eitaa logo
معلمانه
1.1هزار دنبال‌کننده
422 عکس
431 ویدیو
32 فایل
معلم دوره ابتدایی معلم فلسفه برای کودکان فعال در حوزه تربیت کودک @ali_2269
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ بازی برای تقویت تمرکز و تکلم ✍به هر یک از گروه ها یک کلمه می دهیم و می خواهیم ۵ تا کلمه مشابه و هم وزن آن را پیدا کنند. بعد گروه ۱ یکی از کلمه های خود را به اعضای گروه۲ می گویند یکی از اعضای گروه باید سعی کن آن کلمه را ۳۰ ثانیه بدون اشتباه تکرار کند در حالی که اعضای گروه۱ کلمات هم وزن را می گویند و هرکس اشتباه کند از بازی خط می خورد و اگر موفق شد یکی از گروه مقابل خط می خورد تا بعد معلوم شود در دو نیمه{که هر کدام کلمات خود را به گروه دیگر می گویند} کدام گروه موفق می شوند. @moalemieshqe
این بازی الگو برداری شده از بازی است که امیرالمومنین با یکی از بچه های خود انجام می‌داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 پدر قهرمانم 🔹 سرودخوانی نوجوانان در حضور اخیر رهبر انقلاب 🌹 من با همه ایمانم، در وسط میدانم، جان‌فدای ایرانم @moalemieshqe
شور - خسروی.mp3
7.46M
مداحی یکی از دانش آموزان خوبم علیرضا خسروی آوازت دنیا رو گرفت❤️ @moalemieshqe
ماهي يك بار، با بچه هاي مدرسه جمع مي شدند و مي رفتند زباله هاي شهر را جمع مي كردند.دكتر مي گفت «هم شهر تميز مي شود، هم غرور، بچه ها مي ريزد. شهید چمران @moalemieshqe
گاهی پروژه ی گروهی تعریف کنید و بچه ها را، آزاد بگذارید و هدف را از آنها بخواهید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ شهادت حضرت مسلم علیه السلام ... با نوای کربلایی جواد مقدم @moalemieshqe
شرح_دعای_عرفه_امام_حسین_علیه‌السلام.mp3
18.36M
✅ شرح دعای عرفه امام حسین علیه‌السلام 🎙 استاد علی صفایی حائری @moalemieshqe
موش آهن خوار آوردند بازرگانی بود اندک مایه که قصد سفر داشت. صد من آهن داشت که در خانه دوستی به رسم امانت گذاشت و رفت. اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد. بازرگان، روزی به طلب آهن نزد وی رفت. مرد گفت: آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم، اما آنجا موشی زندگی می‌کرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد. بازرگان گفت: راست می‌گویی! موش خیلی آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است. دوستش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته. پس گفت: امروزبه خانه من مهمان باش. بازرگان گفت: فردا باز آیم. رفت و چون به سر کوی رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد. چون بجستند از پسر اثری نشد. پس ندا در شهر دادند. بازرگان گفت: من عقابی دیدم که کودکی می‌برد. مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است، چگونه می‌گویی عقاب کودکی را ببرد؟ بازرگان خندید و گفت: در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد، عقابی کودکی بیست کیلویی را نتواند گرفت؟ مرد دانست که قصه چیست، گفت: آری موش نخورده است! پسر باز ده و آهن بستان. هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن، کریم و بخشنده باشی و در هنگام عمل سرافکنده و خجل @moalemieshqe
🌱🌱پسر نامرئی ✍ این کتاب داستان پسربچه ای خجالتی به نام "برایان" است که به دلیل ساکت و خجالتی بودنش نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند، درنتیجه دیگران هم او را نمیبینند و به او توجه نمیکنند. معلم مدرسه، مدیر مدرسه و همشاگردی هایش او را نمیبینند و در جمع هایشان راه نمیدهند. در این سن و سال کودکان خلق و خوی های مختلفی دارند. بعضی کودکان بسیار راحت و صمیمی با افراد ناآشنا برخورد میکنند و میتوانند به راحتی دوست پیدا کنند و در مواقع لزوم ابراز وجود کنند. اما بعضی دیگر در این توانایی ضعف دارند و نمیتوانند به راحتی در دوستی پیش قدم شوند یا توانایی های خود را به نمایش بگذارند. درمورد این نوع از کودکان لازم است که توانایی ابراز وجود به موقع به آنها آموزش داده شود تا بتوانند در گروه های مختلف همسالان خود وارد شوند و در مدرسه عملکرد مناسبی داشته باشند. «برایان» گرچه توانایی‌هایی دارد، به دلیل خجالتی بودن، کسی متوجه او و توانایی‌هایش نمی‌شود. او به نظر خودش پسری نامرئی است، تا این که یک روز با ورود دانش‌آموز تازه به کلاس، فصل جدیدی در زندگی برایان آغاز می‌شود و ..... @moalemieshqe
🏷 شادکردن کودکان! 🔅 پیامبر اکرم(ص) : 🔸بهشت درى دارد به نام «شادمانى» . جز كسى كه كودكان را شادمان كرده باشد، از آن وارد نمى‌‌شود. ▫️ «لِلجَنَّةِ بابٌ يُقالُ لَهُ: الفَرَحُ، لا يَدخُلُ فيهِ إلّا مَن فَرَّحَ الصِّبيانَ» . 📚 كنز العمّال : ح ۶۰۰۹     ┈┉┅━❤️❀━┅┉┈ @moalemieshqe
🍀شیخ اسماعیل دولابی ره: اگر گناهی مرتکب شدیم سریعا استغفار کنیم وگرنه حوادث⚡ برای جبران گناهان خواهد آمد. @moalemieshqe
گاهی با دانش آموزان خیلی راحت و مثل دوست، صحبت کنید. صراحت، همراه صمیمیت را بچه ها درک می کنند. یادم هست، دانش آموزی که به مساله ای اعتراض داشت، وقتی با صمیمت و کلام دوستانه نه تحکمی حرف مرا شنید، پذیرفت و دیگر اعتراضی نداشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢دگرگونی درشیوه هاوروش های آموزش سنتی... ✅دکتر ایرملو @moalemieshqe 🌸🍂🌸🍂🌸🍂
اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز غدیر است
✅👈 مرده‏ى زمين، مردار زمان‏ 💠 ما خواه ناخواه مرده‏اى مى‏شويم و گند مى‏گيريم. مرده‏ى زمين و مردار زمان، مگر هنگامى كه ريشه‏هايى را داشته باشيم و ركودها را پشت سر گذاشته باشيم. 💠 اين مسأله، قطعى است. بخواهيم يا نخواهيم حركت‏ها و گذشت زمانه از ما مى‏كاهد و زمين ما را به گند مى‏رساند، مگر اينكه خودمان را قبل از اينكه زمان بگيرد، قبل از اينكه زمين بگنداند، ذبح كنيم. ما قطعاً در اين هستى، مردار هستيم. 💠 آنهايى كه گوسفندهايى دارند و اين گوسفندها در معرض خطرى قرار مى‏گيرند، زود كاردها را تيز مى‏كنند تا آنها را ذبح كنند، تا از مرگ آنها و ضايع شدن و از دست رفتن آنها جلوگيرى كنند. 💠 ما در اين هستى، خواه ناخواه مرداريم، مگر اينكه كاردى را به گلوها بگذاريم و ذبح كنيم. مهم اين است كه ذبيح چه كسى باشيم و مذبوح در راه چه كسى؟ و با چه چيزى خودمان را ذبح كنيم و رو به چه قبله‏اى؟ 💠 مرگ، قطعى است. از دست رفتن، قطعى است. روزها كه مى‏گذرند، مثل موش‏هايى هستند كه طناب عمر ما را مى‏جوند. خواه ناخواه سرنگون مى‏شويم و در چاه‏هايى مى‏افتيم و مى‏گنديم. 💠 گذشت زمانه، ما را به خاك بر مى‏گرداند، مگر اينكه قبلًا خودمان را بقايى داده باشيم و ذبح كرده باشيم. آنهايى كه ذبيح نيستند، مذبوح نيستند، مردار هستند. مرده هستند. ارزش ندارند. از دست رفته هستند. 💠 حالا كه بنا شده ذبح كنيم؛ بنا شده قبل از اينكه زمانه ما را بگيرد ما از خودمان بهره بگيريم، به اين بايد فكر كرد كه در راه چه كسى خودمان را ذبح‏ كنيم و با چه حربه‏اى و با چه نيتى؟ 📚 حقيقت حجّ، ص ۱۱۵
ثلاثٌ يُبلِغْنَ بالعَبدِ رِضوانَ اللّه ِ ; كَثرَةُ الاستِغفارِ ، و خَفْضُ الجانِبِ ، و كَثرَةُ الصَّدَقَةِ .; امیرالمومنین ❤️عليه السلام سه چيز است كه بنده را به خشنودى خدا مى رساند ; استغفار زياد ، فروتنى، و صدقه دادن زياد . بحار الأنوار : 78/81/74 . @moalemieshqe
🔻 ✍ مردی از اولیای الهی، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید. وقتی که قصد کرد تا از آب چاه بنوشد. متوجه شد که ارتفاع آب خیلی پایین است؛ و بدون دلو و طناب نمی توان از آن آب کشید. هرچه گشت، نتوانست وسیله ای برای آب کشیدن بیابد. لذا روی تخته سنگی دراز کشید و بی حال افتاد. 🔸پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند. بلافاصله، آب از چاه بیرون آمد و همه آن حیوانات از آن نوشیدند و رفتند. با رفتن آنها، آب چاه هم پایین رفت! آن فرد با دیدن این منظره، دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت: 🔸خدایا! می خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی! همان لحظه ندا آمد: ای بنده من، تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود، باید بروی و آن را پیدا کنی. اما آن زبان بسته ها، امیدی به غیر از من نداشتند، لذا من هم به آنها آب دادم... @moalemieshqe
هدایت شده از معلمانه
برخی از محتوای اصلی کانال 👇👇 ✅داستان ها فلسفی، با مضامین حکمت برای کودکان ✅ بازی های شاکله ساز ✅ تجربیات معلمی ✅ رویکرد تحولی در آموزش ✅ نکات ناب تربیتی ✅ حکایاتی ناب برای بچه ها ✅معرفی کتاب های مناسب برای معلمان و مربیان و کودکان و نوجوانان ✅معرفی پویانمایی (انیمیشن) های مفهومی ✅ روایت های ناب تربیتی @moalemieshqe
انگیزه در کلاس های فلسفه برای کودکان در کلاس‌های فلسفه برای کودکان، یعنی حلقۀ کندوکاو فلسفی، برای شروع گفت‌وگو و کندوکاو ازبوجود اوردن انگیزه هایی استفاده می‌شود. این انگیزه هامعمولا داستان‌اند. برای اینکه داستان‌هایی که در کلاس فلسفه برای کودکان استفاده می‌شوند بتوانند کندوکاو فلسفی ایجاد کنند، باید دارای ویژگی‌هایی باشند. از جملۀ این ویژگی‌ها داشتن موضوعات چالش‌برانگیز، پرداختن به مسائل و مشکلات روزمرۀ کودکان و دغدغه‌های آنها، ایجاد همذات‌پنداری، ملموس‌بودن موضوعات فلسفی و اجتماعی داستان برای دانش‌آموزان، تلقینی‌نبودن، دارای حکمت ها و جملات تامل برانگیز بودن. بیشتر افسانه‌ها و داستان‌های موجود، یعنی داستان‌های رایج، برای این هدف کارآمد نیستند، چون با داشتن نصیحت‌ها، القائات و تلقین صریح یا تلویحی مانع از ایجاد چالش می‌شوند. حتی داستان‌های مشهوری که به عنوان شاهکارهای داستان کودک شمرده می‌شوند نیز به احتمال زیاد به دلیل خصلت آموزشی‌شان ویژگی چالش‌برانگیزی را ندارند. @moalemieshqe 🌸🍂🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود جدید ابوذر روحی من آماده ام برای بیعت با علی❤️ @moalemieshqe
گفتم «دكتر، شما هرچي دستور مي دي، هرچي سفارش مي كني، جلوي شما مي گن چشم، بعد انگار نه انگار. هنوز تسويه ي ما رو ندادن. ستاد رفته زير سئوال. مي گن شما سلاح گم كردين...» همان قدر كه من عصباني بودم، او آرام بود. گفت «عزيزجان، دل خور نباش. زمانه ي نابه سامانيه مگه نمي گفتن چمران تلّ زعتر را لو داده ... @moalemieshqe
کوچ لک لک ها.pdf
1.02M
👆 «کوچ لک‌لک‌ها» با مضمون ولایت 📘 برگرفته از کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»، اثر مقام معظم رهبری 📍مناسب سنین ۹+ سال