رخصت بده شاعر را یا فاطمه یا زهرا
راهی بده ذاکر را ای مادر ما زهرا
ای شاعر عاشورا زآن مرقد ناپیدا
رزقی بده زائر را ای دست خدا زهرا
از شمع من غافل جز دود نشد حاصل
روشن شود این محفل با فاطمه با زهرا
یک عمر رها بودم در چون و چرا بودم
از عشق جدا بودم تا اینکه مرا زهرا
در مهر خودش گم کرد لبریز تبسم کرد
جوشید و تلاطم کرد در سینهی ما زهرا
ای کوچهی غم پرور آن روز چه شد مادر
آن روز چرا حیدر آن روز چرا زهرا
آن روز علی بود و فریاد چهل کافر
یک شهر سکوت اما یکدست صدا زهرا
از آن در سوزان و از کوچه نمیگویم
میسوزم و مینالم با نام شما زهرا
از برکت نام تو هر آینه پیدا شد
صد شاعر دلداده در شور و نوا زهرا
مجنون حسین توست مدیون حسن هر شعر
مرهون وفای توست دریای وفا زهرا
با اذن حسن این دل افتاد به راه تو
دنبال حسین آمد تا کرببلا زهرا
تا آن تن عریان و آن پیکر صد پاره
تا لحظهی گودال و دستان جدا زهرا
دیدند در آن صحرا حیدر حیدر حیدر
دیدند در آن گودال زهرا زهرا زهرا
با گریه قرین حیدر بییار و معین حیدر
بی تاب و توان مادر بی صحن و سرا زهرا
#محمد_حسین_صفاریان
#محمدحسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#شعر_آیینی
#غزل_آیینی
#حضرت_زهرا س
#حضرت_فاطمه س
#کربلا
#عاشورا
@mhsaffarian
ای دست طلب بسته به دامان اباالفضل
بسپار دل خویش به دستان اباالفضل
سر میرود از خاطرهها عطر گل یاس
هر جا بدمد عطر گلستان اباالفضل
امواج عجیبیست در این دشت عطشنوش
گیسوی دلاویز و پریشان اباالفضل
هر حلقهی آن زلف پر است از دل پر خون
در بند و رها گشتهی درمان اباالفضل
دلداده و جانداده و سرداده و سرمست
این است فقط حال محبان اباالفضل
شب مُردم و در صبح جنون زنده شدم باز
عشق است و سحرخیزی یاران اباالفضل
"بر من که صبوحی زدهام خرقه حرام است "
این رزق حلالیست ز دستان اباالفضل
میگریم و میمیرم و سر میکشم از خاک
هر لحظه منم گوش به فرمان اباالفضل
این دل که چنان شمع پر از سوز و گداز است
شرمنده شد از دیدهی گریان اباالفضل
بسیار گدا شاه شد از دست کریمش
دریای عطا سفرهی احسان اباالفضل
یارا برسان منتقم خون خدا را
یارا بگشا این گره را جان اباالفضل
#محمدحسین_صفاریان
#محمد_حسین_صفاریان
#شعر
#غزل
#شعر_آیینی
#غزل_آیینی
#حضرت_اباالفضل_العباس ع
#حضرت_اباالفضل ع
#حضرت_عباس ع
#عاشورا
#کربلا
#شعر_عاشورایی
#غزل_عاشورایی
@mhsaffarian