eitaa logo
مجمع کمیت قزوین
157 دنبال‌کننده
812 عکس
166 ویدیو
3 فایل
اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین کانون شعر و ادب دفتر آستان قدس رضوی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
طعم لبان پیامبر طعم لب تو داشت، دهان پیامبر او بود جان تو وَ تو جان پیامبر او بود مست گردش چشم بهشتی ات گهواره ی تو مست تکان پیامبر وقتی که می کشید در آغوش ، می نشست با عطر بوسه ات هیجان پیامبر آن روز هم که چوب به لبهای تو زدند آتش گرفته بود زبان پیامبر وقتی نشست سنگ به گلبرگ سینه ات شد تند ناگهان ضربان پیامبر قلبت که تیر خورد در آمد از آن طرف آمد فرود بر دل و جان پیامبر در کربلا رسول خدا هم شهید شد شد قطع ، همزمان شریان پیامبر! @mkomeit
علیه‌‌السلام 🔹جاده‌های انتظار🔹 با توام ای دشت بی‌پایان سوار ما چه شد یکه‌تاز جاده‌های انتظار ما چه شد آشنای «لا فتی الا علی» اینجا کجاست؟ صاحب «لا سیف الا ذوالفقار» ما چه شد؟ چارده قرن است، چل منزل عطش پیموده‌ایم التیام زخم‌های بی‌شمار ما چه شد؟ چشم یوسف انتظاران را کسی بینا نکرد روشنای دیدۀ امّیدوار ما چه شد؟ ذوالجناحا! عصر ما چون عصر عاشورا مباد دشت را گشتی بزن، بنگر سوار ما چه شد؟ باز ای موعود! بی‌تو جمعه‌ای دیگر گذشت کُشت مارا بی‌قراری! پس قرار ما چه شد؟... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1120 @ShereHeyat @mkomeit
علیه‌السلام 🔹یک آسمان ستاره🔹 بیمار، غیرِ شربتِ اشک روان نداشت در دل هزار درد و توانِ بیان نداشت... یک گل نداشت باغ و به آتش کشیده شد جز آه در بساط، دگر باغبان نداشت یکسر به خاک ریخت گل و غنچه، شاخ و برگ دیگر ز باغِ عشق، نصیبی خزان نداشت ماهی که آفتاب از او نور می‌گرفت جز ابرِ خشکِ دیده، به سر، سایبان نداشت دانی به کربلا ز چه او را عدو نکشت؟ تا کوفه، زنده ماندنِ او را گمان نداشت از تب ز بس که ضعف به پا چیره گشته بود می‌خواست بگذرد ز سرِ جان، توان نداشت یک آسمان، ستاره به ماه رخش، ز اشک می‌رفت و یک ستاره به هفت آسمان نداشت... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/76 @ShereHeyat @mkomeit
علیه‌السلام 🔹عمر ما گذشت🔹 این هفته نیز جمعۀ ما بی شما گذشت آقا بپرس این که چه بر حال ما گذشت! این هفته هفت روز به ظاهر گذشتنی بر من ولی عزیز دلم، قرن‌ها گذشت... هفتاد گوشه ناله زدم تا که جمعه شد جانم به لب رسید ولی جمعه تا گذشت گفتند جمعه بوی تو می‌آورَد نسیم اما نسیم آمد و سر در هوا گذشت خورشید هم هوای مرا تازه‌تر نکرد او هفت دفعه آمد و بی‌اعتنا گذشت عمرم به سر رسید و از این دستْ جمعه‌ها تکرار شد، نیامدی و عمر ما گذشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/182 @ShereHeyat @mkomrit
حریم احمد موسی پرازخون شددگر باره دلم درموج خون همرنگ مجنون شد دگرباره به دست داعشی نامرد نااهل ستمکاره حرم در خون نشست این گونه گلگون شد دگرباره به یاد کربلای تشنه کامان بلا دیده نگاه زائران آن لحظه محزون شد دگرباره خشاب ازکینه وجهل ونفاق وناکسی پر شد به قصد قتل دلداران چه بیرون شد دگرباره حرم می گرید از این داغیاد زائران اینک ز دیده جاری غمگین کارون شد دگرباره بگو هیهات من الذله از کرب و بلا باشد که بااین انقلاب عشق مقرون شد دگرباره الهی اشک می باریم و میگویم به غمناله حریم احمد موسی پرازخون شددگر باره مهدی طهماسبی @mkomeit
نذر شهادت نقاره می‌زنند... چه شوری به پا شده‌ست؟ نقاره می‌زنند... که حاجت‌روا شده‌ست؟ نقاره می‌زنند... نوای جنون کیست؟ بر سنگ‌فرش صحن حرم خط خون کیست؟ آهنگ دیگری‌ست که نقاره می‌زند خون کبوتری‌ست که فواره می‌زند هنگامه تقرب حبل‌الورید شد آن‌کس که داشت نذر شهادت شهید شد.. عشاق دوست غسل زیارت به خون کنند سرمست عطر یار، هوای جنون کنند چاقوی کفر در کف تکفیر برق زد جادوی غرب، شعله به دامان شرق زد گر ابن ملجمی به مرادی رسد چه باک؟ حاشا که اوفتد علم «یا علی» به خاک حاشا که دست تفرقه مسحورمان کند از گرد آفتاب حرم دورمان کند هم‌سنگریم و همدم و همراه و هم‌قسم آری به خون فاطمیون حرم قسم ✍🏻 🏷 @Shere_Enghelab @mkomeit
اتفاق روشن از گلوله ی گرگی،اتفاق روشن شد کوچه کوچه در ایران،شمع داغ روشن شد آه از دل مادر! وای از دل خواهر! شمع داغ گلهامان،با فراق روشن شد خواست تا وطن باشد،در میان تاریکی در برابر یاغی،شاچراغ روشن شد بر زمین صنوبرها،ریخت خونشان اما لاله ها دمیدند و چشم باغ روشن شد عکس هر شهید شد،منعکس در آیینه جلوه در حرم کرد و هر رواق روشن شد کور خواند آن وحشی،با ترور نشد خاموش یک چراغ افتاد و چلچراغ روشن شد @mkomeit
هدایت شده از مشعر قزوین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ای همه باورم، حسن ▪️ای خدای کرم، حسن ▪️قبله‌ی بی‌حرم، حسن 🏴 فرا رسیدن ۷ صفر سالروز شهادت جانسوز کریم اهل بیت ، امام حسن مجتبی (علیه السلام ) را محضر امام عصر ارواحنا فداه و همه منتظران تسلیت می گوییم. @mahareqazvin
@shere_aeini حُسن شرح خصائل حسن است ماه؛ عکس شمایل حسن است چون کرم لطف کامل حسن است هرکه شاه است سائل حسن است با حسن من نمانده‌ام تنها پس نماندم به‌وقت غم تنها او کریم است؟ نه، کرم تنها کار خدام منزل حسن است شد نثارش درود هر شیعه جود او شد به سود هر شیعه شک‌ندارم وجود هر شیعه همه از باقی گِل حسن است در معانی و در بیان خدا شد زبان حسن زبان خدا معجزات پیمبران خدا قطره‌ای از فضائل حسن است در کرامت به شهرت غایی تا رسیده به عالم آرایی تازه گفتند؛ حاتم طایی از گدایان کاهل حسن است این نه تنها کلام من باشد حرف ما حرف پنج‌تن باشد قبله جایی‌ست که حسن باشد کعبه هم سخت مایل حسن است هرکه آمد به عرصه‌ی پیکار در نهایت گذاشت پا به فرار چاره‌ی‌فتنه‌ی‌جمل این‌بار حکمی از تیغ عادل حسن است هرکسی باحسن در افتاده نسل او تا ابد ور افتاده هرچه برخاک پیکر افتاده بر سرش مهر باطل حسن است کاردشمن مقابلش شد لنگ سرشان بعد مرگ خورد به سنگ آخرکار هرکسی در جنگ سجده‌کردن مقابل حسن است خوش‌به‌حال وصال و اشعارش که به عشق تو بسته شد بارش فاطمه می‌شود خریدارش شاعری را که مقبل حسن است گرچه از دوستان محن دارد در دلش غصه‌ای کهن دارد در نمازش زره به تن دارد "غربت" اوج مقاتل حسن است از زمانه چه‌زود سیرشده بی‌سبب نیست گوشه‌گیر شده درجوانی اگر که پیر شده داغ یک کوچه دردل حسن است در مدینه غریب بود ولی... درد او بی‌طبیب بود ولی... همسرش نانجیب بود ولی... در و دیوار قاتل حسن است. @mkomeit
#محفل_ادبی 📢 محفل ادبی علامه قزوینی اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان قزوین برگزار می کند: 🔰 " شب شعر؛ خورشید بر نیزه" ⬅️با تحلیل و بررسی ترکیب‌بند عاشورایی واعظ قزوینی 🔻سخنران: استاد محمدعلی حضرتی 🔻همراه با شعرخوانی شاعران مطرح استان قزوین 🕠 زمان سه‌شنبه، 7 شهریورماه، ساعت 17:30 📖 آدرس: بلوار مدرس، جنب نیروی انتظامی، سالن جلسات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
هدایت شده از مشعر قزوین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مراسم دلدادگان اربعین حسینی 🔺کاروان پیاده روی و مراسم روز اربعین شعر قزوین 👈 همراه با سخنرانی، قرائت زیارت اربعین و خدمت رسانی مواکب حسینی روز اربعین ساعت ۹ صبح از میدان میرعماد تا امامزاده حسین (ع) @arbaeinqazvin @mashareqazvin
بیعت اربعین عشقت شده است باز عیان سینه می‌زنیم با ابرهای فصل خزان سینه می‌زنیم جاریست چشمه دل ما سمت کربلا تا بیشتر شود جریان سینه می‌زنیم نوروز واقعی است محرم به خاطر خانه تکانی از دل و جان سینه می‌زنیم مولا نداشته است نیازی به کار ما بیدار شو تاک شود دلمان سینه می‌زنیم آتشفشان عشق تو تا از وجودمان بار دیگر کند فوران سینه می زنیم با یاد سینه ات که برآن سنگدل نشست افتاد ناگه از ضربان سینه میزنیم با یاد دست‌های رشیدی که داشتند   لب تشنگان امید به آن سینه می‌زنیم دریا شدیم شور حسین است در میان در اربعین کران به کران سینه می‌زنیم تا دست‌های بیعتمان را نشان دهیم کوری چشم دشمنتان سینه می‌زنیم @mkomeit
🚩جامانده اربعین🚩 بنا نبود که تنها به کربلا بروی مرا زمین بگذاری و بی‌هوا بروی اگرچه باید در راه عشق با سر رفت بنا نبود ولی بی سر و صدا بروی کنار هم بودیم و گمان نمی‌کردم شبیه تیر شوی از کمان رها بروی بگیر درس وفا را ز حضرت عباس(ع) نبود رسم رفاقت که خود جدا بروی مرا اگر چه نبردی،دلم پی ات آید شبیه کوله ی پشتت به هر کجا بروی نشد نصیب دلم ،اربعین پیاده روی خوشا که یک دو قدم هم به جای ما بروی عمود هیجدهم بوی فاطمه دارد که با اجازه ی او سوی کربلا بروی @mkomeit
غزل غریب در خانه ات غریبه و در کوچه ها غریب هرگز نبوده هیچ کسی در دو جا غریب   نامرد بود و شیشه ی عمر ترا شکست در خانه ات گذاشت تو را آشنا غریب  می خواستم که نام ترا بر لب آورم دستی ولی گذاشت ردیف مرا: غریب از تو گدا رسید به دولت ولی دریغ در ملک خویشتن، شدی ای پیشوا غریب بودند آشنا همه در کوچه با شما ماندی کنار مادر خود، پس چرا غریب؟   دستان سنگ خورد به آیینه، خرد شد افتاد مادرت به زمین بی هوا ، غریب   دیدم مدینه را شدم از اشک،آبشار ریحانه بود پیش رسول خدا غریب در باغ مصطفی،گل تو خاک می خورد پیچیده است عطر تو در این فضا غریب  پرپر شدی و تشت،ترا در بغل گرفت مادر به گریه گفت عزیزم: بیا غریب! نه گنبدی، نه صحن و سرایی، نه زائری مثل بقیع هست مگر کربلا غریب؟ صبح دوشنبه، قبل سلام علی الحسین گویم ترا به گریه، سلام علی غریب  @mkomeit
صلوات‌الله‌علیه‌وآله از باب جبرائیل... آن‌جا که دلتنگی برای شهر بی‌معناست جایی شبیه آستان گنبد خضراست جایی که سرسبز است با شوق کبوترهاش جایی که تصویرش برای ذهن‌ها زیباست... از شش جهت نور است در آیینه‎های آن از شش جهت انگار تصویر خدا پیداست... عاشق شدن حرف کمی از وسعت آن است در هم گره خورده‌ست این دل‌ها که از بالاست آن‌‌سوتر از این عرش، آبادی نمی‌بینم این بارگاه نور، بی‌شک آخر دنیاست... از باب جبرائیل تا منبر غزل‌خوان است هر چشم بارانی که در این شهر پابرجاست روزی هزاران آیه می‌بارد بر این مردم این‌جا همان باغ بهشتی... جنة الماواست... با لهجۀ خورشید می‌آید سروشی ناب این جذبه از چشمان سبز سید بطحاست این‌جا شبستان در شبستان روز در روز است این‌جا حریم خاندان لیلة الاسراست زیر عبای خویش می‌گیرد زمین را، او پیغمبر امروزها... پیغمبر فرداست... این‌جا هوا ابری‌ست باران در نفس دارد این‌جا هوا بغض است... بغضی در گلوی ماست از کوچه‌هایی که به جنت می‌زند پهلو عطر غریبی می‌وزد... این عطر اعطیناست بغضی گرفته جان من را خوب می‌دانم بغض گلوگیر زمین در ماتم زهراست... پژواک درد و داغ تو در شهر پیچیده‌ست غربت پس از این روزگاران باز هم پیداست... @mkomeit
پیام حسن بن علی... بلند میشوم از جا به احترامِ حسن سلام و صبح بخیرم شده سلام حسن نوشته است برای حسین گریه کنید رسیده است به ما اینچنین پیام حسن حسن امامِ حسین است وقت صلح و قیام شده است کرب و بلا ثبت با قیام حسن شده ست پخش زبعد علی ولی الله به روی ماذنه ذکر علی الدوامِ حسن کریم های زمان هم گدای او هستند که ثبت شد همه ی سفره ها به نام حسن سه با زندگی اش را به این و آن بخشید بگیر آزاده ، درس از مرام حسن بیاد غربت و صحن و سرای او زده ام درون سینه حسینه ای به نام حسن به چار گوشه ی بازار حُسن در عالم شدند خیل خریدارها غلام حسن امید آنکه رسد دست ما به مرقد او شبیه خانه ی کعبه به استلام حسن همیشه رهبر محبوب مؤمنین باشد به ذهن هم نرسد فکر اتهام حسن حسین،هیچ زمانی شبیه روز تو نیست چه گریه ها ‌که نکردیم با کلام حسن @mkomeit
علیه‌السلام 🔹وداع🔹 پشت سر مسافر ما گریه می‌کند شهری که بر رسول خدا گریه می‌کند حنانه‌ای که معتکف مسجدالنبی‌ست اصلاً نپرس از این‌که چرا گریه می‌کند از بس که سوزناک خودت گریه می‌کنی شانه به شانۀ تو عبا گریه می‌کند دستی بکش به قلب پر از درد زینبت بی‌تاب در وداع شما گریه می‌کند دیده‌ست شهر تشنه که بر دستت آسمان سرشار التماس دعا، گریه می‌کند زنجیرۀ طلایی نقل حدیثتان هر یک به سیدالشهدا گریه می‌کند یابن الشبیب! گریه به داغ حسین کن شیعه به یاد کرب‌وبلا گریه می‌کند 📝 shereheyat.ir/node/5229 @ShereHeyat @mkomeit
السلام علی امین الله می دهد دست تا شوم پابوس جاده ها باز می شود تا طوس می زند بال ناگهان اتوبوس با عنایات خاص شمس شموس بنگر راهی کجا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام گرچه هستم خراب، می طلبد ساغرم را شراب می طلبد تشنه را با شتاب می طلبد ذره را آفتاب می طلبد مثل تیر از کمان رها شده ام زائر مشهد الرضا شده ام حال من جور دیگری شده است وارد شور دیگری شده است غرق در نور دیگری شده است مست انگور دیگری شده است بی خود از خود نگو چرا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام شور دارم چه شور و حالی من دارم اینجا دل  زلالی من در هوایی چقدر عالی من بال وا کرده ام چه بالی من کفتر گنبد طلا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام مادرم سوی پنجره فولاد همسرم سمت صحن گوهرشاد پسرم مثل آهویی آزاد هر کسی می دود به سوی مراد خود من محو در فضا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام رکن داری مقام هم داری در حرم استلام هم داری زمزمی در کلام هم داری حاجیان را سلام هم داری اگر اینگونه با صفا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام چشمه ای هست در ولایت تو همه سیراب از عنایت تو راویان غرق در روایت تو شرط توحید شد رضایت تو شکر ِحق با تو آشنا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام نقشی از لا اله الا الله می کشی روی سینه ام  آنگاه در دل برکه می گذاری ماه السلام علی امین الله در حریم تو با خدا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام ناگهان سرخ می شود پرچم یاد یابن الشبیب می افتم از حرم می دوم به سوی حرم دو زیارت کنار هم یک دم وارد صحن کربلا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام در قیامت که سخت در به درم پیش من نیست مادر و پدرم به امید تو در دل خطرم با تو از آن سه نقطه می گذرم وعده کردی و من رضا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام @mkomeit
قطار قزوین _مشهد کنار سفره که بودیم حرف مشهد شد وزید بوی خراسان و ناگهان رد شد دوباره یاد غریب آشنا و شوق حرم و سیل اشک که در پشت پلک‌ها سد شد و دخترم که به دل حسرت زیارت داشت درست هم‌نظر مرتضی و احمد شد دو سال هست که تو قول داده ای بابا ! برای ما که نرفتیم ، واقعا بد شد تمام بودنم آوار شد و یک لحظه زمان برای عبور از خودش مردّد شد دو روز بعد‌، بلیط و شروع یک پرواز کبوترانه دلم بیقرارِ گنبد شد قطار قزوین _ مشهد دُرست ساعت هشت و ایستگاه که سرشار بوقِ ممتد شد و چند ساعت دیگر به صحن گوهر شاد نگاهِ منتظرم گرم ِرفت و آمد شد @mkomeit
🔹محرم تا صفر🔹 از آغاز محرم تا به پایان صفر باران نشسته بر نگاه اشک‌ریز ما عزاداران محرم از سفر آغاز شد با کاروان دل صفر با رفتن خیرالبشر، دل می‌سپارد جان محرم زخم‌های جاودان بر دل مکرر زد صفر پاشید طوفان نمک بر زخم بی‌پایان محرم کاروان زخم‌ها مهمان صحرا شد صفر بار دگر آورد سمت کربلا مهمان محرم هفت‌گردون روضه‌خوان آل طاها شد صفر شد هفت‌دریا غرقِ خون دل در این طوفان محرم با حسین فاطمه ماه شهیدان شد صفر با قلب تنهای حسن شد درد جاویدان محرم سورۀ کهف از لب خونین تلاوت شد صفر شمس‌الشموس عشق شد تفسیر الرحمان محرم تا صفر مشکی‌ست یکسر رنگ شهر ما حسینیه، خیابان، تکیه، مسجد، کوچه و میدان مگر اشک غزل در روز محشر آبرو باشد وگرنه ما کجا و نام پاک آبرومندان 📝 @mkomeit
▫️برای جانبازان عزیز دینم و بعد جانبازان عزیز سرزمینم لبخند هایش  ارتباطی با خدا دارد مردی که شبها گریه های بی صدا دارد بابای من کوچکتر از بابا بزرگم هست اما نمی دانم  چرا دستش عصا دارد آن قدر پیشانیش را بر سجده می ساید انگار صدها سال طاعات قضا دارد یک ضبط صوتی با نوار کاستی کهنه (ای لشکر صاحب زمان آماده...) را دارد وقتی به قاب عکس هایش چشم می دوزد رعد  نگـاهش جـلوه های بی ریـا دارد هرسرفه اش یاد آور تک تیری ازجنگ است ترکش به ترکش خاطره از جبهه ها دارد بابا چرا ؟ زهرا صدایم می زنی در خـواب پرسیـدمت گفتی: عزیـزم  ماجـرا دارد کشتی مرا با ناله های ممتدت جانم!! آقای دکتـر درد بـابـایـم دوا دارد؟!! من آرزوی دیـدن بهـبودیـش دارم او آرزوی دیـدن کرب و بـلا دارد تا کی پدر پای چپت شلوار تو خالی است ؟؟!! بابا چـرا بابای هـمسایه دو پـا دارد؟!! @mkomeit