➖معنای نام 《علی》برای امیرالمومنین علیهالسلام
🛑عنْدَ الْعَرَبِ عَلِيٌ قَالَ جَابِرٌ اِخْتَلَفَ اَلنَّاسُ مِنْ أَهْلِ اَلْمَعْرِفَةِ لِمَ سُمِّيَ علي عَلِيّاً فَقَالَتْ طَائِفَةٌ لَمْ يُسَمِّ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِ آدَمَ قَبْلَهُ بِهَذَا اَلاِسْمِ فِي اَلْعَرَبِ وَ لَا فِي الْعَجَمِ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ اَلرَّجُلُ مِنَ اَلْعَرَبِ يَقُول اِبْنِي هَذَا عَلِيٌ يُرِيدُ مِنَ اَلْعُلْوِّ لاَ أَنَّهُ اِسْمُهُ وَ إِنَّمَا تَسَمَّى الناس بِهِ بَعْدَهُ وَ فِي وقته وَ قَالَتْ طائفَةٌ سُمِّيَ علي عَلِيّاً لِعُلُوِّهِ عَلَى كُلِّ مَنْ بارزَه وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ سُمِّيَ علي عَلِيّاً لِأَنَّ دَارَهُ فِي اَلْجِنَانِ تَعْلُو حَتَّى تُحاذِي مَنازِلَ الأنبياءِ وَ لَيْسَ نَبِيٌ تَعلو مَنْزِلَتُهُ مَنْزِلَةَ علِيٍ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ سُمِّيَ علي عَلِيّاً لِأَنَّهُ عَلاَ ظَهْرَ رَسُولِ اَللَّهِ ص بِقَدَمَيْهِ طَاعَةً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يَعْل أَحَدٌ عَلَى ظَهْرِ نَبِيٍ غَيْرُهُ عِنْدَ حطِّ الأصنامِ منْسَطِحِ اَلْكَعْبَةِ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ إِنَّمَا سُمِّيَ علي عَلِيّاً لِأَنَّهُ زُوِّجَ فِي أَعْلَى اَلسَّمَاوَاتِ وَ لَمْ يُزَوَّجْ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ذَلِكَ اَلْمَوْضِعِ غَيْرُهُ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ إِنَّمَا سُمِّيَ عليٌ عَلِيّاً لِأَنَّهُ كَانَ أَعْلَى اَلنَّاسِ عِلْماً بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ ص
🔰 نزد عرب «علىّ»، جابر گويد: اهل اطلاع علّتهاى گوناگونى را براى چنين نامگذارى بر آن حضرت ذكر كردهاند، گروهى گفتهاند:👇
1️⃣: اين نام خاص آن جناب است و بر هيچ يك از فرزندان آدم، نه در عرب و نه در عجم، قبل از وى نهاده نشده بود، فقط در ميان عربها رسم اين بود كه به فرزندان لايق خود مى گفتند: «اين پسرم علىّ است»، و مقصودشان اين بود كه بلند مرتبه است، نه آنكه نامش علىّ باشد، و پيش از اين هم معمول نبوده است كه شخصى نام فرزند خود را علىّ بگذارد، بلكه در زمان زندگى او «تيمّنا و تبركا» و همچنين بعد از آن حضرت عليه السلام نهادن اين اسم بر كودكان رايج شد.
2️⃣:عده ديگر گفتهاند: بدين جهت وى را علىّ ناميدهاند كه با هر كس پيكار مىكرد بر او پيروز مىشد.
3️⃣: جمع ديگرى گفتهاند: علّتش اين است كه در بهشت ارتفاع منزل آن حضرت از منازل سايرين بلندتر است حتى از منزل پيامبران، و مقام و مرتبه هيچ پيغمبرى بالاتر از مقام آن جناب نيست.
4️⃣: گروه ديگرى گفتهاند: اين نام بدان سبب است كه براى فرمانبردارى خداوند- عزّ و جلّ- در مسجد الحرام براى فرو افكندن بتها از دور بام كعبه، گامهايش را بر شانه پيغمبر نهاد، و جز او شخص ديگرى بر دوش پيغمبر بالا نرفته است.
5️⃣: دسته ديگرى گفتهاند: بدين جهت او را علىّ ناميدند كه عقد همسرى او با حضرت فاطمه در آسمانها واقع گرديد، و جز او هيچ يك از مخلوقات خدا در آنجا تزويج نشده است.
6️⃣: بعضى ديگر گفتهاند: بدين علّت كه مرتبه دانش وى بعد از پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله از تمام مردم بالاتر بود.
📚:معاني الأخبار ص61
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ به شبهه عثمان خمیس توسط عدنان الابراهیم.
👈(هر دو شخصیت غیر شیعه هستند)
زیرنویس شده
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖سلسه جلسات حدیثخوانی کتاب امالی مرحوم شیخ مفید توسط استاد علیرضا هزار
جلسه اول
جلسه دوم
جلسه سوم
قسمت چهارم
جلسه پنجم
جلسه ششم
جلسه هفتم
جلسه هشتم
جلسه نهم
جلسه دهم
جلسه یازدهم
جلسه دوازدهم
جلسه سیزدهم
جلسه چهاردهم
جلسه پانزدهم
جلسه شانزدهم
جلسه هفدهم
جلسه هجدهم
جلسه نوزدهم
جلسه بیستم
جلسه بیست و یکم
جلسه بیست و دوم
جلسه بیست و سوم
جلسه بیست و چهارم
جلسه بیست و پنجم
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
السلامُ عَلی مَن ماتَت فِی الکَربَلاءِ و دُفِنَت فی الشَام
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖به شیعه بودن خود باید افتخار کرد
🛑عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَمِعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ رَجُلًا مِنْ قُرَيْشٍ يُكَلِّمُ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا فَاسْتَطَالَ عَلَيْهِ الْقُرَيْشِيُّ بِالْقُرَشِيَّةِ وَ اسْتَخْزَى الرَّجُلَ لِقُرَشِيَّتِهِ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَجِبْهُ فَإِنَّكَ بِالْوَلَايَةِ أَشْرَفُ مِنْهُ نَسَباً.
🔰راوی نقل می کند:
امام صادق «علیه السلام»: شنید که مردی از قریش به یکی از یاران ما صحبت میکرد و آن قریشی نسبت به یار ما به قریشیت خود فخر میفروخت و او را به خاطر قریشی نبودنش خفیف میشمارد. سپس ابو عبدالله علیهالسلام به یار ما فرمود: پاسخ او را بده؛ زیرا تو با ولایت(تشیع) از او نسب بالاتری داری.»
📚علل الشرائع: ج 2 ص 393
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
سلام برای تنظیم چندتا فایل ورد نیاز به کمک دارم .
فایل های حدیثی مربوط به کانال هستند
کسی از دوستان توانائی کمک دارند لطفا دریغ نکند
ان شاءالله صدقه جاریه محسوب میشود
علم الحدیث
➖بررسی اشکالات سران سقیفه به شخصیت امیرالمومنین علیهالسلام قسمت سوم (
➖بررسی اشکالات سران سقیفه به شخصیت امیرالمومنین علیهالسلام
قسمت چهارم
( بیان اشکال دوم)
✍🏻 یکی از اشکالاتی که سران سقیقه به شخصیت نازنین امیرالمومنین«علیهالسلام» گرفتند: «اهلمزاح» بودن امیرالمومنین «علیهالسلام» بود
به گزاراشات پیش رو دقت کنید:
1️⃣: وَ لَوْ لاَ ثَلاَثٌ هُنَّ فِيهِ مَا كَانَ لِهَذَا اَلْأَمْرِ مِنْ أَحَدٍ سِوَاهُ قُلْتُمَا هُنَّ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ قَال لْكَثْرَةُ دُعَابَتُهُ)1
🔸عمربنالخطاب، خطاب به ابن عباس:
اگر سه خصلت در علیبنابیطالب نبود هیچ کسی بغیر از او لایق خلافت نبود: عمر یکی از آن سه خصلت را اهل مزاح بودن نام میبرد
2️⃣: إِنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ خَرَجَ ذَاتَ يَوْمٍ- فَإِذَا هُوَ بِمَجْلِسٍ فِيهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ عُثْمَانُ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ وَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ فَقَالَ عُمَرُ أَ كُلُّكُمْ يُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِالْإِمَارَةِ بَعْدِي فَقَالَ الزُّبَيْرُ كُلُّنَا يُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِالْإِمَارَةِ بَعْدَكَ وَ يَرَاهَا لَهُ أَهْلًا فَمَا الَّذِي أَنْكَرْتَ فَقَالَ عُمَرُ أَ فَلَا أُحَدِّثُكُمْ بِمَا عِنْدِي فِيكُمْ فَسَكَتُوا فَقَالَ عُمَرُ أَ لَا أُحَدِّثُكُمْ عَنْكُمْ فَسَكَتُوا- فَقَالَ لَهُ الزُّبَيْرُ حَدِّثْنَا وَ أَمَّا أَنْتَ يَا عَلِيُّ فَإِنَّكَ صَاحِبُ بِطَالَةٍ وَ مِزَاحٍ)2
🔸بن مخرمه كندى گويد:
روزى عمر بن خطّاب بيرون شد و گذارش به مجلسى افتاد كه على بن ابى طالب (علیه السلام) و عثمان و عبد الرّحمن و طلحه و زبير در آن بودند، عمر گفت: بنظر مىرسد هر كدام از شما براى خلافت پس از من با خود سخن دارد؟
زبير گفت: آرى هر كدام ما جهت خلافت پس از تو با خود سخن دارد و خويش را اهل آن مىداند، تو چه انكارى دارى؟ عمر گفت: نظر خودم را براى شما نگويم؟
آنان سكوت كردند، عمر گفت: شما را از (وضع و سرنوشت) خودتان خبر ندهم؟ آنان سكوت كردند، زبير بهاو گفت: بگو
عمر گفت: و امّا تو اى على هرزه گو و شوخ طبع هستى.
✍🏻بیان لاطائلات سران سقیفه توسط معاویه و پسر نابغه:
3️⃣عجَباً لِابْنِ النَّابِغَةِ يَزْعُمُ لِأَهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِيَّ دُعَابَةً وَ أَنِّي امْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ أُعَافِسُ وَ أُمَارِسُ لَقَدْ قَالَ بَاطِلًا وَ نَطَقَ آثِما)3
🔸امیرالمومنین «علیهالسلام»:
عجب است که پسر نابغه(عمرو العاص): بمردم شام دروغ می گوید، كه من مردى شوخ هستم و بسيار بازى گوش و به شوخى و بازى ممارست دارم، نادرست سخن گفته و باين گفتار گناه كار است
4️⃣قال معاوية لقيس بن سعد رحم الله أبا حسن فلقد كان هشا بشا ذا فكاهة)4
🔸معاویه به قیس بن سعد در مقام عیب جوئی از امیرالمومنین «علیه السلام» گفت: او اهل مزاح و گشاده رو است.
👇🏻منشا این اباطیل👇🏻
🔺فأما ما كان يقوله عمرو بن العاص في علي ع لأهل الشام إن فيه دعابة يروم أن يعيبه بذلك عندهم فأصل ذلك كلمة قالها عمر فتلقفها حتى جعلها أعداؤه عيبا له و طعنا عليه.)5
🔸ابن ابی الحدید:
اصل و اساس آنچه عمرو العاص برای اهل شام می گفت که علی شوخ طبع است و بدین وسیله دنبال عیب جویی از آن حضرت بود از سخنان عمر بن الخطاب نشات گرفته بود و امر تا آنجا پیش رفت که دشمنان آن حضرت آن را به عنوان ایراد و طعنی بر ایشان قرار دادند.
📚منابع:
1: فرائد السمطین: ج1ص335
2: امالی مرحوم مفید: 62
3: نهج البلاغه: 115
4: ابن ابی الحدید:ج1ص 25
5: ابنابیالحدید:ج 6ص326.
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖دلیل تظاهر سران سقیفه به اسلام
🛑و لَقَدْ قَالَ مَوْلَانَا زَيْنُ الْعَابِدِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «وَ اللَّهِ لَوْ تَمَكَّنَ الْقَوْمُ أَنْ طَلَبُوا الْمُلْكَ بِغَيْرِ التَّعَلُّقِ بِاسْمِ رِسَالَتِهِ كَانُوا قَدْ عَدَلُوا عَنْ نُبُوَّتِهِ».1
🔸امام سجاد علیهالسلام فرمودند:
اگر برای سران سقیفه ممکن بود که با چیزی بغیر از تظاهر به اسلام و نبوبت رسول خدا«صلیاللهعلیهواله» حکومت را به دست بگیرند، قطعا از نبوت حضرتش عدول نموده و انكار رسالت آن حضرت مىنمودند.
👇🏻طمع آن دو نفر👇🏻
🔺 بلْ أَسْلَمَا طَمَعاً وَ ذَلِكَ بِأَنَّهُمَا كَانَا يُجَالِسَانِ الْيَهُودَ وَ يَسْتَخْبِرَانِهِمْ عَمَّا كَانُوا يَجِدُونَ فِي التَّوْرَاةِ وَ فِي سَائِرِ الْكُتُبِ الْمُتَقَدِّمَةِ النَّاطِقَةِ بِالْمَلَاحِمِ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ مِنْ قِصَّةِ مُحَمَّدٍ ص وَ مِنْ عَوَاقِبِ أَمْرِهِ فَكَانَتِ الْيَهُودُ تَذْكُرُ أَنَّ مُحَمَّداً يُسَلَّطُ عَلَى الْعَرَبِ كَمَا كَانَ بُخْتَنَصَّرُ سُلِّطَ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنَ الظَّفَرِ بِالْعَرَبِ كَمَا ظَفِرَ بُخْتَنَصَّرُ بِبَنِي إِسْرَائِيلَ غَيْرَ أَنَّهُ كَاذِبٌ فِي دَعْوَاهُ « أَنَّهُ نَبِيٌّ فَأَتَيَا مُحَمَّداً فَسَاعَدَاهُ عَلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ بَايَعَاهُ طَمَعاً فِي أَنْ يَنَالَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِنْ جِهَتِهِ وَلَايَةَ بَلَد)2
🔰 سعدبنعبدالله از وجود نازنین امام زمان «عجلاللهتعالیفرجهالشریف»نقل میکند:
اسلام آن دو از روى طمع بوده است زيرا آنها با يهوديان مجالست داشتند و از آنها از پيشگوييهاى تورات و ساير كتب پيشينيان و داستان محمّد صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم و پايان كار او خبر كرده بودند و آنها يادآور مىشدند كه محمّد بر عرب مسلّط مىشود همچنان كه بختنصر بر بنى اسرائيل مسلّط شد و از پيروزى او بر عرب گريزى نيست همچنان كه از پيروزى بخت نصر بر بنىاسرائيل گريزى نبود جز آنکه بختنصر در دعوى نبوّت خود دروغگو بود.
پس به نزد محمّد آمدند و با او در اداى شهادت لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ همراهى كردند و به طمع آنكه چون امور او استقرار يافت و احوالش استقامت گرفت به هر يك حكومت شهرى خواهد رسيد.
📚منابع:
1: کشف المحجه 126
2: کمال الدین ج 2 ص 463
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖آنان که حتی اذان را تغییر دادند...
✍🏻مرحوم سیدبنطاووس «رحمةاللهعلیه» کتابی به نام «كشف المحجة لثمرة المهجة» دارند در این کتاب 159 نصحیت خطاب به فرزند خود «محمد» بیان کرده است شامل مباحث اعتقادی، تاریخی، اخلاقي است.
بسیار بسیار حائز اهمیت....
🛑و ليس بغريب من قوم لم يحفظوا ألفاظ الأذان، و هي تتلى عليهم في كل يوم و ليلة مرات على سبيل الإعلان، حتى اختلفوا في صفاتها، أن يضيّعوا كثيرا من نصوص الإمامة مع ميلهم و حسدهم و عداوتهم الى جحودها، و قطعهم لروايتها، و قد رأيناهم أهملوا ما هو عندهم من المهمات، مثل موضع قبر عثمان و قد كان قتله من الامور المشهورات، و مثل جهلهم بقبر عائشة التي هي عندهم من أفضل الامهات، و غير ذلك من الامور المهمات، فكذا أهملوا النصوص على أبيك عليه السّلام كإهمالهم أمثالها؛ لأجل الحسد و العدوان.
🔰اى فرزند گرامى، اى محمّد، بنگر كه چه مايه حيرتآور است كه قومى الفاظ اذان را كه هر روز و شب چندين بار و به طريق اعلان به گوش آنان مىرسيد حفظ نكرده باشند و در چگونگىهاى آن اختلاف كنند، پس نه عجب كه از روى حسد و دشمنى و ميل به انكار، بسيارى از نصوص امامت را نديده انگارند و روايات آن را بازگو نكنند، و مىبينيم اينان حتى امورى را كه مهم مىداشتند مهمل گذاشتند مثل تعيين جاى گور «عثمان» و مسلم است كه قتل او از امور مشهود است، همچنين گور عايشه با اينكه او در نظر آنها بلندترين جايگاه مادران جهان را داشت. همچنين نصوصى را كه در مورد پدرت على (علیهالسلام) وجود داشت به عهده اهمال گذاشتند و مانندهاى آن را از روى حسد و دشمنى به بىاعتنايى گذراندند.
👇🏻نکته👇🏻
مبحث حول «اذان» و حذفیات اذان توسط دشمنان اهلبیت«علیهالسلام» را اینجا مطالعه کند
: کلیک کنید
📚: کشف المحجه: 100
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖حواسمان به گفتارمان باشد..
🛑يونُسُ عَنِ اَلْعَلاَءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: يُحْشَرُ اَلْعَبْدُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ مَا نَدِيَ دَماً فَيُدْفَعُ إِلَيْهِ شِبْهُ اَلْمِحْجَمَةِ أَوْ فَوْقَ ذَلِكَ فَيُقَالُ لَهُ هَذَا سَهْمُكَ مِنْ دَمِ فُلاَنٍ فَيَقُولُ يَا رَبِّ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ أَنَّكَ قَبَضْتَنِي وَ مَا سَفَكْتُ دَماً فَيَقُولُ بَلَى سَمِعْتَ مِنْ فُلاَنٍ رِوَايَةَ كَذَا وَ كَذَا فَرَوَيْتَهَا عَلَيْهِ فَنُقِلَتْ حَتَّى صَارَتْ إِلَى فُلاَنٍ اَلْجَبَّارِ فَقَتَلَهُ عَلَيْهَا وَ هَذَا سَهْمُكَ مِنْ دَمِهِ
🔰محمد بن مسلم»گويد:
شنيدم امام باقر عليه السّلام مىفرمود:
بندۀ خداوند روز قيامت محشور شود و درحالىكه خونى به گردن او نيست ولى به اندازۀ يك حجامت يا بيشتر به او خون بدهند و بگويند اين است بهرۀ تو از خون فلانكس،و او بگويد:پروردگارا!به راستى تو مىدانى كه جان مرا گرفتى و من خون كسى را نريخته بودم،در پاسخ مىگويد:آرى،تو از فلانى روايتى چنين و چنان شنيدى و آن را به ضرر او روايت كردى و آن روايت نقل شد تا به فلان جبّار رسيد و او را كشت و اين سهم و بهرۀ توست از خون او.
📚: الکافي ج۲ ص۳۷۰
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖قسمتی از چاپ سنگي کتاب منهج المقال مرحوم استرآبادی
در مدخل «معاذ بن جبل» اینگونه بیان میدارد:
🔺معاذ بن جبل «ل» «ي»، أنّه من أصحاب الصحيفة.
🔸معاذبنجبل دوران پیامبر و امیرالمومنین«علیهماالسلام» را درک کرد و از اصحاب صحیفه بود
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖معاذ بن جبل کیست؟
🛑استنصره على (ع) لامره و فاطمة عليها السّلام على دفع حقها فاعتذر و ابطأ لكنّه اسرع الى بيعة أبي بكر و احكمها و عن كتاب سليم بن قيس انه كان من اصحاب الصّحيفة و اصحاب الصّحيفة هم الّذين كتبوا صحيفة و اشترطوا ان يزيلوا الامامة عن علىّ (ع) و يوضح ما فى كتاب سليم ما فى ارشاد الديلمى عن عبد الرّحمن بن غنم الأزدى انّه حين توفّى معاذ بن جبل و كانت بنته اى بنت عبد الرحمن تحت معاذ و كان عبد الرّحمن افقه النّاس و اشدهم اجتهادا قال و مات معاذ بن جبل بالطاعون فشهدت يوم مات و النّاس متشاغلون بالطّاعون و سمعته حين احتضر و ليس فى البيت عنده غيرى و ذلك فى زمن عمر بن الخطّاب فسمعته يقول ويل لى فقلت فى نفسى ان اصحاب الطّاعون يهذون و يقولون الأعاجيب فقلت أ تهذى قال لا قلت تدعو بالويل و الثّبور قال لممالأتى عدوّ اللّه على ولى اللّه فقلت له من هم فقال ممالاتى عتيقا و عمر على خليفة رسول اللّه (ص) و وصيّه علىّ بن ابى طالب (ع) يقولان لى ابشر بالنّار انت و اصحابك أ فليس قلتم ان مات رسول اللّه (ص) زوينا الخلافة عن علىّ (ع) فلن تصل اليه فاجتمعت انا و ابو بكر و عمر و ابو عبيدة و سالم قال قلت متى يا معاذ قال فى حجّة الوداع فقلت اكفيكم قومى الأنصار و اكفونى قريشا ثمّ دعوت على عهد رسول اللّه (ص) الى هذا الّذى قلت فعاهدونا عليه بشر بن سعد و اسيد بن حصين فبايعانى على ذلك قلت يا معاذ انّك لتهجر فالصق خدّه بالأرض فما زال يدعو بالويل و الثبور حتّى مات قال عبد الرّحمن و لقيت الّذى غمّض ابا عبيدة و سالما فاخبر انى انّه حصل لهما عند موتهما مثل ذلك لم يزد و لم ينقص حرفا كانّه قال مثل ما قال معاذ بن جبل الحديث و لا يضرّ قصور السّند بعد تأييده بالاخبار الصّحيحة المستفيضة النّاطقة بانّه هلك النّاس بعد رسول اللّه (ص) الاّ اربعة و غيره
🔰زمانی که امام علی وحضرت فاطمه «سلام الله علیهما» از معاذ بن جبل درخواست کردند تا حق خود را مطالبه کنند، ولی او بهانه آورد و تعلل ورزید،
ولی به سرعت به بیعت با ابوبکر رفت و این بیعت را محکم کرد. همچنین در کتاب سلیم بن قیس آمده است که او از اصحاب صحیفه بود و اصحاب صحیفه به کسانی اطلاق میشود که نامهای نوشتند و شرط کردند که خلافت را از امام علی «علیه السلام حذف کنند. در کتاب سلیم و ارشاد دیلمی همچنین توضیحاتی آمده است که عبد الرحمان بن غنم ازدی میگوید: وقتی معاذ بن جبل فوت کرد، دخترش که همسر معاذ بود، در آن زمان حضور داشت و عبد الرحمان از فقه و اجتهاد بالایی برخوردار بود. معاذ بن جبل بر اثر طاعون درگذشت و من در روز وفات او شاهد بودم و مردم مشغول بیماری بودند.
وقتی معاذ در حال احتضار بود، تنها کسی که در کنار او بودم، من بودم و این در زمان عمر بن خطاب رخ داد. او میگفت: «ویل برای من» و من در دل گفتم که مبتلایان به طاعون بیهوده سخن میگویند. از او پرسیدم آیا هذیان میگویی؟ او گفت: «نه، من در مورد ناپسندیدگی و عذاب دعا میکنم» و گفت: «به خاطر اینکه من با دشمن خدا کار کردم بر علیه حق ولی خدا.» از او پرسیدم آنها چه کسانی هستند؟
گفت: «به خاطر همدستی با ابوبکر و عمر بر علیه خلیفه پیامبر خدا (ص) و وصی او علی بن ابیطالب «علیه السلام».
آنها به من گفتند: «به جهنم بشارت برای تو و یاران تو!» آیا میتوان گفت که وقتی پیامبر (ص) درگذشت، خلافت از علی (ع) گرفته شد، پس چرا به او نرسید. من و ابوبکر و عمر و ابوعبیده و سالم گرد هم آمدیم.
از معاذ پرسیدم: «این در کجا اتفاق افتاد؟» او گفت: «در حجّة الوداع».
گفتم: «آیا میتوانید قوم خود، انصار را از من دور کنید و قریش را به من بسپارید؟ سپس به عهد رسول خدا (ص) بر طبق این موضوع با بشر بن سعد و اسید بن حصین پیمان بستم و آنها با من بیعت کردند. معاذ گفت: «تو به درستی سخن میگویی»، سپس صورتش را بر زمین گذاشت و همچنان دعا کرد تا اینکه فوت کرد.
عبد الرحمان میگوید: مصالحاتی که با ابو عبیده و سالم در هنگام مرگشان صورت گرفت، همانند آنچه معاذ بن جبل گفت، تکرار شد و این بیانات دقیقا نقل شده است. نقصان سند این روایت آسیبی به آن نمیزند، زیرا اخبار صحیح و مستفیضی وجود دارد که بیان میکند بعد از رسول الله «صلی الله علیه و اله» همه هلاک شدند بغیر از چهار نفر.
📚: تنقیح المقال ج3 ص 220
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi