به بهانه ی شب یلدا:
دلخوشی ام رفته، چرا دل طلب باده کند؟
کافر دلمرده کجا میل به سجاده کند؟
ای شب طولانی دی، یار پریشانی من
صبح به خورشید بگو، روی به دلداده کند
ای دل من! در به دری، زخمی و خونین جگری
جان بده تا رهگذری، رحم بر افتاده کند
در شب طولانی دی، می روم از هر دو جهان
شیخ بگو قبر مرا دلبرم آماده کند
#شعر_یلدا
#علی_مؤیدی
#غزل
#شب_یلدا
@moayedialiqom
ای کاش که اسرار نهان را بپذیریم
پیچیدگیِ چرخ زمان را بپذیریم
بر نورِ سحرگاهِ جهان چشم نبندیم
تاریکیِ فردای جهان را بپذیریم
از هیچ پدیدار شدنْ بارِ گران است
بی واهمه این بار گران را بپذیریم
همواره در آغوش یقین، گرم نخوابیم
بیداری تردید و گمان را بپذیریم
از برگِ زمینخوردهٔ پاییز نترسیم
دلدادگیِ فصل خزان را بپذیریم
چون سوزِ زمستانیِ دیماه نباشیم
گرمای دلِ سوختگان را بپذیریم
آذرماه ۱۴۰۲
#یلدا
#شعر_یلدا
#علی_مؤیدی