#کاملا_دلی
از روی دلسوزیشان است،نگرانند،نگران آینده...❤️❤️❤️
مادربزرگ ها و پدر بزرگها رو میگویم👵🧓
آن هایی که بعد از شنیدن خبر بارداری سوم به بعد،چهره شان در هم می رود و لب به گله و شکوه میگشایند:😇
الان جوانید و بی خبر از مشکلات،فرزندانتان کوچکند و تمام دغدغه تان خوراک و پوشاک و نهایتا انتخاب مدرسه...😏
اما بی خبرید از آینده...
مشکلات ازدواج و مسکن و کار و...
آن وقت دیگر نمی توانید به سادگی جوابگوی این تعداد فرزند باشید...🤨
بماند که با این تعداد بارداری پشت سر هم،چه بلایی بر سر جسم مادر نیز می آید...🤦♀
صحبت ها و نصیحت هایشان را تا آخر گوش می کنم، هر چند چندین بار تکرار شده و جواب تک تک کلماتشان را به خوبی می دانم...😌
انگاه که کلامشان به پایان می رسد با لبخندی از سر لطف و تکریم مقامشان،آهسته شروع میکنم:
پدرم،مادرم،می دانم که با تمام وجودتان نگران آینده ی من و فرزندانم هستید،می دانم سرد و گرم زمانه را چشیده اید و از مشکلات،بیش از من آگاه هستید...😔
اما من از خود شما آموخته ام آینده نگری را،اهم و مهم کردن را و جنگیدن در راه رسیدن به اهداف و آرمان ها را...
مادر و پدر عزیزتر از جانم، طوفانی در راه آینده ی کودکانم قرار دارد که فرصت چندانی برای ایستادن در مقابل این طوفان نیست و اگر امروز دست نجنبانیم ،فردا بسیار دیر است و تاریک...🥀🥀🥀🍂🍂
سختی های راهمان کم نیست اما برای آینده ی بهتر فرزندان ایرانمان باید ،در مقابل این سختی ها دوام آورد و ایران را جوان نگاه داشت💪
پس شما هم مثل همیشه،دعای خیرتان را بدرقه ی راه ما و فرزندانمان قرار دهید تا به پشتوانه ی شما ،آینده ای روشن برای میهنمان و تک تک فرزندانمان بسازیم...
✍آينــــــــــﮫ
#شبهات_فرزندآوری
#با_مخالفت_بزرگترها_چه_کنیم
https://zil.ink/mehre_fereshteha
سلام و درود خدمت شما عزیزان 🌹🌹🌹
امیدوارم اول هفته ی خوبی رو آغاز کرده باشین و این هفته واستون پر از اتفاقای خوب باشه😍😍
دوستان عزیز،شبهه این هفته ما در رابطه با مخالفت فرزندان بزرگتر برای فرزند آوری و اضافه شدن یه عضو کوچولوی جدید به خونواده ست...😕
اگر شما هم به این معضل دچار هستین یا در اطرافیان این مساله رو مشاهده کردید،در ادامه همراه ما باشید با بخش #کاملا_علمی و #کاملا_دلی با موضوع:
#با_مخالفت_فرزندان_بزرگتر_چه_کنیم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#شبهات_فرزندآوری
#با_مخالفت_فرزندان_بزرگتر_چه_کنیم
https://zil.ink/mehre_fereshteha
#کاملا_دلی
سلام به شما فرزندانی که قوت قلب مادر و پدر هستید...🤗💗
نمیدانم چند سال، سن دارید، اما احتمالا به این حد از درک رسیده اید که مادر و پدر ،چیزی عزیزتر از فرزندانش ندارند و همیشه دغدغه ی آسوده زیستن فرزندانشان را دارند...
عزیزان دل، می دانم در جامعه ای که شما امروز قرار دارید و رشد می کنید، خیلی از ارزش ها، رنگ باخته اند و خیلی از امور تعاریف جدیدی پیدا کرده اند😞
و به شما حق میدهم که تحت تاثیر دنیاو رسانه هایش گاهی ارزش های حقیقی برایتان معنای ضد ارزش پیدا کرده باشد و امور بی ارزش، در نگاهتان ارزشمند شده باشد...💵💴💶
اما بگذار برایت از ارزشی فراموش شده و رنگ باخته بگویم؛ که شاید تو امروز تحت تاثیر فضایی که در آن قرار داری، هیچگاه متوجه اهمیتش نشده باشی...❌
در کنار تمام سرمایه ای که مادر یا پدر برایت به یادگار می گذارند، یکی از ماندگارترین این سرمایه ها،خواهر و برادری ست که از آن خود توست و از پوست و خون خود تو ...👶👧🧒👦
برایت می ماند در زمانی که شاید حتی مادر و پدرت دیگر نتوانند تو را در این دنیا همراهی کنند و اگر قدرش را بدانی انیس تک تک لحظاتت...😌
پس قدر این سرمایه حقیقی را بدان...👌👌
و بدان که خواهر و برادرِ تو، نه تنها سرمایه ای برای توست، که برای تمام هم نسلی های تو نیز ،سودمند است...😇
چرا که تک تک شما فرزندان ایران زمین آمده اید تا جامعه ی آینده را از طوفان پیری جمعیت نجات دهید و این امر محقق نمی شود مگر به کثرت تعدادتان...🤝🤝🤝🤝
هر چند برای تو بیان شده که فرزند زیاد ، ضد ارزش است و پول و مادیات تنها ارزش ها...🤦♀
اما اگر بیشتر بیاندیشی و تفکر کنی،متوجه می شوی که با ارزش ترین سرمایه برای تو و جامعه تو، خواهران و برادرانی هستند که امروز شااید به هر دلیلی از آمدنش غمگین و ناراحت شده ای و به خاطرش مادر و پدرت را شماتت کرده ای...😓
پس آسوده باش و شادمان و شاکر خداوند به خاطر داشتن این سرمایه و هدیه ی بزرگ از طرف مادر و پدرت،هدیه ای برای امروز و فردای تو و جامعه ای که در آن پرورش می یابی...
✍آينــــــــــﮫ
#شبهات_فرزندآوری
#با_مخالفت_فرزندان_بزرگتر_چه_کنیم
https://zil.ink/mehre_fereshteha
#کاملا_دلی
زمان میگذرد...🍂
اما گاهی میشود گذران زندگی را ،روزهای در گذر عمر را ماندگار کرد...🌱
❇️دنیا پر از کارهای ریز و درشتی است که انسان ها برای گذران عمر خود به آن متوسل می شوند،کارهایی که گاهی اتلاف وقت است،گاهی فقط گذران عمر و گاهی نیز سرمایه ی عمر...
سرمایه های عمر متفاوتند...گاهی تمام سرمایه ی عمر تو، یک بناست،یک ،خانه،یک، مدرسه،یک بیمارستان یک خیریه...
گاهی نیز جانت را می دهی و همین بذل جان می شود سرمایه ...
گاهی نیز مادر می شوی،پدر می شوی و سرمایه ی عمرت می شود فرزندت...
فرزندی که انسان است و خلیفه الله ...گاهی سرمایه ی عمرت میشود خلیفه الله...😌😌😌
خلیفه الله، یعنی جانشین خدا بر روی زمین...چه سرمایه یوالایی...😍
حال تصور کن انسانی را برای یاری بهترین خلیفه الله و بنده ی خدا بر روی زمین،ولی الله و صاحب زمین و زمان، به وجود بیاوری...
و این یعنی والاترین سرمایه...ماندگارترین سرمایه و مقبول و محبوب ترین سرمایه در نزد خدا...💎💎💎
حال تصور کن نه یک انسان بلکه چند انسان را برای یاری ولی خدا در دامنت پرورش دهی...
آنوقت تک تک ثانیه های عمرت سرمایه است و ماندگار...💵
این را همیشه با خود تکرار کن:❗️
عمر سرمایه ای ست گذرا...محدود و کوتاه...این تو هستی که با یک انتخاب والا این سرمایه را برای خود حفظ میکنی و چندین برابر ارزش واقعیش،ارزش میبخشی...📈
پس مادری را،مادر چند فرزندی را ،اتلاف و هدر رفت وقت نبین!⛔️
بلکه فرصتی ببین برای بقای عمرت،حتی اگر در این دنیا نباشی...🍁🍁
قدر بدان و شاکر تک تک لحظات مادریت باش...🙏
✍آينــــــــــﮫ
#شبهات_فرزندآوری
#فرزندان_بیشتر_وقت_بیشتر
https://zil.ink/mehre_fereshteha
#کاملا_دلی
امروز میخواهم با تو سخن بگویم:
با تو، مادری که مظهر معنویت و عبودیتی و همیشه در تکاپوی راهی برای رسیدن به اوج این معنویت...🦋🦋🦋
از غم و غصه ی درون قلبت آگاهم؛ در آن لحظه که صدای اذان گوش جانت را می نوازد و تا میخواهی نیت نماز نمایی صدای گریه ی نوزادت در سرت می پیچد و آتش بر احساس مادرانه ات میزند و تو، در دو راهی وظیفه ی مادری و وظیفه ی بندگی ات می مانی...
آرام باش و مضطرب نشو... 😌
عبادت باید برای بندگی باشد و اوج بندگی برای مادر، در آن لحظه ایست که باید از خودت بگذری و احساس شخصی خودت را فدای خواست خدا نمایی...
و خواست خدا در این لحظه، اجابت گریه های نوزادی است که خدا تو را واسطه ی رزق و نزول رحمتش قرار داده 🌧
معنویت برای تو چیزی خارج از دایره ی مادری ات نیست
پس وضو بگیر و نیت عبادت نما و مادری کن و نور معنویت را روز به روز بیشتر بر قلبت بتابان و خدا را بخاطر این مقام والا شاکر باش:
الحمدلله رب العالمین
✍آينــــــــــﮫ
#شبهات_فرزندآوری
#فرزند_بیشتر_مانع_لذت_معنوی
https://zil.ink/mehre_fereshteha
همونطور که در جریان فعالیت های کانال ما هستین،ما در سال گذشته طرح ها،خدمات، و برنامه هایی رو برای شما دوستان عزیزمون داشتیم،لطفا نظرات خودتون رو در مورد مجموعه و خدمات ما، برنامههای کانال نظیر:
بیان شبهات فرزند آوری در ۲بخش #کاملا_علمی و #کاملا_دلی
ستون #شکوه_خانواده
چالش هایی نظیر #لشکر_سلیمانی و ...
طراحی پوستر ها و...
و در مجموعه در رابطه با بخش های مختلف کانال به آیدی زیر برامون ارسال بفرمایین :
@Mhdy1227
مهر فرشته ها،دوست دار شما و خانواده هایتان🌹
https://zil.ink/mehre_fereshteha
#کاملا_دلی
اختلاف و مشاجره کم و بیش در هر خانواده ای و میان هر زوجی هست اما...
وقتی پای نگاه مضطرب فرزندانت درمیان باشد آبی می شود بر آتش خشمت ...📛
وقتی صدایت را بالا میبری نگاه خیره و ترسیده شان مادریت را نشانه می رود و ناخودآگاه به سمتشان می روی و آن ها را در آغوش امنت پناه میدهی و به حرمت مادریت شیطان را لعن میکنی و آتش را خاموش...👩👧👧
وقتی پدر، که همیشه همچو کوه پشت خانواده اش بوده،حالا فرزندانش را میان این دعوا ومشاجره، بی پشت و پناه میبیند، به حرمت پدریش خشم خود را فرو میبرد و نگاه امنش را روانه ی وجود بی قرار فرزندانش...👨👦👦
و حالا که مادر و پدر به حرمت مادری و پدری بر شیطان وجود خود پا گذاشتند، و به این مشاجره پایان دادند، خدا نیز به حرمت همین مقام پدری و مادری ،مهر و محبت را دوباره نثار و روزی آن ها میکند و مودت را میان این خانواده می گستراند...💗👨👩👧👦
آری، وقتی پدر و مادر شدیم ، پا بر منیّت های خود میگذاریم و اینگونه است که وجود پر برکت فرزندان ، مانعی ست از هجوم شیطان و آبی است بر آتش خشم و نزاع والدین...
کافیست کمی به مقام والای خود بیاندیشیم تا راه را بیابیم✅
✍آينــــــــــﮫ
https://zil.ink/mehre_fereshteha
#کاملا_دلی
برای داشتنت گام های اولیه را طی کرده ام...👣
سال ها قبل از آمدنت راه هایی را برگزیده ام تا " تو " آن گونه که شاید و باید ،باشی و " من " شایسته ی پروراندنت...☺️
آن روزها که قرآن را زیر لب نجوا می کردم ،آن شب ها که در روضه، اشک میریخته ام ،همه و همه، راهی بود برای " بهتر بودنت " و راهی بود برای بهتر، " مادر " بودنم...💫
آری عزیز دلم!
مادر، باید راهی را پیش از آمدنت طی می کرد تا شایسته پرورش تو در دامانش باشد...
اما راه اصلی برای شایسته شدن "من" حضور "تو" در آغوش پر مهر مادریم است...🤱
این، تنها " من " نیستم که تو را پرورش می دهم،" تو " نیز مرا پروراندی؛🌱
آن شب ها که خودم را فراموش می کردم و تاصبح برای آرامشت بیدار بودم و قدم بر می داشتم،👶
آن روز ها که دیگر،من بودنم را فراموش می کردم و برای آرامش تو از "منیت" خویش عبور می کردم...👨👩👧👦
آن روز ها، تو مرا می ساختی،بدون آنکه بدانی...
آن روز ها که برای خوب پرورش یافتنت، مدارا می کردم با هر آنچه باب میلم نبود،صبر می کردم، و آرامش را برایت جستجو می کردم،
تو مرا تربیت می کردی،بدون آنکه بدانی...👼
و مادری روز به روز مرا می پروراند و تکامل می داد بدون آنکه بدانم...
اما، امروز با مقایسه ی روزهای پیش از بودنت و بعد از آمدنت، به وضوح میبینم که "مادری" کردن همچون معلم بوده برایم و به من آموخته چگونه از خود گذشتن را، صبور بودن را و بندگی کردن را...
پس خدای را شاکرم که بهترین راه را برای ساختنم و تربیت شدنم، یعنی "تو" را به من هدیه داد...🤱
چه خوب تکاملی است مادر شدن...
✍آينــــــــــﮫ
#شبهات_فرزند_آوری
#فرزند_آوری_بعد_از_تربیت_و_تکامل_والدین
https://zil.ink/mehre_fereshteha
در ادامه متنی تحت عنوان #کاملا_دلی براتون میگذاریم که با زبان ادبی؛سعی کردیم تا بیان پاسخ این شبهه و رفع این دغدغه رو داشته باشیم:👇👇👇
#کاملا_دلی
من یک مادرم...🧕
گاهی فرزند تب دارم را همراه خود به دانشگاه ،سر جلسه امتحان می برم تا مبادا تب او بالا برود و در کنارش نباشم که بتوانم به او رسیدگینمایم...زیرامهم تر از آن که یک دانشجو هستم،من یک مادرم...🧕👩🎓
من یک مادرم...🧕
امروز در بیمارستان، سر شیفت باید حاضر می شدم،اما کسی نبود که کودکم را به او بسپرم ،پس او را همراه خود به اتاق استراحتم بردم و در حین کار هر لحظه به او سر می زدم...زیرا پیش از ان که یک پزشک باشم،من یک مادرم...🧕👩⚕
من یک مادرم...🧕
امروز که برای تدریس می رفتم فرزند کوچکم که آغوش مرا می خواست ،بیقراری می کرد و برایم اشک می ریخت و چاره ای نداشتم جز این که او را همراه خویش به مدرسه ببرم...
زیرا پیش از آن که یک معلم باشم،من یک مادرم...🧕👩🏫
من یک مادرم،در هر کسوتی می توانم باشم،معلم،پزشک،ورزشکار، هنرمند...👩🏫👩⚕👩🎨
اما در هر کسوتی که باشم برازنده ترین و گرانبها ترین کسوتم،کسوت مقدس مادری ست...👸
حتی ممکن است کسوتی جز مادری نداشته باشم اما چه اهمیتی دارد وقتی که مادرم...😌
شاید بارها در موقعیتی بوده ام که باید انتخاب می کردم بین مادری و نقش آفرینی و اشتغال در اجتماع...اما این دو راهی ،ساده ترین دو راهی زندگانی من است،زیرا تکلیف روشن است،جا برای تعلل نیست...🙂
شاید دیگر موقعیتی برای مادر بودن نداشته باشم،شاید فردا برای مادرشدن و مادری کردن دیر باشد...
در کتابی خواندم که :
"تصمیمهای بزرگ همیشه منتظر نمیمانند تا تو در آنها بیاویزی...
بسیاری در بزنگاه، تصمیمهایشان را دفن میکنند تا به وقتش آنها را استخراج کنند، اما این وقت قضا میشود، مانند نماز صبحی که قضا میشود و با هیچ قضا کردنی ادا نمیشود"
(برگرفته از کتاب نخل ونارنج)
این عبارت چه خوب بیانگر حال امروز جامعه ی ماست...
وقت برای فرزند آوری وجوان ماندن ایران ما ،به وقت قضا شدن نزدیک شده...و اگر این زمان غفلت کنیم و زمان فرزنداوری ما بگذرد،دیر می شود و دیگر راهی برای جبران این غفلت نیست...
🔴مراقب باشیم ...
✍آينــــــــــﮫ
#شبهات_فرزند_آوری
#مادری_مانع_فعالیت_اجتماعی
https://zil.ink/mehre_fereshteha
سلام🌺
یادتونه هفته پیش، درمورد تأثیرات تعداد افراد خانواده بر اقتصاد اون باهم صحبت کردیم و تعداد زیادی از شما نظراتتون رو برامون فرستادین؟
امروز میخوایم به صورت #کاملا_علمی و #کاملا_دلی جواب این شبهه رو بدیم....
همراهمون باشین🌷
🌷
🍃🌷🍃
🌷🍃🌷🍃🌷
فرزندم؛
این روزها که بازار بحثهای اقتصادی و گرانی و... داغ است عده ای ترسانند از آمدن فرزند یا به تعبیری نان خوری دیگر !
عزیزم!نمی گویم گرانی نیست؛نمی گویم فرزندان خرج ندارند؛
هم گرانی هست و هم تولد فرزندان خرج و مخارج دارد...
این حساب و کتابها را خوب می دانم
اما...
فرزندم! بگذار صادقانه بگویم از روزهایی که درست در لحظهای که با دو دو تا چهارتای دنیوی دخلمان با خرجمان نمیخواند اما ناگهان دستی از غیب جلوی این حساب و کتاب دنیوی قد علم میکرد و نیازمان را برطرف میکرد...و آن دست غیب، چیزی جز وعده الهی نبود که فرمود"نحن نرزقکم و ایاهم"
و چه زیبا به برکت حضور تو ما نیز ارتزاق میشدیم از خوان رحمت الهی...
پس تو نیامدی تا سفره ی ما را کوچک کنی بلکه با آمدنت سفره ی کوچک ما را برکت بخشیدی!
اما
این را بدان که اگر حتی این عنایت و برکت نبود باز به یاری اماممان، لبیک گو بودیم و به امید گوشه چشمی از امام عصر، مهدی موعود عج الله تعالی و به رسم وظیفه از خداوند طلب فرزند میکردیم، باشد که نامِمان جدا شود از کوفیانی که از خوف تنگ شدن سفره و سخت شدن معیشت، امام عصرشان را یاری نکردند...
...و شد آنچه نباید میشد !
عاشورا رقم خورد و مهر ننگ خورد تا ابد حک شد بر پیشانیهایشان...
آری فرزندم! ما تو را برای یاری امام خویش خواستیم و در این راه کمی مشکلات اقتصادی و سخت شدن معیشت را به جان می خریم ...هرچند امام عصر نیز ما را فراموش نکرده و به یاری ایشان برکت بر سفرهی کوچکمان نازل میشود به یمن قدمهای کوچکت...
خدایا از ما بپذیر و نام ما را جزء یاوران مهدی عج الله قرار بده....
✍آينــــــــــﮫ
#مشکلات_اقتصادی_اصلی_ترین_مانع_فرزندآوری؟
#کاملا_دلی
https://zil.ink/mehre_fereshteha
سلام و درود خدمت شما عزیزان همراه🌺
امروز اومدیم تا در ادامه ی مباحث قبل،در مورد رزق و روزی به ویژه افزایش انواع روزی پس از تولد فرزاندان، صحبت کنیم ☺️
با ما همراه باشین با بخش #کاملا_علمی و #کاملا_دلی این هفته😎
https://zil.ink/mehre_fereshteha
#کاملا_دلی
خدایا تو رو شاکرم بابت تمام خوبی هایی که روزی من کردی!
بزرگترین روزی که نصیبم کردی،فرزندی ست که در کنار منه...
فرزندی که اگر در تربیتش کوشا باشم یک حسنه ی ماندگاره حتی بعد از مرگم...
خدایا ممنونم از سلامتی که روزی من کردی، نعمتی که تا هست متوجه اون نیستم و اگه برسه روزی که نباشه تازه متوجه سختی نبودنش میشم
خدایا روزی هایی فراوانی نصیبم کردی، از جنس های متفاوت:
✅یک جمله ی ناب از سخنرانی تو اوج ناامیدی، یک آیه ی قرآن که گویا فقط واسه آرام کردن من نازل شده، لبخند مهربون و گفت وگویی شاد با همسرم،صدای قهقهه ی فرزندانم که شادی بخش فضای خونه میشه و انگیزه ی من واسه بهتر زندگی کردن، غذایی نذری از جانب همسایه ،زمانیکه تو اوج خستگی نگه داری از فرزندانم بودم و فرصت نداشتم غذایی بپزم ، یک فروشنده ی منصف که تو سر راهم قرار دادی،
عمر طولانی وسایل خونه ، بیمار نشدن و درگیر نسخه های هزینه بر نشدنمون،
یک صفحه کتاب ، برکت در وقت ، انرژی مضاعف تو طول روز ، همه و همه روزی هایی بود که از جانب تو رسید و من بخاطر وفورش نادیده گرفتم و به سادگی از کنارش عبور کردم...
خدایا تو رو شاکرم بابت تمام روزی های مادی و معنوی که به برکت وجود فرزندم نصیبم کردی...
منو ببخش اگر گاهی متوجه این حجم از روزی نیستم و شک میکنم به روزی رسان بودنت و به وعده حتمی تو که فرمودی:
"نحن نرزقکم و ایاهم..."
تو روزی رسانی و شکر این نعمات قطعا روزی های بعدی ما رو بیشتر میکنه به وعده ی قطعی که فرمودی:شکر نعمت،نعمتت افزون کند...
#همان_که_جان_دهد_نان_دهد_؟
#شبهات_فرزند_آوری
https://zil.ink/mehre_fereshteha
سلام و درود خدمت شما همراهان عزیز و مخاطبین گرامی🌷
همونطور که مطلعین،دیروز نظرات شما عزیزان رو درباره شبهه فتنه بودن فرزندان مرور کردیم!
بریم تا با هم بخش #کاملا_علمی و #کاملا_دلی که همکاران عزیزمون واستون آماده کردن رو با هم مطالعه کنیم🍀
بسم الله...😇
چهره ی نسبتا موجهی داشت...
خانومی که امروز تو مسجد کنارم نشسته بود رو میگم...
خانوم جوانتری که معلوم بود تازه به دوران رسیده ست و قصد داره با چاشنی آیات و روایات به حرفاش حجیت ببخشه ، البته با چاشنی سلیقه ی شخصیش(امان از سلیقه های شخصی در موضوعات اصولی مثل دین🤦♀ ) رو به منو بچه ها کرد و وقتی چهارتا بچه ها رو کنارم دید ،ابرویی بالا انداخت و گفت:
خواهرم!چرا انقدر کار رو برای خودت سخت میکنی؟ بچه فتنه ست ،چرا انقدر بچه میاری ؟میدونی اینا وزر و وبالت میشن تو قیامت؟ مگه قران رو نخوندی که فرموده مال و اموال فتنه ن؟😐
خانوم مسن تر که چهره ی موجهی داشت و ناخود آگاه صحبتا رو شنیده بود با آرامش وقار خاصی لبخند زد و گفت
فرزند نعمت خداست!همونطور کهمال وثروت نعما خدا هستن!
میدونین چرا خدا گفته فرزند فتنه ست؟
چون خودش میدونه که با تولد هر فرزند چه قندی تو دل مادر پدر آب میشه!
و خودش در همون قرآن فرموده کهمال و فرزند زینت زندگی هستن!
پس داشتن فرزند خیلی خوب و عالیه!
به شرطی که فرزند رو به نیت خدا بیاری!
بگیخدایا این شیرینی رو بخاطر تو وارد زندگیم میکنم!
پس وقتی نیت میکنی که فرزند بیاری تا کشورت رو از خطر حفظ کنی،تا ایران رو در حد توان، جوان نگه داری، یعنی از این آزمایش سربلند بیرون اومدی!
اونوقته که نه تنها بچه هات وزر و وبالت نیستن که زر و زیور و بال و پر زندگی اخرویت هم هستن!
اونوقته که وقتی طعم شیرین فرزند داشتن رو میچشی،خدا میگه این قند و عسل زندگی نوش جونت باشه!
چقدر زیبا صحبت کرد!
کاش همه ی ما دین رو اون طور که هست بفهمیم و بفهمونیم،نه اونطور که میخوام!
خدا قند زندگیتون رو افزایش بده...😉
✍آينــــــــــﮫ
#کاملا_دلی
#شبهات_فرزندآوری
#فرزندان_فتنهاند؟!
https://zil.ink/mehre_fereshteha
و اما...
جواب شبهه این هفته رو در دو بخش #کاملا_علمی و #کاملا_دلی باهم مطالعه کنیم😊
#کاملا_دلی
گاهی وقتا یه چیز کوچیک میتونه به یه شادی بزرگ تبدیل بشه درست موقعی که انتظارش رو نداشتی...
مثل اون روز گرم تابستونی که بابای بچه ها از سرکار رسید،از همون لحظه ورود متوجه شدم خیلی خسته و بی حوصله ست!😓
بچه ها رو صدا زدم تو اشپزخونه و ازشون خواستم کمی اروم تر بازی کنن و وسایلاشون رو از وسط هال جمع کنن!🙄
بعد مشغول درست کردن شربت شدم؛یه لیوان شربت سرد میتونست کمی از کسالت اون روز رو رفع کنه...🥤
همسرم کمی از شربت رو نوشید و بی حوصله مشغول رد کردن کانال های تلویزیون شد اما گویا تلویزیون هم چیزی برای از بین بردن خستگی و بی حوصله گی اون روز همسرم نداشت...📺
حالا ،بچه ها حسابی بازیشون بالا گرفته بود و سر و صداشون خونه رو پر کرده بود!😐
بابایی بچه ها اخمی کرد و گفت : ای بابا بسه دیگه!😤
یکم آروم تر!!
بیرون ترافیک و گرما آسایش نزاشته داخل خونه هم سر و صدای شما!🤨
بچه ها رو جمع کردم دور خودم ،پسر شش ماهه م رو هم گذاشتم کنارمون...مشغول خونه سازی با بچه ها و سرگرم کردنشون شدم !
همسرمم که حسابی خسته بود حلقه ی نوار چسب رو که کنارش افتاده بود برداشت و آروم با انگشتش به جلو هل داد ؛نوار چسب قِل خورد و مستقیم رفت جلوی حسین کوچولو!👶
پسر کوچولو با دیدن این صحنه زد زیر خنده! یه خنده ی بلند و کش دار😍😍😍
همسرم که از خنده ی حسین تعجب کرده بود دوباره همون کار رو تکرار کرد و ایندفه صدای خنده های حسین کوچولو کل خونه رو پر کرد...😁
از صدای خنده های شیرین پسرم، لبخند به لب همسرم نشست و کودک درونش رو سرحال اورد😉
بازی حسین و بابا حالا به یه بازی خونوادگی تبدیل شده بود😊
آبجیا و داداشای حسین هم دورش حلقه زدن و به ترتیب نوار چسبرو به طرفش قل می دادن و همه با حسین هم صدا میخندیدن...😆
تجربه جالب و شیرینی بود...
انگار بازی و صدای خنده ی بچه ها،از شربت مامان گواراتر بود و مایه ی آرامش و آسایش همسرم...🙃
#شبهات_فرزندآوری
#همسرم_حوصله_بچه_نداره
#فرزند_کمتر_آسایش_بیشتر
https://zil.ink/mehre_fereshteha
و اما...
جواب شبهه این هفته رو در دو بخش #کاملا_علمی و #کاملا_دلی باهم مطالعه کنیم😊
#کاملا_دلی
با دخترای قد و نیم قدم تو مهمونی نشسته بودیم،خانم مرادی هم کمی اون طرف تر ما نشسته بود دختر بزرگش ۱۴ ساله و دختر کوچیکش ۴ سالشه
بحث فرزند آوری بود،رو به من کرد و گفت:
عزیزم چه خبره! حداقل زیاد میخوای بچه بیاری با فاصله بیشتری بیار!
من خیییلی از فاصله دخترام راضیم دختر بزرگم دیگه عصای دستمه و کارای خواهر کوچیکشرو میکنه
دو سه تا خانوم دیگه هم حرفش رو تایید کردن
من چیزینگفتم و منتظر شدم تا گذشت زمان نشون بده کار من درسته با اشتباه!
یه نیم ساعتی گذشت دختر کوچیکه خانم مرادی که اسمش محیا بود اومد پیش مامانش که حالا حسابی گرم صحبت شده بود!
_مامان؛مااامان
+چیه دخترم!
_من حوصله م سر رفته!
+خوب برو پیش آبجی مهلا!
_آبجی با گوشیش مشغوله با من بازی نمیکنه!
خوب برو با بقیه بچه ها!
_بقیه پسرن با من بازی نمی کنن
خانم مرادی یه نگاهی به من انداخت و در حالیکه با سرش به من اشاره می کرد رو به دخترش گفت:خوب برو با دخترای خاله بازی کن!
دخترای من یه گوشه حسااابی غرق بازی ۳ نفره شون بودن!یه تیم کامل،سه تا همبازی هم سن و سال و سه تا خواهر مهربون!
محیا با اخم رو به مادرش گفت:مامان تو اصلا به فکر من نبودی اگه نه مثل خاله واسم آبجی هم سن و سال میاوردی تا با هم بازی کنیم!
آبجی مهلا همش حواسش به خودش و دوستاش و گوشیشه
ولی دخترای خاله همیشه با هم بازیمیکنن و دوستن!
تو منو تنها گذاشتی...
دوست نداشتم اما ابن حرفای محیا باعث شد عرق شرم به پیشونی مامانش بشینه بابت حرفی که به من زده بودی!
حالا زمان اثبات کرده بود من هم به فکر خودم و آرامشم هستم، هم به فکر تک تک بچه هام!
و من در حالیکه با لبخند به چهره خانم مرادی نگاه می کردم گفتم هنوزم دیر نشده خانم مرادی!😉
#شبهات_فرزند_آوری
#فاصله_بیشتر_بین_فرزندان
#آسایش_بیشتر_پدرمادر
https://zil.ink/mehre_fereshteha
هدایت شده از شبهات حوزه جمعیت
لیست شبهاتی که #کاملا_علمی و #کاملا_دلی پاسخ داده شدهاند
✅ شبهات اجتماعی👇
#کمیت_جمعیت_فدای_کیفیت
#جمعیت_زیاد_عامل_بزهکاری_بیشتر
#افزایش_جمعیت_بعد_از_رفع_مشکلات_جامعه
#فرزندآوری_بی_کلاسی_اجتماعی
#فرزند_کمتر_زندگی_بهتر
#با_حرف_های_مردم_چه_کنم
#جمعیت_سالمند
#محدودیت_منابع_طبیعی_و_آب
#جمعیت_بیشتر_و_رکود_اقتصادی
#چند_بچه_کافیه؟
#افزایش_جمعیت_افزایش_بیکاری
✅ شبهات خانوادگی👇
#فرزند_کمتر_تربیت_آسانتر
#تعدد_فرزندان_دشوار_شدن_تربیت
#فرزند_کمتر_تربیت_نسل_مومنتر
#فامیل_وسیعتر_روابط_خانوادگی_تیرهتر
#فرزندآوری_پس_از_تامین_آتیه_فرزندان
#فرزند_بیشتر_فقر_بیشتر
#با_مخالفت_بزرگترها_چه_کنیم
#آپارتمان_نشینی_مانع_فرزند_آوری
#با_مخالفت_فرزندان_بزرگتر_چه_کنیم
#با_مخالفت_بزرگترها_چه_کنیم
✅ شبهات فردی👇
#فرزندان_بیشتر_وقت_بیشتر
#فرزند_بیشتر_مانع_لذت_معنوی
#اختلاف_در_خانواده_مانع_فرزندآوری
#فرزند_آوری_بعد_از_تربیت_و_تکامل_والدین
#مادری_مانع_فعالیت_اجتماعی
#مشکلات_اقتصادی_اصلی_ترین_مانع_فرزندآوری
#همان_که_جان_دهد_نان_دهد_؟
#فرزندان_فتنهاند؟
#همسرم_حوصله_بچه_نداره
#فاصله_بیشتر_بین_فرزندان
در نشر مطالب کانال، بسیار کوشا باشید👌
https://zil.ink/mehre_fereshteha
مهر فرشته ها
لیست شبهاتی که #کاملا_علمی و #کاملا_دلی پاسخ داده شدهاند ✅ شبهات اجتماعی👇 #کمیت_جمعیت_فدای_کیفیت
همراهان عزیز🦋
برای مطالعه بیشتر این مطالب وارد کانال
شبهات حوزه جمعیت شوید🌱
https://eitaa.com/shobahat_jamiat
و یا #کاملا_دلی ، #کاملا_علمی را
جستجو کنید🌻
#کاملا_دلی
گاهی وقتا یه چیز کوچیک میتونه به یه شادی بزرگ تبدیل بشه درست موقعی که انتظارش رو نداشتی...
مثل اون روز گرم تابستونی که بابای بچه ها از سرکار رسید،از همون لحظه ورود متوجه شدم خیلی خسته و بی حوصله ست!😓
بچه ها رو صدا زدم تو اشپزخونه و ازشون خواستم کمی اروم تر بازی کنن و وسایلاشون رو از وسط هال جمع کنن!🙄
بعد مشغول درست کردن شربت شدم؛یه لیوان شربت سرد میتونست کمی از کسالت اون روز رو رفع کنه...🥤
همسرم کمی از شربت رو نوشید و بی حوصله مشغول رد کردن کانال های تلویزیون شد اما گویا تلویزیون هم چیزی برای از بین بردن خستگی و بی حوصله گی اون روز همسرم نداشت...📺
حالا ،بچه ها حسابی بازیشون بالا گرفته بود و سر و صداشون خونه رو پر کرده بود!😐
بابایی بچه ها اخمی کرد و گفت : ای بابا بسه دیگه!😤
یکم آروم تر!!
بیرون ترافیک و گرما آسایش نزاشته داخل خونه هم سر و صدای شما!🤨
بچه ها رو جمع کردم دور خودم ،پسر شش ماهه م رو هم گذاشتم کنارمون...مشغول خونه سازی با بچه ها و سرگرم کردنشون شدم !
همسرمم که حسابی خسته بود حلقه ی نوار چسب رو که کنارش افتاده بود برداشت و آروم با انگشتش به جلو هل داد ؛نوار چسب قِل خورد و مستقیم رفت جلوی حسین کوچولو!👶
پسر کوچولو با دیدن این صحنه زد زیر خنده! یه خنده ی بلند و کش دار😍😍😍
همسرم که از خنده ی حسین تعجب کرده بود دوباره همون کار رو تکرار کرد و ایندفه صدای خنده های حسین کوچولو کل خونه رو پر کرد...😁
از صدای خنده های شیرین پسرم، لبخند به لب همسرم نشست و کودک درونش رو سرحال اورد😉
بازی حسین و بابا حالا به یه بازی خونوادگی تبدیل شده بود😊
آبجیا و داداشای حسین هم دورش حلقه زدن و به ترتیب نوار چسبرو به طرفش قل می دادن و همه با حسین هم صدا میخندیدن...😆
تجربه جالب و شیرینی بود...
انگار بازی و صدای خنده ی بچه ها،از شربت مامان گواراتر بود و مایه ی آرامش و آسایش همسرم...🙃
#شبهات_فرزندآوری
#همسرم_حوصله_بچه_نداره
#فرزند_کمتر_آسایش_بیشتر
https://zil.ink/mehre_fereshteha
#کاملا_دلی
از روی دلسوزیشان است،نگرانند،نگران آینده...❤️❤️❤️
مادربزرگ ها و پدر بزرگها رو میگویم👵🧓
آن هایی که بعد از شنیدن خبر بارداری سوم به بعد،چهره شان در هم می رود و لب به گله و شکوه میگشایند:😇
الان جوانید و بی خبر از مشکلات،فرزندانتان کوچکند و تمام دغدغه تان خوراک و پوشاک و نهایتا انتخاب مدرسه...😏
اما بی خبرید از آینده...
مشکلات ازدواج و مسکن و کار و...
آن وقت دیگر نمی توانید به سادگی جوابگوی این تعداد فرزند باشید...🤨
بماند که با این تعداد بارداری پشت سر هم،چه بلایی بر سر جسم مادر نیز می آید...🤦♀
صحبت ها و نصیحت هایشان را تا آخر گوش می کنم، هر چند چندین بار تکرار شده و جواب تک تک کلماتشان را به خوبی می دانم...😌
انگاه که کلامشان به پایان می رسد با لبخندی از سر لطف و تکریم مقامشان،آهسته شروع میکنم:
پدرم،مادرم،می دانم که با تمام وجودتان نگران آینده ی من و فرزندانم هستید،می دانم سرد و گرم زمانه را چشیده اید و از مشکلات،بیش از من آگاه هستید...😔
اما من از خود شما آموخته ام آینده نگری را،اهم و مهم کردن را و جنگیدن در راه رسیدن به اهداف و آرمان ها را...
مادر و پدر عزیزتر از جانم، طوفانی در راه آینده ی کودکانم قرار دارد که فرصت چندانی برای ایستادن در مقابل این طوفان نیست و اگر امروز دست نجنبانیم ،فردا بسیار دیر است و تاریک...🥀🥀🥀🍂🍂
سختی های راهمان کم نیست اما برای آینده ی بهتر فرزندان ایرانمان باید ،در مقابل این سختی ها دوام آورد و ایران را جوان نگاه داشت💪
پس شما هم مثل همیشه،دعای خیرتان را بدرقه ی راه ما و فرزندانمان قرار دهید تا به پشتوانه ی شما ،آینده ای روشن برای میهنمان و تک تک فرزندانمان بسازیم...
✍آينــــــــــﮫ
#شبهات_فرزندآوری
#با_مخالفت_بزرگترها_چه_کنیم
https://zil.ink/mehre_fereshteha
#کاملا_دلی
با دخترای قد و نیم قدم تو مهمونی نشسته بودیم،خانم مرادی هم کمی اون طرف تر ما نشسته بود دختر بزرگش ۱۴ ساله و دختر کوچیکش ۴ سالشه
بحث فرزند آوری بود،رو به من کرد و گفت:
عزیزم چه خبره! حداقل زیاد میخوای بچه بیاری با فاصله بیشتری بیار!
من خیییلی از فاصله دخترام راضیم دختر بزرگم دیگه عصای دستمه و کارای خواهر کوچیکشرو میکنه
دو سه تا خانوم دیگه هم حرفش رو تایید کردن
من چیزینگفتم و منتظر شدم تا گذشت زمان نشون بده کار من درسته با اشتباه!
یه نیم ساعتی گذشت دختر کوچیکه خانم مرادی که اسمش محیا بود اومد پیش مامانش که حالا حسابی گرم صحبت شده بود!
_مامان؛مااامان
+چیه دخترم!
_من حوصله م سر رفته!
+خوب برو پیش آبجی مهلا!
_آبجی با گوشیش مشغوله با من بازی نمیکنه!
خوب برو با بقیه بچه ها!
_بقیه پسرن با من بازی نمی کنن
خانم مرادی یه نگاهی به من انداخت و در حالیکه با سرش به من اشاره می کرد رو به دخترش گفت:خوب برو با دخترای خاله بازی کن!
دخترای من یه گوشه حسااابی غرق بازی ۳ نفره شون بودن!یه تیم کامل،سه تا همبازی هم سن و سال و سه تا خواهر مهربون!
محیا با اخم رو به مادرش گفت:مامان تو اصلا به فکر من نبودی اگه نه مثل خاله واسم آبجی هم سن و سال میاوردی تا با هم بازی کنیم!
آبجی مهلا همش حواسش به خودش و دوستاش و گوشیشه
ولی دخترای خاله همیشه با هم بازیمیکنن و دوستن!
تو منو تنها گذاشتی...
دوست نداشتم اما ابن حرفای محیا باعث شد عرق شرم به پیشونی مامانش بشینه بابت حرفی که به من زده بودی!
حالا زمان اثبات کرده بود من هم به فکر خودم و آرامشم هستم، هم به فکر تک تک بچه هام!
و من در حالیکه با لبخند به چهره خانم مرادی نگاه می کردم گفتم هنوزم دیر نشده خانم مرادی!😉
#شبهات_فرزند_آوری
#فاصله_بیشتر_بین_فرزندان
#آسایش_بیشتر_پدرمادر
https://zil.ink/mehre_fereshteha