#شب_سوم_محرم
سخنران : حجه الاسلام دکتر #رفیعی
سبک زندگی حسینی
🔰 شب گذشته بحثی رو اغاز کردیم مبنی بر سبک زندگی حسینی ،این دعایست که ما همیشه در زندگیمون از خدا میخوایم که اللهم اجعل محیای محیا محمد وآل محمد،خدایا زندگی ما رو زندگی پیغمبر و آلش قرار بده ،این همون سبک زندگیش هست باید سبک زندگی پیامبر و آلش رو بشناسیم بدونیم چیه و چگونه هست،تعامل اینها با مردم با فرزند و همسرشون چگونه بوده،ویژگیهای اخلاقیشون و زندگیهای اعتقادیشون ،مگه نمیگیم سلم لمن سالمکم، مگه نمیگیم ان یجعلنی معکم میگیم ما میخوایم با شما باشیم این بودن منظور بودن با جسم امام که نیست ،فقط منظور زیارت امام که نیست، یعنی سیره امام ،روش امام ،سبک زندگی امام ،
اینکه پیغمبر گرامی اسلام در اون حدیث معروف ثقلین فرمود : قرآن و عترت،فرمود این دوتا از هم جدا نمیشوند ،بعضی ها گفتند نه قرآن کافیه توجه نکردند که پیغمبر چی میخواد بگه،پیغمبر میخواد بگه اگر عترت رو از قرآن جدا کردی دیگه قرآن رو هم نداری،اگر قرآن هم از عترت جدا کردی عترت رو هم نداری،شعار حسبنا کتاب الله معناش اینه مثل اینکه شما بگید نمک باشه ولی شوری نمک نباشه،نمیشه علی مع القرآن والقرآن مع علی شما اگر اهلبیت و علی رو از قرآن جدا کردی این لن یفترقا معناش اینه،لذا عترت و قرآن هر دو باهم هستند و یاد گرفتن سبک زندگی اهلبیت خیلی مهمه که ما بخوایم یاد بگیریم ، از همون اول طلاش دشمن هم همین بود که مردم با سبک زندگی اهلبیت آشنا نشوند ، بلکه سبک زندگی اموی و فرهنگ اموی حاکم بشه ،اینها رسما از نام گذاری به اسم ائمه منع کردند و جرم دانستند شما ببینید امام حسین اسم همه فرزندانش رو علی گذاشت ، معاویه میگفت کسی که اسمش علی هست خانه رو سرش خراب کنید از همین جاها شروع کردند تا اینکه فرهنگ دینی و اسلامی رو از جامعه گرفتند و عملا خواستند که مردم با زندگی ائمه آشنا نشوند ، امروز هم مشکل دنیا همینه ،اگر مردم الگوی زندگیشون اهلبیت باشه گذشتشون، رفقشون، مداراشون بجا بود والا این همه مشکلات نداشتیم،چرا این گروههای تکفیری درست شدند اینها بخاطر فاصله گرفتن از فرهنگ اهلبیت هست ، چرا در دنیا مسلمونها اینقدر تفرقه دارند؟ ،چرا یه عده ایی صهیونیست محدود دارن به مسلمونها زور میگن؟اینها همه تاثیر دور شدن از فرهنگ اهلبیت هست
این بحث سبک زندگی حسینی بحث مهمی هست و بجای ده جلسه جا دارد صدها جلسه به اون پرداخته شود اونی که میخوایم خدمت شما عرض کنیم این اصولی که حاکم بر زندگی امام حسین هست در ریز موضوعات رو نمیرسیم وارد بشویم
یکی از ویزگیهای زندگی امام حسین و همه اهلبیت خدا ترسی هست ،خدا محوری هست ،خدا باوری هست –خدا ترسی و نترسیدن از غیر خدا اینها به هم وابسته اند .کسی که به قانون احترام بذاره ترس از جریمه نداره از قانون میترسه ولی از جریمه نمیترسه میگه از جریمه نمیترسم چون سرعتم قانونی هست و طوری نرفتم که بخواد پلیس بهم گیر بده
میفرماید شما اگر خدا ترس شوید از هیچی دیگه ترس نخواهید داشت ،سوره آل عمران آیه ۱۷۵:جنگ احد که تمام شد هفتاد نفر شهید روی زمین بود و بقیه هم مجروح بودند خود پیامبر هم مجروح بود لشگر از هم پاشیده بود یه وقت یه کسی آمد پیش پیامبر بنام نعیم بن مسعود گفت یا رسول الله چرا نشستید سپاه مشرکین میخواد به شما دوباره حمله کنه به این لشکر از هم پاشیده شهید داده ،مجروحین نشستند روی زمین یکی سرشو گرفته یکی دستشو گرفته یکی پاشو گرفته ،اینها حسابی تجهیز شدند و میخوان به شما حمله کنند یه ترسی تو دل مسلمونها اومد که اون موقع که سالم بودیم و سرپا بودیم این طور شد نکنه الان قلع و قمع بشیم این آیه نازل شد : اِنَّما ذلِکُمُ الشَّیطنُ یُخَوِّفُ اَولِیآءَهُ فَلا تَخافُوهُم وَ خافُونِ اِن کُنتُم مُؤمِنین(اینجا یه کلمه هست میفرماید بترسید و یکی میفرماید نترسید ،میفرماید از شیطان و اولیاء شیطان مثل ابوسفیان و غیره نترسید ولی شرطش اینه که از خدا بترسید اگر ایمان دارید )اثر این آیه این هست که اگر از خدا ترسیدی از هیچ چیز دیگری ترس نداری
ضحاک وقتی در مسیر کربلا امام حسین رو دید گفت اقا کجا دارید میرید هزار هزار داره آدم میاد شما با این تعداد خیلی کم هستید در مقابل دشمن مثل کسی که در دهان اژدها بره اینطوری شما رو محاصره میکنند کجا دارید میروید ؟یه کلمه فرمود: حسبی الله و نعم الوکیل این رو فرمود این ذکر ائمه بوده و روی انگشتر ائمه حک بوده
#ادامه 👇👇
#ادامه 👇👇
عبدالله بن جعفر همسر حضرت زینب رفت پیش فرماندار مکه از فرماندار مکه امام نامه گرفت اومد پیش امام حسین و گفت امان نامه گرفتم امام خیلی تشکر کرد از اینکه زحمت کشیده و امان ناه گرفته و بعد فرمود حرف من اینه خیر الامان امان الله بالاترین امان اینه که خدا به آدم امان بده و خدا به آدم پشت نکنه و لم یومن بالله ولم یخف و هر کسی خدا ترس نباشه ایمان نداره امان نامه رو گرفت و به راهش ادامه داد
عظم الخالق فی اعینهم وصغر ما دونه فی انفسهم فقط خدا،صبح عاشورا وقتی لباس رزم پوشید و ایستاد در مقابل دشمن فرمود : اللهم انت سقطی فی کل کرب اینجا سرزمین بلا و مصیبت هست خدایا تو پشتوانه من هستی در همه بلایا وانت رجائی فی کل شده و هر شدتی که امروز برای من اتفاق بیفته تو امید من هستی
جوونها اینو در زندگیتون قوی کنید با خدا رفیق باشید با خدا قهر نکنید ، طلبکار از خدا نباشید دیدید بعضی ها میگن خدایا یه قدم اومدم حالا دیگه نوبت تو هست خب چه خبره میخواستی نیای ،
مرحوم نراقی در معراج السعاده نقل میکند :خدا تصمیم گرفت ایوب رو امتحانش کنه،اول مال و ثروتش رو گرفت و فقیر شد ،گفت خدایا صبر میکنم،اولادهاش مریض شد داغ اولاد دید همسرش مریض شد ،گفت خدایا صبر میکنم،خودش هم افتاد به بستر بیماری ،یکی یکی خدا ازش گرفت ،تروتش ،اولادش ،سلامتیش ،هرسه رو تحمل کرد مرحله چهارم مردم شماتت رو شروع کردند گفتند ها این یه ریگی تو کفشش هست که خدا باهاش اینطور میکنه،گفت خدایا مالم رفت صبر کردم ،اولادم رفت صبر کردم،تندرستیم رفت صبر کردم تا گفت اما ،خداوند فرمود صبر کن صبر کردی یا ما بهت توفیق دادیم صبر کردی ،(میگه خدایا من یه قدم اومدم حالا نوبت توست فکر کردی خودت اومدیف اوردنت،اومدم نداره)ایوب نگو صبر کردم ما بهت توفیق صبر رو دادیم ،اگر لطف خدا نباشه کسی نمیتونه بگه من اینکار رو کردم ،با خدا رفیق باشید خدا ترس باشید از وسوسه شیطان نترسید از وسوسه گناه نترسید از اینده نترسید از مرگ نترسید
منتهی این ستون محکم رو داشته باشید عظم الخالق فی انفسهم
بذارید ساده تر بحث کنیم ببینید خدا ترسی باید چندتا نمود در زندگی ما داشته باشه،بنده اگر برسم پنج تاش رو بصورت خلاصه خدمت شما عرض میکنم خدا ترسی یعنی اینها ۱-یکی از اثرات خدا ترسی در زندگی اینه که خدا رو ناظر و حاظر بدونی ،بدونی کارهات رو میبینه هرکجا میخوای باشی ،اومد پیش امام حسین گفت اقا من نمیتونم گناه رو کنار بزارم امام فرمود برو یه جایی گناه که خدا نبیندت ،گفت نمیشه اقا ،امام فرمود نمیشه خب گناه نکن ،این مهمه.
داستان جالبی رو براتون بگم:یک جوانی در بیابان میرفت برخورد کرد با یه چوپانی این جوان با رفیقاش اومده بود تفریح ،به چوپان گفت یکی از این گوسفندها رو به ما بفروش تا ما سر ببریم و یه غذایی و یه کبابی تهیه کنیم ،چوپان گفت اقا جون اینها مال من نیست اینها صاحب داره و من فقط یه چوپانم گفتند ما پولش رو میدیم تو بزار داخل جیبت شب هم رفتی پیش اربابت بگو گرگ خوردش ،گفت باریکلا جواب رو اماده کردید خب بعد من جواب خدا رو چی بدم ،دیدی گاهی جواب همه رو داریم غیر از خدا مثل یه بنده خدایی میگفت اقا امسال عجب ماه رمضونی شد سه چهار تا کولر گازی روشن کردیم سیم برق هم انداختیم روی تیر برق برق مجانی ،همه روزه هامون رو هم گرفتیم ،با کدام شرع و مجوز،بعضی ها خیلی راحت هستند.فاین الله
کتابی هست به نام فضیلتهای فراموش شده : داستانی رو نقل میکنه که میفرماید پدرم وقتی میخواست بره سهمیه آب برای باغش رو بگیره یه گونی خاک میذاشت روی دوشش میرفت دم اون باغی که باید آب رو میبست تا بیاد روی باغ خودش ،بهش گفتند خب یه بیل بردار دوتا بیل خاک بریز جلوی آب دیگه چرا گونی روی دوشت میذاری ،میگفت شاید طرف راضی نباشه ،این مسائل و گناهان عادی شده برق دزدی،آب دزدی ،یا در تصادفات کسانی که گواهینامه ندارند بعد میان یه فرد گواهینامه دار میزارن به جاش ، خدا ترسی یعنی حرف این چوپان،فاین الله
۲-سوره توبه آیه ۲۴:((اگر کسی خدا ترسه،همه چیز بعد از خداست،والدین ،خویشان زن و فرزند ،مال) قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ …اونایی که بخاطر والدین و فرزند و همسر دروغ میگید ،اونایی که بخاطر این که فامیلتون ناراحت نشه در مجالس گناه شرکت میکنید ،اونایی که نماز اول وقتشون رو بخاطر تجارت و کاسبی ترک میکنند
#ادامه 👇👇👇
#ادامه 👇👇👇
جوانی اومد پیش پیامبر گفت میخوام مسلمان بشم پیامبر فرمود به یک شرط راضی میشوم که تو مسلمان بشوی گفت بفرما یا رسول الله پیامبر فرمود به شرط اینکه ان تقتل اباک ،اگر ما بودیم راضی میشدیم و تن میدادیم گفت یا رسول الله ولا بث اشکالی نداره شهادتین گفت و مسلمان شد بعد پیامبر فرمود : والله لا نعمرکم بقتل آبائکم ، من پیغمبر رحمت که راضی نیستم کسی به یه مورچه آزار برسونه راضی میشم کسی باباش رو بکشه ،بخدا قسم ما به مرگ پدر شما راضی نیستیم ،میدونی چرا این حرف رو زدم ؟میخواستم حقیقت ایمان آوردنت رو بدونم ببینم واقعا میخوای ایمان بیاری،یه وقت پیش میاد حنظله در جنگ احد با باباش جنگید باباش در سپاه کفر و خودش در سپاه رسول خدا ،محمد بن ابی بکر در جنگ جمل با خواهرش جنگید، در همین کربلا عمربن قرضه با برادرش جنگید علی بن قرضه در سپاه عمر سعد بود
دومین نشانه خدا ترسی اینه که که همه جا خدا رو ترجیح بدیم نذاریم خدا در زندگیمون نسبت به بقیه کم رنگتر بشه ،این صریح قرآن هست.
پیابر اسلام در کوچه های مدینه رد میشد (من این داستانها رو خدمت شما عرض میکنم تا اینکه مطلب خوب برای شما جا بیفنه)اربابی داشت غلامش رو میزد محکم گرفته بود زیر کتک ،پیامبر دید این غلام هی میگفت اعوذ بالله اعوذ بالله،بخاطر خدا نزن ،گوش نمیداد ،تا پیامبر اومد رد بشه گفت اعوذ بالنبی بخاطر پیغمبر نزن ،اربابش دیگه نزد ،پیغمبر فرمود هر چی به خدا قسمت داد گوش نکردی به من قسمت داد گوش دادی ؟گفت یا رسول الله اشتباه کردم و آزادش کردم و بلا فاصله توبه کرد بخاطر خدا آزادش کرد.این نکته دقیقی هست
بچه ایی اومدداخل مسجد پیغمبر بهش فرمود منو بیشتر دوست داری یا بابات ؟گفت شما رو ،منو بیشتر دوست داری یا مادرت رو ؟گفت شما رو ،پیامبر فرمود منو بیشتر دوست داری یا خودتو؟گفت شما رو ،پیامبر فرمود منو بیشتر دوست داری یا خدا رو؟ یه مرتبه ایستاد گفت نه یا رسول الله شما رو هم بخاطر خدا دوست دارم ،من دیگه شما رو کنار خدا نمیذارم
یکی از ویژگی زندگی ائمه ما اینه که خدا ترس بودند هم خدا رو ناظر میدونستند و هم خدا رو بر همه چیز ترجیح میدادند ،
نشانه سوم روبیشتر گوش بدید
۳-تعهدات اخلاقی و اجتماعی هست،شما خدا ترسی تعهد داری،روایت میفرماید خدا ترس همسایه اش رو آزار نمیده ،خدا ترس پدر و مادرش رو اذیت نمیکنه خدا ترس بدقولی نمیکنه
هر جا خدا در قرآن میفرماید یا ایها الذین آمنوا خداوند بعدش میگه یا این کار رو بکن یا این کار رو نکن، اینا اسمشو میذاریم باید ها و نبایدهای ایمان،حالا که مومنی بدقولی نکن ،آزار نده،ایمان با اسلام فرق میکنه ،اسلام زبانی هست ولی ایمان قلبی هست .
یه مسلمان داریم، یه مومن داریم،یه منافق،یه مشرک داریم ،یه کافر، شد پنج تا
اسلام زبانی هست کسی که مسلمون هست قبول داره ولی ممکنه عمل نکنه ،مومن قلبی هست قبول داره عمل هم میکنه،منافق اونیه که میگه قبول دارم ولی قبول نداره،مشرک اونیه که خدا رو قبول داره ولی یه چیزی هم کنارش میذاره مثلا بت ،کافر هیچی رو قبول نداره .
امام هادی میفرماید خدا لعنت کنه اونی که میگه ایمان حرف هست و عمل نیست ،طرف میره با دختر نامحرم داخل خیابون و کوچه و بازار ،داخل چت و مت و اینها بعد میگه دلت پاک باشه . خدا ترسی یعنی تعهد اخلاقی
نبی اکرم داخل خانه نشسته بود از طریق روزنه خانه داشت کوچه رو نگاه میکرد دید کسی یقه کسی دیگه رو گرفته داد و فریاد و دعوا ،حضرت بلافاصله از خونه اومدن بیرون پیامبر فرمود چیه چرا یقه اش رو گرفتی ؟گفت یا رسول الله ازش طلبکارم پولم رو نمیده تا پولم رو نده رهاش نمیکنم پیامبر فرمود خداوند میفرماید سایه رحمت من در قیامت بر سر کسی گسترده میشه که گذشت داشته باشه پیامبر یه حدیث براش خوند گفت یا رسول الله یک سومش رو بهش بخشیدم یک سوم دیگه هم یکسال بهش مهلت میدم لااقل این یک سوم اخرش رو بهم بده،احسنت تعهد اخلاقی به این میگن با یک موعظه تغییر کرد پیامبر فرمود ما احسنها چقدر زیبا و قشنگ نه مثل بعضی ها که یک دهه میان در مجلس امام حسین یک ذره هم تغییر نمیکنند بازم همون اخلاق زشتشون رو دارن، دقت کردید خدا ترسی یعنی چی ؟
🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
#شب_چهارم_محرم
سخنران حجه الاسلام دکتر #رفیعی
سبک زندگی حسینی
🔰 قال الله تبارک و تعالی:وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى. فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى
بحثی رو دیشب مطرح کردیم با عنوان خدا باوری و خدا ترسی در زندگی امام حسین و زندگی اهلبیت (ع). عرض کردم اگر کسی از عظمت خدا ترسید ،خدا رو ناظر دید ،خدا رو باور کرد ، ایمان نه اسلام در وجودش بود و با قلبش ابحت خدا رو احساس کرد خدا میگه دیگه از هیچی نترسه.
من خاف من الله خاف منه کل شیء کسی که از خدا ترسید(مثال زدم کسی که از قانون میترسه از پلیس نمیترسه)این نوع خدا ترسی ها در دعای عرفه امام حسین موج میزنه میفرماید : اللهم انی اسئلک اخشاک کانی اراک خدایا انچان از تو میترسم که انگار تو را همه جا میبینم و همه جا حاضری .
این عظمت ائمه،مقاومت ائمه،نترسیدن اونها،همه اینها بخاطر همین ترس از خدا بودن هست ،اگر کسی اینو داشت من کاری میکنم که همه چیز داشته باشه واما من خاف مقام ربه جنتان میفرماید اونی که از من بترسه دوتا بهشت بهش میدم دنیاش هم بهشته آخرتش هم بهشته.چرا اصحاب اباعبدالله از شهادت نمیترسیدند چرا امام حسین هرچه به عصر عاشورا نزدیکتر میشد شاداب تر میشد.
یکی از مشکلاتی که الان ما در جامعه داریم ترسهای موهوم هست: من مثال میزنم،مثل ترس از مرگ،خیلی ها هستند از مرگ میترسند ،ترس از ازدواج،از فقر و بیکاری میگن زن بگیری چه کنیم ،ترس از اولاد دار شدن ،ما الان با بحران جمعیت مواجه هستیم،همه صداها در اومده داخل کشور،ترس از شیطان ،ترس از وسوسه
ترس اگر در درون انسان وارد بشه از این نوع ترسها آرامش رو از انسان سلب میکنه،قرآن میفرماید اگر کسی از خدا ترسید همه این ترسها میره ،لاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ یه آرامش عجیبی پیدا میکنید.
حضرت موسی وقتی به نبوت رسید و در کوه طور رفت و اون لوح رو از خدا دریافت کرد خب موسی کسی بود قبلش انسان فقیری بود امام صادق میفرماید روزی بود موسی نون نداشت بخوره از گرسنگی نزدیک بود تلف بشه خب خدا چه مقامهایی بهش داد مقام نبوت ،مقام کلیم اللهی،خدا بهش فرمود موسی تو مال منی(و صطنعتک لنفسی* تو را برای خود برگزیدم)این حرف کمی نیست
خب بعدش خدا به موسی فرمود حالا برو سراغ فرعون با یه چوب دستی که عصای موسی بود (موسی پیش فرعون بزرگ شده بود اونجا علیه فرعون قیام کرده بود و یک کسی رو در اون شهر کشته بود دنبالش بودن )آیه قرآن هست موسی گفت خدایا من میترسم من و برادرم چجوری بریم پیش فرعون منو میکشن
قَالَ لا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى(خداوند فرمود نترسید من با شما هستم هم میبین کجا میرید و میشنوم چی دارید میگید)اگر کسی این آیه قرآن رو درک کنه هیچ وقت نمیترسه
لذا پیامبر به امیرالمومنین فرمود علی جان سه چیز آدم رو نجات میده: و ثَلاثٌ مُنجِياتٌ: فخَوفُ اللّه في السِّرِّ و العَلانِيَةِ ، و القَصدُ في الغِنى و الفَقرِ ، و كَلِمَةُ العَدلِ فى الرِّضا و السُّخطِ
دیشب عرض کردم که خوف از خدا باید پنج تا ثمره در زندگی ما داشته باشه سه تاش رو دیشب گفتم ۱- خدا رو ناظر بدانیم ۲-خدا رو بر همه چیز ترجیح بدیم۳-تعهد اخلاقی
۴-قرآن کریم میفرماید : وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى. کسی که ترس از خدا داره بر هوای نفس غلبه میکنه،وابستگی نداره،جوونها وابستگی کمتر دارند ولی قدری سن بالا میره وابستگی ها زیادتر میشه وابستگی به اولا،به همسر ،به شغل ،به مال و…
مشکل کربلا چی بود این سی هزار نفر آدم ،میدونید ابن زیاد وقتی اومد کوفه با چند نفر اومد وقتی از بصره به کوفه آمد با دوازده نفر وارد کوفه شد ،وابستگیها ،مادیات،هوای نفس کوفیان رو در مقابل امام حسین به صف کرد
یه بزرگی میگفت دعا کنید در شرایط غیر عادی خوب باشیم و خدا ترس ،ببینید یکی الان یبینی خوب هست یه مرتبه دعوا میشه یه فحشهایی میده که انسان ماتش میبره انگار در چاه فاضلاب رو باز کردند یا مثلا یه کربلا پیش بیاد ما اومدیم داخل مجلس امام حسین نشستیم و یا لیتنا کنا معک هم میگیم ولی اونجا جا میزنیم ایا واقعا اگر فردا امام زمان فریاد بزنه انا بقیه الله ما خونه و ماشین و اولاد رو بذاریم بریم در رکابش بجنگیم
#ادامه 👇👇
#ادامه 👇👇
منذربن جارود از اصحاب امیرالمومنین در جمل هست امیرالمومنین دید آدم خوبیه و پدرش هم فرد مشهوری بود حضرت حکم فرمانداری فارس رو به او داد وقتی آمد به فارس دید اینجا وضعیت مردم خوب هست و مالیاتها بالاست چهارصد هزار درهم از بیت المال امد واسطه شد و خود منذر هم توبه کرد و حضرت عفوش کرد
در قضیه کربلا امام حسین به همین منذر نامه نوشت در بصره بود بوسیله سلیمان بن رضی (این هم پیک حضرت بوده در بصره که به شهادت رسید نام مسلم برده میشه ولی کسی نامی این نمیبره و مظلوم واقع شده)نامه رو تحویل داد بعد دید نامه امام حسین هست دست مسلم رو گرفت گذاشت تو دست ابن زیاد گفت این نامه حسین هست و اینم پیکش،درست طعمه رو گذاشت در دهان گرگ،ابن زیاد هم دستور داد نماینده امام حسین رو در میان میدان بصره به دار زدند و سر از بدنش جدا کردند ایشون قبل از مسلم بن عقیل شهید شده.همون سال ۶۱ هجری مریض شد و به درک واصل شد
چقدر همین نهضت عاشورا افراد رو تغییر داده و ساخته شده اند
۵-استقامت هست «انّ الّذین قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا خیلی ها خدا میگن و ذکر میگن ولی استقامت ندارند
پیامبر اسلام در حدیثی به عبدالله بن مسعود میفرماید :لاتُشرِک بِاللهِ طَرفَةَ عَينٍ بعضی ها میگن مگه میشه ما به خدا شرک بورزیم (بله مثلا میگن اگر فلانی نبود مرده بودیم این شرکه-اگر این دکتره نبود بچه من مرده بود گفتند پس چی بگیم فرمود بگید اگر خدا بوسیله این اقا کمک نکرده بود ما مرده بودیم)امام صادق میفرماید گاهی انسان تسلیم خدا نیست مثلا میگه چرا بچه من اینطوریه یا مریضه؟این چرا خودش شرک هست حدیث داریم پیامبر اسلام یه بار چرا نگفت مشرک بود ۱۲تا پسر داشت ولی پیامبر چند تا اولادش در سن خردسالی از دنیا رفت و چرا نگفت وإن نُشِرتَ بِالمِنشارِ ، أو قُطِّعتَ ، أو صُلِبتَ ، أو اُحرِقتَ بِالنارِ . حديث
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به عبد اللّه بن مسعود ـ : اى پسر مسعود! مبادا آنى به خدا شرك ورزى حتى اگر ارّه شوى يا تكّه تكّه ات كنند يا به دارت آويزند و يا به آتشت سوزانند .
متن روضه شب چهارم-دوطفلان حضرت زینب کبری سلام الله علیها
حسین برات یه دنیا غم آوردم
گلام رو با خودم آوردم
ببخش كه هدیه كم آوردم
حسین
بخدا،امشب نیازبه روضه خون نداری،من فقط بهانه میخوام دستت بدم.
حسین ستاره ی عرش برینم
بشنو صدای آتشینم
تو دست رد نزن به سینه ام
حسین
بارون رحمت من
به خواهرت نزول كن
داداش به جون مادر
بچه هامو قبول كن
بنا به بعضی از اقوال،دوتا عون و دوتا محمد كربلا بوده،یه عون و محمد برادرهای عبدالله جعفر بودند،سنین اونها بالای بیست سال بوده،بنا بر بعضی از اقوال عون و محمد آقازاده های بی بی زینب سلام الله علیها،سنشون كم بوده،زیر پانزده سال،بعضی روایات داره خانوم،اینها رو تو خیمه لباس نو به تنشون كرد،چشماشون رو سرمه كشید،به موهاشون شانه زد،به بدن هاشون عطر كشید،فرمود:حالا برید پهلو دایی تون،به دست و پاش بیوفتید،اجازه ی میدون بگیرید، مادر یادتون باشه،اگه دایی قبول نكرد،یادتون نره،دایی رو به چادر مادرم قسم بدید،
حسین برات یه دنیا غم آوردم
گلام رو با خودم آوردم
ببخش كه هدیه كم آوردم
حسین ستاره ی عرش برینم
بشنو صدای آتشینم
تو دست رد نزن به سینه ام
نقل اینه :خانوم زینب دستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما برید از دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگه خدایا،نكنه من سهمی نداشته باشم،بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دید خرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه!چطور؟دست بچه ها رو گرفت اومد تو خیمه ی ابی عبدالله،صدا زد،من و تو یه قرارایی با هم داشتیم،چه طور وقتی نوبت اكبر میشه،فوری میگی برو،وقتی نوبت قاسم میشه،ولو سخت راضی میشی،حالا كه نوبت من شده،نه تو كار میاری،باشه حسین،نمی دونید چقدر حسین گریه كرد.
نگاه به قدشون كن
ببین مرد نبردند
می خوان مثل خود من
دور سرت بگردند
اونیكه تو باید امشب با زینب بگی اینه،نشست كف خیمه:
حسین غریب مادر،حسین غریب مادر…..
حسین
بذار فدای اكبرت شن
غرق به خون برابرت شن
تا افتخار خواهرت شن
حسین
بذار نمك بریزم رو زخم دلاتون
حسین
قول میدم این گل های زیبام
اگه برن از جلو چشمام
از خیمه ام بیرون نمیآم
حسین
همه ذكر و فكر زینب حسینه
غصه نخور غریبی
فدای نیم نگاهت
من و دوتا جوونم
اینجا میشیم سپاهت
می خوام دو یاس پرپر
میون گلزارت شن
بذار بلاگردون
چشم علمدارت شن
یه زینبی میگیم،یه زینبی میشنویم،مشهوره،محال ممكن بود،زینب بخواد نمازی بخونه،نمازهای واجب و غیر واجب،حتماً قبل نماز باید میومد،یه چند دقیقه ای حسین رو تماشا میكرد،خوب كه سیر نگاه میكرد،حسین رو،بعد میرفت نماز میخوند،
#ادامه 👇👇👇
#ادامه 👇👇👇
خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها،تازه خدا بهشون زینب رو داده،متوجه شدن ابی عبدالله از گهواره تا فاصله میگیره،زینب شروع میكنه گریه كردن،تا حسین بر میگرده،میخنده،تا حسین میره ضجه میزنه،ابی عبدالله كه كنار گهواره زینب راه میره،اگه میره چپ چشم زینب،دنبالش میره،حسین میاد به راست چشم زینب دنبالش میگرده،بی بی زهرا آمد،خدمت پیغمبر اكرم،عرضه داشت بابا یا رسول الله عشق این دختر به داداشش حیرت انگیزه،عشق این خواهر به برادرش،شگفت آوره،پیغمبر شروع كرد گریه كردن،فرمود:فاطمه جان این دخترت شریك حسینه،این دخترت كربلا میره،اون روزی كه حسین كربلا میره با این خواهر،نه من هستم،نه تو هستی،نه باباش علی هست،نه برادش حسن،همه رو میكشن،این دختر و دستاشو به ریسمان ،روی شترهای برهنه سوار،پیغمبر و فاطمه نشستند برا حسین گریه كردند،ای حسین………صل الله علیك یا مولای یا مظلوم یا اباعبدالله
🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
#شب_پنجم_محرم
سخنران حجه الاسلام دکتر #رفیعی
سبک زندگی حسینی
🔰 عنوان ما در این شبها سبک زندگی امام حسین علیه السلام بود عرض کردیم اینکه زندگی ائمه در زندگی ما ملموس و الگو باشد و کار آمد باشه باید سعی کنیم حضور امام رو در زندگیمون احساس کنیم،همین قدر که ادعا کنیم امام رو دوست داریم کافی نیست
ببینید الان محرم هست شما محرم رو احساس حضور کردید چون لباس مشکی پوشیدید داخل مجلس میایید این قدر آدم در همین کشور و جاهای دیگه هست شما بهش بگی محرم و عاشورا میگه یعنی چی؟چون حضور محرم رو احساس نکرده توجه نکرده،ما اگر صرفا اعلام محبت کنیم کافی نیست باید عملکرد ائمه و زندگی ائمه در زندگی ما خودشو نشون بده اونوقت میشه کونوا مع الصادقین اینی که قرآن میفرماید کونوا مع الصادقین با اینها باشید
کسی خدمت امام صادق عرض کرد ما یه رفقایی داریم خیلی شما رو دوست دارند ،محبت دارند ،ارادت دارند ولی خب اعمالشون هم مثل شما نیست شما دروغ نمیگید اینا دروغ میگن اعمالشون نمازشون مثل شما نیست،شما رو دوست دارند ولی عملشون منطبق بر عمل شما نیست خوب دقت بفرمایید امام صادق فرمود : والله ما انا بامامهم بخدا قسم من امام اینها نیستم امام یعنی یه کسی که مامومش هست بعد فرمود :انا امام من اطاعنی من امام اونهایی هستم که من رو اطاعت کنند و از من پیروی کنند
یه جمله ایی دارد حضرت زهرا خیلی جمله عجیب هست این جمله واقعا باید ساعتها روش بحث بشه وقتی محمود بن لبید به حضرت زهرا عرض کرد بانوی بزرگوار من یه سوالی از شما دارم دید حضرت کنار قبر حمزه نشسته و اشک میریزه ،عرض کرد من یه سوالی از شما دارم ما غدیر رو قبول داریم و ولایت حضرت رو قبول داریم سوال من اینه چرا امیرالمومنین سکوت کرد ؟چرا حضرت بلند نشد شمشیر برداره و قیام بکنه و وظیفه امامت خودش رو انجام بده؟حضرت فرمود مثل الامام مثل الکعبه توتی ولا تاتی (حضرت فرمود مثل امام مثل کعبه هست شما اگر بخواید حاجی بشید مینشینید داخل خونه تا اینک کعبه بیاد دور شما بچرخه )خب مردم نرفتند سراغ امیرالمومنین ۲۵ سال رفت تو خونه نشست نرفتند سراغ امام حست رفت داخل خانه نشست اومدن سراغ امیرالمومنین بلند شد و ۵سال حکومت کرد
پس محب واقعی باشیم نه محب ادعایی . شیخ عباس قمی در کتاب سفینه البحار یه قصه ایی نقل میکند بنام عصفور(گنجشک)میگه حضرت سلیمان رد میشد دید یه گنجشک نری اومده خواستگاری یه گنجشک ماده ایی (خب زبان حیوانات رو متوجه میشد زبان گیاهان رو هم میدونست بالای سر گیاه میاستاد میگفت تو به چه دردی میخوری و لذا میگن طب گیاهی زمان سلیمان خیلی پیشرفت کرد ) دید هی داره التماس میکنه خالی هم میبنده مثل بعضی ها که خواستگاری میرن اولش فوق لیسانس هست بعد عروسی فوق دیپلم هم نداره،اولش خانه داره کار داره بعد میبینی هیچی نداره،اولش میبینی مظهر خلق عظیم هست بعد میبینی با چند کیلو عسل هم نمیشه خوردش ،گنجشکه گفت تو زن من بشو من با این منقارم تخت سلیمان رو بلند میکنم میندازم داخل دریا ،حالا سلیمان هم داره گوش میکنه چه ادعایی،غلو هم داریم تا غلو،گاهی بعضی غلو ها نشدنی هست تو منقارت یه پای ملخ رو هم نمیتونه بلند بکنه میخوای تخت سلیمان رو بلند کنی سلیمان خندش گرفت و جفتشون رو خواستفگفتند عجب تو کجا بودی ،سلیمان گفت من این پشت داشتم گوش میکردم چی چی گفتی این چه حرفی بود زدی تو با منقارت نمیتونی ملخ بلند کنی بعد تخت منو بلند میکنی؟گفت یا نبی الله عاشق رو ملامت نمیکنند بر چیزی که میگه،من عاشقم،من یه چیزی گفتم تو گیر نده،شما در اشعار عاشقی هم ببینید غلو زیاد هست،سلیمان از این گذشت و اومد سراغ گنجشک ماده گفت چرا جواب اینو نمیدی؟دقت کنید،این داره اینطور به تو التماس میکنه اصرار میکنه،دقت بفرمایید ،حرفی زد که تا چهل روز سلیمان پیغمبر گریه کرد حرف یه گنجشک سلیمان پیغمبر چهل روز تخت سلطنت رو گذاشت کنار و کسی نفهمید کجا رفته و نشست گریه کردن ،گفت یا نبی الله دروغ یگه لیس بصادق لایحبنی منو دوست نداره این فقط ادعا میکنه این فقط ادعاست محبت نیست گفت خودم شنیدم عین همین حرفها رو به گنجشکهای دیگه هم میزنه دروغ میگه الان اومده سراغ من فردا در لونه یه گنجشک دیگه هست،فبکی سلیمان بکاء شدیدا اینها رو رها کرد گفت برید خودتون مشکلتون رو حل کنید شروع کرد اشک ریختن گفت نکنه ما هم میگیم خدایا دوستت داریم دروغ میگیم(گاهی حیوانات به انسان درس میدند مثل اینکه روایات میفرماید از سگ وفا رو یاد بگیرید از خروس سحر خیزی رو یاد بگیرید)چهل روز اشک ریخت گفت خدا نکنه من مدعی باشم محب واقعی نباشم ،
#ادامه 👇👇
#ادامه 👇👇
اینایی که کربلا بودند مدعی بودند جالب امام رو کشته بودند بعد گریه میکردند از گوش گوشواره کشیده بودند گریه میکردند یکی گفت تو که داری دزدیت رو میکنی چرا اشک میریزی گفت دلم میسوزه این بچه گناه داره،خب نکن این کار رو ، شما ببینید کربلا کوفیان بودند شامیان نبودند شامیان مبغض بودند ولی کوفیان محب بودند
سوره قصص آیه ۱۵(تفسیر المیزان):
حضرت موسی در شهر رد میشد دید دونفر دارن دعوا میکنند یکی از اینها پیرو موسی هست قرآن میفرماید من شیعته اون یکی آدم خبیثی بود و از درباریان فرعون بود که عده ایی رو کشته بود به دستور فرعون،آدم بد و فاسدی بود ،موسی اومد جلو که این دو رو جدا کنه دید ول نمیکنند –گاهی اونایی که میان میانجی گری میکنن کار رو خرابتر میکنن-یه مشتی زد که این فاسق بره کنار ولی مشتش مشت بود خیلی قوی بود یه مشت زد نمیدونم به کجاش و چجوری زد هیچی نفس طرف بند آمد و مرد این بنده خدا شیعه موسی فرار کرد موسی خودش هم فرار کرد (یه چیز در پرانتز بگم که شاید فکر کنید این چه کاری بود که موسی کرد ،ببینید الان در طول روز هزاران نفر رو ولی خدا داره جونشون رو میگیره وقتی اجلشون تمام میشه وهیچ کس هم اعتراض نمیکنه ولی خدا کیه عزرائیل،چه اشکالی داره گاهی خدا همین اذن رو به یه انسانی بده اینم ولی خداست اونم یه فرد جانی بود و حکمش هم قتل بود و همانطور که خضر اون غلام رو کشت )ولی در عین حال موسی ناراحت شد و گفت ظلمت نفسی فاغفر لی خدایا من بد کردم و منو ببخش گرچه حکم این قتل بود و نبی الله هم معصومه گناه هم مرتکب نشده ولی ترک اولی کرده ولی بهتر بود این کار رو نکنه،بالاخره کسی نفهمید اون رفت جنازه رو بردن و موسی هم رفت فردا از خونه اومد بیرون یه سرو گوشی آب بده ببینه داخل شهر چه خبر هست دید دوباره این بنده خدا یقه یکی دیگه رو گرفته و بازم میگه موسی کمک ،خیلی ناراحت شد گفت :انک لغوی مبین گفت مثل اینکه تو خیلی شر هستی دیروز یه دعوا راه انداختی اونطوری شد دوباره اومدی یقه یه کسی دیگه رو گرفتی خجالت نمیکشی عصبانی شد ،اومد جلو تا اینا رو جدا بکنه این دفعه دیگه نمیخواست مشت بزنه ،این شیعه و پیرو حضرت موسی فکر کرد حضرت موسی میخواد اینو بزنه یه وقت فریاد زد تو جانی هستی آدم کش هستی تو جباری تو زورگویی گفت ایها الناس این دیروز آدم کشته،موسی رو لو داد موسی مجبور شد از شهر فرار کرد و رفت پیش شعیب ، پیرو موسی ،موسی رو لود داد،کیا اومدن داخل کربلا همونایی که شیعه بودند
حارث حمدانی به امیرالمومنین عرض کرد اقا ما شما رو خیلی دوست داریم حضرت نفرمود حالا که دوست داری ما هم دوستت داریم گفت اگر راست میگی وقت جون دادن میاییم بالای سرت
امام باید یاری بشه وانصر من نصره،امام باید ازش پیروی بشه،زندگی امام حسین و اهلبیت باید تو زندگی ما پیاده بشه ،خب بریم سراغ یه اصل دیگه ،دوشب در رابطه با اصل خداترسی صحبت کردیم امشب راجع به اصل حریت صحبت میکنیم
یکی از خصوصیات ویژه اهلبیت ما و خصوصا امام حسین علیه السلام حریت هست،منتها فرق است بین آزادی دینی و آزادی غربی،من خیلی ساده بگم،آزادی غربی یعنی آزادگی از بندگی خدا،تو کشورهای اروپایی پشت این ماشینها مینویسند آزاد باش،خالقی نیست ،قیامتی هم نیست هرجوری میخوای زندگی کن این آزادی غربی ،آزادی غربی یعنی آزادی از عفت ، آزادی از عفت عریان بیا بیرون هر جور میخوای فیلم بازی کن با هر کی دوست داری رابطه داشته باش ، آزادی غربی یعنی آزادی از انسانیت اما آزادی اسلامی یعنی آزادی از شهوت ، آزادی از مکر ، آزادی از شرک، آزادی دینی یعنی عبد خدا بودن ، آزادی دینی آزادی عقل هست
امام صادق فرمود پنج چیز در زندگی کسی نباشه به هیچ دردی نمیخوره،فرمود یکیش هم نباشه اشکال داره:خمس خصال: من لم تکن فیه خصله منها :الوفا(وفا مهمه زن به مرد وفا نداشته باشه میشه خائن ،مرد به زن وفا نداشته باشه میشه شهوتران،شاخص ترین صفت ابالفضل وفا داریش هست)الحیاء(بی حیایی که در جامعه بیاد بی حجاب زیاد میشه بی حیایی که بیاد روابط نامشروع زیاد میشه،پیامبر به ابن مسعود فرمود اگر بخوای تمام حرف انبیاء الهی رو جمع کنی و چکیده حرف انبیا رو در یک کلمه بنویسی این هست که میفرماید :اذا لم تستحیی فاصنع ما شئت-وقتی حیا نداری هر کاری میخوای انجام بده یعنی از آدم بی حیا هیچ توقعی نیست و دست به هر کاری میزنه)التدبیر (برنامه ریزی )حسن الخلق (خوش اخلاق بودن،بعضی ها پول ندارن اخلاق هم ندارن)والخامسه و هی تجمع فی هذه الخصال (پنجمی ای چهار تا رو هم میاره) والحریه(آزادی ،زور بار نرفتن ،همون که امام حسین به حر گفت که احسنت ،واقعا حر هستی و زیر بار زور نرفتی ،همون طور که مادرت این نام رو برات انتخاب کرد )
آدم آزاد علامتش چیه؟۱-اون الحیا ء والعفه لسجیه الاحرار(انسان با حیا و عفت آزادی داره،یعنی آزادی در مقابل ظلم پذیری ...
#ادامه 👇👇👇
#ادامه 👇👇👇
بعضی ها فکر میکنن آزادی یعنی بی دینی به بعضی ها میگی پاشو نماز بخون میگه لااکراه فی الدین
فکر میکنه لااکراه فی الدین برای اینجاست،
لااکراه فی الدین برای باور هست یعنی باور زورکی نیست وقتی ن یه چیزی رو قبول نکنم به زور نمیتونی تو ذهنم بکنی ،به گالیله گفتن بگو زمین نمیچرخه گفت باشه والا میکشیمت گفت اگر من بگم نمیچرخه از چرخیدن باز میایسته ؟لااکراه فی الدین یعنی خدا رو نمیشه به زور در ذهن کسی کرد )
یه کسی اومد پیش خلیفه اول گفت خدا کجاست ؟ ابوبکر یه فکری کرد و گفت خدا تو عرشه ،گفت خیالم راحت شد خدا حافظ،
گفت کجا میری ؟گفت من میخواستم رو فرش گناه کنم حالا که گفتی خدا تو عرشه خیالم راحت شد خدا تو اتاق مانیست ،امیرالمومنین صداش زد گفت بیا،فرمود این سوال غلطه ،بعضی سوالها غلطه بعضی ها میپرسن حاج اقا جهان تو تخم مرغ جا میشه بدون اینکه تخم مرغ بزرگ بشه و جهان هم کوچیک بشه خب این سوال غلطه.
سوال باید منطقی ودرست باشه ،اومده پیش آقا میگفت اسم زن شیطان چیه؟گفت چه میدونم اسم زن شیطان چیه ،اسم زن خودمو گاهی یادم میره،ولی دید اگه نگه آبروش هم میره گفت بیا بیا آوردش کنار منبر گفت فلان فلان شده من چه میدونم اسم زن شیطان چیه،یه چیزی بهش گفت بعد رفت نشست اطرافیانش بهش گفتن اسمش چی بود گفت اسمش خیلی سخت بود باید خودتون برید تا در گوشتون بگه.
فرمود سوالت غلطه ؟خداوند خالق مکان هست خودش که در مکان جا نمیشه(چیزی که من درست میکنم و اون رو خلق میکنم دیگه خودم عضو اون نمیشم ،تفاوت خلافت و ولایت امیر رو ببینید)
حریت دوری از دغل ،حریت یعنی حیا ،یعنی عفت
السلام علیك یا ابامحمد یا حسن بن علی علیه السلام
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه علیهم السلام
🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
#شب_ششم_محرم
سخنرانی حجه الاسلام دکتر #رفیعی
سبک زندگی حسینی
🔰 در شبهای گذشته بحث سبک زندگی امام حسین علیه السلام و اهلبیت رو داشتیم، زندگی اهلبیت و امام حسین علیه السلام رو شاید به سه بخش تقسیم کرد یکی بخش و قسم از زندگی و حیات اون بزرگواران اختصاصاتی هست که ویژه خود اونهاست مثل اینکه اینها معصوم هستند و علم غیب دارند ،علم اونها لدنی هست و نزد کسی درس نخوندند استادی از افراد و بشر عادی ندارند هر امامی از امام قبل علوم رو فرا گرفته.خب ما با این بخش کاری نداریم
بخش دوم بخش فرهنگ زمانه و رسوم زندگی هر امام هست اونم شاید خیلی قابل الگو برداری نباشه مثلا مرکب اون زمام با امروز فرق میکنه ،لباس اون زمان با امروز فرق میکنه،لوازم خانه تفاوت داره،مثلا میبینیم لباس زمان امام صادق با زمان امیرالمومنین متفاوته ،سفیان صوری به امام صادق اعتراض کرد که چرا لباس شما با لباس امیرالمومنین فرق میکنه اقا فرمودند زمان فرق میکنه صد سال گذشته ،اون زمان لبای وصله دار معمول بوده الان نیست طبیعتا بحث ما روی این طور فرهنگها و رسومات زمانه هم نیست
بخش سوم اصول اعتقادی و اخلاقی و اصول زندگیست که اینها زمان بر نیست خدا به پیغمبر گرامی اسلام میفرماید که از ادریس یاد کن،ادریس چند هزار سال قبل از پیامبر بوده ،از چی ادریس یاد کنم؟ از اینکه صداقت داشت :وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا. نمیگه نوع زندگی و لباس و غیره میفرماید صداقت ادریس وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ از خوش قول بودن اسماعیل الگو بگیر میفرماید پیامبر در این مسائل به اینها اقتدا کن با وجود اینکه میدونید پیامبر از تمام انبیاء بالاتره ولی با این حال میفرماید: أُولئِکَ الَّذينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ نه به خودشون و زندگیشون بلکه به اون جنبه های هدایتیشون اقتدا کن و از اینها الگو بگیر
در مورد اهلبیت عصمت و طهارت هم همینه عزیزان دیشب هم گفتیم امام حسین امام هست ما هم ماموم هستیم ،ماموم باید امام رو یاری بکنه مگه نمیگیم وانصر من نصره ،مگر نفرمود هل من ناصر ینصرنی امیر المومنین در نهج البلاغه میفرماید منو یاری کنید ،با چی ؟مثلا ما مثل حضرت امیر لباس وصله دار بپوشیم نان جو بخوریم ؟نه خودش فرمود : منو با تقوا و عفت و پاکدامنیتون یاری کنید منظور از سبک زندگی اینه که چگونه میتونیم زندگی امام حسین و اهلبیت رو در زندگیمون پیاده کنیم
اول یه نکته ایی رو عرض کنم بعد وارد بحث اصلی بشیم در میان اعمال و صفات بعضی ها مثل سر هست ببینید ما الان دستمون قطع بشه زنده می مونیم پا قطع بشه همین طور یه دونه کلیه از کار بیفته زند می مونیم ولی سر قطع بشه زندگی هم نابود میشه،در میان بعضی از ارزشهای دینی بعضی ها مثل سر هست نسبت به بدن کلیدی هست و لذا ائمه همیشه روی این تاکید داشتند من مثال میزنم مثلا در عبادات نماز این طور هست میگه اگر همه کارهات درست باشه ولی نماز نباشه فایده ایی نداره ،اول چیزی که ازش سوال میکنند نمازه اگر پذیرفته شد بقیه اعمال هم پذیرفته میشه،دانش اموزان شاید در این مثال حرف منو بیشتر درک کنند کسی که رشته ریاضی و فیزیک میره اساس این رشته ریاضی و فیزیک هست باید در این درس قوی باشه اگر قوی نبود اصلا اجازه ورود نداره یا یه دانش اموز رشته انسانی باید در ادبیاتش قوی باشه چون اساس این رشته هست ،امربه معروف در مسائل اجتماعی کلیدی هست، در صفات نفس حیاء کلیدی هست
سومین اصل از بحث ما گذشتت و عفو هست دوتا رو شبهای قبل عرض کردیم ترس از خدا و حریت امشب اصل گذشت و عفو رو خدمت شما عرض میکنیم،یکی از چیزهایی که از زندگی امام حسین علیه السلام و اهلبیت درس میگیرم گذشت و عفو است و این خودش کلیدی هست ،چرا؟ العفو تاج المکارم همه کرامتهای اخلاقی رو ردیف کنید تاج اینها عفو هست گذشت کردن هست اینی که در زندگیش گذشت نیست کینه داره ، گذشت نیست قهر میکنه،گذشت نیست فحش میده ،گذشت نیست دست به قتل میزنه
چندتا ایه از قران خدمت شما عرض میکنم ببینید نقش آیات قرآن در بیان این صفت عفو و گذشت چگونه هست دوسه تا ایه میخونم میخوام این بحث رو به صورت کاربدی خدمت شما عرض کنم یکیش سوره تغابن هست( گاهی اتفاق میفته زن و بچه انسان دشمن انسان میشن،خدا نکنه این اتفاق برای کسی بیفته گاهی ادلاد صالح نیست یا همسر بی دین هست تقوا نداره ، وقتی مسلمونها میخواستند از مکه به مدینه هجرت کنند بعضی از زنها نمیذاشتند )
إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ قران میفرماید اگر اینها جلوی رشد شما رو گرفتند دشمن هستند اگر اینها پشیمون شدند و بعدا اومدن پیش شما سه تا کار بکنید وان تعفوا اونها رو ببخشید و تصفحوا سرزنششون نکنید و به روشون نیارید و...
#ادامه 👇👇
#ادامه 👇👇
وتغفروا بپوشونید و اصلا بهشون نگید که شماها بودید مانع ما شدید چقدر این آیه قشنگهاین سه تا کلمه باهم فرق داره یه وقتی شما به یه کسی میگید از شما گذشتم یه وقتی میگید گذشتم چیزی هم بهت نمیگم یه وقتی هم میگی گذشتم و اصلا فراموش کردم
آیه دوم: والیعفوا والیصفحوا الا تحبون ان یغفرالله لكم (شما نمیخواید خدا شما رو ببخشه و عفو بکنه اگر نمیخواید پس چرا شبهای جمعه میگیذ اللهم اغفر لی الذنوب اللتی تهتک العصم پس چرا میگید ربنااغفر لنا چرا همتون شب احیا میگید الهی العفو)ببینید خدا داره سوال میکنه دوست ندارید خدا شما رو ببخشه؟اگر دوست دارید خدا شما رو ببخشه قبل از ببخشش یه کاری انجام بدید والیعفوا والیصفحوا
لذا وقتی پیامبر مبعوث شد خداوند سه تا دستور بهش داد امام صادق میفرماید وقتی خداوند این سه تا دستور رو بهش داد پیغمبر خیلی تو هم رفت گفت برادرم جبرئیل این کارها خیلی سخته گفت من در جامعه ایی مبعوث شدم که همه مخالف من هستند حالا دستور چیه؟ میدونید که در مکه سیزده سال جهاد نبود جهاد در مدینه بود ،پیغمبر اگر میخوای موفق بشی سه تا کار باید بکنی ۱- خذ العفو (ببخش) ۲-وامر بالعرف(اگاهی بده) بعض ها خطا کار هستن ببخش و بعضی ها نا اگاه هستند اگاهی بده ،خب بعضی ها هم که تعطیل هستند نه خطا کارند و نه نا اگاه هست نمیگیره کشش نداره گیر فکری داره اینا چی؟۳-واعرض عن الجاهلین (کاری با اینها نداشته باش اینها نه مسلمون میشن و نه مخالف تو هستند ) گاهی انسان این روزنامه ها رو میخونه خجالت میکشه که سر هیچی و بخاطر یه مسائل پوچ چه اتفاقاتی میفته خذالعفو وامر بالععرف واعرض عن الجاهلین
شیخ جعفر کبیر آل غطا اومده بوده داخل تهران به دیدار تجار میرفته بعد بازاریها بهش گفته بودند که آشیخ به دیدار ما نمیای گفته چرا میام میگه بازاریها بازار رو آماده کردند که شیخ جعفر کبیر میخواد بیاد وقتی وارد بازار شد هر کسی اصرار میکرد بیا داخل مغازه من قدم شما مبارک هست جمعیت اطرافش جمع شد میگه یه مرتبه عباش رو برداشت انداخت روی زمین و نشست گفت هر کسی که پول بیشتر بده برای کمک به فقرا من داخل مغازه اون میام بهر حال میگه هر کسی بر دیگری سبقت میگرفت در پول دادن اینقدر پول دادند که به تمام فقرای تهران اون زمان رسید
شیخ جعفر در مسجدی اصفهان نماز میخوند یه روزی یه خمس زیادی به او دادند سادات رو خبر کرد به هر کدام قدری کمک کرد یه روزی یه سیدی عصبانی اومد داخل مسجد گفت شیخ از اون پول جدم که پیش شما هست به منم بده شیخ گفت تمام شده دیر اومدید ،گفت تموم شده یعنی چه؟ آب دهان پرتاب کرد سمت شیخ ،شیخ هم محاسن بلندی داشت افتاد روی محاسن شیخ ،مردم بلند شدند خواستند برخورد کنند شیخ گفت نه بنشینید ،بعد عباش رو باز کرد گفت هر کسی آبروی شیخ براش مهمه کمک کنه در بین صفوف نماز چرخید پول قابل توجهی جمع کرد ،خب مردم رو ساکت کرد پول هم جمع شد اون سید هم شد مرید شیخ جعفر وقتی این برخورد شیخ رو دید ببینید نوع برخورد و عفو چه تاثیری داره
تمیم بن قحطبه شامی بودخیلی قوی هیکل بوده در روز عاشورا اومد به جنگ امام حسین مبارز می طلبید این شامی بود زیاد خاندان اهلبیت رو نمیشناخت در همون درگیری اول حضرت زد به پاش و قطع شد به زمین انداختش (شجاعت امام حسین بی نظیر بوده بقول شاعر وقتی حمله ور میشد به سمت دشمن ،اون همه دشمن رو یه نفر می دید ولی دشمن هر عضو حضرت رو یه لشکر می دیدند در گودال قتلگاه هم کسی تکی جرات نکرد سراغش بره و لذا اختلافه که سر امام حسین رو کی بریده)وقتی افتاد زمین حضرت اومد بالای سرش شروع کرد التماس کردن که اقا منو نکشید من قدرت شما رو نمیدونستم حضرت فرمود میخوای صدا بزنم بیان ببرنت صدا زد گفت بیایید فرماندتون رو ببرید این گذشتها در زندگی اهلبیت خیلی زیاد بوده.
نکته ایی که میخوام خدمت شما عرض کنم اینه که خیلی ها هم سوال میکنند که کجا بگذریم و کجا نگذریم ،بعضی جاها جای گذشت نیست ،سه جا نباید گذشت و یک جا باید گذشت این چهار تا رو امشب گوش بدید چون گاهی این ها خلط میشه ،بعضی ها گذشت رو در جایی که نیست اعمال میکنند و بعضی ها بعضی جاهای که جای گذشت هست فکر میکنند باید مقاومت کنند
جای گذشت در مسائل شخصی هست شخص شما بهت توهین شد مثل کاشف الغطا بگذر ،اگر مساله شخصی هست ،رسول گرامی اسلام و اهلبیت ما فراوان در زندگیشون این طور مواقع می گذشتند
سوره ال عمران میفرماید :وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
روزی یکی از کنیزان امام سجاد علیه السلام به دستان آن حضرت آب می ریخت . ناگهان ظرف آب افتاد و به سر مبارک امام اصابت کرد . به گونه ای که سر آن حضرت شکست .
#ادامه 👇👇👇
#ادامه 👇👇👇
حضرت سرش را به طرف کنیز برگرداند . کنیز که نگران و هراسان شده بود با زیرکی این آیه را خواند:والکاظمین الغیظ » ; «پرهیزکاران خشم خود را فرو می خورند .» امام فرمود: خشم خود را فرو بردم . کنیز ادامه آیه را تلاوت کرد: والعافین عن الناس » ; «پرهیزکاران، خطا کاران را می بخشد .»امام علیه السلام فرمود: تو را بخشیدم . کنیز پایان آیه را خواند: والله یحب المحسنین » امام سجاد علیه السلام به کنیز احسان نمود و فرمود: «برو، تو را در راه خدا آزاد ساختم .» نمونه های بسیاری از این باب، در کتاب های تاریخی و روایی ذکر شده است .
اما اون سه جایی که نباید گذشت:
اشتباهی متوجه نشید بعد بگید فلانی گفته ها
۱-فرمود : العفو عن المقر لا عن المصر: اول جایی که نباید گذشت جایی هست که طرف خطا میکنه بعد پررویی هم میکنه،میگه بازهم میکنم بازم تکرار میکنم نباید ازش گذشت پررو هست عفو کردن برای مقر هست یعنی اقرار میکنه میگه اشتباه کردم نه برای مصر کسی که اصرار میکنه،تو جنگ بدر یکی اومد خدمت پیامبر گفت اقا اشتباه کردم نفهمیدم من زن دارم بچه دارم ،پیامبر فرمود از تو گذشتم (حکمش اعدام بود )بشرط اینکه دیگه در جنگها شرکت نکنی و به جنگ ما نیای اما در جنگ احد در صف اول مشرکین بود دستگیر شد اوردنش پیش پیامبر تا اومد روضه بخونه بگه زن دارم و بچه دارم پیامبر فرمود اینو بکشید بعد فرمود مومن از یه سوراخ دوبار گزیده نمیشه
همین امام حسین خودش مظهر رحمت هست ولی در روز عاشورا صبح عاشورا بود پشت خیمه ها گودالی کنده بود و پراز اتش کرده بود یکی از همین دشمنهای خبیث بنام عبدالله بن حوضه اومد جلو گفت حسین طولی نمیکشه تو رو میکشیم و آتش جهنم در انتظار توست قبل از آنی که اون آتش بیاد خودت آتش درست کردی،شروع کرد به شماتت کردن حضرت یه نگاهی بهش کرد بعد فرمود اللهم حذه بالنار خدایا با همین آتیش بگیرش طولی نکشید پای اسبش سر خورد افتاد در گودال آتش زنده زنده سوخت قبل از درگیری به درک واصل شد ببینید این یک مصر هست
آمدند خدمت امام صادق علیه السلام اقا یه یاری داشت بنام معلب بن خنیس آدم خوب و متدینی بود صاحب کتاب و نوشتار بود فرماندار خبیث مدینه بنام داوودبن علی ایشون رو دستگیر کرد امام صادق پیغام داد معلب رو آزادش کنید گفت آزادش نمیکنیم میکشیمش ،آقا فرمود اگر اینو بکشی نفرینت میکنم گفت نفرین کنید مگر نفرین شما اثر داره مسخره کرد معلب بن خنیس اعدام شد خبر شهادتش به حضرت رسید راوی حدیث میگه من خدمت اقا بودم تا گفتیم اقا داوودبن علی حکم شما رو تمسخر کرد و معلب بن خنیس رو به شهادت رسوند آقا رفت به سجده فقط ما میشنیدیم میفرمود الاجل الاجل الاجل خدایا زود زود به تاخیر نیفته آقا هنوز در سجده بود صدای گریه از خانه داوود بن علی بلند گفتند که خفه شده یه مرتبه گلوش گرفت رنگش سیاه شد و به درک واصل شد
مثل کسانی مملکت رو با فتنه بهم ریختند و خواستند نظام رو سرنگون کنند هنوزم میگن حق با ماست و عده ایی هم دم از بخشش و عفو میزنند این جای عفو نداره
۲-روایت داریم:تجاوز عن العبدما لم یکن وهنا فی الدین بگذر از مردم مادامی که به دین لطمه نخوره بعضی از گذشتها به دین لطمه میخوره ،امام حسین از یزید بگذره؟دین خدا لطمه میخوره
پیغمبر گرامی اسلام از ابولهب و ابوجهل بگذره ؟خدا از اینها نگذشته میفرماید تبت یدی ابی لهب- فردی بود بنام نجاشی اهل مسجد و مداح امیرالمومنین بود یه روزی داشت میرفت مسجد یه رفیق بدی داشت سر راهش بود گفت چند دقیقه بیا منزل ما بردش شراب بهش داد نوشید مست شد اونم در ماه رمضان اربده کشان اومد داخل کوچه و خیابون بعد گرفتن اوردنش پیش امیرالمومنین ،حضرت صد ضربه شلاق براش نوشت بعد اومدند التماس کردند اقا عفو کنید ببخشید خودش هم پشیمان شده این از اطرافیان شما هست حضرت فرمود راه نداره من حد خدا رو تعطیل نمیکنم گفتند اگر شلاق بخوره از کنار شما میره حضرت فرمود بره ولی من حد رو تعطیل نمیکنم حد خورد بعد هم رفت به معاویه پیوست
بعضی گذشتها باعث تعطیلی احام و حدا خدا میشه مردم بدبین میشن اونوقت میگن چطور به همه یزنن وقتی به این رسید تعطیل شد
۳-لاینبغی للمومن عن یذل نفسه(جایی که بخوان انسان رو خوار کنند)مومن نباید بذاره کسی کوچیکش بکنه و تحقیر بکنه،اقا یه بار بخشیدم دوبار بخشیدم همش که نمیشه بخشش
حکم بن ابی العاص میومد عبای پیغمبر رو از پشت میکشید حضرت بخشیدش دوباره کشید باز بخشیدش بار سوم ادا در میاورد شکلهای عجیب و غریب و مردم میخندیدند آدم خبیثی بود مروان پسر این بود حضرت فرمود کن کذلک مثل این که تو مثل آدم راه رفتن خوشت نمیاد همین شکلی بمون تا آخر عمرش رعشه گرفت مثل دیوونه ها شد دیگه مردم به خودش میخندیدند
🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
#شب_هفتم_محرم
سخنران حجه الاسلام دکتر #رفیعی
سبک زندگی حسینی
🔰 بحث ما در شبهای گذشته بحث سبک زندگی حسینی و اهلبیت علیه السلام بود که در این شبها سه اصل مهم در زندگی اهل بیت علیه السلام خدمت شما عرض کردیم یکی بحث ترس از خدا ،دوم بحث حریت و سوم بحث عفو و گذشت رو خدمت شما عرض کردیم وامشب به یک ویژگی اشاره میکنم که بسیار مهمه و کلیدی هست ویژگی خداست یعنی اگر کسی نداره یعنی صفت الهی رو نداره و اگر کسی داره یعنی متثف هست به این صفت الهی وآن ویژگی غیرت هست
در حدیث داریم ان الله غیور یحب کل غیور(خدا غیرتمند هست و همه ادمهای غیور رو دوست داره)در حدیث دیگری داریم ما احد اغیر من الله و من غیرته حرم الفواحش(در این عالم هستی هیچ موجودی غیرتمند تر از خدا نیست بخاطر غیرتش هست که کار فحشاء رو حروم میدونه )
لذا شما ببینید قرآن بعضی داستانهای حساس رو بیان میکنه مثل داستان یوسف و زلیخا ،داستان حضرت مریم و اون فرشته ایی که مریم فکر کرد مرد نامحرم هست به طرفش می آمد ،قصه موسی و دخترهای شعیب ،قصه یوسف با زنان مصر ولی هرگز مثل این رمانهایی که داخل بازار گاهی فاش مینویسند و تحریک کننده هستند و لذا شما در قرآن میبینید طوری بیان میشه که اون اصل جریان باز نمیشه و این همون غیرت الهی هست
من یه تعریفی از غیرت رو به شما ارائه بدم که یکی پرسید بدونید اصلا غیرت چی هست ،ببینید یه چیزهایی رو انسان دوست داره و براش یک ارزش هست واگر کسی متعرض به اون ارزشها شد آدم اگر تغییر کرد ،موضع گرفت و عکس العمل نشون داد اینو میگن غیرت.اصلا غیرت از کلمه تغییر میاد ،شما روی یه چیزی حساسی دوست داری و محبوبت هست و یه کسی میخواد متعرض این محبوبت بشه شما جلوش میایستی اینو میگن غیرت.
غیرت یعنی مرزبانی ،غیر یک میل فطری و درونیست نسبت به کشورش ،مثلا شما میرید به یه کشور دیگه ایی یکی میاد به ایرانیها جسارت میکنه شما ناراحت میشید یا نه نسبت به شهرت یا یه روستایی دارید شما اهل یه منطقه ایی هستی یکی یه توهین به اون منطقه میکنه،یا نه زبانت ،زبانت فارس هست ترکیه ،عربیه هر چیزی گاهی یه مقاله و یا کاریکاتور نسبت به یه زبان و فرهنگ چیزی گفته غوغا بپا شده ،غیرت نسبت به سرزمین ،غیرت نسبت به آبرو ،یکی بیاد با آبروی شما بازی کنه حساسیت نشون میدید،غیرت نسبت به دین ،غیرت نسبت به ناموس خب چندتا شمردم ولی وقتی میگن غیرت همه ذهن ها به سمت ناموس میره اینجا بیشتر به کار میره .
ابتدا من سه چهار تا داستان تاریخی از غیرت انبیا خدمت شما عرض کنم قبل از این داستانها این حدیث رو خدمت شما عرض کنم:اذا لم یغر الرجل فهو منکوس القلب(کسی که غیرت نداره قلبش وارونه هست )مرحوم مجلسی میفرماید کسی که قلبش وارونه شد مثل کاسه ایی هست که اون رو وارونه کنی هیچی داخلش نمی مونه قلبی هم که وارونه شد هیچ چیزی داخلش باقی نمی مونه و خالی میشه راحت تن به گناه میده راحت با نامحرم ارتباط برقرار میکنه راحت سراغ معصیت میره ولذا این حدیث خیلی زیباست اگر کسی غیرت نداشته باشه قلبش برعکسه مثل کاسه خالی چیزی رو داخل خودش نگه نمیداره.
خب بریم سراغ زندگی انبیاء حضرت ابراهیم یه روز وارد خانه شد دید یک جوان رشید ولی با موهای سفید خیلی ناراحت شد اونم ابراهیمی که وقتی میخواست همسرش رو بجایی ببره اون رو داخل کجاوه قرار میداد حالا یه مرد وسط حیات خونه ایستاده با عصبانیت حمله کرد به طرفش گفت اینجا چکار میکنی (اینو میگن غیرت)گفت بابا من عزرائیل هستم ملک الموتم فرشته دیگه همه خونه ها میره محرم و نامحرم نداره فرشته به شکل هر انسانی هم میتونه در بیاد برخلاف شیطان که به شکل حیوان هم میتونه در بیاد لذا جبرئیل هم فقط دوبار با شکل واقعیش اومد پیش پیامبر که خیلی با ابحت و زیبا بود ولی بقیه مواقع به شکل یک جوان عادی میومد (یک آقایی بود در مدینه خیلی خوشکل و زیبا بوده بنام دهیه کلبی جبرئیل به چهره این میومد پیش پیامبر لذا وقتی این پیش پیامبر بود مردم شک میکردند که این جبرئیله یا خود اون بنده خدا(خوشبحالش)پیغمبر میفرمود هر وقت این پیش من هست احتیاط کنید و نیایید جلو چون به چهره این میامد )وقتی گفت عزرائیلم حضرت ابراهیم جا خورد انا لله و انا الیه…گفت اومدی جانمو بگیری ؟گفت اومدم بهت بگم خدا خلیل قرارت داده صفت خلیل بودن رو بهت داده .
رسول گرامی اسلام میفرماید : کان ابی ابراهیم غیورا و انا اغیر منه(پدرم ابراهیم غیرتمند بود و من از او غیرتمند ترم)
داستان حضرت یوسف،تنها زلیخا سراغ یوسف نیومد بلکه بعدا بقیه زنهای مصر هم اومدن سراغش ،بقیه هم به دنبال این جوان افتادند ،چی گفت ؟
#ادامه 👇👇
#ادامه 👇👇
غیرت رو ببینید:رب السجن احب الی(خودش به خدا خط داد گفت خدایا زندان بهتر است از اینکه اینا میان سراغم)حاضر شد زندان بره ولی هرزه ها دورش رو نگیرن
همه شما قصه موسی رو در قرآن بارها شندید خوندید و دیدیدوقتی دخترهای شعیب موسی کمکشون کرد دوتا دختر بودند عفیف بودند پاک بودند موسی میخواست بره پیش پدرشون ، شعیب ،خب راه رو بلد نیست خب دخترها باید جلو برن موسی باید پشت سر اینها بره ، پشت سر نامحرم رفتن خطرناکه ، موسی گفت من جلو میرم شما هم پشت سر گفتند مگر بلد هستی گفت نه من جلو میرم کوچه رو میرم هرجا لازم بود راست برم بگید راست هر جا هم چپ بگید تا چپ برم ،این حیای موسی هست.
پیغمبر گرامی اسلام در مدینه نماز عشا رو که میخوند حضرت میامدند چندتا جوان بیمار دل مسجد نمیرفتند داخل کوچه می نشستند تا خانمها از مسجد میومدند بیرون یه چیزی به اینها می گفتند با اینکه اینها محجبه بودند شب بود تاریک بود ولی متاسفانه بعضی ها مریض هستند آخه با یه متلک گفتن به کجا میرسی (بعضی ها صدها یا هزاران پیامک ناشناس میزنه تا بلکه یکیش بگیره)خبر رسید به پیامبر خانمها گفتند دیگه ما نماز نمیاییم این جوونها اذیت میکنند ایه نازل شد سوره احزاب : لَئِن لَم يَنتَهِ المُنافِقونَ وَالَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ وَالمُرجِفونَ فِي المَدينَةِ لَنُغرِيَنَّكَ بِهِم ثُمَّ لا يُجاوِرونَكَ فيها إِلّا قَليلًا (اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بیاساس در مدینه پخش می کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان میشورانیم، سپس جز مدّت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند!)وقتی پیامبر ایه رو خوند دیگه حساب کار خودشون رو کردند رسول خدا خیلی حساس بود
پیامبر یه روز در حجره همسرش نشسته بود حکم بن ابی العاص از روزنه اومد داخل اتاق پیامبر رو نگاه کرد خونه ها که مثل امروزه نبود از داخل روزنه داخل اتاق پیامبر رو دید میزد حضرت یه عصایی نوک تیز داشت عصا رو برداشت با سرعت رفت به سمتش ولی حکم فرار کرد و پیامبر بهش نرسید پیغمبر فرمود اگر بهش میرسیدم چشماش رو از حدقه در میاوردم (پیامبر هم که نعوذبالله خالی نمیبنده)میدونید که دوتا چشم دیه کامل یه انسان رو داره ولی در عین حال جایی که اجازه نیست کسی نگاه کنه اجازه داده شده و این اهمیت عفاف و غیرت در جامعه هست خب پس اهمیت غیرت مشخص شد
دوتا نکته عرض کنم :
نکته اول عوامل بی غیرتی چیه:
چرا بعضی ها بی غیرت می شوند خب شما می بینید خیلی از این بدحجاب ها داخل خیابون با همسرشون هستند با پدرشون و مادر چادریشون هست در بعضی شهرها دست دادن محرم و نامحرم دختر عمو و پسر عمو عادی شده ،حجاب برداشتن فامیل پیش هم عادی شده ،رفت و آمدهای حرام عادی شده ،قدری هم صداوسیما مقصره گاهی فیلمها مراعات نمیکنند این روابط رو ،
#ادامه 👇👇👇
#ادامه 👇👇👇
من چهار عامل بی غیرتی رو خدمت شما عرض میکنم
۱-إذا ضَربَ فی مَنزل الرَّجلِ أَربعینَ صباحاً بالبَربَطِ فلا یُغار(خونه ایی که در اون چهل روز موسیقی نواخته بشه غیرت از اون خونه میره)شما نگو سی و پنج روز میزنیم دیگه چهل روز غیرت رخت بر بسته
۲-اختلاط موجب بی غیرتی میشه
۳-نگاه به نامحرم(کسی که عادت کنه در هر سنی باشه عادت میکنه)
۴-خمر
نکته دوم:در حلال غیرت نیست
طرف میخواد فرم پر کنه اسم خانمش رو نمینویسه ،پر کن میخوان بهت حقوق بدند ،یا طرف چندتا بچه قد و نیم قد داره زنش از دنیا رفته زن نمیگیره میگه نه اقا من وفادارم دیگه ازدواج نمیکنم،کی اینو گفته ؟
🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
#شب_هشتم_محرم
سخنران حجه الاسلام دکتر #رفیعی
سبک زندگی حسینی
🔰 بحث ما این شبها سبک زندگی امام حسین علیه السلام و معارف بلندی که در زندگی اون بزرگوار هست ،شور و احساسات برای اباعبدالله خوبه ولی اگر با شعور و خرد آمیخته نشود تبعا ثمر بخش نخواهد بود این مهم است که ما ببینیم که زندگیاباعبدالله در زندگی ما چقدر ملموس هست و چقدر کاربرد داره،همون طور که امروز ما خودمون رو به عنوان عزادار جلوه میدیم چقدر تونستیم از لحاظ رفتاری و گفتاری در زندگی خودمون را به حضرت منطبق کنیم
بحث امشب در رابطه با نظم و برنامه ریزی هست یکی از مهمترین رموز موفقیت در زندگی ما هست ودر زندگی اهلبیت ودر سفارشاتشون این موضوع موج میزند.
تا جایی که درشب بیست و یکم با اون حالی که امیرالمومنین داشتند که گاهی به هوش میومد و گاهی از هوش میرفت سفارش این هست :اوصیکما (حسنین)وجمیع ولدی و من بلغه (و به هرکسی که صدای من علی در آینده میرسه)اوصیکم بتقوالله و نظم امرکم(تقوای خدا و نظم در امور )
پیامبر گرامی اسلام میفرماید من از فقر بر امتم نمیترسم من از بی برنامگی میترسم: انی لا اخاف علیکم من الفقر انی اخاف علیکم من سوء التدبیر همین طور هم بود در جنگ احد یک بی برنامگی هفتاد شهید روی دست پیامبر قرار داد و بهترین یاران پیامبر شهید شدند یک عده ایی به خاطر بی نظمی اون منطقه ایی رو که باید حفظ میکردند با بی نظمی رها کردند و ورق جنگ برگشت
اینو بدونید که همه عالم روی نظم هست الشمس والقمر بحسبان ماه و خورشید روی نظم هست اگر زمین ذره ایی فاصله اش نسبت به خورشید تغییر کنه خطر آفرینه ،حرکت زمین از اینی که هست کمتر یا بیشتر بشه خطر آفرینه ،(بیش از هفتصدوپنجاه آیه علمی در قرآن هست)دنیایی که تمامش نظم هست و با نظم افریده شده چطور میشه در این دنیا بی نظم بود
امام حسین آمد خدمت امیرالمومنین عرض کرد پدر جان میشه شما که با پیغمبر بزرگ شدید ممکنه بگید زندگی پیغمبر چجور بود ؟حضرت فرمود حسینم: اِذَا اُوِیَ اِلی مَنِزِلِه جَزَءَ دُخُولَهُ ثَلاثَهَ اَجزاء: جزءً لِلّه عَزَّوَجَلَ وَ جُزءً لاِهلِهِ وَ جُزءً لِنَفسِهِ. ثُمَ جَزَءَ جُزئَهُ بَینَهُ وَ بیَنَ النَاسِ، فَیَرُدُ ذلِکَ عَلَی العامَةِ وَ الخاصَةِ وَ لا یَدَخِرُ عَنهُم شیئاً»;([۱۰۷]) هرگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) وارد خانه می شد، وقت خود را سه قسمت می کرد; یک بخش آن را برای عبادت خداوند، بخشی دیگر را برای خانواده، و بخش سوم را برای خود اختصاص می داد، سپس وقت مختص خود را، بین خویش و مردم تقسیم می کرد، کوچک و بزرگ را در این قسمت پاسخ می داد، و چیزی را از آنان دریغ نمیورزید.
یک جزء برای خدا بود وقت عبادت که میشد دیکه کاری به کسی نداشت فقط به سراغ عبادت میرفت ،یک جزء برای خانواده بود گاهی به همسرانش میگفت بیا بنشین کلمینی با من حرف بزن؟چه خبر؟کجا رفتید؟کی اومده؟؟
یک جزء هم برای خودش قرار میداد بعد امیرالمومنین میفرماید این جزء اخر رو پیامبر بین خودش و مردم تقسیم میکرد
همسر عثمان بن عوف اومد پیش پیامبر گفت یا رسول الله همسر من تمام زندگیش شده خدا یعنی اون سه جزء همش شده خدا ،پیغمبر ناراحت شد اومد مسجد مردم رو جمع کرد فرمود من که پیغمبر شما هستم هر روز روزه نمیگیرم ،من که پیغمبر شما هستم گاهی غذای سالم میخورم گاهی غذای خوب میخورم
ده نفر از جوونهای مدینه رفتند داخل خونه در روی خودشون بستند
آدمهایی با اگاهی بالا هم بودند عادی هم نبودند گفتند برای اینکه ما دینمون حفظ بشه ما در جامعه نمیاییم بلاخره در بین مردم که باشی باید دروغ بگی دروغ بشنوی غیبت کنی و غیبت بشنوی اگر داخل خونه بشینیم دیگه کسی رو نمیبینیم و دیگه غیبت نمیکنیم ازدواج هم نمیکنیم ،غذای خوب هم نمیخوریم خبر به رسول خدا رسید و پیامبر هر ده تاشون رو خواست گفتند برید دنبال کارتون این چه رفتاری هست که شما دارید
این دعا رو همیشه بخونید یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر
خدا عمل کم هم قبول میکنه لازم نیست انسان خودش رو به زحمت زیادی بندازه ،حر هم سابقه خراب زیادی داشت ولی در یک مدت کم به چه مقامی رسید
شما ببینید امام حسین هم شب عاشورا همش مناجات نبود، وقتش رو تقسیم کرد یه بخش صحبتش با همسرش ،یه بخشش صحبت با خواهرش ،یه بخشش سخنرانی برای اصحاب هست،یه بخشش سیاسی و نظامی هست چرخیدن در میدان هست تا ببینه فردا از کجا شروع کنند
وقتی رسید به کربلا اول پرسید این سرزمین کجاست و مالک زمین چه کسی هست شصت هزار درهم داد همه اون زمینها رو خرید (چون میدونست اونجا کشته میشود و نخواست حق الناس گردنش باشه)صبح عاشورا گفت هر کسی بدهی داره از اینجا بره ،برپایی نماز جماعت در آن شرایط (هر چیزی بجای خودش ،شرایط باعث نشد که نمازش از دست برود )
#ادامه 👇👇
#ادامه 👇👇👇
🔰 متن روضه علی اکبر
بسم الله،بیا بریم پایین پای حسین،آی حسین،من می ترسم همین طور اسم كربلا رو ببرم،ولی ایمان داشته باش،امشب از این آقازاده كربلاتو بگیری، از زبان اباعبدالله گوش بده:
ای تجلی صفات همه ی برترها
چقدر سخت بُود رفتن پیغمبرها
قد من خم شده تا خوش قد و بالا شده ای
بخدا عشق پدر نیست کم از مادرها
به امام صادق علیه السلام وقتی عرضه داشت،بهترین لذت برای یك پدر؟گفت:وقتی ببینه بچه اش خوش قد و بالا شده،جلوش راه می ره،
پسرم! می روی اما پدری هم داری
نظری گاه بیندار به پشت سرها
عبارت مقتل عجیبه،می گه وقتی،علی اكبر اومد اجازه ی میدان بگیره،اِستأذن،بلافاصله آورده: اباعبدالله فأذن،تا گفت:بابا برم،گفت:برو،اما قبلش :
سر راهت دم آن خیمه كمی راه برو
چرا؟
تا كه آرام بگیرند کمی خواهرها
پسرم،پسرم
مادرت نیست اگر ،مادر سقا هم نیست
عمه ات هست به جای همه ی مادرها
بین علی اكبر و قمر منیر بنی هاشم،بین این آقا زاده و آقایی كه قراره فردا شب براش سینه بزنی،چند تا شباهت پیدا كردم،دونه دونه میشمارم،هركدومش یه شب حرف داره،یه شب روضه داره من رد میشم،شباهت اول بین علی اكبر و قمر بنی هاشم،شباهت اول:برای هردو شون،برای هردوی این دو بزرگوار،برا هردوشون امان نامه رسید از دشمن،میگذرم،اصلاً نمی دونی این امان نامه،چی تو دل این آقا زادها بوجود آورد،شباهت دوم،هردو لقب ساقی داشتند،به مقام سقایت رسیدند،شباهت سوم،هردو شجاع بودند،دلیر بودند،سردار بودند،یك تنه حریف بودند،راحتت كنم،هر دو تو وفاداری و ابراز وفاداری به امام بی نظیر بودن،هردو به حد عصمت،نه به مقام امامت،ولی به اون حد نزدیك بودند،شیخ جعفر شوشتری تو خصائص میگه: هردوی این دو بزرگوار رو امام تو كربلا،به یه نوعی دستاشون رو بست،می دونست اینها یك نفری حریفند،علی اكبر رو چه جوری دستش رو بست،زره پیغمبر رو تنش كرد،سنگینی این بار،به عباسم فرمود داداش می ری برای آب برو،این دو تا آقازاده یه نفری حریف بودند،شباهت بعد،گفتم برا هردو امان نامه اومد ،هردو شجاع و دلیر بودند،هردوساقی بودند،هردو مادراشون كربلا نیومدند،هردو كربلا بی مادر بودند،بیا بریم جلوتر،هركی دلش رو داره از الان روضه رو بشنوه،بگم یا نه،یا صاحب الزمان،هر دو فرق شكاف خورده،هردو بدن قطعه قطعه شده،چه كردن این دو نفر تو كربلا،یه جمله دیگه،یه شباهت دیگه،هر دو لحظه ی آخر یه رجز مشترك دارن،هر دو اون لحظه ی آخر یه جور حسین رو صدا زدن،یه مرتبه ابی عبدالله،می خوام از روی مقتل برات بخونم،نمی خوام از خودم بگم،حتی زبانحال،خیلی عجیبه،مرحوم حُرّعاملی نوشته،مرحوم شیخ مفید نوشته،میگه:سكینه خانم سلام الله علیها،میگه پدرم تو خیمه مضطرب و نگران بود،علی وسط میدان،هی میرفت جلو در خیمه نگاه میكرد،هی برمیگشت عقب،یه مرتبه دیدم،الله اكبر،می خوام عبارت رو بخونم معنا كنم،حضرت سكینه می گه: فَرَأیتُهُ قَد أشرَفَ عَلَی الموت،دیدم مرگ داره بر بابام غلبه میكنه، وَ عَیناهُ تَدورانِ کَالمُحتًضَر،سكینه داره میگه،هنوز حسین از خیمه بیرون نرفته،هنوز وسط معركه نرسیده،فقط علی رفته،سكینه میگه نگاه كردم،دیدم، مثل آدم محتضر،بابام هی میره و میاد،یه مرتبه دیدم،صدای برادرم بلند شد،میگه ابَتا عَلَیكَ مِنّى السَّلامَ،تا صدای علی بلند شد،بابام از وسط خیمه داد زد،ولدی علی، باباصبر كن اومدم،اوج عظمت مصیبت علی اكبر اینه كه،حسین بن علی،قربونش برم،رحمةالله الواسعة،تو كربلا یه جا نفرین كرد،الله اكبر،تا اومد بالا سر علی یه نگاه به لشكر كرد،گفت:عمر سعد ، قَطِعَ الله رَحِمَک،چیكار كردی با بچه ام،با میوه ی دلم چیكار كردی،حسین نفرین كرد، قَتَلَ الله قَومً قَتَلوک،وای وای،امان امان،نمی دونم،چه جوری ابی عبدالله اومد،خیلی حرف ها رو نزدم،رسید بالا سر علی اكبرش،امشب می ری خونه باید جوری امشب گریه كرده باشه،همه بفهمند صدات گرفته،چون نفس المهموم شیخ عباس میگه:مقرم می گه،می گه تا علی اكبر به شهادت نرسیده بود،كسی ندیده بود ابی عبدالله صداش رو بلند كنه،بلند گریه كنه،اما از علی اكبر،یه مرتبه دیدن صدای حسین،بلند شد، رَفِعَ صُوتَهُ بِالبُکاء،یه آقایی هی میگه ولدی،ای وای ای وای،رسید تو معركه،سیدبن طاووس میگه،راوی كربلا میگه،میگه دیدم حسین لااله الاالله،دلش رو داری بشنوی،دلش رو داری،میگه دیدم حسین،این تیكه آخر نزدیك بدن،دیگه زانوهاش رمق نداشت،دیدن حسین داره با زانو راه میره،هی بلند میشه می خوره زمین،هی میگه پسرم،حسین………….
خواهم كه بوسه ات زنم،اما نمی شود
تحویل میگیری یانه؟
خواهم كه بوسه ات زنم،اما نمی شود
چرا؟آخه
#ادامه 👇👇👇👇
#ادامه👇👇
امام کاظم فرمودند:
«إِجْتَهِدُوا فى أَنْ یَکُونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاَِمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاِْخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَیُخَلِّصُونَ لَکُمْ فِى الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِکُمْ فى غَیْرِ مُحَرَّم وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَى الثَّلاثِ ساعات.»:
بکوشید که اوقات شبانه روزى شما چهار قسمت باشد:۱ ـ قسمتى براى مناجات با خدا،(در روایت داریم که میفرماید کسانی که نماز میخوانند و سریع بلند میشوند میروند خداوند به ملائکه میفرماید این با من چکار داشت چرا چیزی نخواست،صحبت کردن با خدا به انسان آرامش میده)
۲ ـ قسمتى براى تهیّه معاش،
۳ ـ قسمتى براى معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عیبهاى شما را به شما می فهمانند و در دل به شما اخلاص مىورزند،(داستان فضل بن عباس پسر عموی پیغمبر )
۴ ـ و قسمتى را هم در آن خلوت می کنید براى درک لذّت هاى حلال [و تفریحات سالم] و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.
#ادامه👇👇👇
#ادامه 👇👇👇👇
جایی برای بوسه که پیدا نمیشود
خدا رحمت كنه مرحوم فلسفی رو این روضه رو ایشون می خوند:كه می گفت ابی عبدالله اومد بالا سرش،دید لحظات آخره،بچه اش داره دست و پا میزنه،گفت:یه بابا بگو،دید بچه نمی تونه،نگاه كرد دید یه لخته ی خون،راه گلوی علی رو بسته،ابی عبدالله دست كرد تو دهن علی،خون رو بیرون آورد،گفت:عزیزم:
لب را به هم بزن، نفسی زن که هیچ چیز
شیرینتر از شنیدن بابا نمیشود
بدون گریه نری،وای وای
ای پارهپارهتر ز دلِ پاره پارهام
گفتم بغل کنم بدنت را نمیشود
چیكار كردن،آی حسین………یا صاحب الزمان(عج)،كنایه فهم ها:
باید کفن به وسعت یک دشت آورم
در یک کفن که پیکر تو جا نمیشود
هركاری كرد دید فایده نداره،چیكار كرد،بدن رو جمع كرد،خودش رو انداخت رو بدن علی،تنها روضه ای كه كربلا نمیشه خوند همین روضه است،نمی شه خوند چون مادرش طاقت نداره،تو داری یه چیزی میشنوی،من میگم این روضه به سه دلیل اینقدر عجیبه،اینقدر جگر سوزه،یه دلیلش اینه كه برا حسین سخت بود،حسین باباست،حسین این بچه رو بزرگ كرده،علی اكبر برا پدر هم پیغمبره،هم امیرالمؤمنینه،هم مادرش زهراست،این یه دلیل،دلیل دوم،خیلی سخته گفتنش، من فكر میكنم دلیل دیگه اش اینه،تا قبل مصیبت علی اكبر كسی جرأت نكرده بود این كار رو بكنه،بگم چه كاری،شب هشتمه،تا قبل روضه ی علی اكبر كسی جرأت نكرده بود این كار رو بكنه،اما وقتی علی اكبر افتاد رو زمین،حسین رسید،لشكر شروع كرد،هلهله كردن،همه می خندیدن،این خیلی سخته بخدا،حسین گریه می كرد،گفت:بابا پاشو،ببین دارن میخندن اینها،یه دلیل دیگه،دلیل سوم،تا قبل از روضه ی علی اكبر،این اتفاق نیوفتاده بود،اما مصیبت علی اكبر برا اولین بار این اتفاق افتاد،بگم چه اتفاقی،سادات داد بزنن،ضجه بزنن،وقتی علی اكبر،افتاد،حسین اومد،رو بدن افتاد،دیگه بلند نشد،دیدن زینب داره می دوه،وسط نامحرم ها،هی تو سرش میزنه،ای حسین……..بگو نفست بگیره،ای حسین…………بگو شاید نفس آخرت باشه،حسین………..
خیز و از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ببر
زینبی كه هیچكی قد و بالاش رو ندید،بگو یا حسین………..
🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d