eitaa logo
ره توشه مبلغین
3.7هزار دنبال‌کننده
450 عکس
22 ویدیو
351 فایل
📋📄کانال مخصوص محتوای تخصصی تبلیغ 🎤✔ 🎤سخنرانی های کوتاه⌛⏰ 📕 محتوای مناسبتی... سبکی متفاوت در ارائه ی محتوای تبلیغی... مدیر کانال جهت نظرات و پیشنهادات و تبادل و ... @abdolmahdi70 👆👈👈لطفا قبل از ترک کانال علت ترک را به مدیر بگویید🌟⭐
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 ﷽؛ 🌸 خاطره‌ای تکان دهنده از جنش تکلیف دختر ۹ ساله 🌸 🍃 در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچه‌ها داشت و تنها معلمي بود كه سر وقت در مدرسه با بچه‌ها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچه‌ها برای دوشنبه‌ي هفته‌ي آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.» 🍃 من همان جا غصه‌دار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نمي‌شد و خبري از نماز نبود. 🍃 روزهای بعد، بچه‌ها یکی‌یکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه مي‌آوردند. مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریه‌کنان از دفتر بیرون آمدم. 🍃 فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.» ولی من می‌دانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست. 🍃 بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوش‌کلامی برای ما سخنرانی ‌کرد و گفت: «بچه‌ها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هر چه بخواهید خداي مهربان به شما می‌دهد. آن روز خیلی به ما خوش گذشت. 🍃 به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجاده‌ام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد. 🍃 من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اين‌گونه نشد. اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشه‌ای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟! 🍃 بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد. 🍃 اذان صبح از حسینیه‌ای که نزدیک خانه ما بود به گوش می‌رسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریه‌ام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد. 🍃 پدر و مادرم هر دو مرا صدا می‌کردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کرده‌اند، با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يك‌دفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیده‌ایم.! 🍃 خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم می‌برند، می‌گفتند شما در دنیا نماز نخوانده‌اید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال مي‌كردند و ما هم گریه می‌کردیم، جیغ می‌زدیم و هر چه تلاش می‌کردیم فایده‌ای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم. 🍃 خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانه‌ی این‌ها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.» 🍃 آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزه‌های خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آن‌ها را مورد عنايت قرار داد. این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند. 🍃 اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را می‌گذراند. 🍃 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچه‌ای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفته‌اند. 🍃 یک هفته‌ای می‌شد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد. 🍃 حال من مانده‌ام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي مي‌دارم و هر سال که می‌گذرد برکت را به واسطه‌ی نماز اول وقت در زندگی خود احساس می‌کنم. خواهر کوچک شما ـ التماس دعا 📚 کتاب پر پرواز ص 122 ❇ این خاطره طولانی ولی زیبا را از دست ندهید ❇ کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
نکات قرآنی #قرآن کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
12 نکته درباره قصه های قرآنی 1 . بنا به تحقیق، 208 قطعه داستانی در قرآنی مجید آمده است که برخی ادامه برخی دیگر می باشند و بعضی از آنها نیز کامل و مستقل می باشند . 2 . 63 سوره از 114 سوره قرآن کریم، حاوی قصه و حکایتی است و این یعنی آن که بیش از نیمی از سوره های قرآن، با هنر قصه پردازی به انتقال پیام خود پرداخته اند . 3 . بیشترین قصه های قرآنی ابتدا در سوره اعراف و پس از آن بقره می باشند و سوره آل عمران در رتبه سوم قرار دارد . 4 . بیشترین داستان های قرآنی درباره حضرت موسی و قوم بنی اسرائیل و فرعونیان است . پس از آن، بالاترین آمار متعلق به داستان های حضرت ابراهیم (ع) و داستان های حضرت عیسی (ع) و مادرش حضرت مریم (ع) است . 5 . هیچ یک از داستان های قرآنی براساس خیال پردازی یا شخصیت های فرضی نیست و همه قصه های قرآن واقعیت داشته اند و در واقع، روایتی الهی از یک رویداد حقیقی می باشند . 6 . گروهی از داستان های قرآن با استفهام تقدیری آغاز می شوند . این نوع استفهام، یکی از صنایع ادبی در فن داستان نویسی است که مخاطب را تشویق می کند تا قصه را پی گیری نماید; (طه/9 و ص/20) . در این روش معمولا داستان با این مقدمه آغاز می شود: «آیا این خبر را شنیده اید که ...» . 7 . گروهی از داستان های قرآنی با روش نوین (چکیده نویسی) آغاز می شود; یعنی قبل از شروع متن اصلی داستان، در جملات کوتاهی چکیده و هدف اصلی داستان می آید و سپس از ایجاد آمادگی ذهنی، به اصل مطلب پرداخته می شود . به عنوان نمونه، به آیات 10 تا 20 سوره اعراف - داستان آفرینش - مراجعه نمایید . 8 . گاهی از همین روش به صورت معکوس استفاده شده است ; یعنی ابتدا داستان اصلی آورده شده، سپس به بیان خلاصه و چکیده آن پرداخته شده است تا در جمع بندی به خواننده کمک نماید; (آل عمران/59) . 9 . شیوه قرآن در بیان قصه های عاشقانه بسیار لطیف و عبرت انگیز است . در قرآن کریم سعی شده است تا با مسائل عشقی به صورت سمبلیک و اشاره وار برخورد شود و از ارائه جزئیات یا به زبان آوردن صریح و زننده، خودداری شود . با خواندن داستان یوسف و زلیخا، این نکته را در خواهید یافت . 10 . یک نکته جالب در داستان های قرآنی، شکسته شدن حصار زمان است . گاهی حتی یک داستان در دل داستان دیگر آورده می شود; در حالی که در زمان های مختلف رخ داده اند . این خصوصیت قرآن، باعث می شود تا انسان با دقت و موشکافی، سعی در چیدن صحیح قطعات مختلف این داستان ها نماید و تمرکز بیشتری پیداکند . 11 . نکته زیبای دیگر آن که در قصه های قرآنی، جایگاه خاص زنان و نقش تعیین کننده و محوری آنان در اغلب داستان های قرآنی است; (تحریم 10 و 11) . زنان در داستان های قرآنی، به وضوح معرفی می شوند و شخصیتی مستقل دارند . 12 . قرآن در جاهایی که می خواهد الگویی عمومی ارائه کند و یا اندرزی فراگیر در داستان های خود مطرح کند، از کلمات عامی مانند مردی از خاندان فرعون (مؤمن/28) یا زن لوط و زن نوح (تحریم/10) استفاده می کند . کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 منبرک تمثیلی
💠 مثل امضاي دوم! بعضي چك‌ها دو امضا دارند و تا امضاي دوم نباشد، نقد نمي شوند؛ حتي اگر به جاي امضاي دوم تمام اهل بازار هم امضا كنند، هيچ فايده اي ندارد. بانك فقط صاحب امضا را مي‌شناسد. حال، اتفاقاتي كه براي من و تو در زندگي قرار است بيفتد مثل چك دو امضا مي‌ماند؛ يك امضاي آن خواست ماست و يك امضاي ديگرش خواست خداست؛ تا او نخواهد هيچ امكان ندارد، هر چند همه بخواهند. «در نيفتد هيچ برگي از درخت بي قضا و حكم آن سلطان بخت» پس اگر كسي تو را تهديد كرد و گفت: آبرويت را مي‌ريزم. سكه يك پولت مي‌كنم. كاري مي‌كنم كه سنگ روي يخ شوي. بلايي سرت مي‌آورم كه مرغ‌هاي آسمان به حالت گريه كنند... هيچ نترس! چون اين چك دو امضا دارد، و امضاي دوم مال خداست؛ يعني او هم بايد بخواهد تا آبروي تو ريخته شود، و او يا نمي خواهد يا اگر هم بخواهد هرچه باشد به سود توست. «هر چه آن خسرو كند شيرين بود» درست مثل آن مادر روستايي كه كنار چشمه ظرف‌هاي مسي را اول گل مالي مي‌كند و همين كار ظرف‌ها را شفاف مي‌كند. خدا هم گاهي ما را گل مالي مي‌كند؛ اما اين به خاطر آن است كه يك شفافيت و نورانيتي بدهد. پس، در هر حال سود با توست، فقط به يك شرط؛ آن هم اين كه تو از راه صحيح و صواب فاصله نگيري بلكه دقيقاً به وظيفه خود عمل كني. و به همين خاطر بود كه وجود نازنين سيدالشهدا (ع) در روز عاشورا پيوسته مي‌فرمود: «ما شاء الله» يعني هر چه خدا خواست، همان مي‌شود. يعني يزيد و هواداران او تنها حق يك امضا را دارند، و آن‌ها امضا كردند تا من خوار و خفيف شوم، اما كافي نيست؛ يعني تا امضاي دوم كه همان خواست خداست نباشد هيچ امكان ندارد. و راستي اگر همين حقيقت در زندگي ما وارد شود، چه آرامشي به دست مي‌آيد. يعني انسان باور كند كه هيچ اتفاقي در زندگي ما نمي افتد و هيچ كس نمي تواند به ما آسيبي برساند مگر آن كه خدا بخواهد. و اگر خدا بخواهد سراسر سود و سعادت است. «تا نخواهد او، نخواهد هيچ كس» 📚 مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
💠 مثل قطره قطره گلاب! گلاب قطره قطره به دست مي‌آيد، آن هم با چه زحمتي! گلچين‌ها اول صبح كه مي‌شود به باغ مي‌روند و با چيدن گل‌ها چه خارها كه تحمل مي‌كنند، و بعد هم آن‌ها را به ديگ پر از آب ريخته و مي‌جوشانند. آب‌ها بخار شده، و بخار‌ها قطره قطره مي‌شوند، و قطره‌ها در ظرف‌هاي بزرگ جمع مي‌شوند، و تازه يك ديگ گلاب به دست مي‌آيد. اما همين ديگ گلاب كه محصول ساعت‌ها تلاش و كوشش است. با يك چشم بر هم زدن مي‌توان لگد كرد و همه را زير دست و پا ريخت. حالا اگر شما جاي گلابگير باشي چه حالي پيدا مي‌كني؟ عزيز من! جان من! آبرو مثل گلاب است و به قول قديمي‌ها مثقال مثقال جمع مي‌شود يعني يك شبه به دست نمي آيد، بلكه آن قدر بايد در زندگي خود گل بكاري تا چند قطره آبرو به دست آوري. اما ببين بعضي‌ها چه دلي دارند، همين آبرو را يك شبه، يك باره، و با يك حرف همه را مي‌ريزند. قبول كن كه سخت است. به همين خاطر است كه خدا روي آبروي مردم سخت حساس است. تا جايي كه اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود: «مَن تَتَبّعَ عَورات الناسِ كَشَفَ اللهُ عَورَتهَ» يعني هر كس در زندگي مردم سَرَك بكشد و عيب و ايراد آن‌ها را دنبال كند، خداوند عيب و ايراد او را فاش و بر ملا مي‌سازد. و در حقيقت با اين كار خداوند مي‌خواهد به آدمي بفهماند كه آبروي مردم ريختن خيلي تلخ است و تا نچشي نمي فهمي، پس بچش! 📚 مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
💠مثل سنگريزه! وقتي يك سنگريزه به درون حوض و يا استخر مي‌افكني چه اتفاقي مي‌افتد؟ اول حلقه اي كوچك پديد مي‌آيد و بعد پيش مي‌رود، بزرگ و بزرگ تر مي‌شود تا اين كه تمام سطح آب را فرا مي‌گيرد. گناه نيز از همين دست است. وقتي انجام مي‌شود به مرور پيش مي‌رود؛ تو گويي تمام عالم و آدم خبردار مي‌شوند. در ادارات و بانك‌ها ديده اي ميان برگه ها، برگه‌هاي كاربن گذاشته اند و شما كافي است روي يك برگه بنويسي آن گاه چه بخواهي و چه نخواهي همان نوشته نيز بر برگه‌هاي ديگر هم منعكس مي‌شوند و تمامي برگه‌ها از آن محتوا خبردار مي‌شوند. از همين روست كه علي (ع) فرمودند: اگر از زير درختي گذشتي و شاخه آن بر صورت تو خط و خدشه اي انداخت، بپذير كه روزي خطايي كرده اي و اين خط در آن خطا ريشه دارد. و اين يعني هر چه مي‌كنيد، گويي به تمام عالم رونوشت مي‌خورد و مخابره مي‌شود، و گرنه آن شاخه درخت از كجا مي‌فهمد؟ سعدي مي‌گفت: شبانه در سحرگاه برمي خيزم و با خداي خود راز و نيازي مي‌كنم، اما فردا وقتي به بازار آمده يا به مسجد مي‌روم مردم به گونه اي ديگر با من روبه رو مي‌شوند و رفتار مي‌كنند، تو گويي از احوال شبانه من باخبرند. «هر سحر از عشق دمي مي‌زنم بار دگر مي‌شنوم بر ملا» بنابراين عالَم، عالَم بازتاب و انعكاس است. پس اين سخن كه كاري كردم و كسي نديد و نفهميد بيشتر به يك شوخي شبيه است. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
منبر ترحیم #منبر_ترحیم کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
بسم الله الرحمن الرحیم مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام»: عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَي مَن يَموتَ! در شگفتم از کسي که مرگ را فراموش مي‌کند در حالي که دارد مردگان را مي‌بيند! (نهج‌البلاغه، کلمة ١٢١) امام حسن مجتبي(ع): إِسْتَعِدَّ لِسَفَرِكَ وَ حَصِّلْ زادَكَ قَبْلَ حُلُول أَجَلِكَ. براي سفرت، خود را آماده کن و توشة راهت را پيش از فرا رسيدن ساعت مرگ خود فراهم نما. (منتهي‌الآمال، «علمية اسلاميه»، ج ١، ص ٢٣٣) براء بن عازب که یکی از معروفترین صحابه است گفت:‌ ما در خدمت حضرت رسول صل الله و علیه و اله بودیم نظر من افتاد به جماعتی که در محلی جمع گشته بودند پرسید بر چه مردم اجتماع کرده اند؟ گفتند: جمع شده اند قبر می کنند براء گفت: چون حضرت اسم قبر را شنید شتاب کرد در رفتن بسوی آن تا خود را به قبر رسانید پس به زانو نشست کنار قبر من رفتم به طرف دیگر و مقابل روی آن حضرت تا تماشا کنم که آن حضرت چه می کند دیدم گریست به حدی که از اشک چشم خود خاک را تر کرد پس از آن رو کرد به ما فرمود: اخوانی لمثل هذا فاعدوا برادران من از برای مثل این مکان تهیه ببیند و آماده شوید. یکی از مواردی که بعد از مرگ برای ما دارد قبر و عذاب قبر است «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»: القبرُ أَوّلُ مَنزلٍ مِن مَنازلِ الآخرةِ. قبر آدمي اولين منزل از منازل آخرتي او است. (شهاب‌الاخبار، ص ٧٩) امام زين‌العابدين(عليه‌السلام)»: إنَّ القَبْرَ رَوضَةٌ مِن رياضِ الجَنَّةِ اَوحُفْرَةٌ مِن حُفَرِ النيّران. قبر آدمي يا بوستاني از بوستان‌هاي بهشت است و يا گودالي از گودال‌هاي جهنم. (بحار قديم ج ٣، ص ١٥١ ـ کتاب «الحديث»، ج ٣، ص ١٢٤) عواملۍ که باعث فشار قبر می شود: 1- بداخلاقی 2- غیبت،سخن‌چینۍ‌، مراعات نكردن طهارت و نجاست و پرهیز نكردن از بول 3- یاری نكردن مظلوم. در كتاب ثواب الاعمال آمده است كه یكی از علمای بنی‌اسرائیل از دنیا رفت و فشار قبر بر او وارد شد چرا كه او یك بار نماز را (عمداً) بی‌وضو خوانده بود و از كنار مظلومی گذشته بود و او را یاری نكرده بود. 4- ضایع نمودن نعمت‌های الهی: حضرت پیامبر اكرم (ص) فرمودند: «فشار قبر برای مۆمن كفاره تباه نمودن نعمت‌ها از ناحیه اوست.»  عواملی كه باعث كاهش یا رفع فشار قبر می‌شود: 1- نماز شب و كامل نمودن ركوع:  امام رضا علیه السلام فرمود: «كسی كه نماز شب بخواند و در قنوت نماز «وتر» هفتاد بار استغفار كند از عذاب قبر پناه داده می‌شود.» و امام باقر علیه السلام فرمود: «هر كس ركوع نمازش را كامل انجام دهد وحشت قبر به او نمی‌رسد.» 2- صدقه و نماز مخصوص 3- نماز وحشت: این نماز بسیاری از مردگان را از عذاب قبر و فشار قبر نجات داده است كه حكایات عجیبی در داستان‌های شگفت شهید دستغیب در این باره موجود است كه می‌توان به آن مراجعه نمود. 4- حج نمودن: دو روایت است كه هر كس چهار مرتبه حج به جا آورد عذاب قبر از او برداشته می‌شود. 5- خواندن بعضی از سوره‌های قرآن: امام علی(علیه السلام) می‌فرماید: «هر كس در هر جمعه سوره نساء را تلاوت كند از فشار قبر امان می‌یابد.» سوره‌های زخرف، یاسین، تكاثر و تبارك، نیز در این مورد سفارش شده‌اند. 6- این كه مرگ انسان در روز جمعه باشد. 7- نهادن دو چوب تر در كفن میت هنگام دفن. 8- ریختن آب روی قبر. بحارالانوار ج ۷۵، ص۲۶۵ کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
منبرک اخلاقی
روزی شاگردی از استاد خود خواست که درسی به یاد ماندنی به وی دهد. استاد به او یک استکان آب و یک قاشق نمک داد و از او خواست نمک را داخل استکان ریخته و آب را بنوشد. شاگرد می بیند خیلی شور و بد مزه شده و نمی تواند آن را بخورد. سپس به او کوزه آبی داده و می گوید یک قاشق نمک داخل آن بریز و بخور. شاگرد به راحتی از آب کوزه می خورد. استاد این بارهم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید. شاگرد پاسخ داد : کاملاً معمولی بود. چون مزه شوری نگرفته بود. استاد می گوید نمک همان نمک بود اما ظرف ها فرق می کرد. این سعه صدر است.   رنجها و سختی‌‌هائی که انسان در طول زندگی با آن‌‌ها روبرو می‌‌‌شود، همچون یک مشت نمک است و این روح و قدرت پذیرش انسان است که هر چه بزرگ تر و وسیع ‌تر شود، می‌‌‌تواند بار آن همه رنج و اندوه را به ‌راحتی تحمل کند. مشکلاتی که به ما هجوم می آورند یکی هستند اما ظرف وجودی متفاوت است. یک شخص با دیدن این مشکلات رشد پیدا می کند مانند حضرت ایوب علیه السلام یا امام حسین علیه السلام. یک شخص هم تا یک مشکل می بیند خودش را می بازد و عاقبت به شر می شود. در تاریخ بسیاری از افراد بودند که با یک مشکل کوچک در زندگی همه چیز را کنار گذاشتند، نه نمازی، نه روزه ای، نه خدایی… ما باید ظرف وجودی مان را بزرگ کنیم. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
منبر و روضه ی شهادت امام سجاد(علیه السلام) #اهل_بیت #امام_سجاد #روضه #محرم کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
شخصى محضر امام زين العابدين رسيد و از وضع زندگيش شكايت نمود. امام فرمود: بيچاره فرزند آدم هر روز گرفتار سه مصيبت است كه از هيچكدام از آنها پند و عبرت نمى گيرد. اگر عبرت بگيرد دنيا و مشكلات آن برايش آسان مى شود. مصيبت اول اينكه، هر روز از عمرش كاسته مى شود. اگر زيان در اموال وى پيش بيايد غمگين مى گردد، با اينكه سرمايه ممكن است بار ديگر باز گردد ولى عمر قابل برگشت نيست . دوم : هر روز، روزى خود را مى خورد، اگر حلال باشد بايد حساب آن را پس ‍ بدهد و اگر حرام باشد بايد بر آن كيفر ببيند. سپس فرمود: سومى مهمتر از اين است . گفته شد، آن چيست ؟ امام فرمود: هر روز را كه به پايان مى رساند يك قدم به آخرت نزديك شده اما نمى داند به سوى بهشت مى رود يا به طرف جهنم . بحار الانوار ج ۷۸ ص ۱۶۰ کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
متن و صوت روضه ی امام سجاد(علیه السلام ) 💠با نوای استاد میرزا محمدی #اهل_بیت #امام_سجاد #صوت #روضه کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
"السلام علیک یا اباعبدالله" بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد باید که زیر نامه اش امضا شود حسین در روضه ها به قرب خداوند میرسیم شب های هیئتت شب احیا شود حسین *امام رضا فرمود:مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیى فِیهِ أمرُنَا" هرکی تو مجلس ما اهل بیت شرکت کنه"لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَمُوتُ القُلُوبُ"قلبش نمی میره،دل مرده نمیشه" حسین جان اگه ما تو رو نداشتیم دل مرده بودیم"همین که خسته از گناه آلودگی میشم تا میام تو مجلس تو زنده میشم* در روضه ها به قرب خداوند میرسیم شب های هیئتت شب احیا شود حسین *پیرمردا و محاسن سفیدا باید اینو بگن* از کودکی تا دم مرگم به روی لب تنها حسین بوده و تنها شود حسین ... ای کاش وقت مردن من وقت احتضار ذکر مدام بر لبم آن جا شود حسین ... *34 سال زین العابدین آب می دید گریه می کرد،غذا میدید گریه می کرد،هی میفرمود:"قُتَلِ ابْنُ رَسُولِ اللهِ جایِعا"یعنی بابام حسین و گرسنه کشتن؛ "قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ عَطْشاناً" بابامو تشنه کشتن" این روزا  قافله داره میرسه شهر شام ..." شامی که قریب 40 سال،کینه امیر المومنین و مردمش به دل داشتن"آخ بمیرم ،قبل از اینکه اهل بیت وارد بشن سه روز شهرو زینت کردن ..."کوچه هاشو آب و جارو زدن،مردم به هم تبریک گفتن،لباس نو به تن کردن"شهر و چراغونی کردن؛زن های رقاصه و آوازه خوان رو آوردن"مگه چه خبره؟ سهل صاعدی میگه من از بیت المقدس میومدم،دیدم شهرو زینت کردن، میدونستم این روزا مردم شام عیدی ندارن،پرسیدم این چه عیدیه که من خبر ندارم؟گفتن مگه خبر نداری یه مشت خارجی رو دارن میارن ..." یا صاحب الزمان"اگه میخوای ببینی بیا دم دروازه شهر ..." "کامل بهایی" می نویسد 500 هزار نفر به تماشا اومده بودن"آخ بمیرم،همه نوشتن صبح زود قافله وارد شهر شد"از دروازه ساعات تا مجلس یزید چندتا کوچه بیشتر نبود،اما همه نوشتن غروب بود که اسرا رو وارد مجلس یزید کرد" یعنی انقده ازدحام جمعیت ....،مانع شده بود" زن های رقاصه میزدن و میرقصیدن " سرای بریده بالا نیزه" زین العابدین تو غل و زنجیر جامعه" وای ...... گفت :*   من آن گلم که خفته به خون باغبان من نه گل نه غنچه مانده به باغ خزان من *میخواید بدونید من کیم؟* هفتاد داغ دارم و در زیر آفتاب هجده سر بریده بود سایبان من   *آخ یکی طعنه میزنه،از بالای بام یه عده دارن سنگ میزنن ..." خار و خاشاک دارن بر سر اهل بیت میریزن" یاصاحب الزمان یه وقت دیدن سر بریده شروع کرد قرآن خواندن ....   "أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقیمِ كانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً .... " قاری قرآن محترمه ..."علی لب های قاری قرآن رو می بوسید ..." اما من یه قاری خاکی میشناسم،تا قرآن خواند،سنگ ها بر اون لب و دندان ..." اخ بمیرم ...حسین .... بابا قرآن می خونه،سنگا به اون لب میخوره *خدا نیاره هیچ دختری کتک خوردن باباشو ببینه،اونقده تو این کوچه ها سنگ زدن که تو بعضی نقل ها داره خود سر بریده به زبان درآمد،فرمود: انا المظلوم"من نمیدونم بعضی از نانجیبا با چه سنگی سر ابی عبدالله رو میزدن که بارها سر از روی نیزه جلوی چشم بچه ها به زمین افتاد ...." ای حسین .... کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
منبرک اخلاقی
به بهانه ی هفته ی دفاع مقدس منبرک اخلاقی با توجه به سیره ی شهدا ارسال می شود
شهید حاج محمد ابراهیم همت «همت» به محض شنیدن خبر تولد فرزندش، خون شادی رگ های صورتش را سرخ کرد. او همان لحظه دست هایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! سپاس که تولد فرزندم به اراده ی تو بود او از این پس از آن تو خواهد بود. او را از بندگان صالح درگاهت قرار بده.» پدر «همت» می گوید: «یک بار که «ابراهیم» به مرخصی آمده بود، مادرش برای او کباب آورد. اندکی خورد و دست کشید. اشک دور مردمک چشمانش گل انداخت و گفت: «من چطور می توانم اینجا نان و کباب بخورم، در حالی که بسیجی ها الان در سنگر و خط مقدم در زیر آتش هستند.» وقتی شهید حاج «محمد ابراهیم همت» برای اولین بار می خواست فرزندش را ببیند، همسرش دست دراز کرد تا فرزند را به «حاجی» بسپارد، اما «محمد ابراهیم» دست همسر را پس زد. و از اتاق بیرون رفت. وضو گرفت و به نماز ایستاد و پس از سجده ی شکر، فرزندش را با مهربانی در آغوش گرفت و اذان و اقامه در گوش او گفت. «همت» در پاسخ همسرش که از او پرسید: «چرا اول پسرمان را بغل نکردی.» گفت: «اول باید شکر نعمت خدا را می کردم.» کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20