eitaa logo
مذهــبـیـون
10.1هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1هزار ویدیو
21 فایل
آقا جان! اگردیدم‌ونشناختم سلامٌ‌علیکم(: #اللّٰهم‌عجل‌لولیک‌الفرج • • _کپی؟! +مشکلی نداره ! ناشناس @Gomnam_newest تبلیغات‌ @tablighat_mazhabiyon
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟بھ وقت رمان🌟
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸دوران دبیرستان(به روایت مادر) صفحات ۳۹_۳۷ 🦋 《دبیرستان شریعتی》 شب، من و محمدحسین داخل شبستان نشسته بودیم و راجع به پیام درباره تعطیلی مدارس صحبت می‌کردیم. محمدحسین به این فکر بود‌ که کاری کند تا هرطورشده فردا مدرسه تعطیل شود. بالاخره نقشه ای طرح کرد! قرار شد همان شب وارد عمل شویم.برای اجرای این نقشه نیاز به اسپری در رنگ های مختلف بود؛ آن را تهیه کردیم و حوالی ساعت ده به طرف مدرسه شاهپور راه افتادیم.🕙 نقشه ما، تغییر نام مدرسه از شاهپور به "شریعتی" بود و دیگر اینکه دانش آموزان باید از امام آگاه میشدند. وقتی به مدرسه رسیدیم،کسی در محوطه نبود! کوچه خلوت و بن بست بود.محمدحسین که خطش از من بهتر بود، اسپری را برداشت، بزرگ روی سردرِ مدرسه نوشت: 《دبیرستان پسرانه ‌دکتر شریعتی》 و بعد پایین آمد. دوتایی محوطه را گشت زدیم، نه خبری از نیروهای گشتی که شهر را قرق کرده بودند، بود و نه از عابر پیاده. نقشه اول اجرا شد و به خیر گذشت.✌️ کنار تابلوی مدرسه ، تخته سنگ سفید و تمیزی بود که خیلی به درد شعار نوشتن میخورد. روی آن نوشت: "به فرمان امام خمینی اعتصاب عمومی است" تا فردا وقتی دانش آموزان می خواهند وارد مدرسه شوند، آن را ببینند و مدرسه تعطیل شود. همان لحظه به ذهنمان رسید که شاید مسئولین مدرسه آن را ببینند و پاک کنند، تصمیم گرفتیم بالای سر آب خوری مدرسه شعاری بنویسیم که هم از دید مسئولین مخفی باشد و هم بیشتر بچه ها آن را ببینند. محمدحسین بلافاصله از دیوار بالا رفت و خودش را به آب خوری رساند. آنجا نوشت: " مرگ بر این سلسله پهلوی" من هم این طرف کشیک می دادم. وقتی کارمان تمام شد، از نیمه شب گذشته بود. باورکنید ما خودمان هم روی برگشت به خانه را نداشتیم، اما کارمان کمی طول کشید. ✾━═━❖مذهبیون❖━═━✾ «خواهرم: حجاب تو مشت محكمى بر دهان منافقين و دشمنان اسلام مى زند.» شهيد صادق مهدى پور ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ ┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━┓ ❖ @Mazhabi_yon ❖ ┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━┛
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸دوران دبیرستان(به روایت مادر) صفحات ۴۰_۳۹ 🦋 《دبیرستان شریعتی 》 همانطور که همسرم تعریف می کرد،مو به تنم راست شده بود.😧 خدایا اگر محمّدحسین را در حال نوشتن می گرفتند چه بلایی سرش می آمد؟ از همسرم پرسیدم: _شما نپرسیدید اگر نیروها می آمدند شما چطور می خواستید همدیگر را خبر کنید؟🤔 گفت: +چرا سوال کردم؛ علیرضا گفت:"قرار بود اگر اتّفاقی افتاد، من فریاد بزنم و محمّدحسین خودش را در جایی مخفی کند." -خب سوال نکردی عکس العمل مدیر مدرسه👨‍💼 چه بود؟ آن ها بویی نبردند که این کار محمّدحسین است؟ +چرا از او سوال کردم، پاسخ داد: "فردا صبح وقتی ما وارد خیابان مدرسه🏫 شدیم،از ابتدا تا انتهای خیابان نیرو گذاشته بودند..؛ غوغایی بر پا شده بود، گشت شهربانی👮‍♂ رفتارها را زیر نظر داشت. مستخدم مدرسه🧔 با شلنگ آب افتاده بود به جان سنگ سفیدِ سر درِ مدرسه تا آن را پاک کند، امّا فایده ای نداشت. شروع کرد به سابیدن آن ،باز هم آن طور که باید و شاید پاک نشد!! مسئولین مدرسه دست و پای خود را گم کرده بودند، چون قرار بود استاندار به مناسبت بازگشایی مدرسه ها سخنرانی کند، امّا هنوز هیچ مقدّماتی فراهم نشده بود. خوشحالی در چشمان من و محمّدحسین موج میزد!!!😄 هرچند کسی آن را نمی دید. خلاصه بچّه ها متفرّق شدند و مدرسه🏫 به حالت نیمه تعطیل در آمد." وقتی صحبت های همسرم تمام شد، گفتم: _آقا!! من خیلی نگران محمّد حسین هستم،😔 میترسم این و بی باکی اش کار دستش بدهد. گفت: +وقتی کار را به سپردی نگرانی معنی ندارد. ✾━═━❖مذهبیون❖━═━✾ «خواهرم: حجاب تو مشت محكمى بر دهان منافقين و دشمنان اسلام مى زند.» شهيد صادق مهدى پور ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ ┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━┓ ❖ @Mazhabi_yon ❖ ┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━┛
•••👇 ✨💕 بی سوادی را گفتند : |•عشق•|چند حرف دارد؟ بی سواد گفت: چهار حرف... همه خندیدند درحالی که بی سواد راه می رفت و می گفت: مگر |•مهدی•| چند حرف دارد!؟ ⁦@Mazhabi_yon
یا_صاحب_الزمان_(عج).mp3
9.13M
صِداۍِ آࢪامـِــش بَخشِ شَہید مُعِز غُلامےٓ😇 زِمزِمہ ۍ دُعاۍِ فࢪج🙂💫 ؁ ڪنیم🌈🤲
مذهــبـیـون
صِداۍِ آࢪامـِــش بَخشِ شَہید مُعِز غُلامےٓ😇 زِمزِمہ ۍ دُعاۍِ فࢪج🙂💫 #هَمخوان؁ ڪنیم🌈🤲
دوستان این صدای خوش صوت برای شهید مدافع حࢪم هست☺️ خواهشا امتحانش ڪنید🙏 حتی اگه دعای فرج رو هم نخواندید🥀 فقط شنیدار این صوت باشید👌🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🌻بِسـمـ رَب المَـــــہدۍ فاطــمھ 🌻🌻
•••| حاج مهـدی طائب می گفت : اگر تا ظهـور امام زمـان"عج" هزار کیلومتــر فاصله داشتیم.. با خون‌ حاج قاسـم این هزار کیلومتر به ده متر رسید... :) 🍃الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃 @Mazhabi_yon
مجری رادیو صبح‌ها آنقدر با نشاط می‌گوید: [صبح بخیر، به امروز لبخند بزن] که انگار تو آمده ای...:)♥️ @Mazhabi_yon