فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
چطور میتونیم باعث افزایش آرامش در کودکانمون بشیم؟
#فرزندپروری
@MER30TV 👈💯
به مناسبت ۹۱ سالگی ساخت جاده چالوس یاد بودی از مردانی که از جان خود برای ساخت آن مایه گذاشتند...
@MER30TV 👈💯
#معرفی_کتاب
خودت مهمترین شخصی ...
انسان شیفتگی خاصی نسبت به تجربهی دوبارهی گذشته دارد و کتاب پیش از آنکه قهوهات سرد شود در مورد کافهایست که مشتریهای خود را مسافر چنین ماجراجوییهایی میکند. این اثر از توشیکازو کاواگوچی یکی از پرفروشترین و مشهورترین رمانهای کشور ژاپن در دههی اخیر است که توانسته توجه اکثر مخاطبان در سراسر دنیا را بهخود جلب کند. کتابی که میخوانید برندهی جایزه ژاپنی بوک استور شده است. با این کتاب رهسپار خاطرات و تخیلات هیجانانگیز شوید.
@MER30TV 👈💯
14.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر میخوای فرزندت تنهایی
تو اتاقش بازی کنه 🚚🚗
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر درگیر این اختلال هستی؟
#روانکاوی_فردی
@MER30TV 👈💯
💫💫را زمانهای قدیم زوج ها بدون مشاوره رفتن زندگیشون دوام داشت؟
نکته مهمی که رعایت می شد تکریم یکدیگر بود،برای مرد ارزش قائل بودند،بدون حضور پدر دست به غذا نمی زدند،اگر زوجین اختلافی داشتند،پنهان از دیگران مشکلات را حل می کردند
.
💫💫با رعایت نکات ساده در زندگی مشترک،راه عاشقانه زیستن هموار می شود وزندگی ها دوام پیدا می کنند.
#همسرانه
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توی غربت این شهر ؛
همیشه یه نفر هست
یه نفر که حواسش به گدای دربه در هست ...
#چهارشنبه_های_امام_رضایی 💖✨️
@MER30TV 👈💯
#داستان_شب 💫
🦋 عارف بزرگ و استادانش
🍃 یكی از مریدان عارف بزرگی، هنگامی که عارف در بستر مرگ بود، از او پرسید: «مولای من استاد شما كه بود؟ میتوانید او را به ما معرفی کنید؟» عارف بزرگ گفت: « من صدها استاد داشتهام. نام کدام یک را میخواهی؟» مريد گفت: «كدام استاد تأثیر بیشتری بر شما گذاشته است؟ همان را معرفی کنید.»
عارف اندیشید و گفت: «در واقع مهمترین مسائل را سه نفر به من آموختند. اولین استادم یك دزد بود.» مرید با تعجب فراوان پرسید: «یک دزد؟ منظور شما چیست؟» عارف بزرگ گفت: «شبی دیر هنگام به خانه رسیدم و كلید نداشتم و نمیخواستم كسی را بیدار كنم. به مردی برخوردم، از او كمك خواستم و او در چشم بر هم زدنی در خانه را باز كرد. حیرت كردم و از او خواستم این كار را به من بیاموزد.
او به من گفت که كارش دزدی است. دعوت كردم شب را در خانه من بماند. او یك ماه پیش من زندگی کرد. او هر شب از خانه بیرون میرفت و وقتی بر میگشت میگفت چیزی گیرم نیامد، اما فردا دوباره سعی میكنم. او مردی راضی بود و هرگز او را افسرده و ناكام ندیدم. از او یاد گرفتم که تلاش کنم و ناامید نشوم.»
مرید گفت: «عجب، دومین استاد شما چه کسی بود؟»
🍃 عارف گفت: «دومین استادم یک سگ بود.» و بعد به چشمهای متعجب شاگرد و مریدش نگاه کرد و ادامه داد: « آن سگ هرروز برای رفع تشنگی كنار رودخانه میآمد، اما به محض رسیدن كنار رودخانه سگ دیگری را در آب میدید و میترسید و عقب میكشید. سگ سرانجام به خاطر تشنگی بیش از حد پس از روزهای زیاد، تصمیم گرفت دل به دریا بزند و با این مشكل روبه رو شود.
او خود را به آب انداخت و در همین لحظه تصویر سگ نیز محو شد. من از او یاد گرفتم برای حل کردن مشکلاتم از آنها فرار نکنم و با آنها روبهرو شوم. چون فقط در این صورت آن مشکل و مسئله حل میشود.»
مرید شگفتزده و مشتاق پرسید: « استاد سوم شما چه کسی بود؟»
🍃 عارف لبخندی زد و گفت: «استاد سوم من دختر بچهای بود كه با شمع روشنی به طرف مسجد میرفت. از او پرسیدم: «خودت این شمع را روشن كردهای؟» او گفت بله.
برای اینكه به او درسی بیاموزم گفتم: «دخترم قبل از اینكه روشنش كنی خاموش بود، میدانی شعله از كجا آمد؟ دخترك خندید، شمع را خاموش كرد و از من پرسید: «شما میتوانید بگویید شعلهای كه الان اینجا بود كجا رفت؟»
من آنجا فهمیدم كه انسان هم مانند آن شمع، در لحظات خاصی آن شعله مقدس را در قلبش دارد، اما هرگز نمیداند چگونه روشن میشود و از كجا میآید. این سه درس مهم ترین چیزهایی بود که یاد گرفتم.»
@MER30TV 👈💯