eitaa logo
بیرق/محمد حسین صفاریان
99 دنبال‌کننده
293 عکس
27 ویدیو
0 فایل
شعر و ترانه
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ چقدر از دیگران بپرسم هوای صحن و سرایتان را چقدر باید غزل بخوانیم، نگاهتان را، صدایتان را منم که بی تاب و بی قرارم به خستگی های خود دچارم چرا به دارالشّفا نیارم دلی که شد مبتلایتان را چگونه عطر شما نباشد روانه در کوچه های شعرم نفس نفس تا نفس کشیدم نفس کشیدم هوایتان را دخیلتان شد غبار آهم، گره گره بغض گاه گاهم منم که آیینه ی گواهم نسیم مشکل گشایتان را منم که آهوی آرزویم، دوان دوان گرم جستجویم کجا بیایم، کجا بجویم، قدم قدم رد پایتان را اگر به یک شعر عاشقانه، اگر به بالی کبوترانه پریده ام تا به هر بهانه، پریده باشم هوایتان را (ع) @mhsaffarian
يك سال بی هواي تو سنگين بود بال و پري كه بوي تو را دارد يك سال در فراق تو اين دل سوخت خاكستري كه بوي تو را دارد يك سال واژه واژه قلم پوسيد يك سال واژه واژه دلم دق كرد يك سال اشك و آه فرو غلطيد بر دفتري كه بوي تو را دارد  دستم دخيل پنجره فولاد و پايم اسير صحن وسراي توست قرباني بلندي درگاهت اينك سري كه بوي تو را دارد امشب قطار خاطره ها اين جاست تسبيح و مهر و عطر حرم ...اي كاش فردا ضريح پاك تو را مي ديد انگشتري كه بوي تو را دارد (ع) @mhsaffarian
‍ چقدر از دیگران بپرسم هوای صحن و سرایتان را چقدر باید غزل بخوانیم، نگاهتان را، صدایتان را منم که بی تاب و بی قرارم به خستگی های خود دچارم چرا به دارالشّفا نیارم دلی که شد مبتلایتان را چگونه عطر شما نباشد روانه در کوچه های شعرم نفس نفس تا نفس کشیدم نفس کشیدم هوایتان را دخیلتان شد غبار آهم، گره گره بغض گاه گاهم منم که آیینه ی گواهم نسیم مشکل گشایتان را منم که آهوی آرزویم، دوان دوان گرم جستجویم کجا بیایم، کجا بجویم، قدم قدم رد پایتان را اگر به یک شعر عاشقانه، اگر به بالی کبوترانه پریده ام تا به هر بهانه، پریده باشم هوایتان را (ع) @mhsaffarian
يك سال بی هواي تو سنگين بود بال و پري كه بوي تو را دارد يك سال در فراق تو اين دل سوخت خاكستري كه بوي تو را دارد يك سال واژه واژه قلم پوسيد يك سال واژه واژه دلم دق كرد يك سال اشك و آه فرو غلطيد بر دفتري كه بوي تو را دارد  دستم دخيل پنجره فولاد و پايم اسير صحن وسراي توست قرباني بلندي درگاهت اينك سري كه بوي تو را دارد امشب قطار خاطره ها اين جاست تسبيح و مهر و عطر حرم ...اي كاش فردا ضريح پاك تو را مي ديد انگشتري كه بوي تو را دارد (ع) @mhsaffarian
یه ساله بی‌قرارم و همش می‌پرسم از خدا کی میشه باز راهی بشم به سمت مشهد الرضا عاشقم و شوق تو رو دارم تو دنیای خودم دارم میام به سمت تو هر شب تو رویای خودم چه خوبه عطر حرمت میون جا نمازمه نفس کشیدن هوات راز من و نیازمه عکسی که دارم از حرم روشنی اتاقمه خط طلای اسمتون شب که میشه چراغمه می‌دونی که زیارتت شده تموم آرزوم تصویر گنبد طلات بوده همیشه روبه‌روم وقتی که می‌رسم تو صحن یادم می‌افته کربلا یادم می‌یاد که دورم از خاک بقیع و سامرا نفس نفس قدم قدم میام تا ایوون طلا صدای قلب من میگه رضا رضا رضا رضا هر کی می‌یاد یه عالمه اشکو میاره پیش تو گدای تو همیشه من آقای من همیشه تو شب شب میلاد توئه ساعت لبخند خدا میگن بازم مهمونیه تو حرم امام رضا صحنا چراغونی شده دل منم همون جاهاست شاید الان تو حرمه یا محو گنبد طلاست (ع) @mhsaffarian
از كجا دم بزنم اين غم اندوخته را تا كجا شرح دهم خاطره‌ي سوخته را مثل ني حادثه‌ي سوختنم پنهان است هر نفس ناله‌ام افروختنم پنهان است امشب از آتش و ني‌زار حكايت دارم از جدايي تو بسيار شكايت دارم پيچكي هستم و بر پاي غمت مي‌پيچم چون دخيلي به خيال حرمت مي‌پيچم لحظه‌هایم همه لب‌تشنه‌ي باران تواند دردهايم همگي دست‌به‌دامان تواند ذرّه‌اي هستم و از شوق رهايي لبريز از پرستيدن خورشيد طلايي لبريز به هواي تو هوايي پرستو شدنم سال‌ها رفت كه در حسرت آهو شدنم آسمان پير شد از خاطره‌ي پر زدنم سال‌ها رفت كه دنبال كبوتر شدنم سينه‌ام غرق غبار است که باراني نيست خاك كوي تو شدن خواهش آساني نيست اي كه در حلقه‌ي ما قصّه‌ي گيسوي تو هست تا دل شب سخن از سلسله‌ي موي تو هست سرپناهي اگر از عالم و از آدم نيست در پناهيم اگر گوشه‌ي ابروي تو هست در پريشاني من راز بلندي پيداست كه به هر جا بروم سايه‌ي گيسوي تو هست اي كه نزديك‌تري از همه آفاق به من باز كن پنجره‌اي از نفس باغ به من آرزوهاي مرا يك سره از ياد ببر «خرمن سوختگان را همه گو باد ببر» من خراب توام اي چشمه‌ي آباداني اين خراباتي را از عطش آباد ببر گردبادم كه چنين بي‌سر‌ و بي‌سامانم «عشق داند كه در اين دايره سرگردانم» لاله‌زار است دلم خاك شقايق‌پوشم هر شب از داغ تو اي عشق چراغستانم مرگ اگر فرصت فرياد گرفت از لب من آخر از حنجره‌ي خاك تو را مي‌خوانم (ع) @mhsaffarian