eitaa logo
مبشران غدیر🇵🇸
2.3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
99 فایل
ارتباط با مدیر کانال👇🏻 @molayaamAli @sarbaze_mojahed شهر دانایی 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3625058340C7193ef4e1a
مشاهده در ایتا
دانلود
مبشران غدیر🇵🇸
#داستان_ظهور قسمت بیستم 2⃣ 🕌ديگر وقت آن رسيده است كه امام وارد شهر كوفه شود. ياران امام در مسجد ك
قسمت بیست‌ویکم مدتى كه امام در كوفه بودند هفتاد هزار نفر به لشكر او پيوسته‌اند هدف اصلى امام برقرارى عدالت و امنيت است، براى همين امام تصميم میگيرد تا به جنگ سفيانى برود⚔ اين خبر به میرسد و به فكر فرو میرود او به ياد سيصدهزار نفرى مى‌افتد كه در سرزمين به دل زمين فرو رفتند او میترسد كه خودش هم به چنين سرنوشتى دچار شود او تصميم میگيرد توبه كند و جان خويش را نجات دهد سفيانى از لشكر خود جدا شده و تنها به سوى امام مى‌آيد و با او گفتگو میكند سفيانى جنايتهاى زيادى كرده و هزاران نفر از شيعيان را به شهادت رسانده است👿 سفيانى با امام بيعت میكند امام توبه سفيانى را پذيرفته است❗ جان به فداى تو اى تو آن قدر مهربانى كه سفيانى را كه قاتل هزاران نفر است را نيز میبخشی پس چرا عده‌اى به دروغ مرا از شمشير تو ترسانده‌اند❓ سفيانى كه با امام بيعت كرده به سوى لشكر خود باز میگردد، سربازانش به او ميگويند: -جناب فرمانده سرانجام كار شما چه شد؟ +من تسليم شدم و با امام بيعت كردم -چه كار اشتباهى كرديد و ذلت را براى خود خريديد شما فرمانده لشكرى بزرگ بوديد و ما همه گوش به فرمان تو بوديم اما اكنون سربازى بيش نيستى كه بايد از فرمانده خود اطاعت كنى سربازان سفيانى از نقطه ضعف او باخبرند و میدانند كه او تشنه قدرت است سفيانى ساعتى به فكر فرو میرود🤔 و متأسفانه سخنان آنان كار خودش را میكند و سرانجام او را از تصميم خود پشيمان میكند او بيعت خود را با امام میشكند و تصميم میگيرد تا به شهر كوفه يورش ببرد و با امام بجنگد☄ خلاصه‌ای از کتاب داستان ظهور/آقای مهدی خدامیان آرانی
قسمت بیست و دوم 2⃣ به امام خبر مى‌رسد كه سفيانى يكى از ياران امام را به شهادت رسانده است. گويا سفيانى تصميم دارد به كوفه حمله كند.☄ امام آماده دفاع مى‌شود و ميان دو لشكر، جنگ سختى در مى‌گيرد.⚔ آغازگر جنگ مى‌شود و گروهى از ياران امام به شهادت مى‌رسند. خوشا به حال آنها كه به آرزويشان رسيدند!💚 اكنون ديگر وعده خدا فرا مى‌رسد. سفيانى در وسط ميدان ايستاده است و از زيادى سربازانش خيلى خوشحال است. ناگهان او مى‌بيند كه سربازان يكى بعد از ديگرى برروى زمين مى‌افتند! سفيانى نمى‌داند كه فرشتگان زيادى به يارى امام آمده‌اند. سفيانى كه اوضاع را چنين مى‌بيند مى‌فهمد كه ديگر مقاومت هيچ فايده‌اى ندارد، او با تنى چند از ياران خود فرار مى‌كند.🏃🏃 آيا تاكنون اسم را شنيده‌اى؟ 👈🏻او يكى از فرماندهان لشكر امام است. او با گروهى از سربازان خود به دنبال سفيانى مى‌روند و سرانجام او را اسير مى‌كنند. سفيانى را به نزد امام مى‌آورند. سفيانى رو به امام مى‌كند و مى‌گويد: به من مهلت ديگرى بده❗️ نگاهى به ياران خود مى‌كند و مى‌فرمايد: نظر شما در مورد او چيست؟ من عهد كرده‌ام كه هر كارى انجام دهم با نظر و رضايت شما باشد. ياران امام با هم مشورت مى‌كنند و سرانجام تصميم مى‌گيرند كه سفيانى مجازات شود زيرا او بسيارى از شيعيان را مظلومانه به قتل رسانده و يكبار هم پيمان شكنى كرده است. اين گونه است كه سفيانى به سزاى كارهاى خود مى‌رسد و دنيا براى هميشه از ظلم و ستم او آسوده مى‌شود.✔️ خلاصه‌ای از کتاب داستان ظهور/ آقای مهدی خدامیان آرانی ‌‎‌‌‌@mobasheran_ir 🌤