«به بهانهی زادروز جمالزاده»
هنوز بسیاری از منتقدان و داستانپژوهان دربارهی اینکه جمالزاده آغازگر داستاننویسی جدید فارسی است یا هدایت، اختلاف نظر دارند. پاسخ این پرسش، در این مقال چندان اهمیت ندارد؛ مهم تفاوت تلقی این دو از روایت و داستاننویسی است.
اگر داستان را از منظر جمالزاده تعریف و نقد کنیم، با ادامهی سنت حکایتنویسی و قصهگویی ایرانی مواجهیم. تلقیای که در آن بازتاب معنا و آموزش، بر ساختار و زبان برتری دارد. نتیجهی این رویکرد، غلبهی عنصر تیپ بر شخصیت در هنر داستاننویسی است که در جای خود، مقبولیت و طرفدارانی بسیار دارد. حال آنکه در آثار هدایت، انسان و فردیت آن جایگزین بسیاری از مولفههای سنتگرای دیگر میشود و در نتیجه، در داستان او نسبیت در اخلاق و معنا و روایت، برجستگی یافته است.
از این زاویه میتوان گفت، بیان و زبان و هنر قصه گویی جمالزاده، امتداد هنر قصهگویی ایران و شیوهی بیان شیرین و طنازانهی سعدی است که با ادبیات عامیانه آمیخته، کمی از شکل داستان نویسندگان اروپایی را در خود حل کرده، از دهخدا و دیگر نویسندگان مشروطه وام گرفته و به معجونی خوشایند تبدیل شده است.
هنر جمالزاده در آغازگری اهمیتی ویژه دارد؛ اما کاستیهایی در آن سبب شده است که بهترین اثر او، نخستین اثرش باشد و پس از آن، تکرار بر داستانهای جمالزاده سایه افکنده است. یکی از این کاستیها، همان تیپپردازی افراطی است که پس از او در جریان داستان واقعگرای معاصر بارها تکرار شده است. این تیپمحوری را در داستان اغلب نویسندگان معناگرای روزگار میتوان دید؛ همانگونه که برخی کاستیها در روایتهای ذهنی و زبانورزی، در جریان نویسندگان زبانگرا نمود دارد. اما سخن پایانی اینکه، جمالزاده توانسته با استفادهی مناسب از تعلیق و طنز و اصطلاحسازی و بهرهگیری از تیپهای جذاب (سخرهقهرمانها) و پایان غافلگیرکننده، به شیوهای در داستاننویسی دست یابد که هنوز برخی آثارش را جزو داستانهای پر مخاطب و شاخص نخستین دوره از ادبیات معاصر فارسی بدانیم.
#جمال_زاده
#هنر_داستان_نویسی
#محمد_مرادی
(پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشتهای محمد مرادی)
https://eitaa.com/mmparvizan