🔰 #چادر_خاکی 🔰
💠در ایام عزاداری به خصوص #فاطمیه دیگر لبخند بر چهره اش نبود.😔
💠هر سال در ایام فاطمیه اتفاقی برایش می افتد تا یاد مادر #پهلو_شکسته اش بیفتد.
💠سال ۱۳۸۸ داشت از خیابان رد می شد.
🌸خانمی یکدفعه به زمین خورد و چادرش خاکی و پاره شد.😭
💠خانمهایی که رد می شدند کمکش کردند. همانجا ایستاد. #بغض گلویش را گرفته بود و #اشک می ریخت.😭
🔴می گفت یاد #مدینه افتادم.
🌹 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
📚برگرفته از کتاب #همسفر_شهدا کاری از گروه فرهنگی #شهید_ابراهیم_هادی
@modafeaneharam
بـخــشـے از #وصــیـتـ_نـامـہ من👇
📩#خدايا،🙏 اي #معبودم و #معشوقم و همه كس و كارم.....
نميدانم در برابر #عظمت تو چگونه ستايش كنم ولي همين قدر ميدانم كه هر كس تو را شناخت، #عاشقت شد و هر كس عاشقت شد، دست از همه چيز شسته و به سوي تو ميشتابد و اين را به #خوبي در خود احساس كردم و ميكنم.......
📩سعي كنيد در كارهايتان #نيت خود را #خالص نموده و اعمالتان را از هر #شرك و #ريا، #حسادت و #بغض پاك نماييد تا هم اجر خود را ببريد و هم بتوانيد #مسئوليت خود را آنچنان كه خداوند، اسلام و امام ميخواهند، انجام داده باشيد...
اين را هرگز فراموش نكنيد تا #خود را نسازيم و تغيير ندهيم، #جامعه ساخته نميشود......
🍃راوی قصه های #شام قاصدکی ست که معرکه عاشقی را به نظاره نشسته و پایان سرنوشت رزم آوران را در دل تاریخ حک میکند♡
.
🍃از آن روزی که پیکِ عدرا* برایش از هتک حرمت گفت آغاز قصه رقم خورد ، رزم #فاطمیون و #زینبیون را به تصویر کشید و ضمیمه کرد:
بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.* و اینبار قرعه به نام دو یار افتاده بود ذکریا و #الیاس.
.
🍃به هنگام نماز که تماشایشان میکردی اللهم الرزقنا هایشان رنگ #شهادت و نیتشان بوی #خلوص داشت. #یا_لطیف_إرحَم_عَبدِکَ_ضَعیفِ سجده آخر نمازشان روادید آسمان را به دستشان داد و بلیط رفتِ بدون برگشت را ،حداقل برای الیاس اینگونه بود🌹
.
🍃حلب مشتاقانه #پیکر او را به آغوش کشیده بود .همسر و فرزندانش چشم انتظارش بودند و غروب هایی که چشم مادر به قاب در خشک میشد😔
.
🍃فاطمه سه ساله زانوی غم بغل گرفته بود و بغضی میهمان گلویش شده بود لحظهای #آسمان چشمانش آرام نمیگرفت و ابرهای #دلتنگی همچنان میبارید، برای قاصدک از پدرش سخن میگفت تا بلکه به گوشش برساند🥺
.
🍃یادم به خرابهی شام افتاد ، دختری سه ساله که بهانه #پدر را میگرفت میخواست از #خار_مغیلان و درد سیلی به پدر شکایت کند .به انتظار پدر نشسته بود بی رمق با خدای خود نجوا میکرد و پدر را میخواست😭
.
🍃ذکریا، سه ساله اش را تنها گذاشت تا مدافع سه ساله #حسین(ع) شود و چه غمگین است قصه فرزندان #شهدا، چه #فاطمه هایی که دلتنگ مهر پدریاند و چه محمد صدراهایی که پدر را فقط در یک قاب عکس دیدند😓
.
🍃حالا بعد از پنج بهار #ذکریا با هفت شقایق دیگر برگشت و الیاس هنوز هم #مهمان سرزمین #حلب است.
.
🍃میگویم بهار چون به قول شاعر: #پاییز بهاری ست که عاشق شده و دلتنگ است برای عاشقانی که از سرزمین دور ماندهاند همچون الیاس. #بغض میکند و برگ هایش را سنگفرش خیابان ها میکند به امید اینکه الیاس ها برگردند😞
.
پروازتان مبارک عباس های زینب(س)❤️
.
پ.ن: * مرج عذراء که امروز عدرا نامیده میشود شهری است در #سوریه که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است.
پ.ن:*سوره بقره آیه ۲۰۷
.
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
.
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_ذکریا_شیری
#شهید_الیاس_چگینی
.
📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۹۴.حلب العیس
.
📅تاریخ انتشار : ۴ آذر ۱۳۹۹
.
🎨طراح: گرافیست الشهدا
@Modafeaneharaam
#شهید_مدافع_حرم_علیرضا_نوری
#احترام_به_پدر_و_مادر 🕊🌺
🌸علیرضا محبت و ارادت بی نظیری به پدرو مادرش داشت. ما هفته ای دو تا سه بار پدرو مادرش را زیارت میکردیم.. ولی هربار که با پدرو مادرش روبرو میشد گویا یکسال هست که اونها رو ندیده. پدرشو در #آغوش میکشیدو #سرو_روی پدر رو بوسه باران میکرد. #دست پدر رو میبوسید و #بغض به گلو با پدرش حال و احوال پرسی میکرد.
🌸بعد از اون میرفت توی آشپزخونه سراغ مادرش.. #دست و روی مادر رو #میبوسید و از آغوش مادرش دل نمیکند.. دست مادرو میگرفت و کنار خود مینشاند.
🌸وقتی که پدر مینشست #کف #پاهای پدر رو #بوسه باران میکرد. دوسال بعد از ازدواجمون اولین باری که تلفنی بهش خبر دادن که مادر بخاطر بالارفتن فشار در بیمارستان بستریه خیلی حالش بد شد.فشارش افتادو نتونست روی پاهاش بند بشه.آب قند بهش دادم.ازش خواستم که خودشو کنترل کنه.نباید اینقدر بیتابی کنه.ولی گفت من تحمل مریضی مادرمو ندارم.نمیتونم طاقت بیارم که حتی یک سرفه بکنه.و بعد فورا خودش رو پیش مادرش رسوند.
محبتش به پدرو مادر از نوع خدایی و آسمونی بود.
#شهادت_۹۳/۱۲/۲۹
#شیخ_هلال_سوریه
@Modafeaneharaam