#حدیث
احادیث بسیار شگفتانگیز درباره علم مؤثر و قابل قبول:
#پیامبر_اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
«مَنِ ابتَغى العِلمَ لِيَخدَعَ بِهِ النّاسَ لَم يَجِدْ رِيحَ الجَنَّةِ»؛ هر كس دانش را براى فريفتن مردم بجويد، بوى بهشت را نيابد. (مکارمالاخلاق، ج2، ص364)
«مَن طَلَبَ العِلمَ لِيُمارِيَ بِهِ السُّفَهاءَ، أو يُكاثِرَ بِهِ العُلَماءَ، أو يَصرِفَ بِهِ وُجوهَ النّاسِ إلَيهِ، فَلْيَتَبَوَّأْ مَقعَدَهُ مِنَ النّارِ»؛ هر كسى علم بياموزد براى اينكه با نادانان بستيزد يا به علما فضلفروشى كند يا توجّه مردم را به سوى خود جلب كند، جايگاهش دوزخ باشد. (کنزالعمال، ح29057)
«مَن قالَ: أنا عالِمٌ فَهُوَ جاهِلٌ»؛ هر كه بگويد من دانا هستم، او شخص نادانى است. (بحارالأنوار، ج2، ص110)
#امیرالمؤمنین_علی(علیهالسلام)
«حَسبُكَ مِنَ العِلمِ أن تَخشَى اللّه، و حَسبُكَ مِنَ الجَهلِ أن تُعجَبَ بِعِلمِكَ»؛ از دانش، تو را همين بس كه از خدا بترسى و از نادانى همين بس كه به دانش خود ببالى. (الأملي للطواسي، ج56، ص 78)
«مَنِ ادَّعى مِنَ العِلمِ غايَتَهُ، فَقد أظهَرَ مِن جَهلِهِ نِهايَتَهُ»؛ هر كه ادعا كند كه به پايانِ دانش رسيده است، اوج نادانى خود را نشان داده است. (غررالحکم، ح9193)
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam
#توضیح
با استفاده از این روایات نتیجه گرفته میشود که خداوند بهعنوان مجازات فرد غیرموحد، در عین حال که انسان عالم است او را گمراه میکند؛ این خیلی دردناک است.
گاهی انسان جاهل مطلق است، جاهل قاصر است؛ اصلاً از بیخوبن نمیداند که مطلب چیست.
گاهی اصلاً تکلیف از او برداشته میشود.
اما گاهی انسان میداند و میبیند و بعد هم در عین علم گمراه میشود.
پس رمز اینها در مراقبه و محاسبه و توجه به احساس هوس در امور زندگی است.
اگر قضایایی پیش آمد که عجله کردم، زود نظر دادم، زود تصمیم گرفتم، مخصوصاً در مسائل مهم؛ استغفار کنم، به حضرت توسل کنم، حال و هوای آخرت در خودم پیدا کنم. گاهی مسئله خیلی مهم است به قبرستان بروم، در آنجا حالوهوای لحظۀ داخل خاکرفتن پیدا کنم.
آن لحظهها توجه انسان واقعاً به خودش برگردد؛ بعد تصمیم بگیرد ، نظر بدهد، تحلیل کند، قضاوت کند.
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam
اولین و عظیمترین ظلم، #شرک به خداست.
«لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» (سوره لقمان، آیه۱۳)
اگر بخواهیم با ظلم مبارزه کنیم، اول باید آن را ریشهیابی کنیم.
ریشۀ همۀ ظلمهایی که در تاریخ تا کنون اتفاق افتاده است، برمیگردد به شرک و دوری از خدا.
از این ظلم ابتدایی، بقیه ظلمها ظهور و بروز کرده است.
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam
دعای #امام_سجاد (علیهالسلام) برای مرزداران
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِینَ بِعِزَّتِکَ»
خدایا بر پیغمبر و آل ایشان صلوات بفرست و به قدرت خود مرزهای مسلمین را محکم بکن.
«وَ أَیِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِکَ»
خدایا این حامیان مسلمین آن مرزداران را با قوّت خود تأیید بکن.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ کَثِّرْ عِدَّتَهُمْ»
خدایا بر پیغمبر و آل ایشان درود بفرست و عدّهی اینها را زیاد بکن.
#حدیث
#امام_صادق(علیهالسلام)
«لَو عَلِمَ النّاسُ ما في طَلَبِ العِلمِ لَطَلَبوهُ ولَو بِسَفكِ المُهَجِ وخَوضِ اللُّجَجِ».
اگر مردم مىدانستند كه علم چه فوايدى دارد، هر آينه در جستجوى آن برمىآمدند. گرچه در راه آن خون بريزند و در ژرفاى درياها فرو روند.
(عوالیاللئالی، ج4، ص61)
#توضیح
میفرماید:«لَو عَلِمَ النّاسُ» ناس؛ یعنی عامۀ مردم. اگر میدانستند «ما في طَلَبِ العِلمِ»، در علوم #اهلبیت (علیهمالسلام) چه خبرهایی است، «لَطَلَبوه» حتماً دواندوان دنبالش میگشتند؛ آن هم با چه عشقی؟ «وَلَو بِسَفكِ المُهَجِ وخَوضِ اللُّجَجِ» چنان عشق به سرشان میزد اصلاً نمیدانستند خطر دریا چیست؛ به گردابهای دریا میافتادند، غرق میشدند، شکار ماهیان دریایی میشدند، خونشان آنجا میریخت؛ اما میخواستند به آن برسند.
اما نمیدانند در آنجا چه خبر است که ببینند در آشنایی با علوم اهلبیت (علیهمالسلام) چه #حیاتی به انسان دمیده میشود.
آموختن یا حتی آشنایی با علوم و احادیث اهل بیت (علیهمالسلام) حق اولیۀ هر انسانی است؛ مانند خوردن و آشامیدن و نفسکشیدن که جزء حقوق اولیۀ انسان است.
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam
همۀ کلمات و ادعیه که از معصومین (علیهمالسلام) نقل شده است با کلمات ما متفاوت است.
ما آنچه در ذهنمان است را جملهبندی میکنیم و میگوییم،
اما معصوم (علیهالسلام) اولاً خودِ #حقیقت است، ثانیاً آن حقیقت #نازل میشود و به صورت این کلمه و این جمله درمیآید.
حالا هرقدر همین لحظه را در حد معنایش انس بگیریم، با حقیقت ارتباط پیدا میکنیم.
چه بدانیم و چه ندانیم، همین مقدارش هم چیز دیگری است.
همین مقدار که کلمۀ عربی و ترجمۀ فارسیاش را میخوانیم و میفهمیم، این جمله و حدیث و عبارت به همان مقدار با من ارتباط باطنی برقرار میکند.
الآن نمیدانم؛ در عالم بعد خواهم دید که چه اتفاقی افتاده بود.
مطلب خیلی عمیق است.
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam
اگر مراحل علم کمی جلو برود، مثلاً من احادیث را فقط برای عملکردن بفهمم؛ وقتی اینها را میخوانم، ویروس جهل و شیطان و نفس و هوس و همۀ این مزخرفات، به نور آن علم تمیز میشود، تازه این مقدمه است.
وقتی خدای متعال این انسان را دید که با این نگاه واقعاً دنبال علم و آشنایی به کلام اهل بیت (علیهمالسلام) است، آنها را میخواند و سعی میکند عمل کند؛ آنگاه علم دیگری به او میدهد که کلمات و جملات و خواندن و نوشتن نیست.
#امام_باقر (علیهالسلام) میفرماید: «مَن عَمِلَ بِما يَعلَمُ عَلَّمَهُ اللّهُ ما لا يَعلَمُ».
هر كه به آنچه مىداند عمل كند، خداوند به او آن بياموزد كه نمىداند. (اعلامالدین، ص ۳۰۱)
آنجا تازه زندگی انسان شروع میشود و تولدی دوباره پیدا میکند.
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam
#قرآن
خدا در سوره طه به حضرت موسی (علیهالسلام) میفرماید: «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» .
منم خدای یکتا که هیچ خدایی جز من نیست؛ پس من را (به یگانگی) بپرست و نماز را مخصوصاً برای یاد من به پادار. (سوره طه، آیه۱۴)
#توضیح
نکتۀ خیلی جالبی است. توجه به اینکه من همان خدا و الله هستم: «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا»؛ همۀ عوامل، گرایشها و جذبهها که به اشکال گوناگون میخواهند دل تو را به خود متوجه کنند و تو را از من غافل کنند را بیرون بریز؛ دل تو فقط باید مشغول من باشد، ولاغیر. اگر اینطور کنی و این را بفهمی؛ «فَاعْبُدْنِي»، حالا تازه به عبادت من قابلیت پیدا میکنی.
عبادت من یعنی چه؟ یعنی «توجه به من» سراسرِ زندگیات شود.
عبادت؛ یعنی آثار اعمال و حرکات ما درواقع توجه به خدا باشد و ظهور و بروز کند؛ آنگاه قابلیت پیدا میکنیم «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي».
باید کل زندگی من نماز (توجه به او) شود؛ این آیه به صراحت این مطلب را بیان میفرماید.
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam
#حدیث
امام موسی بن جعفر (علیهالسلام)
«إِنَّ اَلْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِيعُ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ فِي اَلْقُرْآنِ هُوَ اَلظَّاهِرُ وَ اَلْبَاطِنُ مِنْ ذَلِكَ أَئِمَّةُ اَلْجَوْرِ وَ جَمِيعُ مَا أَحَلَّ اَللَّهُ تَعَالَى فِي اَلْكِتَابِ هُوَ اَلظَّاهِرُ وَ اَلْبَاطِنُ مِنْ ذَلِكَ أَئِمَّةُ اَلْحَقِّ».
براى قرآن ظاهر و باطنى است. همۀ آنچه خدا در قرآن حرام كرده است، ظاهر قرآن است و باطن آن پيشوايان جور و ظلماند.
و همۀ آنچه خداى تعالى در قرآن حلال فرموده است، ظاهر قرآن است و باطن آن پيشوايان حق (ائمه معصومين عليهمالسلام) هستند.
(الکافي، ج1، ص374)
#توضیح
این یک روایت کلیدی است.
میفرماید هر چه قرآن و خداوند حرام کرده است، مثل دروغگفتن، شرابخوردن، قماربازی و... اینها ظاهر است، من از اینها فرار میکردم؛ اما درواقع و در باطن انجامدادن اینها باعث میشود که من، پیشوای جور و ظالم را برای خودم انتخاب کنم و گویا من از آنها تبعیت میکنم. چون زندگی من به آن سمت جهت پیدا میکند.
اینها قرار است باعث شود من جهت پیدا کنم. زندگی من جهت پیدا کند. تا عملیات جهت پیدا نکند، آن نتیجه اصلی حاصل نمیشود. جهت خیلی مهم است.
همینطور هرچه در قرآن احکام حلال آمده است؛ مانند نماز، روزه و...، صورت و ظاهر است، اگر اینها به صورت جهتدار تأثیرات تربیتیِ وجودیِ خودش را ایجاد کند، میرسد به امام هدیٰ و امام حق.
این چه رمزی است که میخواهد باز کند!
در آینده چه اتفاقی با این اعمال جهتدار قرار است بیفتد!
پس در مسئله اخلاق با این نگاه، معارف از فضای ذهنی و لفظی درمیآید و در فضای حسی ما قرار میگیرد؛ وقتی در فضای حسی ما قرار گرفت تبدیل به زندگی میشود؛ وقتی زندگی شد خواهیم دید که فرق این دو زندگی با دو پیشوای متفاوت چیست.
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam
#نهج_البلاغه
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام)
«اِنَّ لِلقُلُوبِ اِقبالاً وَ اِدباراً فَاِذا اَقبَلَت فَاَحمِلوها علي النَّوافِلِ وَ اذا اَدبَرَت فَاقتَصروا بِها عَلي الفَرائِضِ».
دلها را رویآوردن و پشتکردنی است. اگر دل روی آورد، آن را به مستحبات وا داريد و اگر روی برگرداند، بر انجام واجباتش بسنده داريد.
(نهجالبلاغه، حکمت۳۱۲)
#توضیح
چه فرمولهای دقیقی را حضرت به ما نشان میدهد!
این همان سیر هماهنگی اعمال و برنامهها است.
«اِنَّ لِلقُلُوبِ اِقبالاً وَ اِدباراً» قلب حالتی دارد که گاهی إقبال میکند و به اعمال خوب روی میآورد، از اعمال خوب لذت میبرد؛ گاهی هم إدبار دارد، حوصلهاش نمیشود، از اعمال خوب روی میگرداند؛ «فَاِذا اَقبَلَت فَاَحمِلوها علي النَّوافِلِ» اگر دیدی که قلبت از آن مستحب لذت میبرد، توجه میکند و روی آورده است؛ پس آن را حمل کن، نوافل و اعمال مستحب هر چقدر میخواهی انجام بده، برو جلو، فرصت است، زیبایی است. همین فرصت است و مدام در تکامل تو اثر خیلی قوی دارد.
«وَ اذا اَدبَرَت فَاقتَصروا بِها عَلي الفَرائِضِ» اگر دیدی که دلت گرفته، حوصلۀ اینها را نداری، فقط به واجبات قناعت کن.
این هم یک مرحله از مراحل سیر هماهنگی برنامهها است.
#نتیجه و #جمع بندی
ما در انجام واجب و ترک حرام هرچه هم سختکوشی کنیم میارزد؛ نگوییم که حالا حوصله ندارم، حالا دلم گرفته است؛ نه؛ هرطور شده باید به خودمان فشار بیاوریم؛ این #مجاهده است.
همین، گناهانِ ما را پاک میکند؛ کار سختی است که درجۀ عمل ما را چند برابر میکند.
اما در مستحبات با دو شرط به مستحبات عمل کنیم؛ شرط اول اینکه با واجباتم تعارض نکند یا منشأ حرام نباشد؛ دوم آنمقدار که لذت میبرم انجام دهم.
این یک فرمول است.
مثلاً اگر تا ساعت یک شب یکسری کارهای مستحبی انجام دهم، نماز صبحم قضا میشود، این منشأ حرام است، این مستحب به درد من نمیخورد. اگر به واجبی تعارض نکند یا موجب ترک واجب یا آمدن حرام نشود، اما از آن لذت نمیبرم، آنجا باز مستحب را کنار میگذارم.
وقتی این دو شرط انجام گرفت، «لا يُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» ، ظرفیت افراد اینجا متفاوت است، وسعت افراد متفاوت است؛ یکی ماشاءالله از اول شب تا طلوع آفتاب صبح با لذت نماز میخواند، دعا میکند، صبح هم سرحال روزه گرفته است، بیشتر لذت میبرد؛ خوشا به حالش؛ اما اگر من یک ساعت بدخواب شوم، مریضیهایی پشت سرش میآید، فردا اعمال دیگرم میماند، وظیفۀ من این است که بخوابم.
چشم و همچشمی و مسابقه و رقابت نیست.
یکی دعای کمیل را در قنوت میخواند؛ خوشا به حالش؛ من دعای کمیل را فقط یکی دو ورق میخوانم، از همان یک ورق لذت میبرم.
این فرمول است.
https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam
میثاق با قلم
#حدیث امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) «إِنَّ اَلْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِيعُ مَا حَرّ
#توضیح_تکمیلی
توجه داشته باشیم که #پیشوایان_جور، همه کسانی هستند که در مقابل اهل بیت (علیهمالسلام) قرار گرفتند و نگذاشتند آنچنان که خداوند میخواست مسیر حرکت رشد بشریت اتفاق بیفتد. درواقع اینها علاوه بر اینکه دشمن خدا و اهل بیت (علیهمالسلام) هستند، دشمن بشریت هم هستند؛ زیرا انسانها را از رشد حقیقی که توسط حکومت امام معصوم به معنای واقعی رقم میخورد، بازداشتند.
اینها از قرآن و کلام پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تفسیرهای غلط کردند؛ زیرا طبق زیارتنامههای ائمه(علیهمالسلام)، فقط و فقط معصومین هستند که میتوانند قرآن را تفسیر و تأویل کنند و علم حقیقی فقط و فقط نزد ایشان است. به همین دلیل است که در این حدیث بدینگونه حلال و حرام خدا و باطن آنها را شرح میدهد.