#توضیح
مثلاً یک نفر دوچرخهسوار روی دو چرخ راه میرود، اینکه یکدفعه نمیشود، آنقدر قوای وجودش را در این ریل روی دوچرخه به کار میاندازد تا خودش تنظیم قوا میکند؛ یعنی روی آن دوچرخه، آن لحظه که نشسته و میراند، همۀ قوا و عضلات و فکر و... در آن دوچرخهراندن شکل گرفته است؛ آن است که کار را پیش میبرد؛ وگرنه مثلاً یک پهلوان جهانی که یکبار هم سوار دوچرخه نشده است، با همۀ قدرت قهرمانیاش و عضلاتش، همان بار اول زمین میخورد؛ زیرا روح و روانش در این ریل و این حرکت شکل نگرفته است.
یک بچۀ ضعیفالجثۀ دوازده ساله روی آن دوچرخه پریده است، یک دستی هم میرود؛ اینقدر این قوا و نفس و عضلات و همۀ وجودش را در این ریل مرتب به کار گرفته است که الآن شکل گرفته است. آن شکل، خودش او را میبرد.
کسی که در #مراقبه و #محاسبه دائماً در ریل #کنترل_هوای_نفس حرکت میکند، دائماً آن را کنترل میکند، #شهوت_گفتن که میآید، زود بنایش بر این است که باید او را بزند؛ #شهوت_نگاه را بزند، #شهوت_فکر را بزند، #شهوت_خیال را بزند؛ جایی میخواهد برود، چیزی میخواهد بخورد، اصلاً بنایش بر این است که هرچه شهوت میشود، کنترل کند و نگذارد؛ در یک ریل خاص مرتب خودش را تربیت میکند.
نفسی که روی یک چرخ به آن شگفتی میرود، این چه عظمتی در وجودش باز خواهد شد، حکمت از آن ظهور و بروز میکند. چرا؟ زیرا انسان یک انسان دیگری میشود؛ قوا و استعدادها و مراکز مشاعر درک حقایق، عمق دیگری پیدا میکند؛ استعدادهای فوقالعادهای باز میشود و آنها این حقایق را میگیرند. دیگری تا بخواهد ببیند این چیست، نمیتواند و نمیفهمد؛
لذا حضرت میفرماید: «مَن شَغَلَ نَفسَهُ بغَيرِ نَفسِهِ». هرکس اشتغالاتش از طریق غیر نفس خودش باشد، از طریق اشتغال به نفس ظهور و بروز نکند، منهای این باشد، میفرماید: «تَحَيَّرَ في الظُّلُماتِ و ارتَبَكَ في الهَلَكاتِ».
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam