eitaa logo
مجمع کمیت قزوین
157 دنبال‌کننده
809 عکس
165 ویدیو
3 فایل
اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین کانون شعر و ادب دفتر آستان قدس رضوی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹بهار زندگی‌ام!🔹 کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست تحمّل غم هجر تو، در توانش نیست کسی که سوخته از انتظار، می‌داند دل از فراق تو جسمی بود، که جانش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر، چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟! کسی که درک کند دولت حضور تو را نیاز گوشۀ چشمی به دیگرانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو، حاجت به این و آنش نیست به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار! گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست بهار زندگی‌ام در خزان نشست بیا «بهار نیست به باغی که باغبانش نیست» کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی به جز تو با خبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش، بردار پسر که بی‌خبر از مادرِ جوانش نیست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2177@ShereHeyat
هدایت شده از شعر انقلاب
ادامۀ فریاد فاطمه این روزها میان شهیدان چه همهمه‌ست این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمه‌ست از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک وقتی عَلم به دست علمدار علقمه‌ست تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نیست اطراف خیمه‌گاه علی از چه همهمه‌ست فرعون هم مقابل موسی کسی نبود جادوی سامری که فقط یک مجسّمه‌ست حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت با اشعری بگو که زمان محاکمه‌ست فریاد فاطمه‌ست که پیچیده در جهان مقصود اگر علی‌ست شهادت مقدمه‌ست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
🌷محفل شعر به‌مناسبت چهلمین روز شهادت طلبه شهید 🗓 |سه‌شنبه ۱۵ آذر‌ماه ۱۴۰۱| |ساعت ۱۵الی۱۷| 📌 |تهران| |مجموعه‌فرهنگی‌سرچشمه|  ✅ @sarcheshmeh_nour 💠جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹یار علی🔹 ..پیغمبر و زهرا و حیدر یک وجودند روز ازل تصویر یک آیینه بودند این هر سه یک نورند و دارای سه اسم‌اند در اصل، یک روح مجرّد در سه جسم‌اند این بضعۀ طاهاست بلکه روح طاهاست مرضیّه، زهرا، فاطمه، روحی فداهاست... این آسمانِ آسمان‌ها در زمین است محکم‌ترین رکن امیرالمؤمنین است... مقصود حق در سوره کوثر جز او کیست؟ دخت رسول و همسر حیدر جز او کیست؟ تو کیستی افلاکی افلاکیانی کز لطف و رحمت هم‌نشین با خاکیانی فردوس، مسکینِ در کاشانۀ توست بارِ ولایت همچنان بر شانۀ توست... آدم چو در امواج غم نام تو را گفت ذات الهی توبه او را پذیرفت تو کیستی؟ که ذات پاک بی‌نیازت نازد به اوج بی‌نیازی بر نمازت تو کیستی؟ که عقل کلّ گوید فدایت یا دست بوسد یا که خیزد پیش پایت... تو کیستی؟ که وحی جوشد از پیامت بعد از نبی، جبریل گشته هم‌کلامت تو کیستی؟ که روز و شب ختم نبوّت کرده زیارت خانه‌ات را پنج نوبت تو آفتابی و جهان دریایِ نورت تو نخل نوری، قلب احمد کوهِ طورت تو عصمة اللّهی و ما غرق گناهیم تو چشم حقّی، ما اسیر یک نگاهیم تو بی‌کران دریای رحمت، ما حُبابیم تو مهری و ما ذرّه‌های بی‌حسابیم روز قیامت روز وانفساست فردا ای وای بر آن‌کس که بی‌زهراست فردا ای وای بر آنان که عهدت را شکستند هنگام استمدادِ تو ساکت نشستند... باید بگویم فاطمه یار علی بود تا پای جان تنها طرفدار علی بود شیعه جدا از آل پیغمبر نگردد یک گام از راهی که رفته بر نگردد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3593@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹مرز بهشت و دوزخ🔹 تفسیر او به دست قلم نامیسّر است در شأن او غزل ننویسیم بهتر است.. او فاطمه‌ست معنی این نام را هنوز از هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است.. در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل مرز بهشت و دوزخ از آن روز این در است با پهلوی شکسته هم از کوه، کوه‌تر با قامت خمیده هم از آسمان سر است لبخند می‌زند که بخندند بچه‌ها مادر اگر که جان بدهد باز مادر است مولا هنوز اوّل بی‌هم‌نفس شدن بانو در انتظار نفس‌های آخر است! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1928@ShereHeyat
مخزن الاسرار آن در ، دری که آسمان بسیار می زد خورشید، هر صبح از فلق، یکبار می زد فوج فرشته، گرد آن را سرمه می کرد جبریل بر آن بوسه ی بسیار می زد بر روی آن می کرد گل، دست پیمبر در ، با شکفتن شوق خود را جار می زد بر روی آن عاشق دخیل گریه می بست تا که حبیبش را ببیند، زار می زد هر کس که حاجت داشت، می آمد سراغش وقت گره افتادن در کار می زد آن در، که باب مخزن الاسرار حق بود دستان رد بر سینه ی اغیار می زد در محضر شیر خدا دیدند مردم در را چه بی شرمانه آن کفتار می زد آتش بیار معرکه، دزد خلافت آن را برای دادن اخطار می زد در پشت در ، سیب رسول الله له شد فریاد از این ماجرا، مسمار می زد مانند یک پروانه ی آتش گرفته در نیز خود را بر در و دیوار می زد @mkomeit
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹مزار بی‌نشان🔹 ببین، تاریخ در تکرار مانده‌ست جهان در حسرت بسیار مانده‌ست نمی‌آیی چرا؟ چشم‌انتظارت گلی بین در و دیوار مانده‌ست دل سبز و جوانی دارد این گل ولی قدِّ کمانی دارد این گل بیا، چشم‌انتظار توست آخر مزار بی‌نشانی دارد این گل جهان در انتظار آفتاب است تمام رنج‌هایش بی‌حساب است کسی با ذوالفقار از دور پیداست جهان در معرض یک انقلاب است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2409@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹تسبیحِ‌ گریه🔹 توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟ قلم قناری گنگی‌ست در سرودن او کشاندنش به صحاریِ شعر ممکن نیست کُمیتِ معجزه لنگ است پیش توسن او چه دختری، که پدر پشت بوسه‌ها می‌دید کلید گلشن فردوس را به گردن او چه همسری، که برای علی به حظّ حضور طلوع باور معراج داشت دیدن او چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا حریم مدرسۀ کربلاست دامن او بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق را که بار پیرهنی را نمی‌کشد تن او دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او از آن ز دیدۀ ما، در حجاب خواهد ماند که چشم را نزند آفتاب مدفن او 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5842@ShereHeyat
هدایت شده از شعر انقلاب
🌷تقدیم به شهید مظلوم مولوی عبدالواحد ریگی شیعه و سنی ندارد می‌شود آزاده بود در کرامت مثل«عبدالواحدِ» دلداده بود تا که فرمان می‌دهد رهبر، به گوش جان شنید رسته از دلبستگی‌ها در مسیر جاده بود می‌شود در فتنه‌ها سرباز راه عشق بود خارچشمِ دیگرانِ خائنِ واداده بود می‌شود تهدیدها را فرصتِ پرواز کرد تا شمیمی از شهادت می‌رسد آماده بود دیده‌ام سیر بزرگان در دل تاریخ را هر کسی گنج بزرگی یافته، افتاده بود می‌شود با یک اشاره، عشق را از سر نوشت می‌شود حتی اگرناخورده، مست از باده بود در ازای عاشقی در «مسجد مولا حسین» حضرت مولاش از جام شهادت داده بود کی سزایش بود تا با جز شهادت جان دهد؟! او که در آماج تیر دشمنان اِستاده بود ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
مُحکم بگیر روسری‌ات را... مُحکم بگیر روسری‌ات را رها نکن! جایِ خدا، مُعامله با کدخدا نکن محکم بگیر روسری‌ات را در این مسیر از جَوّ بی‌حیایِ خیابان، حیا نکن کاری که با تفنگ! رضاخان نکرده را خود با به باد دادنِ زلف ِدوتا نکن لَختی به نیمۀ پُرِ لیوان نگاه کن پایِ نداشته! داشته‌ها را فدا نکن.. «پیش آی و گوشِ دل به پیام سروش کن» با هر غریبه رازِ مگو بَرمَلا نکن چون ما اگر که هَمرهیِ خِضر می‌کنی آسوده دار خاطر و چون و چرا نکن در آسیاب کهنۀ دشمن نریز آب وَاندر میانِ خانه‌ات آتش به پا نکن.. «ای گُل به دست‌مالِ هوس‌پیشگان مَرو!» بر قاتلِ برادرت آغوش وا نکن امروز اگر حسینِ زمان را نیافتی! فردا بَنایِ روضه و یا لَیتَنا نکن این را بدان که مثل قطار است انقلاب خود را از انقلابِ خمینی جدا نکن ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
(معترض) من از تو معترض تر هستم امّا اعتراض این نیست چُنین سوزاندنِ هر مسجد و هر بانک و ماشین نیست من از تو معترض تر هستم امّا اعتراض من بیانش با چماق و سنگ و بطری های بنزین نیست سزای حافظ امنیّت و ناموس این ملّت شعار بی شرف یا فحشِ ناموس و توهین نیست! من از تو معترض تر هستم امّا خوب می دانم که کام هیچکس جز دشمن از آشوب شیرین نیست خدا لعنت کند ناهَمرهان سُست عنصر را فقط ارشاد مال مردم بدبختِ پایین نیست فقط ارشاد را محدود در پوشش نباید دید فقط منکر که مویِ لُخت یا پوشیدنِ جین نیست خدا لعنت کند در هر لباسی هست مفسد را گناهی بدتر از غِفلت از احوال مساکین نیست چرا خوابید مسئولین اُرگانهای فرهنگی چرا نسل جوان درباره ی آینده خوشبین نیست چرا خوابید! هشتک های دشمن بوی خون دارند جهاد اکبری واجبتر از تبیین و تبیین نیست من از تو سفره ام خالی تر و کوچکتر است امّا برای گریه کردن شانه ي بیگانه تسکین نیست اگر ایراد در کار است، ایراد از مسلمانی ست مسلمان! کار ما ایراد دارد، مشکل از دین نیست اگر دیدی عوض شد جای جلّاد و شهید امروز اگر چون قبل‌تر ها حُرمتِ عمّامه سنگین نیست اگر در زاهدان بعد از نماز جمعه ها بَلواست اگر دیگر نشان از وحدت یاران دیرین نیست اگر گیسوی مهسا دستِ داعش شد کلاشینکف اگر مادر پدر روي سر آن طفل! آرتین نیست اگر صحن حرم را قتلگاه زائرین کردند اگر دیگر کسی از ذبحِ خلقُ الله غمگین نیست اگر یک بی وطن! مامور ما را زیر می گیرد اگر اخبار داغِ شهر جز تشییع و تدفین نیست تو که شمشیر از رو بسته ای و در خیابانی! تو که اَسبت برای تاختن بر اَجنبی زین نیست! مُقصّر هستی و باید تقاصش را بپردازی غلط کرده! کسی که گفته دستان تو خونین نیست به دِه زَد دزد، در آن شب که ما درگیر هم بودیم می آید هرکس و ناکس به آن باغی که پرچین نیست تو ضدّ انقلابی! معترض دلسوزِ ناراضی ست تو ضدّ انقلابی! معترض ضدّ قوانین نیست صفِ مردم همیشه از صفِ دشمن سوا بوده منافق! اسم این پاتخت تهران است، برلین نیست @mkomeit
هدایت شده از مشعر قزوین
🔸 پس از اولویت‌سنجی محورهای‌‌محتوایی و هم‌اندیشی جامعه ‌فعالان ‌هیأت، شعار 🚩 «ای حجابت آبروی مادران شهر ما» به‌عنوان شعارمشترک جامعه محبان‌اهل‌بیت(ع) و هیآت در ایام فاطمیه ۱۴۰۱ انتخاب شد. 🔹 لذا از تمام هیأت‌ها و مجموعه‌ها، خواسته می‌شود تا ضمن حفظ شعار و نشان و استقلال‌ خود، با نمایش جلوه‌ای از وحدت و هم‌دلی جامعه هیأت‌های حسینی، در این حرکت جمعی هم مشارکت نمایند و این شعار را در حاشیه تولیدات، تبلیغات و فضاسازی هیأت درج کرده، و در محتوای هیأت مدنظر قراردهند. 🏷 نشان‌نوشته شعار به‌زودی تقدیم می‌شود. 💠 جامعه ایمانی مشعر @www1542org @mashareqazvin
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹بی‌وفایی یثرب🔹 ماهی که یک ستاره به هفت آسمان نداشت جز هاله‌ای کبود از او کس نشان نداشت گفتن همان و عالمی آتش زدن همان خورشید بود و جز دل خود هم‌زبان نداشت تا در شنید قصّه‌اش، آتش گرفت و سوخت در، چوب بود و طاقت آتشفشان نداشت از گل لطیف‌تر هوس باغ کرده بود مجذوب بود و حوصلۀ این و آن نداشت این چند روز هم به لبش جان رسیده بود می‌خواست تا علی‌ست بماند، توان نداشت ممکن نبود حرف علی را زمین نهد حیدر توان این که بگوید بمان، نداشت دستاس هم که بود علی دست بسته بود زهرا که رفت سفره نمک داشت، نان نداشت مجبور شد علی که حمایل به تن کند دریای بی‌وفایی یثرب کران نداشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1917@ShereHeyat
زمینه؛ مظلوم‌ترین.mp3
1.68M
🔹مظلوم‌ترین🔹 (شب بود، بی‌بی با همه دردهایی که داشتند، حسنین را صدا زدند؛ حتما کار مهمی بود) یا حسن یا حسین! می‌خوام بگم براتون تا سحر از باباتون باباتون علی، مرد تمامه باباتون علی، به همه امامه توی این شبا، ذکر یا علی، ذکر دعامه باباتون علی، کوه یقینه باباتون علی، مظلوم‌ترینه باباتون علی برا فاطمه معنی دینه می‌خونن اَرض و سما «یا حیدر، یا مرتضی» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (شب دیگری امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام بچه‌ها را صدا زدند، حسنم حسینم بیایید) یا حسن یا حسین! می‌گم شبیه بارون از فاطمه براتون مادر شما، مادر آبه مادر شما، روح حجابه پناه همه، تو شلوغیِ روز حسابه مادر شما، یک‌تنه مرده مادر شما، دریای درده کی می‌دونه که داغ کوچه‌ها با من چه کرده این ذکر معظمه «یا زهرا، یا فاطمه» شاعر و نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/5412@ShereHeyat_Nohe
«ما فقط زیر پَرِ چادرتان آرامیم...» تجمع بزرگ بانوان فاطمی هیات های بانوان قزوین ❇️در توصیف مقام زن مسلمان ایرانی و اعتراض به ظلم های بی شمار غرب به زنان و مطالبه گری نسبت به وضعیت بی بند و باری ❇️سخنران: حجت الاسلام روانبخش( از قم) ❇️مداح: کربلایی عبدالله باقری ❇️زمان: یکشنبه ۲۷ آذرماه ساعت ۲/۳۰ تا اذان مغرب مکان: مسجد الغدیر
هدایت شده از شعر انقلاب
انقلاب قرار بود از این چشمه آب برداریم نه این‌که تشنه شویم و سراب برداریم قرار بود از این سفرۀ پر از برکت برای مسأله‌هامان جواب برداریم قرار بود اگر ابر تیره را کشتیم همه برابر از این آفتاب برداریم بنا نبود که از باغ لاله‌‌ها تنها برای زینت دیوار، قاب برداریم بنا نبود که از پایمال گل‌هامان برای منفعت خود گلاب برداریم بنا نبود به بیراهه‌ها کشانده شویم به سمت مرگ و تباهی شتاب برداریم چه شد که محو نفاق هزارچهره شدیم؟ قرار بود که از آن نقاب برداریم! یقین از این شب تاریک‌وتار می‌گذریم اگر قدم‌ به سوی آفتاب برداریم کجاست آن هیجان، آن شکوه، آن غیرت؟ مباد دست از این انقلاب برداریم ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹دل سنگ آب شد🔹 کوه بودم، بلند و باعظمت روی دامان دشت جایم بود قد کشیدم ز خاک تا افلاک ابرها، فرش زیر پایم بود شب که چشم ستاره روشن بود نور مهتاب، دل ز من می‌برد صبح، چون آفتاب سر می‌زد اولین پرتوش به من می‌خورد دفتر وحی حق که روز به روز جلوه‌اش سبز و سبزتر بادا در بیان شکوه من، دارد آیۀ «والجبال اوتادا» سینه‌ام را اگر که بشکافند لعل و الماس دیدنی دارم از گذشت زمان و «دحو الارض» خاطراتی شنیدنی دارم... صبح یک روز چشم وا کردم ضربۀ تیشه بود گوش خراش تخته سنگی شدم جدا از کوه اوفتادم به دست سنگ تراش پتک سنگین و تیشۀ پولاد سهم من از تمام هستی شد حکم تقدیر و سرنوشت این بود نام من «آسیای دستی» شد گرچه از بازگشت خویش به کوه پس از آن روزگار نهی شدم این سعادت ولی نصیبم شد که جهیز عروس وحی شدم گوشۀ خانه‌ای مرا بردند که حضور بهشت آن‌جا بود برترین سرپناه روی زمین بهترین سرنوشت آن‌جا بود دستی از جنس یاس و نیلوفر شد در آن خانه آسیاگردان گرچه سنگم، ولی دلم می‌خواست جان او را شوم بلاگردان هر زمان گرد خویش چرخیدم می‌شنیدم تلاوت قرآن روح سنگین و سخت من کم‌کم تازه شد از طراوت قرآن راز خوش‌بختی مرا چه کسی جز خداوند دادگر داند کی گمان داشتم مرا روزی جبرئیل امین بگرداند به مقامی رسیده‌ام که چنین بوسه‌گاه فرشتگان شده‌ام مثل رکن و مقام کعبه عزیز در نگاه فرشتگان شده‌ام بارها شد که با خودم گفتم: ای که داری به کار نان دستی! کاش هرگز ز خاطرت نرود وام‌دار چه خانه‌ای هستی؟ خانۀ آسمانی خورشید خانۀ روشن ستاره و ماه خانۀ وحی، خانۀ قرآن خانۀ «انّما یُریدُ الله» از همین خانه تا ابد جاری‌ست چشمۀ فیض، چشمۀ احسان سایبانِ معطّرِ این جاست سورۀ «هل أتی علی الانسان» آسیابم ولی یقین دارم که پناهنده‌ام به سایۀ نور سرنوشت مرا دگرگون کرد اشک زهرا و ذکر آیۀ نور یاس یاسین که با دعای پدر آیۀ نور بود تن‌پوشش داشت دستی به دستۀ دستاس دست دیگر گلی در آغوشش در محیطی که هر وجب خاکش فخر بر آفتاب و ماه کند آرزو می‌کنم که گاه به من دختر کوچکی نگاه کند گرچه از بازتاب گردش من نان این خانه برقرار شده‌ست شرمسارم از این‌که می‌بینم دست زهرا جریحه‌دار شده‌ست رفت خورشید وحی و آمد شب سر نزد از ستاره سوسویی صبح از کوچۀ‌ بنی‌هاشم شد بلند آتش و هیاهویی تا بدانم چه اتّفاق افتاد تا ببینم هر آنچه بوده درست دل به دریا زدم به خود گفتم: «چشم‌ها را دوباره باید شست» دیدم آن روز صبح منظره‌ای که به خود مثل بید لرزیدم آتشم زد شرار دل وقتی شعله‌ها را به چشم خود دیدم در همان آستانه‌ای کز عرش قدسیان را به آن نظرها بود اشک چشم ستارگان می‌ریخت بین دیوار و در خبرها بود من به حسرت نگاه می‌کردم باغ گل را میان آتش و دود جز خدا هیچ‌کس نمی‌داند که چه آمد به روز یاس کبود با همان دست عافیت‌پرور که پرستاری پدر می‌کرد از امام زمان خود یاری در هیاهوی پشت در می‌کرد هیزم آوردن، آتش افروزی سهم هر رهگذر نبود ای کاش خبر ناشنیده بسیار است خبر میخ در نبود ای کاش دست خورشید را که می‌بستند شرح این ماجرا کبابم کرد آنچه پشت در اتّفاق افتاد سنگم امّا ز غصّه آبم کرد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1941@ShereHeyat
شب یلدای تدفین غریبی که ز چشمش آه می ریخت و بغض خویش را در چاه می ریخت بمیرم در شب یلدای غربت چه دردی! خاک بر ماه می ریخت @mkomeit
هدایت شده از نسیم قزوین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🔺استوری‌موشن "استقبال از شهدای گمنام" 🔸جهت استفاده در استوری اینستاگرام و واتساپ و... ✅ ‌تولید شده در: @qararmedia
🏴 لیست شورها و سرودهای پایانی ایام 🏷 شور ▪️الجارُ ثُم الدَّار 🌐 shereheyat.ir/node/4386eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/25 ▪️سربند یا زهرا 🌐 shereheyat.ir/node/4388eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/26 ▪️سینه‌زن قدیمی 🌐 shereheyat.ir/node/3519eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/344 ▪️شهیدان خدایی 🌐 shereheyat.ir/node/5195eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/359 ▪️ اسوةٌ حَسَنه 🌐 shereheyat.ir/node/4949eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/365 ▪️فما اَحلی اَسمائُکُم 🌐 shereheyat.ir/node/3520eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/366 ▪️مادری کن برام 🌐 shereheyat.ir/node/5381eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/603 ▪️امّ الشهدا 🌐 shereheyat.ir/node/5404eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/613 ▪️پناه دو جهان 🌐 shereheyat.ir/node/5841eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/852 ▪️إشفعی لنا زهرا 🌐 shereheyat.ir/node/2105eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/876 ▪️حقیقت شب قدر 🌐 shereheyat.ir/node/4951eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/877 🏷 سرود پایانی ▪️چلچراغ انقلاب 🌐 shereheyat.ir/node/4391eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/27 ▪️قیام فاطمی 🌐 shereheyat.ir/node/4910eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/346 ▪️لبیکِ یا زهرا 🌐 shereheyat.ir/node/4936eitaa.com/ShereHeyat_Nohe/604
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹فصل غریبی🔹 ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده ای وای از آن شروع به آخر نیامده ای وای از آن یقین به باور نیامده ای وای از آن مزار کبوتر نیامده ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده ای دل حدیث دختر طاها شنیده‌ای؟ یَرضی شنیده‌ای لِرضاها شنیده‌ای؟ هنگامۀ نماز دعاها شنیده‌ای؟ حتی تَوَرَّمَت قَدَماها شنیده‌ای؟ أمّن یُجیب این همه مضطر نیامده یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش واحیرتا لِیُذهِبَ عنکم شرافتش طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش جبریل با تمام بزرگی و رتبتش از عهدۀ ستایش او برنیامده اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد یک‌باره قلب سورۀ انسان شکسته شد در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟ زهرا هنوز گریۀ بی‌گاه می‌کند مولا هنوز سر به دل چاه می‌کند پاییز ادعای أنا الله می‌کند صبح بهار از آمدن اکراه می‌کند آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟ 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1960@ShereHeyat
هزار پنجره برای رجعت پیکر مطهر شهدا هزار پنجره باز آورد ، در این هبوط زمستانی بهار شوق شهادت را، برای این دل زندانی دوباره سوخته دوش شهر ، ز شعله های شقایقها دوباره خاطره ها خیس است ، گرفته رنگ پریشانی دوباره پنجره ها ابری ست ، طنین حنجره ها زخمی ست ز ماندن آه چه ماند ای دل ؟! هزار بار پشیمانی هزار قایق از این جا رفت ، به سوی ساحل آرامش ولی تو قایق بی پارو ! اسیر وحشت توفانی *** نگاه خیس و عمیق ما، به کوچه های شقایق هاست نه می خوریم به بن بستی ، نه می رسیم به پایانی ! @mkomeit
هدایت شده از شعر هیأت
برای ما نگاهت آفتاب است چراغان کردن دنیا ثواب است دعا کردم بیایی زیر باران دعا در زیر باران مستجاب است 📝 🏷 @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹راه پر حادثه🔹 تن خاكی چه تصور ز دل و جان دارد؟ مگر این راه پر از حادثه پایان دارد؟ در بهاران مشو از یاد حقیقت غافل جلوۀ اوست همه، آنچه گلستان دارد سینه را آینۀ باغ شقایق كرده‌ست خاطراتی كه دل از داغ شهیدان دارد صبح جمعه دل ما هم نفس باد صبا شكوه از فُرقت آن زلف پریشان دارد جان ما لحظه به لحظه ز غمش سوخته است چشم ما ثانیه در ثانیه باران دارد آری این راه، به پایان نرسیده‌ست هنوز راه عشق است بسی آتش سوزان دارد... راه ما راه جهاد است، ره بیداری‌ست امت واحده! برخیز كه وقت یاری‌ست این همان راه خدا، راه فنا، راه بقاست راه زهرا و علی، راه شهیدان خداست این همان عهد ازل، عهد خدا با همه بود كه وفادارترین فرد به آن فاطمه بود همه دیدند شجاعانه به مسجد رو كرد آری آن بانوی فرزانه به مسجد رو كرد چشم پر ابر، ولی جلوۀ خورشیدی داشت در پی غصب فدک، خطبۀ توحیدی داشت... از خدا گفت و سپس نعمت بی‌پایانش وای از آن دل كه اطاعت نكند فرمانش خطبه می‌خواند و از آن نعمت برتر می‌گفت آری آن روز ز الطاف پیمبر می‌گفت گاه از امت و گاهی ز امامت می‌گفت گاهی از سختی فردای قیامت می‌گفت گفت مردم! نشده آتش دل، سرد هنوز نگذشته‌ست ز داغ پدرم چندین روز آه، لب بستن از این غم ز توان بیرون است خواهم آرام نشینم! چه كنم؟ دل خون است! همتی داشت در آن روز به اثبات علی عزم آن یار خلاصه به همین نیست ولی رفت در پشت در و سوخت به شوق مولا شعله‌ها بر جگر افروخت به شوق مولا با همان زخم جگرسوز برون زد، آری معركه گرم جنون بود، به خون زد، آری رفت دنبال علی تا كه علی را نبرند دست بر جامۀ مولا... كه علی را نبرند رفت در معركۀ خون و مصاف شمشیر وای من بازوی زهرا و غلاف شمشیر ناله زد ناله، از این ناله چه‌ها باید كرد آری این نالۀ زهراست، حیا باید كرد... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1955@ShereHeyat