eitaa logo
مباحثه فقاهت
5.7هزار دنبال‌کننده
903 عکس
1 ویدیو
33 فایل
کانال مباحثه فقاهت وابسته به مدرسه عالی فقهی امام محمد باقر عليه السلام با هدف کمک به تعمیق فقه و اصول و ايجاد فضاي علمی و تخصصی در حوزه ایجاد شده است کانال مباحثه فقاهت در تلگرام https://t.me/+h9HkTrDUB4ViMWY0 🌐ارتباط با مدیر کانال 🆔️ @mobahathah
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 مختار استاد در حکم ظاهری و تمثیل به دمیدن در بوق؟؟!!! برخی اصولیون درمساله ی جمع بین حکم واقعی و ظاهری مساله ی لب الاراده و روح الحکم را مطرح نموده اند ومعتقدند حقیقت حکم شرعی اراده و کراهت مولا می باشد وابراز آن خارج از حقیقت حکم می باشد.لذا اگر اراده و کراهت مولا ابراز نشده باشد اما از طریقی علم به آن حاصل شود تمام الموضوع برای حکم عقل به اطاعت حاصل می شود بله صدق عرفی عنوان حکم متوقف بر ابراز انشائی اراده ی مولا می باشد. طریقه ی مختار استاد که به تبع مرحوم آقاضیاء می باشد این است که مولا اراده ی واقعی خود را گاهی با یجب ویحرم بیان می کند که همان حکم واقعی است و گاهی هم در ظرف جهل مکلف به واقع با مثل تصدیق عادل یا تایید بناء عقلایی. در این صورت اگر این انشاء در ظرف جهل مطابق با حکم واقعی باشد چیزی جز همان حکم واقعی نیست واگر مخالف باشد پوچ است ودرواقع اراده ی جدی نداشته است به تعبیر مرحوم آقاضیاء مثل دمیدن باد در بوق می باشد. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شد، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1579
📚 انکار حق طاعت مولا درفرض جهل مرکب مکلف! !!!!؟؟ مرحوم شهید صدر با این که حق را یک امر واقعی می داند اما معتقد است درفرضی که مکلف جهل مرکب دارد نسبت به تکلیف مولا اصلا مولا حق طاعت ندارد. ما چه اینکه حق را واقعی بدانیم یا مانند علامه طباطبایی ومرحوم اصفهانی اعتباری بدانیم، یک واقعیتی برای آن قائل هستیم که نسبت به علم و جهل و احتمال و ظن و حتی قطع فرقی نمی کند. .... یعنی حق اطاعت مولا در تکالیف امری است که نسبت به علم و جهل ما یک واقعیت است. ما اگر جاهل هم باشیم حق در جای خود می باشد. اگر من جاهل به اصل حق باشم معذورم نسبت به اقتضائات آن، نه اینکه حقی در کار نباشد.... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شد، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1754&pid=6817#pid6817
📚 تبیین اقسام اباحه؟؟!!!؟؟ محقق اصفهانی در تبیین اباحه می فرماید: اباحه گاهی به معنای لاحرجیت عقلیه است که در مقابل حذر عقلی است؛ یعنی عقل می گوید اگر فعلی را انجام دهی که نهی ندارد از جانب مولا تو هیچ حرجی نداری گاهی اباحه حکم واقعی برای ذات موضوع است که ناشی از عدم اقتضاییت موضوع است گاهی نیز اباحه عبارت از حکمی مجعول برای موضوعی است که در حلیت و حرمت آن شک شده است و ناشی از ملاک تسهیل است. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است؛ شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1915&pid=7212#pid7212
📚 تفویت ملاک توسط عبد، در صورت مخالفت با تکلیف واقعی در ظرف شک ؟؟؟!!!! مرحوم نائینی درفوائد الاصول فرموده اگر در ظرف شک برائت داشته و در واقع تکلیفی باشد تفویتی از ناحیه ی عبد صورت نگرفته و مستحق عقوبت نیست. مرحوم روحانی درنقد فرموده این بیان در صورتی صحیح است که مدعا این باشد که استحقاق عقاب بر نفس عدم وصول باشد؛ در حالی که بحث در این است که استحقاق عقاب بر خود فعل عبد مترتب است و این اختیاری است وعبد ملتفت به آن است 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2034&pid=7489#pid7489
📚 اباحه ی اقتضایی مطلق ،غرض تکوینی مولاست ؟؟!!!؟؟ استاد درمقام اشکال به نظریه ی حق الطاعه فرمودند: احتمال اباحه ی اقتضایی که می تواند ملاکش اقوی از لزوم باشد نیز باید رعایت شود وتفویت نشود. استاد شهیدی درمقام دفاع از شهید صدر اباحه را به دو قسم از طرف شرع و از طرف عقل و شرع تقسیم کرده وبیان کردند که در قسم اول منافاتی نیست زیرا دو حاکم احکام مختلفی صادر کردند عقل حکم به احتیاط کرده درمحتمل الوجوب و الاباحه شرع حکم به ترخیص... استاد در پاسخ به این دفاع فرمودند: اگر مراد، غرض از جعل باشد مرتبه ی شدیده ی آن این است که جعل واقعی کند و ایصال هم بکند. یک وقتی ملاک تام است مثل اینکه لزومی است و شدت هم دارد که مولا هم باید جعل می کرد و هم ایصال می کرد، ولی چون اصل جعل آن یک مانعی دارد ممکن است جعل هم نکند... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است؛ شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1886
📚 تفصیل مرحوم نائینی در مورد امر به شیئ و اقتضای نهی از ضد خاص ؟؟؟!!!! مرحوم نائینی فرموده است: اگر ضدان به این صورت باشد که ثالثی نداشته باشند مانند حرکت و سکون و یا عدم و ملکه باشند، امر به شیئ اقتضای نهی از ضد هست. اما اگر ضدان، ثالث داشته باشند امر به شیئ اقتضای نهی از ضد خاص نمیکند. دلیل ایشان دلالت عرفی است. یعنی اگر چه عقلا امر به حرکت عین نهی از سکون نیست ولی در نظر عرف وقتی امر به حرکت میشود عین نهی از سکون است. استاد این بیان را نپذیرفتند و فرموند عرفا امر به چیزی ابراز دو اعتبار نیست. در ارتکاز ما مطلب از این قرار است که یک خطاب متکلف دو خطاب نیست امر به حرکت متکفل نهی از سکون نیست. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2046
📚 شرع در حکم عقلی تصرف نمی کند !!؟؟ مرحوم اخوند خراسانی قائل است که حجیت به معنای منجزیت و معذریت قابل جعل ابتدایی و اصالی است، محقق نایینی می‌گوید که این معذریت و منجزیت حکم عقل است، یعنی استحقاق عقاب علی المخالفۀ بحکم العقل و شارع نمی توانند در حکم حاکم دیگر دخالت کند. جوابش این است که اگر شارع تعبد کرد موضوع حکم عقل را درست کرده است نه اینکه در حکم خود عقل تصرف کرده باشد. شارع صرفا فرد برای موضوع حکم عقل درست کرده است نه اینکه تصرف در خود حکم عقل کرده باشد. دلیلش این است که.... عقل مواجه می شود با شارعی که له الإعتبار و الحکم... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شد، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1664&pid=6652#pid6652
📚 موضوع قاعده ی دفع ضرر محتمل !!؟؟ اگر مراد از ضرر محتمل صرفا عقاب باشد می توان حکم به تقدم قبح عقاب بلا بیان بر دفع ضرر محتمل کرد زیرا احتمال عقاب منتفی است. اما اگر موضوع اعم از عقاب و ابتلای به مفاسد واقعیه و ترک مصالح واقعیه باشد نمی توان حکم به تقدم قبح عقاب بلا بیان بر دفع ضرر محتمل کرد. 📱 @mobahathah_ir البته باید این نکته را هم لحاظ کرد که آیا ضرر منجبر به مصالح بالاتر هم عقل حکم به وجوب دفعش می کند مثلا بافرض وجود مصلحت تسهیل، حکم عقل به وجوب دفع ضرر واضح نیست. تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شد، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1642
📚 نبود مقتضی برای تحریک عبد در ظرف شک؟؟؟!!! مرحوم نائینی فرموده در ظرف شک مقتضی برای تحرک عبد به سوی تکلیف مولا فراهم نیست لذا اگر مولا در فرضی که تکلیف او اقتضای تحریک نداشته عبد را بازخواست کند که چرا حرکت نکردی، عقاب او قبیح خواهد بود. در امور تکوینی هم همین طور است شخص تشنه ای که از وجود آب در مکانی خاص بی اطلاع است حرکتی نمی کند. شهید صدر درنقد کلام ایشان فرموده: ما دو نوع محرک داریم یکی محرک تکوینی که منشأش وجود یک غرض تکوینی است و یکی هم محرک تشریعی نسبت به محرک تکوینی غالبا اشیاء به لحاظ وجود واقعی خود بدون علم ما محرک نیستند اما گاهی اوقات غرض و رغبت ما آنقدر زیاد است که با احتمال شئ هم حرکت می‌کنیم مثل فردی که خیلی تشنه باشد؛ اما در محرک تشریعی اگر دائره‌ی حق‌الطاعة را موسع ببینید، حتماً اقتضای حرکت عبد هم در فرض شک در تکلیف وجود دارد. استاد دردفاع از مرحوم نائینی فرمودند..... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2028&pid=7482#pid7482
📚 علم شرط فعلیت تکلیف؟؟؟!!!! مشهوراصولیون علم مکلف به حکم را شرط تنجیز می دانند؛ اما مرحوم اصفهانی وصول را شرط فعلیت تکلیف می داند؛ زیرا تکلیف، انشاء به داعی جعل داعی برای مکلف است به گونه ای که امکان باعثیت محقق باشد، پس تکلیف فرع بر وصول است. استاد سه نقد به کلام ایشان دارند: اولا ثمره ی عملی ندارد زیرا اشتراک احکام بین عالم و جاهل هم که به قوت خود باقی است و استحقاق عقاب هم که خود ایشان هم قبول دارند که باید حکم واصل شود... ثانیا ایشان جعل حکم را انشاء به داعی جعل داعی در مکلف می دانند به صورتی که امکان باعثیت باشد اما می توان گفت منقاد بودن عبد هم لازم است ثالثا دربرخی کلمات دیگر ایشان تناقضاتی وجود دارد، مثل... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2070
📚 انکار قبح عقاب بلا بیان توسط مرحوم روحانی ؟؟؟!!!! مرحوم روحانی صاحب منتقی الاصول منکر برائت عقلی است ایشان فرموده: باید دید عقاب اخروی چه کیفیتی دارد در این زمینه سه قول وجود دارد... مسلک اول تجسم اعمال است حال عمل نسبت به ثواب و عقاب اخروی مثل بذری است که بعد به کمال می‌رسد و به تعبیر ایشان تجسم پیدا می‌کند. بنابراین معصیت متجسم می‌شود و مثلا عقرب می‌شود. مسلک دومی که ایشان تبیین کرده اثر وضعی بودن عقاب است شبیه موتی که مسبب از سم باشد مسلک سوم هم قرار دادی بودن عقاب است که عقاب فعل اختیاری مولا است ... طبق مبنای اول و دوم قاعده ی قبح عقاب بلا بیان اساسی ندارد زیرا اصلا عقاب فعل اختیاری مولا نیست تا متصف به قبح شود بلکه امری تکوینی است ... طبق مبنای سوم نیز ما ملاک جعل عقاب مولا را نمی‌دانیم؛ زیرا در دنیا ملاک عقوبت‌ها تأدیب است ... اما این ملاک برای عقاب در آخرت معقول نیست... تشفی خاطر هم که در حق باری تعالی محال است. کسانی هم که بنای عقلاء را از باب مشهورات می دانند، برای حفظ نظام عقلاء منشی خاص دارند مرادشان نظام دنیاست لذا نمی توان برای نفی عقاب در آخرت به آن تمسک کرد. علاوه بر اینکه بازگشت قبح عقاب بلا بیان به قبح ظلم است وظلم در جایی متصور است که تضییع حقی صورت بگیرد و عباد نسبت به خدای سبحان هیچ حقی ندارند لذا عقاب آنها مصداق ظلم نیست. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2079
📚 قبح عقاب بلا بیان به در فرض نبود دلیل بر احتیاط جاری است؟؟؟!!! مرحوم شیخ انصاری می فرماید زمانی می توان به سراغ قبح عقاب بلا بیان رفت که دلیل بر احتیاط تمام نباشد، بنابر این حال که شهید صدر معتقد است که عقل به صورت جزمی در فرض احتمال تکلیف، از باب حق الطاعه حکم به وجوب احتیاط می کند خود همین دلیل بر احتیاط است که با این وجود نوبت به برائت نمی رسد.اما اگر عقل کسی چنین ادراک جزمی نداشت تا دلیل بر احتیاط تمام باشد نوبت به قبح عقاب بلا بیان می رسد 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2026
📚 اقسام تزاحم ؟؟!!! 1- تزاحم ملاکی: تزاحم ملاکات در مقام جعل حکم، مثلا در جعل وجوب جمعه نزد مولا تزاحمی بین ملاکات رخ می دهد و مولا نهایتاً بعد از کسر و انکسار ملاکات یک جعل خواهد داشت. این تزاحم ربطی به عبد ندارد مثلا .... 2- تزاحم امتثالی: تزاحم در مقام امتثال که به ملاک فقد قدرت مکلف در اتیان هر دو طرف تزاحم است مانند تزاحم انقاذ غریق 3- تزاحم حفظی: تزاحم در مقام اشتباه و گم شدن یک ملاک مولوی در بین اطراف. توضیح مطلب این که اگر یک ظرف نجس بین چند ظرف پاک مشتبه شده باشد، در این جا غرض الزامی شارع که اجتناب از نجس است و با غرض ترخیصی او که ارخاء و اطلاق عنان مکلف است 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شد، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1588
📚 اختلاف تبیین قبح عقاب بلا بیان در فوائد الاصول و اجود التقریرات ؟؟؟!!!! مرحوم نائینی در فوائد الاصول در جایی که تکلیف هست ولی به ما نرسیده است، از باب اینکه عبد نسبت به ملاکات و تکلیف مولا تفویتی نداشته است، عقاب کردن قبیح است؛ زیرا او تفویتی انجام نداده است تا بخواهند او را عقاب کنند. در اجود‌التقریرات بحث را روی تفویت نبرده است بلکه روی عدم اقتضاء حرکت برده است و می‌گوید که اگر کسی مقتضای برای حرکت ندارد، عقاب کردن او قبیح است. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2030
📚 استفاده از تعبیر لا تکلیف الا بعد البیان درمقابل قبح عقاب بلا بیان؟؟!!! درکلمات برخی از علماء از قاعده ی برائت تعبیر به لا تکلیف الا بعد البیان شده است تا جایی که مرحوم نراقی آن را روایت حساب کرده است.مرحوم شبر نیز ازاصاله البرائه همین گونه تعبیر کرده اند. مرحوم میرزای قمی نیز مفاد برائت اصلیه را به همین صیاغت تعبیر نموده است.مرحوم فیض کاشانی هم همین تعبیر را در کلمات خویش بیان کرده.مرحوم بحر العلوم نیز ازهمین تعبیر استفاده کرده است 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1983
📚 وجوب بیان تکالیف برخداوند سبحان ؟؟!!! در روایت محمد بن حکیم معرفت را صنع خدای متعال دانسته اند ودرروایت برید بن معاویه وظیفه ی خدای سبحان را بیان و وظیفه ی عباد را قبول آن معارف معرفی کردند درروایت عبدالاعلی تصریح شده که بیان به عهده ی خداوند است عَنْ يُونُسَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَال‏: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَصْلَحَكَ اللَّهُ هَلْ جُعِلَ فِي النَّاسِ أَدَاةٌ يَنَالُونَ بِهَا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ فَقَالَ لَا. قُلْتُ فَهَلْ كُلِّفُوا الْمَعْرِفَة؟َ قَالَ لَا عَلَى اللَّهِ الْبَيَان مرحوم ملا خلیل قزوینی رشرح این روایت فرموده واجب است بر خداوند که حکم تکلیفی را بیان کند به وسیله ی رساندن امر به مکلفین. استاد درنقد کلام مرحوم قزوینی فرمودند:این روایت پیرامون معرفت حق تعالی و رسول اکرم است وتعدی به تمامی معارف از جمله احکام تکلیفی دشوار است.ثانیا این روایت صرفا دلالت بر نفی تکلیف دارد اما استنباط قاعده ای عام از آن که لا تکلیف الا بعد البیان از کجا صورت گرفته است؟خصوصا که در روایات دیگر معرفت را صنع خدای سبحان معرفی کردند. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1986
📚 اشکال به تبیین شهید صدر از منعم بودن مولا ؟؟؟!!! مرحوم شهید صدر فرموده چون خداوند منعم مطلق است و منعمیتش حدّی ندارد، درموارد احتمال تکلیف نیز عقلا باید احتیاط کرد استاد در نقد کلام ایشان فرمودند: اگر منطور ایشان آیه ی ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها باشد به این معنا که اگر انعام به انسانها یا حیوانات یا جمادات را شمارش کنید نمی توانید احصاء کنید؛این معنا صلاحیت اثبات مدعا را ندارد زیرا عقل درصورتی حکم به وجوب شکر منعم می کند که انعام بر خود فرد باشد نه انعام به سایر موجودات. بله اگر کسی یک دید عرفانی یا فلسفی وسیع داشته باشد که بگوید همه‌ی این عالم یا اتصالات طولی؛ علّی و معلولی دارند یا اتصالات عرضی دارند که مثلاً از طریق عللشان به همدیگر .... عرفی نیست. در مسئله‌ی انعام و فیض خدای متعال طبیعتاً ماده باید قابل باشد. فیض خداوند و انعامش بر من نامحدود است، اما من وجود محدودی هستم و فیضی که کسب کردم محدود است.پس انعام خدا بر من محدود خواهد شد. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2020
📚 ارتباط مساله ی اصاله الحظر با نظریه ی حق الطاعه؟؟؟؟!!! دو تفاوت بین اصاله الحظر و حق الطاعه وجود دارد 1- دربحث اصاله الحظر و الاباحه فرض شده که قبل از تشریع می خواهیم حکم عقل را ببنیم و طاعت در جایی فرض دارد که تشریعی صورت گرفته باشد بعد بگوییم مولا حق اطاعت دارد ولو در تکالیف محتمل. 2- در مبحث اول شک فرض نشده است و حال آنکه مصب بحث دوم شک در تکلیف است. 📱 @mobahathah_ir اشکال و جوابهایی به این فرق ها ذکر شده است که تفصیل آن در تالار علمی مطرح شده است؛ شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2143&pid=7757#pid7757
📚 تسری حکم مولای عرفی به مولای حقیقی ؟؟؟!!! مرحوم شهید صدر فرموده: اشتباه اصولیونی که قائل به قبح عقاب بلا بیان هستند این است که حق الطاعه ی مولا را امری متواطی دانستند و بین مولای عرفی و مولای حقیقی فرق نگذاشتند وحکم برائت را به مولای حقیقی تسری دادند. استاد درنقد این کلام فرمودند: آن عده از اصولیون حکم مولای عرفی را به مولای حقیقی تسری ندادند بلکه حکم قوه ی عاقله را حتی نسبت به مولای حقیقی این طور می بینند وآن را برامری اعم مستقر می دانند 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2019
📚 انگاره ی تکلیف بما لا یطاق بودن درفرض عدم علم به تکلیف؟؟؟!!! مرحوم شیخ انصاری از قول مرحوم ابن زهره نقل می کند که ایشان فرموده تکلیف به چیزی که مکلف طریقی برای علم به آن دارد تکلیف بما لا یطاق است. محقق در معارج، علامه در نهایة الوصول، فاضل تونی در وافیه و محقق قمی در قوانین و عده‌ی دیگر این مطلب را دارند. اشکالی که در بدو امر به ذهن می رسد این است که روشن است که عدم وصول تکلیف، موجب فقد قدرت بر فعل نمی‌شود ولذا مرحوم شیخ این طور توجیه می کنند که مکلفی که علم ندارد نمی تواند عمل را به قصد طاعت و امتثال به جا آورد استاد در مناقشه به این توجیه فرموده اند: اولا اینکه تمام تکالیف عبادی نیستند ثانیا درعبادیات هم می توان فعل را به داعی محبوبیت واحتیاط و رجاء آورد ... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1991
📚 وجوب بیان تکالیف برخداوند سبحان و استفاده قاعده برائت از آن ؟؟؟!!! در روایت محمد بن حکیم معرفت را صنع خدای متعال دانسته اند ودر روایت برید بن معاویه وظیفه ی خدای سبحان را بیان و وظیفه ی عباد را قبول آن معارف معرفی کردند درروایت عبدالاعلی تصریح شده که بیان به عهده ی خداوند است عَنْ يُونُسَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَال‏: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَصْلَحَكَ اللَّهُ هَلْ جُعِلَ فِي النَّاسِ أَدَاةٌ يَنَالُونَ بِهَا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ فَقَالَ لَا. قُلْتُ فَهَلْ كُلِّفُوا الْمَعْرِفَة؟َ قَالَ لَا عَلَى اللَّهِ الْبَيَان مرحوم ملا خلیل قزوینی درشرح این روایت فرموده واجب است بر خداوند که حکم تکلیفی را بیان کند به وسیله ی رساندن امر به مکلفین. استاد درنقد کلام مرحوم قزوینی فرمودند:این روایت پیرامون معرفت حق تعالی و رسول اکرم است وتعدی به تمامی معارف از جمله احکام تکلیفی دشوار است. ثانیا این روایت صرفا دلالت بر نفی تکلیف دارد اما استنباط قاعده ای عام «لا تکلیف الا بعد البیان» از آن نمی شود..... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1986
📚 حکم ظاهری عقل؟؟؟!!! در بحث اصاله الحظر و الاباحه، برخی فرمودند که بحث در حکم ظاهری عقل است ومراد از عدم استقلال به حسن یا قبح حکم واقعی است... اما مرحوم شیخ حکم ظاهری عقل را درست نمی دانند چرا که محال است عقل از حکمی که دارد غافل شود و در آن شک کند بنابراین عقل در حکم خود شک نمی کند تا نسبت به آن حکم ظاهری جعل کند. استاد در نقد مرحوم شیخ فرمودند: اگر مراد از حکم عقل حکم شخصی است ممکن است این حرف درست باشد اما اگر مراد از حکم عقل به مصلحت یا مفسده نوع عقلا باشد شک قابل تصویر است یعنی فردی شک کند که فلان فعل از نظر نوع عقلا آیا دارای مفسده هست یا خیر؟در چنین فضایی عقل او حکم به حظر یا اباحه کند. موضوع حسن و قبح مدح و ذم نوع عقلا است نه شخص مکلف 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مساله در تالار علمی مطرح شده و مورد بحث و نقد واقع شده است؛ شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2176
📚 سابقه تاریخی بحث از اصول محرزه ؟؟!!! ظاهرا اصول محرزه را اولین بار نایینی به کار برده است که باید بررسی و فحص بیشتری صورت بگیرد. و در کلمات برخی دیگر مثل امام و غیره اصول محرزه به کار رفته است. دوستان تتبع کنند در مورد این که کسانی که اصل محرز را بحث نکرده اند و اصطلاح آن را نیاورده اند چگونه دو خاصیت (حکومت و جایگزینی از قطع موضوعی طریقی) را ثابت کرده اند؟ البته شیخ در بحث قطع موضوعی طریقی می فرماید که استصحاب جانشین قطع موضوعی طریقی می شود ولی اصطلاح اصل محرز را ندارد. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شد، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1584&pid=6486#pid6486
📚 استفاده از تعبیر لا تکلیف الا بعد البیان درمقابل قبح عقاب بلا بیان درکلمات برخی از علماء از قاعده ی برائت تعبیر به لا تکلیف الا بعد البیان شده است تا جایی که مرحوم نراقی آن را روایت حساب کرده است و مرحوم شبر و میرزای قمی و مرحوم فیض کاشانی و بحر العلوم نیز از اصاله البرائه همین گونه تعبیر کرده اند. ؟؟؟!!! در روایت محمد بن حکیم معرفت را صنع خدای متعال دانسته اند ودر روایت برید بن معاویه وظیفه ی خدای سبحان را بیان و وظیفه ی عباد را قبول آن معارف معرفی کردند درروایت عبدالاعلی تصریح شده که بیان به عهده ی خداوند است عَنْ يُونُسَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَال‏: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَصْلَحَكَ اللَّهُ هَلْ جُعِلَ فِي النَّاسِ أَدَاةٌ يَنَالُونَ بِهَا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ فَقَالَ لَا. قُلْتُ فَهَلْ كُلِّفُوا الْمَعْرِفَة؟َ قَالَ لَا عَلَى اللَّهِ الْبَيَان مرحوم ملا خلیل قزوینی درشرح این روایت فرموده واجب است بر خداوند که حکم تکلیفی را بیان کند به وسیله ی رساندن امر به مکلفین. استاد درنقد کلام مرحوم قزوینی فرمودند:این روایت پیرامون معرفت حق تعالی و رسول اکرم است وتعدی به تمامی معارف از جمله احکام تکلیفی دشوار است. ثانیا این روایت صرفا دلالت بر نفی تکلیف دارد اما استنباط قاعده ای عام «لا تکلیف الا بعد البیان» از آن نمی شود..... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1983
🔸 💠اشکال به غایت بودن احضار معنا در ذهن مخاطب، برای وضع 👤 محقق وضع برای خارج را ممتنع می‌داند؛ زیرا وضع برای احضار معانی در ذهن مخاطب است و خارج قابل احضار نیست. این مطلب را ایشان مکرر در اصول و فقه مطرح کرده است و تابعین ایشان هم مانند صاحب منتقی در بحث حاضر و در جاهای دیگر و عده‌ای دیگر از اصولیان این مطلب را قبول کرده‌اند. شاید کسانی که تصریح نکرده‌اند نیز به همین دلیل  عدم معقولیّت وضع برای خارج  را قبول دارند.  به نظر به دو جهت نمی تواند غایت وضع احضار معنا باشد؛ جهت اول: قسم اول وضع است که وضع برای خارج است. جهت دوم: دلیل ندارد و تبیین بهتر و معقول تر غایت وضع، اشاره به شیء است... 📚درس خارج اصول، ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ ✅ادامه این مطلب و مباحثه علمی در این موضوع را در تالار علمی فقاهت دنبال کنید👇🏽 🌐http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2827 ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══ 🌐 کانال "مباحثه فقاهت" https://eitaa.com/joinchat/3251961862Cb591c8b8aa