May 11
طرح مذهبی
حسین جان کفن که دستِ مرا بست، دستِ تو باز است و دستِ باز تو یعنی بیا در آغوشـــــــم #عشق .
حسین جان
کفن که دستِ مرا بست، دستِ تو باز است
و دستِ باز تو یعنی بیا در آغوشـــــــم
#عشق
مناسب استوری
.
May 11
26.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشا آنکس که کارش دست این دنیا نمی افتد
خوشا بالا بلندی را که از بالا نمی افتد
گلویی تازه کن ای آب با ماه بنی هاشم
که دیگر جزر و مد عشق در دریا نمی افتد
نمی دانم که حکمت چیست در کار جوانمردان...
گره هاشان بدست قوم با تقوا نمی افتد
تحمل کن تو هم ای مشک اشکش را درآوردی
ببین دندان گرفته آبرویش را نمی افتد
سرش آخر به جای پرچمش با نیزه بالا رفت...
علمداری که عاشق شد دگر از پا نمی افتد
کنار نهر افتاده ولیکن خوب می دانم...
سر عباس جز بر دامن زهرا نمی افتد
#علی_حسنی
#حضرت_عباس_ع
.
30.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه: دویدم پشت تو؛ دادم ز کف جاه و جلالم را
با حال مناسب مشاهده فرمایید.
#حضرت_علی_اکبر_ع
#حاج_محمد_سهرابی
#حاج_محمود_کریمی
.
19.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزاداری در مسجد اردبیلیهای مقیم تهران/ شب تاسوعا ۱۴۰۲
👈تهران/ محله گلوبندک
مداح: حاج امین مقدم
تا کور شود هرآنکه نتواند دید....
#محرم
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از قلم|مجتبی سلطانی احمدی
امروز در دومین سالروز فراقِ رفیقِ عزیزِم آقا رحیم نیکبخت بر سر مزارش حاضر شدم. آیاتی از کلامالله مجید را تلاوت کردم و سنگ مزارش را با گلاب شستشو دادم تا شاید مرهمی باشد بر قلب داغدیدهام. آقا رحیم در عرصه فرهنگ به عنوان یک ایرانشناس، مورخ انقلاب، مرثیهپژوه، محقق تاریخ آذربایجان و مجری و طراح همایشهای مهم فرهنگی شخصیتی تاثیرگذار و قابل احترام بود. علاوه بر ویژگیهای مهم یاد شده، آقا رحیم رفیقی قابل اتکا و پشتیبانی با معرفت برای من بود. دو سال از فقدانش میگذرد و غم فراقش برایم التیام نیافته. آقا رحیم فرزند آذربایجان و پاسدار فرهنگی ایران بود. روحش شاد و قرین رحمت واسعهی الهی باد.
#رحیم_نیکبخت
#فرزند_آذربایجان
#پاسدار_ایران
#مجتبی_سلطانی_احمدی
@Qalam_MojtabaSoltaniAhmadi
هدایت شده از حدیث اشک
من کوچه بازاری صدا کردم شما را
دورت بگردم ! دور نندازی گدا را
کاری ندارم با کسی غیر از خود تو
از بس بد عادت کرده ای امثال ما را
من جرم کردم صاحبم گردن گرفته
داری هوای نوکر سر به هوا را
من در گناه خویش هم یاد تو هستم
برهم زدی محدوده ی خوف و رجا را
.
قربان دستت ، دست من را ول نکن که
من دسته گل بر آب خواهم داد یارا
تاثیر چای روضه من را آدمم کرد
دیشب شکستم خمره و پیمانه ها را
مثل وهب من را بدون دین بغل کن
بی دینم اما دوستت دارم شما را
اندازه ی فرش دهاتی ها ببینم !
شاید به کار آمد ، چه میبینی خدا را
بی پیرهن پیش کسی ننشسته ای تو
قطعاً مکافاتی ست این تنگی جا را
این نیزه ای که گیر کرده بین پهلوت
تا کربلا آورده بویی آشنا را
شمشیر و تیر و نیزه ، نیزه نیزه نیزه ...
کردند تکه تکه تکه ... کربلا را
بین مناجاتت گلویت را بریدند
تکمیل کن بر نیزه ها حالا دعا را
#علیرضا_وفایی_خیال
#محرم۱۴۰۲
#کوفه_و_شام
@hadithashk