⭕️در تعاليم اسلامي چه سفارش هایی درباره بی تکلف بودن و آسان گرفتن بر مردم در امور زندگی و برخوردهای اجتماعی بیان شده است؟ (بخش اول)
🔹#امام_علی (ع) در بخشی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان مى فرمايد: «[مى بينى پرهيزكار را كه] امورش آسان و به اصطلاح خفيف المؤوْنه است». از #صفات_متقيان سادگى امور و كم خرجى آنها است. آنها با مسائل، ساده و آسان برخورد مى كنند، نه با سختى و شدت و تكلّف و اين، ناشى از روح بلند و ايمان قوى آنها است. انسان گاهى افرادى را مى بيند كه وقتى مىخواهند از خانه خارج شوند يا به ميهمانى روند يا مسافرتى كنند، بسيار ساده امور خود را ترتيب مى دهند و سريع به كار خود مى رسند؛ ولى بعضيها براى يك ميهمانى رفتن آن قدر خود را در چهارچوب آداب و رسوم تجملاتى محصور مى كنند و چنان خود را به تكلف و زحمت مى اندازند كه مسافرت رفتن آنها نيز با مشقت و زحمت همراه است، بايد حتماً چند چمدان از اين طرف لباس ببرند و چند چمدان سوغاتى از آن طرف بخرند و بياورند، به زيارت حج و طواف خانه كعبه مى روند؛ ولى تجملات و تكلّفات آنها را ببين چه قدر است، برعكس انسان خفيف المؤونة و ساده كه با يك كيف كوچك به سفرى چند ماهه مى رود و باز مى گردد و خود را مقيد به اين قيود و آداب زائد نمی كند.
🔹 #انسان_پرهيزكار در معامله با مردم آسان مى گيرد، در قرض دادن و كارهاى خير ديگر سخت گيرى نمى كند، در گرفتن طلب و قرض خود شدت به خرج نمى دهد، در مسئله ازدواج بسيار راحت برخورد مى كند، و از تنگ نظرى به دور است نه خود را به زحمت مى اندازد و نه ديگران را به دردسر. و همين نيك نفسى و خوش حسابى با مردم موجب مى شود كه #رحمت_الهى بر او نازل شده و خداوند نيز با او همانگونه محاسبه كند. براى اين كه سهل الامر بودن و در مقابل آن سخت گير بودن روشن شود، حديثى را از تفسير برهان كه در ذيل آيه ۲۱ سوره «رعد» وارد شده نقل مى كنيم. خداوند در سوره رعد در مورد كسانى كه دعوت حق را اجابت نكردند مى فرمايد: «أُوْلَئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهَادُ؛ براى آنها، حساب سخت و جايگاهشان جهنم است كه بسيار بد جايگاهى است»؛
🔹و در دنباله همين سوره درباره كسانى كه دستورات خداوند را عمل كرده و خاشع شدند مى فرمايد: «يَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ؛ از سختى و بدى حساب مى ترسند». حمّاد بن عثمان گفت: «مردى بر امام صادق (ع) وارد شد و درباره يكى از اصحاب امام شكايت كرد، در همان موقع آن مردى كه از اصحاب بود، سر رسيد، حضرت به او فرمودند: چرا فلانى از تو شكايت می كند! گفت: چون مى خواهم تمام حقّم را از او بگيرم [تا دينار آخر را مى خواهم در سر وقت بگيرم] حضرت با حالت غضب نشستند و فرمودند: تو گمان مى كنى وقتى تا آخرين حقّت را گرفتى بدى نكرده اى و كار سوئى انجام نداده اى! آيا نديده اى قول خداوند را كه از قول افراد نيك حكايت مى كند: «يَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ» آيا فكر مى كنى از خدا مى ترسند كه ظلم بر آنها روا دارد، نه به خدا قسم نمى ترسند؛ مگر از اين كه خداوند تا آخرين چيزِ آنها را محاسبه كند اين گونه حساب را خداوند عز و جل بدحسابى [سوء الحساب] ناميده است». [۱] #ادامه_دارد...
پی نوشت؛
[۱] البرهان فى تفسير القرآن، بحرانى، سيد هاشم، بنياد بعثت، چ اول، ج ۳، ص ۲۴۶، سوره رعد، آيات ۲۰ الى ۲۱
📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين، نسل جوان، چ اول، ج ۲، ص ۳۸۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#پرهيزكاران #متقیان
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️انسان های صاحب بصيرت چه علاماتی دارند؟
🔹وقتى #يقين حاصل شد، #بصيرت از آن زاييده مى شود. #قرآن در اينباره ميفرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُّبْصِرُونَ؛ [اعراف، ۲۰۱] #پرهیزكاران هنگامى که گرفتار وسوسههاى شیطان شوند، به یاد [خدا و پاداش و کیفر او] مىافتند و [در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و] در این هنگام #بینا میشوند»؛ #بصير خواهد توانست جنت و اهل آن و دوزخ و ساكنان آن را نظاره گر باشد، اگر اين #بصيرت حاصل شد، همانگونه كه آتش را در دهان نمى گذارد، خوردن مال يتيم را هم جایز نمى شمرد؛ زيرا چنان كه از قرآن استفاده مى شود، مال يتيم خوردن مثل خوردن آتش است، «اِنّ الَّذِينَ يَأكُلُونَ اَموَالَ اليَتَامَى ظُلْماً اِنّمَا يَاكُلُونَ فِى بُطُونِهِم نَاراً وَ سَيَصْلَونَ سَعِيراً؛ [نساء، ۱۰] محققاً كسانى كه اموال يتيمان را به ظلم و به غير حق مى خورند [دخل و تصرف مى كنند] جز اين نيست كه در شكم هاى خود آتش داخل مى كنند و به زودى به آتش انداخته مى شوند».
🔹همچنين خداوند متعال درباره علماء يهودى كه با اخذ رشوه كلمات حق را در تورات بدل كرده و كتمان مى كنند مى فرمايد: «اُولئِكَ مَا يَأكُلُونَ فِى بُطُونِهِم اِلَّا النّارَ؛ [بقره، ۱۷۴] آنها جاى نمى دهند در شكم هاى خود مگر آتش را». آرى اگر #بصيرت آمد حقايقِ اشيا براى بصير آشكار شده تا جايى كه امیرالمؤمنین امام علی (ع) درباره خود مى فرمايد: «لَو كُشِفَ الغِطَاءُ مَا اِزْدَدْتُ يَقِيناً؛ [۱] (اگر پرده ها كنار رود [ذره اى] به يقين من افزوده نمى شود». صاحب كتاب «سفينة البحار» [۲] در ماده يقين روايتی را از اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) آورده كه حضرت فرمودند: «پيامبر گرامى اسلام (ص) نماز صبح را با مردم اقامه كردند، سپس نظر كردند به جوانى كه در حال چُرت زدن بود، و سرش به طرف پايين متمايل مى شد، رنگى زرد و جسمى نحيف و چشمانى گود رفته داشت؛
🔹پيامبر (ص) از او پرسيدند: «كَيفَ اَصبَحتَ يَا فُلَانُ؛ چگونه صبح كردى؟»؛ گفت: «اَصبَحتُ يَا رَسُولَ اللهِ مُوقِناً؛ اى رسول خدا صبح كردم در حال يقين»؛ پيامبر تعجب كرده و فرمودند: «اِنّ لِكُلِّ يَقِينٍ حَقِيقةً فَمَا حَقِيقَةُ يَقِينِكَ؟؛ براى هر يقينى علامتى است، پس علامت يقين تو چيست؟»، عرض كرد: يقين من، مرا محزون و خواب را از ديدگانم ربوده، و مرا به تشنگى روزه در روزهاى گرم وادار كرده است، نَفْسَم را از دنيا و آنچه در آن است كنار كشيده ام و «گويا نظر مى كنم و مى بينم عرش الهى را كه حساب برپا شده، و خلایق محشور شده براى محاسبه، و من در بين آنها هستم، و گويا نظر مى كنم و [بالعيان مى بينم] كه اهل بهشت متنَعّم در آن هستند، و يكديگر را شناخته و بر تخت ها تكيه زده اند، و گويا نظر به اهل آتش مى كنم كه در آن مَعَذَّبند و ناله مى كشند و مثل اين است كه الان صداى آتش در گوشم طنين افكن است».
🔹پيامبر (ص) فرمودند: «هَذَا عَبدٌ نَوَّرَ اللهُ قَلبَهُ بِالاِيمَانِ؛ اين بنده اى است كه خداوند قلب او را با نور ايمان روشنى بخشيده است»؛ سپس پيامبر اكرم (ص) به او سفارش كردند: دائماً با اين حالت ملازم باش. آن جوان از پيامبر خواست كه براى او از خداوند شهادت طلب كنند، پيامبر دعا كرده و پس از مدتى در يكى از غزوات بعد از نُه نفر ديگر به شهادت رسيد». بعضى از محققين گويند: اين #بصيرت و بينايى كه در روايت به آن اشاره شده به زيادى #ايمان و شدت #يقين ميسر گردد، و اين دو، صاحب خود را به مرحله اطلاع بر حقايق اشياء اعم از محسوس و معقولش مى رسانند، پس حجابها منكشف و پرده ها كنار مى رود و به وضوح و يقين، آنها را بدون شائبه شكى بالعيان مى بيند، و قلب او مطمئن و روحش در استراحت به سر مى برد، و اين حكمت حقيقتى است كه به هر كس اعطاء شود، خير كثير به او اعطا شده است.
پی نوشتها؛
[۱] بحار الأنوار ج ۴۰، ص ۱۵۳، باب ۹۳
[۲] مستدرك سفينه البحار، نمازى شاهرودى، ج ۱۰، ص ۵۹۷
📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين، نسل جوان، چ اول، ج ۱، ص ۲۴۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#ایمان #بصیرت #يقين
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
#در_ثواب_نشر_سهیم_باشید_
❤️ فـــــــوروارد ❤️
فراموش نشــــــــــــــــــه
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#لبیک_یا_خامنه_ای
👈 #انتقام_سخت 👈 #پایان_مماشات
@mesagh
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
هدایت شده از mesaghمیثاق
در منابع اسلامی چه ارزش و اهميتی برای «سكوت» بيان شده است؟ (بخش دوم و پایانی)
🔹در روایات اسلامی تاکید زیادی به #سکوت شده است. امام على (ع) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان مى فرمايد: «اگر پرهيزكار سكوت كند، سكوت او، او را محزون نمى كند». كسى كه ارزش و مقدار #تأثير_كلام را فهميده باشد، #سكوت را شعار خود قرار داده و بدون #دقت و #تفكر سخن نمى گويد و كسى كه اطلاع و احاطه بر آثار لطيف و خصوصيات دقيق و باريك سكوت پيدا كرده و سكوت را نگهبان امين اسرار و حقایق قلبى خود قرار داده است، البته كلام و سكوتِ چنين آدمی عبادت خواهد بود و كسى بر اين عبادتِ او آگاهى نمى يابد بجز پادشاه با جبروت كه همان خداوند متعال است. [۱]
🔹ابن ابى الحديد در ذيل اين فراز مى گويد: «پرهيزكار از فوت كلام و سخن نگفتن محزون و ناراحت نمى شود؛ زيرا #سكوت را غنيمت مى داند، نه خسران و زيان». [۲] آرى #پرهيزكاران ساكتان ناطقند، آنها گرچه ساكتند، ولى روش و منش آنها گوياى ارزش هاى اخلاقى است. آنها مجسمه و تابلوى تمام نماى قرآنند. «قرآن هم امر و هم نهى مى كند و ساكت ناطق است». [۳] رسول اكرم (ص) مى فرمايند: «چهار چيز است كه فقط #مؤمن دارا است، يكى از آنها #سكوت است و آن اولين عبادت است». [۴] امام صادق (ع) مى فرمايند: «كسانى كه قبل از شما بودند، سكوت را فرا گرفتند و شما سخن را، اگر فردى از شما خواست #متعبّد و عبادت كننده [با خلوص نيت] باشد، بايد #سكوت را قبل از آن به مدت ده سال فرا گيرد، اگر اين كار را به خوبى انجام داد و صبر بر آن كرد، متعبّد مى شود و گرنه بايد بگويد: «مَا اَنَا لِمَا اَرُومُ بِاَهْلٍ؛ [۵] من اهليّت آنچه را در نيت دارم، ندارم».
🔹از نبى اكرم (ص) نقل شده كه: «حضرت به مردى كه نزد ايشان آمده بود فرمودند: آيا تو را به امرى كه وارد #بهشت مى كند، راهنمایى كنم؟ گفت: بله يا رسول الله! فرمودند: از آنچه خدا به تو داده به ديگرى بده، گفت: اگر محتاجتر از ديگرى بودم چطور؟! فرمودند: مظلوم را يارى كن. گفت: اگر ضعيفتر از كسى باشم كه ياريش میكنم؟! فرمودند: راهنماى انسان جاهل و احمق باش، گفت: اگر خود، جاهلتر از ديگرى بودم؟! فرمودند: «زبان خود را ساكت كن، جز براى خير»؛ تو را خوشحال نمى كند اينكه در وجودت خصلتى از اين خصال باشد كه تو را به سوى بهشت سوق دهد؟». [۶] امام على (ع) نيز درباره صفات مؤمن در نهج البلاغه مى فرمايند: «مؤمن، سكوتش زياد و وقتش مشغول است». [۷] آنقدر به دنبال كار خير است كه ديگر، وقتى براى كلام و سخن بيهوده ندارد. «كم گوى و بجز مصلحت خويش مگوى - چيزى كه نپرسند تو خود پيش مگوى ؛ گوش تو دو دادند و زبان تو يكى - يعنى كه دو بشنو و يكى بيش مگوى». [۸]
🔹آنرا كه شراب معرفت نوش كنند - از هرچه به جز اوست فراموش كنند ؛ آنرا كه زبان دهند، ديده ندهند - و آن را كه دهند ديده خاموش كنند». [۹] امام صادق (ع) مى فرمايند: «در حكمت آل داود (ع) چنين آمده است: «بر فرد عاقل لازم است كه عارف به زمان خود باشد و روى آورنده به شأن و امورات خود گردد و بررسى احوال خود كند و حافظ زبان خود باشد». [۱۰] «وَشّا» مى گويد: «شنيدم از امام رضا (ع) كه میفرمود: اگر مردى از بنى اسرائيل مى خواست عابد بشود مى بايست ده سال قبل از آن #سكوت اختيار كند». [۱۱] پيرگوى (گوينده اى كه پيرمرد بود) درباره خودستايى نزد حكيمى لاف میزد، كه بر سه زبان مسلط است و میتواند با آن زبانها نطق كند. حكيم گفت: بفرمائيد كه به چه زبانى ميتوانيد #سكوت كنيد. [۱۲] در مجلس معاويه يكى از بزرگان خاموش بود و هيچ نمى گفت، معاويه گفت: «چرا سخن نمیگويى؟ آن مرد فاضل گفت: چه گويم، اگر راست گویم از تو بترسم و اگر دروغ گويم از خدا بترسم، پس در اين مقام سكوت اولاتر [از سخن گفتن است]». [۱۳]
پی نوشتها؛
[۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج۶۸، ص۲۸۴، باب۷۸؛ و... [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، مكتبة آية الله المرعشی النجفی، چ۱، ج۱۰، ص۱۳۸، ص۱۶۰ [۳] بحارالأنوار، همان، ج۸۹، ص۲۰، باب۱؛ و... [۴] همان، ج۷۴، ص۸۸، باب۴؛ و... [۵] همان، ج۷۵، ص۲۸۸، باب۲۴؛ و... [۶] همان، ج۶۸، ص۲۹۶، باب۷۸؛ و... [۷] همان، ج۶۴، ص۳۰۵، باب۱۴؛ و... [۸] مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، امام صادق (ع)، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چ۱، ص۱۲۱؛ و... [۹] همان [۱۰] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ۱۱۶؛ و... [۱۱] الكافی، همان، ج۲، ص۱۱۶؛ و... [۱۲] مجله پاسدار اسلام، ش۹۰، ص۳۸ [۱۳] خواندنی های دلنشین، سعیدی لاهیجی، کتاب سعدی، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۹۱
📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين، نسل جوان، قم، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۵۶۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#سکوت #سخن #کلام
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، چه دستوراتى را به عنوان عصاره همه فضيلت ها معرفی كرده است؟
🔹#امام_علی (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ #نهج_البلاغه، #اندرز هاى روح پرور و سازنده خود را آغاز مى كند و در عبارات كوتاه #چهار_دستور به فرزندش مى دهد؛ دستوراتى كه عصاره همه #فضيلت هاست مى فرمايد: «فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللهِ - أَيْ بُنَيَّ - وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ وَ الْإِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ». (پسرم تو را به #تقوای_الهى و التزام به #فرماناو و آباد كردن #قلب و روحت با ذكرش و چنگ زدن به #ريسمان_الهى توصيه مى كنم).
🔹سفارش به #تقوا همان سفارشى است كه همه #انبياء و #اوصياء سرآغاز برنامه هاى خود بعد از ايمان به پروردگار قرار داده اند؛ همان #تقوايى كه زاد و #توشه راه #آخرت و ملاك فضيلت و برترى انسان ها بر يكديگر و #كليددرِبهشت است. #تقوا به معناى #خداترسی_درونى و پرهيز از هرگونه #گناه و احساس مسئوليّت در پيشگاه پروردگار كه #سد_محكمى در ميان انسان و #گناهان ايجاد مى كند. مرحله ادناى آن عدالت و مرحله اعلاى آن عصمت است.
🔹در دومين دستور به التزام به #اوامر_الهى اشاره مى كند، همان چيزى كه بارها در #قرآن_مجيد به عنوان (اَطِيعُوا اللهَ) آمده و از ميوه هاى درخت پربار #تقواست. تعبير به «عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ» اشاره به اهمّيّت #ذكر_الله است كه بدون آن، خانه قلب ويران مى شود، و جولانگاه لشكر شيطان. «قرآن مجيد» مى فرمايد: «أَلَا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ [۱] هم آبادى #دل ها و هم #آرامش آن در سايه #ذكرخداست؛ نه تنها #ذكر_لفظى ـ هرچند ذكر لفظى هم بسيار مهم است ـ بلكه #ذكر_عملى آن گونه كه در روايات وارد شده،
🔹كه #امام_باقر (عليه السلام) فرمود: «سه چيز است كه انجام آن از مشكل ترين كارهاست» و سومين آن را «ذِكْرُ اللهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ»؛ (ذكر خدا در هر حال) بيان فرمود، سپس در تفسير #ذكر چنين مى فرمايد: «وَ هُوَ أَنْ يَذْكُرَ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْمَعْصِيَةِ يَهُمُّ بِهَا فَيَحُولُ ذِكْرُ اللهِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ تِلْكَ الْمَعْصِيَةِ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: (إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ)[۲]». [۳]
🔹ترجمه روایت: (#ذكر_خدا آن است كه چون تصميمى بر #معصيت مى گيرد، #خداوند عزّ و جلّ را ياد كند و #ياد_خدا ميان او و آن #معصيت حائل شود، و اين همان چيزى است كه خداوند عزّ و جلّ [در قرآن] فرموده است: #پرهيزكاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى #شيطان شوند، به ياد [خدا و پاداش و كيفر او] مى افتند؛ و [در پرتو ياد او، راه حق را مى بينند و] ناگهان #بينا مى شوند).
🔹و تعبير به «الْإِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ» اشاره به چنگ زدن به #قرآن_مجيد است كه همه #برنامههایسعادت در آن هست و در خود «قرآن» به آن اشاره شده است: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَ لَا تَفَرَّقُوا»؛ [۴] (و همگى به #ريسمان_خدا [قرآن، و هرگونه وحدت الهى]، #چنگ_زنيد و پراكنده نشويد). مى دانيم براى #حبل_الله در آيه شريفه مزبور، معانى بسيارى ذكر كرده اند؛ بعضى از مفسّران آن را اشاره به #قرآن، بعضى اشاره به #اسلام و بعضى گفته اند كه منظور #خاندان_پيغمبر و #اهل_بيت (عليهم السلام) است،
🔹ولى در ميان اين تفاسير اختلافى نيست؛ زيرا #حبل_الله به معناى ارتباط با خداست كه تمام اينها را شامل مى شود. به همين دليل #امام_علی (عليه السلام) در ادامه اين سخن مى فرمايد: «وَ أَيُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ». (و كدام وسيله مى تواند ميان تو و خداوند مطمئن تر از #حبل_الله باشد اگر به آن چنگ زنى و دامان آن را بگيرى؟). تعبير به #حبل (ريسمان و طناب) اشاره به اين است كه چون #انسان بدون #تربيت_الهى در قعر چاه طبيعت گرفتار است، #ريسمانی_محكم لازم است كه به آن #چنگ زند و از آن چاه در آيد و اين ريسمان همان #قرآن، #اسلام و #عترت است.
پی نوشتها؛
[۱] سوره رعد، آيه ۲۸
[۲] سوره اعراف، آيه ۲۰۱
[۳] الخصال، ابن بابويه، جامعه مدرسين، قم، ۱۳۶۲ش، چ اول، ج ۱، ص ۱۳۱
[۴] سوره آل عمران، آيه ۱۰۳
📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۹، ص ۴۷۶
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#تقوا #آخرت #ذکر #گناه #شیطان
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) چه آثاری را برای «تقوا» ذکر نموده اند؟
🔹#امام_علی (علیه السلام) در ابتدای خطبه ۲۳۰ #نهج_البلاغه اهميّت #تقوا و پرهيزكارى و آثار مهم آن را بيان مى دارد و در هفت جمله كوتاه و پرمعنا از #اهميّت_تقوا سخن مى گويد. در جمله اوّل مى فرمايد: «فَإِنَّ تَقْوَى اللّهِ مِفْتَاحُ سَدَاد[۱]». (تقوا و #پرهيزكارى كليد درهاى درستى است). با توجّه به اينكه #تقوا همان حالت خداترسی درونى است كه انسان را از فحشا و #منكرات و زشتیها باز مى دارد و به #نيكيها فرا مى خواند مى توان گفت تقوا كليد درهاى #سعادت است؛
🔹همان گونه كه اشياى گرانبها را در گنجينه ها مى گذارند و درِ آن را قفل مى كنند، و با كليد مخصوص مى توان به آن گنجينه ها دست يافت، #كليد_تقوا نيز مى تواند درِ گنجينه هاى سعادت را به روى انسان بگشايد و موجب #رحمت بى پايان #پروردگار شود.
در جمله دوم مى فرمايد: «وَ ذَخِيرَةُ مَعَاد». (#تقوا ذخيره روز #قيامت است). اين جمله در واقع اشاره به آيه شريفه ذيل است كه مى فرمايد: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى»؛ [۲] (زاد و #توشه برگيريد كه بهترين زاد و توشه #تقواست).
🔹در جمله سوم مى فرمايد: «وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَة[۳]». (#تقوا سبب آزادى از هرگونه بردگى و گناهى است كه بر انسان چيره مى شود). گستردگى مفهوم اين جمله شامل آزادى از بردگى شيطان و #هوای_نفس و انسان هاى ستمگر مى شود. در جمله چهارم مى فرمايد: «وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَة»؛ (#تقوا سبب #نجات_انسان از هرگونه هلاكت است). زيرا هلاكت انسان در پيروى از #هوای_نفس است، و هنگامى كه هواى نفس به وسيله #تقوا كنترل شود انسان از هلاكت رهايى مى يابد.
🔹در جمله پنجم مى افزايد: «بِهَا يَنْجَحُ الطَّالِبُ»؛ (به وسيله #تقوا جويندگان به #مقصود خود مى رسند). زيرا #تقوا #صراط_مستقيم الهى است كه از هرگونه افراط و تفريط و كوتاهى و تعدّى بركنار است، و بديهى است كه #صراط_مستقيم انسان را در كمترين زمان به #مقصد مى رساند. در جمله ششم مى فرمايد: «وَ يَنْجُو الْهَارِبُ»؛ (فرار كنندگان [از كيفر الهى] به وسيله #تقوا نجات مى يابند). چرا كه #عذاب_الهى دامان #هواپرستان را مى گيرد و #پرهيزكاران از هواپرستى دورند؛
🔹همان گونه كه در آيات ۷۱ و ۷۲ سوره مريم مى فرمايد: «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْماً مَّقْضِيّاً - ثُمَّ نُنَجِّى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَّ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً»؛ (و همه شما [بدون استثنا] وارد #جهنّم مى شويد؛ اين امرى است #حتمى و #قطعى بر پروردگارت. سپس آنها را كه #تقوا پيشه كردند از آن #رهايى مى بخشيم، و #ظالمان را در حالى كه از ضعف و ذلّت به زانو درآمده اند از آن رها مى سازيم). سپس در هفتمين و آخرين جمله كه در واقع عصاره همه جمله هاى پيشين است مى فرمايد: «وَ تُنَالُ الرَّغائِبُ[۴]»؛ (و با #تقوا به هر هدف و خواسته رفيع و بلندى مى توان رسيد).
🔹به راستى #اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اين چند جمله كوتاه، داد سخن داده و آنچه را درباره #آثار_تقوا بايد بگويد گفته است، و از اينجا روشن مى شود چرا خداوند گرامى ترين انسانها را #باتقواترين آنها مى شمرد: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاكُمْ» [۵] و چرا #كليد_درِ_بهشت تقواست: «تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيّاً» [۶] و چرا هميشه پيامبر و امامان اهل بيت (عليهم السلام) و بزرگان اسلام مهم ترين چيزى را كه بر آن تكيه مى كنند #تقواست و چرا هر هفته در همه نمازهاى جمعه در هر دو خطبه لازم است توصيه به #تقوا شود.
پی نوشتها؛
[۱] «سداد» از ريشه «سد» بر وزن «حد» به معناى عمل درست و سخن بجا، درستى، صحت و تناسب و شايستگى است.
[۲] قرآن کریم، سوره بقره، آيه ۱۹۷
[۳] «ملكة» در اينجا به معناى گناهانى است كه انسان را تحت تأثير خود قرار داده و بر او چيره مى شود.
[۴] «رغائب» جمع «رغيبة» به معناى خواسته مهم است از ريشه «رغبت» گرفته شده است.
[۵] همان، سوره حجرات، آيه ۱۳
]۶] همان، سوره مريم، آيه ۶۳
📕پيام امام امير المومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۸، ص ۴۸۳
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#تقوا
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢خداوند چگونه در قرآن «وفای به عهد» را يکی از شاخصه های مهم «تقوا» شمرده است؟
🔹خداوند پس از نکوهش گروهى از اهل كتاب به سبب عدم رعايت #امانت مى فرماید: «بَلى مَنْ اَوفى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى فَاِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ». (آرى كسى كه به #پيمان خود وفا كند و #پرهيزكارى پيشه نمايد [خدا او را دوست دارد] چرا كه خداوند #پرهيزكاران را دوست مى دارد).
🔹در اينجا #وفاىبهعهد هم رديف #تقوا شمرده شده، تقوايى كه بهترين زاد و #توشه انسان در #قيامت و سبب ورود به #بهشت، و معيار سنجش شخصيت و مقام انسان در پيشگاه خدا است. اين تعبير نشان مى دهد كه وفاى به عهد يكى از شاخه هاى مهم #تقوا است و تعبير آيه درباره اين دو از قبيل ذكر عام بعد از ذكر خاص است.
📕اخلاق در قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، چ اول، ج ۳، ص ۲۴۸
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#عهد #پیمان #تقوا