در محضر آیتالله میرباقری
💥 علامه حسینی از سال ۱۳۵۰ که با بعضی از گروههای انقلابی همکاری فکری داشتند، برای آنها بحث روش اجتهاد حوزه را تدریس میکردند. ایشان معتقد بودند که بعضی از گروهکها چون روش فقاهت را اصل قرار نمیدهند، طبیعتاً به انحراف میافتند.
💥 خطرناکترین لایۀ التقاطی در تحقیقات حوزوی، استفاده از روش تحقیق غربی است. علامه حسینی بهدنبال این بودند که جلوی التقاط در مقیاس روش تحقیق را بگیرند.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«دغدغه اصلیِ علامه سید منیرالدین حسینی تحقق اسلام در زندگی اجتماعی بود. ایشان معتقد بودند عقلانیت و تفکر نظری، کاربردی و تجربی جامعه باید مذهبی شود تا جامعه بتواند مذهبی زندگی کند. طبیعتاً اگر کسانی، ملتزم به عقلانیت مدرن باشند، امکان اینکه اسلام را در عینیت، لااقل بهنحو کامل، پیاده کنند نیست. این سخن اخیراً هم در #فلسفۀ_علم به یک معنا مورد پذیرش واقع شده و معتقد شدهاند که علوم، تابع پارادایمها و چارچوبهای نظری و فلسفی هستند. در تفکرات اجتماعی هم این نظر مورد توجه قرار گرفته است، منتها عمقی که ایشان به آن عنایت میکردند با بقیه متفاوت است؛ دیگران حداکثر در حد چارچوبهای فلسفیِ حاکم بر علم، و فلسفههای_مضاف، توجه میکردند، ولی مرحوم حاج آقای حسینی بحث را از این هم عمیقتر میدیدند. به نظر میرسد باید ایمان و تعقل و تجربه در هم تنیده شود تا یک #عقلانیّـت_مذهبی ایجاد شود. آنوقت این عقلانیت مذهبی در تشخیص موضوعات هم حجت است. به تعبیر دیگر، #موضوعشناسی هم باید به حجیت برسد و راه رسیدنش هم این است که عقلانیت جامعه، ایمانی شود؛ مرحوم حاج آقای حسینی این را هم در حد فلسفۀ علم کافی نمیدانستند، بلکه در حد #روش_تحقیق علوم جاری میدانستند و معتقد بودند که ما باید از این حوزه شروع کنیم و روش پژوهش را بهگونهای طراحی کنیم که جای تفقه دینی در موضوعشناسی معیّن شود. طبیعتاً اگر #تفقه_دینی بخواهد منظومه تحقیق اجتماعی بشر و از این طریق، حیات اجتماعی بشر را سرپرستی کند باید خود فقه و روش تفقه تکامل پیدا کند. ایشان منظومۀ تکامل تفقه دینی و روش علوم و مدلهای اجرایی را منظور نظر قرار داده بودند و دنبال این بودند که مبتنی بر مذهب این کار را هم انجام دهند؛ یعنی در نقطۀ مقابلِ برخی روشهای هرمنوتیکی که میخواستند معرفت ایمانی را تابع معرفت تجربی قرار دهند، ایشان میفرمودند باید معرفتهای فقهیِ ما محور منظومۀ معرفتی و عقلانیت اجتماعی باشد و تولید آن هم مبتنی بر همان #روش_فقاهت باشد. در نهایت هم معتقد بودند که حوزه و دانشگاه باید درون یک سیستم بزرگتر هماهنگ شوند.
نکتهای که مرحوم حاج آقا واقعاً جدی گرفته بودند، مسئلۀ تعبد به دین است؛ یعنی اینکه بالأخره اگر آدم بخواهد کاری انجام دهد یا خدمتی به دین کند، نباید «واو یا تایی» اضافه شود. من گاهی اشاره میکردم آن زحمتی که یک فقیه میکشد تا یک اَحوط را اولیٰ کند یا بالعکس، و آخرش هم نمیتواند (چیزی كه ارزشش بیشتر از یک چله ریاضت كشیدن است)، تعبدش در استناد به دین است. دغدغۀ اصلی ایشان این تعبد بود و حتی از سال پنجاه که با بعضی از گروههای انقلابی همکاری فکری داشتند برای آنها بحث اجتهاد و #روش_اجتهاد حوزه را میگفتند. معتقد بودند که بعضی از گروهکها چون این روش را در تفقه و اعتقاداتشان دنبال نمیکنند طبیعتاً به انحراف میافتند. حتی با بعضی از بزرگان هم سر همین موضوع اختلاف داشتند و آخر هم معلوم شد که ایشان درست فهمیدهاند.
دورههایی هم كه تا سال ۶۰ بود، اولین بحثی که میگفتند، بحث روش اجتهاد بود. بعدها این بحث تبدیل به کتاب شد که البته تنقیح همان روش فقهاست و چیز جدیدی نیست و همان روش را در مقایسه با روشهای تأویل قدیمی مثل قیاس اهل سنت یا تأویلهای جدید مثل دینامیزم قرآنِ گروهکها یا روشهای علم زیستی جدید مقایسه میکردند و تفاوتهایش را میفرمودند و حجیت و عدم حجیتش را بیان میکردند.
هماكنون نیز به نظر میرسد چیزی که رد پایش گاهی در تحقیقات محققین حوزه دیده میشود و شاید خطرناکترین لایۀ التقاطی در تحقیقات حوزوی هم هست، روش تحقیق غربی است که متأسفانه چون بهراحتی تشخیص داده نمیشود که کجای این روش تحقیقات مشکل دارد، کموبیش وارد فضای تحقیق حوزه میشود. آنچه ایشان دنبال میکردند این بود که جلوی #التقاط_در_مقیاس_روش_تحقیق را بگیرند. همچنین روش تحقیق در حوزۀ علوم و روش تحقیق در مدلهای اجرایی و در نهایت، تکامل در تفقه در حوزه هم بهگونهای نشود که به انفعال تفقه در مقابل روش تحقیق غرب منتهی شود.»
☑️ @mirbaqeri_ir
💥 هماهنگیِ بین «معرفتهای دینی و معرفتهای علمی»، نيازمند هماهنگیِ روشها و متدلوژیهای آنهاست،
و هماهنگیِ روشها نیازمند فلسفۀ روش (فلسفۀ شدن).
🔴 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
🔹 منظومۀ عقلانيت اجتماعی بايد اولاً بهصورت جزاير مستقل عمل نكنند، بلکه بهصورت پيوستار عمل كنند و ثانياً، اين منظومه، متعبّد به وحي باشد و بر اساس مديريت ديني شكل بگيرد.
معرفتهاي ديني و نظری و تجربي در اين منظومه بايد مستند به وحي شوند و معرفت ديني، متغيّر اصلی باشد. در اين صورت، بايد مأموريت تفقه ديني گسترش پيدا كند و وارد عرصهاي شود كه بتواند نيازهاي دانشهاي تجريدي و تجربي به مفروضات اساسی را تأمين كند.
اگر تفقّه دينی بهدنبال پاسخگويیِ به مفروضات علوم تجربي و علوم تجريدي نباشد، نميتواند در موضع متغيّر اصلي در منظومه معرفتي بشر قرار بگيرد، بلكه ممكن است دانشهاي ديگر، معرفتهاي ديني را تحتتأثير قرار دهند و فقه نيز عرفي شود؛ يعنی در تعامل بين فقه و دانش اقتصادي، روانشناسي، جامعهشناسي و ساير دانشها، آن دانشها، عينيت را بازسازي كنند و معرفت ديني را تابع شرايط عيني تغيير دهند.
🔹 معنای دينيسازیِِ اين فضاي كيهانی آن نيست كه عقل و تجربه و شهود را تعطيل كنيم، بلکه میخواهيم مبتنی بر دين، آنها را شکوفا کنيم. همچنين، وحی را حوزۀ موازي با شهود و تعقل و تجربه فرض نمیکنيم و معيار صحّت هر يک را جدا تعريف نمیکنيم تا هركدام معيار صحّت مستقل و روش تحقيق مستقل از ديگری داشته باشند؛ بلكه اين منظومه کلان تعقّل بايد مبتني بر يك نظام هماهنگ روش تحقيق اتفاق بيفتد كه در آن، استناد به وحي و محاسبات نظري و عقل تجربي و نيز شهود، به هم پيوسته عمل ميكند و چگونگی کاربردی کردن فرهنگ دين نشان داده میشود. به عبارت ديگر، يك #معيار_صحّت_تركيبي در اين منظومه وجود دارد؛ چرا که اگر جزاير مستقلي با معيار صحتها و روش تحقيقهاي مختلف درست کنيم، يك #پيوستار_عقلاني به وجود نخواهد آمد و به طور طبيعی يك تصميمگيري منسجم هم نخواهيم داشت؛ چرا که تصميمگيريها در مقياس توسعه، كلان و خُرد، ناشي از عقلانيت اجتماعي هستند و چنانچه عقلانيت اجتماعی داراي يك پيوستار مناسب نباشد، اين تصميمگيريها نيز جزيرهاي خواهد شد.
🔸 شكلگيري پيوستار ديني در فضاي عقلانيّت اجتماعي نيازمند نرمافزارهايي است كه بتواند تحقيقات را در حوزههاي مختلف بهگونهاي سامان دهد كه همه آنها، مستند به دين شوند و همچنين جايگاه تعقل، تجربه و احساس و شهود انسان در كنار تعبّد به وحي محفوظ بماند. اين امر به يك #روش_تحقيق نياز دارد که بتواند حوزههاي مختلف را بهصورت پيوسته ببيند و حوزه فقاهت را با حوزه دانشهاي تجريدي و تجربي، مرتبط كند و بالعکس. اين نرمافزار، ايمان به وحي را معيار اصلي صحّت قرار ميدهد و در عين حال، معيار صحّت حتماً به كارآمدي تجربي و هماهنگي نظري هم قيد ميخورد؛ در اين صورت، روش تفقّه ديني با روشهاي تجربي در هم تنيده میشوند و #انعكاس_روشها در یکدیگر ديده ميشود.
بنابراين، این نرمافزار بهدنبال ناديده گرفتن جايگاه مطالعات تجربي، مطالعات ميدانی، محاسبات نظري و شهود بشر نيست بلكه به دنبال برقراري نسبتي بين اینها بر اساس تعبّد و استناد به وحي است.
نظام روش تحقيق به عنوان #نرمافزار_پیوستارسازی دينی، بايد به گونهاي شکل بگيرد كه تحقيقات را به هم پيوند دهد و بتواند انعكاس آنها را در یکدیگر مشاهده كند.
🔸 روشهای تحقيق نيازمند به #فلسفه_روش_تحقيق هستند. فلسفه روش تحقيق عهدهدار هماهنگي روش تحقيقهاست. اين فلسفه ميتواند فعل تحقيق را تحليل و مدلسازي كند، و زمينه هماهنگ شدن تحقيقات اجتماعي را فراهم آورد؛ يعني اين فلسفه هم توليد نرمافزار و هم سازماندهي مديريتِ آن را به عهده دارد. «فلسفه روش تحقيق» را ميتوان نظريه راهنما هم ناميد. اين نظريه بايد در حوزه تفقه ديني و حوزه دانشهاي تجربي و تجريدي، #نظام_روشگان هماهنگ ارائه دهد و موجب تعامل محصولات آنها شود. در غير اين صورت، اگر روش تفقه ديني با روشها و تحقيقات تجريدي و تجربي تعامل نداشته باشد، هماهنگسازي محصولات آنها دشوار خواهد بود. به عبارت ديگر، قابليت انعكاس دانشهاي ديني در حوزه تجريدي و تجربي و نيز انعكاس دانشهاي تجربي و تجريدي در تفقه ديني را دارا باشد. بنابراین، فلسفه روش تحقیق عهدهدار چنين تعاملي در هماهنگي حوزههای تفقه ديني و حوزههای علوم تجريدي و تجربي نظام روشگان است. اگر روش علم اين قابليت را نداشته باشد كه مفروضات اساسي حوزه دين را بپذيرد و مانند روشهاي پوزيتيويستي عمل كند، هرگز امكان توليد علم ديني وجود نخواهد داشت؛ همچنانكه علم فلسفي الهي نيز به اين ترتيب توليد نخواهد شد؛ لذا به نظريۀ راهنمايي نيازمنديم تا زمينه اين كار را فراهم كند.»
🔗https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
#فلسفه_روش
💥 فلسفۀ شدن اسلامی (بهمثابۀ فلسفۀ روش)، نظام روش تحقیق را بهگونهای بازطراحی میکند که حضور و نقشآفرینیِ دین را در ساحت علم بپذیرد.
🔵 استاد سید محمدمهدی میرباقری
◀️ دین چگونه در #عقلانیت بشر جاری میشود؟ اگر #روش_تحقیق شما بهگونهای نباشد که دخالت دین در روش را بپذیرد، آیا میتوانید محصول آن را به دین گره بزنید؟ آیا روشهای پوزیتیویستی، به دین اجازه ورود و دخالت میدهند؟ پس اولین چیزی که باید تغییر کند روش تحقیق است، نه #فلسفههای_مضاف. یعنی در حوزه استناد به دین، در حوزه تولید معادلات و در حوزه تولید مدلهای اجرایی، روش تحقیق باید بهگونهای باشد که تبعیت از دین در آن جاری شود.
◀️ این روشها باید به یک منظومه روش تبدیل شوند و الا اگر این سه حوزه مستقل تعریف شوند، نمیتوان آنها را در عینیت بههم گره زد. اگر حاصل تفقه دینی شما با حاصل دانشهای کاربردی و اجراییتان، در روش، هماهنگ نشده باشند، هماهنگی بین آنها در محصولاتشان، ممکن نخواهد شد [و نتیجه آن،] همین پارادوکسی است که الان در جامعه با آن مواجه هستیم که از یک طرف میخواهیم به دانش تکیه کنیم و از طرف دیگر به دادههای دین؛ دائماً هم به تناقض برمیخوریم.
اگر روش تحقیق در حوزه تفقه دینی و در حوزه مطالعات اجرایی و کاربردی، هماهنگ نشوند، چگونه میخواهید محصولات آنها را هماهنگ کنید؟ چگونه امکان دارد از دو محصول بیگانه یک خروجی گرفت؟ چگونه امکان دارد هر دو در فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری در حوزه مدیریتی جامعه دخالت کنند و بعد به یک محصول برسند؟ هر کجا دین دخالت میکند، با علم تعارض پیدا میکند.
◀️ برای اینکه به روش تحقیق برسیم، نیاز به #فلسفه_روش_تحقیق داریم؛ پس نقطه شروع ما فلسفه روش تحقیق است، نه فلسفههای مضاف. این فلسفه روش تحقیق است که باید توضیح دهد برای شناسایی جهان، چگونه تحقیق کنیم تا هم بتوانیم مکانیزمها و فرایندها را بشناسیم و جهان را ریاضیسازی کنیم و فقط توصیف به غایات و چراییهای غائی نکرده باشیم (چرا که مهمترین شاخصه علم مدرن این است که برای بشر امکان تصرف کمّی فراهم میکند) و هم مبتنی بر دین جهان را ریاضیسازی کرده باشیم. ما از این فلسفه روش تحقیق که چنین امکانی را در اختیار ما قرار میدهد، به «فلسفه شدن اسلامی» تعبیر میکنیم. فلسفه شدن اسلامی، نظام روش تحقیقها را طراحی میکند و به ما میگوید در حوزه تفقه دینی، باید چگونه و در چه دامنههایی تحقیق کرد، به چه نظام سؤالاتی جواب داد و چگونه جواب داد.
◀️ فلسفه شدن علاوهبر اینکه چگونگی تحقیق در دامنه تفقه دینی را به ما میگوید، در حوزه مطالعات کاربردی هم به ما میگوید که باید چه سؤالاتی از دامنه تفقه دینی در این علم بشود و همان سؤالاتی را که شما میگویید فلسفه باید پاسخ دهد، ما میگوییم دین باید پاسخ بدهد. این روش تحقیق است که به شما میگوید باید چه نظام سؤالاتی از حوزه تفقه دینی پرسیده شود؛ نه سؤالات پراکنده [پرسید].
اینکه بعضی گفتهاند «صورت مسئلهها را از علم بگیریم و دین پاسخ بدهد»، نتیجه آن در دراز مدت این میشود که شأن دین، پاسخگویی به مسائل مستحدثه باشد، نه #رهبری_حوادث. روش تحقیق است که باید بگوید در تحقیق از هر موضوعی از موضوعات، چه نظام سؤالاتی از مبدأ عالیتر ـ یعنی از دین ـ باید پرسیده شود که تفقه دینی میبایست به آن پاسخ دهد. این وظیفه روش تحقیق است که به شما بگوید تفقه دینی چگونه و با چه ابزاری و با چه روش تحقیقی، باید به این سؤالات پاسخ دهد؟»
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
#فلسفه_روش
☑️ @mirbaqeri_ir
از فلسفۀ روش تا فقاهت .mp3
12.25M
🎧 استاد میرباقری | تفاوت کارآمدیِ #فلسفۀ_روش و کارآمدیِ #تفقه_دینی و حکمت
⚡️ کار فرهنگستان علوم اسلامی طراحی #فلسفۀ_روش بوده که سه روش تحویل میدهد:
۱. #روش_شبکه (روش طراحی شبکه تحقیقات)؛
۲. #روش_تحقیق (روش عام تحقیقات اجتماعی)؛
۳. #روش_بانک (روش تأسیس بانک اطلاعات).
⚡️ در گام بعد، حوزۀ علمیه باید حکمتِ حاکم بر علوم و برنامهریزیها را تفقه کند تا در گام دیگری، علوم و برنامهریزیها دینی شوند.
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
#کارآمدی_فلسفه_روش
#کارآمدی_حکمت
☑️ @mirbaqeri_ir
مکتب و علم و برنامه .mp3
12.11M
💥 رابطه «مکتب» با «علم» و «برنامه» (با تطبیق بر حوزۀ تربیت)
🔹 #مکتب مشتمل است بر #آموزههای_فقهی که به یک معنا تکلیفها را معین میکنند و #آموزههای_حِکمی که توصیف هستند و #آموزههای_ارزشی که در حوزه اخلاق بحث میشوند.
🔹 #مکتب_تربیتی اسلام برای تبدیل شدنش به یک #نظام_تربیتی عینی و جاری شدنش در عینیت باید از بستر #علوم_تربیتی هم عبور بکند.
🔹 مکتب باید در حوزه دانش فرآوری بشود و به گمان ما اصلاً #علم_دینی یعنی همین. 👈 علم دینی یعنی علمی که در آن مکتبِ مستند به اسلام فرآوری شده و به دانش کاربردی تبدیل شده است. [علم مکتبی]
🔹 علم دینی علمی است که در روش تحقیقِ آن، #مکتب و دستاوردهای استنباطی از دین جانمایی شده، یعنی شما میتوانید نسبتِ بین آن چه که در حوزه مکتب به روش اجتهادی از دین استنباط میکنید با مطالعات تجربی و نظری را معین بکنید و بگویید اینها چگونه درون یک دستگاه مطالعاتی قرار میگیرند و همافزا میشوند.
#مکتب_و_حکمت
#مکتب_تربیتی
#مکتب_کاربردی
#روش_تحقیق
📚 پروندۀ کاملِ #فلسفه را ببینید (در حال بهروزرسانی):
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
☑️ @mirbaqeri_ir