eitaa logo
پرویزن
534 دنبال‌کننده
282 عکس
32 ویدیو
100 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
«به بهانۀ زادروز شیخ بهایی» در شعر فارسی، مثنوی قالبی ایرانی است که در همۀ سده‌ها کاربرد داشته و به‌مرور چارچوبی موسیقایی خاص خود یافته است. اهمیت روایت و طول معنایی و تعدد مضامین و مفاهیم رایج در مثنوی‌ها، سبب شده، در تاریخ شعر، وزن‏‌هایی خاص و عمدتا 10 و 11 هجایی، برای سرودن این قالب کاربرد یابد. علاوه بر کوتاهی وزن‌های مثنوی (به استثنای برخی وزن‌های نادر در شعر کهن)، در هزارۀ گذشته، هفت وزن اصلی در مثنوی کاربرد اصلی داشته‌اند تا آنجا که اغلب منظومه‌ها و مثنوی‌ها در این وزن‏‌ها سروده شده است. این هفت وزن عبارت است از: 1-فعولن فعولن فعولن فعل: وزن منظومه‌های حماسی ملی، تاریخی و دینی مانند: گشتاسب‌نامۀ دقیقی، شاهنامۀ فردوسی، گرشاسب‌نامه، علی‌نامه، بانوگشسب‌نامه، برزونامه و اسکندرنامۀ نظامی و ... . این وزن در مثنوی‌های اخلاقی هم کاربردی خاص یافته، کهن‌ترین نمونه‌های موجود این منظومه‌ها آفرین‌نامۀ ابوشکور بلخی و پندنامۀ انوشیروان را می‌توان نام برد و اوج کاربرد آن را در بوستان سعدی می‌توان دید. البته در ورقه و گلشاه عیوقی و اشعاری از عنصری و یوسف‌و زلیخای منسوب، این وزن گاه کاربردی عاشقانه نیز یافته است. 2- مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل: وزنی با کاربرد غنایی، ویژۀ اشعار عاشقانه چون: ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی، خسرو و شیرین نظامی و منظومه‌های عاشقانۀ پیرو نظامی چون: یوسف و زلیخاها و شیرین و فرهاد‌ها و عاشقانه‌های مستقل. 3- فاعلاتن فاعلاتن فاعلن: وزن منظومه‌های عرفانی چون: منطق‌الطیر و مصیبت‌نامۀ عطار و مثنوی مولوی و اغلب مقلّدان او و سرایندگان مثنوی عرفانی. 4- مفتعلن مفتعلن فاعلن: وزن مخزن‌الاسرار نظامی که بیشتر در تقلیدهای شاعران پیرو نظامی تکرار شده است. 5- مفعول مفاعلن فعولن: وزن لیلی و مجنون نظامی و تقلیدهای این منظومه و دیگر منظومه‌های عاشقانۀ سامی در شعر فارسی. اگر کاربرد وزن خسرو و شیرین را داستان‌های وصالی بدانیم، در این وزن، معمولا کاربرد فراقی داستان‌های عاشقانه بازنمود دارد. 6- فاعلاتن مفاعلن فعلن، وزن حدیقۀ سنایی که در هفت پیکر و آثار تقلیدی آن تشخص یافته است. از دیگر کاربردهای این وزن، اهمیت‌یافتن در شهرآشوب‌ها و منظومه‌هایی است که با لحن شوخی و طنز و هجو خلق شده است. 7-فاعلاتن فعلاتن فعلن: این وزن با سبحه‌الابرار جامی رواج نسبی یافته و شاعران پیش از او، عمدتا از این وزن در قالب غیر مثنوی بهره برده‌اند. در کنار هفت وزن اصلی یادشده که در سده‏‌های دهم تا سیزدهم نیز اوزان پرکاربرد مثنوی فارسی بوده است؛ یکی از اوزان تازه در مثنوی که تحت تاثیر اشعار عربی، به تاریخ مثنوی‌سرایی فارسی افزوده شده، وزن «فعلن فعلن فعلن فعلن» است که تا آنجا که دیده‌ایم، شیخ بهایی در منظومۀ شیر و شکر آن را به کار بسته است. در این وزن به دلیل آهنگ متمایز و کارکرد اختیارات، با توجه به تبدیل رکن‌های فعلن به فع‌لن، تعداد هجاهای مصرع از 8 تا 12 هجا متغیر است: عشاق جمالک احترقوا فی بحر صفاتک قد غرقوا ...گر پای نهند به جای سر در راه طلب، ز ایشان بگذر که نمی‌دانند ز شوق لقا پا را از سر، سر را از پا من غیر زلالک ماشربوا و بغیر جمالک، ماطربوا @mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
«به بهانۀ زادروز شیخ بهایی» در شعر فارسی، مثنوی قالبی ایرانی است که در همۀ سده‌ها کاربرد داشته و به‌مرور چارچوبی موسیقایی خاص خود یافته است. اهمیت روایت و طول معنایی و تعدد مضامین و مفاهیم رایج در مثنوی‌ها، سبب شده، در تاریخ شعر، وزن‏‌هایی خاص و عمدتا 10 و 11 هجایی، برای سرودن این قالب کاربرد یابد. علاوه بر کوتاهی وزن‌های مثنوی (به استثنای برخی وزن‌های نادر در شعر کهن)، در هزارۀ گذشته، هفت وزن اصلی در مثنوی کاربرد اصلی داشته‌اند تا آنجا که اغلب منظومه‌ها و مثنوی‌ها در این وزن‏‌ها سروده شده است. این هفت وزن عبارت است از: 1-فعولن فعولن فعولن فعل: وزن منظومه‌های حماسی ملی، تاریخی و دینی مانند: گشتاسب‌نامۀ دقیقی، شاهنامۀ فردوسی، گرشاسب‌نامه، علی‌نامه، بانوگشسب‌نامه، برزونامه و اسکندرنامۀ نظامی و ... . این وزن در مثنوی‌های اخلاقی هم کاربردی خاص یافته، کهن‌ترین نمونه‌های موجود این منظومه‌ها آفرین‌نامۀ ابوشکور بلخی و پندنامۀ انوشیروان را می‌توان نام برد و اوج کاربرد آن را در بوستان سعدی می‌توان دید. البته در ورقه و گلشاه عیوقی و اشعاری از عنصری و یوسف‌و زلیخای منسوب، این وزن گاه کاربردی عاشقانه نیز یافته است. 2- مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل: وزنی با کاربرد غنایی، ویژۀ اشعار عاشقانه چون: ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی، خسرو و شیرین نظامی و منظومه‌های عاشقانۀ پیرو نظامی چون: یوسف و زلیخاها و شیرین و فرهاد‌ها و عاشقانه‌های مستقل. 3- فاعلاتن فاعلاتن فاعلن: وزن منظومه‌های عرفانی چون: منطق‌الطیر و مصیبت‌نامۀ عطار و مثنوی مولوی و اغلب مقلّدان او و سرایندگان مثنوی عرفانی. 4- مفتعلن مفتعلن فاعلن: وزن مخزن‌الاسرار نظامی که بیشتر در تقلیدهای شاعران پیرو نظامی تکرار شده است. 5- مفعول مفاعلن فعولن: وزن لیلی و مجنون نظامی و تقلیدهای این منظومه و دیگر منظومه‌های عاشقانۀ سامی در شعر فارسی. اگر کاربرد وزن خسرو و شیرین را داستان‌های وصالی بدانیم، در این وزن، معمولا کاربرد فراقی داستان‌های عاشقانه بازنمود دارد. 6- فاعلاتن مفاعلن فعلن، وزن حدیقۀ سنایی که در هفت پیکر و آثار تقلیدی آن تشخص یافته است. از دیگر کاربردهای این وزن، اهمیت‌یافتن در شهرآشوب‌ها و منظومه‌هایی است که با لحن شوخی و طنز و هجو خلق شده است. 7-فاعلاتن فعلاتن فعلن: این وزن با سبحه‌الابرار جامی رواج نسبی یافته و شاعران پیش از او، عمدتا از این وزن در قالب غیر مثنوی بهره برده‌اند. در کنار هفت وزن اصلی یادشده که در سده‏‌های دهم تا سیزدهم نیز اوزان پرکاربرد مثنوی فارسی بوده است؛ یکی از اوزان تازه در مثنوی که تحت تاثیر اشعار عربی، به تاریخ مثنوی‌سرایی فارسی افزوده شده، وزن «فعلن فعلن فعلن فعلن» است که تا آنجا که دیده‌ایم، شیخ بهایی در منظومۀ شیر و شکر آن را به کار بسته است. در این وزن به دلیل آهنگ متمایز و کارکرد اختیارات، با توجه به تبدیل رکن‌های فعلن به فع‌لن، تعداد هجاهای مصرع از 8 تا 12 هجا متغیر است: عشاق جمالک احترقوا فی بحر صفاتک قد غرقوا ...گر پای نهند به جای سر در راه طلب، ز ایشان بگذر که نمی‌دانند ز شوق لقا پا را از سر، سر را از پا من غیر زلالک ماشربوا و بغیر جمالک، ماطربوا @mmparvizan
"به وارثان ننگ جالوت" وارث نور و غرورم، جذبه‌ای عرفانی‌ام اهل فرهنگ و خرد، اسطوره‌ی ایرانی‌ام جلوه‌جلوه، معنی باران و خورشیدم هنوز کوه همّتِ، موج عزّت، برق امّیدم هنوز از دیار آسمان‌خیز کیومرث آمدم با سری سرخ و وجودی خالی از ترس آمدم عزم پولادین البرز است در دستان من گاه موشک گاه هم گُرز است در دستان من داغدار ایرجم، مثل فریدونم هنوز غرق زخمم، فاتح هنگامه‌ی خونم هنوز با دلم آمیختم اندیشه‌ی زرتشت را خم نکردم زیر بار زورگویان پشت را چون سیاوش لاله‌زار غیرت آتش منم خشم گیوم، عزم بیژن، زهره‌ی آرش منم زاده‌ی تهمینه‌ام، من از تبار رستمم در دلیری روز و شب، آیینه‌دار رستمم پوزه‌ی اسکندران: بر خاک‌ مالان دیده‌ام قیصران را زیر پای خویش نالان دیده‌ام بعد سلمان، نور را در جام باور ریختم عشق ایران و محمد(ص) را به هم آمیختم با علی در کارزار شوق، همراه آمدم با حسن در روزهای صبر و غم راه آمدم رگ‌به‌رگ خون حسینی جوش زد در سینه‌ام عکس اولاد علی(ع) تابیده در آیینه‌ام بارها با آل بوسفیان به هیجا رفته‌ام گاه دسته‌دسته و گهگاه تنها رفته‌ام بیرق عباسیان را بر زمین کوبیده‌ام روزهایی تلخ... دوران‌های شیرین دیده‌ام رودکی در رودکی شعر است، سرتاپای من عاشق فردوسی‌ام_ ایران من: دنیای من! ننگ غوغای مغول را با خرد طی کرده‌ام با حماسه، اسب مست فتنه را پی کرده‌ام مثل شعر سعدی و حافظ، بهاری پر گُلم چشمه‌ساری پر تغزّل، کوهساری پر گلم اهل شیراز، اهل دزفول، اهل تهرانم اگر؛ اهل ساری، اصفهان، از خاک گیلانم اگر؛ زاده‌ی قم، مرد خوزستان و یزد و ساوه‌ام هرکه هستم از تبار داستان کاوه‌ام کوسه‌ی خشم خلیجم، شیر الوندم ببین من عقاب آسمان‌سیر دماوندم ببین * هان بکش ما را حرامی! دشمن جانت منم! ترسوی پستوگرفته...! مرد میدانت منم! ای مصیبت‌زاده! از تیرت نمی‌ترسم بزن! دیگر از غوغای شمشیرت نمی‌ترسم بزن مثل کودک‌های غزه، شاد مارا هم بکش آی ای طاعون نفرین‌زاد مارا هم بکش از کفن، از چادر گلگون نمی‌ترسیم ما لاله‌زار غیرتیم از خون نمی‌ترسیم ما از خطر مارا مترسان باغ صدبرگیم ما مرد داغیم و حماسه، عاشق مرگیم ما https://eitaa.com/mmparvizan