eitaa logo
موسسه فرهنگي ميرداماد گرگان
264 دنبال‌کننده
671 عکس
53 ویدیو
4 فایل
کانال رسمی موسسه فرهنگي ميرداماد در ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
2 مرداد 1402 6 محرم 1445 🔸 تاسیس دفتر اسناد رسمی " نمره یک " با تصدی شیخ محمد زاهدی آهنگر محله ای (1314 هجری خورشیدی) 🔹روز پاتوقی محله های ، ، ، 🔸شکست محمدطاهرخان زند یکی از سرداران زندیه در (1199 محرم قمری) ✅منبع: سررسید ، نشر پیک ریحان 🌐 https://eitaa.com/mirdamad_org ┗━━━🍃🌺🍃━━━┛
🍃قدیمی‏ترین شهر 🔸مسگری از جمله مشاغل پراهمیت در گذشته بود که امروز از رونق افتاده است اما هنوز هم در گوشه کنار شهرها می توان کسانی را یافت که به این هنر پایبندند و به آن تعلق خاطر دارند. 🔹حاج تقی کریمی از جمله این افراد است که بیش از 70سال است در این شغل کار می کند اهالی گرگان اگر گذرشان به محله و محوطه این محل بیافتد در ضلع جنوبی این میدانگاهی مغازه کوچک حاج تقی را می بینند که هر روز از طلوع تا غروب آفتاب در آن مشغول کار است 🔸او شاید باسابقه ترین مسگر گرگان باشد که هنوز از این کار دست نکشیده است 🔹حاج تقی که متولد 1319 است از 6 سالگی وارد این هنر شده و آن را در کوچه چهارباغ مشهد نزد استادان خود فرا گرفت و چند سال بعد با مهاجرت خانواده به گرگان این کار را ابتدا در محله و در 40سال اخیر در محله ادامه داده است. 🔸او در سالهای گذشته برای مسگری گاهی به شهرها و روستاهای اطراف می رفت که امروز دیگر خبری از آن رفت و آمدها نیست. 🌐 https://eitaa.com/mirdamad_org ┗━━━🍃🌺🍃━━━┛
🍃 نَفَسی دیگر از نَفَس‌هایم 🔸در شهر چهار دروازه «مازندران، بسطام، چهل ‏دختران، فوجرد» بود. 🔹گذرگاه محله‌ی‌ ‏مشهد به محله‌ی دباغان را آب‏شَرشَر می‌گویند. 🔸دباغان از نظر شغلی، مشاغل مختلفی داشت. سپُور (پاک‏بان)، دلاک حمام، حمامی، مرده ‏شور، قبرکن، تخمه ‏فروش، کشاورز خرده ‏پا، ندّاف، امنیه (ژاندارم)، کارگرهای فصلی، ارابّه‌چی، شَعرباف، خیاط، کارمند، باغچه‌بان، بقّال، آهنگر، عتیقه ‏فروش، قصاب، حکیم، پیله‌ور و دوره‌گرد در ترکمن ‏صحرا، سفال‌گردان، شانه‌باف (شانه از اجزاء دستگاه سنتی شَعربافی)، مسگر، راننده، آژان (پاسبان)، میرآب (مدیر و تقسیم کننده عادلانه آب به خانه‌ها و مزارع)، ماما و دعانویس. بابابزرگ‌ها می‌گفتند از جمله مشاغل مهم محله در زمان گذشته دباغی بود. 🔹مسجد دباغان یکی از دارایی‌های محله بود، اما به دلیل همجواری با مصلای محله‌ی ، محل رجوع انگشت ‏شماری بود و عرصه‌ای نداشت که جذب تجمّع مردم باشد. در ایام محّرم هم دسته‌های عزاداری به سبب نامساعد بودن راه دباغان، به تکیه محله نمی‌آمدند. 👈نَفَسی دیگر از نَفَس‌هایم عنوان مقاله‌ای هست که سید حسین نویسنده مشهور در این مقاله تاریخ شفاهی شهر محله را معرفی می‌کند. منبع: فصلنامه میرداماد، شماره 31 ⬅️ لینک صفحات در شبکه های اجتماعی👇 تلگرام l واتس اپ l ایتا l اینستاگرام l بله l سروش l آپارات l روبیکا l توئیتر l l سایت ┗━━━🍃🌺🍃━━━┛
🏘 شهر رؤیا، 🔶دیگر با داشتن کارنامه قبولی کلاس ششم ابتدایی می‌دانستم در قلب شهرم، شهرشکوه‌مندی است با نام ، میعادگاه نوجوان و جوان. دانایی شهر، به شهر شکل جدیدی داده بود. پس انگاری می‌باید از روایت کنم. روایت از خاطره‌های سال‌های پایانی دهه سی. 🔹می‌گویَمَت از فلکه‌ی چشم و چراغ شهر و چهارتا خیابان، ساختمان‌های شهربانی، دادگستری، بانک ملی و دارایی، و خانه‌های سفالپوش، چنار محلّه‌های ، و . و باغ‌های چهل ستون، پرتقالی، پاتخت و برج و خندق پشت محلّه‌ی و تپه‌های و . 🔸راوی می‌گوید شمار جمعیت شهرستان در سال 1335 شمسی به 189247 نفر رسید و نسبت به نفوس شهرستان پس از طی 60 سال، پنج برابر شد. 🔹 لَمپاها خاموش شد. تیرهای چوبین برق نصب گردید. اسفالت شد. در این بحبوبه، مکانی جایش را در زندگی مأنوس گرگانی‌ها بیش‌تر باز کرده بود. همان پلکان قوس‌دار منتهی به مهتابی و صُفه‌ی ساختمانِ کتیبه‌دار ایرانشهر، تأسیس 1317- توانا بود هرکه دانا بود. 🔸دو ساختمان با نمای بلند، سنگین و محتشم و با ساختار نظم و ترتیب و محتوای کلاس‌ها و تالار سخن‌رانی، فضاهای آفتابگیر و پنجره‌های شکوه‌مند با سرطاق هلالی خورده، منظرها را گسترده‌تر می‌نمایاند. 🔹 حال طنین صدای شاد و آزادِ نوجوان و جوان، غوغای پرشور بازی‌های بسکتبال، والیبال و فوتبال بر بام ایرانشهر شنیده می‌شود. 🔸 آوای موسیقی و کنسرت آواز، هیاهوی نمایشنامه‌های حماسی و تاریخی، قدم آهسته رژه‌ها، پایکوبی سورجشن‌ها، هول و ولای امتحانات نهایی و غریو خوش نشاط برف بازی زمستانی، ضمیمه‌ی دانشی است که می‌آموزد... ادامه فصلنامه میرداماد ✍️سیدحسین میرکاظمی تلگرام l واتس اپ l ایتا l اینستاگرام l بله l سروش l آپارات l روبیکا l توئیتر |یوتیوب l سایت ┗━━━🍃🌺🍃━━━┛