eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
34.1هزار دنبال‌کننده
30.1هزار عکس
12.1هزار ویدیو
287 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 تا آمد توی قاب چشم‌ها، همه را آتش زد. دختر تو مرام ما خیلی عزیز است و بابایی! از اول تا آخر مراسم حواسم پرتش بود. خیسی چشمش خشک نشد. از بغل همه می‌رفت تا برسد به مادر داغدارش. شانه زن‌ها تا رو برمی‌گرداند شروع می‌کرد به تکان خوردن. روضه‌ای مجسم و مسلم بود زینب خانم دو ساله؛ نازدانه شهید امیرمحسن! @Modafeaneharaam
💢افزایش شهدای حمله تروریستی چابهار و راسک به ۱۶ نفر 🔹شهدای سپاه: ۱- احمد حبیبی فر ۲- سعید جهان تیغ ۳- امیر محسن حسن نژاد ۴- حسین انتظاریان ۵- حسین سرسنگی ۶- حامد عبدالهی ( بلوچ شیعه) ۷- محمدحسین بامری (بسیجی بلوچ شیعه) ۸- جابر بلوچی جان ( بسیجی اهل سنت ) ۹- عیسی آسکانی (بسیجی اهل سنت) ۱۰- امین دهانی ( بسیجی اهل سنت) ۱۱- انور پاشاه ( بسیجی اهل سنت) ۱۲- محمد بچوه( سرباز اهل سنت) 🔹انتظامی: ۱۳- عباسعلی میر ۱۴- مسلم کریمی ۱۵- جواد جهان بیگی ۱۶- سید محسن حسین نیا @Modafeaneharaam
🔸 امام خامنه ای (مدظله العالی) عباشون رو دادن که بذارن رو کفن سردار مجاهد شهید زاهدی🥀 @Modafeaneharaam
شهادت دو مامور پلیس در زاهدان 🔹دقایقی پیش در درگیری اشرار مسلح در زاهدان دو مامور پلیس به شهادت رسیدند. 🔹بر اساس این خبر پلیس قصد مداخله در این درگیری و ختم غائله را داشته که این اشرار دست به تیراندازی زده و دو مامور پلیس را به شهادت می‌رسانند. @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
♻️سلام خدمت خانواده های شهدا ✋🏻 ✅بازسازی تصویرشهدا با هوش مصنوعی در هیته ی کاریم هست هر کدام از خا
نمونه کار ایشون هست اگر عکس شهیدتون قدیمی و اسیب دیده هست میتونید مراجعه کنید به ایدی ایشون @Modafeaneharaam
🤲نماز لیله الدفن شهید سید مهدی جلادتی فرزند سید رسول @Modafeaneharaam
🤲نماز لیله الدفن شهید محمدرضا زاهدی فرزند محمد @Modafeaneharaam
33.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سنگ‌تمام اصفهانی‌ها در تشییع سردار مقاومت💔 @Modafeaneharaam
📢 | روزهای پیام‌بَری 🔹کتاب «روزهای پیام‌بری» زندگی یک پیام‌رسان را روایت می‌کند اما نه یک پیام‌رسان معمولی، بلکه پیام‌رسانی که وظیفه رساندن پیام شهادت رزمندگان را به خانواده‌هایشان دارد. پیام‌رسانی که وقتی به خانه شهید می‌رود و زنگ می‌زند نمیداند که قرار است چه کسی پشت درب بیاید و خبر را به او بدهد. یک مادر پیر تکیده است یا یک دختر کوچک هفت ساله که منتظر است تا با پدر به مدرسه برود. یک پدر پیر بازاری است یا یک همسر جوان تازه عقد کرده یا یک پسر بازیگوش که مدت هاست پدر را ندیده و دائم بهانه او را می گیرد... @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافعان حرم 🇮🇷
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 #خاطرات_دفاع_مقدس* #نویسنده_محمد_محمودی* #گلابی_های_وحشی #قسمت_بیست_
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * حس کنجکاوی موجب شد تا برای لحظه هم که شده از بالای خاکریز میدان نبرد را نگاه کنم. به اتفاق زبیر به بالای خاکریز رفتیم صحرایی عظیم در میان دود و آتش و انفجار نمایان بود. سیم های خاردار و موانع آب گرفتگی وسیع منطقه برایم عجیب و تازگی داشت. هنوز آن صحنه ها را خوب مرور نکرده بودیم که آقای نیازی با نهیب و تشر ما را به پایین خاکریز کشاند. حدود ساعت یازده صبح بود که عدس پلوی بسته بندی شده بین نیروها تقسیم شد اسکله ی لشکر آماده ی انتقال بچه ها بود سکاندارها قایق های خود را روشن کرده و به محض اعلام فرماندهان سوار بر قایق شدیم. هر قایق ظرفیت هشت نه نفری را داشت من و زبیر یک لحظه از همدیگر جدا نمیشدیم .وقتی از میان ردیف های موانع و سیم خاردار رد میشدیم مسیرهایی که شب گذشته توسط گردانهای غواص باز شده بود را می دیدم. در فاصله ی هر چند متری قرصهای شب نمایی که توسط بچه های اطلاعات بر پایه ها نصب شده بود حکایت خود را داشت مقداری که به جلو رفتیم قایق خاموش شد. سکاندار خود را به داخل آب انداخت خواستیم کمکش کنیم، گفت: نه لازم نیست اگر شما خیس شوید برای رفتن به عملیات کارتان مشکل میشه . عمق آب کم بود و پروانه ی موتور قایق در آب گیر کرده بود. سکاندار خیلی زود پروانه را از میان گل و لای بیرون کشید. سپس قایق را روشن کرد و با احتیاط مسیر را ادامه داد. خمپاره هایی که در فاصله چند متری دورتر از ما در آب منفجر میشد زیبا و دیدنی بود فواره های آب با هر انفجاری تا ارتفاع زیادی بالا میرفت. فقط شانس ما خوب بود که هدف گیری عراقیها دقیق نبود، وگرنه در همان مسیر می توانستند حرکت قایق ها را متوقف کنند .به ساحل که ،رسیدیم فرماندهان نیروهای خود را حضور و غیاب کردند. ... @Modafeaneharaam
اعلام برنامه وداع و تشیع شهید مدافع امنیت ذاکر اهل بیت .ع. شهید. محسن حسین نیا شب وداع شنبه ۱۸فروردین ساعت ۲۰:۳۰ در مصلی المهدی بهنمیر مراسم تشییع شهید یکشنبه ساعت۱۴ از مقابل سپاه به سمت میدان شهدا و بعد آن بصورت خودرویی تا مزارشهید در روشندان ستاد برگزاری مراسم شهید امنیت محسن حسین نیا @Modafeaneharaam
❤️‍🔥چاپ عکسهای اختصاصی شما روی انواع اجسام😍 گارد موبایل📲 برس مو💇🏻 گردنبند💍 جاسوییچی🗝 ساعت⏰ پازل🧩 ماگ☕️ دفتر📕 شاسی🖼 تیشرت👕 فرش😍 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/541131085C4f4334d91f 💖با قیمت مناسب💞کیفیت بالا💖
امام رضا جانمون فرمودند: قرائت هر آیه در ماه مبارک رمضان برابر است با یک مرتبه ختم کامل قرآن @Modafeaneharaam
🌷 تو رضایت ندهی نمی‌روم! 🔹 روایتی از اقامه نماز بر پیکر هفت شهید راه قدس توسط رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره) 🔹همسر جوانِ جوان‌ترین شهید آن کاروان هفت نفره روبروی دوربینم ایستاده. توی قاب دارد از آخرین مکالمه‌اش با سیدعباس صالحی روزبهانیِ 24 ساله می‌گوید و من که صدایش را از هدفون می‌شنوم نفسم بند آمده: «دو دقیقه قبل از آن حادثه به من زنگ زده بود. داشتیم با هم صحبت می‌کردیم که تلفن قطع شد و دیگر هیچ صدایی نیامد. معمولاً وقتی این اتفاق می‌افتاد آقا عباس چند دقیقه بعد دوباره تماس می‌گرفت اما بعد از قطع شدن آن تلفن دیگر تماس نگرفت تا اینکه خبری از تلویزیون شنیدم که یک ساختمان نزدیک سفارت ایران هدف قرار گرفته. دلم شور افتاد و ...» 🔹این‌ شکلی می‌شود بود که سیدعباسِ متولد 1378 اهل بروجرد با دو سال سابقه پاسداری که حدود دو سال هم از ازدواجش می‌گذشته و برای اولین بار هم پایش به معرکه‌ی سوریه باز شده، خونش کیلومترها دورتر از مرزهای ایران روی زمین می‌ریزد؛ همین اول کار به چه واقعیت سترگی خوردم. 🔹اصلاً برای کار دیگری به حسینیه آمده بودم اما عظمت واقعه آنقدر بود که تصمیم عوض کنم و دوربین تصویربرداری را بردارم و حالا بایستم روبروی آدم‌هایی که شانه زیر باز امانت‌هایی داده‌اند که هزاران سال قبل و در ابتدای خلقت، آسمان‌ها از پذیرفتنش سر باز زدند. 🔹زبانم نمی‌چرخد اما به زحمت به همسر جوان سیدعباس می‌گویم: «دل کندن از همسرتان سخت نبود؟» وسط بغضی که بیخ گلویش و پرده اشکی که توی قاب چشمش گیر کرده و صبورانه با آنها دست و پنجه نرم می‌کند می‌گوید: «خیلی سخت بود! خیلی خیلی سخت! کار رفتنش که داشت درست می‌شد به من گفت تو رضایت ندهی نمی‌روم!» بغض بالاتر می‌آید و بقیه حرفش را می‌خورد. در ادامه هم با اشکی که حالا دیگر به‌وضوح چشم‌ها را تر کرده از دیدن پیکر سیدعباس در معراج می‌گوید و می‌گوید: «عباس جان! شهادتت مبارک! ما را هم شفاعت کن!» 🔹این حجم از تکرار عبارت «شهادتت مبارک» را اگر آدم اینجا و روبروی این آدم‌ها نباشد اصلا توی کَتَش‌ نمی‌رود. مگر می‌شود عزیزی از دست داده باشی و رفتنش را تبریک بگویی؟! زبان من که نمی‌چرخد. این را هم به همسر سیدعباس گفتم هم به مادرش هم به پدرش! هر سه نفرشان اما جلوی دوربین من ایستادند و شهادت سیدعباس را تبریک گفتند. پدرِ سیدعباس که راننده‌ی کامیون و ماشین سنگین است چیز عجیب‌تر دیگری هم می‌گوید آن هم درست زمانی که پیکر جوان 24 ساله‌اش هنوز توی تابوت است و دفن هم نشده که داغش سرد شده باشد: «اگر به جای عباس چند عباس دیگر هم داشته باشم و لازم باشد، آنها هم فدای حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و امام حسین علیه‌السلام!» عین این حرف را مادر سیدعباس هم می‌زند. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبهه👇👇 ای بابا هنوز خودت کامل نیستی ❌❌ عزیزان بهشون بگید که با ترک واجب الهی نمیشه کامل بود امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز واجبه مثل روزه واجبه و... بهشون بگید من امر به معروف و نهی از منکر میکنم تا کامل بشم نه اینکه کامل بشم بعد امر به معروف و...کنم خداوند واجبات الهی رو قرار داده تا ما انجام بدیم و درست بشیم و دیگه اینکه من اگر گناه ببینم ،دروغ ،غیبت ،تهمت ،اختلاس ،بی حجابی و....و سکوت کنم ،به مرور قبح گناه واسم شکسته میشه و ممکنه منم اهل اون گناه بشم پس این فریضه مهم رو انجام میدم تا تو گناه شخص گنه کار شریک نباشم حالا اون طرف یا گوشش به روی حرف حق بازه و توجه می‌کنه یا به هر دلیلی گوشش به روی حرف حق بسته شده که حتی اگر نعوذ بالله امام معصوم هم باشن توجهی نخواهد کرد😔 همون‌طور که در طول تاریخ و زمان آل الله به وفور شنیدیم .. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی: مدیر باید خلاق باشد، نوآور باشد، مبتکر باشد، از دل بحران خلاقیت ایجاد کند. بحران را دور بزند، بحران را سرکوب کند، بحران را به ضد بحران تبدیل کند... @Modafeaneharaam
🚩 هم‌دانشگاهی بودیم و هم‌وزن و رفیق‌جینگ. رفتیم مسابقات کونگ‌فو انتخابی تیم استان برای اعزام به مسابقات انتخابی تیم ملی. دوتایی رسیدیم فینال. صدایمان زدند. رفتم روی تاتامی. بلندگو چند بار حسین سرسنگی را صدا زد. نیامد. پدرش آمد گفت: "رفته که نیاد بالا!" نخواست با رفیق‌ش مبارزه کند. باخت تا رفیقش برنده شود! 👤 راوی: محمدصادق شیخی @Modafeaneharaam
آیا هنوز هم تصور می‌کنید که واکسن‌های کرونا شما را در مقابل بیماری ایمن می‌کنند؟ امروز به این قضیه فکر میکردم که توسط علم اعداد اگر ابجد شرکتی مانند AstraZeneca را حساب کنم که اتفاقی می‌افتد، نتیجه را خود ببنید! فکر می‌کنم که بنده تنها کسی بودم که این مسله را نشر می‌دهم البته کار سختی نبود اما اینکه چرا به آن فکر نکرده بودیم موضوع بحث است، دم وزارت بهداشت گرم! به این میگن ابجد نقطه زن، وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به یادگیری علوم ابجد سفارش فرموده بودند برای همین موارد بود! @Modafeaneharaam
📸تصویری از سردار شهید محمدرضا زاهدی چند هفته پیش از شهادت 🔹 پیکر مطهر این سردار عالیقدر دیروز دقیقا در همان جایی که ایستاده به خاک سپرده شد. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 از دیشب مثل پروانه دور قبر می‌چرخید. پرسیدم: "چرا رفتی تو قبر خوابیدی؟" 🚩 گفت: "وقتی کسی خونه نو می‌سازه، کادو براش میبرن. این منزل نو برعکسه! ما برا رفیق‌مون ساختیم! اولم خودمون توش می‌خوابیم که کادو ازش بگیریم. خیلی سخته برا رفیقت خونه‌ای بسازی که دیگه نمی‌بینیش! ته قبر شهید آرامش خاصیه! دردِدل نگفته‌تو میتونی اونجا بگی!" 🌹 @Modafeaneharaam
🌷 آن سمت ماجرا؛ سردار زاهدی! 🔹 روایتی از اقامه نماز بر پیکر هفت شهید راه قدس توسط رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره) 🔹سمت دیگر این واقعیت سنگین و کمرشکن که من و دوربینم وظیفه‌ی ثبت و ضبط آن را به عهده داریم شهید 63 ساله‌ی کاروان شهداست که 45 سال در کوه و کمر و صحرا و بیابان در ایران و سوریه و لبنان، پوتین به پا کرده بود و دور از نام و نان و برق دوربین‌‌ها و رسانه‌ها، دنبال چیز دیگری بود بدون اینکه خیلی از میلیون‌ها نفری که این روزها در ایران و لبنان و سوریه و عراق و یمن به سوگش نشسته‌اند او را بشناسند: سردار محمدرضا زاهدی! هدف متحرک صهیونیست‌ها که به تعبیر فرنگی‌ها از قدیمی‌ترین ژنرال‌های ایرانی در لبنان و در جبهه‌ی نبرد با اسرائیل بود. 🔹همسرش حالا روبروی دوربین ایستاده. هدفون توی گوش دارم تا صدایش را بهتر بشنوم. من بیش از او استرس دارم و ناآرامم. با خود می‌گویم نباید اینها را زیاد اذیت کرد. داغدارند. 🔹در تمام سال‌هایی که زاهدی در کوه و بیابان‌های منطقه بالا و پایین می‌رفته تا آب توی دل میلیون‌ها ایرانی تکان نخورد، این زن همراهی‌اش را کرده و همگام و همقد‌مش بوده. درست مثل همسر جوان و پدر و مادر سیدعباس، بی‌ادعا و تکلف شانه زیر بار همان امانتی داده که آسمان‌ها و زمین در ابتدای خلقت از پذیرفتنش سر باز زدند. حالا ایستاده روبروی دوربین من و باید واقعیت عظیم شخصیت و وجود او را روایت کنم و چه کار سختی! 🔹سخت نبود؟! اولین سؤالم همین است. مکثی می‌کند، نرم‌لبخندی روی چهره‌ی مادرانه‌اش می‌نشیند و با لهجه‌ی نه‌‌چنان غلیظ اصفهانی می‌گوید: «سخت که بود. سال‌ها زندگی در غربت و دور از فامیل و حتی دور از کشور اما ما راهمان یکی بود! شهادت گوارایش باشد!» همین! 🔹تمام حرف کسی که 45 سال در سایه‌ی یک مرد در سایه بوده همین است. هیچ جایی نامی از اینها نبوده؛ نه خودش نه مردش! در زمره‌ی همان‌هایی که علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام فِی الْأَرْضِ مَجْهُولُونَ وَ فِی السَّمَاءِ مَعْرُوفُونَ (خطبه 102 نهج‌البلاغه) توصیف‌شان می‌کند. مردهایی که در گمنامی به چشم فتنه‌ها می‌زنند. در زمین گمنامند و در آسمان‌ شهیر! 🔹زنان این قبیله‌ی کفرستیز هم به مانند مردان جوانمردشان، بی‌تکلفند و بی‌ادعا؛ صبور اما ایستاده پای بیرق حقیقت که در کوچه‌پس‌کوچه‌های تاریخ گم نشود! اینها امانتداران خدایند و هر کسی را ظرفیت کشیدن بار امانت خداوند نیست. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا