4_5956389911723508714.mp3
3.79M
جان من را به شعله بکش
نام من را به خون بنویس؛
*عملیات والفجر فیلترینگ با رمز یا زهرا، با موفقیت انجام شد. خسته نباشید✌🏻🇮🇷
بسیجی لشکر مخلص خداس.
بیرون پراکنی درونییاتم!
-
توی چشمام پر از بارونه
اما زمینی برای باریدن نیست
من میخوام سر رو شونت بزارم
چه فایده؟! تو که دلت با من نیست
پ.ن:
بداههای از حال و هوای اشکی تجریش.
به وقت ۲۲ آذر ظهر.
بیرون پراکنی درونییاتم!
توی چشمام پر از بارونه اما زمینی برای باریدن نیست من میخوام سر رو شونت بزارم چه فایده؟! تو که دلت ب
فوروارد کنید کانالتون
و شما تکمیلش کنید؛🌱
هدایت شده از مُنیب ؛
دریای مواج دو چشمم
بیخود ، طوفانی که نیست
دلیل محکمی دارد
ولی ، عشق تو نیست
میسوزد روانم
از آن عقلی که نیست
کاش بودی ، کاش بودم
ولی راهی نیست :)
*هیچ قافیه ای نداره در جریانم .
هدایت شده از - دلدادھ مٺحول -
https://eitaa.com/mimshafieii/3482
- احوالِ دلِ من حضرت پاییز
در این فصل دگر حال بدی نیست .
دستانت ، ژُوانِ من بود
در مرهم بودنش شکِ کمی نیست .
هر چه خواستم شعری بگویم ، نشد
چرا که معشوقهای در کنجِ دلم نیست .
گویند یَقولونُ اِنهُ لِمجنونینِ جهان
هیچوقت دلِ یار ، به همراه شما نیست .
[ پن: ژُواندربیتدومبهمعنایمیعادگاهعشق ] .
هدایت شده از مُرتاح
چشم در چشم های تجریشم
چشم هایش پراز نیش و غماست
چشم هایش همش میگرید
چشم هایم همش میلرزد
بین این قیل و قالِ آدم ها
چه کنم؟ من دلم میریزد!
تا کسی داد میزند 'ای زن'
من دلم بیهوا میریزد!
تا که طفلی زمین میافتد
یا ز مردی غرور میکاهند
این دلم بیهوا میریزد!
محکمم من دلم منتهی میریزد!
سن تجریش، سنِ بالاییست
حرف دیروز و امروزم نیست
حرف سال و ماهِ کثیر
حرف قرنهای ِطویل
چشم هایش ولی غم دارند
یا که نه! شایدم حرف دارند
صبر کن، گفته بود میبینی؟
این مردمِ غیور را میبینی؟
اگر اینجا بیوفتد طفلی
یا که گیرند غرور از مردی
یا که شاید کنند آزاری
خواهشا دلت قرص باشد!
مردمِ شهرِ ما باجنمند
مردمِ شهر ما نبی صفتند
بی هوا کسی، زنی را نزند
پیش چشمِ پسر؛ مادر را
بی هوا؛ سیلیِ محکم نزند
مردمِ مدینه اما چه؟
پیش چشم پسر مادر را
غرقِ در خاک و خُل، میزنند
پشت در پابه ماه زن را
با قلاف شمشیر میزنند
قصه از دست من خارج شد
دل تجریش خون جگر شدهاست
با نوای فاطمیه، جبهی حق است
دل من دوباره روشن شده است
بیرون پراکنی درونییاتم!
چشم در چشم های تجریشم چشم هایش پراز نیش و غماست چشم هایش همش میگرید چشم هایم همش میلرزد بین این ق
کلمات عاجزتر از آن هستند
که شرح این غم کنند ...