توكه جان جهاني و زندهترين، تو كه نبض زماني و روح زمين
قدمي ز حوالي من بگذر نفسی به كنار دلم بنشين
تو و لحظه به لحظه جوانهزدن، من و موی خيال تو شانهزدن
من و راه هر آنچه بهانهزدن كه بيا كه چنان، كه بيا كه چنين
نفسم تو كه باشی زنده شوم همه تنتنِ قلب تپنده شوم
كه پري بزنم كه پرنده شوم كه هوايی تو كه پرندهترين
همه شب من و سايهی دلهرهها، شب و شيون و ضجّهی زنجرهها
تو بيا كه از آن سوی پنجرهها برهانیام از شب چلّهنشين
تو كه عطر بهاری و بوی خدا، منم عاشق و بيدل و بیسر و پا
تو بيا تو بيا توبيا توبيا، به سراغِ من اين منِ خسته ترين
همه شب من و بادِ گسستهعنان، به سراغِ صدای تو دور جهان
بدويم و نباشد از تو نشان، تو كجای زمان؟ تو كجای زمين؟
منم و دوسه شعرِ بريده زبان دو نگاهِ غريبهی دلنگران
چه بگويم از اين همه دردِ نهان كه بيا و بخوان كه بيا و ببين
#شعر
#غزل
#حضرت_مهدی_عج
#امام_زمان_عج
#محمدحسین_صفاریان
@mhsaffarian
تا بغض تو از حنجرهي چاه برآمد
همراه نسيم نفست ماه برآمد
هرم نفست آتش زد زمزمهها را
از آينهها همهمهي آه برآمد
تا از خم هر كوچهي تاريك گذشتي
گفتند كه خورشيد شبانگاه برآمد
هر نخل به ديدار تو شد ميثم تمّار
چون بيد به پابوسيات آنگاه برآمد
در باز شد و عطر تو راهي سفر شد
چرخيد در و نالهي درگاه برآمد
باد از طپش نام تو لبریز جنون شد
از مسجد تا نغمهي دلخواه برآمد
صبحي كه تو در دامن محراب شكفتي
خورشيد به خون خفت و به اكراه برآمد
#غزل
#حضرت_علی_ع
#محمد_حسین_صفاریان
@mhsaffarian
هدایت شده از بیرق/محمد حسین صفاریان
چقدر از دیگران بپرسم هوای صحن و سرایتان را
چقدر باید غزل بخوانیم، نگاهتان را، صدایتان را
منم که بی تاب و بی قرارم به خستگی های خود دچارم
چرا به دارالشّفا نیارم دلی که شد مبتلایتان را
چگونه عطر شما نباشد روانه در کوچه های شعرم
نفس نفس تا نفس کشیدم نفس کشیدم هوایتان را
دخیلتان شد غبار آهم، گره گره بغض گاه گاهم
منم که آیینه ی گواهم نسیم مشکل گشایتان را
منم که آهوی آرزویم، دوان دوان گرم جستجویم
کجا بیایم، کجا بجویم، قدم قدم رد پایتان را
اگر به یک شعر عاشقانه، اگر به بالی کبوترانه
پریده ام تا به هر بهانه، پریده باشم هوایتان را
#محمدحسین_صفاریان
#امام_رضا(ع)
#شعر
#غزل
@mhsaffarian
هدایت شده از بیرق/محمد حسین صفاریان
يك سال بی هواي تو سنگين بود بال و پري كه بوي تو را دارد
يك سال در فراق تو اين دل سوخت خاكستري كه بوي تو را دارد
يك سال واژه واژه قلم پوسيد يك سال واژه واژه دلم دق كرد
يك سال اشك و آه فرو غلطيد بر دفتري كه بوي تو را دارد
دستم دخيل پنجره فولاد و پايم اسير صحن وسراي توست
قرباني بلندي درگاهت اينك سري كه بوي تو را دارد
امشب قطار خاطره ها اين جاست تسبيح و مهر و عطر حرم ...اي كاش
فردا ضريح پاك تو را مي ديد انگشتري كه بوي تو را دارد
#محمدحسین_صفاریان
#امام_رضا(ع)
#شعر
#غزل
@mhsaffarian
خوش آمدی به گلستان سلام ابراهیم
به سرزمین شهیدان سلام ابراهیم
رسیدی از شب پروازهای طوفانی
به قلب مردم ایران سلام ابراهیم
چه بغضها که روان شد چه اشکها که طپید
در آن شب آن شب هجران سلام ابراهیم
شگفت بود برایم که نام تو رخشید
در آن تفأل قرآن سلام ابراهیم
به سیدالشهدایت در آسمان که رساند
به آن سوی مه و باران سلام ابراهیم
مرا ببر به تماشای آن طلوع شگرف
که گفت حضرت سلطان سلام ابراهیم
#محمدحسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#سید_ابراهیم_رئیسی
@mhsaffarian
بسم ربالنّور، بسمالرّبِ رحمانِ علی
بسم ربالصّبح، صبحِ روی رخشان علی
بسم ربالعشق، عشق لایزالِ ذوالمنن
بسم ربالعقل، عقل و علم و ایمان علی
سفرهی شور و جنون پهن است عقل مضطرب
عشق میبارد به مشتاقان نمکدان علی
زینت دوش نبی گاهی حسن، گاهی حسین
فاطمه، زهراست اما! مرد میدان علی
شهر علم و حلم در عالم محمد بود و بس
دانشآموزم من اینک در دبستان علی
چشم دل را باز کن هر صبح و در عالم ببین
هفت گردون را که میگردد به فرمان علی
گوش کن در آسمانها میوزد شب تا سحر
صوت بیهمتای قرآن، صوت قرآن علی
لمس کن با دستهایت مهربانی را که هست
مهربانی تا ابد مدیون دستان علی
چاه و نخلستان ز اشک چشم مولا خیس شد
جان خود را شستشو کن زیر باران علی
چارده عطر غریب از بوستان حق شکفت
عطر آخر مانده تنها، عطر بستان علی
حضرت مهدی(عج) همان عطر غروب جمعههاست
این که میریزد در عالم حیّ سبحان علی
#غزل
#حضرت_علی_ع
#محمد_حسین_صفاریان
@mhsaffarian
چون کبوتر بیقرارم در هوایت یا حسین
دانه برمیچینم از خوان عطایت یا حسین
جرعه آبی در گلوی کفتر جلدت بریز
تا نمیرد تشنه در کرب و بلایت یا حسین
گنبدت خورشید عالمتاب رویاهای ماست
کهکشانها هم چراغ روضههایت یا حسین
مثل تسبیحی گسست از هم قطار اشکها
تا شود هر قطرهاش روزی فدایت یا حسین
ورنه تا صبح قیامت یکنفس خون میگریست
چشمهای عالم و آدم برایت یا حسین
شمع گریان توام چون بید لرزان توام
چادر بادم سیهپوش عزایت یا حسین
سرنوشتم را کجا یابم منم آن شاعری
کز ازل بیسر نوشتم در رثایت یا حسین
آسمان پیشانی آیینهات را سرخ دید
موج هفتاد و دو دریا شد صدایت یا حسین
فصل تنهایی گذشت و فصل بیتابی رسید
اینک اینک اشک میافتد به پایت یا حسین
#شعر
#غزل
#امام_حسین_ع
#عاشورا
#عاشورایی
#محمد_حسین_صفاریان
@mhsaffarian
ای شعلهی شکفتهی جانهای ما حسین
آیینهی تمام نمای حیا حسین
زیباترین ستارهی شبهای این کویر
دریاترین تلاطم خون خدا حسین
اسطورهی شجاعت و آزادگی و مهر
ای جلوهی محمدی مرتضی حسین
رفتار ما کجا و حريم رحیمتان
کردار ما کجا و مرام شما حسین
ای قطره قطره خون تو بر خاک کربلا
غلطیده و روان شده در ذکر یاحسین
هفتاد و دومین ورق سرخ عاشقی
قرآن پرپر آیهی شمسالضحی حسین
هر صبح و شام عطر تو را باد میبرد
از کربلا به مقصد گلدستهها حسین
از ما مگیر شور و جنون را علی علی
از ما مگیر پرچم عباس را حسین
#غزل
#امام_حسین_ع
#محمد_حسین_صفاریان
@mhsaffarian
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها والسرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
به هواخواهیِ عشقِ تو جنون باید داشت
و هوای حرمت در رگ و خون باید داشت
السلام ای طپشِ جاری قدسی نفسان
غم تو ریخته آتش به فراسوی جهان
یا حسین ای غزلِ زخمی بیسر مانده
پیکرت در طپش دشت شناور مانده
بام تا شام فقط نام تو را میگویم
پشت دروازهی ساعات تو را میجویم
به اباالفضل، حسینی و علی اکبریام
حسنی، زینبیام، قاسمیام، حیدریام
"من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو"
با من ای دوست به جز وقت سفر هیچ مگو
سفر از کعبهی آمال و دویدن به بهشت
رخصت از ساقی بیبال و پریدن به بهشت
اربعين سوی تو راهی شدن آرام من است
کربلا نقطهی آغاز و سرانجام من است
هر شب جمعه سلامی به تو آیین من است
" غم این کار نشاط دل غمگین من است"
نفسم شعلهور از عطرِ خیالِ تو حسین
عطشم غرق تمنای وصالِ تو حسین
غم تو شعلهی فریاد و سکوتم باشد
نام تو عطرِ دلانگیزِ قنوتم باشد
رویم آغشتهی شیدایی یاران تو باد
مویم آشفتهی گیسوی پریشان تو باد
کاش تنهایی اینجا به عزیزم برسد
وقت مرگم فقط اربابِ عزیزم برسد
دل و جان؟! رفت! که سرمست ولای تو شدند
پدر و مادرم؟! آری به فدای تو شدند
اربعين سوی تو راهی شدن آرام من است
کربلا نقطهی آغاز و سرانجام من است
هر شب جمعه سلامی به تو آیین من است
" غم این کار نشاط دل غمگین من است"
کربلا غلغلهی شور تو در جان من است
کربلا خاطرهی سرخ ترین زیستن است
کربلایی که در آن عشق و جنون عار نبود
کربلایی که کسی تشنهی دینار نبود
کربلا یعنی دنبال اماننامه نباش
سینهزن در صف شمران سیهجامه نباش
از دم صبح ازل داغ شما با من بود
کربلا سرخترین قبلهی دل بستن بود
اربعين سوی تو راهی شدن آرام من است
کربلا نقطهی آغاز و سرانجام من است
#محمد_حسين_صفاريان
#محمدحسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#مثنوی
#غزل_مثنوی
#اربعين
#اربعین_حسینی
#کربلا
#امام_حسین_ع
#ابالفضل_العباس_ع
@mhsaffarian
باغ سرمست و رها سرو و صنوبر در باد
ای خوشا رقص درختان تناوردرباد
ای خوشا رقص جنون هلهله درآتش و خون
پیرهن چاک و غزلخوان و شناور درباد
باغ را از نفس سوخته ای پرکرده ست
داغ هفتاد و دو پروانه ی پرپر درباد
گوش کن مرثیه ای می وزد از آن سوی دشت
هق هق شعله ور زمزم و کوثردرباد
همه رفتند و به پرواز رسیدند و هنوز
دل من می پرد از خواب کبوتر درباد
این شمیم نفس کیست که غمگین و غریب
می دمد هر دم ازاین خاک معطر درباد
بربلندای جنون تا به ابد می رقصد
بیرق سرخ سواران دلاور درباد
#محمد_حسين_صفاريان
#محمدحسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#کربلا
#امام_حسین_ع
#ابالفضل_العباس_ع
@mhsaffarian
روضه آغاز شد و دلبر و دلدار زمین خورد
ساقی تشنه لب آینهکردار زمین خورد
روضه آغاز شد و اسب زمان از نفس افتاد
وقتی از اهل حرم میر و علمدار زمین خورد
روضه آغاز شد و رو به فلک رفت سهشعبه
ماه بی بال و پر آن اسوهی ایثار زمین خورد
ماتم آغاز شد و رود امید از طپش افتاد
مشک زخمی شد و خالی شد و سردار زمین خورد
سیدالعشق خودش را به لب رود رسانید
علم عشق ز دست مه عیّار زمین خورد
شاه بییار چنان از طرف علقمه برگشت
که گمانم وسط معرکه صدبار زمین خورد
شاهِ تنها به سکوت و به دم و اشک سخن گفت
هر که پرسید چه شد؟ یک نفر انگار زمین خورد!
بعد از آن ظهر دهم خواهر سلطان شهیدان
در اسارت وسط کوچه و بازار زمین خورد
سالها پیش مدینه مادر آینه و آب
در تَف آتش و هیزم پشت دیوار زمین خورد
ابری از کوفه برآمد، کربلا، شام و نجف را
دور زد، اشک شد و در دل رگبار زمین خورد
#محمد_حسين_صفاريان
#شعر
#غزل
#عاشورا
#عاشورایی
#حضرت_اباالفضل_ع
@mhsaffarian
...
كه خنده از لب اين روزگار سربرود
چنان كه قهقهه از آبشار سربرود
كه بيبهانهترين شعر عاشقانه شود
هماره از غزلم بوي يار سربرود
كه برف حنجرهام قطرهقطره آب شود
ترنّم از لب اين چشمه سار سربرود
كه بوي نان ز همه كوچهها عبور كند
كه آب از رگ هر جويبار سربرود
چقدر پنجرهها رو به هيچ وابشود
چقدر حوصلهي انتظار سربرود
چقدر چشم تو را آرزو كنم ساقي
چقدر ساغرم از اين خمار سربرود
چقدر نور تو را جستجو كنم خورشيد
چقدر صبحم از اين شام تار سربرود
تو اي تبسّم پنهان طلوع كن روزي
كه خنده از لب اين روزگار سربرود
#محمدحسین_صفاریان
#غزل
#انتظار
#امام_زمان(عج)
#ترانه_عاشقانه
#اشک
#قلب
#نگاه
#نگاه_عاشقانه
#بغض
#عاشق
#عاشقانه
#شعر_عاشقانه
#عاشقی
#جدایی
#تنهایی
#دلنوشته
#دلنوشته_عاشقانه
#عکس_نوشته
@mhsaffarian
و آمدم که بپوشم به بوسه پیرهنش را
و قطره قطره بشویم به اشک زخم تنش را
و آمدم که ببینم کجای دشت عطشنوش
لگد زدند و شکستند شقایق چمنش را
نگاه کردم و دیدم هزار و نهصد و پنجاه
سپیده سرزده در دشت تلألوء بدنش را
رسید مادر و دیدم که برد از آن شب بیرحم
به آستانهی معبود شهید بیکفنش را
نشسته بود کنارش کبودی تن مادر
که بی مکاشفه دیدم شکوه زیستنش را
نگفته بود برایم هنوز قصهی رفتن
که عهد بستم و گشتم خطابه خوان سخنش را
من آمدم که بمانم اسیر عشق و ارادت
به کارزار محبت حسین و هم حسنش را
و من مسافر شبهای کربلا و بقیعم
کبوتری که نداند کجا برد وطنش را
#محمد_حسین_صفاریان
#شعر
#شعر_عاشورایی
#غزل
#غزل_عاشورایی
#عاشورا
#عاشورایی
#حضرت_زینب_س
@mhsaffarian
پلکی به هم زدیم و محرم شروع شد
فصل جنون و بارش نمنم شروع شد
عشق حسین سوم شعبان، نه پیش از آن
از ابتدای خلقت عالم شروع شد
شیدا شدن دخيل شدن روضهخوان شدن
از اشکهای حضرت آدم شروع شد
بوسه بر آن گلوی مبارک در ابتدا
از بوسههای حضرت خاتم شروع شد
راهی شدن برای رسیدن به کربلا
از چشمههای کوثر و زمزم شروع شد
طوفان گریهها ولی از سال شصت و یک
از چشم آن شهید معظم شروع شد
آری کنار پیکر خونین اکبرش
سینهزنی و لطمهزنی هم شروع شد
وقتی غروب بر تن زنها و کودکان
سیلی و تازیانهی محکم شروع شد
بر روی نیزه خواندن قرآن چه روضهایست!
حالا سلام آخر ما هم شروع شد
عطری سهساله از نفس باد میوزد
پلکی به هم زدیم و محرم تمام شد
#محمد_حسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#محرم
#عاشورا
#عاشورایی
#امام_حسین_ع
@mhsaffarian
نفسم نيست تو را از دل صحرا ببرم
که از این دشت تو را یکّه و تنها ببرم
طاقتم نيست تو را ای همه تکبیر و اذان
به سوی خیمه از این محشر کبرا ببرم
بر عبا چیدمت ای ذکر ز هم پاشیده
اشهدُ اَنَّ علیاکبرِ لیلا ببرم
دشمنانم همه جمعاند و پراکنده تویی
جان به تن نیست که تا جان خودم را ببرم
ای جوانان بنی هاشم این تازه جوان
گل سرخیست که از دوزخ دنیا ببرم
هر چه گلبرگ که بر روی زمین ریخته باد
جمع کن عشق که با خویش از اینجا ببرم
داغ او زخم عمیقیست که باید اینجا
روی قلبم بگذارم به کجاها ببرم
اشبَهُالناس به سیمای رسول مدنیست
باید این شکوه به پیغمبر و زهرا ببرم
او علی بود علی بود علی بود علی
باید او را به شفاخانهی بابا ببرم
#محمد_حسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
#عاشورایی
#عاشورا
@mhsaffarian
لافتی گفت و تهی کرد جهان قالب را
جز علی کیست که خشنود کند کاتب را
لافتی جز علی و نیست امیری جز او
ذوالفقار آمده تعظيم کند صاحب را
روح قرآن به سراپردهی هستی حک شد
منکران دست نبستند مگر کاتب را؟
صبح صادق که درخشید ولیّ ازلی
کافران آذین بستند شبی کاذب را
تا ابد صفحهی تاریخ ز خاطر نبرد
ننگ ظلم و ستم آن سه نفر غاصب را
لقبش را اسدالله نهادند که داشت
در شب خوف و رجا هیمنهی غالب را
اشهدُ انَّ علیاً ولیالله بگو
که نبی گفت بگو حاضر و هم غایب را
ما به مُلک همهی عالم امکان ندهیم
گرد نعلین علیبنابیطالب را
#محمد_حسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#امام_علی_ع
#حضرت_علی_ع
@mhsaffarian
هدایت شده از بیرق/محمد حسین صفاریان
ققنوسها از عمق آتش سر کشیدند
پرواز را در پهنهی باور کشیدند
ققنوسها در ازدحام بمب و موشک
پرپر زدند و در نهایت پر کشیدند
ققنوسهای کوچک از گهوارههاشان
بیرون زدند و شعلهها را سرکشیدند
در دفتر نقاشی دنیا ندیدیم
نقش غریبی را که در دفتر کشیدند
مردان و زنها را شکسته زیر آوار
کوچکتران را مثل گل پرپر کشیدند
پروانهها را زخمی و بیبال و گریان
گلزار را با خون و خاکستر کشیدند
کرببلا تکرار شد هر روز و هر روز
بسیار تیر از حنجر اصغر کشیدند
آب روان سد شد به روی خیمهها و
شمشیر بر دستان آبآور کشیدند
از جنگ رو در رو حذر کردند آری
چون دزد شبرو در خفا خنجر کشیدند
اما نه این تصویر آخر نیست قطعا
ققنوسها از عمق آتش سر کشیدند
#محمد_حسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#فلسطین
#غزّه
@mhsaffarian
هدایت شده از بیرق/محمد حسین صفاریان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها والسِّرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
مرا بخوان که حاجتم فقط زیارت تو بود
که آسمانم از ازل همیشه تربت تو بود
امام با وفای من دلیل گریههای من
همیشه در برابرم غروبِ غربت تو بود
به راه اشک آمدم قدم قدم غزل شدم
میان جمع واژهها دوباره صحبت تو بود
در آن کویرِ تشنه لب در آن جهالتِ عرب
زبانزد فرشتگان شکوه و شوکت تو بود
اگر چه خیل نوکران رسیدهاند کربلا
و جادهها تمامشان به رنگ رایت تو بود
گذشت سال و ماه و من به این دلیل سرخوشم
که رزق اربعین من میان هیئت تو بود
#محمد_حسين_صفاريان
#محمدحسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#اربعين
#اربعین_حسینی
#جامانده
#جاماندگان_اربعین
#کربلا
#امام_حسین_ع
#ابالفضل_العباس_ع
@mhsaffarian
جاماندم از رسیدن و غوغاست کربلا
چشم انتظار رخصت مولاست کربلا
چشم انتظار رخصت شمسالشموس یا
اذن سفر ز حضرت زهراست کربلا
شاه نجف به تنگی دلها عنایتی
ما قطرهایم و تشنه و دریاست کربلا
ای تشنهلب به پرچم عباس دل ببند
در بند یک اشارهی سقاست کربلا
تنها نه قبلهی دل اهل زمین شده
زائرسرای عالم بالاست کربلا
زانوی غم به سینه بگیر از غم حسین
دنیا پر از غم است و غم ماست کربلا
با آن همه شلوغی و آن موج ازدحام
مولای عصر، یکه و تنهاست کربلا
آیینهکاری حرم این نکته را نمود
دریایی از شکستهی دلهاست کربلا
ای لشگر پیادهی جامانده از مسیر
هر جا دلت شکست همان جاست کربلا
#محمدحسین_صفاریان
#محمد_حسين_صفاريان
#شعر
#غزل
#شعر_عاشورایی
#غزل_عاشورایی
#کربلا
#کربلای_حسینی
#اربعین
#اربعین_حسینی
#جامانده
#جاماندگان_اربعین
@mhsaffarian
بسم الله الرّحمن الرّحیم
کمی صبر کن رد خون را ببین
بلنداختران جنون را ببین
ببین نام الله را بر فراز
و بیچارگان زبون را ببین
به انّافتحنا خدا یار ماست
هلا پرچم سابقون را ببین
به والفجر و والصبح ایمان بیار
فرار شب سرنگون را ببین
قیامت شد انگار اینک بیا
غم چهرهی مجرمون را ببین
به سوز دل شاهدان فکر کن
برون را که دیدی درون را ببین
چو موسی گذشت از هیاهوی نیل
سواری که شد واژگون را ببین
بلند است عزم خداوندگار
ببین آسمان را ستون را ببین
تو که خواندهای آیهی فتح را
ظهور همالغالبون را ببین
کمی صبر کن منتقم میرسد
کمی صبر کن رد خون را ببین
#محمدحسین_صفاریان
#محمد_حسين_صفاريان
#شعر
#غزل
#ایران
#فلسطین
#غزّه
#مقاومت
@mhsaffarian
لینک عضویت در کانال:
https://eitaa.com/joinchat/259653661C5323ef7f33
به نام نامی زینب به نام فخر زنان
که اوست محرم غمهای شاه کون و مکان
به نام نامی زینب که اوست همسفر
نگاه شاه شهیدان از ابتدای زمان
به نام نامی زینب که اوست همقدم
مسافران حرم از نجف به قلب جهان
"چه کربلاست که آدم به هوش میآید"
که عطر سیب میآید به شامهی دل و جان
چه کربلاست که زینب هنوز منتظر است
چه کربلاست که زینب هنوز دلنگران
گشود قفل زبان مرا شبی زینب
به مدح عشقِ علیه السلامِ سینهزنان
دو قطره اشک روان چنان که خون خدا
بریزد از گلوی شیرخوارهای عطشان
هنوز منتظر آن نگاه منتَظَر است
که از یمن برسد موج او کران به کران
"هنوز نالهی زینب به گوش میآید"
هنوز شیون زهرا از آن مزار نهان
هنوز نالهی ادرک اخاک میآید
به گوش علقمه از مشکِ خفته در طوفان
هنوز گریهی حیدر در آبها جاریست
میان کوفه و چاه و غروب نخلستان
#محمدحسین_صفاریان
#محمد_حسين_صفاريان
#شعر
#غزل
#حضرت_زینب_س
@mhsaffarian
مستم از ذکری که دلها را توانگر میکند
قلب من با هر طپش تکرار حیدر میکند
بر لبانم یا علی و در دلم یا فاطمه
این دو ذکر ناب چشمان مرا تر میکند
مشهدِ من جز به امضایش نمیشد دلپذیر
این کرامت را فقط موسیبن جعفر میکند
هشت سال پیش رفتم کربلا دیگر نشد
فاطمه اما مرا امسال باور میکند
گریه بر شاه شهید آن تشنهکام بی کفن
کوه غمها را میان باد پرپر میکند
بی تو ای ارباب من این عاشق بی های و هو
در غریبستان دنیا خاک بر سر میکند
#محمد_حسين_صفاريان
#محمدحسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#سوغات_مشهد ۲
@mhsaffarian
از آستان تو غمگین و شاد برگشتم
فقیر و خسته؟ نه! با اعتقاد برگشتم
فقیر و خسته و حتی بدون شعر و شعور
رسیدم و به سرود و سواد برگشتم
امید داشتم، اما دو چشم ظاهربین
کنون عمیق و پر از اعتماد برگشتم
دوباره وقت خداحافظی و گریه رسید
سلام دادم و گفتم: مباد برگشتم !
به شان سورهی کوثر به نیت مادر
سهبار تا دم بابالجواد برگشتم
#محمدحسین_صفاریان
#محمد_حسين_صفاريان
#شعر
#غزل
#سوغات_مشهد ۳
@mhsaffarian
عاقبت کولهی بیخاطره را واکردم
بغض سنگین تو را پیش رضا واکردم
عاقبت کرببلا قسمت این تشنه نشد
عطشم را به همین گریه مداوا کردم
اشک من رود شد و از سر سجاده گذشت
بس که شب تا به سحر بیتو خدایا کردم
خواست از شب بنویسد شب غمگین فراق
قلم سوخته را دلخوش فردا کردم
قلب آیینه ترک خورد از این بغض عمیق
هر چه در حیرت آیینه تماشا کردم
ضامنم زائری شاه خراسان شده بود
کاغذ نوکریام را اگر امضا کردم
باز بستم به تن پنجره فولاد گره
روضهای پای همان پنجره برپا کردم
ریخت در حنجرهام آتشی از کرببلا
سوختم تشنه شدم رو سوی سقا کردم
السلام ای قمر ای ماه بنی هاشمیان
بعد از آن نیز سلامی سوی مولا کردم
از همان جا به سفر رفتم و رفتم به عراق
در خیالم همه جا سِیر و تماشا کردم
سر نهادم به روی خاک تو ای شاه شهید
در نماز آینهای گمشده پیدا کردم
دل من بود همان گمشدهی بی سر و پا
آنچه با ناله و با گریه تمنّا کردم
دلِ بیدار شدم، آینهی یار شدم
محو اسرار شدم، سینه چو دریا کردم
عاقبت خانه رسیدم به همین دفتر شعر
عاقبت کولهی پر خاطره را وا کردم
#محمدحسین_صفاریان
#محمد_حسين_صفاريان
#شعر
#غزل
#سوغات_مشهد ۴
@mhsaffarian
از آن شبی که رسیدم به آستان علی
نماند نام و نشانم به جز نشان علی
غبار راه نجف بر سرم نشست و دوید
درون رگ رگ من ذکر عاشقان علی
ندیدم از غم او عاشقانهای بهتر
که ریخت در غزلم مهر بیکران علی
شکفت سینهام از شوق این غزل گفتن
پرید روحم و گم شد در آسمان علی
گذشت عمرم و دیدم از ابتدای وجود
نبوده است جهانی به جز جهان علی
گذشت عمرم و دیدم به روزگار غریب
نمیتوان سفری رفت بی امان علی
گذشت عمر و رسیدم به پایبوسی عشق
نگاه کردم و دیدم که اوست جان علی
توان به شانه افلاک سروری کردن
اگر که پا بگذاری به نردبان علی
#محمد_حسين_صفاريان
#محمدحسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#حضرت_علی_ع
#شعر_علوی
#غزل_علوی
@mhsaffarian
پری بزن به هوایش که پرشکسته نباشی
کنار سرو و صنوبر کمرشکسته نباشی
سری بزن به نگاهش شبیه اشک و فرودآ
تمام شوقی و باید که سرشکسته نباشی
به باغ زخم گذر کن تنی رهای خطر کن
رها چنانکه زمان سفر شکسته نباشی
سری به سمت خدا و درخت سبز ولا باش
که در هجوم نگاه تبر شکسته نباشی
□
ولی نمی شود ای دل شبیه نور نگاهش
میان گریه ی دیوار و در شکسته نباشی
به آستان محبت نمی رسی دل عاشق
شبیه پهلوی مادر اگر شکسته نباشی
#محمد_حسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#حضرت_زهرا(س)
#فاطمیه
@mhsaffarian
شبِ کابوس گذشت از سرِ تنهاییمان
آسمان خیس شد از باورِ تنهاییمان
آسمان صاف شد و بغض قلم باز نشد
خیس شد خیس فقط دفتر تنهاییمان
صبح دلخواه نشد روشن و آگاه نشد
تا سحر سوخت ولی اختر تنهاییمان
نفسم سوخت دلت سوخت پر و بالت سوخت
باد پیچید به خاکستر تنهاییمان
کِی؟ کجا؟ کیست که با قصهی ما گریه کند؟
لحظهای هست اگر آخر تنهاییمان
جز خدا یار نشد محرم اسرار نشد
جز خدا هیچ کسی یاور تنهاییمان
#محمدحسین_صفاریان
#محمد_حسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#تنهایی
#عاشقانه
#اجتماعی
#خدا
@mhsaffarian
رخصت بده شاعر را یا فاطمه یا زهرا
راهی بده ذاکر را ای مادر ما زهرا
ای شاعر عاشورا زآن مرقد ناپیدا
رزقی بده زائر را ای دست خدا زهرا
از شمع من غافل جز دود نشد حاصل
روشن شود این محفل با فاطمه با زهرا
یک عمر رها بودم در چون و چرا بودم
از عشق جدا بودم تا اینکه مرا زهرا
در مهر خودش گم کرد لبریز تبسم کرد
جوشید و تلاطم کرد در سینهی ما زهرا
ای کوچهی غم پرور آن روز چه شد مادر
آن روز چرا حیدر آن روز چرا زهرا
آن روز علی بود و فریاد چهل کافر
یک شهر سکوت اما یکدست صدا زهرا
از آن در سوزان و از کوچه نمیگویم
میسوزم و مینالم با نام شما زهرا
از برکت نام تو هر آینه پیدا شد
صد شاعر دلداده در شور و نوا زهرا
مجنون حسین توست مدیون حسن هر شعر
مرهون وفای توست دریای وفا زهرا
با اذن حسن این دل افتاد به راه تو
دنبال حسین آمد تا کرببلا زهرا
تا آن تن عریان و آن پیکر صد پاره
تا لحظهی گودال و دستان جدا زهرا
دیدند در آن صحرا حیدر حیدر حیدر
دیدند در آن گودال زهرا زهرا زهرا
با گریه قرین حیدر بییار و معین حیدر
بی تاب و توان مادر بی صحن و سرا زهرا
#محمد_حسین_صفاریان
#محمدحسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#شعر_آیینی
#غزل_آیینی
#حضرت_زهرا س
#حضرت_فاطمه س
#کربلا
#عاشورا
@mhsaffarian
ای دست طلب بسته به دامان اباالفضل
بسپار دل خویش به دستان اباالفضل
سر میرود از خاطرهها عطر گل یاس
هر جا بدمد عطر گلستان اباالفضل
امواج عجیبیست در این دشت عطشنوش
گیسوی دلاویز و پریشان اباالفضل
هر حلقهی آن زلف پر است از دل پر خون
در بند و رها گشتهی درمان اباالفضل
دلداده و جانداده و سرداده و سرمست
این است فقط حال محبان اباالفضل
شب مُردم و در صبح جنون زنده شدم باز
عشق است و سحرخیزی یاران اباالفضل
"بر من که صبوحی زدهام خرقه حرام است "
این رزق حلالیست ز دستان اباالفضل
میگریم و میمیرم و سر میکشم از خاک
هر لحظه منم گوش به فرمان اباالفضل
این دل که چنان شمع پر از سوز و گداز است
شرمنده شد از دیدهی گریان اباالفضل
بسیار گدا شاه شد از دست کریمش
دریای عطا سفرهی احسان اباالفضل
یارا برسان منتقم خون خدا را
یارا بگشا این گره را جان اباالفضل
#محمدحسین_صفاریان
#محمد_حسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#شعر_آیینی
#غزل_آیینی
#حضرت_اباالفضل_العباس ع
#حضرت_اباالفضل ع
#حضرت_عباس ع
#عاشورا
#کربلا
#شعر_عاشورایی
#غزل_عاشورایی
@mhsaffarian
اولین حادثهی خوب جهان یعنی تو
تا ابد زندهترين نام و نشان یعنی تو
در همه آينهها عکس تو را خواهم دید
صورت عشق چه پیدا چه نهان یعنی تو
آن که با داشتنت پیر نخواهد شد من
آن که دل میبرد از پیر و جوان یعنی تو
آن درخشندهترین ماهترین صافترین
در مهآلودهترین شهر زمان یعنی تو
بعد تو هیچ کسی هیچ کجا هیچ زمان
آخرین خاطرهی خوب جهان یعنی تو
#محمدحسین_صفاریان
#محمد_حسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#عاشقانه
@mhsaffarian