#همسرانهای_از_عطر_شهادت❤️
ساک وسایل مهدی را آوردند...
کمی زیپ آن را باز کردم.
بوی عطر عجیبی از ساک بلند شد...☺️
شبیه این بو را هرگز استشمام نکرده بودم.🍃
کلا ساک را باز کردم...
فضای خانه پر ازعطرشده بود.☺️
مادر و خاله ام نیز شاهد وجود این عطر بودند.👌
چند روز بعد یکی از دوستان و همرزمان مهدی به منزل ما آمد.
از او پرسیدم: شما به وسایل شهدا عطر یا گلاب می زنید؟؟🍃
با تعجب گفت: نمی دانم! چطور
گفتم:ساک مهدی
بوی عطر عجیبی دارد...
بعد رفتم و ساک را آوردم...
وقتی بازش کردم با کمال تعجب متوجه شدم هیچ اثری از عطر نیست😳
و هر کدام از وسایل داخل ساک
را بو کردم خبری از آن عطر خوشبو نبود....
تازه متوجه شدم...
که معجزه ای بود که ما عطر شهادت را دقایقی استشمام کنیم تا یک بار دیگر قدرت اعجاز شهادت را با تمام وجود درک کنیم...☺️😔
#شهید_جاویدالاثر💔
#مهدی_ثامنیراد
#سالروز_شهادت🕊
@modafeaneharaam
🌿 ارادت خاصی به اربابش امام حسین (علیه السلام) و حضرت عباس( علیه السلام) داشت. تاکید بسیار زیادی بر خوندن "زیارت عاشورا" با ذکر صد لعن وسلام داشت.👌
میگفت امکان نداره شما با اخلاص کامل زیارت عاشورا بخونی و ارباب نظر نکنه.
دستمال کوچیک جیبی داشت که تو همه مراسم عزاداری ائمه▪️، گریه هاشو با اون پاک میکرد و میگفت:
این اشکها و این دستمال روز قیامت برام شهادت میدن. 💔
شهید عباس آسمیه تاکید بسیار زیاد بر حفظ و قرائت قرآن "با معنی" و همچنین احادیث نبوی داشت👌 و این در حالی بود که خود نیز احادیث را بصورت کتبی یادداشت و همچنین بصورت صوتی و با صدای خودش ضبط میکرد 🎼
#شهید_جاویدالاثر💔
#مدافع_حرم عباس آسمیه
@Modafeaneharaam
جرعه ای از کلام شهید #محمود_رادمهر🌹
🌷در تلاش برای اداره زندگی از کار حلال شرم نداشته باشید. چشمتان به دست دیگران نباشد و برای لقمه نانی در مقابل هر کس و ناکسی کمر خم نکنید☝️
#شهید_جاویدالاثر
@Modafeaneharaam
چفيه مخصوصي داشت•••
كه با آن اشكهايي را كه بر مصيبت اهل بيت مي گريست ، پاك مي كرد .
گفت به اين چفيه دست نزنيد ، نياز به شستن ندارد ....
گفت اين سند آبروي من نزد اباعبدالله الحسين و مادرشان حضرت زهراست ...
باشد ، غنيمت و ذخيره شب اول قبرم ....
پدر جانم ●●●
حضرت زهرا (س ) اشكهاي خالصانه ات بر حسينش را خريدار شد ، كه سر بر نيزه ات سند آبرويت گرديد ....
و حالا آن چفيه گرانقيمت اشكهايت يادگاري است با ارزش براي ما ....
پروردگارا، حـَوِل قلـوبنا به بکاءُ علی الحســـین
#سردار_بی_سر
#شهيد_جاويدالاثر
#حاج_عبدالله_اسكندري
#شهیدی_که_سرش_به_نیزه_ها_رفت
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
شهیدی که سرش به نیزه رفت...
#شهید_جاویدالاثر_حاج_عبدالله_اسکندری..🌹
چفيه مخصوصي داشت...
كه با آن اشكهايي را كه بر مصيبت اهل بيت مي گريست، پاك مي كرد .
گفت به اين چفيه دست نزنيد ، نياز به شستن ندارد ....
گفت اين سند آبروي من نزد اباعبدالله الحسين و مادرشان حضرت زهراست ...
باشد،غنيمت و ذخيره شب اول قبرم ....
پدر جانم
حضرت زهرا (س ) اشكهاي خالصانه ات بر حسينش را خريدار شد ، كه سر بر نيزه ات سند آبرويت گرديد ....
و حالا آن چفيه گرانقيمت اشكهايت يادگاري است با ارزش براي ما ....😭
پروردگارا، حـَوِل قلـوبنا به بکاءُ علی الحســـین
#سردار_بی_سر
#شهيد_جاويدالاثر
#حاج_عبدالله_اسكندري🌹
#شهیدی_که_سرش_به_نیزه_ها_رفت💔
@Modafeaneharaam
جرعه ای از کلام شهید #محمود_رادمهر
🌷در تلاش برای اداره زندگی از کار حلال شرم نداشته باشید. چشمتان به دست دیگران نباشد و برای لقمه نانی در مقابل هر کس و ناکسی کمر خم نکنید
#شهید_جاویدالاثر
@Modafeaneharaam
چه مےفهميم شهادت چيست مردم؟
شهيدوهمنشينش ڪيست مردم؟
تمام جستجومان حاصلش بود:
شهادت اتفاقےنيست مردم
#شهید_جاویدالاثر
#علی_بیات
#شهادت_فروردین۹۴
@Modafeaneharaam
تنها چیزی که از سیمای دلربا
و آن چشمهای زیبای عبدالحسین
در میان میدان نبرد باقی ماند
فقط یک کلاه متلاشی شده
و نیم سوخته بود...!
مگر گلولهی تانک وقتی
به یک نوجوان ۱۸ ساله میخورد
چه چیزی از اون باقی میماند؟
از ۱۶ اردیبهشت سال ۶۱ تاکنون
پیکر عبدالحسین مهمان جبهههاست
و هنوز هم میل جاویدالاثر بودن دارد..!
#ماه_پاره
#شهید_جاویدالاثر
#عبدالحسین_نوروزینژاد
#شهادت_عملیات_بیتالمقدس
#روحش_شاد_با_ذکر_صلوات
@Modafeaneharaam
💔
محاصره شده بودیم
نیروهای پشتیبانی نمیتونستن کمک برسونن
همه تشنه و گرسنه بودیم
فرمانده گردان ما ، شهید محمد رضا کارور هر چی تلاش کرد و خودش رو به آب و آتش زد تا بتونه لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهاش تهیّه کنه ،موفّق نشد
در همین لحظه ، شهید کارور رو دیدیم که با قدمهای استوار به طرف تپّههای « بازی دراز » میره
تیمّم کرد و روی یکی از تپّهها ایستاد
تکبیره الاحرام رو با صدای بلند گفت و شروع کرد به نماز خوندن
مدتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقهای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد
نمازش که تموم شد ، دستهاش رو بالای سرش برد و چشمهاش رو بست
نمیدونم با چه حالی ، با چه اخلاصی و چه جوری دعا کرد که در همون لحظه، صدای الله اکبر و فریاد شادی بچّهها بگوش رسید
باران، نم نم شروع به باریدن کرد
#شهید_محمدرضا_کارور
#شهید_جاویدالاثر
@Modafeaneharaam