eitaa logo
میعادگاه هفتگی باشـ‌هداشهرستان دیلم
398 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
343 ویدیو
5 فایل
درعِشْقْ گر چه منزل آخر #شَهادَتْ است تڪـلیـف اول اسـت #شَهیدانه زیسـتن 📍ارتباط با ادمین : @Madarr18 لینک ناشناس(نظرات،انتقادات،پیشنهاد): https://daigo.ir/secret/5745177868 💳 شماره کارت کمک به مراسمات: 6277601255690883
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃کتابهای بزرگان را بسیار خوانده ام. ادعا دارم که یک انسان کامل بود. برای این حرف دلیل دارم. 🌷یکبار همراه داشتیم باعجله از میدان خراسان عبور میکردیم. یکباره ایستاد و گفت: یواش بریم.. گفتم: ما داریم چرا باید یواش بریم؟ 🌷🍃به روبروی ما اشاره کرد و گفت: اون را ببین. اگه ما تند از مقابلش عبور کنیم ممکنه ناراحت بشه. 🌷🍃همراه با از کوچه ی مجاور عبور کردیم. او راضی نشد حتی دل یک معلول از دست او ناراحت شود. 📚کتاب سلام بر ابراهیم۲ •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
💌 🔸یک روز در وضیعتی دیدمش خیلی تعجب کردم دو بزرگ اجناس روی دوشش بود. جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت، وقتی کار تحویل تمام شد جلو رفت و سلام کردم و گفتم: برای شما زشته، این کار نه کار شما! نگاهی به من کرد و گفت: کار عیب نیست، بیکاری عیبه. این کاری هم که انجام میدم برای خودم خوبه، مطمئن میشم که هیچی نیستم، جلوی رو میگیره! گفتم اگه کسی شما رو اینطوری ببینه خوب نیست! شما و... خیلی می شناسنت 🔹 خندید و گفت: ای بابا، همیشه کاری کن که اگه تو رو دید خوشش بیاد نه . 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
میعادگاه هفتگی باشـ‌هداشهرستان دیلم
😀خاطره ای زیبا و خنده دار از 👇 رفته بودیم دیدار . داشت از خاطرات جنگ صحبت میڪرد.اما هیچی از خودش نمی گفت. تا اینکه صحبت از نماز و عبادت رزمندگان شد. یڪدفعه خندید و گفت: در منطقه در همان روزهای اول، پنج جوان به گروه ما ملحق شدند. آنها از یڪ روستا باهم به آمده بودند. چند روزی گذشت. دیدم اینها اهل نیستند. تااینڪه یڪ روز باآنها ڪردم. بندگان خدا آدم های خیلی بودند. آنها نه داشتند نه بلد بودند. فقط به خاطر علاقه به آمده بودند. از طرفی خودشان دوست داشتند که یاد بگیرند. من هم بعداز یاددادن ، یکی از بچه ها را صدا زدم و گفتم: این آقا ، هرڪاری ڪرد شما هم انجام بدید. من هم ڪنار شما می ایستم و بلندبلند ذڪرهای نماز را تڪرار می ڪنم تا یاد بگیرید. به اینجا ڪه رسید دیگر نمی توانست جلوی خنده اش را بگیرد. چند دقیقه بعد ادامه داد: در رڪعت اول وسط خواندن، امام جماعت شروع ڪرد به خاراندن سر. خیلی خنده ام گرفته بود اما خودم،را ڪنترل ڪردم. اما در وقتی امام جماعت بلند شد به پیشانی اش چسبیده بود و افتاد. پیش نماز به سمت چپ خم ڪه مهرش را بردارد. یڪدفعه دیدم همه آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را درازڪردند. اینجا بود ڪه دیگر نتوانستم تحمل کنم و زدم،زیر خنده😀 ✍ : شهیدابراهیم هادی •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
💠 در بالای سکو نشسته بود و به ورزش بچه ها نگاه می ڪرد. پیش من آمد. را نشان داد و با ناراحتی گفت: آقا، این جوان ڪیه؟ باتعجب گفتم چطور مگه؟؟ گفت: من ڪه وارد شدم ، ایشان داشت می رفت، من با ، شنارفتنش را شمردم. تاالان دور تسبیح رفته یعنی تا شنا...تورو خدا بیارش بالا الان حالش بهم میخوره. وقتی تمام شد اصلا احساس خستگی نمی ڪرد. انگار نه انگار ڪه چهار ساعت شنارفته. البته این ڪارها را براے شدن انجام می داد. همیشه می گفت: برای به خدا و بتدگان خدا، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب می ڪرد: ڪه بدنم را برای خدمت ڪردن به خودت قوی ڪن. 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌷🍃کتابهای را بسیار خوانده ام. ادعا دارم که یک انسان کامل بود. برای این حرف دلیل دارم. 🌷🍃یکبار همراه داشتیم باعجله از میدان خراسان عبور میکردیم. یکباره ایستاد و گفت: یواش بریم.. گفتم: ما عجله داریم چرا باید یواش بریم؟ 🌷🍃به روبروی ما اشاره کرد و گفت: اون را ببین. اگه ما تند از مقابلش عبور کنیم ممکنه ناراحت بشه. 🌷🍃همراه با ابراهیم از کوچه ی مجاور عبور کردیم. او راضی نشد حتی دل یک معلول از دست او ناراحت شود. 📚کتاب سلام بر ابراهیم۲ 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌹 به گفتند، بیا برای با فرماندهان نان و کباب بخور، او به آنان محل نگذاشت و گفت: همه ما هستیم، وای به حال روزی که بین و تبعیض قائل شویم و غذای آنان متفاوت شود، آن موقع کار سخت می شود. 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
9.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 او هميشه از خدا مي خواست بماند، چرا كه صفت ياران محبوب خداست. خدا هم دعايش را مستجاب كرد. سال هاست كه گمنام و غريب در مانده تا خورشيدي باشد براي . 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
باخــ💫ــدا قهـــــرم! 😳 ✍یکبار حرف از ها و اهمیت به بود. گفت:زمانی که پدرم🧔🏻 از دنیا رفت خیلی ناراحت بودم.😞😭 شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نخواندم و خوابیدم. به محض اینکه خوابم😴 برد،در عالم رویا 🧔🏻را دیدم! درب خانه را باز کرد. مستقیم و با عصبانیت😠 به سمت اتاق آمد.روبروی من ایستاد. برای لحظاتی درست به چهره من خیره شد. همان لحظه از خواب پریدم. نگاه پدرم حرف های زیادی داشت! هنوز نماز قضا نشده بود. بلند شدم، وضو گرفتم و نمازم را خواندم. 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
💢 🔻 تقريباً ما تمام شده بود ، ابراهيم بچه های بی رمق کانال را در گوشه ای جمع کرد و برايشان صحبت كرد، بچه ها نخوريد حالا كه مردانه تصميم گرفتيد و ايستاديد اگر همه هم شويم، تنها نيستيم مطمئن باشيد مادرمان حضرت (س) می آيد و به ما سر ميزند. بغض بچه ها ترکيد، صدای هق هق شان هم هی کانال را پر کرده بود، به پهنای صورت اشک می ريختند. ادامه داد غصه نخوريد، اگر در هم شهيد شويم، مادرمان ما را تنها نميگذارد ! .... 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
میعادگاه هفتگی باشـ‌هداشهرستان دیلم
🌸به مناسبت سالروز #تولد 💚 #شهید_ابراهیم_هادی💚 📅 #تاریخ_تولد : ۱ اردیبهشت ۱٣٣۶ 📅 #تاریخ_شهادت
✨به نام خدا 🍃در میان فکه در ،بویی آشنا می آید.بوی شجاعت و پهلوانی،بوی غیرت و همتِ، کمیل؛روزه خوان حضرت زهرا(س) شهید ابراهیم هادی کسی که پهلوانیش زبان زد است و دلاور مردیش بی نظیر💪 🍃نمی دانم چه سریست که مهربانیش،منش پهلوانیش و رسم پلک هایمان را دریایی میکند. پهلوانی که نمیگذاشت آب در دل دوستان و آشنایانش تکان بخورد،حتی دست یاریش به ناآشنایان هم می رسید و دستگیری میکرد. 🍃او تنها یک دوست و یاور نبود؛ بلکه همچو پدری مهربان بود. که نبودش طعم تلخ یتیمی را به دل محبانش گذاشت. یاری گر همه اشان بود و دلیل هدایتشان، مرد میدان نبرد بود و شهامت عجیبی داشت. چهره خندانش آبی بود برآتش غم ها و های پر شورش مرحمی بود بر زخم های دلتنگی💔 🍃در بی رقیب بود،همانطور که منش را کمتر کسی داشت شاید نتوان منشش را وصف کرد اما می توان با شور در باره اش سخن گفت. حرف هایی بی انتها از جوانمردیش، شهامتش و حتی آن پر شورش. 🍃کسی که تا آخرین نفس جنگید و در فرجام با لبان عطشان به اباعبدالله الحسین پرکشید و به آرزویش رسید🕊 🍃آرزوی که کابوسی برای هاست. به قول خودش هرکسی ظرفیت شدن ندارد آری درست است. اما کاش بود و میدید که آدمها به هر در میزنند تا شوند و خودی نشان دهند. 🍃دگر این روزها، هرکسی لیاقت ماندن و شهادت را ندارد. اما هنوز در میان ، در میان کانال کمیل، نام سردار گمنامش؛ به چشم میخورد. ✍ نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 💚 💚 📅 : ۱ اردیبهشت ۱٣٣۶ 📅 : ٢٢ بهمن ۱٣۶۱ 📅 : ٣۱ فروردین ۱۴۰۰ 🥀 : یادبود _ بهشت زهرا •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
😍 😂 در منطقه المهدے درهمان روزهاے اول جنگ، جوان به گروه ماملحق شدند. آنهاازیڪ روستاباهم به جبهه آماده بودند.چند روزے گذشت.دیدم اینهااهل ! تااینکه یک روزباآنهاصحبت ڪردم.بندگان خداآدم هاے خیلے ساده اے بودند... آنها نه .فقط به خاطرعلاقه به آماده بودند جبهه... از طرفے خودشان هم دوست داشتندڪه نمازرایادبگیرند. من هم بعد ازیاددادن ،یکی از بچه هاراصدازدم و گفتم:این آقاپیش نمازشما،هر ڪارے ڪردشماهم انجام بدید. من هم ڪنارشما میایستم وبلندبلند ذڪرهاے نمازراتڪرارمے ڪنم تایادبگیرید. به اینجاڪه رسیددیگرنمیتوانست جلوے خنده اش رابگیرد.چنددقیقه بعدادامه داد:😂 دررڪعت اول وسط خواندن ،امام جماعت شروع ڪردسرش راخاراندن،یڪدفعه دیدم آن پنج نفرشروع ڪردندبه خاراندن سر!!😄 خیلی خنده ام گرفته بوداماخودم راڪنترل مے ڪردم. امادر وقتے امام جماعت بلندشد مُهربه پیشانیش چسبیده بودوافتاد. پےش نمازبه سمت چپ خم شد ڪه مهرش رابردارد یڪدفعه دیدم همه آنهابه سمت چپ خم شدندودستشان رادرازڪردند. اینجابودکه دیگرنتوانستم تحمل ڪنم وزدم زیرخنده😅 ✍ راوی: •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
💚 یکبار به گفتم: داداش ، این همه از کجا میاری؟! از آموزش و پرورش ماهی دو هزار تومان حقوق می گیری، ولی چند برابرش را برای دیگران خرج می کنی! نگاهی به صورتم انداخت و گفت: روزی رسان . در این برنامه ها من فقط وسیله ام. من از خدا خواستم هیچ وقت جیبم خالی نماند. خدا هم از جائی که فکرش را نمی کنم اسباب خیر را برایم فراهم‌ می کند. 📚 کتاب سلام بر ابراهیم ؛ جلد اول ، ص ۱۸۰ •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•