eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
182.6هزار عکس
163.2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
⭕️ چه کسی به اقتصاد شلیک کرد؟! 🖋روح‌الله رشیدی 🔹 در میان بیانیه‌های هشدارآمیز نسبت به وضعیت کشور، یک بیانیه، رنگ‌وبوی خاصی دارد؛ بیانیه‌ی پنج اقتصاددان کشور. 🔸محتوای بیانیه، مرور مجموعه‌ای تکراری از داده‌ها و نشانه‌هایی از وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور است که بارها و بارها شنیده‌ایم. فارغ از محتوا، آنچه این بیانیه را جالب می‌کند، اسامی خاصی مانند دکتر محمد طبیبیان و دکتر مسعود نیلی است. دکتر موسی غنی‌نژاد هم که جای خود دارد. 🔹کسانی که با بعد از انقلاب آشنایی مختصری دارند، می‌دانند که آقایان طبیبیان و نیلی چه نقش پررنگی در پی‌ریزی نظام برنامه‌ریزی اقتصادی کشور دارند. گذشته از مسئولیت مهم در سازمان برنامه و بودجه، در تهیه‌ی برنامه‌های پنج‌ساله نیز پرکار بوده‌اند و محوریت داشته‌اند. 🔸شرحش مفصل است اما همین‌قدر بدانیم که آنچه به نام «سیاست تعدیل اقتصادی» از زمان دولت سازندگی با خشونت تمام در کشور اجرا شد، ذیل ایده‌ی موهومی به نام «بازار آزاد»، محصول فکر همین‌ها بود. سیاستی که حتی در سال‌های بعد نیز تداوم داشت و هیچ‌گاه نظام برنامه‌ریزی کشور، جز در این ریل حرکت نکرد. نتیجه‌اش هم شد و خسارت‌بار، تشدید و افزایش اجتماعی. 🔹حالا که می‌بینند بازارِ انذار و اندرز داغ است و اغلب کنش‌گران امروزی، هیچ شناختی از سابقه‌شان ندارند، دم را غنیمت شمرده‌اند و جمهوری اسلامی را به باد نصیحت گرفته‌اند که «این چه وضعِ سیاست‌گذاری‌ست؟» 🔸 اغلب اوقات، ما سیاسی‌ها را به باد انتقاد و ‌انتقام می‌گیریم اما معمولاً سراغ و نخبگان موثر در نمی‌رویم و از آنها چیزی نمی‌پرسیم. از این روست که این گروه، همواره از همه، حتی مردم ! 🔺 پ.ن: برای آشنایی بیشتر با تاثیر این جماعت بر اقتصاد کشور، مقاله «استقرار آموزشی مکتب نیاوران؛ تاریخچه ایجاد نهادهای دولتیِ آموزش مدیریت و اقتصاد بازار آزاد» نوشته دکتر یوسفعلی اباذری را بخوانید.
هدایت شده از 
🔴 اولویت ما چیست؟ این روزها زیاد می‌شنویم و می‌پرسند که تکلیف ما چیست؟ اولویت فعالیت‌مان چه چیزی باشد؟ حوادث سال گذشته(۱۴۰۱) جدا از آسیب‌ها و تاثیرات منفی که در جامعه گذاشته، برخی آثار مثبت را به همراه داشته است. یکی از این آثار فعال شدنِ مجموعه‌های خُرد و کوچک و بزرگ در اقصاءنقاط کشور است. مجموعه‌هایی متشکل از خواهران و برادرانی که هرکدام خلاء‌های فرهنگی را احساس کرده‌اند و در محله و شهر خود بصورت خودجوش شروع به فعالیت کرده‌اند. از قضا، بیشترین فعالیت آنان هم در زمینه حجاب است. در مساجد، مدارس، پارک‌ها، نمایشگاه‌ها و ... . این ظرفیت‌ها که سال‌ها خاک می‌خورد و به دستگاه‌های رسمی امید بسته بود. حالا خودجوش و پردغدغه به میدان آمده. بخشی از این عزیزان خیلی دوست می‌داشتند که رهبر انقلاب، عنوان سال و اولویت ۱۴۰۲ را مسئله حجاب و فرهنگ اعلام کند. این نکته را هم ابراز می‌کردند. البته که حقیر هم باور دارم مسئله حجاب زنان در جامعه حقیقتاً به جای حساس و بحرانی رسیده؛ اما من این وضعیت را معلول می‌دانم. معتقدم باید به علت‌ها و ریشه‌ها بیشتر توجه کرد. اما برگردیم به سوالات اول یادداشت. اولویت اصلی ما طبق بیانات رهبر انقلاب چیست؟ تکلیف چیست؟ چه باید کرد؟ برخی فکر می‌کنند که عنوان سال فقط برای مسئولین است. رهبر انقلاب خود می‌فرماید: "باید همه همت مسئولین متوجّه این دو موضوع باشد؛ در درجه اوّل مسئولین، در درجه بعد همین‌طور که گفتم فعالان اقتصادی و فعّالان مردمی و کسانی که دستشان می‌رسد کاری انجام بدهند و فعّالان فرهنگی، صداوسیما که باید فرهنگ‌سازی بکند در این زمینه‌ها، همه اینها باید متوجه این دو نکته‌ی اصلی باشند، در درجه اول ، یعنی واقعاً تورّم را مهار کنند و مسئله تولید را افزایش بدهند". طبق این فرمایشات، جدا از مسئولین و دستگاه‌ها که وظایف اصلی به دوش آنان است، اولویت اصلی من و شما و همه فعالان فرهنگی و ائمه جمعه و حوزه‌ها و دانشگاه‌ها هم باید "مهار تورم و رشد تولید" باشد. چگونه؟ مثلاً چه کاری از دست ما ساخته است؟ راهکارهای مهار تورم و رشد تولید چیست؟ تفاوت مردمی‌سازی اقتصاد با خصوصی‌سازی در چیست؟ و ... به نظر حقیر، قدم اول برای فعالان مجازی و فرهنگی و سیاسی، اِشراف به است. شناخت اقتصاد، شناخت علم متعارف اقتصاد(علم موجود در دانشگاه‌ها)، اقتصاد سیاسی و نظریات اقتصادی جهانی (خاصه مرکانتیلیسم، لیبرالیسم، مارکسیسم، نئولیبرالیسم و...)، آشنایی با مبانی نظری اقتصاد اسلامی از منظر شهید صدر و شهید مطهری و نظریات شهید بهشتی، بازخوانی تجارب و طرح‌های مختلف اقتصادی که در ایران و سایر کشورها به اجرا در آمده‌اند و ... . بعد از این اِشراف به موضوع است که می‌توان به راه‌حل و راهکار درستی در این زمینه دست پیدا کرد و آن را به گفتمان غالب تبدیل کرد. اگر همه فعالان انقلابی در کشور معضلات و موانع را بدانند، گلوگاه‌های تبعیض ساختاری و فسادها را بشناسند و به نظریات خانمان‌سوز اقتصادی که چنددهه گریبان‌گیر اقتصاد کشور است آگاه شوند و همه این مسائل را مطالبه کنند، بخش مهمی از کار انجام می‌شود. ادامه دارد ... ✍️ داود مدرسی‌یان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌍📢 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༺༺🌺༻༻ 🆔 @mesagh ༺༺🌺༻༻
هدایت شده از 
📕 آن چه مالی سازی از اقتصاد جهان ربود نویسنده: گریس بلاکلی سرپرست مترجمان: احمد سیف ناشر: چرخ (چشمه) 🌐📢‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༺༺🌺༻༻ 🆔 @mesagh ༺༺🌺༻༻
هدایت شده از 
🚫 جنبش دانشجویی تا کی می خواهد نزد رهبری علیه خصوصی سازی سخن بگوید⁉️ • دوگانه "پیشرفت(رشد اقتصادی)_عدالت" مساله مهم مکاتب اقتصادی است. با اتاق جنگ اقتصادی دشمن و تحریم ها، برای انقلاب اسلامی جدی تر هم شده است. • رهبر انقلاب سال۸۴ ایندو را از جمله منظورهای سیاستهای کلی اصل۴۴ اعلام کردند: - شتاب بخشیدن به رشد اقتصاد ملی - گسترش مالکیت در سطح عموم مردم به منظور تامین عدالت اجتماعی. • در بند ب این سیاستها این دو منظور، چنین تعقیب شد: - افزایش سهم بخش تعاونی تا ۲۵٪ اقتصاد کشور تا پایان برنامه پنجم - اقدام موثر دولت در ایجاد تعاونی ها برای بیکاران در جهت - رفع محدودیت ازحضور تعاونی ها در تمام عرصه های اقتصادی از جمله بانک و بیمه - تاسیس تعاونی های برای تحت پوشش قرار دادن سه دهک اول جامعه به منظور فقر زدایی - و... ⬅️ از این تعاونی ها، رشد اقتصادی(اشتغال مولد) و هم عدالت اجتماعی(مالکیت فراگیر) را قصد کرده بودند. • اما با گذر قریب ۱۸سال این قسمت سیاستها محقق نشد! کل تعاونی ها در کشور به ۱۰٪ نمی رسد و تعاونی های فراگیر هم محقق نشد. بند ج سیاستها (خصوصی سازی) و واگذاری به نهادهای حاکمیتی غیر دولتی عملا سهم بر اصلی منابع دولتی اصل۴۴ شدند! ⬅️ لذا آن دو منظور -بخصوص گسترش مالکیت در سطح عموم مردم و عدالت اجتماعی- محقق نشد! • مجمع تشخیص (بعنوان ناظر سیاستهای کلی) هم در عدم تحقق متوازن سیاست های کلی اصل۴۴ دخالت موثری نکرد! • پس از قریب ۱۸سال شخص رهبر انقلاب نیز در سخنرانی اول فروردین۱۴۰۲ به منظور مشارکت عموم و آحاد مردم در اقتصاد از مسئولین و صاحبنظران و راهکار کرد! بر تحقق و انجام کامل بند ب سیاستها -مثل سالهای قبل- اشاره و اصراری نکرد! بجای تعاونی های بیکاران و فراگیر، از شرکت های کوچک (آن هم بعنوان تجربه ناموفق) گفتند! (پیش از این ۱فروردین۹۵ از شرکت ها و کارگاه های کوچک برای اقتصاد مقاومتی و تامین آن دو منظور گفته بودند که اینبار با وصف تجربه ناموفق از آن یاد کردند) ❓ آیا اهمال ۱۸ساله این بند در کنار تحقق فی الجمله واگذاری به بخش خصوصی و حاکمیتیِ غیر دولتی به معنی انصراف و لغو این بخش سیاستهاست؟! ❓سراغ گرفتن از راههای مشارکت عموم مردم و نام نیاوردن از راه های مصرح در سیاستهای قبلی به معنای تعقیب رشد اقتصادی و عدالت در طرق دیگری غیر از بند ب سیاستهای اصل۴۴ است؟! ⬅️ پژوهشگران و خوب است بجای تکرار مکرر اشکال به خصوصی سازی و شنیدن جواب مکرر و یکنواخت از آن، بر سر عدم تحقق این ضلع دیگر سیاستهای واگذاری، تحقیق و مطالبه کنند! ❗️ اگر "بند ب" به هر دلیل قابل انجام نیست؛ مطالبه اخیر رهبری را بر حرفهای کلیشه شده و بی ثمر ترجیح دهند. کارهای اندیشکده ایِ شدنی برای "مشارکت عموم مردم" در اقتصاد انجام دهند تا از این تحقق کاریکاتوری جلوگیری و رشد واقعی اقتصادی را همراه با عدالت محقق کنند. قطعا تحلیل دقیق نشدن ها و تجارب ناموفقِ قبل و توجه به آن جزئی از طرح ها و نقشه های مطلوب است. 📝 محسن قنبریان ۱۴۰۲/۲/۲
هدایت شده از 
✍️ تأملاتی تاریخی و فلسفی در ضلالت تفکر مدرن با نظر به مواضع غنی‌نژاد در مناظره با علی‌زاده (۱) مناظرهٔ بین غنی‌نژاد و علی‌زاده که از حیث موضوع و سطح و طرفین بی‌سابقه بود بحمدالله برگزار شد. خوشحالم که در سطح خودِ بحث، که بود، علی‌زاده مجدداً خوش درخشید، تا نقایص جدی مناظرهٔ قبلی آقای درخشان با غنی‌نژاد جبران شود. نقطهٔ قوت علی‌زاده غیر از تسلط به مباحث اقتصاد سیاسی و آمارهای مربوطه، دانش خوب او از تاریخ بود و شاید همین دانش فلسفی نیز در علاقهٔ سال‌های اخیر او به جایگاه ایران و جمهوری اسلامی بی‌تأثیر نبوده است چون قویاً معتقدم یک انسان آشنا به تاریخ اندیشه به شرط صداقت نمی‌تواند نسبت به امتیازات اندیشه و فرهنگ اسلامی-انقلابی ما تجاهل ورزد. اما در این نوشتار به چند نکتهٔ محتوایی و روشی اشاره می‌کنم که البته نکات روشی برای خودم اهمیت بیشتری دارد. اول نکات محتوایی: غنی‌نژاد اولاً به سابقهٔ سیاه که ایدئولوژی استعمار فرانسه و انگلیس و امریکا و در دهه‌های اخیر، دولت‌های بی‌رحم و جنایتکاری چون ریگان و بوش بود التفات نداشت یا تجاهل می‌کرد. ثانیاً فهم تاریخی او از تطورات گرفتار نوعی عقب‌ماندگی بود: گویی خبر نداشت که لیبرالیسم کلاسیک که در بازخوانی قرن بیستمی آن به دست امثال هایک تحت عنوان نئوکلاسیک نیز شناخته می‌شود، امروز حتی در نگاه لیبرال‌های جدید (که غیر از نیولیبرال‌ها هستند. توضیحش بماند.) یک ایدئولوژی ضدانسانی، ظالمانه و ارتجاعی تلقی می‌شود. ذهنیت لیبرال ایرانیِ معاصر ظاهراً صرفاً به جنبهٔ ضدسلطنتی و ضداستبدادی لیبرالیسم کلاسیک معطوف است، گرچه حتی چنان که علی‌زاده هم مختصری اشاره کرد، این جنبه نیز خالی از مناقشه نیست چرا که جان لاک پدر لیبرالیسم کلاسیک نه مخالف مطلق بلکه مخالف سلطنت مطلقه و خصوصاً شاه چارلز اول بود. جان لاک برغم این که افسوس می‌خورد که تئوریسین‌های حکومت مطلقه، ملتِ انگلستان را در حد بردگان شاه می‌دانند، خود با برده‌گیری از ملل «کافر» غیراروپایی و غیرمسیحی مشکلی نداشت و صاحب سهام یک شرکت تجارت برده بود! به علاوه، تقریر صحیح‌تر منازعهٔ انقلابیون انگلیسی با سلطنت چارلز عبارت از منازعه‌ای طبقاتی بین صاحبان جدید و قدیم است تا منازعهٔ بین روشنفکران مصلح و حکام مستبد! این‌ها حقایقی است که امروز برای اهالی تاریخ اندیشه روشن است فلذا این میزان شیفتگی غنی‌نژاد به لیبرالیسم کلاسیک و تصور رومانتیک و تخیلی او از لیبرالیسم به عنوان یک نوع آزادی‌خواهی سعادتمندانه و حتی الهی!! بسیار مایهٔ شگفتی و تأسف است! اما نکتهٔ روشی: می‌خواهم سراغ نقدی بسیار اساسی‌تر از روش فکری غنی‌نژاد بروم که امروز دامن‌گیر بسیاری از علمای انسانی و حتی اساتید دانشگاهی این رشته‌ها است. ترجیع‌بند سخنان غنی‌نژاد در هر دو مناظرهٔ او این بود که اقتصاد دولتی و دستوری یک شر مطلق است، گزاره‌ای که با لجاجتی شبه‌کودکانه بر آن تأکید می‌ورزید. این لجاجت را البته بنده هم به حساب نقیصهٔ بنیادین در روش منطقی او و هم جهلش به ادبیات انتقادی ضدلیبرال می‌گذارم. به نقیصهٔ دوم اشاره کردم و به این افزودهٔ مختصر اکتفاء می‌کنم که ظاهراً چارچوب کلی اندیشهٔ اقتصادی غنی‌نژاد از دوران جوانی با ترجمه و مطالعهٔ آثار لاک و اسمیث و هایک بسته شده و او ظاهراً فرصتی برای مطالعهٔ درخور نوشته‌جات منتقد لیبرالیسم کلاسیک و نیوکلاسیک پیدا نکرده است و اگر امروز علی‌زاده اقتصادنخوانده می‌تواند او را به راحتی رسوا کند به دلیل آشنایی او با گفتمان‌های منتقد لیبرال سرمایه‌داری است.
هدایت شده از 
? آیا بحران اقتصادی فعلی، راه‌حلی ندارد؟ 🔻پیش از پاسخ به این سوال، نخست مطلب "شناخت دو جریان اقتصادی حاکم بر کشور بعد از انقلاب اسلامی" را مطالعه فرمائید: 🔹یکی از مقاطع بحرانی اقتصاد کشور در سالهای دولت اول و دوم مرحوم هاشمی رفسنجانی رخ داده است. سالهای بعد از جنگ تحمیلی و اقدام دولت برای سازندگی پس از جنگ، حضور برخی مؤثرین اقتصادی در دولت و اندیشه های لیبرالی شخص آقای هاشمی، کشور را به ورطه لیبرالیسم کشاند. اندیشه سرمایه داری، بازگشت سرمایه داران سابق به کشور، مانور تجمل مسئولین و رقابت برای اندوختن ثروت در بین آنان، پیوستن ایران به اقتصاد جهانی و هژمونی سرمایه داری، دلاریزه شدن اقتصاد ایران و افزایش بی سابقه نرخ ارز دلار، ورود سرمایه گذاران خارجی برای راه اندازی تولید و اشتغال و همچنین تنش زدایی در سیاست خارجه، مهم ترین مواردی بود که دولت سازندگی به دنبال آنها بود. 🔸تورم ناشی از افزایشِ نرخ ارز به ۴۹ درصد رسید و نتایج حاصل از سیاست‌های تعدیل اقتصادی، کشور را دچار شورش‌های پراکنده کرد. دولت سازندگی با عمل به دستورات صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در ازای دریافت وام های مختلف، سیاست هایی را اتخاذ کرد که نتیجه آن، تورم افسارگسیخته و افزایش قیمت ها و همچنین افزایش شکاف طبقاتی بود و منجر به شورش هایی در اسلام شهر، قزوین، مشهد، خوزستان، تهران و سایر مناطق شد. 🔹وضعیت بحرانی اقتصاد و شکست سیاست های تعدیل اقتصادی، مسئولین کشور را مجبور به توقف این سیاست‌ها کرد؛ اتخاذ طرح تثبیتِ نرخ ارز، مهم ترین راهبرد این مقطع بود. احمد توکلی در این باره می‌گوید که مرتضی محمدخان وزیر وقت اقتصاد از دکتر محمدناصر شرافت از اساتید اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی می‌خواهد معاونش شده و به او در کنترل تورم کمک کند. 🔸محمدناصر شرافت جهرمی که پیش از این بعلت اجرای سیاست های تعدیل اقتصادی، از دولت اول هاشمی کناره گیری کرده بود، با شرط اختیار تام به دولت بازگشت. رئیس جمهور وقت مرحوم هاشمی و سایر مسئولان دولتی، علی‌رغم اینکه با طرح شرافت جهرمی مخالف بود اما پذیرفتند که بسته اقتصادی وی اجرا شود تا بحران کنترل شود. 🔹محمدناصر شرافت، حسین نمازی و مرتضی قره باغیان راس کمیته استراتژیکی را تشکیل دادند که تا سال ۷۶ سیاست های اقتصادی را زیر نظر داشتند و مشاوره های لازم را به وزیر اقتصاد می دادند. در این دوره معاونت اقتصادی وزارت دارایی و امور اقتصادی را به عهده گرفت. 🔸توقف سیاست‌های تعدیل اقتصادی، اجرای پیمان‌سپاری ارز 100%، واقعی کردن نرخ ارز و پائین آوردن نرخ دلار از ۷۰۰ تومان به ۳۵۰ تومان، مهم‌ترین اقدامات آنان بود و تورم را از ۴۹ درصد به ۲۳ درصد رساند! 🔹با شروع دولت سیدمحمد خاتمی در سال 76، محمدناصر شرافت بعنوان قائم مقام وزیر اقتصاد به کار خود ادامه داد و یکی از دلایل موفقیت‌های دولت اول سیدمحمد خاتمی در ثبات اقتصادی (دولت هفتم) عمل به طرح های پیشنهادی وزارت اقتصاد بود اما در دولت دوم سیدمحمد خاتمی، بعلت اتخاذ سیاست های لیبرالی از دولت کناره گیری کرد. 🔸در دولت اول احمدی‌نژاد(دولت نهم) که جزو سالهای خوب اقتصاد کشور بود، مجدداً مدیریت اقتصادی بدست این طیف، به ریاست پرویز داوودی افتاده بود که وی در جایگاه معاون اولِ دولت نهم ایفای نقش می‌کرد و مجدداً در دولت دهم(دور دوم احمدی‌نژاد) از مدیریت اقتصاد کنار گذاشته شدند و مرحوم جمشید پژویان نفوذ بیشتری در دولت دوم احمدی نژاد پیدا کرد و در این دوره مجدداً سیاست‌های تعدیل اقتصادی و گران‌سازی انرژی و رهاسازی قیمت‌ها بازگشتند و نتایج آنرا در دولت دوم احمدی‌نژاد دیدیم. 🔹سیاست‌های نئولیبرالی در دولت حسن روحانی با تئوری پردازی و ادامه پیدا کرد و افزایش نرخ ارز در سالهای ۹۶، ۹۷ اقتصاد ایران را مجدداً دچار تورم افسارگسیخته و رکود کرد. 🔸انتظار این بود که دست‌فرمان اقتصاد در دولت آقای رئیسی تغییر کند و شاهد تغییر آدم‌ها و تغییر سیاست‌های کلان اقتصادی باشیم، اما انتخاب گزینه تحمیلی علی اصغر ، بدون اینکه وی تحصیلات و تخصص مرتبط یا تجربه‌ درخشانی داشته باشد، همه را از اصلاح ناامید کرد. 🔹این تجربه امروز پیشِ پای ماست. رهبر انقلاب در اوایل 1402 در جلساتی تأکید کرده که مسئولان از تجارب گذشته در کنترل و تثبیت ارز استفاده کنند. این مطالبه امروز از دولتی که تنها دوسال از عمرش باقی است وجود دارد که با تغییر تیم اقتصادی و تغییر سیاست های اقتصادی، بیش از این فرصت را از دست ندهد. ✍داوود مدرسیان
هدایت شده از 
🔴 دو جریان اقتصادی حاکم بر کشور بعد از انقلاب اسلامی 57 🔹از اول انقلاب اسلامی، تقریباً دو جریان فکری بر اقتصاد کشور حاکم شده اند و در سطح کلان، غالباً ایده های اجرایی به یکی از این دو جریان منتسب می شود. هر کدام نقاط قوت و نقاط ضعفی داشته اند اما بطورکلی میتوان نتیجه گرفت که کدامیک بیشتر و بهتر در رفع مشکلات کشور و ثبات اقتصادی موفق تر عمل کرده است. اگرچه جریانات خُرد دیگری نیز وجود داشته و یا حتی جریانات کلانی که فرصت حضور در عرصه اجرا نداشته اند. 🔸صاحب نظران جریان اول را می توان کسانی همچون حسین نمازی(وزیر اقتصاد کابینه دولت شهید رجایی، کابینه شهید باهنر، دوره اول میرحسین موسوی و دوره اول سیدمحمد خاتمی)، محمدناصر شرافت(قائم مقام حسین نمازی در دولت میرحسین موسوی، مشاور وزارت اقتصاد در سالهای 74 تا 76 و قائم مقام وزارت اقتصاد دولت اول خاتمی)، پرویز داوودی(معاون اول دولت اول محمود احمدی نژاد)، مرحوم مرتضی قره باغیان و غیره دانست که دال مشترک این جریان گرایش به اقتصاد اسلامی است. 🔹در مقابل، چهره های متعلق به جریانی که به صراحت خود را لیبرال و نئولیبرال دانسته و بدنبال اجرای آن هستند، عبارتند از: برادران فرهاد و مسعود نیلی، محمد طبیبیان، موسوی غنی نژاد، محمدمهدی بهکیش، حسن درگاهی و غیره. حلقه نیاورانی‌ها دست‌کم 3 دهه است بر نهادهای مهم اقتصادی چون سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی، وزارت امور اقتصادی و دارایی و… سلطه دارند. 🔸ثبات اقتصادی در دوره جنگ تحمیلی(سالهای 59 تا 64)، ثبات نسبی بعد از بحران اقتصاد در دولت هاشمی(74 تا 76)، ثبات اقتصادی در دولت اول خاتمی(سالهای 74 تا 80)، ثبات اقتصادی دولت اول احمدی نژاد (سالهای 84 تا 88) را می توان ثمره حضور نفرات منتسب به جریان اول در مناصب اقتصادی و گلوگاه های مؤثر دولت دانست. اگرچه عوامل مختلفی در این مقاطع تعیین کننده بوده، اما سیاست های اقتصادی این نفرات را می توان محور دلایل دوره های ثبات اقتصادی در کشور دانست. 🔹جریان دوم به صراحت از لیبرالیسم اقتصادی و اقتصاد بازار آزاد و آزادسازی قیمت ها و تئوری «دست نامرئی» آدام اسمیت دفاع می کند، توسعه اقتصادی را مقدم بر عدالت می داند و منتقدین خود را به طرفداری از اقتصاد دولتی و سوسیالیسم متهم می کند. این جریان در عرصه نظر و عمل بر این سیاست ها تأکید دارد: حذف دولت از اقتصاد، کوچک سازی دولت، هدفمندسازی یارانه ها، دلاری سازی اقتصاد، آزادسازی قیمت ها، خصوصی سازی، اجرای دستورات صندوق بین المللی پول و بانک جهانی. 🔸صاحب نظران دیگر اقتصادی کشورمان را شاید بتوان در عرصه نظر و تئوری در یکی از این دو گروه جا داد اما بعضاً حضور سیاسی و مسئولیت اقتصادی نداشته اند. ❇️ این تقسیم بندی کلی است و نگاه کلی از بالا به نظریات اقتصادی و تیم های اقتصادی دولت ها به ما در شرایط جدید حتماً کمک می کند. ❇️ ادامه دارد... ✅ :
هدایت شده از 
⭕️ جنگ اقتصادی انصارالله و مارپیچ تنش برای عربستان در یمن میان اقدامات سازمان ملل و عربستان سعودی در پرونده صلح یمن، انصارالله دسترسی دولت تحت کنترل ریاض در یمن به درآمد منابع انرژی این کشور را محدود کرده است. هدف مقامات صنعا، تضعیف اهرم های دولت طرف مقابل خود در یمن بر سر میز مذاکره و تقویت منابع مالی خود است، که نشان می دهد منافع اصلی این جنبش در مذاکرات، دستیابی به توافق نیست، بلکه سرمایه‌گذاری بر روی گفت وگوها برای تقویت بنیان اقتصادی دولت واقعی خود است. انصارالله این استراتژی را به موازات مذاکرات با ریاض اجرا کرده‌ و تاکید می‌کند که اگرچه مذاکرات دوجانبه ریاض-صنعا ممکن است بتواند تنش‌ها را در مرز جنوبی عربستان کاهش دهد؛ اما برای ایجاد آتش‌بس پایدار در میان رقبای یمن و در نهایت بازسازی یک کشور واحد کافی نخواهد بود. ادامه این گزارش با موضوع اقتصاد سیاسی یمن از اندیشکده آمریکایی را در سایت مطالعه فرمایید 🏷 🔗ادامه مطلب: syaaq.com/21102
هدایت شده از 
⭕️ شرکت‌های سعودی و اماراتی قراردادهایی به ارزش 50 میلیارد دلار در سطح جهان منعقد کردند طبق گزارش بلومبرگ، کشورهای نفت خیز حاشیه خلیج فارس از طریق شرکت‌های تحت حمایت خود، معاملات بیشتری را نسبت به صندوق‌های سرمایه گذاری دولتی انجام می‌دهند، زیرا آنها به دنبال تنوع بخشیدن به اقتصاد خود و به دست آوردن نفوذ جهانی بیشتر می باشند. شرکت‌های دولتی در امارات متحده عربی و عربستان سعودی در سال جاری قراردادهایی به ارزش حداقل 50 میلیارد دلار در بخش‌های مختلف از مخابرات گرفته تا انرژی‌های تجدیدپذیر و بازی‌های رایانه‌ای، منعقد کرده‌اند و این میزان سرمایه گذاری علاوه بر[....] 🔗ادامه مطلب: syaaq.com/27009 🏷
هدایت شده از 
📕در بلندمدت همه مرده‌ایم: کینزگرایی، اقتصادسیاسی و انقلاب نویسنده: جِف مان مترجم: سامان صفرزائی ناشر: شیرازه
هدایت شده از 
📚 اقتصاد سیاسی تحریم‌ها ⏰ سال انتشار: ۱۴۰۲ 📚 The Routledge Handbook of the Political Economy of Sanctions ⏱ Release: 2023 👋زبان کتاب: انگلیسی ✍️ نویسنده: Ksenia Kirkhamr 📄 تعداد صفحات: ۳۴۸ ⌨️ خلاصه معرفی کتاب: هندبوک اقتصاد سیاسی تحریم ها، موضوعات و بحث های اصلی پیرامون این موضوع بحث برانگیز را بررسی می کند و خوانندگان را با مفاهیم و اصطلاحات اساسی آشنا می کند. این کتاب ماهیت در حال تحول تحریم‌های بین‌المللی را از دیدگاه‌های گوناگون، با تأکید ویژه بر مسائل مربوط به کارآیی، قانونی بودن، و مشروعیت تحریم‌ها و همچنین مکانیسم‌هایی که توسط آن اعمال می‌شوند، بیان می‌کند. این کتاب میان رشته‌ای اقتصاد سیاسی بین‌المللی تحریم‌ها را در زمینه دائماً در حال تغییر رقابت ژئوپلیتیکی بررسی می‌کند. نویسندگان رویکردهای مختلف نظری و تاریخی در مورد تحریم‌ها را بررسی می‌کنند و آنها را برای مطالعات موردی خاص، مانند اتحادیه آفریقا، چین، کوبا، هند، روسیه، ترکیه و ایالات متحده به کار می‌برند. این کتاب صدایی به کشورهای تحریم شده می دهد و تأثیر تحریم های ثانویه را در نظر می گیرد. تحریم ها را با اشاره به بحث های سیاسی گسترده تر، مانند امنیت ملی، حاکمیت دولت، جنگ اقتصادی و پایداری تحلیل می کند. این کتاب راهنما مورد توجه دانشجویان، محققان و محققان در زمینه‌های اقتصاد سیاسی، تحریم‌های بین‌المللی، علوم سیاسی، روابط بین‌الملل و سیاست خارجی خواهد بود. همچنین برای همه افرادی که در نهادهای سیاسی، مشاغل و سازمان‌های غیردولتی به کار می‌روند هنگام ارزیابی رژیم‌های تحریم فعلی مفید خواهد بود. 📄موضوع کتاب: | | |
هدایت شده از 
ولفگانگ اشتريک (١٩۴۶) جامعه‌شناس اقتصادی آلمانی و مدیر برجستۀ مؤسسه مطالعات جوامع ماکس پلانک در كلن است. پدر و مادر اشتریک مهاجرانی از اروپای شرقی بودند و زندگی فقیرانه و دشوار آن‌ها در زمان کودکیِ اشتریک، باعث شد تا او به‌عنوان یک اقتصاددان نسبت به بهبود زندگی فقرا و افزایش سطح رفاه عمومی دغدغه‌ای جدی داشته باشد. از مهم‌ترین کتاب‌های او می‌توان به «سرمایه‌داری چگونه پایان می‌یابد؟» اشاره کرد. کالین کراوچ (۱۹۴۴) جامعه‌شناس و متفکر علوم سیاسی اهل انگلستان است. او مدرک کارشناسی ارشد خود را از مدرسه اقتصاد لندن (LSE) و دکتری خود را از دانشگاه آکسفورد اخذ کرد. کراوچ اکنون استاد نهادهای اجتماعی تطبیقی در مؤسسه دانشگاه اروپایی فلورانس، استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه آکسفورد و عضو کالج ترینیتی در آکسفورد است. کراوچ مؤلف کتاب «اتحادیه‌های کارگری: منطق کنش جمعی» نیز است. کتاب «اقتصادسیاسی سرمایه‌داری مدرن» مجموعه مقالات اساتید رشتۀ اقتصاد، علوم سیاسی و جامعه‌شناسی است که با سرویراستاری اشتریک و کراوچ جمع‌آوری و تدوین شده است. نویسندگان در این کتاب با رجوع به نتایج تجربۀ جهانی‌شدن در کشورهای اروپایی، ایالات متحده و ژاپن نشان داده‌اند که سرمایه‌داری یک نظام واحد و یکسان نیست؛ بلکه یک نظام متنوع است. سرمایه‌داری آلمانی با سرمایه‌داری سوئدی با سرمایه‌داری ایتالیایی با سرمایه‌داری بریتانیایی و با سرمایه‌داری آمریکایی متفاوت است. این تفاوت گاهی چنان عمیق و پررنگ می‌شود که حتی شاید بتوان آن را یک نظام دیگر نامید.
هدایت شده از 
کوان هَریس (١٩٧٨) استادیار جامعه‌شناسی در دانشگاه کالیفرنیا – لس‌آنجلس است. او کلاس‌های مطالعات توسعه، سیاست‌های خاورمیانه و روش‌های تاریخی در علوم اجتماعی را تدریس می‌کند. کتاب «انقلاب اجتماعی» مروری است بر تاریخ سیاست‌گذاری اجتماعی و رفاهی در ایران از هنگام تأسیس حکومت پهلوی تا امروز و تبعاتِ خواسته و ناخواستۀ آن بر تحولات اجتماعی و سیاسیِ کشور. کتاب حاضر، سیاست‌های اجتماعی و سازمان‌های رفاهی ایران را دریچه‌ای می‌داند به‌سوی شناخت پویایی شگفت‌انگیز تغییرات اجتماعی و سیاسی در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی سال ١٣۵٧. هریس برای نوشتن این کتاب چند بار به ایران می‌آید؛ به‌طور خاص پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ١٣٨٨ بیش از یک‌سال در ایران ماند. کتاب «انقلاب اجتماعی» تنها اثر هریس دربارۀ ایران نیست. او مقالات و کتاب‌های مختلفی درخصوص پدیده‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران نوشته است که از آن میان می‌توان به «ظهور دولت پیمانکار فرعی: سیاست شبه خصوصی‌سازی در جمهوری اسلامی ایران»، «سیاست اصلاح یارانه‌ها در ایران» و «اصلاحات ارضی و تحرک اجتماعی در سراسر انقلاب ١٩٧٩ ایران» اشاره کرد.
هدایت شده از 
🔹 بخشی از کتاب انقلاب اجتماعی را می‌خوانید.
هدایت شده از 
🔹 بخشی از کتاب بازار و دولت در ایران را می‌خوانید.
هدایت شده از 
⚠️ تنزل سیاست ورزی به کارشناسی! ❓این مناظرات چه کمکی به انتخاب بهتر می کند؟! سؤالات تخصصیِ اقتصادی، چه با پاسخ های کارشناسی دقیق و چه پاسخ های عوام فریب، چه عاید مردم می کند؟! تا پاسخ ها نامربوط نشود، جذابیت نگاه کردن هم برای عموم ندارد! (ویرال های فردا را ببینید!) ❗️نمیدانم برای اینگونه سؤالات دانشگاهیِ اقتصاد چرا مثلا ۳پزشک باید تایید صلاحیت شوند اما اقتصادان هایی مثل دکتر حسن سبحانی (با رزومه ای مثل برخی حاضرین) هر دوره رد شوند؟! ❗️رئیس جمهور از حیث سیاسی و بَعد سیاستگذاری با اقتصاد و فرهنگ مواجه است نه صرفاً از حیث علمی و دانشگاهی. لذا و هرچه مانع تحقق نظریات درست در ساختارهای موجود است باید تخصص او باشد نه ارائه نظر علمی مثلا درباره نسبت نقدینگی و تورم یا...! از این تخصص با نگاه دقیق به میدان و آرمان باید ای برای دولتش خلق کند و از لوازم سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آن دفاع کند. اینها کجای آن سؤالات است؟! سؤالات شده و آن هم نوعا برآمده از یک مکتب خاص اقتصادی، توانایی نامزدی در ریاست دولت با آن وظیفه را معلوم نمی کند! ❗️متاسفانه به خاطر برخی تجربیات بد، به اسم اخلاق از مواجهه دادن های اصولی نامزدها به هم هراس داریم؛ لذا کار را مهندسی شده می خواهیم که بین کارشناس اقتصادی و برنامه ساز تلویزیونی در می آید! اگر هر نامزد ایده مرکزی سیاسی خود را وسط می گذاشت و دیگران از لوازم اقتصادی و سیاسی و فرهنگی اش چالش می کردند، بهتر توان ها و تمایزها معلوم می شد. تنزل از ایده های مرکزی سیاسی، به بسته های سیاستی، مکتبی تر ها را هم بین حرفهای تکنیکال و شعار دفن می کند! فرصت نامربوط گویی را هم به بی برنامه ها می دهد تا با تعرض به امر سیاسی توجه جلب کنند بدون اینکه ایده جامعی داشته و از لوازمش دفاع کنند! 📝 محسن قنبریان ۱۴۰۳/۳/۲۹