eitaa logo
منبر مجازی حاج یاسر طاهری
128 دنبال‌کننده
658 عکس
167 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌏 قسمت سوم 🔻 آن دو ملک به صدای آسا که گویا زمین و آسمان را به لرزه آورده از جنازه پرسیدند: مَن ربک؟ (خدای تو کیست؟) و من از ترس و نه دل داشتم و نه زبان و فکر کردم که جنازه بی روح جواب اینها را نخواهد داد و الآن با این گرزها خواهند زد و قبر پر از آتش شود پس بهتر این است که من گویم. 🔻در دل متوسل شدم به علی‌ ابن‌ ابیطالب علیه‌السلام، چون او را بخوبی میشناسم او دادرس درماندگان است. به مجرد این ، قلبم قوت گرفت و زبانم باز شد و چون سکوتم طولانی شده بود آن دو ملک، عصبانی تر سؤال نمودند که خدا و معبود تو کیست؟ مثل اول نترسیدم و به صدای جواب گفتم که معبود من خدای یگانه بی همتاست. پس سؤال کردند: من نبیک (یعنی پیغمبر تو کیست؟) 🔻و در این هنگام تپش من کمتر و زبانم بازتر و صدایم کلفت تر گردیده جواب دادم پیغمبرم رسول خدا محمد بن عبدالله صلى الله علیه و اله است. آن دو ملک نیز غضبشان بالکل رفت و صورتشان گردید و از من هم آن ترس و وحشت نیز رفت پس سؤال نمودند از کتاب و قبله و امام و خلیفه رسول الله، جواب دادم من قرآن کریم و قبله ام کعبه است و ائمه را با حسب و نسب برایشان نام بردم. 🔻بعد از آن شنیدم که گفتند «نم نومة العروس» (مثل عروس در حجله بخواب) و رفتند و من با همان حال وخیم به رفتم و از آن اضطراب راحت شدم. پس از برهه ای که به حال آمدم و چشم باز نمودم خود را در مفروشی دیدم... ♨️ ادامه دارد... 📚# کتاب سیاحت غرب حاج یاسر طاهری ساری مسجد امام حسن عسکری علیه‌السلام منبر مجازی حاج یاسر طاهری 🆔@menbarmajazyhajyasertaheri
🌏 قسمت چهارم 🔻چشم باز نمودم و خود را در مفروشی دیدم و جوان خوشرو و خوشبویی را دیدم که سر مرا به زانو نهاده و منتظر به حال آمدن من است و من برای برخاستم و به آن جوان سلام نمودم و او هم تبسمی نموده و جواب سلام داده و با من مهربانی نمود و گفت: بنشین که من نه پیغمبرم نه امام و نه ملک، بلکه حبیب و تو هستم. 🔻پرسیدم شما که هستید و اسمتان چیست؟ گفت: «اسمم است یعنی راهنما. من همان رشته محبت تو به اهل بیت پیغمبر هستم و از تو هیچ جدایی ندارم مگر این که تو خود را با هوس و از من دور کنی. سازگاری من با تو، و بود و نبود من به دست و تو بوده، در صورت معصیت از تو گریخته‌ام و پس از توبه با تو همنشین بوده‌ام و از این جهت گفتم در مسافرت این از تو جدایی ندارم مگر هنگام تقصیر و یا قصوری که از ناحیه خودت بوده. و من همان خدا که به تو سپرده شده هستم، قرآن پر است از قصه های من است ولی افسوس که این همه قرآن خواندید و با من اظهار ناشناسایی می نمایید. من الان میروم و تو باید کمی استراحت کنی، خداحافظ.» 🔻تنها که ماندم به فکر احوال خود و حرف های هادی فرو رفتم، دیدم حقیقتاً رفتار های آدمی در دنیا خوابی است که دیده شده و حالا که و هوشیار شده‌ایم تعبیر آن خواب است که ظاهر می‌شود و هرکس به اندازه‌ی کم گذاشتن در دنیا افسوس و می‌خورد. ولی پشیمانی حالا سودی ندارد و در توبه بسته شده. در این اندیشه و غم و اندوه دوباره خوابم برد... ♨️ ادامه دارد... سیاحت غرب حاج یاسر طاهری ساری مسجد امام حسن عسکری علیه‌السلام منبر مجازی حاج یاسر طاهری 🆔@menbarmajazyhajyasertaheri
🌏 قسمت پانزدهم 🔻شب جمعه شد و به خانه ام رفتم، دیدم آن عزتی که در زمان من داشتند فرود آمده و کسی به یاد آنها نیست و امور زندگیشان شده و بچه ها ژولیده و پژمرده شده‌اند. دلم به حالشان سوخت و دعا کردم که خدایا بر اینها و بر من کن و همسرم نیز یادی از زمان آسودگی خود نموده و بر من رحمت فرستاد. 🔻برگشتم به نزد دیدم اسبی با زین چرم و لجام طلا در قصر بسته شده است از هادی پرسیدم این برای کیست؟ هادی تبسم نموده گفت همسرت برای تو فرستاده و این حق است که به صورت اسب در آمده است و در این منازلی که رفتن در آن خیلی سختی دارد بسیار به کار می‌آید. 🔻و دعای تو نیز درباره آنها مستجاب شده است و آنها بعد از این در و آسایش خواهند بود. ببین یک رفتن تو چطور سبب خیرات شد برای خانواده ات. و در دنیا غالباً انسان ها غافلند از و خبر داشتن از حال یکدیگر، تأکیدات بسیاری از پیغمبر در این موضوع وجود دارد؛ که اگر سه روز بگذرد و مومنین یکدیگر را نپرسند رشته ایمانی در بین آنها پاره گردد. ♨️ ادامه دارد... 📚 # سیاحت غرب منبر مجازی حاج یاسر طاهری 🆔@menbarmajazyhajyasertaheri