eitaa logo
علم الحدیث
10.4هزار دنبال‌کننده
71 عکس
188 ویدیو
69 فایل
بسم‌اللہ‌الࢪحمن‌الࢪحیم‍! در‌ڪانال‌علم‌الحدیث‌ قصد‌ داریم‌ در‌ راستاے ترویج احادیث اهل‌بیت‌''علیھم‌السلام'' مطالبـے ارائہ دهیم!🕊 کپی مطالب آزاده☺ مدیریت: @Isaund24 ࢪَحِم‌َ اللَّہ‌ عَبـْدا‌ً أَحیَا‌ أَمْࢪَنـا🌿-
مشاهده در ایتا
دانلود
خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در شام قسمت دوم 🛑أَ ظَنَنْتَ يَا يَزِيدُ حِينَ أَخَذْتَ عَلَيْنَا أَقْطَارَ اَلْأَرْضِ وَ ضَيَّقْتَ عَلَيْنَا آفَاقَ اَلسَّمَاءِ فَأَصْبَحْنَا لَكَ فِي إِسَارٍ نُسَاقُ إِلَيْكَ سَوْقاً فِي قِطَارٍ 🔰يزيد، آيا پندارى كه چون اطارف زمين و آفاق آسمان را بر ما بستى و راه چاره بر ما مسدود ساختى تا ما را برده وار به هر سوى كشانيدند ما نزد خدا خواريم و تو گرامى نزد اويى، و اين غلبۀ تو بر ما از فرّ و آبروى تو است نزد خدا، پس بينى بالا كشيدى و تكبّر نمودى و بخود باليدى، خرّم و شادان كه دنيا در چنبر كمند تو بسته و كارهاى تو آراسته، ملك و پادشاهى ما تو را صافى گشته اندكى آهسته‌تر! جاهلانه قدم بر ندار! آيا قول خداى تعالى را فراموش كردى: كافران نپندارند كه چون ايشان را مهلت داديم، خيرى براى آنان است، نه چنانست بلكه ما آنها را مهلت دهيم تا گناه بيشتر كنند و آنان را عذابى باشد دردناك‌؟!. اى پسر آن مردمى كه جدّ من اسيرشان كرد پس از آن آزاد فرمود! از عدل است كه تو زنان و كنيزان خود در پشت پرده نشانى و دختران رسول خدا را اسير بدين سوى و آن سوى كشانى، پردۀ آنان را بدرى؛ روى آنان را بگشائى، دشمنان آنان را از شهرى به شهرى برند و بومى و غريب چشم بدانها دوزند و نزديك و دور، وضيع و شريف چهرۀ آنان را مى‌نگرند از مردان آنان نه پرستارى مانده است نه ياورى نه نگهدارى و نه مددكارى، اينها همه از گستاخى تو بر خدا و انكار بر رسول خدا و ردّ بر قرآن است،و تعجّبى ندارد و از چون تويى اين اعمال شگفت نيست، چگونه اميد دلسوزى و غمگسارى باشد از آنكه دهانش جگر پاكان را جويد و بيرون انداخت و گوشتش از خون شهيدان بروئيد، و عليه سرور انبياء جنگ راه انداخت، و احزاب را گرد آورد، و اعلان جنگ نمود و شمشيرها را بر روى رسول خدا كشيد؟! همو كه از تمام عرب به خدا منكرتر بود و ناسپاسترين فرستاده بود، و بيش از همه با خدا اظهار دشمنى مى‌كرد، و از سر كفر و طغيان مستكبرترين فرد بر پروردگار! ألا! اينها همه ثمرۀ پس ماندۀ كفر و كينه‌اى است كه از درون سينه براى مردگان بدر مى‌غرّد! پس چگونه به دشمنى ما خانواده شتاب ننمايد آنكه سوى ما به چشم كينه و بغض نگرد، كفر خود به رسول خدا ابراز داشته و سخن بر زبان پرداخته و از سر سرور به قتل اولاد رسول و اسارت ذرّيّه‌اش بدون هيچ تحزّن و استعظامى به پدران خود باليده و مى‌گويد: از شادى و سرور فرياد مى‌زدند 📚:الاحتجاج ج ۲، ص ۳۰۷ ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در شام قسمت سوم و مى‌گفتند: يزيد دستت شل مباد! و رو به دندانهاى أبو عبد اللّٰه-همان مكان بوسۀ رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله-نموده با عصاى كوتاهش بدانها مى‌زند و شادى و سرور از رخسارش مى‌درخشد!!بجانم قسم با ريختن خون سرور جوانان بهشتى، و فرزند پيشواى عرب، و خورشيد آل عبد المطّلب زخم را ناسور كرده و ريشه‌هاى فضيلت و تقوى را از جا بركندى! و بر پدران خود باليده و باد در بينى انداختى، و با ريختن خون آن حضرت خود را به سلف كافر خود مقرّب نمودى، سپس فرياد برآوردى! و بجانم قسم اگر حضورت بودند ندايشان مى‌دادى!(غم مخور) كه در همين زودى نزد آنان روى و آرزو كنى كاش دستت خشك شده و از پدر و مادر زاده نشده بودى، آن هنگام كه به سوى غضب الهى رهسپارى و خصم تو [و پدرت] رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله است،خدايا داد ما را بستان و از اين ستمگران انتقام ما را بكش و خشم خود بر آنكه خون ما بريخت و عهدمان بشكست و حاميان ما را بكشت و هتك حرمت ما كرد فرود آر!، پس همان كه خواستى مرتكب شدى، بخدا كه فقط‍‌ پوست خود را شكافتى و گوشت خودت را پاره پاره كردى و زودا بر رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله در آئى با آن بار كه بر دوش دارى از ريختن خون دودمان وى و شكستن حرمت عترت و پارۀ تن او جايى كه خداوند پريشان آنان را به جمعيّت مبدّل كند و از ستمكار بديشان انتقام كشد، و داد آنان بستاند پس تو را قتل اينان تحريك نكند و مپندار آنان را كه در راه خدا كشته شدند مرده‌اند بلكه زنده‌اند و نزد پروردگار خود روزى داده مى‌شوند؛ در حالى كه بدان چه خداوند از فزونى و بخشش خود به آنان داده است شادمانند، همين بس كه خداوند تو را ولىّ‌ و حاكم است و محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله خصم و جبرئيل پشتيبان. و آن كس كه كار را براى تو ساخت و پرداخت و تو را بار گردن مسلمانان كرد بزودى بداند كه پاداش ستمكاران بد است و آگاه گردد كه مقام كداميك شما بدتر و راه كداميك گمراه‌كننده‌تر است، 📚:الاحتجاج ج ۲، ص ۳۰۷ ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در شام قسمت چهارم و آخر 🔰و اگر مصائب روزگار با من اين جنايت كرد (و مرا به اسيرى به اينجا كشانيد) و ناچار شدم با تو سخن گويم باز قدر تو را بسيار پست دانم و سرزنشهاى عظيم كنم تو را و نكوهش بسيار (و اين حشمت و امارتت موجب ترس و وحشت من نشود و خود را نبازم و نترسم و اين جزع و بيتابى كه در من بينى از هيبت تو نيست) پس از آنكه چشمهاى مسلمين را (در مصيبت برادر و خاندانم) گرياندى و دلهاشان را برياندى، اعوان و يارانت در اين راه دلهايى سخت داشتند، و جانهاى سركش و ابدانى مملوّ از غضب خدا و لعن رسول، كه شيطان در آن لانه كرده و تخم گذارده بود، و با تكيه بر اين گروه قدم برداشته و اقدام كردى! جاى بسى تعجّب و شگفتى است كه پرهيزگاران و اولاد انبياء و نسل اوصياء بدست طلقاى خبيث و نسل هرزگان و فاجران كشته و به شهادت مى‌رسند!!، خون ما از سر پنجه‌هاى شما مى‌ريزد و گوشتهاى ما از دهنهاى شما بيرون مى‌افتد و آن بدنهاى پاك و پاكيزه بر روى زمين افتاده را گرگان سركشى مى‌كنند و كفتاران آنان را در خاك مى‌غلطانند. اگر امروز به گمان خود غنيمت بدست آوردى و سود بردى به همين زودى زيان كنى وقتى كه نيابى مگر همان را كه دست تو از پيش فرستاد و خداوند بر بندگان ستم نكند.شكوه و شيون بخدا بريم و اعتماد بر او كنيم، پس هر كيد كه دارى بكن و هر چه كوشش خواهى بنماى و هر جهد كه دارى بكار بر، بخدا سوگند ذكر ما را از يادها محو نتوانى كرد و وحى ما را كه خداوند فرستاد نتوانى ميرانيد و بغايت ما نتوانى رسيد و ننگ اين ستم را از خويش نتوانى سترد، رأى تو سست است و شمارۀ ايّام دولت تو اندك و جمعيّت تو به پريشانى گرايد آن روز كه منادى فرياد زند:«لعنت بر ستمكاران متجاوز». و شكر و سپاس خداوندى را سزا است كه حكم و امر كرد به واسطۀ اولياى خود به سعادت و ختم احوال اصفياء ببلوغ مطالب ارادت، و نقل ايشان نموده به رحمت و رأفت و به رضوان و مغفرت، و به مشقّت تو گرفتار و مبتلا و ممتحن به جز تو خاكسار نگردانيد. و استدعاى من از خداوند اين است كه اجر و پاداش برگزيدگانشان را به كمال رسانده و ثواب و اندوخته‌اشان را جزيل فرمايد! و درخواست مى‌كنم جانشين نيكويى بر ايشان گذارده و بازگشت خوبى بر ايشان مهيّا نمايد كه رحيم و با رأفت است. يزيد ملعون از در پاسخ به آن فرمايشات گفت: فريادى است كه از زنان شايستۀ است، نوحه‌گران را مرگ ديگران سهل نمايد! سپس دستور به ردّ و بازگشت آنان داد.۱۷۴-و نقل است كه خانم فاطمه دخت گرامى امام حسين عليه السّلام فردى خوش-روى بود و نزد بانوان ديگر أهل بيت جلوس فرموده بود، در اينجا فردى شامى و سرخ-روى نزد يزيد برخاسته و گفت: اى امير مؤمنان، اين دختر را به من ببخش!-و مرادش همان حضرت بود-با اين كلام آن جناب دست بدامن عمّه‌اش حضرت زينب عليها السّلام شده و گفت: يتيم شدم كنيز هم بشوم‌؟! حضرت زينب عليها السّلام به مرد شامى گفت: دروغ بافتى و پستى كردى، بخدا كه اين كار نه از تو و نه از او (يزيد) ساخته است! يزيد به خشم آمده و گفت: اين در حيطۀ قدرت من است اگر بخواهم همان كنم. حضرت زينب فرمود: هرگز! بخدا سوگند كه خداوند اين را براى تو قرار نداده، مگر اينكه بخواهى از آئين و دين ما خارج شده و دين ديگرى اختيار كنى! يزيد گفت: تنها پدر و برادر تو بودند كه از دين خارج شدند!. حضرت زينب عليها السّلام فرمود: در پرتو دين خدا و آئين [جدّ و] پدر و برادر من بود كه تو هدايت شدى اگر واقعاً مسلمانى! يزيد ملعون گفت: دروغ بافتى اى دشمن خدا! حضرت زينب فرمود: فعلاً تو حاكم و اميرى و به ناروا دشنام مى‌دهى و با قدرت زور مى‌گويى!. با اين جواب گويا يزيد ملعون حيا كرده و ساكت شد. فرد شامى آن كلام باز گفت، يزيد جواب داد: دور شو، خدا تو را مرگ دهد و از زمين بردارد. 📚:الاحتجاج ج ۲، ص ۳۰۷ ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
1587211689-10057-17-1.pdf
889.4K
مقاله بخوانیم تحلیل اقتباس های قرآنی خطبه حضرت زینب(سلام الله علیها) در شهر شام چکیده ماندگاری  قیام امام حسین (ع) و رسوایی دستگاه بنی امیه مرهون خطبه ها و روشنگری های حضرت زینب کبری (س) می باشد. ایشان در خطبه های شهر کوفه وشام با استناد به آیات قرآن کریم به بیان عهد شکنی مردم، مظلومیت و حقانیت امام حسین(ع) و رسوا نمودن بنی امیه پرداختند. نوشتار پیش رو با شیوه توصیفی تحلیلَی و روش کتابخانه ای به تحلیل اقتباس های قرآنی حضرت زینب (س) در خطبه  شهرشام پرداخت که  حاصل آن چنین شد: ایشان با استناد به آیات قرآن،یزید و حامیان او را به سبب انجام فجایع کربلاء؛گمراه، ستمکار ، مستحق خواری دنیا وعذاب اخروی می داند و تاکید می کند که خداوند درکمین آنهاست و این استمهال الهی به نفع آنها نیست ؛ چراکه در دنیا رسوا و در آخرت هم به عذاب الهی دچارخواهند شد. ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله بزرگترین مصیبت 🛑عنْ سُلَيْمَانَ بْنِ عَمْرٍو اَلنَّخَعِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَنْ أُصِيبَ بِمُصِيبَةٍ فَلْيَذْكُرْ مُصَابَهُ بِالنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَإِنَّهُ مِنْ أَعْظَمِ اَلْمَصَائِبِ . 🔰سليمان بن عمرو نخعى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس گرفتار مصيبتى شد، خوب است مصيبت وفات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را به ياد آورد كه از بزرگ‌ترين مصايب بود. 📚:الکافي ج ۳، ص ۲۲۰ ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
پیامبر صلی الله علیه و اله شهید شدند 🔺 «قُبِضَ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ علیه الرحمه سَنَةَ عَشَرَةٍ مِنَ الْهِجْرَة»1 🔸مرحوم شیخ صدوق بیان می¬دارند:رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری در حالی که مسموم بودتد درگذشتند. 🔺 «قبض بالمدينة مسموما يوم الإثنين لليلتين بقيتا من صفر سنة عشر من هجرته‏» 2 🔸شیخ مفید می¬گوید: او در مدینه روز دوشنبه دوشب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری در حالی که مسموم بودند درگذشت شصت و سه سال داشت. 🔺«ذَهَبَ كَثِيرٌ مِنْ أَصْحَابِنَا إِلَى أَنَّ الْأَئِمَّةَ خَرَجُوا مِنَ الدُّنْيَا عَلَى الشَّهَادَةِ وَ اسْتَدَلُّوا بِقَوْلِ الصَّادِقِ ع وَ اللَّهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ شَهِيدٌ» 3 🔸مرحوم علامه مجلسی علیه الرحمه: تعداد زیادی از اصحاب و علماء شیعه دارند که ائمه علیهم السلام با شهادت از دنیا رفته اند و استدلال کرده¬اند به قول امام صادق علیه السلام که فرمودند به خدا قسم هیچ یک از ائمه نیست مگر اینکه به وسیله شهادت از دنیا برود. 🔺«والبيهقي عن ابن مسعود، قال: لأن أحلف تسعًا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قتل، أحب إلي من أن أحلف واحدة أنه لم يقتل، وذلك أن الله اتخذه نبيًا واتخذه شهيدًا» 4 🔸بیهقی از عبدالله بن مسعود نقل می¬کند که: اگر نه بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده است . برای من بهتر است که یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است . به خاطر آن است که خداوند او را نبی گردانید و او را به شرف شهادت بخشید 📚: منابع 1:تهذیب الاحکام ج6ص1 و 2: المقنعه شیخ مفید ص456 3: بحار ج 29 ص 209 4: شرح الزرقاني علي المواهب اللدنيه ج7 ص364 ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
پیامبر صلی الله علیه و اله ستون دین 🛑جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَبْلَ مَوْتِهِ بِثَلَاثٍ سَلَامُ اللَّهِ عَلَيْكَ يَا أَبَا الرَّيْحَانَتَيْنِ أُوصِيكَ بِرَيْحَانَتَيَّ مِنَ الدُّنْيَا فَعَنْ قَلِيلٍ يَنْهَدُّ رُكْنَاكَ وَ اللَّهُ خَلِيفَتِي عَلَيْكَ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ عَلِيٌّ ع هَذَا أَحَدُ رُكْنَيَّ الَّذِي قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ ص فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ ع قَالَ عَلِيٌّ ع هَذَا الرُّكْنُ الثَّانِي الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص. 🔰 جابر بن عبد اللَّه گويد شنيدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سه روز پيش از وفاتش به على (علیه السلام) ميفرمود: درود بر تو اى پدر دو گل من، تو را بدو ريحانه دنياى خود سفارش كنم( امام حسن و امام حسین علیهما السلام) به همين زودى دو ستون تو ويران شوند و خدا خليفه منست بر تو، چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وفات كرد فرمود اين يك ستون من بود كه رسول خدا به من فرمود چون فاطمه وفات كرد فرمود اين ستون دوم است كه رسول خدا فرمود. 📚: الأمالي( للصدوق)،ص: 135 ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
عمر بن الخطاب وفات پیامبر را منکر شد 1⃣: در منابع عامه(اهل تسنن) 🔺زَوْجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، مَاتَ وَأَبُو بَكْرٍ بِالسُّنْحِ، - قَالَ: إِسْمَاعِيلُ يَعْنِي بِالعَالِيَةِ - فَقَامَ عُمَرُ يَقُولُ: وَاللَّهِ مَا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَتْ: وَقَالَ عُمَرُ: وَاللَّهِ مَا كَانَ يَقَعُ فِي نَفْسِي إِلَّا ذَاكَ، وَلَيَبْعَثَنَّهُ اللَّهُ، فَلَيَقْطَعَنَّ أَيْدِيَ رِجَالٍ وَأَرْجُلَهُمْ، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ " فَكَشَفَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -- فَقَبَّلَهُ، قَالَ: بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي، طِبْتَ حَيًّا وَمَيِّتًا، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لاَ يُذِيقُكَ اللَّهُ المَوْتَتَيْنِ أَبَدًا، ثُمَّ خَرَجَ فَقَالَ: أَيُّهَا الحَالِفُ عَلَى رِسْلِكَ، فَلَمَّا تَكَلَّمَ أَبُو بَكْرٍ جَلَسَ عُمَرُ،1 🔰همسر پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میکند که: پیامبر از دنیا رفت در حالی که ابوبکر در سنح بود عمر بن الخطاب در مدینه اعلام کرد که پیامبر فوت نکرده است و چیزی بجزء این در ذهن من نیست و بزودی پیامبر برمیگردد و دست و پای کسانی که قائل به فوت وی شدند را قطع میکند. در این هنگام ابوبکر از سنح به مدینه رسید و پارچه را از صورت پیامبر کنار زد و پیامبر را بوسید و گفت پدر و مادرم به فدای تو باد. در حال زنده و میت بودن پاک زندگی کردی و بخدا قسم تو طعم دو مرگ را نمیچشی(یعنی پیامبر فوت کرده است و برگشتی در کار نیست) سپس ابوبکر خارج شد و اعلام فوت کرد در این هنگام عمر خاموش شد. 2⃣: در منابع شیعه 🔺عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي مُلَيْكَةَ وَ غَيْرُهُمْ مِنْ مَشِيخَةِ أَهْلِ الْمَدِينَةِ قَالُوا لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَقْبَلَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ يَقُولُ وَ اللَّهِ مَا مَاتَ مُحَمَّدٌ وَ إِنَّمَا غَابَ كَغَيْبَةِ مُوسَى عَنْ قَوْمِهِ وَ أَنَّهُ سَيَظْهَرُ بَعْدَ غَيْبَتِهِ فَمَا زَالَ يُرَدِّدُ هَذَا الْقَوْلَ وَ يُكَرِّرُهُ حَتَّى ظَنَّ النَّاسُ أَنَّ عَقْلَهُ قَدْ ذَهَبَ فَأَتَاهُ أَبُو بَكْرٍ وَ قَدِ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَيْهِ يَتَعَجَّبُونَ مِنْ قَوْلِهِ فَقَالَ ارْبَعْ عَلَى نَفْسِكَ يَا عُمَرُ مِنْ يَمِينِكَ الَّتِي تَحْلِفُ بِهَا فَقَدْ أَخْبَرَنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ فَقَالَ عُمَرُ وَ إِنَّ هَذِهِ الْآيَةَ لَفِي كِتَابِ اللَّهِ يَا أَبَا بَكْرٍ فَقَالَ نَعَمْ أَشْهَدُ بِاللَّهِ لَقَدْ ذَاقَ مُحَمَّد الموت2 🔰از مشايخ مدينه روايت است كه گفته‏اند: چون رسول خدا وفات كرد، عمر بن خطّاب پيش آمد و گفت: به خدا سوگند كه محمّد نمرده است بلكه غيبت كرده است همان گونه كه موسى از قومش غيبت اختيار كرد و به زودى پس از غيبتش آشكار خواهد شد و پى در پى اين گفتار را تكرار مى‏كرد تا آنكه مردم پنداشتند او ديوانه شده و عقلش زايل گشته است. آنگاه ابو بكر در حالى كه مردم گرد عمر را گرفته بودند و از گفتارش اظهار تعجّب مى‏كردند سر رسيد و گفت: اى عمر! به خود آى و از اين سوگندى كه مى‏خورى باز ايست كه خداى تعالى در كتابش به ما خبر داده و فرموده است اى محمّد «تو ميميرى و ايشان هم خواهند مرد» عمر گفت: اى ابو بكر! آيا اين آيه در كتاب خداست؟ ابو بكر گفت: آرى، خدا را گواه مى‏گيرم كه محمّد مرده است 📚منابع 1: صحيح البخاري ج 5 ص6 2: كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص: 31 👇سوالات👇 1: هدف عمر بن الخطاب از این انکار چه بود؟ 2: چرا عمر بن الخطاب با دیدن ابوبکر دست از انکار کشید؟ 3: چرا ابوبکر در خارج مدینه بود؟ 👈جواب انشاءالله در پست های بعدی ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
دلیل انکار عمر بن الخطاب 👈تنها دلیل انکار فوت پیامبر صلی الله علیه و آله توسط عمر بن الخطاب این بود که فرصت بخرد تا ابوبکر از بیرون مدینه خود را به مدینه برساند. به این دو گزارش وقت کنید👇 1⃣:قد مات‌ وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‌ أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‌ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ [آل عمران: الآية 144] فقال عمر رضي اللّه عنه: هذه الآية في القرآن. و في لفظ: فكأني لم أسمع بها في كتاب اللّه تعالى قبل الآن لما نزل.1 🔸ابوبکر وارد مدینه شدو گفت پیامبر فوت کرده است و ایاتی دال بر فوت پیامبر خواند آیه ۱۴۴ آل عمران: در این هنگام‌ عمر گفت! آیا این ایه در قرآن است؟ و یا عمر گفت: این ایه را انگار من تا به الان در قرآن ندیده ام. 👈دقت کنید: عمر به محض دیدن ابوبکر، از موضعه انکار کوتاه آمد 2⃣: ابن ابی الحدید هدف عمر رو این بیان می¬کند. 🔺كذلك عمر أظهر ما أظهر حراسة للدين و الدولة إلى أن جاء أبو بكر و كان غائبا بالسنح.2 🔸هدف عمر از این انکار حراست دین و دولت بود تا زمانی که ابوبکر به مدینه برسد در حالی که ابوبکر در سنح بود و از اتفاقات مدینه غائب بود 📚منابع: 1: السيرة الحلبية ج3 ص501 2:شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏2، ص: 43 ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
ابوبکر در مدینه نبود به این گزارش دقت کنید 1:علائم فوت در پیامبر نامایان شده بودند 🔺فَخَرَجَ بَيْنَ رَجُلَيْنِ تَخُطُّ رِجْلاَهُ الأَرْضَ 1 🔸در حالی دو مرد { فضل بن العباس و امیرالمومنین علیه السلام} دو طرف پیامبر را گرفته بودند ولی باز پاهای مبارک پیامبر از شدت بیماری بر زمین کشیده میشدند. 2: تخلف از جیش اسامه و به جان خریدن لعن پیامبر تا در مدینه بماند و غصب خلافت کند 🔺فَلَمَّا سَلَّمَ وَ انْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ اسْتَدْعَى أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ جَمَاعَةَ مَنْ حَضَرَ الْمَسْجِدَ ثُمَّ قَالَ أَ لَمْ آمُرْكُمْ أَنْ تُنَفِّذُوا جَيْشَ أُسَامَةَ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ إِنِّي كُنْتُ خَرَجْتُ ثُمَّ عُدْتُ لِأُحْدِثَ بِكَ عَهْداً وَ قَالَ عُمَرُ إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ لِأَنَّنِي لَمْ أُحِبَّ أَنْ أَسْأَلَ عَنْكَ الرَّكْبَ فَقَالَ نَفِّذُوا جَيْشَ أُسَامَةَ يُكَرِّرُهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ- ثُمَّ أُغْمِيَ عَلَيْهِ مِنَ التَّعَبِ الَّذِي لَحِقَهُ فَمَكَثَ هُنَيْئَةً وَ بَكَى الْمُسْلِمُونَ وَ ارْتَفَعَ النَّحِيبُ مِنْ أَزْوَاجِهِ وَ وُلْدِهِ وَ مَنْ حَضَرَه»‏ 2 🔸پیامبر پس از اقامه نماز به منزل مراجعت فرمود، و ابو بكر و عمر و گروهى از مردم را كه در مسجد بودند به منزل خواندند و به آنان فرمودند: آيا من شما را امر نكردم كه در لشكر ا«سامه حاضر شويد، ابو بكر عرض كرد، من در جيش اسامه بودم و ليكن برگشتم تا با شما وداع كنم، عمر گفت: من در لشكر اسامه شركت نكردم زيرا دوست نداشتم كه از جريان اين لشكر از شما سؤال كنم. حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: اكنون در لشكر اسامه شركت كنيد و اين موضوع را سه مرتبه تكرار فرمود، بعد از اين مطلب از شدت تب از حال رفتند و مدتى در بيهوشى بسر بردند، مسلمين در اين هنگام به گريه افتادند و زنان و اهل بيت او نيز شيون نمودند. 👈با این توضیحات چه دلیلی داشت که ابوبکر از مدینه خارج شود؟ بدون اینکه دلیل قانع کننده ای داشته باشد؟ دلیل قانع کنده ابوبکر برای خروج از مدینه چه بود؟ سنح کجاست؟ 🔺«و السُّنْح: ع قُرْبَ المَدينةِ المنوَّرَةِ، على ساكِنها أَفضلُ الصَّلاةِ و السّلامِ، و يقال فيه بضمّتينِ أَيضاً. و فيه مَنازِلُ بنِي الحارِثِ بن الخَزْرجِ من الأَنصار، كان به مَسْكَنُ أَميرِ المؤمنين أَبي بَكرٍ الصِّدِّيق رضي اللَّه تعالى عنه، لأَنه كانت له زَوْجَةٌ من بني الحارث بن الخَزْرَج، الّذين كَانَ السُّنحُ مَسكَنَهم، و هي حَبِيبَةُ أَو مُلَيْكةُ بنتُ خارِجَة و كان عندها يومَ وَفاةِ النّبِيّ صلّى اللَّه عليه و سلّم، كما في حديث الوفاة» 3 🔸سنج منطقه ای نزدیک مدینه بوده است که در آن منطقه، منازل طایفه بنی حارث از انصار بوده است و در آن منطقه خانه ابی بکر بوده است؛ چون ابوبکر یک همسری داشته است که از بنی حارث بوده است و قوم بنی حارث هم در منطقه سنح زندگی می¬کند👈 که در زمان وفات پیامبر ابوبکر کنار همسرش در سنح بوده است. اما آیا واقعا ابابکر در سنح در کنار همسر خود بود یا اینکه در صدد ایجاد مقدمات غصب خلافت بود؟ جواب پست بعدی انشاءالله 📚منابع: 1:صحيح البخاري ج3 ص 158 2:إعلام الورى بأعلام الهدى ص: 135 3:تاج العروس ج‏4، ص: 96 ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
قبیله بنی اسلم و هماهنگی با ابوبکر 👈هنگامی‌که ابوبکر از خارج مدینه (سنح)به مدینه بازگشت ابتدای امر به وی خبر دادند که انصار" قبیله اوس و خزرج" در سقیفه بنی ساعده اجتماع کرده و سعد بن عباده را به عنوان خلیفه تعیین نموده اند. با این خبر: ابوبکر و عمر و ابوعبیده الجراح به سرعت خود را به سقیفه بنی ساعده رساندند و با هماهنگی و کمک نیروهای نفوذی یهود امثال زید بن ثابت موفق به اعلام خلافت ابوبکر در جمع کسانی شدند که در سقیفه اجتماع کرده بودند. با این‌توضیحات به گزارش پیش رو دقت کنید! 🔺وأقبلت أسلم بجماعتها حتى تضايقت بهم السكك فبايعوه، فكان عمر يقول: ما هو إلا أن رأيت أسلم فأيقنت بالنصر1 🔸قبيله اسلم همگى در مدينه گردآمدند تا با ابوبکر بيعت کنند، آنقدر جمعيت زياد بود که حتى بازارها نيز گنجايش ايشان را نداشت. عمر گفت: قبيله اسلم را كه ديدم يقين به پيروزى پيدا کردم. 👇 سوالات👇 قبیله بنی اسلم که در بیرون‌مدینه ساکن بودند چرا باید به یکباره به قدری در مدینه حاضر شوند که بازارهای مدینه را پر کنند؟ چرا باید عمر بن خطاب با دیدن قبیله بنی اسلم اعلام کند که یقین به پیروزی پیدا کردم؟ چه قول و قرارهای میان قبیله بنی اسلم و سران غاصب خلافت بود؟ گزارش دوم 🔺وجاءت أسلم فبايعت فقوي أبوبكر بهم وبايع الناس بعد2 🔸قبیله بنی اسلم آمد و با ابوبکر بیعت کرد و لذا جبهه ابوبکر بواسطه ایشان قوت گرفت و سپس همه مردم با او بیعت کردند. 👇سوالات👇 چه ربطی میان حضور قبیله‌ی بین اسلم و قوت گرفتن جبهه ابوبکر در برابر مخالفین داشت؟ قبیله‌ی بنی اسلم چگونه سبب قوت گرفتن این جبهه (ابوبکر) شدند؟ 👇نتیجه👇 باتوجه به مقدمات گفته شده روشن می‌شود ابوبکر در خارج از مدینه( سنح) نبوده بلکه در حال بیعت گرفتن و قول قرار با قبیله‌ی بنی اسلم در خارج از مدینه بوده تا به کمک قبیله بنی اسلم غصب خلافت کند و الا چگونه بدین سرعت قبیله‌ی بنی اسلم با خیل فراوان جمعیت وارد مدینه و بازاهای آن می‌شوند تا برای ابوبکر بیعت بگیرند. نحوه ی بیعت گرفتن قبیله بنی اسلم و وحشی گری آنان در بیعت گرفتن برای ابوبکر در پست بعدی ان شاء الله 📚منابع: 1: تاريخ الطبري، ج 2، ص 244، 2: الكامل في التاريخ ، ج 2 ص 194 ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
بیعت گرفتن با وحشیگری هرچی تمامتر 👇به این سه گزارش دقت کنید👇 گزارش1⃣ 🔺و روى أبو مخنف لوط بن يحيى الأزدي عن محمد بن سائب الكلبي و أبي‏ صالح و رواه أيضا عن رجاله عن زائدة بن قدامة قال كان جماعة من الأعراب قد دخلوا المدينة ليمتاروا منها فشغل الناس عنهم بموت رسول الله ص فشهدوا البيعة و حضروا الأمر فأنفذ إليهم عمر و استدعاهم و قال لهم خذوا بالحظ و المعونة على بيعة خليفة رسول الله ص و اخرجوا إلى الناس و احشروهم ليبايعوا فمن امتنع فاضربوا رأسه و جبينه قال فو الله لقد رأيت الأعراب قد تحزموا و اتشحوا بالأزر الصنعانية و أخذوا بأيديهم الخشب و خرجوا حتى خبطوا الناس خبطا و جاءوا بهم مكرهين إلى البيعة1 🔸مرحوم شیخ مفید نقل میکندجماعتی از اعراب به مدینه آمدند که غذای سالشان را بخرند. رفتند و دیدند مغازه ها بسته هستند. دیدند مردم مغازه ها را بسته اند، آمدند تا ببینند چه خبر است، دیدند در حال بیعت گرفتن هستند، و حاضر شدند، عمر به سراغ این ها آمد و این ها را دعوت کرد به آن ها گفت من همه ی مایحتاج یک سال شما را می دهم، شما بروید و برای خلیفه رسول خدا بیعت بگیرید، بین مردم بروید و این ها را بِکشید و بیاورید تا بیایند و بیعت کنند، اگر کسی نخواست بر سر و صورت او بزنید و او را بِکِشانید و بیاورید. در ادامه می گوید: بخدا من این اعراب بادیه نشین را با لباس صنعانی دیدم. چماق به دست بودند، مردم را با زور کشیدند و به زور بیعت می گرفتد. گزارش2⃣ 🔺و اذاً قائل آخر یقول: قد بویع أبوبکر فلم ألبث وإذاً أنا بأبی بکر قد أقبل و معه عمر و أبو عبیدة و جماعة من أصحاب السقیفة وهم محتجزون بالأزر الصنعانیّة لایمرّون بأحد إلّا خبطوه و قدّموه فمدّوا یده فمسحوها على ید أبی بکر یبایعه شاء ذلک أو أبى2 🔸 از براء بن عازب یکى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ، نقل شده که پس از سقیفه ، أبوبکر و عمر و ابو عبیده جراح و گروهی چماق به دست را دیدم که ژست حمله و تهاجم بخود گرفته و به هر کس مى‌رسیدند وى را کتک مى‌زدند و به زور دست او را گرفته ، بعنوان بیعت ، چه بخواهد و چه نخواهد ، بر روى دست ابوبکر مى‌کشیدند.». گزارش3⃣ 🔺فَقَالَ عُمَرُ لَا وَاللَّهِ لَا يُخَالِفُنَا أَحَدٌ إِلَّا قَتَلْنَاهُ3 🔸عمر گفت : به خدا قسم هر کس با ما مخالفت کند ، او را می کشیم ! 📚 منابع: 1:الجمل شيخ المفيد  ج1 ص59 ‌2: شرح نهج البلاغ ابن أبی الحدید : ج 1 ، ص 219 3:فتح الباري شرح صحيح البخاري ، ج 7 ص 31 ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
➖دلیل شهادت امام‌رضا علیه السلام ‌توسط مامون 🛑أَخْبَرَنَا الرَّيَّانُ بْنُ شَبِيبٍ خَالُ الْمُعْتَصِمِ أَخُو مَارِدَةَ أَنَّ الْمَأْمُونَ لَمَّا أَرَادَ أَنْ يَأْخُذَ الْبَيْعَةَ لِنَفْسِهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ وَ لِأَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع بِوِلَايَةِ الْعَهْدِ وَ لِلْفَضْلِ بْنِ سَهْلٍ بِالْوِزَارَةِ أَمَرَ بِثَلَاثَةِ كَرَاسِيَّ تُنْصَبُ لَهُمْ فَلَمَّا قَعَدُوا عَلَيْهَا أَذِنَ لِلنَّاسِ فَدَخَلُوا يُبَايِعُونَ فَكَانُوا يُصَفِّقُونَ بِأَيْمَانِهِمْ عَلَى أَيْمَانِ الثَّلَاثَةِ مِنْ أَعْلَى الْإِبْهَامِ إِلَى أَعْلَى الْخِنْصِرِ وَ يَخْرُجُونَ حَتَّى بَايَعَ آخِرَ النَّاسِ فَتًى مِنَ الْأَنْصَارِ فَصَفَّقَ بِيَمِينِهِ مِنَ الْخِنْصِرِ إِلَى أَعْلَى الْإِبْهَامِ فَتَبَسَّمَ أَبُو الْحَسَنِ ع ثُمَّ قَالَ كُلُّ مَنْ بَايَعَنَا بَايَعَ بِفَسْخِ الْبَيْعَةِ غَيْرَ هَذَا الْفَتَى فَإِنَّهُ بَايَعَنَا بِعَقْدِهَا فَقَالَ الْمَأْمُونُ وَ مَا فَسْخُ الْبَيْعَةِ مِنْ عَقْدِهَا قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع عَقْدُ الْبَيْعَةِ هُوَ مِنْ أَعْلَى الْخِنْصِرِ إِلَى أَعْلَى الْإِبْهَامِ وَ فَسْخُهَا مِنْ أَعْلَى الْإِبْهَامِ إِلَى أَعْلَى الْخِنْصِرِ قَالَ فَمَاجَ النَّاسُ فِي ذَلِكَ وَ أَمَرَ الْمَأْمُونُ بِإِعَادَةِ النَّاسِ إِلَى الْبَيْعَةِ عَلَى مَا وَصَفَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع وَ قَالَ النَّاسُ كَيْفَ يَسْتَحِقُّ الْإِمَامَةَ مَنْ لَا يَعْرِفُ عَقْدَ الْبَيْعَةِ إِنَّ مَنْ عَلِمَ لَأَوْلَى بِهَا مِمَّنْ لَا يَعْلَمُ قَالَ فَحَمَلَهُ ذَلِكَ عَلَى مَا فَعَلَهُ مِنْ سَمِّهِ. 🔰وقتى مأمون خواست براى خودش از مردم بيعت بگيرد تا او را امير المؤمنين خوانند و براى حضرت ابى الحسن على بن موسى الرّضا عليهما السّلام از آن بيعت گرفته تا آن حضرت را وليعهد او دانند و براى فضل بن سهل بيعت بگيرد تا وى را وزيرش بگويند امر كرد سه كرسى براى آنها قرار دهند. و وقتى هر سه بر كرسى‏ها نشستند به مردم اذن داد تا داخل شده و بيعت نمايند، مردم داخل مى‏شدند و دست راستشان را به دست راست ايشان داده به طورى كه از بالاى انگشتان ابهام تا بالاى انگشتان كوچكشان با هم منطبق مى‏گشت و بدين وسيله بيعت كرده و خارج مى‏شدند تا آن كه همه بيعت كرده و آخرين نفر جوانى از انصار بود وى بر خلاف همه دست راستش را از بالاى انگشت كوچك تا بالاى انگشت ابهام در دست آن سه نفر گذارد و با ايشان بيعت نمود، امام عليه السّلام تبسّم نموده و سپس فرمودند: تمام آنان كه با ما بيعت كردند بيعتشان در صورت فسخ بيعت انجام گرفت غير از اين جوان كه بيعتش در صورت عقد بيعت واقع گرديد. مأمون عرض كرد: امتياز بين اين دو در چيست؟ حضرت فرمودند: عقد بيعت عبارتست از اين كه طرفين مبايعه از بالاى انگشت‏ كوچك تا بالاى انگشت ابهام دستشان را با هم منطبق كنند يعنى طورى با هم دست دهند كه انگشتان كوچك بالا و انگشتان ابهامشان پائين قرار گيرد ولى فسخ بيعت به عكس آن است يعنى از اعلاى انگشت ابهام تا اعلاى انگشت ابهام طرفين با هم منطبق مى‏گردد و به عبارت ديگر طورى با هم دست مى‏دهند كه انگشتان ابهام بالا و انگشتان كوچكشان پائين واقع مى‏گردد. راوى مى‏گويد: مردم بينشان اختلاف و اضطراب پيدا شد، مأمون امر كرد همه بيعت را اعاده كرده و همان طورى كه امام عليه السّلام توصيف فرموده بودند آن را انجام دادند، ايشان مى‏گفتند: كسى كه عقد بيعت را بلد نيست چگونه مستحق امامت باشد، قطعا كسى كه به آن علم دارد سزاوارتر است از كسى كه به آن جاهل است. 👈راوى مى‏گويد: همين سرزنش مردم مأمون را وادار كرد كه امام عليه السّلام را با سمّ مسموم نمايد 📚: علل الشرائع، ج‏1، ص: 240 ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
پیش‌بینی امام صادق علیه السلام در مورد نحوه شهادت امام رضا علیه السلام 🛑...عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع يَقُولُ: 🍃«يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ ابْنِي مُوسَى اسْمُهُ اسْمُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَيُدْفَنُ فِي أَرْضِ طُوسَ وَ هِيَ بِخُرَاسَانَ يُقْتَلُ فِيهَا بِالسَّمِّ فَيُدْفَنُ فِيهَا غَرِيباً مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ» 🔰از حسین‌بن‌یزید از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند: «از میان فرزندانِ پسرم موسى (علیه‌السلام)، مردى (از مدینه) خارج می‌شود که هم‌نام اميرالمؤمنين (علیه‌السلام) است. در سرزمين طوس که در خراسان است، دفن می‌شود. در آن‌جا با زهر كشته می‌شود و درحالی‌که غریب است، دفن می‌شود. هرکس او را زیارت کند، درحالی‌که حقش (حقانیتِ امامتش) را می‌شناسد، خداوند (عزّوجلّ) پاداش کسی که پیش از فتحِ (مکه؛ یعنی پیش از قدرت گرفتن اسلام، برای پیروزی اسلام) انفاق کرده باشد و جنگیده باشد را به او می‌دهد.» 📚الأمالي(للصدوق)، ص۱۱۸ ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
ما چقدر در دل امام رضا علیه السلام جا داریم؟ 🛑…عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْجَهْمِ قَالَ: سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا حَدُّ اَلتَّوَكُّلِ؟ فَقَالَ لِي: «أَنْ لاَ تَخَافَ مَعَ اَللَّهِ أَحَداً.» قَالَ: قُلْتُ: فَمَا حَدُّ اَلتَّوَاضُعِ؟ قَالَ: «أَنْ تُعْطِيَ اَلنَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ مَا تُحِبُّ أَنْ يُعْطُوكَ مِثْلَهُ.» قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ أَشْتَهِي أَنْ أَعْلَمَ كَيْفَ أَنَا عِنْدَكَ. قَالَ: «اُنْظُرْ كَيْفَ أَنَا عِنْدَكَ.» 🔰از حسن بن جهم نقل شده است: از امام رضا (علیه‌السلام) سؤال کردم: فدایتان شوم، تعریف توکّل چیست؟ حضرت به من فرمودند: «این‌که در کنار خداوند، از هیچ‌کس نترسی.» عرض کردم: تعریف تواضع چیست؟ حضرت فرمودند: «این‌که آن‌چه را دوست داری مردم به تو دهند، تو از جانب خود به آنان دهی.» عرض کردم: فدایتان شوم، دوست دارم بدانم جایگاه من نزد شما چگونه است. حضرت فرمودند: «ببین جایگاه من نزد تو چگونه است!» 📚عيون‌أخبارالرضا، ج۲، ص۴۹ ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
20130515151226-9462-34.pdf
194.3K
مقاله بخوانیم امام رضا (علیه السلام) و فرقه واقفیه چکیده: پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) در سال 183 هـ .ق ، عواملی دست به دست هم داد تا عده ای، ایشان را آخرین امام و قائم و مهدی بدانند و بر این اساس، بر ایشان توقف نمایند و امامت امام رضا(ع) و سایر امامان معصوم پس از ایشان را نپذیرند. توقف کنندگان بر امام کاظم(ع)، خود به گروه هایی تقسیم شدند که در مواردی چون چگونگی رحلت و غیبت و ظهور و قیام آن امام با هم اختلاف داشتند. نکته مهم آنکه مسأله توقف بر امام کاظم(ع)، توسط عده ای از اصحاب برجسته و وکلای آن حضرت ترویج می شد و با توجه به اینکه مبلغان آن، از جایگاه علمی و اجتماعی بالایی در میان شیعیان برخوردار بودند، مشکلات فراوانی را برای جامعه شیعه به وجود آوردند. بررسی این مشکلات و نحوه مبارزه و برخورد امام رضا(ع) با واقفیان و افکار و گفتار و اعمال آنان، موضوع نوشتار حاضر است و مسلّماً با توجه به الگو بودن نقش امامان برای شیعیان امامیه، شناخت سیره آنها درباره چگونگی برخورد با گروه های مختلف، اهمیت خاصی مییابد و همین امر، ضرورت پژوهش هایی چنین را آشکارتر می نماید ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
➖فضیلت لیله المبیت فخر امیرالمومنین علیه السلام‌ است 🛑شهر ربيع الاول أول ليلة منه هاجر رسول الله صلى الله عليه وآله من مكة إلى المدينة سنة ثلاث عشرة من مبعثه، وكانت ليلة الخميس. وفيها كان مبيت أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام على فراش رسول الله صلى الله عليه واله ومواساته له بنفسه، حتى نجا عليه السلام من عدوه، فحاز بذلك أمير المؤمنين عليه السلام شرف الدنيا والدين، وأنزل الله تعالى مدحه لذلك في القرآن المبين  وهي ليلة فيها عظيمة الفخر لمولى  المؤمنين، بما يوجب مسرة أوليائه المخلصين 🔰مرحوم شیخ مفید: در روز اول ماه ربیع الاول پیامبر صلی الله علیه و آله در حالی که ۱۳ سال از بعثتشان گذشته بود از مکه به مدینه هجرت کردند که در روز پنچ شنبه بود. و در همین روز بود که امیرالمومنین علیه السلام در رختخواب پیامبر صلی الله علیه و آله خوابیدند که با فدا کردن جان خود به پیامبر صلی الله علیه و آله یاری رساندند تا پیامبر صلی الله علیه و آله نجات پیدا کند. بخاطر این فضیلت امیرالمومنین علیه السلام شرف دنیا و دین برای وی است در این شب آیه ای در مدح امیرالمومنین علیه السلام نازل شد" وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ" این شب بزرگ ترین فضیلیت امیرالمنین علیه السلام است که خوشحالی اولیاء در این شب سزاوار است 📚: مسار الشيعة ج 1ص48 ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
فداکاری امیرالمومنین علیه السلام در لیله المبیت والاتر از ذبح حضرت اسماعیل علیه السلام 🛑«... و صفته لیست بأقل من استسلام إسماعیل علیه السلام لأبیه حین رأى ان یذبحه. و هو أعظم، لأن إسماعیل استسلم إلى أب حدب مشفق مأمون، و ما جرت العادة بإتلاف الإباء للأبناء. و أمیر المؤمنین استسلم بمبیته على فراش النبی إلى أعداء حنقین مبغضین غیر مأمونین، لا سیما و قد فوتهم بمبیته فی الفراش غرضهم و حرمهم مقصودهم، و هم على من فعل ذلک أحنق، کل ذلک فی طاعة اللّه و رسوله» 🔰مرحوم سید مرتضی علیه الرحمه: این فداکاری و فضیلت امیرالمؤمنین علیه‌السلام کمتر از تسلیم شدن حضرت اسماعلیل علیه‌السلام برای پدرش در زمانی که می خواست او را ذبح بکند نیست! بلکه این فضیلت بزرگ تر است! زیرا حضرت اسماعیل علیه‌السلام تسلیم پدرش شد که او بسیار مهربان، دلسوز و مورد اعتماد بود و در شرایط عادی هیچ پدری فرزندش را تلف و قربانی نمی‌کند این در حالی است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام با خوابیدن در جای رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله تسلیم دشمنانی بسیار کینه توز و داری بغض شد که هیچ رحمی هم به او نمی کرند. خصوصا این که آن دشمنان مشاهده کنند که با خوابیدن حضرت، آنها به هدف خود که کشتن رسول خدا صلی‌الله علیه و آله بود نمی رسیدند و این امر باعث می شود کینه های آنها بیشتر شود! تمام این فداکاری ها برای اطاعت از خداوند و رسولش بود! 📚:رسائل الشريف المرتضى ج4 ص 98 ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
➖کتمان فضیلت لیله المبیت توسط معاویه 🛑أن معاویه بذل لسمره بن جندب مائه ألف درهم حتى یروی أن هذه الآیه نزلت فی علی ( ع ) ( ومن الناس من یعجبک قوله فی الحیاه الدنیا ویشهد الله علیما فی قلبه وهو ألد الخصام . وإذا تولى سعى فی الارض لیفسد فیها ویهلک الحرث والنسل والله لا یحب الفساد ) . وأن الآیه الثانیه نزلت فی ابن ملجم وهی قوله تعالى : ( ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاه الله ) فلم یقبل ، فبذل له مائتی ألف درهم ، فلم یقبل ، فبذل له أربعمائه ألف درهم فقبل . إستجاب لمعاویه جمع من الصحابه والتابعین ، فأصابوا من دنیا معاویه العریضه . وخالفه آخرون ، فأصابهم التشرید والتقتیل ، ووقعت بین الطرفین معارک ضاریه کانت نتائجها آلاف الاحادیث الموضوعه التی ورثناها الیوم من جانب ، ومن جانب آخر آلاف الضحایا البریئه من خیار المسلمین . وکان سمره هذا ممن امتثل أوامر معاویه ، فأصاب الامره فی البصره فأسرف فی قتل من خالفه 🔰معاویه به سمره بن جندب صد هزار درهم داد تا اینکه روایتی جعل کند که این آیه که « ومن الناس من یعجبک قوله …» در مورد علی نازل شده است و نیز آیه « ومن الناس من یشری نفسه …» در مورد ابن ملجم ؛ اما او قبول نکرد ؛ پس چهارصد هزار درهم دیگر به او داد و او قبول کرد . عده ای از مهاجرین و انصار ، به در خواست معاویه پاسخ مثبت دادند و از دنیای بزرگ معاویه بهره مند شدند ؛ اما عده ای دیگر با او مخالفت کردند ، و دچار تبیعد و کشتار شدند ؛ و بین دو گروه درگیری های سختی درگرفت که نتیجه آن از یک سو هزاران روایت جعلی بود که ما آن ها را به ارث برده ایم ؛ و از سوی دیگر هزاران قربانی بی گناه از خوبان مسلمانان ؛ این سمره که در مورد او گفتیم از کسانی بود که دستور معاویه را اطاعت کرد ، پس به حکومت بصره رسیده و در کشتن مخالفینش خونریزی بسیار کرد . 📚:شرح نهج البلاغه ،‌ ج۴ ، ص ۷۳ . ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
4_5980905731077965957.pdf
3.85M
معرفی_کتاب: کتاب «ما أخفاه الرواة من لیلة المبیت علی فراش النبی(صلی الله علیه و آله)» بررسی کامل زوایای ماجرای لیله المبیت؛ اثر سید نبیل حسنی ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
ماجرای لیله المبیت قسمت اول دارالندوه در مکه مکانی وجود داشت که برای حل مشکلات اساسی بین قریش در آن مکان اجتماع میکردند که نام این مکان دارالندوه بود( زمان جاهلیت قبل از اسلام). 👈دارالندوه مکانی بود که نقشه ترور پیامبر صلی الله علیه و اله در شب اول ربیع"لیله المبیت" توسط مشرکین قریش در آن پی ریزی شد دقیقا مثل سقیفه بنی ساعده در مدینه: مکانی که اهالی مدینه" دو قبیله اوس و خزرج" قبل از اسلام برای رفع مشکلاتشان در آن‌مکان اجتماع میکردند. به این‌خاطر اولین‌جلسه برای غصب خلافت بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله توسط اوس و خزرج در سقیفه تشکیل شد. ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
لیله المبیت قسمت دوم 🛑ثم أمر النبي أصحابه بالهجرة إلى المدينة فكان أول من قدمها أبو سلمة ابن عبد الأسد وكانت هجرته قبل البيعة بسنة ثم هاجر بعد عامر بن ربيعة حليف بني عدي مع امرأته ليلى ابنة أبي حشمة ، ثم عبد الله بن جحش ومعه أخوه أبو أحمد وجميع أهله فأغلقت دارهم وتتابع الصحابة ثم هاجر عمر بن الخطاب وعياش بن أبي ربيعة فنزلا في بني عمرو بن عوف وخرج أبو جهل بن هشام والحارث بن هشام إلى عياش بن أبي ربيعة بالمدينة وكان أخاهما لأمهما فقالا له إن أمك قد نذرت أنها لا تستظل ولا تمتشط فرق لها وعاد وتتابع الصحابة بالهجرة إلى أن هاجر رسول الله صلى الله عليه وسلم . ذكر هجرة النبي صلى الله عليه وسلم لما تتابع أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم بالهجرة أقام هو بمكة ينتظر ما يؤمر به من ذلك وتخلف معه علي بن أبي طالب وأبو بكر الصديق ، فلما رأت قريش ذلك حذروا خروج رسول الله صلى الله عليه وسلم فاجتمعوا في دار الندوة وهي دار قصيّ بن كلاب وتشاوروا فيها فدخل معهم إبليس في صورة شيخ وقال : أنا من أهل نجد سمعتُ بخبركم فحضرتُ وعسى أن لا تعدموا مني رأياً وكانوا عتبة ، وشيبة . وأبا سفيان ، وطعيمة بن عدي وحبيب بن مطعم والحارث بن عامر ، والنضر بن الحارث ، وأبا البختري بن هشام وربيعة بن الأسود ، وحَكيم بن حزام ، وأبا جهل ونُبَيْهاً ، ومنبهاً ابني الحجاج ، وأمية بن خلف وغيرهم . فقال بعضهم لبعض : إنّ هذا الرجل قد كان من أمره ما كان وما نأمنه على الوثوب علينا بمن اتبعه فأجمعوا فيه رأياً  🔰هنگامی‌که اهالی یثرب در پیمان عقبه دوم با پیامبر صلی الله علیه و اله عهد بستند که یاور ایشان باشند پیامبر صلی الله علیه و اله به مسلمانان مکه امر کردند که به یثرب{مدینه} هجرت کنند و اولین کسی که هجرت کرد ابوسلمه ابن عبد الاسد بود سپس عامر بن ربیعه و... پیامبر صلی الله علیه و اله منتظر هجرت مسلمانان بودند که خبر هجرت پیامبر به مشرکین مکه رسید، مشرکان در دار الندوه که در اصل خانه قصی بن کلاب و محل رفع اختلافات قبیله قریش بود اجتماع کردند که عتبه و شیبه و اباسفیان و ابوجهل و..... نیز حاضر بودند؛ در این هنگام ابلیس با چهره پیرمردی وارد شد و گفت: من از اهالی نجران هستم که از اجتماع شما آگاهم به همین سبب در اینجا حاضر شده ام عده ای از آنان گفتند: ما از عقیده و پیروان این شخص ( پیامبر صلی الله علیه و آله) در امان نیستیم. 👈[ چراکه می‌دانستند که اگر پیامبر صلی الله علیه و اله عازم مدینه شود و در آنجا پایگاه قوی مردمی ایجاد کند بخاطر تمام آزار و اذیت و قتل و کشتارهایی که توسط قریش به آنان رسیده است یا در صدد انتقام به وسیله جنگ می‌شوند یا اینکه کاروان های قریش که عازم شام هستند و از نزدیکی یثرب گذر می‌کنند را توقیف می‌کنند، به دلیل اینکه منبع در آمد اصلی قریش مکه یا حجاج بودند یا تجارت.] 📚: الكامل في التاريخ  ج2 ص۱۰۲ ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
لیله المبیت قسمت سوم 🛑فقال بعضهم : احبسوه في الحديد وأغلقوا عليه باباً ثم تربصوا به ما أصاب الشعراء قبله ، فقال النجدي : ما هذا لكم برأي لو حبستموه يخرج أمره من وراء الباب إلى أصحابه فلأوشكوا أن يثبوا عليكم فينتزعوه من أيديكم ، فقال آخر : نخرجه وننفيه من بلدنا ولا نبالي أين وقع إذا غاب عنا ، فقال النجدي : ألم تروا حُسْنَ حديثه وحلاوة منطقه ؟ لو فعلتم ذلك لحلَّ على حي من أحياء العرب فيغلب عليهم بحلاوة منطقه ثم يسير بهم إليكم حتى يطأكم ويأخذ أمركم من أيديكم ، فقال أبو جهل : أرى أنْ نأخذ من كل قبيلة فتى نسيباً ونعطي كل فتى منهم سيفاً ، ثم يضربوه ضربة رجل واحد فيقتلوه ، فإذا فعلوا ذلك تفرق دمه في القبائل كلها فلم يقدر بنو عبد مناف على حرب قومهم جميعاً ورضوا منا بالعَقْل ، فقال النجدي : القول ما قال الرجل هذا الرأي . فتفرقوا على ذلك . 🔰عده ای از آنان گفتند وی را در زندانی آهنین زندانی کنیم و درب آن را قفل کنیم شخص نجدی{ابلیس} در جواب آنان گفت: اگر وی را زندانی کنید صدای اوامر وی از پشت درب آهنی به گوش اصحابش می‌رسد و وی را فراری می‌دهند شخص دیگری از قریش گفت: وی را تبعید کنیم و برای ما مهم نیست کجا برود همین که از ما دور است کفایت می‌کند. شخص نجدی{ ابلیس} در جواب وی گفت: آیا حلاوت و شیرینی سخن وی را نشنیدید؟ اگر وی را تبعید کنیم با سخنان شیوا و شیرین خود عرب را مجذوب خود می‌کند و با حلاوت منطق خود بر عرب چیره می‌شود سپس با خیل اصحاب خود به سمت شما می آید تا از شما انتقام بگیرد. در این هنگام ابوجهل گفت: از هر قبیله ای یک جوان انتخاب شود و هر کدام یک شمیشیر به دست بگیرند و همه ی آنان با هم به پیامبر صلی الله علیه و اله ضربه بزند و او را بکشند و زمانی که این‌گونه شود خون وی بر گردن تمام قبائل عرب می افتد و بنی هاشم توانائی جنگ با تمام قبائل عرب را ندارد لذا به خون بها رضایت می‌دهد. شخص نجدی{ابلیس} گفت: حرف درست همین حرفی است که این شخص{ابوجهل} گفته است. و بر همین قول اجتماع کردند. 📚: الكامل في التاريخ ج2  ص۱۰۲ ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
➖لیله المبیت قسمت چهارم 🛑فأتى جبرائيل النبي صلى الله عليه وسلم ، فقال : لا تَبِتْ الليلة على فراشك ، فلما كان العتمة اجتمعوا على بابه يرصدونه متى ينام فيثبون عليه ، فلما رآهم رسول الله صلى الله عليه وسلم قال : لعلي بن أبي طالب نَمْ على فراشي واتشح ببردي الأخضر فنم فيه ...... . وسأل أولئك الرهط علياً عن النبي صلى الله عليه وسلم ، فقال : لا أدري أمرتموه بالخروج فخرج . فضربوه وأخرجوه إلى المسجد فحبسوه ساعة ثم تركوه 🔰در این هنگام جبرائیل علیه الرحمه بر پیامبر صلی الله علیه و اله نازل شد و فرمود که امشب در جایگاه خود نخواب.لذا پیامبر صلی الله علیه و اله به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند امشب در جایگاه من بخواب و پارچه سبزی که برای من است را بر روی خود بینداز. وقتی مشرکین وارد منزل پیامبر صلی الله علیه و اله شدند، در این هنگام امیرالمومنین علیه السلام بلند شد و مشرکین فهمیدند که وی علی است. گروه مشرکین از امیرالمومنین علیه السلام سوال کردند که پیامبر صلی الله علیه و اله کجاست امام علی علیه السلام فرمودند من نمی دانم شما به وی امر کردید که خارج شود و وی خارج شد. مشرکین شروع به کتک زدن امیرالمومنین علیه السلام کردند و وی را به سمت مسجد بردند و او را حبس کردند سپس وی را رها کردند. ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
➖ابلیس لعین در چهار مورد شبیه انسان شد 🛑جابِرَ بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حزام [حَرَامٍ] اَلْأَنْصَارِيَّ (رَحِمَهُ اَللَّهُ) يَقُولُ: تَمَثَّلَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ فِي أَرْبَعِ صُوَرٍ: تَمَثَّلَ يَوْمَ بَدْرٍ فِي صُورَةِ سُرَاقَةَ بْنِ جُعْشُمٍ اَلْمُدْلِجِيِّ فَقَالَ لِقُرَيْشٍ : «لاٰ غٰالِبَ لَكُمُ اَلْيَوْمَ مِنَ اَلنّٰاسِ وَ إِنِّي جٰارٌ لَكُمْ فَلَمّٰا تَرٰاءَتِ اَلْفِئَتٰانِ نَكَصَ عَلىٰ عَقِبَيْهِ وَ قٰالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ» . وَ تَصَوَّرَ يَوْمَ اَلْعَقَبَةِ فِي صُورَةِ مُنَبِّهِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ فَنَادَى: أَنَّ مُحَمَّداً وَ اَلصُّبَاةَ مَعَهُ عِنْدَ اَلْعَقَبَةِ فَأَدْرِكُوهُمْ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) لِلْأَنْصَارِ : لاَ تَخَافُوا فَإِنَّ صَوْتَهُ لَنْ يَعْدُوهُمْ. وَ تَصَوَّرَ يَوْمَ اِجْتِمَاعِ قُرَيْشٍ فِي دَارِ اَلنَّدْوَةِ فِي صُورَةِ شَيْخٍ مِنْ أَهْلِ نَجْدٍ ، وَ أَشَارَ عَلَيْهِمْ فِي اَلنَّبِيِّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بِمَا أَشَارَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ (تَعَالَى): «وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اَللّٰهُ وَ اَللّٰهُ خَيْرُ اَلْمٰاكِرِينَ» . وَ تَصَوَّرَ يَوْمَ قُبِضَ اَلنَّبِيُّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فِي صُورَةِ اَلْمُغِيرَةِ بْنِ شُعْبَةَ فَقَالَ: أَيُّهَا اَلنَّاسُ، لاَ تَجْعَلُوهَا كِسْرَوَانِيَّةً وَ لاَ قَيْصَرَانِيَّةً، وَسِّعُوهَا تَتَّسِعْ، فَلاَ تَرُدُّوهَا فِي بَنِي هَاشِمٍ ، فَتَنْتَظِرَ بِهَا اَلْحَبَالَى . 🔰ثعلبة بن زيد انصارى مى‌گويد: شنيدم كه جابر بن عبد اللّه انصارى مى‌گويد:ابليس- كه نفرين خدا بر او باد-در چهار صورت ظاهر گشت:در روز جنگ بدر در چهره سراقة بن جعشم مدلجى ظاهر شد.پس به قريش گفت:امروز هيچ كس بر شما پيروز نخواهد شد و من شما را پناه خواهم داد ولى وقتى دوگروه رودررو شدند از تصميم خود منصرف شد و گفت: من از شما بيزارم[انفال :آيۀ 48]و در روز عقبه در چهره منبّه بن حجاج ظاهر شد پس ندا درداد:همانا محمد و جوانان همراه او در عقبه هستند،آنان را دريابيد.پس رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله به انصار گفت:نهراسيد.همانا صدايش به آنان نخواهد رسيد.و در روز گردهماى قريش در دار النّدوة،در چهره پيرمردى از اهل نجد آشكار شد و درباره[چگونگى قتل]آنها،مشورت داد.پس خداوند اين آيه را فروفرستاد«آنگاه كه كافران بدخيالى مى‌كردند كه تو را به زندان بيندازند يا بكشند و يا بيرونت كنند آنان مكر ورزيدند و خدا هم مكر ورزيد و خدا بهترين چاره‌انديشان است.»[انفال :آيۀ 30] و روزى كه پيامبر وفات نمود شيطان در چهره مغيرة بن شعبه ظاهر شد و گفت:اى مردم. خلافت را همچون حكومت كسرى و قيصر قرار ندهيد و آن را گسترش دهيد تا گسترش داده شود.و آن را به بنى هاشم بازنگردانيد تا انتظار[به دنيا آمدن خليفه توسط‍‌]زنان حامله كشيده شود. 📚 الأمالي (للطوسي)،ص: 176 ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi