طرف رهسپار شدم. با خود گفتم: اولا زيارتی کنم و ثانيا دوستم را ببينم. 🥀 وقتی که وارد مطهر شدم، ديدم همسايه‌ام سر به سجده گذاشته است و پيوسته ميکند و از خدا طلب و ميکند!. بعد از مدت زيادی سر از سجده برداشت و مراد ديد. نزد او رفتم، ديدم حالش منقلب است. پس به او گفتم: ای مرد، تو ديروز ميگفتی: زيارت حضرت عليه‌السلام بدعت است و فرجام آن دوزخ است، اما امشب می‌بينم برای زيارت آمده‌ای؟! 🥀 گفت: سليمان، مرا سرزنش نکن! زيرا من قائل به امامت و ولايت اهل بيت عليهم‌السلام نبودم. تا اينکه امشب خوابم برد و خوابی ديدم که به وحشت افتادم! امشب در عالم خواب ديدم مردی جليل القدر که نميتوانم وصف جمال و جلال و کمالش را بيان کنم، اطراف او را جمعيتی احاطه کرده و در پیش او سواری بود و آن سوار تاجی بر سر داشت و آن تاج دارای چهار رکن بود و بر هر رکن گوهری درخشان نصب شده بود که تا مسافتها راه را روشن می‌نمود! 🥀 به يکی از خدمتگزاران آن حضرت گفتم: اين آقا کيست؟ گفت: حضرت صلي‌الله عليه و آله و سلم هستند. گفتم: آنکه در پيش روي اوست کيست؟! گفت: آقا علي عليه‌السلام هستند. بعد نگاه کردم، ديدم ناقه‌ای از نور پيدا شد و بر آن هودجی از نور بود و ناقه در ميان زمين و آسمان پرواز ميکرد! پرسيدم اين ناقه از کيست؟! گفت: از و حضرت زهرا سلام‌الله عليهما است. پرسيدم: اين جوان کيست؟! گفت: حضرت عليه السلام هستند و همه آنها براي زيارت کربلا میروند. 🥀 در اين هنگام متوجه هودج شدم و ديدم نوشته‌هایی از طرف آن بر زمين پخش ميشود. پرسيدم: اينها چيست؟ گفت: در اينها نوشته شده «امان من النار لزوار الحسين عليه السلام ليلة الجمعة» کسانی که در به زيارت عليه_السلام می‌آيند از آتش جهنم در امان هستند. 🥀 من خواستم يکی از آنها را بردارم اما او گفت: تو ميگفتی: امام حسين عليه‌السلام بدعت است، اين نوشته بدست تو نميرسد! مگر آنکه با اعتقاد به فضيلت و شرافت آن حضرت، ايشان را زيارت کنی. 🥀 با حالت جزع و گريه و ترس و وحشت، از خواب بيدار شدم و در همان ساعت به حضرت عليه‌السلام مشرف شدم و توبه کردم. 🥀 اي سليمان، به خدا قسم، من از قبر عليه_السلام جدا نمیشوم تا روح از بدنم جدا شود. 📕 کرامات الحسينيه، ج۲، ص ۱۵۲ ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄ https://eitaa.com/mavaddatomahabbat