eitaa logo
مجمع کمیت قزوین
157 دنبال‌کننده
811 عکس
166 ویدیو
3 فایل
اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین کانون شعر و ادب دفتر آستان قدس رضوی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
بیعت اربعین عشقت شده است باز عیان سینه می‌زنیم با ابرهای فصل خزان سینه می‌زنیم جاریست چشمه دل ما سمت کربلا تا بیشتر شود جریان سینه می‌زنیم نوروز واقعی است محرم به خاطر خانه تکانی از دل و جان سینه می‌زنیم مولا نداشته است نیازی به کار ما بیدار شو تاک شود دلمان سینه می‌زنیم آتشفشان عشق تو تا از وجودمان بار دیگر کند فوران سینه می زنیم با یاد سینه ات که برآن سنگدل نشست افتاد ناگه از ضربان سینه میزنیم با یاد دست‌های رشیدی که داشتند   لب تشنگان امید به آن سینه می‌زنیم دریا شدیم شور حسین است در میان در اربعین کران به کران سینه می‌زنیم تا دست‌های بیعتمان را نشان دهیم کوری چشم دشمنتان سینه می‌زنیم @mkomeit
🚩جامانده اربعین🚩 بنا نبود که تنها به کربلا بروی مرا زمین بگذاری و بی‌هوا بروی اگرچه باید در راه عشق با سر رفت بنا نبود ولی بی سر و صدا بروی کنار هم بودیم و گمان نمی‌کردم شبیه تیر شوی از کمان رها بروی بگیر درس وفا را ز حضرت عباس(ع) نبود رسم رفاقت که خود جدا بروی مرا اگر چه نبردی،دلم پی ات آید شبیه کوله ی پشتت به هر کجا بروی نشد نصیب دلم ،اربعین پیاده روی خوشا که یک دو قدم هم به جای ما بروی عمود هیجدهم بوی فاطمه دارد که با اجازه ی او سوی کربلا بروی @mkomeit
غزل غریب در خانه ات غریبه و در کوچه ها غریب هرگز نبوده هیچ کسی در دو جا غریب   نامرد بود و شیشه ی عمر ترا شکست در خانه ات گذاشت تو را آشنا غریب  می خواستم که نام ترا بر لب آورم دستی ولی گذاشت ردیف مرا: غریب از تو گدا رسید به دولت ولی دریغ در ملک خویشتن، شدی ای پیشوا غریب بودند آشنا همه در کوچه با شما ماندی کنار مادر خود، پس چرا غریب؟   دستان سنگ خورد به آیینه، خرد شد افتاد مادرت به زمین بی هوا ، غریب   دیدم مدینه را شدم از اشک،آبشار ریحانه بود پیش رسول خدا غریب در باغ مصطفی،گل تو خاک می خورد پیچیده است عطر تو در این فضا غریب  پرپر شدی و تشت،ترا در بغل گرفت مادر به گریه گفت عزیزم: بیا غریب! نه گنبدی، نه صحن و سرایی، نه زائری مثل بقیع هست مگر کربلا غریب؟ صبح دوشنبه، قبل سلام علی الحسین گویم ترا به گریه، سلام علی غریب  @mkomeit
صلوات‌الله‌علیه‌وآله از باب جبرائیل... آن‌جا که دلتنگی برای شهر بی‌معناست جایی شبیه آستان گنبد خضراست جایی که سرسبز است با شوق کبوترهاش جایی که تصویرش برای ذهن‌ها زیباست... از شش جهت نور است در آیینه‎های آن از شش جهت انگار تصویر خدا پیداست... عاشق شدن حرف کمی از وسعت آن است در هم گره خورده‌ست این دل‌ها که از بالاست آن‌‌سوتر از این عرش، آبادی نمی‌بینم این بارگاه نور، بی‌شک آخر دنیاست... از باب جبرائیل تا منبر غزل‌خوان است هر چشم بارانی که در این شهر پابرجاست روزی هزاران آیه می‌بارد بر این مردم این‌جا همان باغ بهشتی... جنة الماواست... با لهجۀ خورشید می‌آید سروشی ناب این جذبه از چشمان سبز سید بطحاست این‌جا شبستان در شبستان روز در روز است این‌جا حریم خاندان لیلة الاسراست زیر عبای خویش می‌گیرد زمین را، او پیغمبر امروزها... پیغمبر فرداست... این‌جا هوا ابری‌ست باران در نفس دارد این‌جا هوا بغض است... بغضی در گلوی ماست از کوچه‌هایی که به جنت می‌زند پهلو عطر غریبی می‌وزد... این عطر اعطیناست بغضی گرفته جان من را خوب می‌دانم بغض گلوگیر زمین در ماتم زهراست... پژواک درد و داغ تو در شهر پیچیده‌ست غربت پس از این روزگاران باز هم پیداست... @mkomeit
پیام حسن بن علی... بلند میشوم از جا به احترامِ حسن سلام و صبح بخیرم شده سلام حسن نوشته است برای حسین گریه کنید رسیده است به ما اینچنین پیام حسن حسن امامِ حسین است وقت صلح و قیام شده است کرب و بلا ثبت با قیام حسن شده ست پخش زبعد علی ولی الله به روی ماذنه ذکر علی الدوامِ حسن کریم های زمان هم گدای او هستند که ثبت شد همه ی سفره ها به نام حسن سه با زندگی اش را به این و آن بخشید بگیر آزاده ، درس از مرام حسن بیاد غربت و صحن و سرای او زده ام درون سینه حسینه ای به نام حسن به چار گوشه ی بازار حُسن در عالم شدند خیل خریدارها غلام حسن امید آنکه رسد دست ما به مرقد او شبیه خانه ی کعبه به استلام حسن همیشه رهبر محبوب مؤمنین باشد به ذهن هم نرسد فکر اتهام حسن حسین،هیچ زمانی شبیه روز تو نیست چه گریه ها ‌که نکردیم با کلام حسن @mkomeit
علیه‌السلام 🔹وداع🔹 پشت سر مسافر ما گریه می‌کند شهری که بر رسول خدا گریه می‌کند حنانه‌ای که معتکف مسجدالنبی‌ست اصلاً نپرس از این‌که چرا گریه می‌کند از بس که سوزناک خودت گریه می‌کنی شانه به شانۀ تو عبا گریه می‌کند دستی بکش به قلب پر از درد زینبت بی‌تاب در وداع شما گریه می‌کند دیده‌ست شهر تشنه که بر دستت آسمان سرشار التماس دعا، گریه می‌کند زنجیرۀ طلایی نقل حدیثتان هر یک به سیدالشهدا گریه می‌کند یابن الشبیب! گریه به داغ حسین کن شیعه به یاد کرب‌وبلا گریه می‌کند 📝 shereheyat.ir/node/5229 @ShereHeyat @mkomeit
السلام علی امین الله می دهد دست تا شوم پابوس جاده ها باز می شود تا طوس می زند بال ناگهان اتوبوس با عنایات خاص شمس شموس بنگر راهی کجا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام گرچه هستم خراب، می طلبد ساغرم را شراب می طلبد تشنه را با شتاب می طلبد ذره را آفتاب می طلبد مثل تیر از کمان رها شده ام زائر مشهد الرضا شده ام حال من جور دیگری شده است وارد شور دیگری شده است غرق در نور دیگری شده است مست انگور دیگری شده است بی خود از خود نگو چرا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام شور دارم چه شور و حالی من دارم اینجا دل  زلالی من در هوایی چقدر عالی من بال وا کرده ام چه بالی من کفتر گنبد طلا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام مادرم سوی پنجره فولاد همسرم سمت صحن گوهرشاد پسرم مثل آهویی آزاد هر کسی می دود به سوی مراد خود من محو در فضا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام رکن داری مقام هم داری در حرم استلام هم داری زمزمی در کلام هم داری حاجیان را سلام هم داری اگر اینگونه با صفا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام چشمه ای هست در ولایت تو همه سیراب از عنایت تو راویان غرق در روایت تو شرط توحید شد رضایت تو شکر ِحق با تو آشنا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام نقشی از لا اله الا الله می کشی روی سینه ام  آنگاه در دل برکه می گذاری ماه السلام علی امین الله در حریم تو با خدا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام ناگهان سرخ می شود پرچم یاد یابن الشبیب می افتم از حرم می دوم به سوی حرم دو زیارت کنار هم یک دم وارد صحن کربلا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام در قیامت که سخت در به درم پیش من نیست مادر و پدرم به امید تو در دل خطرم با تو از آن سه نقطه می گذرم وعده کردی و من رضا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام @mkomeit
قطار قزوین _مشهد کنار سفره که بودیم حرف مشهد شد وزید بوی خراسان و ناگهان رد شد دوباره یاد غریب آشنا و شوق حرم و سیل اشک که در پشت پلک‌ها سد شد و دخترم که به دل حسرت زیارت داشت درست هم‌نظر مرتضی و احمد شد دو سال هست که تو قول داده ای بابا ! برای ما که نرفتیم ، واقعا بد شد تمام بودنم آوار شد و یک لحظه زمان برای عبور از خودش مردّد شد دو روز بعد‌، بلیط و شروع یک پرواز کبوترانه دلم بیقرارِ گنبد شد قطار قزوین _ مشهد دُرست ساعت هشت و ایستگاه که سرشار بوقِ ممتد شد و چند ساعت دیگر به صحن گوهر شاد نگاهِ منتظرم گرم ِرفت و آمد شد @mkomeit
🔹محرم تا صفر🔹 از آغاز محرم تا به پایان صفر باران نشسته بر نگاه اشک‌ریز ما عزاداران محرم از سفر آغاز شد با کاروان دل صفر با رفتن خیرالبشر، دل می‌سپارد جان محرم زخم‌های جاودان بر دل مکرر زد صفر پاشید طوفان نمک بر زخم بی‌پایان محرم کاروان زخم‌ها مهمان صحرا شد صفر بار دگر آورد سمت کربلا مهمان محرم هفت‌گردون روضه‌خوان آل طاها شد صفر شد هفت‌دریا غرقِ خون دل در این طوفان محرم با حسین فاطمه ماه شهیدان شد صفر با قلب تنهای حسن شد درد جاویدان محرم سورۀ کهف از لب خونین تلاوت شد صفر شمس‌الشموس عشق شد تفسیر الرحمان محرم تا صفر مشکی‌ست یکسر رنگ شهر ما حسینیه، خیابان، تکیه، مسجد، کوچه و میدان مگر اشک غزل در روز محشر آبرو باشد وگرنه ما کجا و نام پاک آبرومندان 📝 @mkomeit
▫️برای جانبازان عزیز دینم و بعد جانبازان عزیز سرزمینم لبخند هایش  ارتباطی با خدا دارد مردی که شبها گریه های بی صدا دارد بابای من کوچکتر از بابا بزرگم هست اما نمی دانم  چرا دستش عصا دارد آن قدر پیشانیش را بر سجده می ساید انگار صدها سال طاعات قضا دارد یک ضبط صوتی با نوار کاستی کهنه (ای لشکر صاحب زمان آماده...) را دارد وقتی به قاب عکس هایش چشم می دوزد رعد  نگـاهش جـلوه های بی ریـا دارد هرسرفه اش یاد آور تک تیری ازجنگ است ترکش به ترکش خاطره از جبهه ها دارد بابا چرا ؟ زهرا صدایم می زنی در خـواب پرسیـدمت گفتی: عزیـزم  ماجـرا دارد کشتی مرا با ناله های ممتدت جانم!! آقای دکتـر درد بـابـایـم دوا دارد؟!! من آرزوی دیـدن بهـبودیـش دارم او آرزوی دیـدن کرب و بـلا دارد تا کی پدر پای چپت شلوار تو خالی است ؟؟!! بابا چـرا بابای هـمسایه دو پـا دارد؟!! @mkomeit
به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس: 🌱 محفل شب شعر و خاطره‌گچیی رزمندگان دفاع مقدس 🌱 با حضور جمعی از شاعران آئینی استان قزوین: استاداسماعیل سکاک استاد سید محمدحسین ابوترابی محمد ارداقیان علی انصاری و رزمندگان و راویان دوران دفاع مقدس: آقایان احسانی و علیجانی 🌺 زمان:چهارشنبه، ۵ مهرماه ۱۴۰۲ بعد از نماز مغرب و عشاء مکان:قزوین_شهرک عارف،مسجد فاطمه الزهرا(س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا عید الزهرا سند تاریخی دارد؟؟ حقیقت ماجرای عیدالزهرا و ابولولو چیست ؟ استاد نهج البلاغه استاد مهدوی ارفع @mashareqazvin
کهربای مهر چون پاره- ابرهای ز هم در هوا جدا بودیم بی قرار تو، هر جا جدا جدا پیچید باد مهر تو بر گرد ابرها از انزوا شدیم به لطف شما جدا پیوست قطره ها به هم و رودها به هم دریای تو نمود چه شوری به پا جدا بودیم کاه های پراکنده هر طرف ما را نمود مهر تو چون کهربا جدا بُردی بلال را به بلندای ماذنه گفتی که نیستند سپید و سیا جدا دیدی که قبله هست یکی و امام ؛ نه! دیدی که هست سعی یکی و صفا جدا انصار آمدند کنار مهاجرین بودند در کنار رسول خدا جدا دیدی که هر که فخر به اجداد می کند با هم به ظاهرند ولی در خفا جدا گفتی که جمع آمده :" ایّاک نعبدُ" گفتی نمی رسد به خدا" ربّنا" جدا گفتی مع الجماعه یداله مسلمین! گفتی نماز خوب! ولیکن چرا جدا؟ گفتی خوش است عقد اُخوت دو تا دو تا بستی تو نیز با علی ِمرتضی(ع) جدا بعد از هزار و چارصد و چند سال باز ما نیستیم از روش مصطفی(ص) جدا هم ریشه اند شیعه و سنی به باغِ دین هستند گرچه ظاهراً از شاخه ها جدا هستند مثل سرو و صنوبر کنار هم از باغ می کنند علف فتنه را جدا شیرند شیعه – سنی و جرات نمی کند ناکس کند برادرِ ما را ز ما جدا هستند زیر پرچم ایران کنار هم جان را کنند هر دم و هرجا ، فدا جدا @mkomeit
سلام برای قدس باز هم خون کسی از رگ غیرت جوشید از دل خاک وطن چشمه ی همت جوشید چکمه پوشید و کسی چفیه به گردن انداخت لرزه بر هیکل پوشالی دشمن انداخت شب این طائفه را صبح رقم خواهد زد و فلسطین راحت باز قدم خواهد زد پنجه در پنجه طوفان زد و بارانی شد وقت ویران شدن لشکر سفیانی شد کرد آشفته کسی خواب یهودی ها را سنگ زد آینه ی قاب یهودی ها را گوش کن قصه ی این قوم شهادت پیشه با شهیدان فراوان شده طاقت پیشه می شود موشکشان بر سر دشمن سجیل می هراسد ز همین صاعقه ها اسرائیل وقت آن است جهان یکسره بیدار شود سنگ بر روی ستمکار تلمبار شود بر سر ماذنه ها بانگ اذان شد توحید روی پیراهن شب خون کسی شد خورشید باز هم وقت جدا گشتن رود نیل است غرق در موج فنا ، لشکر اسرائیل است از دل طور تجلی زده بیرون موسی شده آماده ی یک جنگ جهانی دنیا وقت جنگیدن ، با هفت سر دیو رسید وقت نابودی ارکان" تل‌آویو " رسید روی پیشانی اندوه اگر چین داریم ما مسلمانیم ما داغ فلسطین داریم بر سر شانه ی این شهر جوانی می رفت کوچه در کوچه تب مرثیه خوانی می رفت کرده با خون جگر روزه ی خود را افطار شده با بمب ، کسی وقت سحر ها بیدار لبشان روزه ولی شعر رهایی زیباست مسجد الاقصی آیینه ی نسل فرداست سهمشان گر چه در این همهمه ها دربدری ست همه شهر گواهند که خاک پدری ست هست تا رهبرشان سید حسن نصرالله می شود پیروز بر قوم یهود حزب الله به همین آیه ی "زیتون " و یا " تین " سوگند به شهیدان سرافراز فلسطین سوگند رمز پیروزی تو وعده ی قرآن باشد زنده تا روز ابد نام شهیدان باشد قدس ای قبله ی اجداد خدا حافظ تو می شوی از ستم آزاد خدا حافظ تو @mkomeit
روزی در آنجا صبح پیدا می شود حتماً پاک از سیاهی ها و بلوا می شود حتماً این سرزمین قلب جهان مسلمین باشد باهر تپش اسلام احیا می شود حتماً یک سیب را هرگز نخواهد چید اسرائیل دیگر برایش فتح رویا می شود حتماً نفرین به هر کس که سکوتش را نشان داده همراه صهیون خوار و رسوا می شود حتماً سردار دلها وعده ی آزادی اش را داد یک انقلاب ناب برپا می شود حتماً روزی غبار از آسمان قدس خواهد رفت هر نقطه اش سبزو دل آرا می شود حتماً با انتفاضه شاهد پایانشان هستیم آن غده ی بدخیم امحا می شود حتماً پنهان نخواهد شد صدای کودکان در جنگ روزی در آنجا صلح پیدا می شود حتماً وقتی که دست مهدی صاحب زمان با ماست آری تمام قفل‌ها وا می شود حتماً @mkomeit
طوفان الاقصی وعده ی حق شد عیان اندر جهان رازِ آن در سوره ی اِسراء بخوان حمله ی طوفان الاقصی را ببین چون نظر دارد خدا بر ما نهان وعده ای که داده آن پیرِ خمین طعمِ پیروزی چشیدیم این زمان مرحبا بر جِیشِ اسلامِ مبین بر عدو زد ضربه های بی امان کوششِ سردارِ دلها میوه داد از درختِ نخلِ سر به آسمان رهبرم فرموددشمن رفتنی است گشته اسرائیلِ غاصب ناتوان ما بزودی تا فلسطین می رویم در نمازِ جمعه ای پیرو جوان مُقتدایِ ما بُوَد سَیّد علی تا ظهورِ حضرتِ صاحب زمان @mkomeit
🔷️غزه🔷️ نزدیکی فتح، نصرت الله است عمر اسراییل زبون،کوتاه است آزاد شود قدس به زودی آری خرمشهر دوباره ای در راه است 🔻 چیزی را نگذاشته سالم موشک افتاده درخت و شده قائم موشک در مدرسه های غزه می بینی که سر مشق شده خون و معلم موشک 🔻 از غصه و غم کجا ببارد غزه؟ یا روی کجا سر بگذارد غزه این فاجعه می برد تو را کرب و بلا هم زینب و هم رقیه دارد غزه 🔻 پر کرده دهان آسمان را موشک خالی کرده دل زمان را موشک افتاده به راه جوی خون در غزه بسته ست نگاه کودکان را موشک @mkomeit
آهِ مظلوم شود سِلسِله جُنبان آخر قطره ی خونْ شود این سیلِ خروشان آخر شده هنگامه ی طوفانِ اَلْاَقصیٰ ؛هُش باش که شوی غَرقه در این وَرطه ی طوفان آخر به پریشانیِ احوالِ فلسطین سوگند که شودخواب خوشت سخت پریشان آخر شده افسانه دگر داعیه ی هیبت تو چون کشیدیم به رویت خطِ بطلان آخر چون کنی داعیه یِ جنگ تو ای روبَه پست ؟!! کم بزن لاف تو در خِطه ی شیران آخر گنبدِ آهنی یَت هیچ ندارد ثمری خیلِ موشک کُند این کاخ تو ویران آخر به جز از طفل کُشی کار نمانده ست تورا به جز از مَکر چه داری تو به میدان آخر؟ محو بایدشوداین لکه ی ننگت ز جهان کرده تکلیف چنین پیر جماران آخر به تنِ چاکِ زَن و کودکِ در غزه قسم می کَنَد ریشه ی مَنحوس تو ایران آخر @mkomeit
ببند چشم و رها کن زمین رسوا را در آسمان بطلب چشمه های دریا را بدوز چشم به آیات انقلابی نور که پایشان زده سلطان عرش امضا را همیشه آخر فرعون و ظلم او سیل است نجات، سهم حلالیست صبر موسی را ببین به حکم «نُریدُ نَمُنَّ» سبز و رها دمشق و غزه و پاراچنار و صنعا را به رسم وعده ی «إن تَنصُروه، یَنصُرکُم» بخوان شمارش معکوس شام یلدا را شهادتی که «وَ لاتَحسَبَنَّ أمواتا» ضمانتی است سزاوار، مزد احیا را یقین که داشته باشی به حق، چه فتح و چه خون! چه فرق بین سلیمانی و جهان آرا؟ دل استوار به ایمان کن و تماشا کن «لَسَوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضی» را   @mkomeit
در شیشه خون گرم کودک‌های غزه است کوکاکُلا امروز با یخ هم خنک نیست! 🥀