هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
🔹 «نار» باطنِ ولایتِ طاغوت است؛ در روایت آمده: «وَلَايَةُ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ هِيَ النَّارُ».
«خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ»، یعنی طلبِ رهایی از محیطِ ولایت طاغوت.
نجات از «نار» با ولایت امام ممکن میشود (فَإِنَّ اَللَّهَ فَكَّ رِقَابَكُمْ مِنَ اَلنَّارِ بِوَلاَيَتِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ).
🔹 بنیامیه هزار ماه در آتش جهنّم دمیدند و شعلهورش کردند.
اولیای طاغوت میخواهند ما را در این آتش اسیر کنند.
رزق ماه رمضان و رزق #شب_قدر، عِتق من النّار (رهایی از این آتش) و رسیدن به حقیقت ولایت است.
رزق حقیقیِ ماه رمضان همین است.
#استاد_میرباقری
☑️ @mirbaqeri_ir
هدایت شده از زیست شهر نوین مولّد
#زیستشهرنوینمولّد
✅ حتما طرح #واگذاری_زمین برای ساخت خانههای ویلایی به گوشتون خورده؛ اما میدونستید که قراره این شهرها و شهرکهای #نوین و فوق العاده زیبا به چه شکلی ساخته بشه؟
♦️ آیا میدونستید این خانهها به شکل #مولّد هستند؟
♦️ آیا میدونستید ساکنین این خونهها #اشتغال_اختصاصی و تو منزل خودشون دارن؟
♦️ آیا میدونستید در طراحی این خونهها با سیستم #تصفیه_آب_خاکستری، منبع ذخیره آب باران و سیستم آبیاری مکانیزه زیرسطحی امکان کشاورزی معیشتی در منزل با حداقل مصرف آب فراهم شده؟
♦️ آیا میدونستید بخشی از این خونههای 400 تا 1000 متری، کارگاه اشتغال اختصاصی، طراحی شده؟
♦️ آیا میدونستید کشاورزی و اشتغال ساکنان این شهرکها با #کارگاه_پشتیبان و #مزرعه_پشتیبان، حمایت میشه؟
♦️ آیا میدونستی این شهرکها به شکل #محله_محور ساخته میشه به شکلی که هرچندتا خونه یه حیاط همسایگی دارن که کلی اتفاق جذاب براش طراحی شده!
♦️ آیا میدونستی یه #شبکه_توزیع پیشرفته و احسان بنیان برای تولیدات ساکنین این شهرکها طراحی شده که خیال اونها رو بابت فروش محصولاتشون راحت میکنه؟
♦️ برای #تعلیم_تربیت و #بهداشت_سلامت هم کلی برنامه حرفهای و نو طراحی شده
اگه خواستی با این طرح که #انقلابی در معماری و شهرسازی و #سبک_زندگی هست بیشتر آشنا بشی از صفحه زیر تمام فیلمهای رایگان دوره مقدماتی معرفی زیستشهرنوین مولد رو نگاه کن و حتما تو کانال زیست شهر هم عضو بشو تا در جریان آخرین اخبار این طرح و #واگذاری_زمین قرار بگیری:
کانال رسمی #زیست_شهر
@zistshahr
دوره رایگان #معرفی_زیستشهر
https://zistshahr.com/moghadamati
سلسله یاداشت های امام شناسی / مصطفی جمالی
امام شناسی 3: طریق معرفت به امام
قال الصادق (علیه السلام):«إِنَّكُمْ لاَ تَكُونُونَ صَالِحِينَ حَتَّى تَعْرِفُوا وَ لاَ تَعْرِفُوا حَتَّى تُصَدِّقُوا وَ لاَ تُصَدِّقُوا حَتَّى تُسَلِّمُوا أَبْوَاباً أَرْبَعَةً» معرفت بالنوارنیه نسبت به ائمه(ع) چگونه واقع ميشود؟ در این روایت بیان شده است که شما به مقام صلاح نميرسيد و صالح نميشويد تا معرفت پيدا كنيد و معرفت پيدا نميكنيد تا تصديق كنيد و تصديق نميكنيد تا به مقام تسليم برسيد. پس جريان معرفت از بستر ارادهي انسان عبور ميكند. لذا معرفت چيزي نيست كه فقط با برهان و استدلال حاصل شود بلكه معرفت مستند به ارادهي انسان است. « انّكم لا تكونوا صالحين حتي تعرفوا و لا تعرفوا حتي تصدقوا و لا تصدقوا حتي تسلموا». پس بعد از تسليم، تصديق است كه براي انسان معرفت حاصل ميشود. البته تسليم پايان راه نيست بلكه تسليم اول راه است؛ يعني حركت ما با تسليم آغاز ميشود.
«و الله يا ابا خالد لا يحبنا عبد و يتولانا حتي يطهر الله قلبه و لا يطهر الله قلب عبد حتي يسلّم لنا و يكون سلماً لنا فاذا كان سلما لنا سَلَّمه الله من شديد الحساب و آمنه من فزع يوم القيامهالاكبر».
بنابراین مراتب رسيدن به معرفت امام از سه وادی طی می شود
۱. وادي تسليم
۲. وادي تطهير
۳. وادي تنوير
۱- وادی تسلیم: همان مقام امتحان است. تسلیم در برابر امام اولین قدم در وادی معرفت است. خود تسلیم نیز مراتبی دارد و اولین قدم تسلیم، تسلیم جوارح است به این معنا که چشم، گوش، زبان و سایر جوارح را تسلیم ائمه کنیم و هر آنچه نارضایتی امام را به دنبال دارد انجام ندهیم. باید به این نکته توجه داشت که حتی در وادی تسلیم هم نباید خود را صاحب اختیار دانست و مثلاً گفت این من بودم که تسلیم شدم بلکه در مقام تسلیم هم ما فقیر هستیم. بعد از تسلیم جوارح نوبت به تسلیم فکر و قوه خیال می رسد. اگر خیال خود را رها کنيم، شيطان آن را تصرف مي کند ما را به سراب مي رساند. مرحله بعد، تسلیم قلب است و پس از آن تسلیم صدر و سپس فؤاد. قلب باید تسلیم باشد اگر کسی تنها در دلش به حکم خدا اعتراض کند حتی اگر آن را به زبان نیاورد، مشرک است.
۲- وادی تطهیر: وقتی تسلیم شدیم مانند بیماری هستیم که خودش را به پزشک تسلیم کند، سپس پزشک برای تطهیر او از بیماری ها تلاش می کند. در این صورت خداوند متعال با تطهیر خود ما را از هرگونه شرک، آلودگی و غفلت خارج می کند. و ما را از وادی ظلمات و اولیای طاغوت به سمت وادی ولایت ائمه(ع) که همان وادی توحید، نور و طهارت است هدایت می کند. "يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور"(بقره۲۵۷) یعنی اگر کسی تطهیر شد خداوند او را به سمت نور می برد. در وادي تطهير، آلودگي ها و ناپاکاهي ها را شست و شو مي دهند و آنگاه موحد مي شويم.
۳- وادی تنویر: وقتی پاک شديم آنگاه وادی تنویر است. پس از تطهير توسط خداوند، انوار ولايت مثل خورشيدي که طلوع مي کند در قلب انسان وارد مي شود و انوار امام ما را نورانی و طاهر می کند. و قلب انسان چراغدان و مشکات نور امام مي شود در نتیجه انسان معرفت امام را خواهد شناخت. در حقیقت سیر در وادی نور از اینجا شروع می شود و قبل از آن انسان گرفتار حجب ظلمانی است.
کسی که در وادی ظلمات و نظام طاغوت است گرفتار حجاب های ظلمانی است و در آنجا بویی از توحید و اخلاص نمی آید. وقتی وارد نور شود از حجاب ظلمانی رهایی می یابد. قلب همه مومنین در وادی نور است اما به سبب گناهانی که مرتکب می شوند حجاب ظلمانی دارند چرا که هر گناهی حجاب ظلمانی و خروج از ولایت معصومین (ع) است.اگر قلب کسی اولیای طاغوت را دوست داشته باشد کلاً در حجب ظلمانی است. اگر قلب فردی محب اولیای نور باشد اما گوش و زبان او در وادی ظلمات باشد ظلمات جزیی است و اگر گوش و زبانش هم از ظلمات بیرون آمد حجب نورانی است. در این صورت ظاهر و باطن انوار و شعاع نور امام است و محبت امام در قلب و گوش و زبان او هم جاری است.
آدرس کانال گام دوم:
🔸https://eitaa.com/mo_jamali_110
استادمیرباقری:
۱_ نمیشود جوان را در برابر تمدن غرب تحقیر و انجا رو برای او بهشت تصور کنی اما بگویی مثل او لباس نپوش و مثل او نباش ...
حقیقت غرب باید گفته شود باید دیوار تحریف واقعیات را بشکنیم ...
غرب وحشی را به مردم معرفی کنید .
۲_ نیاز ضروری جامعه امروزِ ما، ارائه «تصویری شورانگیز» از دین است، تصویری که هم بتواند نسل جدید را برای «مقاومت» در این درگیری تمام عیار پشتیبانی کند و هم بتواند تصویری «آگاهیبخش» و «کارآمد» از دین در ذهن نسل جدید پدید آورد. آسیبهایی که امروز در نسل جوان مشاهده میشود بهعلت نبود این تصویر از دین است.
پا نوشت : این دوکلام استاد رو باید در کنار هم دید.
تا بتوان جامعه را از وضعیت موجود به سمت یک وضعیت مطلوب متناسب با آرمان های انقلاب سوق داد .
در قدم اول جامعه باید نسبت به شرایط موجود اگاه و معترض باشد تا انگیزه حرکت ایجاد شود اما بدون ارائه تصویری روشن از مسیر پیشرو و اینده ای که جامعه قرار است به ان برسد ، اتفاق چندانی رخ نخواهد داد بلکه دچار سرخردگی می شود .
گرچه انقلاب اسلامی مواجهه اش از ابتدا با غرب یک مواجهه تمدنی بوده اما عده ای اگاهانه یا ناآگاهانه مسئول یا غیر مسئول ... حتی بسیاری از انها که وجه انقلابی داشته و حتی متولیان فرهنگ بوده اند، آنرا صرفا به یک مواجهه سیاسی تقلیل داده اند .
برای مقابله با این هجمه تمدنی باید تولید رویا و ادبیات متناسب با ان کرد .
باید ترسیم کرد که جامعه موسوی بعد از عبور از نیل، به کجا خواهد رسید باید تصویری روشن ساخت ، تا دچار فتنه سامری و حیران در بیابان نشد.
✍️ مهدی اخلاقی
https://eitaa.com/roeyaomat
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
«ایمانی که از ما خواسته شده، ایمان به کلّ طرح تاریخی نبیّاکرم(ص) است که لبۀ فعلی آن در دست امام زمان(عج) است و باید با آن حضرت همراه بود.
هر امامی مأموریتی دارد و بخشی از طرح نبیاکرم(ص) را پیش میبرد. مؤمنین باید با امام دوران خودشان همراه شوند و با مأموریت او حرکت کنند و طرح دیگری درنیندازند.»
#استاد_میرباقری
☑️ @mirbaqeri_ir
هدایت شده از عقلنوشتههای انقلابی
💢تحفهای اصفهانی اندر باب بیحجابی💢 (1)
صفحه 1 از 3
الان که در حدود ساعت 4 بامداد در حال خستگی این مطلب را مینویسم، چند ساعتی است که از یک سفر حدود 50 ساعته از اصفهان برگشتهام.
سفری خانوادگی که در آن باغ پرندگان، سی و سه پل، زینبیه، اکواریم، پارک جنگلی ناژوان را قریب به 25 ساعت از نزدیک مشاهده کردهام.
🔹 و اما گزارشی از این سفر:
➖در اماکنی که ذکر شد (به جز پارک جنگلی ناژوان که تعداد کمتر بود)، تقریبا بین 15 درصد سر برهنه (بیحجاب) به چشم میآمد.
➖تقریبا به همین مقدار هم محجبه دیده میشد. (این تعداد در پارک جنگلی ناژوان بیشتر بود که شاید علت آن این بود که اماکن دیگری که ذکر شد، توریستیتر محسوب میشوند.)
➖تقریبا اکثر قریب به اتفاق جامعه مذهبی، تذکر لسانی هم نمیدهند و با تعدادی از آنها که صحبت کردم قائل بودند: «ما مردم نمیتوانیم درگیر شویم و این کار حاکمیت است و ما حداکثر بتوانیم به لطافت تمام تذکر لسانی بدهیم». بگذریم که همین ها هم اکثر تذکر لسانی لطیف و لیّن هم نمیدادند.
➖به جز بخش «آکواریم»، در بقیه مکانهایی که گفته شد، هیچ تذکر و یا هشداری از توسط متولیان اداره و بخش حراست به مراجعه کنندگان داده نمیشد و البته این بار هم یک بنر بزرگ بر سر در همه این اماکن زده بودند که «از دادن خدمات به افراد بیحجاب معذوریم و ... و طبق ماده فلانِ قانونِ فلان کسانی که کار حرامی را در سطح عموم جامعه انجام دهند، تا فلان تومان جریمه میشوند یا تا فلان تعداد شلاق میخورند. 🧐🙃»
➖ در بخش آکواریوم، چند جوان تقریبا شیک پوش امروزی که ازانتظامات آنجا بودند و هر چند دقیقه یکبار فریاد میزدند: «عکسبرداری و فیلمبرداری از ماهیها با فلش ممنوع است»، با دیدن خانومی که شال و روسری به سر نداشت، نه خیلی آهسته و نه خیلی بلند میگفتند: «لطفا روسری و شالتان را روی سرتان بیندازید!». این تقریبا مؤثرترین کاری بود که درباره حجاب در این چند روز دیدهام.
➖البته بودند افراد مذهبی که هنوزهم به صورت خودجوش پیگیر تذکر زبانی به بیحجابها بودند و عرصه را خالی نکرده بودند. در مواردی هم بعضا لااقل به صورت کوتاه، تأثیری هم میگذاشتند، ولی با دور شدنشان معمولاً دوباره شالها و روسری ها به وضع قبلی برمی گشت. البته برداشت من این است که در موارد اثرگذاری هم اینکه مخاطب نمیدانست اینها مسئولیتی دارند یا بدون داشتن مسئولیت رسمی اقدام به تذکر کرده اند، بی تأثیر نبود. مسئول انتظامات بودن، یکی از وجوه تأثیرگذاری تذکرات لسانی بود. به نظرم میرسد که «تذکر لسانی» در نظام معنایی عموم مردم، کاری حاکمیتی است نه عمومی (کاری به اینکه این تلقی درست است یا نه، ندارم.)
➖حدود 3 الی 4 درصد، پا را از بیحجابی فراتر گذاشته بودند و برخی با شلوارهای شکاف خورده و برخی با لباسهای کوتاهِ نیم تنه و برخی با پیرهن و دامن و برخی با آرایشهای وحشتناک و برخی با دوچرخه سواری و ...، سعی در افقگشایی در عرصه بیحجابی داشتند و به قول برخی دوستان، داشتند برای آینده، تصویرسازی و افقپردازی میکردند.
ادامه دارد:👇
قسمت اول:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1320
قسمت دوم:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1321
قسمت سوم:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1322
#عقلانیت_انقلابی
#تمدن_نوین_اسلامی
#توسعه_تفاهم_اجتماعی
#بیحجابی
هدایت شده از عقلنوشتههای انقلابی
💢تحفهای اصفهانی اندر باب بیحجابی💢 (2)
صفحه 2 از 3
➖چند نکته راهبردی را کوتاه و البته صریح عرض میکنم:
1️⃣ ایده تذکر لسانی عمومی به این معنا که همه متدینین راه بیفتند و خودجوش تذکر لسانی بدهند، به علت عدم آموزش و مهارت لازم عموم مردم و همچنین به علت به دنبال بهانه بودن دشمن، بسیار پرهزینه است و منتهی به شکاف بیشتر و بیشتر اجتماعی میگردد.
2️⃣ بهترین و مطمئنترین راه کوتاه مدت برای کنترل گسترش بیحجابی را باید در تذکر لسانی مهربانانه و البته مقتدرانه به سربرهنگان و البته برخورد قاهرانهتر با 3 الی 4 درصد هنجارشکنان (بخوانید تننماها)، توسط کادر حراست و انتظامات اماکن جستجو کرد. رسمیت قانونی که به دنبال خود نوعی اقتدار حکومتی را نمایندگی میکند، موضعی است که در موارد متعددی که شاهد بودم، طرف منازعه و معارضه قرار نمیگیرد؛ بر خلاف امر به معروف و نهی از منکرهای فردی و خودجوش. باید توجه کرد که در حال حاضر بخش زیادی از بیحجابان در حال مزه مزه کردن است و هنوز آنقدر بر ادامه این مسیر تصمیم قاطعی نگرفته است، لذا رها کردن فضا و حساسیتزدایی از آن بسیار خطرناک است و باعث تقویت موضع ایشان میگردد.
3️⃣ البته آنچه گفته شد، اصلا به این معنا نیست که ما نباید «مردمیسازی مبارزه با بیحجابی» را دنبال کنیم. اساساً راه حل اصلی رفع مشکلات اجتماعی را باید در مردمسالاری دینی جستجو کرد، ولی ـ همانطور که بارها این مسئله محل اختلاف با دوستان عزیزم بوده است ـ ، به جدّ معتقدم که نگاه تودهای به حضور و مشارکت مردمی، جز اتلاف انرژی و اصطکاکهای پرهزینه و فرصت سوز عایدی نخواهد داشت و مردمسالاری زمانی امکان تحقق مییابد که با هدایت و رهبری دینی صورت گیرد وگرنه آنچه که اتفاق میافتد، مردمسالاری نخواهد بود، بلکه وضعیت به وضعیت«مردم علیه مردم» تبدیل خواهد شد.
مدعای بنده این است که برای ایجاد موقعیت «مردمسالاری دینی» در هر پدیدهای، باید آن پدیده را به پدیدهای سیاسی ـ ملی تبدیل کرد. این مدعا را قدری توضیح میدهم:
برداشت من این است که هم جریان بیحجاب و هم جریان مذهبی در حال وزن کشی و شرایط سنجی است. امروز جریان بیحجابی در کشور، در حال تست و در حال ایجاد نمونههای موفق همبستگی اجتماعی از طریق بیحجابی به عنوان مهمترین فناوری اجتماعی بروز اعتراضات سیاسی خود است و لذاست که بیحجابی امروز نه یک پدیده صرفا فرهنگی که اساساً یک اکت و کنش پرقدرت سیاسی است که اگر هزینههای این نزاع سیاسی واضح نشود، امکان پیوستن خیل عظیمی از بدنه شل حجاب به بیحجابان و یا بیحجابان به تننمایان دور از انتظار نخواهد بود.
صریحاً عرض میکنم امروز نابودکننده ترین راهبرد برای مواجهه با بیحجابی، #سیاست_زدایی از این پدیده و فروکاهیدن آن به مثابه یک عارضه فرهنگی و اجتماعی است؛ همانطور که در طرح شورای عالی انقلاب فرهنگی (هم طرح زیست عفیفانه و هم طرح اقدام مشترک) به وضوح قابل مشاهده بود. سیاسی بودن یک فعل، یعنی اینکه مسئله، مسئلهی مرگ و زندگی است؛ یعنی مسئلهی بقا و عدم بقای یک ملت است؛ یعنی مسئله، حساستر از یک تصمیم شخصی و یا گروهی و یا صنفی است؛ یعنی مسئله، یک مسئله ملی است!
سیاستزدایی از پدیده بیحجابی، نه تنها شرایط پیوستن قشر شل حجاب به بیحجاب و بیحجاب به تننمایان را فراهم میکند، بلکه بالاتر، امکان فعالسازی انرژی پنهان و عظیم جریان مذهبی در کشور را هم از دست میدهد. سیاستزدایی، به معنای این است که مسئله هجمه به هویت ملی در کار نیست و لذا ظرفیت انگیزش و برانگیختن قدرت واقعی مردم متدین ایران به عنوان بزرگترین نیروی اجتماعی دویست سال گذشته ایران را نخواهد داشت. مخدوش شدن هویت ملی، بزرگترین سرمایه انگیزشی ایجاد عزم ملی برای ویرایشها و اصلاحها بزرگ در کشور ایران است که سیاستزدایی و فرهنگمالی کردن امور تمدنی، آن را نفی میکند و تقلیل میدهد.
ادامه دارد...👇
قسمت اول:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1320
قسمت دوم:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1321
قسمت سوم:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1322
#عقلانیت_انقلابی
#تمدن_نوین_اسلامی
#توسعه_تفاهم_اجتماعی
#بیحجابی
هدایت شده از عقلنوشتههای انقلابی
💢تحفهای اصفهانی اندر باب بیحجابی💢 (3)
صفحه 3 از 3
فرهنگ برهنگی، آشکارترین نقطه تلاقی فرهنگی تمدن دینی با تمدن غرب است و این یعنی تیزترین و سیاسی ترین لبه نزاع فرهنگی. ولی مشکل جایی است که در ادبیات حکمرانی ما سالهاست، تا صحبت از مقوله سیاست میشود، بلافاصله «حاکمیتی بودن»، «از بالا به پایین بودن»، «غیرمردمی بودن»، «اجباری قانونی بودن»، «غیرمشارکتی بودن» و «اختصاصی بودن» به ذهن میآید، در حالیکه منطق انقلاب اسلامی اساساً بر توأمان بودن امر سیاسی با امر مردمی استوار است و هنر حضرت امام خمینی ره این بود که با آگاهی بخشی و ایجاد بسترِ به میدان آمدن مردم، سیاسیترین پدیدهها مانند ترورها، تجزیهطلبیها، کودتاها، جنگ مستقیم نظامی و ... را به صورت مردمی حل و فصل میکرد ....
در پدیده بیحجاب و این نزاعِ تمدنی هم، بزرگترین اشتباه راهبردی این است که گمان کنیم با سیاستزدایی و فرهنگی اعلام کردن ماجرا، میتوانیم حرکت عمومی و مردمی ایجاد کنیم؛ کسی که چنین گمانی دارد، به گمان من اساساً منطق انقلاب را نفهمیده است ...
اگر میخواهیم در مقابل بزرگترین نماد فرهنگی توسعه مدرن و تمدن ضدانسانی غرب، عزم ملی ایجاد کنیم، باید بر روی این حرف بایستیم که تننمایی و بیحجابی، ایستادن در صف یزدیان زمان و در حکم شمشیر کشیدن بر پیکر بیجان سیدالشهداء علیه السلام است؛ بیحجابی امروز ایستادن در مقابل توحید و تقویت جبهه کفر و الحاد است ... نمیدانم چگونه میتوانم از کژتابیهای این حرف جلوگیری کنم. واضح است به هیچوجه مراد من این نیست که امروز بیحجابی که در خیابانهای اصفهان و تهران و قم میبینیم، یزیدی است و کافر و محارب؛ استغفرالله! بی آبرویی مانند من را چه به این برچسبزنیها! حرف من این است که تا وجه سیاسی یک عمل خُرد در مقیاس درگیری تمدنی مشخص نشود، امکان عزم ملی و مشارکت عمومی مردم تا بن دندان مؤمن ایران را نخواهیم داشت؛ فقط در چنین صورتی است که میتوانیم هویت اسلامی انقلابیِ فروکش کردهی بعد از جنگ را دوباره احیاء کنیم.
احیاء هویت ملی ـ تمدنی مردم ایران، آن باطل السحری است که همه ترفندها و دسیسههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تمدن رقیب ما را میتواند خنثی و در خود هضم کند. نمیتوان مردم بزرگ ایران را با فرآیندهای نظام سازی مدرن، به مردمانی رام و مطیع نسبت به ساختار و قانون تبدیل کنیم. اگر چنین تقلیل گرایی و فروکاستنی را در دستور کار قرار دهیم و بخواهیم از مردم ایران، مردمانی میانمایه و نرمالیزه شده بسازیم، دیر یا زود با واکنش تند هویتی مردم ایران مواجه خواهیم شد
4️⃣ به صورت کوتاه مدت، باید بازیابی هویت جمعی و قدرت کنشگری اجتماعی قشر محجبه و مذهبی شود. تذکر لسانی فردی و بروز تنشهای متعددی که در این سالها اخبارش از گوشه و کنار به گوش رسیده است، تردید زیادی در ثمربخش بودن یا نبودن این شیوه امر به معروف و نهی از منکر ایجاد کرده است. در یک منطق ساده، گفته میشود که اگر ده نفر در یک خیابان به یک بیحجاب تذکر دهند، حتما اثرگذار است، ولی همین منطق ساده، معمولا به سادگی پیش نمیآید و امروز دست نیافتنیترهم شده است.
حلقههای میانی و جریانهای حاکمیتی ـ مردمی باید به سازماندهی این نیروی مظلوم کف میدان و البته متحیر کمک کنند؛ این نیروهای پرانرژی و مسئولیتپذیر باید یاد بگیرند که قبل از تذکر لسانی، با نحوه حضور قدرتمند و الهام بخش خود، اثرگذاری محیطی داشته باشند؛ باید حتی اگر لازم باشد، برای جلوگیری از تعرض و درگیری در پرتو حضور نیروهای انتظامی در اماکن مورد نظر خود حاضر شوند؛ باید یاد بگیرند که تذکر لسانی را باید به نیروهای رسمی حراستها و انتظامات واگذار کنند، و خود بیشتر وظیفه «تبیین» و «گفتوگو» را به عهده بگیرند و با منطقی ساده و البته استوار، پیامدها و لوازم بیحجابی و برهنگی را در مقیاس نزاع تمدنی با غرب به تفاهم بگذارند.
5️⃣ بارها گفته ام، عامل اصلی رواج بیحجابی در غرب را نه تبلیغات و رسانه و فضای مجازی که تصمیمات غلط حاکمیت در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میدانم. امضای نسخههای توسعه غربی در بخشهای متعدد حاکمیتی و عدول از شعار جوهری انقلاب اسلامی یعنی شعار«نه شرقی؛ نه غربی»، در بسیاری از موارد موجب گسست پیوندهای دینی جامعه شده است....
در یک جمله اگر بخواهم بگویم، غفلت حاکمیت از الزامات رویکرد پیشرفت اسلامی ـ ایرانی و عدم مرزگذاری آن با الزامات رویکرد توسعه غربی، امروز آن چیزی است که ضرورت ساختن «دولت اسلامی» به مثابه گام سوم حرکت تمدنی انقلاب اسلامی را دو چندان کرده است... (تفصیلش بماند برای مجالی دیگر)
قسمت اول:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1320
قسمت دوم:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1321
قسمت سوم:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1322
#عقلانیت_انقلابی
#تمدن_نوین_اسلامی
#توسعه_تفاهم_اجتماعی
#بیحجابی
34.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گام دوم / مصطفی جمالی,
مهندسی تمدن نوین اسلامی ـ جلسه 9
🌐آدرس کانال گام دوم:
🔸https://eitaa.com/mo_jamali_110
34.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گام دوم / مصطفی جمالی,
مهندسی تمدن نوین اسلامی ـ جلسه 10
🌐آدرس کانال گام دوم:
🔸https://eitaa.com/mo_jamali_110
✅ َشب خوب علم اقتصاد ایران
🖌حسین مهدیزاده
📍مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم
نمی دانم دقیقا چند سال پیش بود، اما احتمالا در حال نزدیک شدن به یک دهه می شود که در سایت مکتبخونه، تدریس اقتصاد خُرد دکتر فرهاد نیلی را گوش می دادم. نمی دانم جلسه یک و یا ابتدای جلسه دو بود که ایشان تاکید می کرد که علم اقتصاد، علم باید و نباید نیست، علمی است برای پس از مشخص شدن باید و نباید، شایست و ناشایست! علم اقتصاد متعارف در یک قرن اخیر، علمی است که «پس» از مشخص شدن باید و هنجار، نباید و ناهنجار، رفتار انسانی را بهینه می کند و توسعه می دهد. آنجا یادم هست که فرهاد نیلی تاکید داشت که شایست و ناشایست را سیاست مشخص می کند و ما در قرن بیستم، دیگر اقتصاد سیاسی نداریم، یا اقتصاد می خوانیم یا سیاست و دیگر این دو، علم یک علم نیستند!
چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید، اسلامگرایانی که انقلاب 57 را رقم زدند، مواجهه علمی ناچیزی با مدرنیته داشتند و برای پاسخ به این سوال بسیار ضعیف تر از امروز بودند. آن سالها هنوز فکر می شد که علم، یک دستگاه همه فن حریف است که هر کس، با هر غایتی می تواند از آن استفاده کند و به هیچ کس نه نمی گوید! این حرف به راحتی در طلبه های حجره نشین قم و دانشجویان از فرنگ برگشته جا باز کرد تا جایی که نتیجه این خطای بزرگ این وضعیت قر و قاطی امروز شد که حزب اللهی ها، با عزم و اراده پولادی و جهادی و مومنانه، روز به روز سفره مردم را تنگ تر می کنند و عدالتخواهان پیشین، دولتشان را دو دستی به بنگاه دارنی که چیزی جز سود شخصی سازی شده نمی فهمند، تحویل داده اند و از بسیج و نیروی انتظامی و روحانی و هیات و امام حسین و... توقع دارند که این کلاف سردرگم را حمایت کنند و لخت بودن این انسان را به معنی انقلابی بودن آن بگیرند!
مناظره دوشنبه شب مسعود درخشان و موسی غنی نژاد، شاید برای نخستین بار اقتصاد را به سر جای خودش برگرداند: «اقتصاد دین مدرن است!» و اساسا این یک گزارش غلط از جایگاه علم از بیخ غلط بوده! آن سالهایی که انقلابی ها، مکتب اسلام واقعی را #اسلام_سیاسی می دانستند، اقتصاد مدرن دین واقعی همان کشورها بود. دوشنبه اما همه چیز سر جای خود برگشت! غنی نژادِ حسابدار و مترجم هایکِ حقوق-سیاست دان با مسعود درخشان، نابغه اقصادسنجی و اقتصاد انرژی دو ساعت و نیم روبروی هم نشستند و یک کلمه هم از جزئیات نگفتند و نمودارها و سنجه ها را به رخ هم نکشیدند و با عصبانیت و جدیت تمام از آنچه باید یک اقتصاددان به آن «ایمان» داشته باشد گفتند!
غنی نژاد ایمان خودش به #لیبرالیسم_آرمانی را فریاد زد! تو گویی مردان پارسی قرار است آنچه لیبرال های اروپایی و آمریکایی هیچگاه روی زمین ننشسته است را از ثریا بیاورد و به زمین بنشاند و هیچ ابایی هم نداشت که آنکسی که جلوی او نشسته است هم یک پروفسور کامل اقتصاد است و باید با او با زبان اقتصاد حرف بزند!
درخشان هم مدام از آرمان ادیان و انقلاب اسلامی و ولایت فقیه می گفت و اینکه ما باید تابع حکم حکومتی رهبری باشیم که مشخص می کند امروز چه جامعه ای اسلامی است و چه جامعه ای اسلامی نیست و ما باید علم اقتصاد مورد نیاز او را تولید کنیم!
دوشنبه شب حقیقت علم اقتصاد با حقیقت علم اقتصاد مناظره کرد و تنها کسانی که نمی خواهند این حقیقت ایدئولوژیک و الاهیاتی خودش را آشکار کند و همچنان می خواهند ایران مصرف کننده طرح هایی باشد که نمی دانند چه رویایی در سر دارند، از این مناظره ناراحت هستند و البته آنهایی که به اشتباه فکر می کنند دعوای لیبرالیسم با ادیان را باید در جعبه إجورث تعیین تکلیف کنند، این شب را «شب بد اساتید» نامیدند!
روزهای خوب علم اقتصاد ایران در حال آغاز است. پیرمردهای استخوان خرد کرده ای که خودشان درس مخفی شدن پشت فرمولها را به شاگردانشان داده بودند، حالا خودشان دست برداشتند و لخت و عور نشان دادند که اقتصاد بخشی از تکنولوژی تحقق #رویاها، در کف زندگی است و یگانه نیست و آسمان ریاضی باز نشده است و این کودک یگانه را فروفرستاده باشد! می دانم که نه چپ از این ماجرا خوشحال است و نه راست! چون هر دو سالها، برج و باروهایی دور این لایه مخفی شده علم ساخته بودند که کسی دیگر به سوی آن باز نگردد و حالا رستم ها آمده اند تا با پتک این دیوارها را خراب کنند، تا معلوم کنند که مساله از رکود در آمدن نیست، مساله تورم نیست، حالت بهینه گردش مالی نیست، بلکه مساله این است که چه غایتی داریم و چه انسانی می خواهیم بسازیم و چه کیفیتی از جامعه برای این انسان مناسب است؟!
مشخص شدن مرزها، فقط برای آدمهای کوچک دلسرد کننده است، آدمهای جدی از اینکه مرزهای دانش شفاف تر می شوند، فقط لذت می برند.
@social_theory
◀️فتحِ درخشان
✅علمورزی واقعی کاری عمیقاً سیاسی است
✍حمید ابدی
دانشجوی دکتری مدیریت راهبردی دانش
1⃣ از 2⃣
عمده واکنشها در فضای نیروهای انقلابی به مناظره درخشان ـ غنینژاد به ارزیابی اخلاقی و محتوایی ـ منطقی این گفتگو و به طور خاص پرفسور درخشان معطوف بوده است. در میان مکتوبات، نوشتهای از یک ژرونالیست دیدم که با ژِستی علمی و تعابیری توهینآمیز و زشت، سعی داشت پرفسور درخشان را شخصیتی تصویر کند که هاله اطرافیان و علاقهمندان مانع نمودار شدن بیسوادی و پوپولیسم علمی او شده است. من چنین نوشتهای را مشتی نمونه خروار نفهمی از درک مناسبات علم و سیاست و رسانه میدانم.
فرآیند علمورزی و مدیریت تحوّلات علمی در نسبت با سیاست جاری جمهوری اسلامی، اینقدرها هم با روندهای منطقی و استدلالی متعارف علمی پیش نمیرود. ما که عادت کردهایم مباحث علمی و به ویژه دغدغه علوم انسانی اسلامی را در کنج عزلت و محافل خودمانی پی بگیریم و امری حاشیهای در تصمیمگیریهای جمهوری اسلامی باشیم، اتّفاقا باید به استقبال نحوه مواجهه پرفسور و اتّفاقی که در مناظره رخ داد، برویم. لذت بردن از قوّت و قوام روششناختی و معرفتشناختی و محتوایی مباحث علمی، نباید ما را چنان مدحوش کند که صحنه به شدت خشنی که در تصمیمگیریهای اقتصادی کشور در جریان است، را نبینیم. تصویری که پرفسور از مناسبات نهادی علم و سرمایهداری در ابتدای گفتگو تلاش کرد خلق کند، به حسب تجربهای چند دههای بود که شخصاً از نزدیک در متن آن حضور داشت و با پوست و گوشت درک کرده بود.
همچنین در کنار تیتر بد روزنامه فرهیختگان ـ «شب بد اساتید»! ـ نوشتهای در سایت این روزنامه دیدم با عنوان «پایانی بر موج دوم اقتصاد اسلامی». واقعاً فهم این مطلب برای نگارنده مقدور نیست که چگونه با نظر به این مناظره، این همه دلالت اخذ شد و این همه رطب و یابس در این نوشته به همه بافته شد و این نتیجه استنتاج شد که «یک موج» فروکش کرد. من البته ـ برخلاف نویسنده آن نوشته ـ معتقدم فتح بزرگ درخشان این بود مسئله اقتصاد اسلامی را به لحاظ سیاسی و رسانهای برجسته کرد و این مناظره اتّفاقا «آغاز اقتصاد اسلامی گام دوم» ـ با هر قرائتی، ولو متفاوت با ایده پرفسور درخشان ـ بود. درخشان در این مناظره، حدّ و اندازه خود را بزرگتر از یک ایده خاص در اقتصاد اسلامی دید و در وزان گشایشدهنده به یک مجموعه بزرگ از نخبگان و اندیشمندان اقتصادی وارد میدان شد.
@social_theory
◀️فتحِ درخشان
✅علمورزی واقعی کاری عمیقاً سیاسی است
✍حمید ابدی
دانشجوی دکتری مدیریت راهبردی دانش
2⃣ از 2⃣
حرف ساده پرفسور درخشان که «من نظریه اقتصادیام را بر دیدگاه امام خمینی و رهبری استوار میکنم» در عین سادگی، بسیار پیچیده و با یک پشتوانه نظری و مطالعه تاریخی عمیق همراه است. علاقهمندان به فهم نظری اقتصاد را به استماع مجموعه 16 جلسهای از ارایه تاریخ عقاید اقتصادی پرفسور درخشان دعوت میکنم تا طرح نظری مورد نظر او ـ «تابعیت اقتصاد از سیاست» یا «هماهنگی نظم سیاسی، نظم فرهنگی و الگوی اقتصادی» ـ را با تبیینی تاریخی در متن تحوّلات اقتصادی غرب مدرن درک نمایند. درخشان معتقد است که اقتصاد همواره و همیشه تابع سیاست بوده و در پی یک طرح سیاسی آمده و تغییرات نظم سیاسی، تغییرات الگوهای اقتصادی را رقم زدهاند. لذا اگر اشارهای به امام و رهبری دارد، از سر تعارفات مذهبی و انقلابی متعارف نیست.
برخلاف نظر نویسنده مقاله «پایانی بر موج دوم اقتصاد اسلامی»، مسیر درخشان، بی آنکه بخواهد با سروصدا و فخرفروشی علمی بر تبل اختلاف با نحلههای اقتصاد اسلامی بکوبد، غیر از آن چیزی است که توسط اساتید حوزوی اقتصاد اسلامی دنبال شده است. جمله مهم او که «اقتصاد مقاومتی، همان اقتصاد اسلامی است» شاید حمل بر پنهان شدن پشت شعار رسمی جمهوری اسلامی تلقّی شود، امّا او واقعاً معتقد است که نقش او به عنوان نظریهپرداز اقتصاد، ارایه تبیینی نظری از یک الگو و راهبرد اقتصادی در هماهنگی با طرح اقتصاد سیاسی موردنظر ولی فقیه است؛ نه در انداختن یک طرح نظری اقتصادی و تلاش برای الصاق سیاسی آن به دیدگاه ولی فقیه. اینکه درخشان همه آبروی خود را پای ایده «تجمیع بانکهای خصوصی و دولتی در یک بانک ملّی و حذف بانک مرکزی» آورده، نه از سر ساده دیدن پیچیدگیهای اقتصاد، بلکه برآمده از درک او از تاثیر مناسبات مالی بانکی بر جریان تولید در کشور و زمینهسازی برای عملی شدن سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.
در پایان، به نکتهای که در آغاز اشاره شد برمیگردم. نیروهای تحوّلخواه انقلابی در حوزه و دانشگاه، باید بیاموزند که تصمیمگیری در نظم سیاسی و اقتصادی کنونی جمهوری اسلامی، محیط پرتنش و همراه با کشمکشهای خشنی است که با پز علمی و ژستهای علمورزانه نمیتوان با آن رو به رو شد. درخشان فداکارانه و خودآگاه، خود را به مثابه یک لیدر «سیاسی» جلو انداخت و راه گفتگو از اقتصاد اسلامی را در سیاست رسمی جمهوری اسلامی باز کرد. کسی اگر درکی از رسانه داشته باشد، میفهمد که حتّی تیتر منفی روزنامه هممیهن ـ «شکست استاد» ـ نشانه ترک برداشتن دیواری است که بین اندیشمندان انقلابی اقتصاد و سیاست رسمی جمهوری اسلامی طی دهههای اخیر کشیده شده است.
@social_theory
هدایت شده از مرکز تفقه علوم اسلامی
💠 رهبری حوادث
🔹 مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره)
لان هم شنيده ميشود كه ميگويند، خارجيها تا پنجاه سال يا صد سال ديگرشان فكر ميكنند. آن زماني كه بچه بوديم و منبريها اين حرفها را ميزدند فكر ميكرديم كه چطور ميشود انسان براي پنجاه سال بعدش فكر بكند؟! ميگفتيم، اينها كه «غيب» و امثال آن را هم نميدانند پس چگونه ميتوانند براي پنجاه سال بعد فكر بكنند؟! بعد يك كمي كه سنمان بالاتر رفت به نظرمان ميآمد كه يك عدهاي را مخصوص اين كار قرار ميدهند كه آنها بنشينند و فكر پنجاه سال ديگر را بكنند. خوب اين احتمال معقولتر بود! ولي بعد كه كمي بيشتر دقت كرديم فهميديم صحبت از اين حرفها نيست. اصلا يك عده را براي كشف قوانين جديد (در مراتب مختلف) قرار ميدهند. يعني ايجاد حوادث تا پنجاه سال آينده، در زمان فعلي دنبال ميشود. يعني چه؟! يعني اينها حوادث آينده را ميسازند و بعد شما فكر ميكنيد كه آنها پيشبيني كردهاند! البته يك بخش آن هم از برآوردها و پيشبينيها ميباشد ولكن اصل مطلب اين است كه، نسبت تأثير عملكرد ادراك بالا رفته است كه ميتواند تا پنجاه سال آينده كار كند. يعني مثلا اگر تئوري اولي ميتوانست ده مشكل را حل كند، بعد يك تئوري ديگري پيدا كردهايد كه ميتواند صد مشكل را حل كند كه در اين صورت مسلّم وقتي با صد مسئله برخورد كرديد حل آنها هم در دست شما خواهد بود. پس «رهبري حوادث» بدون اينكه قدرت تأمل در «ابزارهاي ايجاد حوادث» را نداشته باشيد امكان ندارد.
📚دوره عالی فلسفه، جلسه15
🏠@feghhevelaee