🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت چهارم
🔻چشم باز نمودم و خود را در #حجره مفروشی دیدم و جوان خوشرو و خوشبویی را دیدم که سر مرا به زانو نهاده و منتظر به حال آمدن من است و من برای #احترام برخاستم و به آن جوان سلام نمودم و او هم تبسمی نموده و جواب سلام داده و با من مهربانی نمود و گفت: بنشین که من نه پیغمبرم نه امام و نه ملک، بلکه حبیب و #رفیق تو هستم.
🔻پرسیدم شما که هستید و اسمتان چیست؟ گفت: «اسمم #هادی است یعنی راهنما. من همان رشته محبت تو به اهل بیت پیغمبر هستم و از تو هیچ جدایی ندارم مگر این که تو خود را با هوس و #معصیت از من دور کنی.
سازگاری من با تو، و بود و نبود من به دست و #اختیار تو بوده، در صورت معصیت از تو گریختهام و پس از توبه با تو همنشین بودهام و از این جهت گفتم در مسافرت این #جهان از تو جدایی ندارم مگر هنگام تقصیر و یا قصوری که از ناحیه خودت بوده.
و من همان #امانت خدا که به تو سپرده شده هستم، قرآن پر است از قصه های من است ولی افسوس که این همه قرآن خواندید و با من اظهار ناشناسایی می نمایید.
من الان میروم و تو باید کمی استراحت کنی، خداحافظ.»
🔻تنها که ماندم به فکر احوال خود و حرف های هادی فرو رفتم، دیدم حقیقتاً رفتار های آدمی در دنیا خوابی است که دیده شده و حالا که #بیدار و هوشیار شدهایم تعبیر آن خواب است که ظاهر میشود و هرکس به اندازهی کم گذاشتن در دنیا افسوس و #حسرت میخورد. ولی پشیمانی حالا سودی ندارد و در توبه بسته شده.
در این اندیشه و غم و اندوه دوباره خوابم برد...
♨️ ادامه دارد...
#کتاب سیاحت غرب
#منبر_مجازی حاج یاسر طاهری ساری مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام
منبر مجازی حاج یاسر طاهری
🆔@menbarmajazyhajyasertaheri
🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت ششم
🔻پس از مدتی به #هوش آمدم و دیدم سر مرا هادی به زانو گرفته، گفتم: «هادی ببخش حالی ندارم که برخیزم و در این بی ادبی معذورم، تمام #اعضایم شکسته و هنوز نفسم به روانی بیرون نمیآید و صدایم ضعیف شده است.» اشکم نیز جاری بود و از جدایی #هادی گلهمند بودم که در نبود او اولین فشار را دیدم.
🔻هادی برای دلداری من گفت: «این خطرات در منزل اول #گردن گیر همه است، هر چه بود گذشت و امید است بعد از این چنین چیزی پیش نیاید. #خطرات این عالم از ناحیه خود شماست و این قفسه که تو را در آن گذاشتند ترکیبی از اخلاق بد انسان است که روح انسان را در جهان مادی فرا گرفته، و در این جهان به صورت قفسه ظاهر شده و ممکن است که هزار #جوش بخورد چون اصل خویهای زشت سه تاست؛ حرص و غرور و حسادت که اولی آدم را از بهشت بیرون نمود و دومی شیطان را مردود ساخت و سومی قابیل را به جهنم برد اما این سه هزاران شاخ و برگ پیدا میکند که مقدارش در هر کسی متفاوت است.»
🔻هادی در بین این گفتار #شیرین خود دست به اعضای من میکشید و دردها دفع میشد و از مهربانی های او #قوت تازهای میگرفتم. صورت و اعضایم از کثافات و کدورت، پاک شده بود و #درخشندگی داشت و فهمیدم که آن فشار یک نوع تطهیری است برای شخص که پلیدی ها با آن #فشار گرفته شود.
🔻از هادی پرسیدم این #طومار آویزان به گردنم چیست؟ گفت نامه عمل تو است که در آخر کار و روز #قیامت باید حساب خرج و دخل تو تصفیه شود و در این عالم به آن نیازی نیست...
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
#منبر_مجازی حاج یاسر طاهری ساری مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام
منبر مجازی حاج یاسر طاهری
🆔@menbarmajazyhajyasertaheri
🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت نهم
🔻به راه افتادم، تشنه شده بودم و #جهالت هم از عقب دورادور میآمد. سمت راست سبزه زاری دیدم که مقداری از راه دور بود. جهالت دوید و خود را به من رساند و گفت: در آن محل آ#ب موجود است اگر تشنه ای برویم آب بخوریم. خواستم گوش به حرفش ندهم ولی چون زیاد تشنه و #خسته بودم رفتیم. به نزدیک سبزه هایی رسیدیم که ابداً در آن آب وجود نداشت و زمین هم #سنگلاخی بود که راه رفتن در آن هم سخت بود و مارهای زیادی در آن سنگلاخ میلولیدند و آن #سبزهها از درختهای جنگلی بود که همه فصول سبز است.
🔻#مأیوسانه رو به راه برگشتم و از خستگی و تشنگی و از فراق هادی ناله و گریه میکردم #جهالت که کار خود را کرده بود، دور از من نشسته و به من لبخند میزد و میگفت: «آن #هادی تو چه از دستش بر می آید؟ بعد از این که تخم اذیتها را در دنیا برای کمک به من کاشتهای و (إنَّ الدنيا مزرعة الآخرة). مگر تو #قرآن نخوانده ای که «وَ مَن يَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه.
🔻مگر هادی برخلاف #آیات کاری از دستش بر میآید، مگر خودش نگفت که هر وقت #معصیت کرده ای من از تو گریخته ام و چون توبه نمودی همنشین تو بوده ام». دیدم این جهالت #ملعون، عجب با اطلاع بوده است.
🔻#سیبی از کوله پشتی بیرون آوردم و خوردم، زخمهایم خوب شد قوتی گرفتم برخاستم و به راه افتادم به سر #دوراهی رسیدم راه دست راست به شهر آبادی می رفت و دیگری به ده خرابه ای میرسید. به سمت راست رفتم و داخل #شهر شدم اما جهالت به سمت چپ رفت و در خرابهای ساکن شد...
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
#منبرمجازی حاج یاسر طاهری ساری مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام
منبر مجازی حاج یاسر طاهری
🆔@menbarmajazyhajyasertaheri
درس هایی از آیات قرآن برای #زندگیموفق
در " جز ۸ قرآن کریم "
🌏اکثریت، دلیل حقانیت نیست.
ملاک حق است نه عدد
(انعام، ۱۱۶)
🤍به کارهای زشت چه پنهانی و چه
آشکارا نزدیک نشوید.
(انعام، ۱۵۱)
🌏در هنگام خریدوفروش، ترازو و
پیمانه را به عدالت تنظیم کنید
(انعام، ۱۵۲)
🤍از تاریخ و سرنوشت دیگران عبرت بگیریم.
(اعراف، ۲۷)
🌏فرزندان خود را از بیم تنگدستی
مکشید؛ ما روزی رسانیم.
(انعام، ۱۵۱)
🤍در داوری و شهادت به عدالت رفتار
کنید، حتی اگر درباره اقوام شما باشد.
(انعام، ۱۵۲)
🌏نتیجه گناه کردن و خلاف، رسوایی است.
(اعراف، ۲۰)
🤍از حقوق مردم چیزی کم نگذارید.
(اعراف، ۸۵)
🌏خداوند در برابر یک کار نیک
۱۰ برابر پاداش میدهد.
(انعام، ۱۶۰)
🤍بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی و
اسراف نکنید.
(اعراف، ۳۱)
🌏از تکبر دوری کنید که باعث
خروج شیطان از بهشت شد.
(اعراف، ۱۳ ۱۲)
🤍وقتی اجل برسد
هیچ تغییری در آن نمی توان ایجاد کرد.
(اعراف، ۳۴)
درس هایی از آیات قرآن برای #زندگیموفق
در " جز ۹ قرآن کریم "
🪐ایمان و عمل در بین مردم سبب
نزول برکات می شود.
(اعراف ۹۶)
🤍در چله گرفتن اثرات معنوی نهفته است.
(اعراف ، ۱۴۲)
🪐متکبر به حق ایمان نمی آورد و
راه درست را انتخاب نمی کند.
(اعراف، ۱۴۶)
🤍سکوت و گوش کردن به قرآن زمینه
برخورداری از رحمت الهی است.
(اعراف،۲۰۴)
🪐قحطی و خشکسالی یا کیفر الهی است
یا زنگ بیدارباش
(اعراف، ۱۳۰)
🤍برای برادران خود دعا کنید.
(اعراف، ۱۵۱)
🪐هنگام وسوسه شیطان
به پناهگاه خدا بروید.
(اعراف، ۲۰۰)
🤍تا زمانی که استغفار میکنید عذاب
الهی نازل نمی شود.
(انفال، ۳۳)
🪐خداوند انسان را
در خوشی و ناخوشی آزمایش میکند.
(اعراف، ۱۶۸)
🤍صبح و شب خدا را با تضرع یاد کنید
تا از غافلان نباشید
(اعراف، ۲۰۵)
🪐آنهایی را که به جای خدا صدا
میزنید، نمی توانند شما را یاری کنند
(اعراف، ۱۹۷)
🤍اگر با تقوا باشید، قوه تشخیص حق
از باطل برایتان فعال میشود.
(انفال، ۲۹)
درس هایی از آیات قرآن برای #زندگیموفق
در " جز ۱۰ قرآن کریم "
🌚با هم نزاع نکنید چون سست میشوید
و هیبت شما از بین میرود.
(انفال، ۴۶)
🤍هر چه در توان دارید سلاح جنگی
تدارک ببینید تا دشمنان را بترسانید.
(انفال، ۶۰)
🌚به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش نکنید
متاع زندگی دنیا در برابر آخرت، اندک است.
(توبه، ۳۸)
🤍انسانهای منافق اعمالشان در دنیا و آخرت -
هدر میرود و از زیانکاران خواهند بود.
(توبه، ۶۹)
🌚اگر در عهدی بیم خیانت دارید پیمان را بشکنید تا دو طرف شرایط یکسان داشته باشند.
(انفال، ۵۸)
🤍هر چقدر در راه خدا خرج کنید پاداش
آن به شما بازگردانده میشود.
(انفال، ۶۰)
🌚انسان های منافق و دو چهره
مورد لعنت خدا قرار گرفته اند.
(توبه، ۶۸)
🤍از زیادی اموال و فرزندان کافران
شگفت زده نشوید که برای عذاب آنان است.
(توبه، ۸۵)
🌚با سوگند دروغ خود را به
هلاکت نکشانید.
(توبه، ۴۲)
🤍برخی عهد بستند که اگر خدا به ما مال دهد
ما نیز صدقه میدهیم ولی خلف وعده
کردند و این نمونه نفاق است
(توبه، ۷۵ ۷۶)
🌚سبک بار و گرانبار بسیج شوید
و با مال و جانتان در راه خدا جهاد کنید
(توبه، ۴۱)
🤍مردان و زنان مؤمن دوستان یکدیگرند و یکدیگر را به کارهای خوب سفارش کرده و از کارهای بد باز میدارند
(توبه،۷۱)
🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت نهم
🔻به راه افتادم، تشنه شده بودم و #جهالت هم از عقب دورادور میآمد. سمت راست سبزه زاری دیدم که مقداری از راه دور بود. جهالت دوید و خود را به من رساند و گفت: در آن محل آ#ب موجود است اگر تشنه ای برویم آب بخوریم. خواستم گوش به حرفش ندهم ولی چون زیاد تشنه و #خسته بودم رفتیم. به نزدیک سبزه هایی رسیدیم که ابداً در آن آب وجود نداشت و زمین هم #سنگلاخی بود که راه رفتن در آن هم سخت بود و مارهای زیادی در آن سنگلاخ میلولیدند و آن #سبزهها از درختهای جنگلی بود که همه فصول سبز است.
🔻#مأیوسانه رو به راه برگشتم و از خستگی و تشنگی و از فراق هادی ناله و گریه میکردم #جهالت که کار خود را کرده بود، دور از من نشسته و به من لبخند میزد و میگفت: «آن #هادی تو چه از دستش بر می آید؟ بعد از این که تخم اذیتها را در دنیا برای کمک به من کاشتهای و (إنَّ الدنيا مزرعة الآخرة). مگر تو #قرآن نخوانده ای که «وَ مَن يَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه.
🔻مگر هادی برخلاف #آیات کاری از دستش بر میآید، مگر خودش نگفت که هر وقت #معصیت کرده ای من از تو گریخته ام و چون توبه نمودی همنشین تو بوده ام». دیدم این جهالت #ملعون، عجب با اطلاع بوده است.
🔻#سیبی از کوله پشتی بیرون آوردم و خوردم، زخمهایم خوب شد قوتی گرفتم برخاستم و به راه افتادم به سر #دوراهی رسیدم راه دست راست به شهر آبادی می رفت و دیگری به ده خرابه ای میرسید. به سمت راست رفتم و داخل #شهر شدم اما جهالت به سمت چپ رفت و در خرابهای ساکن شد...
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
➥ @ansuiemarg_ir
درس هایی از آیات قرآن برای #زندگیموفق
در " جز ۱۱ قرآن کریم "
🤍آگاه باشید که انفاق غرامت نیست
بلکه موجب تقرب و نزدیکی به خداست.
(توبه، ۹۹ ۹۸)
🕊خدا و پیامبر همه امور و رفتارهای شما را میبینند.
(توبه، ۱۰۵)
🤍خدا در معامله اش با انسان وفادار است.
(توبه ،۱۱۱)
🕊فلسفه حوادث و آزمونهای الهی
توبه و تنبه است.
(توبه، ۱۲۶)
🤍با پرداخت زکات،
جان خود را پاک و نورانی کنید.
(توبه، ۱۰۳)
🕊بنای زندگی خود را بر لب پرتگاه پی ریزی
نکنید که در آتش فرومی افتید.
(توبه، ۱۰۹)
🤍ای مردم با کسانی که صادق هستند همراه باشید.
(توبه، ۱۱۹)
🕊هر ظلم و ستمی مرتکب شوید به
زیان خود شماست.
(یونس، ۲۳)
🤍مؤمنان اهل توبه پرستش، شکرگزاری
رکوع و سجود امربه معروف و نهی از منکر
و مراقبت از احکام خدا هستند
(توبه ،۱۱۲)
🕊این گونه نباشید که در هنگام گرفتاری
خدا را در همه حال بخوانید و پس از رفع آن
از یاد خدا غافل شوید.
(یونس، ۱۲)
🤍بهای معامله با خدا در جهاد مال و
جان بهشت است.
(توبه، ۱۱۱)
🕊همانند بهشتیان با
«سبحان الله والحمد لله رب العالمین» گفتن
خدا را نیایش کنید
(یونس، ۱۰)
درس هایی از آیات قرآن برای #زندگیموفق
در " جز ۱۲ قرآن کریم "
💛روزی همه موجودات بر عهده خداوند است.
نه طمع ورزی کنید و نه بهراسید
(هود،۶)
🤍مرگ بر ستمگر، یک شعار قرآنی است.
(هود، ۴۴)
💛به سه کار بردباری، نرم دلی و
استغفار مشغول باشید.
(هود، ۷۵)
🤍از کودکی به فرزندانتان رازداری را بیاموزید.
(یوسف، ۵)
💛اگر حکمت کاری را نفهمیدید آن را مسخره نکنید.
(هود ،۳۸)
🤍فرزند صالح رحمت و برکت از سوی خداست.
(هود، ۷۲)
💛صبوری کنید که پاداش نیکوکاران را در پی دارد.
(هود، ۱۱۵)
🤍در انتقاد عجله نکنید شاید شما هم
اگر به جای او بودید مثل او می شدید.
(یوسف، ۳۱)
💛حقوق مردم را کم ندهید و حق را بپردازید.
(هود، ۸۵)
🤍حسادت، انسان را تا برادر کشی سوق میدهد.
(یوسف، ۹)
💛رزق اندک ولی حلال و پاک بهتر
از درآمدهای بسیار اما حرام است.
(هود، ۸۶-۸۵)
🤍مالی که آسان به دست آید آسان از دست میرود.
(یوسف، ۲۰)
🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت دهم
🔻داخل #شهر شدم در آنجا ساختمان های زیبا و رودهای جاری و سبزه های دلنشین و #درخت های میوه و خدمت گذاران مهربان بودند. من که در آن بیابانهای نا امن از اذیتهای آن #سیاهک به سختی افتاده بودم حالا این مکان امن برایم مانند بهشت بود که اگر جذبه محبت #هادی نبود از اینجا بیرون نمیرفتم.
🔻در اینجا چند نفر از دوستان را ملاقات کردم، #شب را استراحت نموده و صبح قدم زنان در خارج این شهر که هوای او از #شکوفه نارنج معطر شده بود با هم بودیم و سرگذشت روز گذشته خود را برای هم تعریف میکردیم و از خلاصی از دست سیاهان #شکرگزار بودیم. در تمام این مدت قلبمان پر از فرح و آرامش بود و از #نعمت ها و لذائذ آنجا بهره مند شدیم.
🔻#زنگ حرکت زده شد و کوله پشتیها به پشت بستیم و رفتیم تا رسیدیم به دو راهی که راه آن #خرابه به این متصل میشد و سیاهان از دور نمایان شدند. از راهنمای آنجا پرسیدم ممکن است این #سیاهان با ما نباشند گفت: اینها صورت های نفوس حیوانی شما هستند که دارای دو قوه #شهوت و #غضب هستند و ممکن نیست از شما جدا شوند ولی اینها رنگ های مختلفی دارند! که سیاه خالص، و سفید و سیاه و #سفید خالص. و اگر سفید و مطمئنه شدند برای شما بسیار مفید است و مقامات عالیه را درک میکنید، این در حقیقت نعمتی است که خداوند به شما داده ولی شما کفران نموده و با #معصیت او را به صورت نقمت در آورده اید هر کاری که کرده اید در جهان #مادی کردهاید.
سیاهان به ما رسیدند و هر کدام با سیاه خود به راه افتادیم...
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب#منبرمجازی حاج یاسر طاهری ساری مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام
منبر مجازی حاج یاسر طاهری
🆔@menbarmajazyhajyasertaheri
🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت چهاردهم
🔻چیزی نگذشت که رسیدم به منزل سوم و دم #دروازه شهر بالاخره هادی را دیدم و سلام کردم و مصافحه نمودیم. حیات تازهای به #وجودم رسیده بود. داخل شدیم به قصری که برای من مهیا شده بود. پس از استراحت و پذیرایی شدن، #هادی پرسید در این سه منزل چطور بر تو گذشت؟
🔻گفتم: الحمدلله خطراتی از طرف #جهالت بود آن هم بالاخره از ناحیه خودم بود که بی تو بودم و اگر تو بودی او با من این طور #گردن کلفتی نمیکرد و هر چه بود بالاخره به سلامتی گذشت و تو را دیدم و همه دردها دوا شد و همه #غمها از بین رفت.
🔻گفت: تا به حال چون من با تو نبودم او به مکر و #دروغ تو را از راه بیرون می کرد ولی بعد از این که من راه مکر و حیله او را به تو میگویم او به مکر و #حیله قویتری تو را از راه بیرون خواهد نمود و اسباب دفاعی تو در این منزل فقط عصا و سپری است و این کم است و امشب که شب #جمعه است برو نزد اهل بیت خود شاید که به یاد تو خیراتی از آنها #صادر شود و اسباب امنیت تو در این مسافرت بیشتر گردد.
🔻گفتم: من از آنها مأیوسم، زندهها مردههای خود را بزودی #فراموش میکنند و دلسرد میشوند. آن هفته اول که فراموش نکرده بودند و به اسم من کارهایی می کردند در واقع همان اسم بود و #باطن عملشان برای خودشان بود، حالا که همان اسم هم از یادشان رفته و من هیچ #امیدی به آنها ندارم. #هادی گفت: در هر صورت برخیز و نزد آنها برو چون پیغمبر به آنها گفته است: «از امواتتان به نیکی یاد کنید.» اگر از آنها مأیوسی از #خدا مأیوس نشو.
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
#منبرمجازی
منبر مجازی حاج یاسر طاهری
🆔@menbarmajazyhajyasertaheri
🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت پانزدهم
🔻شب جمعه شد و به خانه ام رفتم، دیدم آن عزتی که #خانوادهام در زمان من داشتند فرود آمده و کسی به یاد آنها نیست و امور زندگیشان #مختل شده و بچه ها ژولیده و پژمرده شدهاند. دلم به حالشان سوخت و دعا کردم که خدایا بر اینها و بر من #رحم کن و همسرم نیز یادی از زمان آسودگی خود نموده و بر من رحمت فرستاد.
🔻برگشتم به نزد #هادی دیدم اسبی با زین چرم و لجام طلا در قصر بسته شده است از هادی پرسیدم این #اسب برای کیست؟ هادی تبسم نموده گفت همسرت برای تو فرستاده و این #رحمت حق است که به صورت اسب در آمده است و در این منازلی که #پیاده رفتن در آن خیلی سختی دارد بسیار به کار میآید.
🔻و دعای تو نیز درباره آنها مستجاب شده است و آنها بعد از این در #رفاه و آسایش خواهند بود. ببین یک رفتن تو چطور سبب خیرات شد برای خانواده ات. و در دنیا غالباً انسان ها غافلند از #مراوده و خبر داشتن از حال یکدیگر، تأکیدات بسیاری از پیغمبر در این موضوع وجود دارد؛ که اگر سه روز بگذرد و مومنین #حال یکدیگر را نپرسند رشته #اخوّت ایمانی در بین آنها پاره گردد.
♨️ ادامه دارد...
📚 #
#کتاب سیاحت غرب
#منبرمجازی
منبر مجازی حاج یاسر طاهری
🆔@menbarmajazyhajyasertaheri
🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت شانزدهم
🔻برای استراحت وارد حجره شدم، حوریهای به روی #تخت نشسته بود که نور صورتش حجره را روشن و چشم را خیره میساخت. #هادی گفت: این حوریه از وادیالسلام بخاطر تو آمده است و به عقد تو درامده است. این را گفت و از #حجره بیرون شد.
🔻نشستیم و به آن #حوریه گفتم حسب و نسب خود را و سبب این که مال من شده ای بیان کن. گفت به خاطر داری که در اوج #جوانی شب جمعه ای زنی را #متعه نمودی؟ گفتم: بلی. گفت خلقت من از آن قطرات آب #غسل تو است.
🔻گفتم آیا میدانی که از چه جهت بر عمل متعه این همه #خواص، مترتب و محبوب عندالله شده است؟ گفت: از آن جهت که همه مردم قادر بر ادای حقوق #ازدواج دائمی نبودند و در صورت نبودن این حکم بسیاری مرتکب #زنا میشدند و مفاسدی زیاد داشت.
🔻شب سپری شد و #صبح هادی آمد و گفت که باید حرکت نمود. برخاستم اسب را سوار شدم و #عصا را به دست گرفتم و سپر را به پشت آویختم و هادی تذکره و جواز راه به من داد و #حرکت نمودیم...
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
#منبر_مجازی حاج یاسر طاهری ساری مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام
منبر مجازی حاج یاسر طاهری
🆔@menbarmajazyhajyasertaheri
🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت هفدهم
🔻حرکت نمودیم و از حدود شهر که خارج شدیم، به زمین های گِل و #باتلاق رسیدیم و در دو طرف راه تا چشم کار میکرد جانورانی بودند به شکل #بوزینه ولی همه آدم بودند، بدنشان مو نداشت و دم نداشتند ولی به شکل بوزینه، و از فرجهاشان چرک و #خون جوشیده بیرون میشد.
🔻از #هادی پرسیدم این زمین چه زمینی و این جانوران چه کسانیاند که از دیدن تعفن و کثافتشان دل آدم به شورش میآید و #نفس قطع میشود. گفت: زمین زمین شهوت است و اینها زناکارانند و از راه بیرون نشوی که گرفتار میشوی. مرا #وحشت گرفت، افسار اسب را محکم گرفتم که مبادا از جاده مستقیم بیرون رود و اگرچه راه مستقیم و #هموار بود ولی پر گِل و لجن، و گاهی اسب تا ساق فرو می رفت.
🔻با خود میگفتم چه خوب شد که اسبی در این #منزل به من داده شد و خدا رحمت کند عیالم را که او برایم فرستاد، صدقه الله من تزوج فقد احرز نصف دينه (راست گفت خداوند که هرکس #ازدواج کند نصف دین خود را حفظ کرده است.) و خدا فرموده است: هنَّ لِباسُ وَأَنتُم لِباسُ لَهُنَّ (زن و شوهر لباس و حافظ و #مدافع یکدیگرند).
🔻و میدیدم که بعضی از این #جانوران را با سر از دار آویختهاند و آلتشان با میخ های آهنین به دار #کوبیده شده است و بعضیها را علاوه بر این با شلاقهای سیمی می زنند و آنها صدای سگ میدهند و آن زنندهها میگویند: "إخسَئُوا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونَ" (دور شوید و ساکت باشید). (کلمه إخسئو در زبان #عربی برای دور کردن سگ استفاده میشود...)
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
#منبر_مجازی حاج یاسر طاهری ساری مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام
منبر مجازی حاج یاسر طاهری
🆔@menbarmajazyhajyasertaheri
🌏 #آن_سوی_مرگ
قسمت نوزدهم
🔻ابتلائات زیاد شد، زمین بشدت میلرزید و هوا #طوفانی و تاریک گردید و از آسمان مثل تگرگ سنگ میبارد و در دو طرف راه #محشر کبرایی رخ داده بود. گرفتاران با هیکلهایی وحشتناک غرق آن لجن های #داغ هستند و اگر کسی با زحمت خود را از لجنها بیرون میکشد سنگی از #آسمان به سر او خورده دوباره مثل میخی به زمین فرو میرود.
🔻در وحشت فوق العاده ای افتادم و بدنم می لرزد. از #هادی پرسیدم این چه زمینی است و این مبتلایان کیانند که عذابشان سخت #دردناک است؟ جواب داد: این زمین همان زمین شهوت است و آنها گرفتاران از اهل #لواط هستند. سپر را بر روی سر بگیر که سنگی به تو نخورد و چند #تازیانه ای هم به اسب بزن بلکه به توفیق و مدد الهی زود تر از این بلا خلاص گردیم.
🔻دو #فرسخ بیش نمانده که از این زمین بلا خلاص شویم. چند شلاقی به اسب زدم و سرعت گرفت که #ناگهان هادی عقب افتاد و من هم سرگرم بودم و سیاه ملعون خود را همچون دیو زود به من رسانید، اسب از #هیکل او رم کرد و مرا به زمین زد. که اعضایم همه در هم خورد گردید و اسب هم از راه بیرون شد و به #باتلاق فرو رفت.
🔻هادی رسید و دست و پای #شکسته مرا بست و مرا به روی اسب محکم بست و خودش #افسار اسب را میکشید…چند قدمی رفتیم و از آن زمین پربلا بیرون شدیم. گفتم: هادی تو هر وقت از من دور شده ای این #سیاه نزدیک آمده و مرا صدمه زده است، گفت: «او هر وقت نزدیک میشود من دور میشوم و نزدیک شدن او نیز فرصتی است که با #اعمال خودتان به آنها دادهاید...
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
➥#منبرمجازی حاج یاسر طاهری ساری مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام
@menbarmajazyhajyasertaheri