eitaa logo
پرویزن
483 دنبال‌کننده
182 عکس
14 ویدیو
74 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
یا هو یلدا سلام! یلدا سلام! و آمدنت خوش! یلدای سرد و تیره‌ی بی‌پایان یلدایِ داغ‌های نمایان یلدایِ گاه، دورِهمی، خندان * یلدا! یلدا! یلدا سلام! یلدای هندوانه و شیرینی یلدای فال حافظ یلدای شاهنامه و کف‌بینی یلدای بازی و هوس و آجیل یلدای پرستاره‌ی تزیینی ... یلدای برف و سرما یلدای سیب سرخ و انار و یخ یلدای کو؟ کجاست؟_ آن روزهای کرسی و گرما * یلدا سلام و آمدنت خوش! هرچند شهر ما چندی است مهمان شامِ ممتدِ یلداست و قرن‌هاست که ننه‌سرما اینجاست * یلدا سلام! یلدای شام آخرِ زایش یلدایِ " پس کجاست گشایش؟" ای شامِ آفتاب و مسیح و صلح ای وقت آرزو و نیایش! یلدای صد گروه: تحمّل آن‌سمت یک‌گروه: تجمل پس تا به‌کی دروغ و نمایش؟ * در چشم‌های من یلدا پرنده‌ای است که می‌خواند بر شاخه‌های خیس زمستان یلدا زن شکسته‌ی غمگینی است در چارراهِ پول‌پرستان یلدا گرسنه‌ای است که می‌نالد در خلوت دلار به‌دستان * این سو: یلدای باستانی محبوب یلدای شادِ تا به ابد مطلوب یلدای یک کُرور "ژنِ خوب" آن سو: یلدای سخت‌جانی و شب‌کاری یلدای رنج‌خواری و دشواری یلدای درد و حسرت یلدای بی‌پناهی و بیماری ... یلدای "هِی زدن به درِ بسته" یلدای بی‌ترانه‌ی بی‌پسته یلدای نان خشک یلدای قبض برق یلدای مالیات نمی‌دانی از کجا یلدای قسط بانک یلدای " هر چقدر بپرسی می‌گویمت که باز ندارم" یلدای "دردهای دلم را این روزها به کی بنگارم؟" یلدای باز، مدرسه و آتش یلدای داغ خون سیاوش یلدای فقر پشت تورم یا شام درد ممتد مردم * آن سمت‌تر ولی یلدا حساب بانکی سرشاری است که آرزوی مردم یک شهر جا می‌شود در آن یلدای میز و نفت یلدای بودجه یلدای جاودانه‌ی خورشیدِ"خاوری‌" یلدای چای "دبش" یلدای پول مفت یلدای بی‌صدا یلدای چرت و قهقهه و خنده در انجماد مجلس شورا یلدای "بَه! چه خوشمزه شلغم در ازدحام این‌همه بلغم" یلدای جز دلار ندیدن یلدای فحش و گمرک یلدای خوردن و ترکیدن * یلدا! یلدا! یلدا سلام و آمدنت خوش! اما با این همه مصیبت طولانی این شام را امید طلوعی هست؟ آیا فردا که شد دلیل شروعی هست؟ https://eitaa.com/mmparvizan
یا هو آبستن است این شبِ طولانی، خورشید کودکی است که می‌آید بعد از غروبِ آخر آذرماه، فردایِ کوچکی است که می‌آید فردای این جهانِ پر از سرما، شاید هوای تازه‌تری باشد فردا: بخاری‌ای است که می‌سوزد، فردا چکاوکی است که می‌آید * یلدایِ لحظه‌لحظه غم و سرما! یلدای درد و رنج بگو آیا؟ نوروز غنچه‌ای است که خواهد رُست؟ خورشید کودکی است که می‌آید؟ می‌دانم ای مصیبتِ طولانی، بعد از تو ای عروسِ زمستانی شب‌های تیره‌ای است که خواهد رفت، عیدِ مبارکی است که می‌آید * با اینکه با یقین و گمان گاهی، اینجا به نور و آینه شک دارم در هر گمان گلی است که می بوید، با هر یقین شکی است که می‌آید * هرچند در تکدّرِ این کابوس، پایان داستان جهان تلخ است در شعر من کسی است که می‌خندد، در قصه‌ها یکی است که "می‌آید" https://eitaa.com/mmparvizan