eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.8هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
یک روش رهبرمون به ما فرمودند:😍👇 مقام معظم رهبری فرمودند:🍃 لازم نیست یک سخنرانی بكنید جایی که خواستید تذکر بدید... یک کلمه ی کوتاه بگویید که آقا این کار شما خلاف است بگویید و بروید...🚶 نفر دوم بگه نفر دهم بگه نفر پنجاهم بگه... این روش عالی هست😍 مثلا در خیابان گناهی رو میبینی همین که از کنارش رد میشی بگو 🔴عزیزم روسریت رفته عقب یا 🔴برادرم آب رو اسراف نکن یا 🔴خواهرم حجابتو رعایت کن یا 🔴روزه خوری نکن عزیز من اصلا لازم نیس بایستی در حین حرکت بیان میکنی ومیری😊 @AMMERR @Modafeaneharaam
یک هفته قبل از اینکه بازنشسته شود آمد خانه. انگار تمام غم­‌های دنیا در دل او بود، گفتم: «چه شده⁉️» گفت: «بازنشسته شدم😞، من فکر نمی­‌کردم یک روزی بازنشسته شوم ولی شهید نشوم. شهادت نصیب من نشد😔. اگر هر جای دیگری مشغول کار بودم و بازنشسته می­‌شدم خیلی خوشحال بودم ولی حالا که لباس پاسداری از تن من بیرون آمده خیلی ناراحت هستم😔 شهید رحیم کابلی🌹 @Modafeaneharaam
15_1.mp3
13.55M
❇️ جلسه یازدهم اموزش #امربه‌معروف #استاد_علی_تقوی🌹 #انتشار_مطالب_آموزشی_آزاد_است✔️ @aamerin_ir
🌹 چهارمين سالگرد شهيد مدافع حريم انقلاب اسلامی حاج حميدرضا اسداللهی(با حضور خانواده محترم شهيد) 👤 سخنران: سردار حسين اسداللهی (فرمانده سابق عملياتي سپاه٢٧ محمد رسول الله(ص) (همرزم شهيد) 🎙 مداح: حاج جعفر ملائكه 🗓 يكشنبه١٠آذرماه 🕕 ساعت١٨ 📍 خیابان گاز مسلم شمالی٦، مسجد پنجتن آل عبا(ع) #مشهد @Modafeaneharaam
خاطره‌ای از آخرین روز زندگی مشترک🌸 کل شب را به دعا ونماز شب گذشت📿.نماز صبح را هم مسجد به جماعت خواند🕌.وقتی برای نماز صبح بیدار شدم بهش گفتم دوساعتی بخواب 🛌😴امروز خیلی کار داری گفت اگه بخوابم تو اتوبوس خوابم نمیبره،فهمیدم تا تهران باید با اتوبوس برن🚌 یک برگه ای داد دستم گفت امانت یک جا بگذارش. چشم هاش خیلی قرمز شده بود ازخونه رفت بیرون شروع کردم به خوندن دیدم وصیت نامه است✍📝 وقتی برگشت خونه کلی وسیله خریده بود واسه بچه ها.شروع کردم به جمع کردن وسیله هاش .ساکش رو بستم 💼خدا می دونه چه به من گذشت💔 بچه ها بیدار شدند بچه هارو تو بغلش گرفت. تازه فهمیده بودم موقع نوشتن وصیت نامه چقدر گریه کرده بود😔.ناهار رو ازبیرون کباب گرفت.خیلی کم غذا خورد.فقط بچه هارو نگاه میکرد.غذای محمدمهیار رو خودش داد.بعد شروع کرد به خواباندنش. وقتی فهمیدکه محمد مهیار خوابیده.لباس هایش رو پوشید 😔باهمه خداحافظی کرد خیلی مهربون شده بود .فاطمه و زینب ولش نمی کردن .تازه فهمیده بودم چرا محمد مهیار رو موقع رفتنش خوابوند گفت خودم با اتوبوس میرم تعجب کردم .گفتم اتوبوس! تنهایی!😳گفت خواهش میکنم اینطور راحت ترم .از زیر قرآن سه مرتبه ردشد برگشت لای قرآن رو بازکرد سوره ی یاسین بود گفت سوره ی یاسین رو زیاد برام بخون.داشتم از بغض میترکیدم😭رفت جای محمد مهیار توخواب بوسش کرد☺️ دم گوشش یک حرفی زدنفهمیدم.ساکش رو برداشت.تا دم در باهاش رفتیم پشت سرش آب ریختم دخترها صداش میزدند بابا!بابا! پشت سرش رو نگاه نمیکرد فقط دستش رو تکان میداد👋خیلی غریب رفت. با اتوبوس ،با یک ساک خیلی ساده،تنهایی.. شهید حسین محرابی🌹 @Modafeaneharaam
با سلام و عرض ادب خدمت اعضای محترم🌹 ان‌شاءلله از امشب قراره قسمت‌های کتاب "مهاجران" داستان زندگی شهید مظلوم منا💔، قاری جوان قرآن، شهید حاج محسن حاجی حسنی رو در کانال قرار بدیم✨ لطفا تا پایان داستان همراه ما و مهمون این شهید عزیز باشید✋
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ 🎀 مقدمه 💔 دلم گرفته بود. دوتا از خوب ترین هایم آن زمستان از دنیا رفته بودند . دوست داشتم مرا به حال خودم بگذارند، که گفتند: درباره 💎"محسن حاجی حسنی کارگر "💎 بنویس. با او همشهری ام. قبلا چیز هایی درباره اش شنیده بودم. احساس کردم نوشتن از او، من را از حال خودم، از یاد آن دو نفری که به تازگی از زندگی ام رفته بودند، دور نمی کند. 🔮حاج محسن هم یک آدم خوب بود. همه آدم های خوب یک نفر بیشتر نیستند. سر و ته زندگی شان عین هم است؛ رنج می کشند و باز خوب اند. حرف های دیگران درباره شهید را که خواندم، دیدم او هم رنج های خودش را داشته. تا اینجا مثل بقیه آدم ها بود. چیزی که ماجرا را قشنگ می کرد این بود که او "خوب" بود. آدم های خوب عالم دارند. یعنی همه چیز را خودشان توی زندگی شان چیده اند. نگذاشته اند باد هر خس و خاشاکی را به خانه شان بیاندازد. 💕 فکر اینکه توی این دنیا آدم های خوب زیادی هستند، دل آدم را گرم می کند. فکر اینکه همین الان هزاران هزار آدم ِ لب تشنه دارند مثل ارباب برای زندگی خوب تلاش می کنند؛ یکی در سوریه، یکی در اداره ، یکی در فامیل یکی در خانواده یکی هم در اتاق دوازده متری اش. ⚜🔆 روز های شلوغ و زوّاری، حرم نمی روم .تعطیلات نوروز که به اواسط رسید، رفتم. بعد از زیارت به بهشت ثامن سر زدم. قبر حاج محسن را پیدا کردم. حوالی قبر دوست ِ شهیدش "امیر دوست محمدی" دفن شده. 📖 قرآنی روی سنگ قبر بود. تعجب کردم. چرا زائر قبلی آن را روی رحلی، چیزی نگذاشته بود؟! برداشتمش که بعدا بگذارم توی قفسه. فاتحه خواندم. همان طور که به قبر دست می کشیدم، احساس کردم آن قرآن باید همان جا روی زمین باشد؛ روی قلب ِ حاج محسن. 💝 آن را گذاشتم سر جایش ... نویسنده: اعظم عظیمی بهار 96 ادامه دارد...🌹 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجتبی در همه حال شوخ طبع بود. چشمان روشن و صورتی نورانی و شاداب داشت، ☺️هر وقت از مقابل ساختمان بنیاد شهید باغملک عبور می کردیم با شوخی می گفت خانم این آدرس را حفظ کن بعد از شهادت من مسیرت زیاد به اینجا می خورد😊، من متوجه می شدم که حرفش جدی است اما برای اینکه ناراحتم نکند باشوخی و خنده می گفت. حتی در خود سوریه دوستانش می گفتند برخی اوقات که در منطقه ی عملیاتی راه را گم می کردیم،در عین عصبانیت همه ی ما ،شهید زکوی با لبخند می گفت نترسید راه ما به سمت بهشت😇 است گم نمی شویم. شدیدا بر حفظ حجاب تاکید داشت و به اقوام می گفت چادر حضرت زهرا(س) را از سر برندارید.☝️ در کار کشاورزی عصای دست پدرش بود. بخاطر اینکه سروان تکاور شاغل در تیپ تکاوران سپاه بهبهان بود در بهبهان زندگی می کردیم اما در زمان برداشت محصولات کشاورزی🌾 به روستا می آمد و کارهای کشاورزی پدرش را انجام می داد. با ایمان بود و مردم دار،بسیار مهربان و در تصمیم گیری قاطع بود؛ بخصوص در انتخابات مجلس به فامیل  می گفت به نامزدهای شایسته رای بدهید، 👌نماینده باید متخصص باشد تا به کشور و نظام خدمت کند. علاقه ی خاصی به خواندن روایات ائمه و کتاب های دکتر شریعتی داشت و همیشه مطالعه می کرد.📚  راوی:همسرشهید #مجتبی_زکوی_زاده🌹 #سالروز_شهادت🕊 @Modafeaneharaam
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهیدان شهید منصور عباسی🌹 شهید رضا ملایی🌹 #سالروز_شهادت🕊 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺 مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇 🆔 @Rahbar_eshgh
وقتی با هم بودیم حواسش بود دستمون تو دست هم نباشه ملاحظه‌ی مجـردها رو میکرد☺️ همه جا اینجوری بود.... همیشه دوستانم میگفتن زوجی به اندازه شما ندیدم انقدر ملاحظه بکنن...🌸 روزهای آخر فقط در حال نوشتن بود 📝خیلی خاکی و تو دار بود همش خنده رو لباش بود چند روز مونده بود که بابا بشه خیلی ذوق داشت حلما کوچولوشو ببینه.😍 اما همش از یه کار نیمه تموم حرف میزد که باید انجام بده و بعد برگرده... یک دفعه گفتم: «آقا میثم، در این موقعیت می‌خواهی بروی؟ اجازه بده بچه به دنیا بیاید.» که گفت: «زهره! دلت می‌آید این حرف را بزنی؟ دلت می‌آید حضرت زینب(س) دوباره اسیری بکشد😔؟» بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم. بالاخره کاری که باید میکرد رو انجام داد و برگشت اما بدون دیدن دخترش😔 حلما درست ۱۷ روز بعد از شهادت پدرش به دنیا اومد😭💔 شهیـد میثـم نجفـی🌹 #سالروز_شهادت🕊 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#السلام‌_على‌_الحسـن✋ سـر صبـحی هـوس نــام حسـن زد بــہ سـرم✨ شـــاه بـی لشـکــری و 💔 مـن بـہ فدایـت بشـوم🕊 #دوشنبه‌های‌امام‌حسنی💚 @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
حاج رضا انقلاب اسلامی را یکی از معجزات بزرگ قرن می‌دانست و حفظ انقلاب را از اوجب واجبات می‌دانست👌. فردی ولایتمدار و گوش به حرف سخنان رهبری بود و همیشه می‌گفت ما باید مواضع‌مان را به وسیله سخنان رهبری مشخص کنیم🔰. اگر نیازمندی را می‌دید هر کاری که می‌توانست و از دستش بر می‌آمد انجام می‌داد. شهادت‌طلبی، شجاعت، ایثار و خدا ترسی حاج رضا زبانزد خاص و عام بود. طوری که در زمان جنگ همیشه در خودش آمادگی شهادت را حفظ کرده بود☝️. از دهه شصت تا قبل از شهادتش مراسم غسل و کفن و دفن اموات را فی‌سبیل الله انجام می‌داد. حتی کسانی که کفن نداشتند و یا توان مالی خرید حتی یک کفن را نداشتند😢 حاج رضا از هزینه شخصی خودش برای آنها کفن تهیه می‌کرد. تا آنجا که برایش امکان داشت و در توانش بود تلاش می‌کرد به مردم کمک کند. حاج رضا در طول این سال‌ها زهد و ساده‌زیستی را سرمشق زندگی خودش و فرزندانش قرار داده بود. هرکسی برای حل کار و یا مشکلی خانوادگی پیش ایشان می‌آمد سریع اقدام می‌کرد.🌺 شهید مدافع حرم رضا ملایی🌹 🕊 @Modafeaneharaam
❇️ به مناسبت سالگرد تدفین شهدای گلبهار و گرامیداشت سومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم حسین محرابی🌹 🔻چهارشنبه ١٣ آذرماه ⏰ساعت ٨:٣٠ صبح 🏢دانشگاه آزاد اسلامی گلبهار #خراسان_ر‌ضوی #گلبهار @Modafeaneharaam
🍃میگفت در سامراء ، هم دفاع از حرم امامین می کنی که از همه چیز بالاتر است و آنجا در خاکریزی و اینجا پشت میزی  و همه می خواهند به شما احترام بگذارند ولی آنجا فقط خودت هستی و خدای خودت .😇 البته می گفت که حضرت آقا و یا نماینده  ایشان امر کنند که کار شما اینجا مهمتر است من قبول می کنم، بگویند برو رفتگر محله باش ، نظام به جارو کردن خیابان نیاز دارد من می رفتم🖐، همان کاری که نیاز نظام است انجام می دادم و به این نتجه رسید که دفاع از حرمین و مبارزه با تکفیری ها الان خط مقدم دفاع از اسلام است. ✌️ آقا مهدی همواره به دنبال خدمت بود گاهی دوستانش می گفتند که به خاطر جانبازی که داشت دنبال حق و حقوقت باش💶 اما او معتقد بود که اگر به دنبال حاشیه باشد از اصل مطلب جا می ماند. به قول آقای ماندگاری که در مراسم شهید نوروزی سخنرانی می کرد🎤 ، می گفت ایشان حقوق دهه 57 را می گرفت. اما با تمام توان خدمت می کرد.🌺 شهید مدافع حرم امامین عسکریین مهدی نوروزی🌹 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیراهن تیر خورده‌ی شهیـد حسیـن محـرابی 😔😔 یادشون با صلوات🌹 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️تذکر صریح #رهبر‌_انقلاب: اگر توان مدیریتی ندارید، مسئولیت نپذیرید!☝️ @Modafeaneharaam
منصور عباسی همچون «حبیب ابن مظاهر بود پیرمردی شجاع، دلیر و نترس و واقعا شایستگیش را هم داشت👌. خدا شهید منصور عباسی را خیلی دوست داشت و در سنین پیری به او مقام شامخ #شهادت را هدیه کرد.🌹 این شهید بزرگوار اخلاص و تواضع بسیار بالایی داشت از همه مهم‌تر مردم‌داری ایشان بود ورفیق دردهای بچه‌های مردم بود👌 پیرمرد خوش اخلاقی بود که زود با همه میجوشید، بانشاط و سرزنده، مخلص و بی ریا🌸 در کارها جدی و اثر گذار بود و پست و مسئولیت براش معنایی نداشت هر کاری که از دستش بر می آمد انجام میداد و برخلاف خیلی ها که ادعا دارند و درکار کم فروشی میکنند بی ادعا و کاری بود و میدانی عمل میکرد.👌 شهید منصور عباسی🌹 #ایام_شهادت🕊 @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ #شھـید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_اول 🎀 مقدمه 💔 دلم گرفته بود. دوتا از خوب ترین
❤️ بسم رب الشـھــدا ❤️ 🌹 محسن قبل از اینکه به دنیا بیاید، داشت توی زندگی مادرش جوانه می زد. ملیحه از وقتی خودش را شناخت، فکر می کرد هیچ چیز از حرمت بزرگترها مهم تر نیست. به مادر بزرگ هایش زیاد احترام می گذاشت. دعای خیرشان همیشه جلوتر از ملیحه می رفت و درهای بسته را برایش باز می کرد. ❤️ مادربزرگ مادری اش مفسر قرآن بود و خانه اش محل رفت و آمد خانم های مشتاق ِ یادگیری. مستمعین جلساتش گاهی تا دویست نفر هم می رسیدند. میزبانی آن همه مهمان توان می خواست. 🙏پیرزن دیگر از تک و تای سابق افتاده بود. گردو غباری که روی اسباب خانه اش می نشست بهش می گفت: _ دیگر دوره ات گذشته حاج خانم! 🔶🔻اما ملیحه کمک حال مادربزرگ بود. دوست نداشت هیچ وقت دوران چیز های خوب سربیاید. محسن از همان وقت ها توی زندگی ملیحه شروع کرد به روییدن. ☺️ مادربزرگ وقتی چروک های صورتش به خنده وا می شدند، از ته دل دعا می کرد: _ الهی بچه هات چراغ دلت باشند ملیحه جان! سوی چراغ محسن از همان وقت ها توی زندگی ملیحه تابیدن گرفت. 💖 ادامه دارد... @Modafeaneharaam
💖 ملیحه عروس تازه بود. وقتی محمدمهدی می رفت سر ِکار تنهایی اش را با انجام کار های خانه از سر می گذراند. خودش را مشغول می کرد تا برنامه مورد علاقه اش شروع شود. ⇜ قرائت جواد فروغی ...✨ پسر بچه خوش صدا و خوش سیمایی که آن روزها اسمش سر زبان ها افتاده بود. زمان برنامه را از حفظ شده بود. رأس ساعت خودش را می رساند جلوی تلویزیون و می نشست. 📺 مجری با جواد خوش و بش می کرد و بعد می خواست که قرائتش را شروع کند. 🌺 وقتی آیات خدا با صدای پُر و شش دانگ جواد طنین پیدا می کرد، دل آدم می لرزید. ملیحه قرائت خوب را می شناخت. با تلاوت مادربزرگ، اوج و فرودهای بجا را شناخته بود. از بچگی با خانواده و حالابا محمدمهدی در محافل قرآنی، رفت و آمد داشت. 🚶‍♀ جلو تلویزیون به صورت معصوم جواد ِکوچک خیره می ماند وتوی دلش با خدا گفت و گویی در می گرفت. از خدا می خواست بچه هایی روزی اش کند که قرآن را به همین خوبی برای مردم بخوانند 🌺 ادامه دارد... @Mosafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا