#دلنوشته_همسر_شهيد:
سربندش رو بسته بود،
اومد در حالي كه قاب عكست رو بغل كرده بود،"گفتم مواظب باش الان ميوفته روي پاهات خيلي سنگينه"
عزيزم چكار به قاب عكس بابا داري
گفت ميخوام با ، بابا سجادم سلفي بگيرم.🙂
حرفي براي گفتن نداشتم😔
قاب عكست رو گذاشت كنار ديوار و نشست كنارت و عكس دو نفري كه ميخواست رو گرفت💔
گفت مامان عجب عكسي شد🙂
ببين انگار بابا سجاد منو بغل كرده
انگار نشستم روي پاهاش🙂😭
شهیدمدافعحرم
#سيد_سجاد_حسيني
#نازدانه
@Modafeaneharaam
جلسه ی خواستگاری یک شهید💔
✨ #بهترین توافق زندگی ام 🌹
✨شهید مدافع حرم #سید_سجاد_حسینی
❣هجده سال بیشتر نداشتم که وارد یک مجلسی شدم به نام خواستگاری
❣در آن جلسه من و سید سجاد قرار بود همدیگر را ببینیم ،حجب و حیای زیادی داشتیم و به سختی به هم نگاه میکردیم.
از ظاهر امر مشخص بود پسر خوبیست.اما باید با او حرف میزدم تا بیشتر او را بشناسم...
❣شبی را قرار دادند برای صحبت کردن ، از خجالتی که داشتم مادرم را با خودم به اتاق
بردم و از مادرم خواستم بجای من صحبت کند ، مادرم به جای من تمام حرفها را دقیق به سید سجاد میگفت و ایشان هم بخوبی و مودبانه جواب مادرم را میدادند.
❣آخر صحبتهای مادرم و سید سجاد بود که مادرم از من خواست از اتاق بیرون بروم.
وقتی به سالن رفتم،یادم آمد مسئله ای را نگفتم. در زدم و وارد اتاق شدم.
❣با صحنه ی عجیبی روبرو شدم که تا آخر عمر فراموش نمیکنم.
#سید_سجاد_داشتن_اشک_میریختن
با تعجب به مادرم گفتم چه شده؟
گفتن چیزی نیست.چکار داشتی؟
گفتم من مسئله ای را فراموش کردم مطرح کنم. وقتی سوالم را پرسیدم سید سجاد گفتن هیچ مشکلی نیست و اشکهایشان را پاک کردند و لبخند زدند 😊
و بعد از اتاق بیرون آمدم.
❣دل توی دلم نبود که مادرم بیاید و از او بپرسم چرا سید سجاد آنطور اشک میریختن...
❣وقتی بیرون آمدند از مادر پرسیدم.
گفت یک واقعیت مهم زندگی ات را به او گفتم.
گفتم:جگر گوشه ی من نه پدر دارد. نه برادری.
❣مسئولیتت خیلی سخت است...از این به بعد باید هم همسرش باشی هم پدرش هم برادرش...تو همه کس او میشوی...
❣سید سجاد هم گریه افتاده بودند و قول داده بودند که قطعا همینطور است و غیر از این هم نمیشود ...
❣ #همسر_عزیزتر_از_جانم، بعد از یازده سال زندگی به یک باره با رفتنت پدرم، برادر ،بهترین دوستم و همسرم را از دست دادم.🌹
❣تکیه گاه امن من! تو خیلی بیشتر از قولت و گفته ات،جاهای خالی زندگی من را با حضورت پر کرده بودی...
❣از خداوند یک چیز را میخواهم!که در فردوس برینش بهترین نعمات را نصیبت کند💖
انشاءالله...
@Modafeaneharaam
💟 #زندگی_به_سبک_شهدا
🌕 شهید مدافعحرم #سید_سجاد_حسینی
📀 راوے: همسر شهید
☔️ سید سجاد همیشه در کارهای منزل به من کمک میکرد؛ مخصوصاً زمانی که مهمان داشتیم؛ مهمان را حبیب خدا میدانست و از مهمانیدادن لذت می برد. قبل از اینکه مهمان بیاید، همه چیز را حاضر میکردم چون سیدسجاد اجازه نمیداد من پذیرایی کنم.
⭐️ حتی گاهی خودش چای میریخت و میآورد. هرچیزی در منزل داشتیم، برای مهمان میآورد. مثلاً برای صرف یک چایی در حضور دوستان اگر گز، شکلات، پولکی، قند یا هرچیزی بود با چایی میآورد.
☔️ می گفت: باید برای مهمان سنگ تمام بگذاریم. بعد از اینکه مهمانها میرفتند، با هم ظرفها را میشستیم. اگر مهمان ها از دوستان خودش بودند، حتی اجازه نمیداد ظرفها را بشویم و میگفت: شما فقط خانه را مرتب کن. در کمک به من در کارهای منزل، بین همه همیشه حرف اول را می زد.
@Modafeaneharaam