eitaa logo
مباحثه فقاهت
5.7هزار دنبال‌کننده
935 عکس
1 ویدیو
33 فایل
کانال مباحثه فقاهت وابسته به مدرسه عالی فقهی امام محمد باقر عليه السلام با هدف کمک به تعمیق فقه و اصول و ايجاد فضاي علمی و تخصصی در حوزه ایجاد شده است کانال مباحثه فقاهت در تلگرام https://t.me/+h9HkTrDUB4ViMWY0 🌐ارتباط با مدیر کانال 🆔️ @mobahathah
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 غلو سیاسی و سختگیریهای قمیها نسبت به آن ؟؟؟!!!! این احتمال هست و شواهدی داریم که یکی از لوازم خطّ غلو این بوده که يك عدّه از آنها تمایلاتی به خطّ شعوبی (تعصبات قبیله ای) و به اصطلاح غلو سیاسی داشتند داشتند و غلوّ سیاسی هم در قم مقبول نبود. مثل سهل بن زیاد را که مرحوم احمد بن محمّد بن عیسی از قم بیرون کرد، دارای غلوّ سیاسی و به احتمال بسیار قوی تمایلات فرقه‌گرایانه (نژادپرستانه و مثلاً شعوبیّت و ضدّ عرب) هم داشته. اين کذب هم کذب غلوّ است، نه این‌که خیال کنیم دروغ می‌گفته و کلینی این همه حدیث از او نقل کند. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2061
📚 کیفیت نماز در ضیق وقت و در حال خروج از زمین مغصوب؟؟!!!؟؟ در فرض قبول کبرای کلی الصلاه لا تسقط بحال؛ دو مبنا وجود دارد: 1. اگر نظیر برخی بزرگان همانند مرحوم بروجردی و... جمیع أفعال نماز را متحد با غصب بدانیم نماز، مصداق فعل مبغوض بوده و مبغوض صلاحیت عبادیت و مقربیّت ندارد که به جهت «الصلاه لا تسقط بحال» معلوم می شود، امر به نماز ساقط نشده است... و از آجا که «بودن در مغصوب» با ایستان و نشستن، کم و زیاد نشده و رکوع و سجود اختیاری مستلزم غصب زائد نمی باشد، باید نماز را با رکوع و سجود اختیاری به جا آورد. 2- اگر همچون محقق خوئی تنها سجود اختیاری را مصداق غصب بدانیم، تکلیف به سجود ایمائی منتقل خواهد شد... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شد، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1822
📚 محمد بن جعفر ابتدای اسناد کافی ؟؟؟!!!! استاد سید محمد جواد شبیری فرمودند: مرحوم کلینی دو استاد به نام محمد بن جعفر دارد: یکی محمد بن جعفر اسدی رازی که از وکلای ناحیه‌ی مقدسه هم بوده است. در موارد بسیاری با تعبیر محمد بن ابی عبدالله از او یاد می کند. دیگری محمد بن جعفر رزاز. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2040
📚 استفاده از تعبیر لا تکلیف الا بعد البیان درمقابل قبح عقاب بلا بیان؟؟!!! درکلمات برخی از علماء از قاعده ی برائت تعبیر به لا تکلیف الا بعد البیان شده است تا جایی که مرحوم نراقی آن را روایت حساب کرده است.مرحوم شبر نیز ازاصاله البرائه همین گونه تعبیر کرده اند. مرحوم میرزای قمی نیز مفاد برائت اصلیه را به همین صیاغت تعبیر نموده است.مرحوم فیض کاشانی هم همین تعبیر را در کلمات خویش بیان کرده.مرحوم بحر العلوم نیز ازهمین تعبیر استفاده کرده است 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1983
📚 تحریف به جهت تبدیل مانوس به نامانوس ؟؟!!! یکی از مهمترین قواعد تصحیف و تحریف ، تبدیل مانوس به نامانوس است به این معنا که غالبا آن تعبیری که نامانوس است به مانوس تبدیل میشود نه بالعکس استاد به یکی از تطبیقات این قاعده اشاره فرمودند : حدیث لا ضرر به شکلهای مختلفی نقل شده از جمله اینکه در برخی نقلها ضرار و در برخی اضرار وارد شده است. یکی از مویدات صحت تعبیر ضرار و غلط بودن اضرار مانوس بودن اضرار نسبت به ضرار است چون وجه منطقی تر برای تعیین عبارت صحیح اینست که بگوییم ضرار به اضرار تبدیل شود نه بالعکس. البته این قاعده، ظنی بوده و همیشه نمی تواند مطلب را ثابت کند لذا به قراین دیگری نیاز است. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1955
📚 عدم لزوم استحلال از مالک در مطلق موارد حق الناس؟؟!!!؟؟ در بین عوام مطلبی معروف شده است به این که «در مطلق موارد تضییع حق الناس، استحلال لازم است». این مطلب دلیل ندارد و چنین اطلاقی صحیح نیست؛ بلکه صرفا در مواردی که در مقابل آنچه ضایع شده باشد، اجرتی یا مالی قرار بگیرد؛ ضایع کننده یا باید اجرت را بپردازد و یا باید از مالک طلب حلیت کند... یکی از وجوه فرق بین حقوق الهی و حقوق الناس در این است که عصیان در حقوق الهی با اجازه اشخاص نیز تجویز نمی گردد، حال آن که عصیان در حقوق الناس با اجازه شخص ذی الحق مباح می شود.... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شد، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1805
📚 نظریه ی اصول متلقاه مرحوم بروجردی؟؟؟!!!! یکی از نظریات برجسته ی مرحوم آقای بروجردی نظریه ی اصول متلقاه می باشد.طبق این نظریه عباراتی که در کتب فتوایی قدما نه کتب تفریع فروع آمده باشد در حکم روایت مرسل می باشد چرا که قدما ملتزم بودند در کتب فتوایی خود روایت را ذکر کنند. استاد شبیری در ضمن بیان این مبنا فرمودند: کتاب های فقهی مأثور، به یک شکل نیستند و هر چه از عصر صدور نصوص فاصله گرفته ایم، نحوه‌ی تعبیر در کتب فقهی، فاصله‌ی بیشتری تا نصوص گرفته است. مثلا در کتبی مانند شرایع علی بن بابویه و یا فقه الرضا تصرفی در الفاظ روایات نشده است؛ اما در مقنع و هدایه‌ی شیخ صدوق تغییرات بیشتری رخ داده است و همین طور در مورد نهایه‌ی شیخ طوسی. لذا ممکن است تعبیر واحدی که هم در روایت آمده و هم در کتب فقه مأثور، معنای یکسانی نداشته باشد و قرینه‌ای که در مورد روایت مطرح است در مورد تعبیر فقهی مطرح نباشد؛ مثلا... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2075
📚 نکته اشتراط حیات مرجع تقلید، اعمال ولایت و اجرای حکم است ؟؟؟!!!! استاد سید احمد مددی فرمودند: سرّ این‌که در فقه شیعه شرط کرده‌اند که مجتهد و مرجع زنده باشد بیش‌تر این نکته بود که فقه شیعه از همان ابتدا ـ و مخصوصاً از زمان ائمّه (علیهم السلام) ـ فتوای صرف نبود، بلکه مقرون با ولایت و اجرا بود،‌ و برخلاف استنباط، در ولایت قطعاً حیات معتبر است و جای هیچ شکّی در این امر نیست؛ بلکه مسئلۀ زنده بودن مجتهد نه تنها در بین شیعه مسئله‌ای اجماعی است، بلکه بالاتر از اجماع و حتّی شاخصۀ مذهب است؛ زیرا مثلاً در فقه ابوحنیفه ـ که شأن فقیه فقط استنباط احکام است ـ چنین شرطی وجود ندارد؛ چرا که در مقام استنباط به فقیه مرده هم می‌توان رجوع کرد. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2049
📚 اسحاق بن یعقوب برادر مرحوم کلینی ؟؟؟!!!! استاد شبیری فرمودند: در سند توقیع معروف که امام عصر ارواحنا فداه فرمودند وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِيُّ فَرَضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ وَ عَنْ أَبِيهِ مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِي وَ كِتَابُهُ كِتَابِي(کتاب الغیبه ص362) این طور آمده : محمّد بن‏ يعقوب‏ عن‏ إسحاق‏ بن يعقوب ... بعضی گمان کرده اند که اسحاق بن یعقوب برادر کلینی می باشد در حالی که ظاهر عبارت این است که اسحاق بن یعقوب برادر محمد بن یعقوب نمی باشد، اگر برادر بودند تعبیر اسحاق بن یعقوب به کار نمی برد، ممکن بود تعبیر «اسحاق» بدون «بن یعقوب» به کار ببرد یا تعبیر اخی به کار برد 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2029
📚 وجوب بیان تکالیف برخداوند سبحان ؟؟!!! در روایت محمد بن حکیم معرفت را صنع خدای متعال دانسته اند ودرروایت برید بن معاویه وظیفه ی خدای سبحان را بیان و وظیفه ی عباد را قبول آن معارف معرفی کردند درروایت عبدالاعلی تصریح شده که بیان به عهده ی خداوند است عَنْ يُونُسَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَال‏: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَصْلَحَكَ اللَّهُ هَلْ جُعِلَ فِي النَّاسِ أَدَاةٌ يَنَالُونَ بِهَا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ فَقَالَ لَا. قُلْتُ فَهَلْ كُلِّفُوا الْمَعْرِفَة؟َ قَالَ لَا عَلَى اللَّهِ الْبَيَان مرحوم ملا خلیل قزوینی رشرح این روایت فرموده واجب است بر خداوند که حکم تکلیفی را بیان کند به وسیله ی رساندن امر به مکلفین. استاد درنقد کلام مرحوم قزوینی فرمودند:این روایت پیرامون معرفت حق تعالی و رسول اکرم است وتعدی به تمامی معارف از جمله احکام تکلیفی دشوار است.ثانیا این روایت صرفا دلالت بر نفی تکلیف دارد اما استنباط قاعده ای عام از آن که لا تکلیف الا بعد البیان از کجا صورت گرفته است؟خصوصا که در روایات دیگر معرفت را صنع خدای سبحان معرفی کردند. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1986
📚 عدم کفایت انتساب به قریش از طرف مادر در یائسگی؟؟!!!؟؟ یکی از احکامی که بر قرشی بودن مترتب می شود 60سال بودن سن یائسگی هست حال اگر کسی از طرف مادر به قریش منسوب باشد کافی است یا نه؟ استاد فرمودند: نظام قبائل در آن زمان بر اساس انتساب به پدر تنظیم می شد. هیچ کتاب نسبی وجود ندارد که انتسابات امی در آن آمده باشد. در نتیجه در چنین فضایی لفظ قرشی به منسوب از جانب پدر انصراف دارد.با توجه به این که نسبت های امی حفظ نمی شد، اگر احکام شارع برای منتسب به ام هم بود، شارع مقدس باید تذکر می داد که نسبت های امی را حفظ کنید. با توجه به این که عمل خارجی عرف، تخطئه‌ نشده است، نشان می دهد که شارع مقدس احکام را برای منتسبین به ام قرار نداده است. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است؛ شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1844
📚 لحاظ موضوع رئیسی در نسبت‌سنجی ادله ؟؟!!!؟؟ برخی قائلند که در نسبت‌سنجی بین روایات ملاحظه موضوع رئیسی خطابات مهم است، لکن قیود حکم در نسبت‌سنجی لحاظ نمی‌شود. بنابر این اگر موضوع رئیسی یک خطاب اخص از خطاب دیگر باشد، بر آن مقدم خواهد شد... به طور مثال راجع به ارث بردن قاتل خطایی محض یا شبه عمد از دیه؛ مفاد صحیحه الْمَرْأَةُ تَرِثُ مِنْ دِيَةِ زَوْجِهَا وَ يَرِثُ مِنْ دِيَتِهَا مَا لَمْ يَقْتُلْ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ عدم ارث بردن از دیه است و مفاد روایت دیگر سألت أبا عبد اللَّه عليه السلام عن رجل قتل امّه أ يرثها؟ قال: «إن كان خطأً ورثها، وإن كان عمداً لم يرثها ارث بردن است. موضوع رئیسی روایت دوم، قائل خطایی بوده و أخص مطلق از موضوع رئیسی روایت اول -یعنی «القاتل»- است؛ فلذا طبق این مبنا، روایت أول تخصیص زده می شود. حال آن که اگر موضوع را با جمیع قيود ملاحظه کنیم، نسبت بین دو روایت عموم من وجه خواهد بود.... به نظر استاد شهیدی مبنای مذکور ناتمام است؛ زیرا عرفاً أخص بودن موضوع رئیسی در تقدیم خطاب کفایت نمی‌کند و می‌بایست تمام قیود خطاب در نسبت سنجی لحاظ شود.... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شد، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1786&pid=6874#pid6874
📚 دو گرایش لغوی؟؟؟!!!! یک گرایش در بین لغویین گرایشی است که در کتاب التحقیق فی معانی قرآن الکریم مرحوم مصطفوی به چشم میخورد ، ایشان معتقد است که مشترک لفظی نداریم و تمام ریشه های مختلف یک واژه معنای واحد دارند ؛ در سمت مقابل امثال معجم مقاییس اللغه ابن فارس است که لزوما معانی مختلف را به یک معنا بر نمی گرداند و به دنبال معنای جامعی برای واژه ها نمی گردد . 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2041
📚 اشکال به تبیین شهید صدر از منعم بودن مولا ؟؟؟!!! مرحوم شهید صدر فرموده چون خداوند منعم مطلق است و منعمیتش حدّی ندارد، درموارد احتمال تکلیف نیز عقلا باید احتیاط کرد استاد در نقد کلام ایشان فرمودند: اگر منطور ایشان آیه ی ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها باشد به این معنا که اگر انعام به انسانها یا حیوانات یا جمادات را شمارش کنید نمی توانید احصاء کنید؛این معنا صلاحیت اثبات مدعا را ندارد زیرا عقل درصورتی حکم به وجوب شکر منعم می کند که انعام بر خود فرد باشد نه انعام به سایر موجودات. بله اگر کسی یک دید عرفانی یا فلسفی وسیع داشته باشد که بگوید همه‌ی این عالم یا اتصالات طولی؛ علّی و معلولی دارند یا اتصالات عرضی دارند که مثلاً از طریق عللشان به همدیگر .... عرفی نیست. در مسئله‌ی انعام و فیض خدای متعال طبیعتاً ماده باید قابل باشد. فیض خداوند و انعامش بر من نامحدود است، اما من وجود محدودی هستم و فیضی که کسب کردم محدود است.پس انعام خدا بر من محدود خواهد شد. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2020
📚 سبک علمی شیخ صدوق؟؟!!! ديدگاه اصلى صدوق بر پايه "تسليم" در مقابل احاديث اهل بيت عليهم السلام و پرهيز از "آراء و مقاييس" شكل گرفته است. 📱 @mobahathah_ir ايشان قياس و استنباط و استخراج و اجتهاد را در شريعت نمى‏پذيرد. تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2017
📚 تلازم وکالت از امام با وثاقت؟؟؟!!!! مرحوم آقای خویی وکالت را ملازم با وثاقت نمی داند؛ اما به نظر ما وکالت و وثاقت ملازم هم می باشند؛ زیرا وکیل که واسطه‌ی بین امام و مردم است باید ثقه و ظاهر الصلاح باشد. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2056&pid=7542#pid7542
📚 نگرشی به اصاله الثبات ؟؟!!!؟؟ در مورد معانی که از الفاظ به ذهن تبادر می کند، گفته شده است که در حال حاضر لفظ «بینه» ظاهر در شهادت عدلین، لفظ «خمس» ظاهر در خمس معهوداست و استصحاب قهقرائی که اصل عقلائی است و از آن تعبیر به أصالة الثبات می شود، جاری شده و حکم می کند که در زمان صدور آیات و روایات نیز همین معنا بوده است. استاد شهیدی در اشکال به أصالة الثبات یا همان أصل عدم نقل فرموده اند: اولاً: ما از اساس منکر این اصل عقلائی هستیم و تنها در صورتی که اطمینان وجود داشته باشد، می پذیریم ثانیاً: در مواردی که نسبت به اصل نقل علم وجود دارد و صرفا زمان نقل مشخص نیست، قطعا اصل عقلائی وجود ندارد. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شد، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1795
📚 معانی مختلف حروف جر از نگاه آیت الله شبیری؟؟؟!!!! استاد شبیری به نقل از والد معظمشان فرمودند : یکی از شواهد بر اینکه معانی مختلف حروف جر از باب اشتراک لفظی نیستند اینست که در زبانهای دیگر غیر از عربی نیز همین تعدد با لفظ واحد وجود دارد مثلا حرف من در عربی معادل حرف از در فارسی است و منطقی نیست بگوییم این لفظ واحد در هر زبان برای این معانی متعدد وضع شده باشد. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2042
📚 اشتباه مرحوم قهپایی در تشخیص تصحیف ذبیان به محمد؟؟؟!!!! شیخ طوسی در فهرست درترجمه ی محمد بن حكيم الساباطي فرموده: و له إخوة: محمد و مرازم و حديد بنو حكيم. مرحوم قهپایی در مجمع الرجال ذیل کلام شیخ طوسی چنین استظهار کرده است که «محمد» غلط است و جای آن «ذبیان» می باشد. شخصی به نام ذبیان بن حکیم وجود دارد که در رجال نجاشی در ترجمه‌ی اسباط بن سالم نام او آمده است: قال: حدثنا ذبيان بن حكيم أبو عمرو الأزدي. استاد سه ایراد به کلامشان وارد می دانند وفرمودند اولا به نظر می رسد ذبیان بن حُکیم، ازدی نباشد. ذبیان بن حکیم در بعضی عبارات با وصف «اودی» آمده است. در باب تصحیفات قانونی هست که اصل و متعارف، تبدیل نامانوس به مانوس است، «ازد» برخلاف «اود» قبیله‌ی معروفی است به همین دلیل «اود» که نامانوس است به «ازد» که مانوس است، تصحیف شده است. با جستجو در جامع الاحادیث، نتایج مربوط به اودی 526 و نتایج مربوط به ازدی 4240 مرتبه می باشد ( هشت برابر).علاوه بر اینکه احمد بن یحیی ( برادر زاده‌ی ذبیان بن حکیم) هم در غالب موارد و در منابع معتبرتر، اودی آمده است. .... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2045
📚 ارتباط ترتب با مبحث اجتماع امر و نهی ؟؟؟؟!!! مرحوم نائینی میفرماید: یکی از شرایط وجود امر ترتبی این است که در دو خطاب ملاک وجود داشته باشد. بنابر این در باب اجتماع امر و نهی بنا بر این که قائل به امتناع بشویم و جانب نهی را مقدم کنیم، نمیتوان برای صلات امر ترتبی تصحیح کرد... بله اگر قائل به تقدیم جانب امر شدیم که اساسا بحث ترتب مطرح نیست زیرا خود صلات امر دارد و همچنین اگر اجتماعی شدیم باز هم نماز امر دارد و نیازی نداریم که برای آن امر ترتبی تصحیح بکنیم. 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مساله در تالار علمی مطرح شده است؛ شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2152&pid=7777#pid7777
📚 نقد آیت الله شبیری در لزوم قصد عنوان در همه عبادات؟؟؟؟!!! استاد شهیدی از آیت الله شبیری نقل کردند که ایشان در تمامی عبادات، قصد عنوان را لازم می دانند؛ مثلا اگر مولا گفت «اکرم عالما لی» «اکرم هاشمیا لی» و عبد نیز بخاطر مولا عالمی را اکرام کرد اما نمی دانست که او هاشمی نیز هست و قصد اکرام هاشمی نکرده بود، در این صورت اکرام هاشمی بخاطر مولا نبوده است و مجزی نیست؛ یعنی برای صدق امتثال امر لازم است قصد عنوان شده باشد و نیت قربت به همان عنوان مامور به بشود. 📱 @mobahathah_ir استاد شهیدی در مناقشه فرمودند: با توجه به اینکه بالوجدان فعل اکرام هاشمی از عبد صادر شده و در این فعل قصد قربت داشته است، امتثال محقق شده است و لازم نیست قصد قربت به همان عنوان مامور به داشته باشد، بلکه قصد قربت در فعل مامور له کفایت میکند. تفصیل این مساله در تالار علمی مطرح شده است؛ شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2145
📚 نفی اصالۀ التطابق بین الثبوت و الاثبات در خطابات ؟؟؟؟!!! بنا بر اینکه در واجب تخییری، وجوب برای عنوان احدهما جعل می شود، گفته شده است که وقتی مثلا با خطاب "صم ستین بوما" مواجهیم، اصالۀ التطابق بین الثبوت و الاثبات، اقتضا می کند که بگوییم همین عنوانی که در خطاب، متعلق وجوب قرار گرفته، ثبوتا هم متعلق وجوب است و لذا ثبوتا وجوب برای احدهما وضع نشده و امر، تعیینی است و نه تخییری. اصالۀ التطابق به این معنی که هر عنوانی که در خطاب، اخذ شده، ثبوتا هم همان عنوان در جعل، اخذ شده مورد پذیرش استاد قرار نگرفت. البته ظاهرا فروع دیگری مورد پذیرش است... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مساله در تالار علمی مطرح شده است؛ شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2160
📚 نویسنده واقعی تفسیر علی بن ابراهیم ؟؟؟؟!!! تفسیر علی بن ابراهیم در واقع نوشته علی بن حاتم قزوینی است که یکی دو طبقه از علی بن ابراهیم متاخر بوده و از علی بن ابراهیم و هم طبقه های وی نقل میکند و البته نقل با یک واسطه از علی بن ابراهیم هم دارد. مطالب موجود در این کتاب را از تفسیر علی بن ابراهیم اصلی و کتب دیگر اخذ کرده است علی بن حاتم خودش ثقه است ولی در موردش گفته شده یروی عن الضعفا . 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مساله در تالار علمی مطرح شده است؛ شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2146&pid=7766#pid7766
📚 دو اشکال بدیع بر مبنای محقق نائینی در مفاد امر ؟؟؟؟!!! مرحوم نائینی در بحث دلالت امر بر وجوب فرموده است: امر دلالتی بر وجوب ندارد؛ بلکه دلالت بر وجوب تنها به حکم عقل است؛ زیرا وجوب امر عقلی و غیر قابل جعل است. بله موضوع حکم عقل به سبب امر مولی حاصل می شود؛ به این نحو که امر دلالت بر طلب دارد و عقل در مواردی که طلب از مولی صادر شده باشد و ترخیصی نداده باشد، حکم به وجوب می کند. دو اشکال استاد به مرحوم نائینی 1- ایشان بین انشای الزام و وجوب خارجی بر مکلف، خلط نموده اند؛ به این بیان که در موارد وجود امر، انشای الزام شده و این الزام گاهی از سافل صادر شده و اصلا موجب وجوب بر مامور نخواهد شد... 2- امر می تواند تمام الموضوع برای حکم عقل باشد؛ به نحوی که برای حکم به وجوب، نیاز به امر دیگری نباشد؛ همانند اینکه مولا بگوید: یجب علیک کذا یا الزمک بکذا... 📱 @mobahathah_ir تفصیل این مطلب در وبسایت تالار مطرح شده است؛ شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2141&pid=7755#pid7755
📚 ارتباط مساله ی اصاله الحظر با نظریه ی حق الطاعه؟؟؟؟!!! دو تفاوت بین اصاله الحظر و حق الطاعه وجود دارد 1- دربحث اصاله الحظر و الاباحه فرض شده که قبل از تشریع می خواهیم حکم عقل را ببنیم و طاعت در جایی فرض دارد که تشریعی صورت گرفته باشد بعد بگوییم مولا حق اطاعت دارد ولو در تکالیف محتمل. 2- در مبحث اول شک فرض نشده است و حال آنکه مصب بحث دوم شک در تکلیف است. 📱 @mobahathah_ir اشکال و جوابهایی به این فرق ها ذکر شده است که تفصیل آن در تالار علمی مطرح شده است؛ شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید. 👇👇👇👇👇👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2143&pid=7757#pid7757