eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
12.5هزار ویدیو
291 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺روایت فاطمه سلیمانی، فرزند شهید سلیمانی از دقایق اولیه و غم‌انگیز شهادت حاج قاسم؛ @Modafeaneharaam
🕊 قطعا شهادت گل رز زیبایی است که هنگامی که فکرمان به آن نزدیک می شود آرزوی شهادت را مشاهده می کنیم.  آرزو داریم بوی خدا را استنشاق کنیم.  وهنگامی که رایحه الهی را استنشاق کردیم ، صفات روحمان به جهان جاودانگی تراشیده می شود و این می تواند یک آغاز باشد.  بسیاری از ما ها از آنها درس شهادت را فر اگرفته ایم سعی کردند شهادت را برای ما تجسم کنند و بسیاری آرزوی شهادت می کنند و منتظر آن هستند. @Modafeaneharaam
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سیدحسن نصرالله: از جوانان مسلمان و غیور می‌خواهم از هتاکان قرآن انتقام بگیرند/ به شدت از به آتش کشیدن قرآن پشیمان خواهند شد 🔺دبیر کل حزب الله لبنان در اجتماع عاشورایی مردم لبنان: 🔸اگر قرآن به زبان در می آمد خطاب به 2 میلیارد مسلمان فریاد می زد «هل من ناصر ینصرنی». 🔸در روز عاشورا اعلام کردیم تا دوشنبه صبر می کنیم ببینیم سازمان همکاری اسلامی موضع محکمی اتخاذ می کند یا نه که اتفاقی نیفتاد. 🔸ای جوانان مسلمان و شجاع در سراسر دنیا! هیچ بهانه ای نیست که الان منتظر بمانید. نباید منتظر اتحادیه عرب یا سازمان همکاری اسلامی یا گروه های مختلف بمانید. لازم است مسئولیت خود را بر عهده بگیرید و قرآن تان را یاری و از مقدسات تان دفاع کنید. 🔸ای جوانان مسلمان و شجاع و غیور! از هتاکان و توهین کنندگان به قرآن انتقام بگیرید. 🔸روزی خواهد آمد که توهین کنندگان به قرآن و مقدسات مسلمانان به شدت از به آتش کشیدن قرآن پشیمان خواهند شد. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیلی ساکت و مظلوم بود. خیلی هم نظم داشت،👌 هر وقت از مدرسه می­‌آمد خانه، اولین کاری که می­‌کرد پله­‌ها را تمیز می­‌کرد و کفش­‌ها را دستمال می­‌کشید، بعد دست­‌هایش را می­‌شست🤚 و جلوی آفتاب خشک می‌کرد. بسیار کمک حال من بود طوری که وقتی مهمان می‌آمد لذت می­‌بردم از اینکه همه چیز یکدست و سفره منظم چیده شده.🌸 خودش غذا نمی­­‌خورد تا مهمان‌ها غذایشان تمام شود». راوی :مادر شهید محمد بلباسی🌹 @Modafeaneharaam
38.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰سیدعلی حسینی خامنه‌ای کیست ؟ حجت‌الاسلام راجی ♦️فیلمی که همه ملت ایران با هر گرایش و سلیقه ای باید آنرا ببیند. @Modafeaneharaam
در انتخاب دوست خیلی سفارش داشت. بسیاری از دوستانم کسانی بودند که اگر دوستی‌ام را با آن‌ها ادامه داده بودم، قطعا در زمینه‌های مختلف سقوط کرده بودم. خدا را شکر که استاد مجید کمک کرد و من تمامی دوستان سابق خود را که اهل همه نوع خلافی بودند کنار گذاشتم و الحمدلله در کنار دوستان جدید توانستم در زمینه‌های ورزشی و درسی و ... موفق باشم. شهید مدافع حرم🕊🌹 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | جاهل‌ها نباید امر به معروف و نهی از منکر کنند 🔹کلامی از شهید مطهری که فقط بخش اول آن را منتشر می‌کنند!!!!! @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 #براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_دست_بالا* #نویسنده_بیژن_کیا* #قسمت_پا
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * وانت که به راه افتاد ،محمد اسلامی نسب طاقت نیاورد ، پشت سر ما شروع به دویدن کرد و فریاد زد :«محکم باشیم مردانه بجنگین. فوق این راه شهادته» اگه شهید شدین شفاعت ما یادتون نره. قرار بود عملیات در منطقه مشترک بین ما و لشکر نجف اشرف اجرا شود هر دو لشکر در یک محور عملیاتی شرکت کرده بودند و به همین دلیل گروه ویژه ما باید خودش را به خط دوم می رساند و با گروه مخصوص لشکر نجف هماهنگ می شد تا بتوانیم دقیق و منظم عمل کنیم ،وگرنه تمامی عملیات شکست می‌خورد به خط دوم رسیدیم و گروه ویژه لشکر نجف اشرف را پیدا کردیم. به اشاره شهید دست بالا همه پیاده شدیم. او ما را به مسئول گروه جوان رشید و سبزه رو بود معرفی کرد . آن جوان نگاهی به جثه نحیف قد کوتاه و کرکهای صورتم انداخت. لبخند زد و با لهجه اصفهانی گفت: «شوما چند سالتونه دادا؟! _۱۹ سال. جوان اصفهانی که هنوز قانع نشده بود ادامه داد: پسر جون اومدی اینجا چیکار میخوای کمین خفه کنی؟! دست بالا با دلخوری گفت: فلفل نبین چه ریزه. جوان لبخندی زد و ساکت شد .انگار دیگر دست از سرم بردار داشته بود .کسی اذان می گفت .همان جا نماز مغرب و عشا را خواندیم و مهیای حرکت شدیم. دست بالا کنارمان نشست با انگشت خطی روی شنها کشید و گفت :«بعد از این جاده شنی باید از اون شیار رد بشیم و قبل از رسیدن به کانال یک ردیف سنگر کمین که باید خفه شون کنیم » رو به من و علی کرد و گفت:« اگه درگیری شد که خط آتش می خوام که سنگرهای کمین شون رو نابود کنه» به من و علی خیره نگاه کرد و پرسید :«مفهومه؟!» علی به هم نگاه کردیم و سر تکان دادیم. دست بالا لبخند زد و ادامه داد: آرپیچی زن هامون باید دهانه آتیش سنگر دشمن را کور کنند. عمیق کشید چند لحظه به فکر فرو رفت و بعد با صدای آرام گفت: «درگیری شدت پیدا نکرد و دشمن نفهمید کارمون را با نارنجک تموم می کنیم» دست بالا صحبتش را تمام کرده بود ،اما من خیره به خطوط روی خاک هیجان زده بودم و بدنم داغ شده بود. از آنجا پیاده حرکت کردیم اما هنوز در شیار بودیم که خمپاره های دشمن به سمت ما شلیک شد و منور ها آسمان را به آتش کشیدند. هنوز به سنگر های کمی نرسیده بودیم که زمین گیر شدیم.هرکداممان گوشهای پناه گرفتیم. دستگاه کنارم نشسته بود. _چیکار کنیم؟! _نمیتونم اینجا بمونیم .آتش که کم شده راه می‌افتیم! چیزی نگفتم اما او رو به من کرد و در حالی که انعکاس نور منور ها روی صورتش می لغزید ادامه داد: «من تا نیمه راه باهاتون میام. از اون جا به بعد فرمانده شما برادر عقیقیه» @Modafeaneharaam
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
1400/5/13 به وقت عروج 🌷💚در عشــق اگرچه منزلِ آخر شهــادت است تکلیفِ اول است، شهیــدانه زیستن...🕊 @Modafeaneharaam