eitaa logo
مرکز تفقه علوم اسلامی
267 دنبال‌کننده
133 عکس
37 ویدیو
27 فایل
‏«مرکز تفقه علوم اسلامی و الگوهای حکمرانی» به فهم عمیق و فقیهانه وحی و امتداد آن در علوم، نظامات اجتماعی و الگوهای حکمرانی می پردازد. #مرکزتفقه‌علوم‌اسلامی‌والگوهای‌حکمرانی ارتباط با مدیر: @yahyaab
مشاهده در ایتا
دانلود
📅 تاریخ 14010818.MP3
29.08M
🎙 👤 درس و استاد استاد سید مهدی میرباقری 📅 تاریخ: 1401/08/18 صوت دروس مدرسه تخصصی فقه امام کاظم علیه السلام https://eitaa.com/hosoon_sal99
هدایت شده از دفتر فقه معاصر
♻️ دیروز جلسه ۳۲۰ شورای علمی فقه معاصر را برگزار کردیم. در این ۶ سال و نیم فعالیت دفتر فقه معاصر و در این ۳۲۰ جلسه بحمدالله هر یک از اساتید حداقل در ۸۰ درصد و برخی تا ۹۰ درصد جلسات حضوری داشتند و در ایام کرونا و غیر آن بدون کمترین کاهشی، جلسات منظم و با کمترین غیبت برگزار شد. ♻️ بعد از چند ماه بحث فشرده، در حال اتمام یکی از سخت‌ترین بحث‌های مربوط به شخص حقوقی، یعنی تحلیل رابطه مدیر با شخص حقوقی هستیم. بحثی جذاب که معرکه آرا است و تقریبا دیروز بحثش شد. ♻️ هر چند مباحث بخش دوم کتاب «الشخص الاعتباري» تقریبا تمام شده است و ان شاالله کتاب در دی‌ماه منتشر می‌گردد، اما مباحث اضافی و زیادی تا سال آینده به این کتاب اضافه می‌شود که آن را به سطح علمی و کتاب منحصر به فرد اجتهادی در این حوزه خواهند رساند. ♻️ امید است حاصل چند سال کار علمی اساتید و متخصصین این حوزه در برون رفت از بسیاری از مسائل مربوط تاثیر چشم‌گیر داشته باشد. مسائلی که گزارش و سوالات پیرامون آن به صورت پیوسته از نهادهای تصمیم‌گیر به دست ما می‌رسد. ❌ آخرین دستاوردهای علمی فقه معاصر حوزه‌های علمیه را از دفتر فقه معاصر پیگیری نمایید: https://eitaa.com/joinchat/835584018C53bfbd8554
مرکز تفقه علوم اسلامی
♻️ دیروز جلسه ۳۲۰ شورای علمی فقه معاصر را برگزار کردیم. در این ۶ سال و نیم فعالیت دفتر فقه معاصر و د
💠 «شخصیت حقوقی»، محصول رویکرد فردی به فقه باید توجه داشت که «فقه موضوعات» در مواجهه با موضوعات نظام¬مند به دو گونه عمل می کند؛ یا کل آن را به مثابه یک هویت واحد تحت هویت حقوقی ملاحظه می کند و یا به افراد و آحادی که در آن حضور دارند می نگرد و به تعیین وظیفه آحاد می پردازد. در حالت اول کل مجموعه را یک «شخصیت حقوقی» به حساب می آورد و از آثار و احکام آن سخن می گوید مثلاً یک شرکت، کارخانه و یا دانشگاه را به عنوان شخصیت حقوقی لحاظ کرده و به بررسی احکام آن همچون مالکیت و وقف و... می پردازد، اما از آنجا که غالباً در لسان فقها، شخصیت حقوقی، متعلق احکام تکلیفی قرار نمی گیرد، مکلف به حساب نمی آید، بلکه همچون دیگر موضوعات، صرفاً احکام وضعی خواهد داشت. 📚درآمدی بر رویکردهای فقه حکومتی، انتشارات تمدن نوین اسلامی، 1396
💢فقهی می‌خواهیم که سرپرستی تکامل اجتماعی را برعهده بگیرد/ وظیفه فقه فقط دورکردن از عقوبت نیست ✔️استاد سیدمحمدمهدی میرباقری: 🔹ما فقهی می‌خواهیم که سرپرستی تکامل اجتماعی را برعهده بگیرد و در ذیل آن هم ساختارها ساخته و هم متحول می‌شوند لذا ماموریت فقه فقط ساخت نظام نیست و تکامل حیات اجتماعی هم جزء ماموریت‌های فقه است. 🔸اگر فلسفه فقه را علم درجه دو و ناظر به فقه بدانیم اصلی‌ترین مفهومی که در فلسفه فقه باید بحث شود، مفهوم حکم خواهد بود و اگر در آن توسعه ایجاد نکنیم امکان گسترش فقه را نخواهیم داشت. 🔹باید دنبال احکامی باشیم که تامین از عقوبت را برای ما فراهم می‌کند یعنی کار فقه این است که احکامی بدهد که آحاد مکلفین از عقوبت خدا دور شوند و ماموریت علم اصول هم مستندسازی این سطح از فقه است که مرحوم آیت‌الله خویی به خوبی به آن پرداخته و فرموده است برای تامین از عقوبت نیاز به فهم احکام داریم و ماموریت اجتهاد تامین مردم از عقوبت است. 🔸اگر نتوانیم مفهوم پرستش را فراوری کرده و توسعه دهیم، فقه وارد حیات و عرصه اجتماعی هم نخواهد شد؛ بنابراین رسالت آن فقه سرپرستی اجتماعی در ذیل نظامات تاریخی است که فقط معصومین عهده‌دار آن هستند و ایشان نسبت به تاریخ ولایت مطلقه اجتماعی دارند. 👈 ادامه مطلب: http://ijtihadnet.ir/?p=68631 🆔 https://eitaa.com/ijtihad
1.mp3
34.65M
📼 1️⃣ جلسه مشترک عصرانه علمی موسسه تخصصی فقه امام کاظم (ع) و طرح شهید بیاضی زاده (شاخه استعدادهای حل مسئله) 🔰 سلسله نشست‌های تخصصی مبانی نظری ناظر به حل مسئله 🔖 اعتبارات عقلایی در نظام اصول حضرت امام‌(ره) 🔹 ارائه دهندگان: ۱. حجت‌الاسلام علی فرحانی ۲. حجت‌الاسلام امین اسدپور ۳. حجت‌الاسلام سید مهدی موسوی ۴. حجت‌الاسلام سید علی موسوی 🔹 دبیر نشست : حجت‌الاسلام علی محمدی @asranehelmi @asranehelmi @asranehelmi
2.mp3
22.18M
📼 2️⃣ جلسه مشترک عصرانه علمی موسسه تخصصی فقه امام کاظم (ع) و طرح شهید بیاضی زاده (شاخه استعدادهای حل مسئله) 🔰 سلسله نشست‌های تخصصی مبانی نظری ناظر به حل مسئله 🔖 اعتبارات عقلایی در نظام اصول حضرت امام‌(ره) 🔹 ارائه دهندگان: ۱. حجت‌الاسلام علی فرحانی ۲. حجت‌الاسلام امین اسدپور ۳. حجت‌الاسلام سید مهدی موسوی ۴. حجت‌الاسلام سید علی موسوی 🔹 دبیر نشست : حجت‌الاسلام علی محمدی @asranehelmi @asranehelmi @asranehelmi
💠 توسعه مقاومت و جهاد مرحوم استاد سید منیرالدین حسینی (ره) استاد حسينى: اگر «توسعه مقاومت» را ببينيد مى ‏گوئيد: كه حتماً اين جنگ هشت ساله چيزى را در دنيا ايجاد كرد كه آن¬را اصلاً اول انقلاب نداشتید. شاه که رفته بود، براى نظام اسلامى اینگونه حساب باز نمى‏ كردند، لذا پشت سر هم پيش‏بينى كودتا مى‏كردند، ولى الان پيش‏بينى كودتا نمى‏كنند، چرا؟ سوال: در این صورت بايد تهاجمات بيش از حد و اندازه داشته باشيم، هميشه استراتژى ما تهاجم باشد؛ در حد متصور، تهاجم فراگير داشته باشيم! استاد حسينى: چرا مى‏گوئيد: «تهاجم»؟ چرا نمى ‏گوئيد: «جهاد»؟ اين يك سؤال مهمى است كه كسانى كه مى‏ گويند كه اسلام دين رأفت و دموكراسى و لطف است و اصلاً كارى به جنگ و كشتن و... ندارد مگر «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُم» و امثال آن را نمى ‏بينند؟ آيا اين دعوتى كه خداوند می فرماید: من جان و مال شما را مى‏ خرم و شما با من معامله مى ‏كنيد و اين تجارت، تجارت «تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ» است و...، اينها فقط مخصوص زمان ابتداى اسلام و زمان حضرت ولى عصر(عج) مى‏باشد؟ آيا اين وسط به قول شما زنگ تعطيل است؟! سوال: طرف ديگر آن هم هست؛ بنابر فرمايش شما مى‏بايست هر چه بيشتر جهاد را هم كيفيتاً و هم كميتاً شدت بدهيم؟ استاد حسينى: احسنت! سوال: معناى آن اين خواهد بود كه به جاى عراق با شوروى و امريكا بجنگيم؟! استاد حسينى: اتفاقاً خيلى خوب است كه شرايط زمان و مكان خود را محاسبه كنيد و از پايگاه عراق با امريكا بجنگيد. چرا؟ چون گاهى شما مثل آلمان به دنيا اعلان جنگ مى‏دهيد، گاهى اينطور نيست، گاهى جنگ را به اين صورت اعلان می کنید که من با اين متجاوز مى‏جنگم، تا آخر هم مى‏گوئيد: من با اين متجاوز مى‏جنگم، ولی واقعاً صحبت جنگ با اين نيست. مى‏دانيد كه ناو آمريكا در خليج فارس آمده است و شما با عراق مى‏جنگيد. البته به نظرم مى‏آيد كه اگر اين ترديدها [در شلیک به ناو آمریکا] نبود قضايا به نحو ديگرى مى‏شد. ريشه اين ترديدها هم اين است كه «فقه حكومتى» و «كلام حكومتى»، به عبارت ديگر «ادراكات حكومتى» نداریم. ادراكات در حد «توسعه قدرت دين» و «توسعه جريان تعبد» در حوزه ‏ها هنوز نضج نگرفته است. لذا در زمان جنگ از اينجا يك دسته ترديدهاى منطقى و فنى به شهرستان مى‏رسيد، نماينده بعضى از آقايان، اين ترديدها را به صورت انتقادهاى تخريب كننده اذهان و به ترديد كشاننده جامعه نشر مى‏دادند كه اين امور علت توقف جامعه مى‏شد! آقای ميرباقرى: در نقطه مقابل، هيچگاه كفار از اين ترديدها نمى‏ كنند كه اگر ما جنگيديم شايد بدتر شد! آنها دنيا را گرفتند و هيچگاه از اين فكرها نمى‏كنند كه شايد هم اگر ما مقاومت كنيم، مسلمين سخت‏تر مى ‏شوند! ولكن به ما كه مى‏ رسد از اين ترديدها پيدا مى ‏شود! 📚📚جلسه هفتم مبادی اصول فقه احکام حکومتی 🏠@feghhevelaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ آیت‌الله بروجردی به استفتای شاه 🌐 ولی اگر قایل به فقه ولایی بودند می توانستند در این خصوص حکم به حرمت دهند.
هدایت شده از استاد مددی
💢 ادامه جلسات نقد متن حدیث 🏠 در کانال استاد مددی 🏠@ostadmadadi
💠 وابستگی به الگوهای اقتصادی غربی 🔹 مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره) در نظام ولايت الهيه مسائلي طرح مي‌شود و اين كه بگوييد: اين مسائل را رها كنيد و آنها را ‏به متخصصها بدهيد يعني چه؟! معنایش اين نيست كه در اين بخش از حيات، تابع آن مردک يهودي شويم؟ تابع كينز و امثالش بشويم؟ آن هم درروابط انساني؟!! و بعد هم بگوييم ربا را كه نمي‌شود ‏حذفش كرد و ببينيم اسمش را چگونه مي‌توان عوض كرد؟! يعني احكام رساله را بياوريم تا ما بر ‏اساس مدل كينز گزينش بكنيم تا وقتي فردي به ظاهر قضيه نگاه كرد بگويد مسائل فقهي است ولي ‏باطنش (كه سازماندهي اينهاست) مدل ربا باشد ،يعني مدل جريان دادن ربا در همه امور جامعه باشد!! ‏كه حتي تعريف بيع و شراء را هم بر اساس ربا ارائه دهد. يعني چه؟ يعني وقتي كارخانه چيزي را تولي ‏مي‌كند به او مي‌گويند: قيمت را مي‌خواهيد بگذاريد، بايد چه نسبتي با سرمايه و چه نسبتي با نرخ بهره ‏داشته باشد و «نرخ بهره» شاغول و ترازو مي‌شود كه اگر از آن عدول كرديد كج رفتيد!! و اگر ‏رعايتش را كرديد درست و معامله تان صحيح است!! و قانون حامي شماست!! ولي شرع مي‌گويد: ‏‏«الان ان تكون تجاره عن تراض» يعني رضايت طرفين و اين امر مطلب را به حداقل مي‌آورد، نه اينكه ‏از نرخ ربا بالا مي‌زند ولي آنها مي‌گويند: خير، كمتر از نرخ ربا ضرر دارد و بعد هم اصرار هم دارد كه ‏اگر مي‌خواهيد قرض الحسنه بدهيد اول نرخ تورم را حساب كنيد يعني نرخ ربا اصل قرار مي‌گيرد. ‏نمي‌گويد به دليل اينكه ربا هست، تورم است و نمي‌گويد اين شرائط، شرائط مصنوعي است كه مرتباً ‏پول، پوچ شود. و مصنوعي بودنش هم به دليل وابستگيش به نرخ رباست بلكه بالعكسش را مي‌گويد.‏ 📚دوره سوم فلسفه، جلسه 50 🏠@feghhevelaee
💠 رهبری حوادث 🔹 مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره) الان هم شنيده مي‏شود كه مي‏گويند، ‏خارجيها تا پنجاه سال يا صد سال ديگرشان فكر مي‏كنند. آن زماني كه بچه بوديم و منبري‏ها اين حرف‏ها را ‏مي‏زدند فكر مي‏كرديم كه چطور مي‏شود انسان براي پنجاه سال بعدش فكر بكند؟! مي‏گفتيم، اينها كه «غيب» و ‏امثال آن را هم نمي‏دانند پس چگونه مي‏توانند براي پنجاه سال بعد فكر بكنند؟! بعد يك كمي كه سنمان بالاتر ‏رفت به نظرمان مي‏آمد كه يك عده‏اي را مخصوص اين كار قرار مي‏دهند كه آنها بنشينند و فكر پنجاه سال ‏ديگر را بكنند. خوب اين احتمال معقولتر بود! ولي بعد كه كمي بيشتر دقت كرديم فهميديم صحبت از اين حرفها ‏نيست. اصلا يك عده را براي كشف قوانين جديد (در مراتب مختلف) قرار مي‏دهند. يعني ايجاد حوادث تا پنجاه ‏سال آينده، در زمان فعلي دنبال مي‏شود. يعني چه؟! يعني اينها حوادث آينده را مي‏سازند و بعد شما فكر مي‏كنيد ‏كه آنها پيش‏بيني كرده‏اند! البته يك بخش آن هم از برآوردها و پيش‏بيني‏ها مي‏باشد ولكن اصل مطلب اين است ‏كه، نسبت تأثير عملكرد ادراك بالا رفته است كه مي‏تواند تا پنجاه سال آينده كار كند. يعني مثلا اگر تئوري ‏اولي مي‏توانست ده مشكل را حل كند، بعد يك تئوري ديگري پيدا كرده‏ايد كه مي‏تواند صد مشكل را حل كند ‏كه در اين صورت مسلّم وقتي با صد مسئله برخورد كرديد حل آنها هم در دست شما خواهد بود. پس «رهبري ‏حوادث» بدون اينكه قدرت تأمل در «ابزارهاي ايجاد حوادث» را نداشته باشيد امكان ‏ندارد.‏ 📚دوره عالی فلسفه، جلسه15 🏠@feghhevelaee
آیا دین اسلام ساختارهای اجتماعی دارد؟ این پرسش از گذشته محل بحث و گفتگو بوده است که آیا اسلام ساختارهای اجتماعی (مثل ساختارسیاسی، اقتصادی، فرهنگی) را هم معین کرده است و یا تنها به ذکر برخی مبانی، اهداف و دستورالعمل ها پرداخته است و ساختارسازی، بر عهده کارشناسان در مقام اجرا است؟ دلیل دو دسته موافقین و مخالفین را مرور می کنیم، (اما ذکر این نکته ضروری است که مقصودم از موافق و مخالف در اینجا، قائلین به فقه حکومتی و حضور دین در عرصه اجتماعی هستند لذا دیدگاه روشنفکران و قائلین به دین حداقلی از محل بحث خارج است.) موافقین تعیین ساختارهای اجتماعی توسط دین بر این عقیده اند که دین ما یک دین حداکثری است و همه امور مورد نیاز انسان را در مقیاس فردی و اجتماعی بیان کرده است. مخالفین نیز معتقدند لازمه پویایی دین و پاسخگویی دین به عرصه های متحول اجتماعی و ملاحظه زمان و مکان در اجتهاد این است که ساختار مشخصی را ارائه نکرده باشد، چرا که اگر دین - برفرض- ساختار سیاسی واحدی داشته باشد، نمی تواند انعطاف داشته باشد و با تحولات زمانه همراه شود. لذا ساختارسازی یک امر اجتهادی - عقلایی است، چنانچه ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی توسط مجلس خبرگان تعیین شد و نمی توان آن را مستند به دین کرد. بله نظریه ولایت فقیه ، مستند است اما اینکه مثلا سه قوه داشته باشیم یا پنج قوه؟ استنادی ندارد و در همان مجلس خبرگان نیز برخی طرفدار پنج قوه بودند. و یا ممکن است به حسب صلاحدید در آینده آن را تغییر دهیم. همچنین ساختارهای دیگری همچون، انتخابات، شورای نگهبان، شیوه انتخاب رئیسان قوا و... لذا برخی دیدگاه ها ساختارسازی را در حیطه اجراء، منطقه الفراغ، ولایت و عناوینی از این دست می دانند که غیر از عرصه شریعت به معنای احکام ثابت است. همین سوال را نیز در ساختار اقتصادی و فرهنگی نیز می توان مطرح کرد. به نظر می رسد پاسخ صحیح، جواب مثبت یا منفی به این پرسش نیست، بلکه می توان گفت: اسلام واجد ساختارهای اجتماعی است اما نه به نحو ساختار مشخص، متعین و ثابت که در نصوص ذکر شده باشد. اسلام مبانی را بیان کرده است، دارای یک ساختار مطلوب نیز می باشد که می بایست استنباط شود، اما آن ساختار مطلوب ، ما را از ساختارسازی متناسب با شرایط زمانی و مکان عصر حاضر بی نیاز نمی کند. لذا مساله ساختارهای اجتماعی را می بایست در یک فرایند گذار به سوی ساختار مطلوب مطرح کرد که در هر برهه، ساختار متناسب با آن مبانی و چشم انداز، تعین پیدا می کند. بنابراین تعین یک ساختار از آنجا که مستند به مبانی و در راستای نیل به ساختار مطلوب است، اسلامی است و از آنجا که می بایست با نیازها و شرایط روز تناسب و هماهنگی پیدا کند، نیازمند کار کارشناسی است. نسبت دقیق تر تفقه و کارشناسی را می بایست در مجال دیگری طرح کرد. یحیی عبدالهی 🏠@feghhevelaee
💠 رویکرد «حل مسأله» از سه منظر خرد، کلان و تکاملی آنچه امروزه تحت عنوان «حل مسأله» مطرح می شود، مواجهه با مسأله در مقیاس «پاسخگویی به مسائل مستحدثه» است و امروزه خلاء عمده ما در مقوله حکمرانی فقدان اندیشه در مقیاس «حادثه سازی» و «سرپرستی حوادث» است. به طور کلی سه مقیاس برای مواجهه با «حل مسأله» می توان در نظر گرفت: 1. مقیاس خرد که آن را در عرصه فقاهت، فقه موضوعات نامیدیم 2. مقیاس کلان که آن را فقه نظامات نامیدیم 3. مقیاس تکاملی که آن را فقه سرپرستی نامیدیم مقیاس خرد یعنی مساله را فارغ از دیگر مسائل ملاحظه کنیم و برای آن پاسخ ارائه دهیم. مقیاس کلان یعنی آن مساله را در ارتباط با دیگر مسائل ملاحظه کنیم و نظام مسائل را مورد توجه قرار دهیم. در جلسه یکی از اساتید به مساله شهرسازی اشاره کردند که توانستند مجلس و دولت را قانع کنند که شهرسازی افقی را جایگزین شهرسازی عمودی کنند، این پاسخ به مساله در مقیاس خرد است که البته امری ضروری است اما نمی بایست به این مقدار اکتفا کرد بلکه می بایست برپایه تفقه دینی، دانش معماری و شهرسازی را متحول ساخت تا در مرتبه بعد، الگوهای پیشنهادی آنها اسلامی شود. سابقاً نسبت به یک پروژه تحقیقی درباره پوشاک عرض کردم که مقوله عفاف و حجاب و پوشاک، یک متغیر از جامعه ای است که مانند عضوی از یک بدن زنده عمل می کند، چطور شما برای بدن انسان می گویید: برای شناخت بیماری و درمان آن می بایست روابط اعضای بدن را ملاحظه کرد، اگر کسی تپش قلب دارد ممکن است از معده اش باشد و به درمان معده می پردازیم. لذا قبل از تخصص روی اعضاء می بایست شناخت صحیحی از کل بدن به دست آورد. جامعه نیز می بایست در یک نگاه مجموعه نگر و به مثابه یک نظام ملاحظه شود سپس به ابعاد، اضلاع و مولفه های آن پرداخت. لذا مرحوم شهید صدر (ره) در مقدمه اقتصادنا بیان می کنند که من ابتدا می بایست مجتمعتنا را بنویسم سپس وارد اقتصاد بشوم ولی الان شرایط مهیا نیست. (استاد سید منذر حکیم می فمودند ایشان در اواخر عمر شریفشان مجتمعتنا را نوشتند ولی در حصری که منتهی به شهادت ایشان شد از دست رفت). بنابراین حل مساله در مقیاس کلان نیازمند داشتن نقشه جامعی از جامعه است که برخی اساتید تحت عنوان فقه الاجتماع به آن پرداخته اند. مقیاس سوم، ملاحظه تکاملی مساله است، که «حادثه سازی» (در مقابل پاسخگویی به مسائل مستحدثه) و «مساله سازی» (در مقابل حل مسأله) در این مقیاس تعریف می شود. مقتضای این مقیاس، - علاوه بر نگاه ترکیبی و مجموعه نگر- هدایت و اداره جامعه به سوی چشم انداز مطلوب است که می وبایست از طریق ایجاد و خلق حادثه و مساله واقع شود. نظام اسلامی در تقابل با جبهه کفر و استکبار جهانی می بایست پیش دستی کند و حادثه بیافریند و به مرحله ای برسد که مدیریت مسائل را به دست بگیرد (به تعبیر حضرت امام (ره) نبض حوادث جامعه را در اختیار بگیرد) . بنابراین حوزه های علمیه نمی بایست منتظر باشند تا مساله ای از سوی تمدن غرب ایجاد شود و به یک معضل در جامعه اسلامی تبدیل گردد سپس آن را حل کند، بلکه می بایست دین را در مقیاس سرپرستی مسائل اجتماعی معرفی کرده و کارآمدی آن را نشان دهد. 🏠@feghhevelaee
هدایت شده از حَنان | یحیی
💢💠💢 کانال حنان و کانال های زیرمجموعه آن: 🏠 حنان @yahyayahya کانال یحیی عبدالهی 🖥 استاد مددی @ostadmadadi انتشار موضوعی مباحث آیت الله سید احمد مددی 🖥 درایه @deraiat مباحث معارفی و حدیث شناسی 🖥 فقه ولایی و سرپرستی @feghhevelaee مباحثی پیرامون فقه حکومتی 🖥 فلسفه تابع وحی (فتوح) @fotoooh مباحثی پیرامون فلسفه و دانش های عقلی و نسبت آنها با وحی
💠الاسلام هو الحکومه (1) امربه معروف و نهی از منکر و مساله حجاب و پوشش زنان از احکام فقهی است که سابقه زیادی در آثار فقهی دارند اما اکنون در عرصه تحقق و اجرای ایندو فریضه دچار خلاء فکری و برنامه ای شده ایم و این فاصله فقه فردی با فقه حکومتی است. اختلاف های پدید آمده از قبیل چیستی احکام سیاسی، جرم یا تخلف بودن شکستن حریم ها، نقش مردم در تحقق و اجرای این احکام و... نشان می دهد عرصه فقاهت از عرصه تحقق و اجرا دور افتاده است. اگر حوزه های علمیه نتواند در این مسائل که سابقه دیرینه ای در فقه دارند، دیدگاه خود را به عرصه حاکمیت و اجرای احکام امتداد دهد، در بسیاری از مسائل نوپدید اقتصادی و سیاسی به طریق اولی ناتوان از اظهار نظر خواهد بود. اما ریشه این نقطه ضعف حوزه در کارآمدی اجتماعی - حتی در احکامی مثل امربه معروف و حجاب - کجاست؟ بخشی به ساختار حوزه برمی گردد و اینکه حوزه مسیر خود را مستقل از حکومت طی می کند، درحالیکه می بایست کارآمدی، اصلاح و بهینه حکومت، در صدر دغدغه ها و اهداف حوزه باشد. عمیق تر نگاه کنیم، به محتوای علمی حوزه می رسیم که به مناسک احکام فردی خلاصه شده است. باز هم عمیق تر نگاه کنیم به روش تفقه حوزه می رسیم که ظرفیت تفقه حکومتی را ندارد و عقلانیت فقهی حوزه با دوران انزوای شیعه تناسب دارد. از این هم عمیق تر شویم به دین شناسی حوزه می رسیم که دین را در احکام شریعت خلاصه کرده که در دروس خارج و موسسات فقهی می بایست استنباط شود و این چقدر با دین شناسی حضرت امام (ره) که به سالروز رحلتش نزدیک می شویم فاصله دارد که فرمود: الاسلام هو الحکومه بشئونها و الاحکام قوانین الاسلام و هی شأن من شئونها 🏠@feghhevelaee
💠الاسلام هو الحکومه (2) در اندیشه دین شناسی حضرت امام خمینی (ره) می بایست سه مرتبه «توحید»، «ولایت و خلافت» و «شریعت» را در نظر ‏گرفت؛ ‏ 💢 در اندیشه امام خمینی همه وجوه دین بر محور «توحید» شکل گرفته و غرض و غایات همه آن‌ها «توحید» است، ‏چراکه تصور هرچیزی در عرض توحید، منجر به شرک می‌گردد، بر این اساس منشاء و مبدأ فاعلی «دین»، خداوند متعال ‏است. امام خمینی; در مواضع متعددی به این نکته توجه داده‌اند که اصل و اساس دین و جمیع معارف و آموزه‌های ‏دینی، حقیقت «توحید» است. ایشان در کتاب آداب الصلاة، مقصد و مقصود ارسال رسل و انزال کتب آسمانی را تحقق ‏‏«توحید» می‌دانند:‏ ‏«عمده مقصد و مقصود انبياي عظام و تشريع شرايع و تأسيس احكام و نزول کتاب‌های آسماني، خصوصاً ‏قرآن شريف جامع، كه صاحب و مكاشف آن نور مطهّر رسول ختمي (ص) است، نشر «توحيد» و معارف ‏الهيه و قطع ريشه كفر و شرك و دوبيني و دوپرستي بوده، و سرّ توحيد و تجريد در جميع عبادات قلبيه و ‏قالبيه ساري و جاري است. بلكه شيخ عارف كامل، شاه آبادي ـ روحي فداه ـ می‌فرمودند: عبادات، اجراي ‏توحيد است در ملك بدن از باطن قلب» (آداب الصلاه، ص152 و 153)‏ از این منظر باطن عبادت و پرستش، چیزی جز درک توحید نیست؛ انبیاء: آمده‌اند تا جمیع مراتب وجود انسان را به ‏سمت توحید هدایت کنند و همه شرایع آن‌ها هم ناظر به این معناست؛ یعنی سرّ توحید، پایه و اساس همه شرایع می‌باشد. ‏ 💢 امام خمینی (ره) در کتاب گرانقدر مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه رویکرد کلامی عرفانی خود را با بهره گیری از برخی ‏روایات، نسبت به «تجلی خداوند متعال از مقام غیب الغیوبی به عالم کثرات» و جایگاه «حقیقت محمدیه و ولایت ‏علویه» شرح و بسط داده اند. ایشان جایگاه حقیقت نبوت و امامت را حلقه واصل میان مقام غیب حضرت حق و تجلیات ‏او از طریق اسماء و صفات می دانند. این وساطت، در حقیقت جایگاه انسان کامل و مرتبه خلیفه الله الاعظم است که ‏جامع اسماء و صفات الهی می باشد. از این منظر خلافت و ولایت نبی اکرم (ص) یک مقام اعتباری و تشریفاتی نیست بلکه ‏مقام تکوینی است که مجمع همه اسماء و صفات الهی بوده و ولایت او در همه مراتب غیب و شهود ساری و جاری است. ‏دیگر موجودات نیز به میزان تقرب به ایشان قدر و منزلت پیدا می کنند.‏ امام خمینی; مبتنی بر نکات پیشین، حقیقت مقام «نبوت» پیامبر اکرم (ص) را ظهور و تجلی مقام و جایگاه تکوینی ‏‏«خلافت» و «ولایت» ایشان می‌دانند:‏ ‏«فالنبوّة مقام ظهور الخلافة و الولاية؛ و هما مقام بطونها.» (مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية، ص38)‏ براین اساس می‌توان نتیجه گرفت اصل و اساس دین و شریعت - که توسط مقام نبوت ظاهر گردیده است-، مقام خلافت ‏و ولایت نبی اکرم (ص) است. به‌بیان‌دیگر، حقیقت و باطن «دین» و «شریعت» بر پایه «توحید» استوار است و این حقیقت ‏از مجرای «ولایت و خلافت نبی اکرم (ص)» در عالم محقق می‌گردد.‏ ‏«در عالم به واسطه رسول اكرم (ص) توحيد بسط پيدا كرد و ان شاء اللَّه مى‏كند.» (صحيفه امام، ج‏4، ‏ص:161)‏ حضرت امام در مواضع دیگری نیز به جایگاه باطنی و محوری «ولایت» در نسبت با «شریعت» تصریح می‌کند؛ ‏«امانت [در آیه «انّا عَرَضْنَا اْلَامانَة»] به‌حسب‏ باطن حقيقت «ولايت»، و به‌حسب ظاهر «شريعت» يا دين ‏اسلام يا قرآن يا نماز است.» (آداب الصلاة، ص321)‏ ‏«فسائر العبادات بل العقائد و الملكات بمنزلة الهيولى و الولاية صورتها، و بمنزلة الظاهر و هي‏ باطنها. و لهذا ‏من مات و لم يكن له إمام فميتته ميتة الجاهلية، و ميتة كفر و نفاق و ضلال كما في رواية الكافي؛ فإن ‏المادة و الهيولى لا وجود لهما الا بالصورة و الفعلية، بل لا وجود لهما في النشأة الآخرة اصلًا؛ فإن الدار ‏الآخرة لهي الحيوان. و هي دار الحصاد، و الدنيا مزرعة الآخرة.» (شرح دعاء السحر، ص66) ‏ ‏«قال رسول‌الله (ص): (إنّي تارك فيكم الثقلين كتاب اللَّه و عترتي لن يفترقا حتّى يردا عليّ الحوض) ‏فالولاية باطن‏ الكتاب‏ و روحه و الكتاب ظهورها، و الظهور لم يكن ظاهراً إلّا أن يكون له البطون.» (التعليقة ‏على الفوائد الرضوية، ص58)‏ برهمین اساس امام خمینی (ره) در تبیین حکومت دینی و ولایت فقیه، هویت اصلی و محوری دین اسلام را «حکومت» و ‏‏«ولایت» می دانند و «احکام» را قوانین و مناسک آن به حساب می آورند:‏ «الإسلام هو الحكومة بشئونها، و الأحكام قوانين الإسلام، و هي شأن من شؤونها، بل ‏الأحكام مطلوبات بالعرض، و امور آليّة لإجرائها و بسط العدالة» (كتاب البيع، ج‏2، ص633) ‏ 🏠@feghhevelaee
هدایت شده از کشکول ناب حوزوی
✍خلاصه جلسه گعده " فقه ولایی " 🎤آیت الله سید احمد 🔸فقه و اصول موجود چه کاستی هایی دارد؟ اکثریت اهل تسنن برخورد های متفاوتی با حکومت دارند (ازجمله ابوحنیفه قائل به قیام مسلحانه بود و...) ، مع ذلک معتقد بودند امر حکومت به حاکم واگذار میشود چون حکومت را تابع بیعت می دانستند و خودشان را فقیه می دانستند نه ولی امر . این زیربنای اختلاف فقه آنها با فقه ماست. اصولی را که ابوحنیفه وضع کرد در شان فقیه بود و شان فقیه نزد آنها استنباط بود . متاسفانه بعدها که اصول در شیعه آمد ، طبیعتا برای اینکه استاندارهای اصولی زمان را رعایت کند، همین اصول فقه استنباطی بود. درحالیکه فقه شیعه اساسا ولایی و استنباطی است. ولایت را در اصول فقه متعرض نشدند. من بحث را ذیل اجتهاد و تقلید در دوره اول اصول متعرض شدم. فقه ولایی در خیلی مسائل اصول تاثیر گذار است بخصوص تعارض.اصول ما نقص کلی دارد و آن این که اصول فقه ولایی در آن نیامده است. طرح ۵ فقیه تراز اول بعنوان متمم قانون اساسی مشروطه (و بعدها شورای نگهبان) بخاطر این بود که در فقه ولایی چه کنیم. در ابتدای اسلام در اهل تسنن (نظام شورایی) وجود داشت (امرهم شوری بینهم) که در در شیعه جا نیافتاد. مجلس شورای اسلامی الان ما شورا (بعنوان یکی از مصادر تشریع در مقابل قرآن و سنت و عقل و اجماع) نیست ، بلکه مشورت است. در الإحکام ابن حزم جزء مصادر تشریع اهل تسنن است . خلاصه تا دقیقه ۱۳ 🔹مابقی خلاصه در حد ذکر عناوین : - دو بخش اصلی اصول در عامه - ترتیب اصول متاخر شیعه - زیربنای حجج به معنای مصادر تشریع - مبدا قیاس و اجماع - اراضی خراجیه عراق - مالیات بیت المال اصلی بود - مباحث اموال از مباحث اصلی فقه حکومتی است. - ما درباره اموال کتاب نداریم، رساله خراجیه ابویوسف انواع اموال را متذکر شده. - آنچه ما در ولایت فقیه درباره اموال گفتیم. - خیلی باید کار کنیم در فقه حکومتی. - فقه اهل بیت فقه ولایی بود. 🔹سوالات حضار : از دقیقه ۲۴ به بعد در جواب سوال اول درباره تاثیرات فقه ولایی نکاتی فرمودند: - کتاب الاحکام السلطانیه ، کتاب معالم القربة فی أحکام الحسبة - عنوان بحث فقه ولایی بود نه حکومتی، یکی از شئون ولایت حکومت است. - حکم ولائی شخصی - حدیث بنی الاسلام علی خمس در بخاری - یکی از مظاهر ولایت حکومت است. - عامه (و قدمای شیعه) تزاحم ندارند، همه را تعارض فهمیدند. - فقه ولایی توسعه ای دارد در اصول و فقه . - روایت مفصل دسته بندی منابع مالی و هزینه ها در تحف العقول - رساله ای در باب اموال از موسی بن جعفر - رساله ی ابویوسف - دومی دو مصدر تشریع اضافه کرد - قیاس یعنی فضاسازی نه تمثیل منطقی - اجماع : مجمع مشورتی ۳۰ نفری زمان دومی - زیربنای قیاس و اجماع ، ما برخی احکام را در قرآن و روایات رسول نداریم - مسائل تصویب - استصحاب در حکمیه: ابتدا بین اصحاب ما حجت نبود - هم شبیه قیاس است در جواب سوال دوم : از دقیقه ۴۹ - علی بن یقطین - صاحب وسائل یک فقیه اخباری است - اصل اولی در هر مساله حکم کلی است نه شخصی - خیلی از روایت ما جنبه استفتا دارد - مسائل الرجال - ولایت شخصی برای فقیه - منطقه الفراغ : حکم الزامی در کار نباشد سوال بعدی : - مشروطیت - از شورا مشروطه خواهان مشورت می فهمیدند : شاورهم فی الامر - سقیفه تقابل دو تفکر شورایی (نظام حقوقی اجتماعی) و ولایی است - اولین جمهوری اسلامی در اندونزی سپس بنظر موریتانی و بعد پاکستان و بعد ایران . - امرهم شوری بینهم در دین نبود ، در مصالح اجتماعی - نظام قانونی قدیمی مثل المسله - رفع ید از سنن زمان اولی و دومی - - رساله خراجیه هایی که نوشته شد - ارض عراق در زمان ساسانیان خراجی میشود - مالیات زمین - متعه آیا حکم ولائی است یا استنباطی سوال بعدی : - افتاء در شیعه ولایت نیست ، از مصادیق رجوع به عالم است - ولایت فقیه در صفویه - حکومت شیعی اهل تولی تبری از صفویه تا الان ۵۳۴ سال قمری - شیخ حر : صرف محدث نبودن - کارهایی که برای فقه و اصول ولایی باید انجام دهیم - فارق بین مساله فقهی و قاعده فقهی و قاعده اصولی - گرفتن اموال از حکومت های غیرشیعی (با قبول عدم مشروعیت آنها) - کار الان ما خیلی زیاده - اساس روح قوانین اروپا - بعید نیست در انبیای سابق دخالت نبوت در ملک نبوده باشد - یکی از شئون خاتمیت دخالت وحی در تمام شئون جامعه است - شب مبعث - شان جعل و تشریع پیامبر را گفتیم فقه ولایی شان تلقی وحی را گفتیم فقه استنباطی - تعارض شدید بین حنبلی ها و حنفی ها تا دقیقه ۱۱۹ عناوین بیان شد. استاد مددی در جلسه ۴۸ دوره خارج اصول جدید شان به فقه ولایی اشاره ای فرمودند👉 صوت جلسه گعده فقه ولایی👉 💎کشکول ناب حوزوی🔻 ✅ @kashkolenab
52_Bazgasht-be-Osoul .mp3
2.37M
🔉 پادکست صوتی "بازگشت به اصول" ⁉️ چرا ما وقتی صحبت از دین میشه، اول توحید را مطرح نمی­‌کنیم؟؟؟ ⁉️ چرا برا متدین کردن مردم، جامعه و دنیای پیرامون، از آنجایی که انبیا شروع کردند، شروع نمی‌­کنیم؟؟؟ ⁉️ چرا مبلغان ما هنوزم بجای اینکه از توحید شروع کنند (فکراً و عملاً) به مسائل فرعی و درجه دو و سه می‌پردازند؟ 👈بنظر میرسه ما هم باید نقطه شروع‌مان را همان نقطه شروع انبیا قرار دهیم.
استکبار پایه‌های توحید عملی را در زندگی مسلمانان منهدم ساخته و آنان را دچار عبادت غیرخدا کرده‌اند، و توحید آنان فقط لقلقه‌ی زبان و نام توحید است و از معنای توحید در زندگی آنان اثری باقی نمانده‌است. ۱۳۷۰.۳.۲۶ در درجه اوّل، توحیدِ خالص است که توحیدِ خالص، یعنی نفی عبودیّت غیرخدا. این آن توحید خالص است. توحید، فقط این نبود که بتها را کنار بگذارند. توحید یک معنای شامل و عام و سایر در طول تاریخ است. همیشه که بتهای مکه وجود ندارند. همیشه که بتِ سنگی و چوبی وجود ندارد. معنا و روح توحید عبارت است از این‌که انسان از غیرخدا عبودیّت نکند و در مقابل غیرخدا، جبهه بندگی به زمین نساید. این معنای عبودیّتِ کامل و خالص است... توجّه کنید تا به نقطه‌ای برسیم که بشود از آنها سررشته‌ای برای حرکت امروز پیدا کرد. صرفاً نمیخواهیم تاریخ یا معرفتی از معارف اسلامی را در ذهن بیان کنیم و ذهنیّت را بیاراییم... باید توحید به معنای حقیقی کلمه و تسلیم در مقابل پروردگار رواج پیدا کند. باید نظام اجتماعی، نظامی عادلانه و نظام اخلاقی جامعه، نظامی انسانی و عاطفی و مبتنیبر فضائل باشد. در مقابلِ هر چه غیر خدا، تسلیم و عبودیّت نباشد، تبعیت نباشد، نفوذپذیری نباشد. بخصوص باید آن اعدا عدوِّ انسان که همان «نفسک الّتی بین جنبیک» است و هواهای نفسانی که «مادر بتها، بت نفس شماست» و از همه بتها بالاتر و خطرناکتر است، مقهور شود. باید مبارزه با بتها، از جمله بت نفس، رایج باشد. نمیگوییم که انسانها یکسره تبدیل به فرشته شوند، اما یکسره تبدیل به انسانهایی شوند که در این راه تلاش و مبارزه میکنند. ۱۳۷۳.۱۰.۱۰
💠 خرافات علمی 🔰 مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره) بحث در مبارزه با خرافات و موهومات از بحث هاي ضروري انقلاب السلامي است، و از بحث هايي ضروري انقلاب فرهنگ به تبع انقلاب اسلامي است. يعني انقلاب اسلامي اگر موفق به انقلاب فرهنگي نشود، طبيعتاً ادبيات و ابزار اداره خودش را براي اداره جامعه پيدا نكند، يك مشكل عظيم برايش پيدا مي‌شود. مشكل فرهنگي كم نيست. به بيان الامام (رضوان الله تعالي عليه) كه مي‌فرمايند با وابستگي فرهنگي، استقلال، سياسي، اقتصادي، نظامي، اجتماعي، ممكن نيست و ساده انديشي است. مسئله فرهنگ را در سطوح مختلف بايد ارزيابي نمود و علل و ريشه هاي موهوماتي كه مانع آن است، شناخت و نحوه مبارزه با آنهايي از شناسايي، با يك برنامه ريزي انجام داد. به نظر مي‌رسد كه خرافات را گاهي است در سطح سنني كه در جامعه رايج است و پايه آن، بازگشت به عقل و نقل نمي‌كند [تعریف می کنند] اين يك تعريف از موهومات و خرافات است. تعريف دیگر اين است كه هر سنت و عادتي مانع تكامل مي‌شود، اين سنت و عادت، چه سنت و عادت سياسي باشد، چه فرهنگ باشد، چه اقتصادي باشد، چه ساختار آن يعني نظام آن، در عادات افراد خانواده پيدا بشود. در يك جامعه، چه سنني باشد و عاداتي باشد كه در اقشار و گروهايي كه در جامعه بايد يك خدمتي را عرضه بكنند براي تأمين زندگي اقتصادي، و چه اقشاري كه كار فكري و تحقيقاتي مي‌كنند. دامنه خرافات بنابر تعريف كه عرض مي‌كنم به عنوان مانع تكامل، از علماء را مي‌گيرد، دانشگاهي ها را مي‌گيرد و اصناف را مي‌گيرد و ساير اقشار را مي‌گيرد يعني فرهنگي كه در مقابل توسعه و تكامل بايستد، اين فرهنگ، فرهنگي نيست كه ابتكار عمل در دست داشته باشد، و در رسالت تاريخي موفق باشد. اين كه در جا زدن، خرافات است، به طرف قرب الهي حركت نكردن، خرافات است. آيه قرآن فرمائيد: (هل انبئكم بالاخسرين اعمالاً الذين ضلٌ سعيكم في الحيوة الدنيا و يحسبون انهم يحسنون صنعاً) اين كه فاصله گرفته از جهت تكامل و تقرب، و تمام سعي خودش را بذل مي‌كند در دنيا و دنيا پرستي، اين دچار يك خرافه شده(يحسبون) يعني آن گماني كه مي‌كند واقعيت ندارد.(يحسبون انهم يحسنون صنعاً) خيال مي‌كند كار خوبي مي‌كند. اين هم موهم و خرافه امروز گريبان بشر را گرفته و قبلاً هم گرفته بود. چه چيزي اينكه گمان بكنند اين كه تمام تلاش درباره اي دنيا باشد و فراموش بكنند خالق را و رسالت انبياء و كرامت انسان را، و اينكه انسان براي تكامل و حضور فعٌال و نقش داشتن و بر عهده گرفتن، در حقيقت در نظام خلافت الهي حضور برداشتن براي خدمات تكاملي، اين را فراموش كنند. ما در اين جا عرض مي‌كنيم كه اين نه فقط صدايي در خرافه هست، اگر كسي هم تكليف آن در زماني باشد كه حضور فعال در جامعه باشد در خدمت به اسلام و برود انزوا را انتخاب كند. تكليف را فراموش كند. تكليف نسبت با جمع را فراموش كند. برود عبارت فردي را انجام بدهد اين درست است كه براي آخرت كار مي‌كند ولي براي آخرت كار كردند، بايد تبعيت از شرع بكند، تبعيت از وظيفه بكند. وظيفه هم اين گونه نيست كه منحصر باشد به كار فردي. وظيفه اين است كه اين پرچم اسلام، سراسر عالم در شرايط فعلي بلند شود.
سوال مي‌كند كه چرا كلمه شرايط را ذكر مي‌كنيد؟ عرض مي‌كنيم بلوغ اجتماعي به جايي رسيده است كه اين خرافات كه در تعصب نسبت به روسأي اقوام بود، آن شكسته شده. ولي يك خرافه بزرگتري آمده است. در مقابله با اين خرافه و استكبار بايد مؤمنين بايستند و فرهنگ انقلاب را بفهمند و درك كنند. شما خرافه اينكه سرمايه اصل در كرامت انسان است و اراده انسان بايد ضرب بشود در قدرت سرمايه براي احراز منزلت مديريت اجتماعي. اين يك خرافه است. ولي يك خرافه به اصطلاح مدرنيزه شده ي. تئوريزه شده ي ماشيني شده هست – هم تئوري آن، نظام پيدا كرده، مثل بت پرستي سابق نيست. يعني كالا پرستي و لذت پرستي، الان نظام پيدا كرده در عالم و نظام آن مردم كه كانٌه واقعي به نظرشان مي‌آيد به دليل آثارش، در حالي كه آثار، فراعنه هم داشته ايد. مگر فراعنه اهرام درست نمي‌كردند. مگر فراعنه به اصطلاح آن هفت اثر بزرگ تاريخي را درست نكردند. عجائب سبعه را. تخت جمشيد درست مي‌كردند آنها هم در زمان خودشان، قدرت عمل فعلي داشتند وليكن لقب(فذرهم في خوضهم يلعبون)؛ لقب(و الا انهم هم السفهاء و لكن لا يعلمون) مي‌گرفتند. خرافه را سطح به سطح آن تعریف كنيد. اولين چيزي كه لازم دارد اين است كه ما فلسفه تاريخي كه بر اساس تقٌرب به خداي متعال و توسعه كرامت انسان چه فردي و چه اجتماعي آن باشد تنظيم بكنيم. شما مي‌گوئيد: در زيارات (السلام علي آدم صفة الله، السلام علي نوح نبي الله، السلام علي ابراهيم خليل الله، السلام علي موسي كليم الله، السلام علي عيسي روح الله. السلام علي محمد بن حبيب الله صلي الله عليه و آله) معناي آن اين است كه رهبران تكامل تاريخ را بيان مي‌كنيد ما اگر اينها را رهبر بدانيم و توسعه روحي بشر را توسعه تكامل بشر را حول اين محورتعريف كنيم، نگوئيم دين حول تكامل تمدن مادي. بگوئيم تمدنها حول محور تكامل ديني و بيائيم بگوئيم كه وضعيت سياسي جوامع متناسب با عصر اين انبياء چه گونه بوده؟ وضعيت فرهنگي چه بوده؟ وضعيت اقتصادي چه بود؟ و بعد بيائيم براي اينها يك مدل براي آن، تنظيم بكنيم براي تحقيقات كتاب خانه اي مان و برديم وشواهد را تحقيقات كتابخانه اي بياوريم پس از اين كار را انجام داديم، آن برنامه انجام گرفت، بيائيم با پيش فرض هايي كه به دست آمده يك مدل تحقيقاتي براي هر زمان درست كنيم و برنامه ريزي بكنيم كه شواهد عيني را هم در بياوريم. يعني بگوئيم(ائمه أنار و نور) در عالم توسعه قدرت داشتند و اين هم سيرش هست. و اين هم آثارش است. توسعه فرهنگ اجتماعي داشتند، سرپرستي شان نسبت به فرهنگ فهم جامعه و اين هم آثارش هست، بعد بگوئيم در باب اقتصاد هم همين طور. بعد بگوئيم تكامل اجتماعي چه بستري را دارد و در دوران غيبت؟ و به كدام حركت مي‌كند؟ وظيفه ما چي هست؟ اگر از اين راه و از اين منزلت نگاه كنيم، توسعه اجتماعي را بر اساس دين تعريف مي‌كنيم و آنوقت طبيعي است كه سرپرستي و ولايت الهي هم به فقيه مي‌رسد. با حفظ شرايط تكاملي لازم.
ما الان مواجه هستيم با دو مشكل در فرهنگ ما يك دسته دچار تهتك هستند يعني پيروزي هاي مادي آنها را به اين خيال و تخيٌل انداخته است كه دين را تفسير حسي كنند. يك دسته دچار تهٌتك شدند و منزلت انبياء را در سرپرستي تاريخ نشناختند. يك دسته ديگر هم جاي اينكه كه تعبد را توسعه بدهند، تعقل را تكامل بدهند، در فهم دين دچار تنسٌك شدند. تنسٌك يعني عجب به شخصيت هاي تاريخي گذشته. ما در عين حالي كه به شخصيتهاي تاريخي را درجاي خودش به ميزان لازم، بسيار ضروري مي‌دانيم. ولي گذشتن از ميزان لازم و غرق شدن در شخصيت ها كه نتيجه اش اين مي‌شود كه ما قدرت ابتكار عمل را در رهبري حوادث سياسي، فرهنگي، اقتصادي از دست اسلامي بگيريم و پاسخ گو بشويم به مسائل مستحدثه، نه محدث حادثه باشيم در سياست، فرهنگ و اقتصاد در شئون اجتماعي. اين را ما يك خرافه علمي مي‌دانيم. اينكه غرق بشوند و بزرگ بكنند فلاسفه ما را، عرفاي ما را، به گونه ای كه اينها بشوند مثل معصومين (ع)، اينها را ما يك خرافه مي‌شناسيم. معصوم، علم آن از قبيل علوم بشر نيست. هم ضمانت در صحت دارد در عصمت از خطا، هم شموليت تاريخي دارد. يعني حاكم بر تكامل تاريخ است. معصوم (ع) محورهاي سرپرستي تاريخ است. غير معصوم حتماً علمش تدريجي الحصول است. حتماً بايد بعد از علم آن. علم بهتر بيايد. تعبد بالاتر بيايد. اين كه شخصيت زده بشود و متوقف بشود، اين تنسك، تنسک جاهلانه است، تعصب جاهلانه است. خيلي خوب. صدرالمتالهين مطلب آورده وليكن وحدت و كثرتي را كه تعريف مي‌فرمايد، زمان و مكاني که تعريف مي‌فرمايد، اختيار و آگاهي را كه تعريف مي‌فرمايد؛ قدرت تنظيم نظام به شما نمي‌دهد. براي شبهات زمان خودش و عرفان خودش خوب بوده، بسيار خوب. الان غرق شدن در شخصيت آن چرا؟ شيخ انصاري(رضوان الله تعالي عليه) يك مطالبي را در اصول آورده مثل حکومت، الان ما نيازمند هستيم به اصولي كه بتواند توزيع قدرت، توزيع اطلاع، توزيع ثروت، را احكام آن را تحويل بدهيم. يعني نظام تعريف كند براي احكام. يعني احكام اداره نظام را بدهد نه اين تكليف فرد مكلف را. مکلف فردی یک حرف است و تصميم گيري مكلف نسبت به توسعه نظام حرف آخر هست. ايندو برابر نیست. نبايد كسي خيال كند كه وقتي مي گوئيم اجتهاد و زمان و مكان معنايش اين باشد كه زمان و مكان حسي غالب مي‌شود بر دين؛ و نبايد كسي خيال كند كه منزلت اشياء كاري ندارد به دين. نه خير! منزلت اشياء را دين معين مي‌كند. كما اينكه تغييرش را. مكان اشياء يعني منزلت شان. يعني نظام ارزشي جامعه و تحولاتش را؛ تحولاتش يعني چه؟ يعني تكامل بايد پيدا بكند نظام حساسيت فرد، نظام حساسيتهاي جامعه. يعني موضوعات جديد، مطرح بشود. ساختارهاي جديد در آن مطرح شود. كار آمدي بايد بالا برود آن جوري كه شما هميشه سبيل از كفار برايتان نباشد. نه اينكه ساختارهاي اجتماعي تان را كفار بسازنند و شما آنها را تعمير بكنيد. اينكه آقا اصول فقط همين است و بس! اين تنسٌك است. اگر شما بخواهيد يك حاشيه جزئي بزنيد می شود وليكن اگر بخواهيد يك اصل هاي اساسي ديگري بياوريد، نمي‌شود! اين تنسٌك يك تنسك جاهلانه است. يك خرافه است. خرافه علمي هم هست. 📚بحثی پیرامون خرافات و موهومات، جلسه2 🏠@feghhevelaee